پرسش :
چرا برخى انسانها ناقص آفريده شدهاند؟ آيا تقصيرى داشتهاند؟
پاسخ :
چرا برخى انسانها ناقص آفريده شدهاند؟ آيا تقصيرى داشتهاند؟
براساس آيات قرآن، آفرينش انسان بر مبناى نيكى وخير است. همهى افراد بشر با خلقت نيكوى الهى، آفريده شدهاند وهيچ گونه خلقت بدى در كار نيست؛ زيرا او نيكوست وجز با نيكى، به بندگان خويش احسان نمىكند. چنانكه دربارهى آفرينش انسانها مىفرمايد:
لَقَد خَلَقنا الانسانَ فى اَحْسَنِ تَقويم.( تين، 5. )
ما انسان را به بهترين شكل آفريديم.
همچنين مىفرمايد:
الّذى اَحسَنَ كُلّ شَىء خَلَقه.( سجده، 7. )
او هر چيزى را به نيكوترين گونه آفريده است.
در نظام احسن آفرينش، با آن همه لطف ومهر وبزرگوارى كه از آفريدگار هستى، سراغ داريم چرا كسى ناقص شود واز نعمتها محروم گردد؟ خدا كه فياض مطلق است، چرا بايد فيض ولطفش را از كسى دريغ كند؟ نعمتهاى الهى، عمومى است. اگر اين نعمتها به كسى نمىرسد، بايد ديد عيب كار از كجاست وچه عواملى سبب اين گرفتارى شده است؟ در اين جهانبينى، خلقت بد وفطرت ناروا معنا ندارد.
خداوند همهى بدبختىها وزشتىها را از جانب خود انسان مىداند ومىفرمايد:
ما أَصابَكَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَاللَّه وَما أصابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكْ.( نساء، 97. )
هر احسان ونيكى كه به تو مىرسد، از جانب خداست وهر بدى وزشتى كه به تو مىرسد، از تو وعمل توست.
از مجموع آيات بالا به دست مىآيد كه اصل در آفرينش انسان، بىعيب ونقص بودن است واگر انسانى از كمالاتى محروم است، وجود او، استثنايى است كه بر قانون آفرينش وارد شده است. همچنين نشان مىدهد كه همهى بدىها، پليدىها، نقصها وصفات زشت وناهنجارىها از خود انسان است.
دليل استثناها از ديدگاه اسلام
براساس روايات اسلامى ورهآورد دانش بشرى، بخش مهمى از اين كاستىها به ناآگاهى والدين از وظايف خود دربارهى همسران، شيوهىآميزش، روش پرورش فرزندان وتغذيهى مادران هنگام باردارى، مصرف الكل، مواد مخدر وسيگار، آميزشهاى حرام ووراثت، مربوط مىشود. اينك به اختصار به برخى از اين عوامل اشاره مىكنيم:
الف) سوء تغذيه
احاديث اسلامى، سوء تغذيه را مايهى پيدايش كمبودها دانسته وتغذيهى مناسب را عامل پيشگيرى مىپندارند. رسول خداصلَّى الل.ه عليه وآله وسلَّمفرمودند:
أطعِموا نساءَكم اَلحَوامِلَ اللُّبان فَاَنَّهُ يَزيد فى عقلِ الصبي(سفينةالبحار، ج 7، باب اللّام، ص 075. )
به همسران باردار خود «كندر» بدهيد؛ زيرا كندر در افزايش خرد بچه مؤثر است.
علوم روز نيز به طور گسترده بر اين مسأله تأكيد دارد كه سوءتغذيه به بيمارى ونقص كودك مىانجامد. در ذيل، نمونههايى را مىآوريم:
1- يكى از پزشكان اروپا، آمار جامعى از نطفههايى منتشر كرده است كه در اول سال مسيحى منعقد مىشود. اين پزشك اروپايى مىنويسد:
به طور كلى80% اشخاص ناقص الخلقه ومعلول، محصول شب اول ژانويه است؛ زيرا در اين شب، مسيحيان عيد بزرگى دارند كه در آن، به عيش ونوش مىپردازند وبيش از حدّ متعارف، مشروبخوارى مىكنند، به گونهاى كه بيمار مىشوند.( اعجاز خوراكىها، دكتر غياث الدين جزايرى، تهران، انتشارات كتابهاى پرستو، 5431ش، ص 412. )
2- سوء تغذيه سبب كم هوشى مىشود. كاهش عمومى هوش و نيروى عقل، از مصرف الكل و غذاى اعتياد آور ريشه مىگيرد. براساس يك آمار رسمى، 80% از كودكان ناقص الخلقهى جهان و كودكانى كه به نقصان رشد مغزى، عصبى و جسمى دچار هستند، در دوران باردارى مادرانشان، درست تغذيه نشدهاند.( مسؤوليت تربيت، محمد دشتى، قم، نشر امام علىعليه السَّلام، 8631 ش، چ 6، ص 78، به نقل از: بهداشت جسمى و روانى كودك، ص 26. )
3- فرزندان مادران سيگارى در دوران تحصيل، از ديگر كودكان هم سن خود عقب ماندهترند. اين عقب ماندگى به مقدار سيگار مصرفى مادر در دوران باردارى بستگى دارد؛ زيرا سيگار سبب كم شدن سلولهاى مغزى كودك مىگردد.( همان، ص 88، به نقل از: مكتب اسلام، سال 51، ش 6. )
دكتر «ملوين كنزلى» كه سالهاى زيادى را به پژوهش در زمينهى الكليسم گذرانده است، در كنگرهى جهانى «مبارزه با الكل و الكليسم» در واشنگتن گفت: «پژوهشهاى گستردهاى كه در زمينهى مصرف الكل شده است، نشان مىدهد كه مشروبات الكلى حتى به ميزان بسيار كم، به آسيبهاى مغزى و اختلال در كار سلولهاى مغزى مىانجامد».( دكتر براى همه، اسماعيل اژدرى، تهران، چاپ اقبال، 4731، چ 93، صص 64-74. )
خلاصه، براساس پژوهشها، سوء تغذيه، آثار زير را در پى خواهد داشت: سقط جنين، نارس و ناقص به دنيا آمدن بچهها، مرگ بچه در رحم مادر، كمبود وزن و قد بچه.( تعاليم بهداشتى اسلام، صفدر صانعى، مشهد، انتشارات كتابفروشى جهان، ص 801 )
ب) وراثت
اسلام با محترم شمردن اصل وراثت، آن را تأييد كرده است. هرچند علم «ژنتيك» در غرب، دانش نوظهورى است، ولى قانون وراثت به صورت كلى، در قرآن و احاديث اسلامى آمده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
اُنظُر فى أَى شىءٍ تَضَعُ وَلَدَكَ فَاِنَّ العِرْقَ دَسّاسٌ
بنگر نطفهى خود را در چه محلى مستقر مىكنى؛ زيرا اخلاق اجداد و پدران به فرزندان به ارث مىرسد.( شرح نهجالبلاغه، ابن ابى الحديد، قم، كتابخانهى آيت اللَّه مرعشى، 02 ج در 10 مجلد، 4041ق، ج 21، ص 611. )
امام صادقعليه السَّلام فرمودند:
انّ اللَّه تَباركَ و تَعالى اِذا أَرادَ ان يخْلُقَ خَلْقاً جَمَعَ كُلَّ صُوَرَةٍ بينهُ و بَينَ الى آدمعليه السَّلام ثُمّ على صورة أحدِهِم فلا يَقُولَنّ احدٌ هذا لا يُشَبِّهُنى و لا يُشَبِّهُ شيئاً مِن آبائى.
وقتى خدا بخواهد انسانى را بيافريند، صورتهايى را كه ميان او و پدران او تا حضرت آدم، وجود دارد، گرد مىآورد و او را به شكل يكى از آن صورتها مىآفريند. كسى نبايد بگويد اين فرزند به من يا به يكى از پدران من شباهت ندارد و اعتراض كند.(من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 484، ح 9074. )
همچنين مىفرمايد:
لا تنكحوا القرابة القريبة فانِّ الولد يخلق ضاويا.
با خويشاوندان نزديك ازدواج نكنيد؛ زيرا ميوهى چنين ازدواجى، ناتوانى و لاغرى فرزندان شما خواهد بود.( المحجة البيضاء، محمد محسن فيض كاشانى، انتشارات المكتبة الشفيعى، ج 3، ص 49. )
پزشكان بيمارىهاى روحى ثابت كردهاند كه 66% كودكان مبتلا به بيمارى روحى، بيمارىشان را از مادران خود به ارث بردهاند.( مسؤوليت تربيت، ص 98، به نقل از: روزنامهى اطلاعات، شماره 55301. )
دكتر الكسيس كارل؛ فيزيولوژيست، جرّاح و زيست شناس معروف فرانسوى در اين باره مىگويد:
هيچكس نبايد با افرادى كه آثار عيوب ارثى دارند، زناشويى كند. تقريباً همهى بدبختىهاى آدمى به نقص ساختمان عفونى و روانى و عوامل ارثى مربوط است. در حقيقت، كسانى كه بار گرانى از ديوانگى و ضعف عقل و سرطان ارثى به دوش دارند، بايد از زناشويى خوددارى كنند.( انسان موجودى ناشناخته، آلكسيس كارل، برگردان: پرويز دبيرى، اصفهان، انتشارات تأييد، 8431 ش، چ 5، ص 213. )
ج) آداب آميزش
آميزش زن و مرد، پاسخ گويى به يك درخواست فطرى است. هرچند اين كار، يك عمل طبيعى و غريزى است، ولى در اسلام، آدابى(حليةالمتقين، علامه محمد باقر مجلسى، تهران، كتابفروشى اسلاميه، چاپ افست، فصل 3، 4 و 5. ) براى آن بيان شده كه سرپيچى از آن مايهى تباهى فرزند مىشود. در اينجا ممكن است اين پرسش مطرح شود كه پدر و مادر خبر نداشتند كه فلان عمل در فلان شرايط، آثار منفى بر روى نوزاد مىگذارد. پس تقصير كودك چيست؟
پاسخ آن است كه دانستن يا ندانستن پدر و مادر در خاصيت طبيعى اشيا اثرى ندارد. ما اگر ندانيم كه در فلان رشتهى سيم، برق است و به آن دست بزنيم، برق ما را مىكشد. برق درنگ نمىكند تا ببيند اگر ما بى اطلاعيم، به ما كار نداشته باشد. اگر كسى ظرف شرابى را به خيال آب بخورد، مست خواهد شد؛ زيرا مست شدن از آثار طبيعى شراب است. خواه به خيال آب بخورد يا چيزى ديگر. بنابراين، بىتقصيرى پدر و مادر به معناى آن است كه گناه عمدى نكردهاند، ولى آثار طبيعى وضعى همچنان بر جاى خود محفوظ است.( اصول عقايد، محسن قرائتى، نشر سازمان تبليغات اسلامى، چ 4، ص 79. )
باز پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر پدر و مادر كوتاهى كردند، گناه كودك چيست؟ در پاسخ مىتوان گفت: هم خدا منزّه است و هم كودك بىتقصير. مقصر اصلى، پدر و مادر هستند، ولى نارحتى آن بر دوش كودك است و اين مخصوص نوزاد نيست. در همهى ظلمهاى موجود در جهان، تقصير از ظالم است، ولى ناراحتى و رنج ستم بر دوش مظلوم مىافتد. اگر من سنگى به سوى شما پرتاب كردم و پيشانى شما شكست، نه شما گناهكاريد، نه خدا. گناه از من است كه سنگ زدهام، ولى سختى اين گناه را شما تحمل مىكنيد. بنابراين، اين پرسش مانند پرسش دربارهى ديگر ظلمهاست كه: ظالمان تقصير كردهاند، گناه مظلومان چيست؟ مىپرسيم: اگر شما خمير شور يا تلخى را نزد نانوا ببريد و او نان شور يا تلخ به شما بدهد، آيا نانوا را ظالم مىدانيد؟
در ادامه بايد گفت: تأثير علل و اسباب طبيعى، يك امر قهرى است و به اراده و خواست ما تعلق ندارد.
ما خواه بدانيم يا ندانيم، هر علت طبيعى، نتيجهى ويژهاى در پى دارد. (عدسى) چشم به اندازهاى ظريف و لطيف است كه برخورد سنگريزهاى، آن را نابود مىسازد، خواه چشم انسان معصومى باشد يا مجرم، كودك باشد يا بزرگسال، عالم باشد يا جاهل. به ديگر سخن، اگر خداوند آثار علّتها را از معلولها بگيرد - زهر اثر نكند، الكل مؤثر نباشد، ترس شديد بىاثر باشد و... - ديگر نظام آفرينش وجود نخواهد داشت. اگر هم تنها از بروز آثار كارهاى بد جلوگيرى كند و نگذارد كار بد صورت بپذيرد، به جبر مىانجامد كه اين كار برخلاف اختيار و آزادى انسان است.
نتيجهگيرى:
1. مقصر اصلى ناقص الخلقه بودن، خود انسان است.
2. جهانى كه افراد سالم و معلول در آن به سر مىبرند، جهان ماده و طبيعت است و تكامل هر فردى در آن، به صورت تدريجى و وابسته به شرايطى است كه بايد رخ دهد. در غير اين صورت، به نتيجهى مطلوب نخواهد رسيد.
3. بشر در رحم مادر بسان درختى است كه پدر و مادر بايد در مراقبت از آن بكوشند. آنان از روزى كه پيوند زناشويى مىبندند، بايد زمينهى تحويل كودكانى سالم را به جامعه فراهم سازند.
منبع: فصلنامه صباح ، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه
چرا برخى انسانها ناقص آفريده شدهاند؟ آيا تقصيرى داشتهاند؟
براساس آيات قرآن، آفرينش انسان بر مبناى نيكى وخير است. همهى افراد بشر با خلقت نيكوى الهى، آفريده شدهاند وهيچ گونه خلقت بدى در كار نيست؛ زيرا او نيكوست وجز با نيكى، به بندگان خويش احسان نمىكند. چنانكه دربارهى آفرينش انسانها مىفرمايد:
لَقَد خَلَقنا الانسانَ فى اَحْسَنِ تَقويم.( تين، 5. )
ما انسان را به بهترين شكل آفريديم.
همچنين مىفرمايد:
الّذى اَحسَنَ كُلّ شَىء خَلَقه.( سجده، 7. )
او هر چيزى را به نيكوترين گونه آفريده است.
در نظام احسن آفرينش، با آن همه لطف ومهر وبزرگوارى كه از آفريدگار هستى، سراغ داريم چرا كسى ناقص شود واز نعمتها محروم گردد؟ خدا كه فياض مطلق است، چرا بايد فيض ولطفش را از كسى دريغ كند؟ نعمتهاى الهى، عمومى است. اگر اين نعمتها به كسى نمىرسد، بايد ديد عيب كار از كجاست وچه عواملى سبب اين گرفتارى شده است؟ در اين جهانبينى، خلقت بد وفطرت ناروا معنا ندارد.
خداوند همهى بدبختىها وزشتىها را از جانب خود انسان مىداند ومىفرمايد:
ما أَصابَكَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَاللَّه وَما أصابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكْ.( نساء، 97. )
هر احسان ونيكى كه به تو مىرسد، از جانب خداست وهر بدى وزشتى كه به تو مىرسد، از تو وعمل توست.
از مجموع آيات بالا به دست مىآيد كه اصل در آفرينش انسان، بىعيب ونقص بودن است واگر انسانى از كمالاتى محروم است، وجود او، استثنايى است كه بر قانون آفرينش وارد شده است. همچنين نشان مىدهد كه همهى بدىها، پليدىها، نقصها وصفات زشت وناهنجارىها از خود انسان است.
دليل استثناها از ديدگاه اسلام
براساس روايات اسلامى ورهآورد دانش بشرى، بخش مهمى از اين كاستىها به ناآگاهى والدين از وظايف خود دربارهى همسران، شيوهىآميزش، روش پرورش فرزندان وتغذيهى مادران هنگام باردارى، مصرف الكل، مواد مخدر وسيگار، آميزشهاى حرام ووراثت، مربوط مىشود. اينك به اختصار به برخى از اين عوامل اشاره مىكنيم:
الف) سوء تغذيه
احاديث اسلامى، سوء تغذيه را مايهى پيدايش كمبودها دانسته وتغذيهى مناسب را عامل پيشگيرى مىپندارند. رسول خداصلَّى الل.ه عليه وآله وسلَّمفرمودند:
أطعِموا نساءَكم اَلحَوامِلَ اللُّبان فَاَنَّهُ يَزيد فى عقلِ الصبي(سفينةالبحار، ج 7، باب اللّام، ص 075. )
به همسران باردار خود «كندر» بدهيد؛ زيرا كندر در افزايش خرد بچه مؤثر است.
علوم روز نيز به طور گسترده بر اين مسأله تأكيد دارد كه سوءتغذيه به بيمارى ونقص كودك مىانجامد. در ذيل، نمونههايى را مىآوريم:
1- يكى از پزشكان اروپا، آمار جامعى از نطفههايى منتشر كرده است كه در اول سال مسيحى منعقد مىشود. اين پزشك اروپايى مىنويسد:
به طور كلى80% اشخاص ناقص الخلقه ومعلول، محصول شب اول ژانويه است؛ زيرا در اين شب، مسيحيان عيد بزرگى دارند كه در آن، به عيش ونوش مىپردازند وبيش از حدّ متعارف، مشروبخوارى مىكنند، به گونهاى كه بيمار مىشوند.( اعجاز خوراكىها، دكتر غياث الدين جزايرى، تهران، انتشارات كتابهاى پرستو، 5431ش، ص 412. )
2- سوء تغذيه سبب كم هوشى مىشود. كاهش عمومى هوش و نيروى عقل، از مصرف الكل و غذاى اعتياد آور ريشه مىگيرد. براساس يك آمار رسمى، 80% از كودكان ناقص الخلقهى جهان و كودكانى كه به نقصان رشد مغزى، عصبى و جسمى دچار هستند، در دوران باردارى مادرانشان، درست تغذيه نشدهاند.( مسؤوليت تربيت، محمد دشتى، قم، نشر امام علىعليه السَّلام، 8631 ش، چ 6، ص 78، به نقل از: بهداشت جسمى و روانى كودك، ص 26. )
3- فرزندان مادران سيگارى در دوران تحصيل، از ديگر كودكان هم سن خود عقب ماندهترند. اين عقب ماندگى به مقدار سيگار مصرفى مادر در دوران باردارى بستگى دارد؛ زيرا سيگار سبب كم شدن سلولهاى مغزى كودك مىگردد.( همان، ص 88، به نقل از: مكتب اسلام، سال 51، ش 6. )
دكتر «ملوين كنزلى» كه سالهاى زيادى را به پژوهش در زمينهى الكليسم گذرانده است، در كنگرهى جهانى «مبارزه با الكل و الكليسم» در واشنگتن گفت: «پژوهشهاى گستردهاى كه در زمينهى مصرف الكل شده است، نشان مىدهد كه مشروبات الكلى حتى به ميزان بسيار كم، به آسيبهاى مغزى و اختلال در كار سلولهاى مغزى مىانجامد».( دكتر براى همه، اسماعيل اژدرى، تهران، چاپ اقبال، 4731، چ 93، صص 64-74. )
خلاصه، براساس پژوهشها، سوء تغذيه، آثار زير را در پى خواهد داشت: سقط جنين، نارس و ناقص به دنيا آمدن بچهها، مرگ بچه در رحم مادر، كمبود وزن و قد بچه.( تعاليم بهداشتى اسلام، صفدر صانعى، مشهد، انتشارات كتابفروشى جهان، ص 801 )
ب) وراثت
اسلام با محترم شمردن اصل وراثت، آن را تأييد كرده است. هرچند علم «ژنتيك» در غرب، دانش نوظهورى است، ولى قانون وراثت به صورت كلى، در قرآن و احاديث اسلامى آمده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
اُنظُر فى أَى شىءٍ تَضَعُ وَلَدَكَ فَاِنَّ العِرْقَ دَسّاسٌ
بنگر نطفهى خود را در چه محلى مستقر مىكنى؛ زيرا اخلاق اجداد و پدران به فرزندان به ارث مىرسد.( شرح نهجالبلاغه، ابن ابى الحديد، قم، كتابخانهى آيت اللَّه مرعشى، 02 ج در 10 مجلد، 4041ق، ج 21، ص 611. )
امام صادقعليه السَّلام فرمودند:
انّ اللَّه تَباركَ و تَعالى اِذا أَرادَ ان يخْلُقَ خَلْقاً جَمَعَ كُلَّ صُوَرَةٍ بينهُ و بَينَ الى آدمعليه السَّلام ثُمّ على صورة أحدِهِم فلا يَقُولَنّ احدٌ هذا لا يُشَبِّهُنى و لا يُشَبِّهُ شيئاً مِن آبائى.
وقتى خدا بخواهد انسانى را بيافريند، صورتهايى را كه ميان او و پدران او تا حضرت آدم، وجود دارد، گرد مىآورد و او را به شكل يكى از آن صورتها مىآفريند. كسى نبايد بگويد اين فرزند به من يا به يكى از پدران من شباهت ندارد و اعتراض كند.(من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 484، ح 9074. )
همچنين مىفرمايد:
لا تنكحوا القرابة القريبة فانِّ الولد يخلق ضاويا.
با خويشاوندان نزديك ازدواج نكنيد؛ زيرا ميوهى چنين ازدواجى، ناتوانى و لاغرى فرزندان شما خواهد بود.( المحجة البيضاء، محمد محسن فيض كاشانى، انتشارات المكتبة الشفيعى، ج 3، ص 49. )
پزشكان بيمارىهاى روحى ثابت كردهاند كه 66% كودكان مبتلا به بيمارى روحى، بيمارىشان را از مادران خود به ارث بردهاند.( مسؤوليت تربيت، ص 98، به نقل از: روزنامهى اطلاعات، شماره 55301. )
دكتر الكسيس كارل؛ فيزيولوژيست، جرّاح و زيست شناس معروف فرانسوى در اين باره مىگويد:
هيچكس نبايد با افرادى كه آثار عيوب ارثى دارند، زناشويى كند. تقريباً همهى بدبختىهاى آدمى به نقص ساختمان عفونى و روانى و عوامل ارثى مربوط است. در حقيقت، كسانى كه بار گرانى از ديوانگى و ضعف عقل و سرطان ارثى به دوش دارند، بايد از زناشويى خوددارى كنند.( انسان موجودى ناشناخته، آلكسيس كارل، برگردان: پرويز دبيرى، اصفهان، انتشارات تأييد، 8431 ش، چ 5، ص 213. )
ج) آداب آميزش
آميزش زن و مرد، پاسخ گويى به يك درخواست فطرى است. هرچند اين كار، يك عمل طبيعى و غريزى است، ولى در اسلام، آدابى(حليةالمتقين، علامه محمد باقر مجلسى، تهران، كتابفروشى اسلاميه، چاپ افست، فصل 3، 4 و 5. ) براى آن بيان شده كه سرپيچى از آن مايهى تباهى فرزند مىشود. در اينجا ممكن است اين پرسش مطرح شود كه پدر و مادر خبر نداشتند كه فلان عمل در فلان شرايط، آثار منفى بر روى نوزاد مىگذارد. پس تقصير كودك چيست؟
پاسخ آن است كه دانستن يا ندانستن پدر و مادر در خاصيت طبيعى اشيا اثرى ندارد. ما اگر ندانيم كه در فلان رشتهى سيم، برق است و به آن دست بزنيم، برق ما را مىكشد. برق درنگ نمىكند تا ببيند اگر ما بى اطلاعيم، به ما كار نداشته باشد. اگر كسى ظرف شرابى را به خيال آب بخورد، مست خواهد شد؛ زيرا مست شدن از آثار طبيعى شراب است. خواه به خيال آب بخورد يا چيزى ديگر. بنابراين، بىتقصيرى پدر و مادر به معناى آن است كه گناه عمدى نكردهاند، ولى آثار طبيعى وضعى همچنان بر جاى خود محفوظ است.( اصول عقايد، محسن قرائتى، نشر سازمان تبليغات اسلامى، چ 4، ص 79. )
باز پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر پدر و مادر كوتاهى كردند، گناه كودك چيست؟ در پاسخ مىتوان گفت: هم خدا منزّه است و هم كودك بىتقصير. مقصر اصلى، پدر و مادر هستند، ولى نارحتى آن بر دوش كودك است و اين مخصوص نوزاد نيست. در همهى ظلمهاى موجود در جهان، تقصير از ظالم است، ولى ناراحتى و رنج ستم بر دوش مظلوم مىافتد. اگر من سنگى به سوى شما پرتاب كردم و پيشانى شما شكست، نه شما گناهكاريد، نه خدا. گناه از من است كه سنگ زدهام، ولى سختى اين گناه را شما تحمل مىكنيد. بنابراين، اين پرسش مانند پرسش دربارهى ديگر ظلمهاست كه: ظالمان تقصير كردهاند، گناه مظلومان چيست؟ مىپرسيم: اگر شما خمير شور يا تلخى را نزد نانوا ببريد و او نان شور يا تلخ به شما بدهد، آيا نانوا را ظالم مىدانيد؟
در ادامه بايد گفت: تأثير علل و اسباب طبيعى، يك امر قهرى است و به اراده و خواست ما تعلق ندارد.
ما خواه بدانيم يا ندانيم، هر علت طبيعى، نتيجهى ويژهاى در پى دارد. (عدسى) چشم به اندازهاى ظريف و لطيف است كه برخورد سنگريزهاى، آن را نابود مىسازد، خواه چشم انسان معصومى باشد يا مجرم، كودك باشد يا بزرگسال، عالم باشد يا جاهل. به ديگر سخن، اگر خداوند آثار علّتها را از معلولها بگيرد - زهر اثر نكند، الكل مؤثر نباشد، ترس شديد بىاثر باشد و... - ديگر نظام آفرينش وجود نخواهد داشت. اگر هم تنها از بروز آثار كارهاى بد جلوگيرى كند و نگذارد كار بد صورت بپذيرد، به جبر مىانجامد كه اين كار برخلاف اختيار و آزادى انسان است.
نتيجهگيرى:
1. مقصر اصلى ناقص الخلقه بودن، خود انسان است.
2. جهانى كه افراد سالم و معلول در آن به سر مىبرند، جهان ماده و طبيعت است و تكامل هر فردى در آن، به صورت تدريجى و وابسته به شرايطى است كه بايد رخ دهد. در غير اين صورت، به نتيجهى مطلوب نخواهد رسيد.
3. بشر در رحم مادر بسان درختى است كه پدر و مادر بايد در مراقبت از آن بكوشند. آنان از روزى كه پيوند زناشويى مىبندند، بايد زمينهى تحويل كودكانى سالم را به جامعه فراهم سازند.
منبع: فصلنامه صباح ، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه