احمدی‌نژاد در لبنان ‌به دنبال چیست؟

بررسی ابعاد مختلف سفر محموداحمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان به لبنان موضوع میزگردی بود که در کافه خبر برگزار شد.
شنبه، 17 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
احمدی‌نژاد در لبنان ‌به دنبال چیست؟

راسخون:در میزگرد کافه خبر به منظور بررسی سفر رئیس جمهور به لبنان مطرح شد:

( آقایان علی مهتدی، کارشناس مسائل خاورمیانه و لبنان، محمد ایرانی کاردار پیشین ایران در لبنان و مسعود ادریسی، سفیر پیشین ایران در لبنان حضور داشتند و محورهایی که از قبل به اطلاع کاربران رسیده بود طرح شد.)

در آستانه سفر آقای احمدی نژاد به لبنان هستیم. در این روزها بررسی شرایط منطقه ای و اهمیت اوضاع منطقه در گفت وگوهای دو طرفه مقامات ایران و لبنان اهمیت دارد. شما شرایط و فضای منطقه را در آستانه این سفر چگونه می بینید؟


علی مهتدی: اکنون در منطقه شاهد دو نوع گروه بندی هستیم؛ محور اول محور کشورهای میانه رو است. مقصود کشورهایی است که سیاست های خود را در چارچوب استراتژی منطقه ای امریکا تعریف می کنند. به طور مشخص مصر و عربستان و اردن در این محور قرار دارند. احتمالا برخی کشورهای خلیج فارس نیز در این محور قرار دارند.

محور دیگر محور مقاومت است؛ در این محور جمهوری اسلامی ایران، سوریه، مقاومت لبنان و مقاومت فلسطین حاضرند. از نظر معادلات منطقه ای این دو محور در اغلب موارد مقابل یکدیگرند اما در برخی موارد شاهدیم که برخی هماهنگی ها میان دو محور برقرار می شود به طور مثال سفر مشترک پادشاه عربستان و بشار اسد به لبنان نشانه ای از نوعی هماهنگی میان دو محور بود.

اما برای بررسی بهتر فضای منطقه باید استراتژی امریکا در خاورمیانه را مورد بررسی قرار داد. در زمان جرج بوش و نئومحافظه کاران سلطه بر خاورمیانه و ایجاد خاورمیانه بزرگ و جدید در چارچوب مبارزه به تروریسم دنبال می شد و نهایتا منجر به اشغال افغانستان و عراق از سوی امریکا شد.

در دوره اوباما ظاهر امر نشان می دهد که امریکا با توجه به مخالفت های داخلی و شکست هایی که در منطقه با آن روبرو شده و با در نظر گرفتن تبعات بحران اقتصاد جهانی در امریکا اکنون استراتژی خروج از عراق و افغانستان را دنبال می کند. در این استراتژی یا با اکتفا کردن به حداقل دست آوردها پیش می رود یا برای حفظ آبرو تلاش می کند.

با قبول این استراتژی از سوی امریکا باید معادلات منطقه ای میان قدرت های منطقه بررسی شود؛ جمهوری اسلامی ایران قدرت بزرگ منطقه ای است و در کنار ایران نیروهای منطقه ای مطرح هستند. به نظر می رسد که سیاست امریکا در منطقه مهار ایران با اعمال فشار است تا پس از خروج از منطقه ایران به قدرت برتر تبدیل نشود. تا پیش از انتخابات اخیر در ایران تصویر این بود که دولت اوباما در جهت مذاکره و تفاهم با ایران قصد پیش روی دارد. اما حوادث یک سال اخیر تاثیراتی در خارج داشت و این تصور را پدید آورد که نیازی به تفاهم با ایران نیست و باید فشار بر این کشور را افزایش داد.

برای افزایش فشار بر ایران دو سناریو مطرح است؛ یکی فشار بر کانون از طریق تحریم ها و دوم قطع بازوها یا تضعیف پیرامون ایران با فشار بر سوریه و مقاومت در لبنان و فلسطین و تاثیرگذاری بر نفوذ ایران در جوامع شیعی.

به طور کلی در منطقه هر دو سناریو با هم دنبال می شود تا امریکا در استراتژی خروج با کمترین آسیب موفق شود. در این شرایط دو محور مقاومت و کشورهای میانه رو مقابل یکدیگرند، نقاط درگیری و اختلاف بیشتر از نقاط تفاهم است. بر این اساس تحولات منطقه را می توان در این بستر مورد ارزیابی قرار داد.

محمد ایرانی: فکر می کنم باید به وضعیت لبنان و اهمیت تاثیرگذاری تحولات لبنان بر وضعیت منطقه توجه داشت. لبنان به دلیل ساختار طائفه ای و سیاسی خاص خود و نقش نیروهای منطقه ای و بین المللی که از طریق این طوائف در داخل لبنان ایفای نقش می کنند، همواره در معرض تحولات بیش از حجم جغرافیایی خود بوده است. تحولاتی توام با برهم ریختن صحنه داخلی لبنان و آمادگی برای ایجاد فتنه های داخلی.

بر همین اساس تحولات لبنان بر تحولات منطقه تاثیر دارد. هرگونه تحولی در داخل لبنان امتداد بیرونی دارد. دو جریان سیاسی منطقه ای و بین المللی هستند که در تحولات اخیر لبنان تاثیرگذارند.

یک جریان معتقد است که در شرایط فعلی صحنه لبنان نیاز به ثبات و آرامش دارد و باید از هرگونه درگیری و فتنه داخلی پرهیز شود. این جریان شامل سوری ها، عربستان به دلیل نقشی که در تشکیل دولت فعلی لبنان بر عهده داشته و حامی دولت سعد حریری است، امریکاییان که بدنبال آرام سازی کلیه پرونده های مطرح در منطقه هستند، گروه های مقاومت و در راس آن حزب الله، طرفداران حضور سوریه در لبنان، جریان میشل عون و برخی احزاب کوچک لبنان می شود.

اما جریان دوم حفظ وضع موجود را به نفع خود نمی بیند و درصدد است به شکلی معادله را برهم بریزد. انتهای نگاه این جریان این است که ادامه وضعیت فعلی به حضور موثر سوریه در عرصه لبنان و تقویت مقاومت خواهد انجامید. طرح این جریان برهم ریختن آرامش لبنان است؛ در راس این جریان اسرائیلی ها قرار دارند. در عین حال دو جریان داخلی نیز در همین راستا فعال هستند؛ اول بخشی از گروه 14 مارس به خصوص مسیحیان افراطی و دوم گروه های تند سلفی هستند. این دو گروه به لحاظ اعتقادی با هم بسیار فاصله دارند اما در بسیاری از تحولات داخلی لبنان در کنار هم هستند.

تداخل هایی در تقسیم بندی محورهای فعال در منطقه و جریان های داخلی لبنان دیده می شود؛ از گذشته جریان مقاومت و جریان مخالف مقاومت در منطقه شکل گرفته است.

در منطقه خط کشی ها روشن است اما تحولات لبنان به دلیل شرایط طائفه ای پیچیده است؛ بعضا شاهدیم که برخی جریان های مخالف مقاومت ممکن است امروز موافق آرامش در لبنان باشند و برعکس.

مسعود ادریسی: باید چند نکته را به بحث اضافه کرد. دو محور همسویی با امریکا و محور مقاومت از گذشته در منطقه شکل گرفته است اما در مورد محور مقاومت باید گفت که پس از جریان ترور حریری این محور به ویژه در لبنان و سوریه بسیار تضعیف شد؛ این زمانی بود که سوریه دیگر هیچ حرفی در لبنان نداشت و مجبور شد از لبنان خارج شود. همچنین بروی حزب الله که یکی از یاران سوریه است فشار بشدت افزایش یافت. اما با گذشت زمان اکنون وضعیت مقاومت در منطقه و لبنان بسیار بهبود یافته و هم اکنون وضعیت سوریه مناسب تر شده است. اینکه عربستان از بشار اسد برای سفر به لبنان دعوت می کند به این معناست که حضور مجدد سوریه در لبنان پذیرفته شده است و این مساله برای سوریه بسیار مثبت است. سوریه یکی از ارکان اساسی محور مقاومت است. به این ترتیب محور مقاومت وضعیتی به مراتب بهتر از چهار سال گذشته دارد.

در خصوص سیاست امریکا در منطقه نیز باید گفت که دولت بوش در خصوص مسائل خاورمیانه چندان اهمیتی قائل نبود، تنها در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری بوش مساله مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل تلاش هایی را آغاز کرد. اما دولت اوباما نشان داده که در سال دوم ریاست جمهوری خود با جدیت مسائل فلسطین و منطقه را دنبال می کند که البته بخش از این تلاش برای تاثیرگذاری بر انتخابات میان دوره ای کنگره است.

اوباما در خاورمیانه بدنبال حل مسائل خاورمیانه تا حد امکان است. خروج نیروهای امریکایی از عراق مساله مهمی بود اما باید در نظر داشت که استراتژی خروج امریکا ار منطقه به این معنا نیست که این کشور به طور کامل مسائل خاورمیانه را بر عهده کشورهای منطقه خواهد گذاشت. امریکا بدنبال خروج از منطقه برای کاهش صدمات ناشی از حضور مستقیم است اما نفوذ خود را همچنان در منطقه حفظ می کند و در این راستا باید یاران منطقه ای خود را تقویت کند.

اکنون وضعیت منطقه این چنین است که دو محور مقاومت و کشورهای میانه رو فعال هستند و هر دو یارگیری می کنند. وضعیت مقاومت نسبت به چهار سال پیش بهتر شده اما همچنان شکننده است. سیاست های ایران در منطقه و جهان به گونه ای ترسیم شده که متاسفانه دست امریکایی ها را برای اعمال فشار باز گذاشته که این برای امریکا مثبت است.

به نظر می رسد لبنان اکنون در آستانه تحولات جدی است؛ دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری و احتمال متهم ساختن برخی اعضای حزب الله به دست داشتن در این ترور خط  قرمزی برای حزب الله است. حزب الله به هیچ وجه حاضر نیست چنین اتهامی را بپذیرد. اگر برای حزب الله مسجل شود که دادگاه قصد محکوم کردن این گروه را دارد، طبیعی است که در آینده شاهد برهم خوردن ثبات لبنان باشیم. البته در شرایط فعلی و با توجه به سفر آتی رئیس جمهور ایران به لبنان، حزب الله بدنبال حفظ ثبات داخلی لبنان است.

علاوه بر این سوریه لیست سی و سه نفره ای از لبنانی ها را برای محاکمه اعلام کرده است. این افراد اغلب از وزرا و مقامات لبنانی است. این خبر نشانه آن است که صحنه لبنان آبستن حوادث زیادی است و وضعیت این کشور در حال تغییر و تحول است.

با توجه به آنچه گفته شد در این شرایط و فضای حاکم بر منطقه سفر آقای احمدی نژاد به لبنان چه تاثیری بر معادلات منطقه ای و اوضاع داخلی لبنان خواهد داشت؟


علی مهتدی: محور مقاومت تا این لحظه بسیار نیرومند است و صراحتا ابتکار عمل در منطقه دست این محور قرار دارد. از سوی دیگر محور مقابل مقاومت یعنی امریکا، اسرائیل، مصر، عربستان و اردن در حالت انفعال هستند.


در محور مقاومت مهمترین نقطه مقاومت اسلامی لبنان یعنی حزب الله است که در جنگ سی و سه روزه سال 2006 توانست مانع از تحقق اهداف اسرائیل در لبنان شود. این مساله حالتی از بازدارندگی را ایجاد کرده است که هیچ کس نمی تواند به نقطه ای از مقاومت حمله کند. در واقع حزب الله قادر است سراسر خاک اسرائیل را مورد هدف قرار دهد. مساله دادگاه بین المللی در ارتباط با ترور رفیق حریری در واقع دامی است که مقاومت اسلامی در لبنان را تضعیف کند.

این دادگاه در سال 2005 و پس از ترور رفیق حریری تشکیل شد و کاملا مشخص بود که دادگاهی سیاسی است و رویکرد قضایی ندارد. اول سوریه در این دادگاه متهم شد. سپس مشخص شد که شاهد هایی که بر علیه سوریه شهادت دادند، پول گرفته بودند. اکنون خبرها حاکی از آن است که دادگاه بزودی حزب الله یا برخی از اعضای این گروه را متهم به دست داشتن در ترور حریری می کند. در این صورت سنی های لبنان احساس می کنند که شیعه های لبنان رهبرشان را ترور کرده است. این یعنی جنگ شیعه و سنی در لبنان و از میان رفتن وحدت ملی در این کشور. در حالی که مقاومت به وحدت داخلی در لبنان احتیاج دارد و در جنگ سی و سه روزه یک وحدت ملی پشت حزب الله قرار داشت.

اگر طرف های مقابل مقاومت بتوانند با این توطئه وحدت داخلی لبنان را از میان برده و بخش بزرگی از لبنان را از پشت مقاومت خارج کنند، توانسته اند ضربه محکمی به مقاومت بزنند. این ضربه سیاسی و اجتماعی است. حزب الله متوجه این تلاش هاست و از چند ماه پیش درصدد اثبات این نکته است که دادگاه مذکور سیاسی است نه قضایی و متهم کردن حزب الله یک توطئه سیاسی علیه مقاومت است. از هم اکنون گفته است که رای دادگاه را پذیرا نیست و این دادگاه غیر قانونی است. سوریه نیز از این موضع حزب الله حمایت می کند و اعلام لیستی سی و سه نفره از شخصیت های لبنانی که متهم به دست داشتن در این دادگاه هستند نشانه این حمایت است.

نتیجه تحولات فوق این است که اگر محور مقابل مقاومت بتوان از این دادگاه به سود خود و بر علیه مقاومت استفاده کند، به دست آورد مهمی رسیده است. این ممکن است در داخل لبنان به جنگ داخلی منجر شود و سایر قدرت های خارج لبنان را نیز به داخل لبنان بکشاند.

صحنه لبنان اکنون بسیار حساس است. اگر حزب الله متهم شود و دادگاه بتواند به لحاظ سیاسی این اتهام را در اذهان منطقه و داخل لبنان جا بیندازد، امکان جنگ شیعه و سنی که تنها منحصر به لبنان نیست وجود دارد. تلاش حزب الله این است که مانع این توطئه شود. در این شرایط سفر آقای احمدی نژاد به لبنان برنامه ریزی شده است.

محمد ایرانی: دادگاه مربوط به ترور رفیق حریری قرار است تا پایان ماه میلادی جاری رای اولیه خود را اعلام کند و به نظر می رسد قصد این دادگاه متهم کردن برخی عناصر حزب الله است. این یعنی هدف قرار دادن مقاومت و گروه های حامی این دادگاه نیز دقیقا مخالفان مقاومت هستند. تلاش طرف مقابل مقاومت متهم شدن این گروه یا زیر سوال قرار گرفتن سلاح حزب الله تحت این عنوان است که سلاح حزب الله در داخل استفاده شده نه در خارج از لبنان و بر علیه اسرائیل.

این موضوع تمام محورهای مقاومت اعم از سوریه و ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در بررسی تحولات منطقه شاهدیم که در صفوف مقاومت اختلافی وجود ندارد و طرف های دیگر مقاومت با راس این محور یعنی حزب الله همسو و هم نظر هستند.

آقای ایرانی! به نظر شما به طور مشخص هدف از این سفر در مقطع کنونی چیست؟

محمد ایرانی: علی القاعده سفر آقای احمدی نژاد به لبنان باید در راستای تقویت مقاومت تفسیر شود. در گذشته نیز همین گونه بود. این مساله نیز تنها مختص به ایران نیست زمانی که پادشاه عربستان به لبنان سفر می کند، بی تردید طرف های حامی عربستان در لبنان به نوعی تقویت می شوند یا زمانی که فرانسوی های در سطح بالا به لبنان سفر می کنند این سفر موجب تقویت مسیحیان لبنان می شود. این معادلات به دلیل ساختار طائفه ای لبنان است.

تقویت جریان مقاومت می تواند یکی از اهداف سفر آقای احمدی نژاد باشد اما پارادایمی در صحنه داخلی لبنان و منطقه وجود دارد که شرایط را تاحدودی پیچیده کرده و برنامه ریزی سفر به لبنان را از حالت معمول خارج کرده است. این پارادایم این است که در صحنه منطقه ای برخی مانند عربستان و امریکا بدنبال حفظ ثبات در منطقه و لبنان هستند و هم بدنبال عدم تقویت حزب الله و مقاومت هستند. در صحنه داخلی لبنان نیز آقای حریری به عنوان نخست وزیر در شرایط سختی گرفتار است. ایشان از یک طرف به دنبال حفظ دولت خود و حفظ ثبات در لبنان است و از سوی دیگر مجبور است بحث دادگاه ترور پدرش را پیگیری کند که به معنای برهم ریختن ثبات لبنان است.

این پارادایم ها شرایط لبنان را بسیار سخت و پیچیده و غیر قابل پیش بینی کرده است. علی القاعده سفر آقای احمدی نژاد باید در راستای تقویت محور مقاومت و ثبات در لبنان تفسیر شود.

اما یک نکته مهم این است که با افزایش فشارها احتمال دارد دولت آقای حریری سقوط کند. در شرایط فعلی فشار گروه 14 مارس بر ایشان بسیار زیاد است. مخالفت با سفر آقای احمدی نژاد در لبنان زیاد است و موضع گیری برخی دولت های منطقه علیه سفر آقای احمدی نژاد به لبنان همگی فشار بر دولت لبنان است. اگر قرار باشد در آینده نزدیک فشار دیگری هم از سوی حزب الله به دولت حریری وارد شود - در صورت جدی شدن اتهام دادگاه علیه حزب الله- احتمال سقوط این دولت بسیار زیاد خواهد بود و سقوط دولت لبنان یعنی بی ثباتی.

زمانی که نوعی تضاد در عملکرد دولت های منطقه در مورد لبنان و تضادی در رفتار دولت حریری وجود دارد، آیا سفر آقای احمدی نژاد در شرایط فعلی به لبنان منجر به شکل گیری تضاد دیگری نخواهد شد؟ به این معنا که آیا ممکن است این سفر با هدف تقویت مقاومت و وحدت ملی در لبنان باشد اما اختلافات داخلی در لبنان را نیز افزایش دهد؟

مسعود ادریسی: لبنان جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد. شرایط منحصر به فرد لبنان، این کشور را از لحاظ سیاسی و اجتماعی برای ایران دارای اهمیت می کند. تمام روسای جمهور ایران خواسته اند به لبنان سفر کنند. در دوران آقای خاتمی چنین سفری به لبنان در شرایط بسیار مطلوبی انجام شد.

آقای احمدی نژاد به طور قطع از ابتدای کار خود برای سفر به لبنان تمایل داشته اند اما شرایط فراهم نبوده است. به طور طبیعی وضعیت پیچیده لبنان تنظیم زمان دقیق برای سفر بدون تنش و حواشی را بسیار دشوار می کند اما با این وجود زمان مناسب تری برای سفر آقای احمدی نژاد به لبنان وجود خواهد داشت. به معنای دقیق تر اگر این سفر در مقطع کنونی انجام نشود، ایران چیزی را از دست نداده است.

مساله دیگر نوع سفر است؛ گفتمانی که در این سفر از سوی ایران قرار است دنبال شود یا برنامه هایی که آقای رئیس جمهور برای این سفر دارند، همگی در میزان موفقیت سفر اهمیت دارد.

لبنان با سلایق و طوائف و ادیان مختلف است و سیاست جمهوری اسلامی ایران همواره این بوده که منافع و نظرات همه طوائف لبنان را در نظر گیرد. اگر سفر به گونه برنامه ریزی شود که تمام طوائف و گروه های لبنانی احساس کنند ایران به آنها توجه دارد و به دنبال تقوت یک جریان خاص در لبنان نیست، این سفر به موفقیت خواهد رسید.

به این ترتیب برنامه های سفر آقای احمدی نژاد در کاهش تضادها و مخالفت ها بسیار اهمیت دارد.

اگر هدف حضور در جنوب لبنان و سنگ اندازی به سوی اسرائیل و ... باشد، می توان انتظار داشت که تضاد دیگری از این سفر حادث شود و حتی نمی تواند جریان مقاومت را در دراز مدت تقویت کند.

در حال حاضر خبرهایی دال بر برخی مخالفت های داخلی در لبنان با سفر آقای رئیس جمهور علاوه بر موضع گیری برخی دولت های منطقه وجود دارد. این نشان نمی دهد که در لبنان نگاه مثبتی نسبت به سفر رئیس جمهور ایران وجود ندارد؟ آیا این سفر می تواند در تفهیم سیاست های جمهوری اسلامی ایران مبنی بر حمایت از وحدت ملی در لبنان تاثیرگذار باشد؟

مسعود ادریسی: تفهیم اهداف ایران در مورد لبنان به سیاست های بلند مدت نیاز دارد و در دوران های گذشته شاهد بودیم که سفر مقامات ایرانی به لبنان انجام می شد، هدف اصلی و غایی این سفر نیز حمایت از مقاومت لبنان بود اما سایر گروه های داخلی لبنان نیز در برنامه های سفر دیده می شدند. طبیعی است که در شرایط کنونی این سفر چندان نمی تواند در جلب نظر سایر گروه های لبنانی اثر داشته باشد.

محمد ایرانی: ما باید دیدگاه دولت میزبان را نیز در نظر بگیریم. باید هماهنگی لازم به طور گسترده و شفاف میان گروه تنظیم کننده این سفر در ایران با طرف لبنانی صورت گیرد. قطعا دو طرف از این سفر انتظار بهره برداری مقطعی را ندارند بلکه قاعدتا این سفر باید تعریفی دراز مدت داشته باشد. در این سفر باید برنامه های به گونه ای تنظیم شود که سطح روابط به جای گسترش و ارتقا، سیر نزولی پیدا کند. اکنون شرایط لبنان و آقای حریری پیچیده است.

نکته دیگر این است که همواره سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال لبنان همکاری با همه طرف ها و گروه های لبنانی بوده است. در واقع ایران تلاش داشته بافت طائفه ای و گروهی لبنان را همواره در نظر گیرد. این سیاست هم به نفع مقاومت، هم به نفع دولت لبنان و هم به نفع ایران و روابط دو دولت است.

اگر قرار باشد که سفری را بر اساس دیدگاه بلند مدت برنامه ریزی کنیم باید شرایط به گونه ای فراهم شود که همکاری با همه گروه های لبنان نتیجه نهایی آن باشد نه صرفا یک گروه خاص و مشخصا حزب الله. این در دراز مدت به نفع ایران نخواهد بود که هدف تنها حمایت از یک گروه باشد.

شاید اگر این سفر در مقطع دیگری انجام می گرفت به این مساله کمک می کرد که برای ایران گروه های داخلی لبنان تفاوتی ندارد و این کشور بدنبال ایجاد حساسیت یگ گروه بر علیه دیگری نیست. با این وجود باید تاکید شود که مقاومت در لبنان از نظر ایران اصل است و حفظ جریان مقاومت در مقابل تجاوزگری های اسرائیل برای سیاست خارجی ایران در اولویت است. این مساله باید تشریح شود و هرگز نباید این اصل در تضاد با همکاری ایران با دیگر گروه های لبنانی قرار گیرد. این کار یک ظرافت خاص دیپلماتیک را می طلبد.

آیا این ظرافت دقیق دیپلماتیک با سیاست های ضد صهیونیستی ایران همسوست؟

علی مهتدی: هدف از سفر به لبنان طبیعتا تایید مقاومت است. همه دنیا می داند که جمهوری اسلامی ایران از مقاومت در زمینه های سیاسی و مالی و تسلیحاتی حمایت می کند. اکنون مقاومت به وحدت ملی نیاز دارد و طرف مقابل قصد شکستن این وحدت را دارد. چنانچه این سفر بتواند در چارچوب وحدت ملی لبنان موثر باشد، سفر موفقیت آمیزی خواهد بود.

حال اینکه از لبنان، اسرائیل تهدید شود کمکی به مقاومت و وحدت ملی لبنان می کند یا خیر، اهمیت دارد بررسی شود و برنامه ریزان سفر آقای احمدی نژاد باید این سوال را مد نظر قرار دهند.

آقای احمدی نژاد از تریبون های مختلف نظر خود در مورد رژیم صهیونیستی را اعلام کرده است. در زمان سفر آقای خاتمی به لبنان نیز ایشان شدیدترین مواضع را علیه اسرائیل بیان داشت. سفر آقای خاتمی را هیچ کس بر ضد وحدت داخلی لبنان تفسیر نکرد. حفظ وحدت ملی لبنان اصلی در سیاست خارجی ایران است که با ضربه خوردن این اصل، مقاومت زیان خواهد دید. این یک اصل است و برنامه ریزان این سفر باید این اصل را مد نظر قرار دهند.

اما طرف مقابل نیز در حال برنامه ریزی است و تلاش دارد میان سنی ها، مسیحیان و گروه های لبنانی تحریکاتی ایجاد کند. طرف مقابل مقاومت تلاش دارد با اقداماتی سفر آقای احمدی نژاد را در حمایت از وحدت ملی حامی مقاومت ناکام کند. اگر ایران با این سفر بر وحدت ملی لبنان صحنه نگذارد این سفر ناموفق و شاید به زیان مقاومت لبنان خواهد بود.

حزب الله تلاش دارد دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری منحل شود. اگر این دادگاه منحل نشود حزب الله می تواند همه لبنان را تحت سلطه خود بگیرد و بر اساس تحلیل روزنامه السفیر دقیقا طرف مقابل مقاومت خواهان آن است که حزب الله را به جایی برساند که از قدرت خود در داخل استفاده کند و در این صورت زمینه برای جنگی فراگیر علیه حزب الله فراهم می شود. در این صورت حزب الله دیگر حمایت مردمی را پشت سر خود نخواهد داشت. برای همین دوستان مقاومت نگران برنامه های سفر آقای احمدی نژاد هستند و با این سوال مواجه هستند که آیا این سفر به سود مقاومت خواهد بود یا امکان سوء استفاده برای دشمنان مقاومت وجود دارد تا این سفر را تبدیل به عنصری برای ایجاد شکاف میان مقاومت و پایگاه های مردمی کند.

به نظر شما بایدها و نبایدهایی که در سفر آقای احمدی نژاد به لبنان با هدف تقویت مقاومت اهمیت دارد به طور مشخص شامل چه مواردی است؟

علی مهتدی: باید بررسی شود که طرف مقابل مقاومت چه اهدافی دارد و نفع ایران و جریان مقاومت در چیست. این کار برنامه ریزان است که از سفر آقای احمدی نژاد به لبنان، زمینه ای برای تقویت وحدت ملی پشت سر جریان مقاومت ایجاد کنند. اگر این سفر در این راستا قرار نداشته باشد ممکن است مورد سوء استفاده مخالفان مقاومت قرار گرفته و موجب شکاف در جامعه لبنان شود.

 سیاست جمهوری اسلامی در لبنان همواره این بوده که ما در مسائل داخلی لبنان در یک فاصله با همه طوائف و گروه های قرار داریم. ایران طرفدار یک گروه علیه گروه دیگری نیست. ایران همواره نشان داده است که در مسائل داخلی لبنان با همه رابطه دارد و از مقاومت که متعلع به کل لبنان است، حمایت می کند اما حمایت از مقاومت به معنای حمایت از یک گروه یا یک شخص یا فرقه ای خاص در لبنان نیست.

ایران از طریق دیپلماسی فعال خود در مسائل لبنان ثابت کرده که مساحت واحدی را با همه گروه های سیاسی و طوائف لبنانی حفظ می کند. طبیعتا برنامه ریزی برای این سفر باید در همین راستا قرار داشته باشد.

محمد ایرانی: باید هماهنگی دقیق و کامل میان طرف های رسمی ایران و لبنان برای برنامه های سفر آقای احمدی نژاد به لبنان وجود داشته باشد.

در عین حال توصیه می شود که حتما در طول سفر برنامه دیدار با همه روسای گروه های لبنانی چیده شود تا این ذهنیت که ایشان برای امر خاصی به لبنان آمده اند، از میان برود. در این راستا آقای احمدی نژاد حتی می توانند به مناطق مختلف لبنان که متعلق به گروه های مختلف است، سفر کرده و در این مناطق دیدارهایی داشته باشند. این اقدامات موجب کاهش تنش ها شده و فضا را برای آینده روابط گسترده مقاومت اسلامی در لبنان با دیگر گروه های لبنانی فراهم خواهد ساخت.

این نوع سفرهاست که می تواند حضور ایران را به عنوان کشوری که در خاورمیانه لبنان را با تمام گروه های داخلی می پذیرد، تثبیت کند.

مسعود ادریسی: باید محور این سفر بر این باشد که وحدت ملی در لبنان حفظ شود.

آیا در این سفر ممکن است به دادگاه آقای رفیق حریری اشاره ای شود؟

محمد ایرانی: پرهیز از هرگونه پرداختن به مسائل داخلی لبنان به مصلحت ایران خواهد بود.

مسعود ادریسی: آقای احمدی نژاد در نیویورک با این سوال مواجه شدند و پاسخ دادند که این مساله امری داخلی است. این پاسخ مناسب و کامل است.

به نظر شما چرا با توجه به ترسیم شرایط پیچیده منطقه و لبنان که به زوایایی از آن اشاره شد، این زمان برای سفر رئیس جمهور به لبنان انتخاب شده است؟

مسعود ادریسی: همه روسای جمهور ایران به سفر به لبنان علاقمند بوده اند، تاکنون 5 سال از ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد گذشته و این سفر تا این زمان انجام نگرفته بود. سرانجام این مقطع زمانی برای سفر در نظر گرفته شده است. در عین حال این سفر با تاخیرهایی نیز مواجه بود. در عین حال لبنان همواره آبستن تحولات است. مهم این است که باید در زمانی سفر انجام شود که حساسیت های کمتری در مورد لبنان و تحولات این کشور وجود دارد.

علی مهتدی: این سفر از ماه های قبل مورد برنامه ریزی قرار گرفته شده است. در زمان برنامه ریزی این سفر شرایط روزهای اخیر پیش نیامده بود. این سفر را نمی توان چندان به تحولات اخیر در لبنان و منطقه ارتباط داد.

محمد ایرانی: اکنون نوع مدیریت این سفر اهمیت دارد. باید به ترتیبی این سفر برنامه ریزی شده باشد که تحولات فعلی لبنان تحریک نشده و در مقابل بهره برداری دراز مدت از این سفر مورد توجه باشد.

آقای احمدی نژاد به عنوان سیاستمداری جنجالی در دنیا شناخته شده است، این مساله تا چه اندازه در سوء استفاده های طرف های مخالف مقاومت از سفر رئیس جمهور به لبنان تاثیر خواهد داشت؟

 علی مهتدی: آقای احمدی نژاد در جهان عرب چهره محبوبی است. اما چطور می توان چهره های محبوب جهان عرب چون سید حسن نصرالله، آقای احمدی نژاد یا خالد مشعل را از محبوبیت انداخت؟ این کار تنها با برنامه ریزی طرف مقابل در تقسیمات سنی و شیعه و توسعه اختلافات فرقه ای و مذهبی امکان پذیر است.

طرف مقابل مقاومت اگر بتواند در اذهان عمومی جا اندازد که آقای سید حسن نصرالله یا آقای احمدی نژاد تنها برای مصالح شیعه در منطقه کار می کنند نه برای جهان اسلام، موفق شده اند این محبوبیت را از میان بردارند.

طرف های مقابل در این زمینه های در حال کار هستند. آنها از عامل سنی و شیعی بسیار استفاده می کنند. آنها به جای آنکه این چهره ها را به عنوان شخصیت هایی که توانسته اند با اسرائیل مبارزه کنند معرفی کنند، تلاش دارند تبلیغ کنند که ایران بدنبال نفوذ در منطقه است و حزب الله عامل نفوذ ایران در جهان عرب برای تضعیف جهان تسنن است.

این محوری است که دشمن بروی آن کار می کند. به همین دلیل باید سفر آقای احمدی نژاد به لبنان در چارچوب وحدت ملی لبنان باشد نه در راستای منافع یک گروه مذهبی یا یگ گروه سیاسی در داخل لبنان.

یکی از سئوالاتی که از طرف کاربران خبرآنلاین برای طرح در این میزگرد مطرح شده این است که ایران تا چه اندازه میان گروه های لبنانی وجاهت و نفوذ دارد؟

مسعود ادریسی: با تجربه ای که در دوران سفارت داشتم، جمهوری اسلامی در میان کلیه گروه ها و طوائف لبنان وجهه بسیار خوبی داشت. همه طوائف همواره از نقش جمهوری اسلامی ایران در لبنان به خوبی یاد می کردند. این در حالی بود که نسبت به نقش سوریه و امریکا و فرانسه و عربستان در لبنان مساله داشتند.

در حال حاضر احساس می شود از میزان آن رضایتی که پیشتر گروه های لبنانی از نقش جمهوری اسلامی ایران در لبنان داشتند کاسته شده است. متاسفانه اکنون خدشه ای بر سیاست ایران در لبنان وارد شده که باید سعی شود هرچه سریعتر آن را رفع کرد.

آیا پرونده هایی مانند سرنوشت امام موسی صدر و دیپلمات های ربوده شده ایرانی در سفر آقای احمدی نژاد به لبنان قابل پیگیری است؟

علی مهتدی: طبیعتا این پرونده ها قابل پیگیری است. پرونده امام موسی صدر هرگز نباید فراموش شود و از هر شرایطی تا روشن شدن سرنوشت ایشان باید استفاده شود. اکنون مشخص شده است که خط امام موسی صدر خط جهادی و مقاومت و جذب حداکثری و حفظ وحدت ملی در لبنان بوده و این همان خطی است که جمهوری اسلامی ایران دنبال می کند.

محمد ایرانی: باید در نظر گرفت که ایران در رابطه با پرونده امام موسی صدر با طرف لبنانی مشکلی ندارد بلکه اکنون مشکل اصلی این پرونده طرف دیگری است که خارج از لبنان است. پیگیری مساله دیپلمات های ربوده شده در لبنان نیز همواره مورد توجه سیاست خارجی ایران است. امریکایی ها اگر یکی از سربازان خود در کشوری را از دست داده باشند تا سال ها این موضوع را در دستور کار خود قرار می دهند. حق مسلم جمهوری اسلامی است که سرنوشت اتباع ناپدید شده خود را در لبنان پیگیری کند. از این سفر باید کمال استفاده را در خصوص مشخص شدن سرنوشت این افراد برد.

این سوال برای بسیاری مطرح است که چرا لبنان تا این اندازه برای ایران اهمیت دارد و آیا اگر رژیم صهیونیستی  مطرح نبود بازهم  رابطه استراتژیک با لبنان برای ایران اهمیت داشت؟

علی مهتدی: این مساله به اهمیت لبنان ارتباط دارد. موقعیت تاریخی و جرافیایی لبنان همواره این گونه بوده است که این کشور همواره پلی میان شرق و غرب و اسلام و مسیحیت بوده است. لبنان تا قبل از جنگ داخلی نقش منطقه ای گسترده ای داشت. بزرگترین ترمینال حمل و نقل منطقه به لحاظ هوایی بود. این کشور بزرگترین مرکز تبادل کالا میان غرب و خاورمیانه بود. جایی بود که با توجه به آزادی اقتصاد و آزادی مطبوعات همه کشورهای منطقه تمایل به حضور در صحنه لبنان را داشتند. اکنون هم لبنان این موقعیت ها را دارد. این کشور بهترین جایگاه برای گفت و گو و تعامل میان فرق مختلف مذهبی و دینی است. مهمترین تریبون برای بیان اندیشه و مواضع سیاسی است. کشورهای منطقه به طور طبیعی خواهان نفوذ در این کشور بوده اند و ایران نیز نمی توانست مستثنی باشد.

تفاوت ایران با دیگر کشورهای منطقه و جهان در عرصه لبنان این است که از عناصر قدرتمندی برای نفوذ در لبنان برخوردار است که دیگران برخوردار نبوده و نیستند. بر همین اساس نفوذ ایران بیشتر و گسترده تر از نفوذ دیگر کشورها است. به این مساله، مقاومت در برابر اسرائیل افزوده می شود. دشمنان ما تبلیغ می کنند که ایران برای هم مرز شدن با اسرائیل در لبنان مقاومت را ایجاد کرد. چنین چیزی صحت ندارد؛ ایران مقاومت را ایجاد نکرد. لبنان توسط اسرائیل اشغال شد و مردم لبنان مقاومت را آغاز کردند و برای کمک به سراغ ایران آمدند و ایران هم طبق وظیفه دینی و انسانی خود به آنها کمک کرد.

مسعود ادریسی: لبنان کشوری با طوائف مختلف است. از لبنان می توان به عنوان یک سر پل استفاده کرد. از سوی دیگر در لبنان تعداد کثیری شیعه وجود دارد که اکثریت جمعیت را دارند. ایران هم به عنوان یک کشور شیعی برای لبنان اهمیت قائل است. در عین حال با توجه به حضور مذاهب مختلف در این کشور می توان از فضای آن برای تعامل با آرای مختلف استفاده کرد.

پیش بینی تان از لغو احتمالی سفر آقای رئیس جمهور به لبنان چیست؟

مسعود ادریسی: لغو سفر بستگی به شرایط لبنان ظرف چند روز آینده دارد. لبنان هر ساعتش با ساعت دیگر فرق می کند. شاید از امروز تا فردا تحولات غیر منتظره ای پیش آید که این سفر را لغو کند.

در هر حال لغو این سفر محتمل است چراکه جریانات چند روز اخیر در لبنان احتمال بروز تحولات غیر مترقبه را زیاد کرده است. در این صورت طبیعی است که سفر لغو خواهد شد اما اگر شرایط لبنان بر همین منوال تا هفته های دیگر ادامه داشته باشد به نظر می رسد که جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته است این سفر را انجام دهد.

محمد ایرانی: باید دید شرایط چه سمت و سویی خواهد داشت. تصور می شود که اکنون شرایط پیچیده است و اگر مدیریتی خوبی برای سفر آقای احمدی نژاد به لبنان انجام شود می توان از این سفر بهره برداری خوبی داشت. در چارچوب این مدیریت، تاکید بر ارتباط جمهوری اسلامی ایران با تمام گروه های لبنانی و ارسال این پیام که جمهوری اسلامی ایران به دنبال برهم ریختن صحنه لبنان نیست، اهمیت دارد.

شرایط فعلی دشوار است؛ مصری ها فعالیت منطقه ای خود را آغاز کرده اند و تلاش دارند غیر مستقیم صحنه لبنان ثبات خود را از دست بدهد. اگر ثبات لبنان طی روزهای آینده برهم بخورد، به نظر می رسد که چندان به مصلحت نیست این سفر انجام شود.

هر چه فضا داخلی لبنان مستحکم تر باشد و تصویری بهتری را در بیرون از مرزها ارائه دهد، شرایط بهتری برای سفر رئیس جمهور ایران فراهم می شود اما احتمال دارد شرایط به سوی دیگری سوق پیدا کند.
 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.