چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

معنا و ماهيت حقيقى شب قدر چيست؟ اين شب چه اهميتى دارد؟


پاسخ :
«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گيرى است.(1) «تقدير» نيز به معناى اندازه‏گيرى و تعيين است.(2) در اصطلاح «قدر» عبارت است از: ويژگى هستى و وجود هر چيز و چگونگى آفرينش آن(3). به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودى هر چيز «قدر» نام دارد.(4)
بر اساس حكمت الهى در نظام آفرينش، هر چيزى اندازه‏اى خاص دارد و هيچ چيز بى‏حساب و كتاب نيست. جهان حساب و كتاب دارد، بر اساس نظم رياضى تنظيم شده و گذشته، حال و آينده آن با هم مرتبط است.
استاد مطهرى‏رحمه الله در تعريف قدر مى‏فرمايد: «قدر به معناى اندازه و تعيين است حوادث جهان از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيت مكانى و زمانى آنها تعيين شده است، مقدور به تقدير الهى است»(5). پس در يك كلام «قدر» به معناى ويژگى‏هاى طبيعى و جسمانى اشياء است كه شامل اندازه، حدود، طول، عرض و موقعيت‏هاى مكانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبيعى را در بر مى‏گيرد.
اين معنا از روايات استفاده مى‏شود چنان كه در روايتى از امام رضاعليه السلام پرسيده شد: معناى قدر چيست؟ فرمود: «تقدير الشى‏ء طوله و عرضه» «اندازه‏گيرى هر چيز اعم از طول و عرض آن است».(6) در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «هو الهندسة من الطول و العرض و البقاء» «اندازه هر چيز اعم از طول‏و عرض و بقا است».(7) بنابراين، معناى تقدير الهى اين است كه در جهان مادى، آفريده‏ها از حيث هستى و آثار و ويژگى‏هايشان، محدوده‏اى خاص دارند. اين محدوده با امورى خاص مرتبط است امورى كه علت‏ها و شرايط آنها هستندو به دليل اختلاف علل و شرايط، هستى و آثار و ويژگى‏هاى موجودات مادى نيز متفاوت است. هر موجود مادى، به وسيله قالب‏هايى از داخل و خارج، اندازه‏گيرى‏و قالب‏گيرى مى‏شود. اين قالب- يعنى، طول، عرض، شكل، رنگ، موقعيت مكانى و زمانى و ساير عوارض و ويژگى‏هاى مادى حدود آن به شمار مى‏آيد. پس معناى تقدير الهى در موجودات مادى يعنى، هدايت آنها [از جانب خداوند] به سوى مسير هستى‏شان كه براى آنها مقدر گرديده است و آنها در آن قالب‏گيرى شده‏اند.(8)
در قرآن مى‏خوانيم: «وَ الَّذِى قَدَّرَ فَهَدى»(9) «[خداوند] آن كسى است كه تقدير كرده، پس هدايت مى‏كند». البته چون انسان موجودى آگاه و با اراده است، لذا انتخاب سعادت يا شقاوت و نيز راه رسيدن به اين دو، به اراده او گذاشته شده است. بنابراين شب قدر، شبى است كه همه مقدرات سالانه انسان با ملاحظه، اراده و اختيار و قابليت‏هاى او تقدير مى‏گردد. شب قدر يكى از شب‏هاى نيمه دوم ماه رمضان است كه طبق روايات ما، يكى از شب‏هاى نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال زيادتر بيست و سوم ماه مبارك رمضان است.(10) در اين شب- كه شب نزول قرآن به شمار مى‏آيد امور خير و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى كه در طول سال متناسب با اراده و قابليت انسان واقع مى‏شود، تقدير مى‏گردد(11).
شب قدر هميشه و هر سال، تكرار مى‏شود. عبادت اين شب، فضيلت فراوان دارد و بهره‏بردارى از آن در نيكويى سرنوشت يك ساله، بسيار مؤثّر است.(12) در اين شب تمام حوادث سال آينده، به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و ديگران با خبر مى‏گردد. امام باقرعليه السلام مى‏فرمايد: «انه ينزل فى ليلة القدر الى ولى الامر تفسير الامور سنةً سنةً، يؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا»(13) «در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خويش و ديگر مردمان مأمور به دستورهايى مى‏شود».
امام باقرعليه السلام در جواب معناى آيه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِى لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ»(14) فرمود: «شب قدر شبى است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجديد مى‏شود. شبى كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است كه خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ»(15). در شب قدر هر حادثه‏اى كه بايد در طول آن سال واقع گردد، تقدير مى‏شود: خير و شرّ، طاعت و معصيت و فرزندى كه قرار است متولد شود، يا اجلى كه بنا است فرا رسد، يا رزقى كه قرار است برسد و».(16) بنابراين در قرآن كريم نسبت به تقدير الهى و شب قدر، توجه خاصى شده است كه ارتباط ويژه جهان هستى و عالم ماده و انسان
را با حق تعالى بيان مى‏كند. اگر هر كس به اين ارتباط اعتقاد داشته و بر طبق آن حركت كند، به سرنوشت بسيار مطلوبى نايل خواهد شد.
پى‏نوشت‏
(1) سيد على اكبر، قرشى، قاموس قرآن، ج 5، ص 246 و 247.
(2) همان، ص 248.
(3) سيد محمد حسين، طباطبايى، الميزان، ج 12 ص 150 و 151.
(4) همان، ج 19، ص 101.
(5) مرتضى، مطهرى، انسان و سرنوشت، ص 52.
(6) محاسن برقى، ج 1، ص 244.
(7) بحارالانوار، ج 5، ص 122.
(8) الميزان، ج 19، ص 101- 103.
(9) اعلى (87)، آيه 3.
(10) سيد بن طاووس، اقبال الاعمال، ج 1، صص 312- 375.
(11) كلينى، كافى، ج 4، ص 157.
(12) ميرزا جواد، ملكى تبريزى، المراقبات، صص 237- 252.
(13) كافى، ج 1، ص 248.
(14) دخان (44)، آيه 3.
(15) همان، آيه 4.
(16) الميزان، ج 20، ص 382.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.