چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا برخى انسان‏ها ناقص آفريده شده‏اند؟ آيا تقصيرى داشته‏اند؟


پاسخ :

چرا برخى انسان‏ها ناقص آفريده شده‏اند؟ آيا تقصيرى داشته‏اند؟
براساس آيات قرآن، آفرينش انسان بر مبناى نيكى وخير است. همه‏ى افراد بشر با خلقت نيكوى الهى، آفريده شده‏اند وهيچ گونه خلقت بدى در كار نيست؛ زيرا او نيكوست وجز با نيكى، به بندگان خويش احسان نمى‏كند. چنان‏كه درباره‏ى آفرينش انسان‏ها مى‏فرمايد:
لَقَد خَلَقنا الانسانَ فى اَحْسَنِ تَقويم.( تين، 5. )
ما انسان را به بهترين شكل آفريديم.
هم‏چنين مى‏فرمايد:
الّذى اَحسَنَ كُلّ شَى‏ء خَلَقه.( سجده، 7. )
او هر چيزى را به نيكوترين گونه آفريده است.
در نظام احسن آفرينش، با آن همه لطف ومهر وبزرگوارى كه از آفريدگار هستى، سراغ داريم چرا كسى ناقص شود واز نعمت‏ها محروم گردد؟ خدا كه فياض مطلق است، چرا بايد فيض ولطفش را از كسى دريغ كند؟ نعمت‏هاى الهى، عمومى است. اگر اين نعمت‏ها به كسى نمى‏رسد، بايد ديد عيب كار از كجاست وچه عواملى سبب اين گرفتارى شده است؟ در اين جهان‏بينى، خلقت بد وفطرت ناروا معنا ندارد.
خداوند همه‏ى بدبختى‏ها وزشتى‏ها را از جانب خود انسان مى‏داند ومى‏فرمايد:
ما أَصابَكَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ‏اللَّه وَما أصابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكْ.( نساء، 97. )
هر احسان ونيكى كه به تو مى‏رسد، از جانب خداست وهر بدى وزشتى كه به تو مى‏رسد، از تو وعمل توست.
از مجموع آيات بالا به دست مى‏آيد كه اصل در آفرينش انسان، بى‏عيب ونقص بودن است واگر انسانى از كمالاتى محروم است، وجود او، استثنايى است كه بر قانون آفرينش وارد شده است. هم‏چنين نشان مى‏دهد كه همه‏ى بدى‏ها، پليدى‏ها، نقص‏ها وصفات زشت وناهنجارى‏ها از خود انسان است.
دليل استثناها از ديدگاه اسلام
براساس روايات اسلامى وره‏آورد دانش بشرى، بخش مهمى از اين كاستى‏ها به ناآگاهى والدين از وظايف خود درباره‏ى همسران، شيوه‏ى‏آميزش، روش پرورش فرزندان وتغذيه‏ى مادران هنگام باردارى، مصرف الكل، مواد مخدر وسيگار، آميزش‏هاى حرام ووراثت، مربوط مى‏شود. اينك به اختصار به برخى از اين عوامل اشاره مى‏كنيم:
الف) سوء تغذيه
احاديث اسلامى، سوء تغذيه را مايه‏ى پيدايش كمبودها دانسته وتغذيه‏ى مناسب را عامل پيش‏گيرى مى‏پندارند. رسول خداصلَّى الل.ه عليه وآله وسلَّم‏فرمودند:
أطعِموا نساءَكم اَلحَوامِلَ اللُّبان فَاَنَّهُ يَزيد فى عقلِ الصبي(سفينةالبحار، ج 7، باب اللّام، ص 075. )
به همسران باردار خود «كندر» بدهيد؛ زيرا كندر در افزايش خرد بچه مؤثر است.
علوم روز نيز به طور گسترده بر اين مسأله تأكيد دارد كه سوءتغذيه به بيمارى ونقص كودك مى‏انجامد. در ذيل، نمونه‏هايى را مى‏آوريم:
1- يكى از پزشكان اروپا، آمار جامعى از نطفه‏هايى منتشر كرده است كه در اول سال مسيحى منعقد مى‏شود. اين پزشك اروپايى مى‏نويسد:
به طور كلى80% اشخاص ناقص الخلقه ومعلول، محصول شب اول ژانويه است؛ زيرا در اين شب، مسيحيان عيد بزرگى دارند كه در آن، به عيش ونوش مى‏پردازند وبيش از حدّ متعارف، مشروب‏خوارى مى‏كنند، به گونه‏اى كه بيمار مى‏شوند.( اعجاز خوراكى‏ها، دكتر غياث الدين جزايرى، تهران، انتشارات كتاب‏هاى پرستو، 5431ش، ص 412. )
2- سوء تغذيه سبب كم هوشى مى‏شود. كاهش عمومى هوش و نيروى عقل، از مصرف الكل و غذاى اعتياد آور ريشه مى‏گيرد. براساس يك آمار رسمى، 80% از كودكان ناقص الخلقه‏ى جهان و كودكانى كه به نقصان رشد مغزى، عصبى و جسمى دچار هستند، در دوران باردارى مادران‏شان، درست تغذيه نشده‏اند.( مسؤوليت تربيت، محمد دشتى، قم، نشر امام على‏عليه السَّلام، 8631 ش، چ 6، ص 78، به نقل از: بهداشت جسمى و روانى كودك، ص 26. )
3- فرزندان مادران سيگارى در دوران تحصيل، از ديگر كودكان هم سن خود عقب مانده‏ترند. اين عقب ماندگى به مقدار سيگار مصرفى مادر در دوران باردارى بستگى دارد؛ زيرا سيگار سبب كم شدن سلول‏هاى مغزى كودك مى‏گردد.( همان، ص 88، به نقل از: مكتب اسلام، سال 51، ش 6. )
دكتر «ملوين كنزلى» كه سال‏هاى زيادى را به پژوهش در زمينه‏ى الكليسم گذرانده است، در كنگره‏ى جهانى «مبارزه با الكل و الكليسم» در واشنگتن گفت: «پژوهش‏هاى گسترده‏اى كه در زمينه‏ى مصرف الكل شده است، نشان مى‏دهد كه مشروبات الكلى حتى به ميزان بسيار كم، به آسيب‏هاى مغزى و اختلال در كار سلول‏هاى مغزى مى‏انجامد».( دكتر براى همه، اسماعيل اژدرى، تهران، چاپ اقبال، 4731، چ 93، صص 64-74. )
خلاصه، براساس پژوهش‏ها، سوء تغذيه، آثار زير را در پى خواهد داشت: سقط جنين، نارس و ناقص به دنيا آمدن بچه‏ها، مرگ بچه در رحم مادر، كمبود وزن و قد بچه.( تعاليم بهداشتى اسلام، صفدر صانعى، مشهد، انتشارات كتاب‏فروشى جهان، ص 801 )
ب) وراثت
اسلام با محترم شمردن اصل وراثت، آن را تأييد كرده است. هرچند علم «ژنتيك» در غرب، دانش نوظهورى است، ولى قانون وراثت به صورت كلى، در قرآن و احاديث اسلامى آمده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
اُنظُر فى أَى شى‏ءٍ تَضَعُ وَلَدَكَ فَاِنَّ العِرْقَ دَسّاسٌ
بنگر نطفه‏ى خود را در چه محلى مستقر مى‏كنى؛ زيرا اخلاق اجداد و پدران به فرزندان به ارث مى‏رسد.( شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحديد، قم، كتاب‏خانه‏ى آيت اللَّه مرعشى، 02 ج در 10 مجلد، 4041ق، ج 21، ص 611. )
امام صادق‏عليه السَّلام فرمودند:
انّ اللَّه تَباركَ و تَعالى اِذا أَرادَ ان يخْلُقَ خَلْقاً جَمَعَ كُلَّ صُوَرَةٍ بينهُ و بَينَ الى آدم‏عليه السَّلام ثُمّ على صورة أحدِهِم فلا يَقُولَنّ احدٌ هذا لا يُشَبِّهُنى و لا يُشَبِّهُ شيئاً مِن آبائى.
وقتى خدا بخواهد انسانى را بيافريند، صورت‏هايى را كه ميان او و پدران او تا حضرت آدم، وجود دارد، گرد مى‏آورد و او را به شكل يكى از آن صورت‏ها مى‏آفريند. كسى نبايد بگويد اين فرزند به من يا به يكى از پدران من شباهت ندارد و اعتراض كند.(من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 484، ح 9074. )
هم‏چنين مى‏فرمايد:
لا تنكحوا القرابة القريبة فانِّ الولد يخلق ضاويا.
با خويشاوندان نزديك ازدواج نكنيد؛ زيرا ميوه‏ى چنين ازدواجى، ناتوانى و لاغرى فرزندان شما خواهد بود.( المحجة البيضاء، محمد محسن فيض كاشانى، انتشارات المكتبة الشفيعى، ج 3، ص 49. )
پزشكان بيمارى‏هاى روحى ثابت كرده‏اند كه 66% كودكان مبتلا به بيمارى روحى، بيمارى‏شان را از مادران خود به ارث برده‏اند.( مسؤوليت تربيت، ص 98، به نقل از: روزنامه‏ى اطلاعات، شماره 55301. )
دكتر الكسيس كارل؛ فيزيولوژيست، جرّاح و زيست شناس معروف فرانسوى در اين باره مى‏گويد:
هيچ‏كس نبايد با افرادى كه آثار عيوب ارثى دارند، زناشويى كند. تقريباً همه‏ى بدبختى‏هاى آدمى به نقص ساختمان عفونى و روانى و عوامل ارثى مربوط است. در حقيقت، كسانى كه بار گرانى از ديوانگى و ضعف عقل و سرطان ارثى به دوش دارند، بايد از زناشويى خوددارى كنند.( انسان موجودى ناشناخته، آلكسيس كارل، برگردان: پرويز دبيرى، اصفهان، انتشارات تأييد، 8431 ش، چ 5، ص 213. )
ج) آداب آميزش
آميزش زن و مرد، پاسخ گويى به يك درخواست فطرى است. هرچند اين كار، يك عمل طبيعى و غريزى است، ولى در اسلام، آدابى(حليةالمتقين، علامه محمد باقر مجلسى، تهران، كتاب‏فروشى اسلاميه، چاپ افست، فصل 3، 4 و 5. ) براى آن بيان شده كه سرپيچى از آن مايه‏ى تباهى فرزند مى‏شود. در اين‏جا ممكن است اين پرسش مطرح شود كه پدر و مادر خبر نداشتند كه فلان عمل در فلان شرايط، آثار منفى بر روى نوزاد مى‏گذارد. پس تقصير كودك چيست؟
پاسخ آن است كه دانستن يا ندانستن پدر و مادر در خاصيت طبيعى اشيا اثرى ندارد. ما اگر ندانيم كه در فلان رشته‏ى سيم، برق است و به آن دست بزنيم، برق ما را مى‏كشد. برق درنگ نمى‏كند تا ببيند اگر ما بى اطلاعيم، به ما كار نداشته باشد. اگر كسى ظرف شرابى را به خيال آب بخورد، مست خواهد شد؛ زيرا مست شدن از آثار طبيعى شراب است. خواه به خيال آب بخورد يا چيزى ديگر. بنابراين، بى‏تقصيرى پدر و مادر به معناى آن است كه گناه عمدى نكرده‏اند، ولى آثار طبيعى وضعى هم‏چنان بر جاى خود محفوظ است.( اصول عقايد، محسن قرائتى، نشر سازمان تبليغات اسلامى، چ 4، ص 79. )
باز پرسش ديگرى مطرح است و آن اين‏كه اگر پدر و مادر كوتاهى كردند، گناه كودك چيست؟ در پاسخ مى‏توان گفت: هم خدا منزّه است و هم كودك بى‏تقصير. مقصر اصلى، پدر و مادر هستند، ولى نارحتى آن بر دوش كودك است و اين مخصوص نوزاد نيست. در همه‏ى ظلم‏هاى موجود در جهان، تقصير از ظالم است، ولى ناراحتى و رنج ستم بر دوش مظلوم مى‏افتد. اگر من سنگى به سوى شما پرتاب كردم و پيشانى شما شكست، نه شما گناه‏كاريد، نه خدا. گناه از من است كه سنگ زده‏ام، ولى سختى اين گناه را شما تحمل مى‏كنيد. بنابراين، اين پرسش مانند پرسش درباره‏ى ديگر ظلم‏هاست كه: ظالمان تقصير كرده‏اند، گناه مظلومان چيست؟ مى‏پرسيم: اگر شما خمير شور يا تلخى را نزد نانوا ببريد و او نان شور يا تلخ به شما بدهد، آيا نانوا را ظالم مى‏دانيد؟
در ادامه بايد گفت: تأثير علل و اسباب طبيعى، يك امر قهرى است و به اراده و خواست ما تعلق ندارد.
ما خواه بدانيم يا ندانيم، هر علت طبيعى، نتيجه‏ى ويژه‏اى در پى دارد. (عدسى) چشم به اندازه‏اى ظريف و لطيف است كه برخورد سنگريزه‏اى، آن را نابود مى‏سازد، خواه چشم انسان معصومى باشد يا مجرم، كودك باشد يا بزرگ‏سال، عالم باشد يا جاهل. به ديگر سخن، اگر خداوند آثار علّت‏ها را از معلول‏ها بگيرد - زهر اثر نكند، الكل مؤثر نباشد، ترس شديد بى‏اثر باشد و... - ديگر نظام آفرينش وجود نخواهد داشت. اگر هم تنها از بروز آثار كارهاى بد جلوگيرى كند و نگذارد كار بد صورت بپذيرد، به جبر مى‏انجامد كه اين كار برخلاف اختيار و آزادى انسان است.
نتيجه‏گيرى:
1. مقصر اصلى ناقص الخلقه بودن، خود انسان است.
2. جهانى كه افراد سالم و معلول در آن به سر مى‏برند، جهان ماده و طبيعت است و تكامل هر فردى در آن، به صورت تدريجى و وابسته به شرايطى است كه بايد رخ دهد. در غير اين صورت، به نتيجه‏ى مطلوب نخواهد رسيد.
3. بشر در رحم مادر بسان درختى است كه پدر و مادر بايد در مراقبت از آن بكوشند. آنان از روزى كه پيوند زناشويى مى‏بندند، بايد زمينه‏ى تحويل كودكانى سالم را به جامعه فراهم سازند.
منبع: فصلنامه صباح ، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.