نظم در فکر و نظم در رفتار
نظم در امور در دستورات متعدد مورد تأکید قرار گرفته است و به عنوان مثال، در آخرین وصیتی که علی (ع) به فرزندان خود می نماید، بعد از امر به پرهیزکاری، نظم، مورد توجه واقع شده است.(1) حداکثر استفاده از وقت و نیروهای روانی (2) و مشغول داشتن خود در همه اوقات تذکر داده شده است و بر این نکته تأکید می گردد که چنانچه شما نفس خود را مشغول نسازید او شما را مشغول خواهد ساخت (3) به منظور حداکثر استفاده از امکانات، دستور داده می شود که از کارها و مسائل غیر لازم، صرفنظر شود. زیرا این قبیل کارها فرد را از کارهای اصلی بازمی دارند.(4) در مورد ارضای کلیه نیازها، در دستورات متعددی لزوم تقسیم اوقات تذکر داده شده است و نیازهای زیر مورد تأیید قرار گرفته اند.(5)
1ــ ارتباط با خداوند.
2ــ تأمین امور زندگی.
3ــ ارضای تمایلات و دستیابی به لذتهای قابل قبول.
4ــ معاشرت با دوستانی که انسان را به اشکالات و کمبودهایش واقف و برای از بین بردن آنها به او کمک نمایند.
نکته بسیار جالب توجه تلقی ارضای تمایلات و اقدام به لذتهای قابل قبول به عنوان وسیله ای برای دستیابی دو موضوع اول، یعنی ارتباط با خداوند و امور دین می باشد.
اقتصاد و میانه روی و خودداری از افراط و تفریط در تمام امور، از آموزشهای اساسی اسلام می باشد (6) و یکی از علایم افراد مؤمن به خدا و پرهیزکار به حساب آمده است.(7) میانه رو بودن مردم مسلمان به عنوان یک الگوی جهانی تلقی شده (8) که البته مصداق کامل آن، پیشوایان اسلام هستند. بطور کلی میانه روی بهترین نوع انجام کار و زندگی معرفی گردیده است.(9) در آیات متعددی از قرآن مشاهده می کنیم که خداوند هر چیز را به اندازه و میزان مشخص خلق فرموده (10) و این یک سنت الهی است. در نتیجه هر فرد بر اساس اعمال و حتی افکار خود مورد محاسبه قرار می گیرد.(11) این آموزش خاطر نشان می سازد که انسان نیز باید کلیه امور خود را بر اساس میزان و حساب مشخص بنیان نهد تا بتواند در مقابل خداوند جوابگو باشد. در این مورد قدرت ارزیابی و برنامه ریزی بر اساس اقتصاد و میانه روی، نشانه دستیابی به کمال تلقی شده است. دستور داده شده هر کس کاری را که انجام می دهد باید محکم کاری نماید (12) و در معاملات و روابط مالی و خانوادگی، نوشتن مطلب و شاهد گرفتن بر آن، از دستورات اکید این مکتب است.(13) در این مورد دستور داده می شود که حتی با دوستان و خویشاوندان مانند افراد غریبه عمل نمایید. این آموزشها می توانند روابط اجتماعی را بر اساسی استوار بنیان نهند و از هرج و مرج و بروز اختلاف جلوگیری نمایند.
در این مکتب به افراد آموزش داده می شود که چنانچه کاری را نتوان بطور کامل و ایده آل انجام داد، نباید به کلی از اقدام به آن خودداری نمود (14) بلکه به مقدار قدرت و استطاعت باید نسبت به آن اقدام (15) و بتدریج نسبت به رساندن آن به میزان ایده آل فعالیت کرد. در هر صورت مشکلاتی که در هر کار وجود دارد موجب از بین رفتن تکلیف و دستورات الهی نمی گردد.(16)
اقتصاد فکری مطلب دیگری است که در زمینه آن آموزشهای گسترده ای در این مکتب وجود دارد. به افراد دستور داده می شود که در ضمن آنکه به طور کلی آینده نگری دارند، نباید خود را به گذشته و یا آینده مشغول دارند. بدین ترتیب که نسبت به آنچه از دست آنها رفته است افسوس نخورند و در مورد مشکلات آینده به خود غم و اندوه راه ندهند بلکه هر روز خود جوابگوی مشکلات خویش است.(17) بطور کلی انسان باید با برنامه ریزی و اصولی که ذکر آنها گذشت، با متانت و بردباری و بدون عجله کار خود را انجام دهد و بداند که عجله از شیطان و وقار و متانت از خداوند است (18) و با تانی کار کردن، به دور اندیشی نزدیکتر می باشد.(19) فرد باید به این موضوع توجه نماید که کارهای او همواره در مسیر تکامل و رشد باشد و سخت از آن بپرهیزد که رشته هایش را خود پنبه نماید و نتایج کار مثبت خویش را فاسد نماید و یا در جهت معکوس سوق دهد.(20)
نتایج عملی اصل نظم پذیری
استفاده ای که از این اصل در روان درمانی فردی و گروهی می توان نمود به قرار زیر است:1ــ این اصل یک اصل کلی است و در کلیه امور فردی و اجتماعی توجه به آن الزامی می باشد و در هر برنامه ریزی باید به آن توجه نمود و بر اساس اعداد و ارقام به ارزیابی مسائل و حل آنها پرداخت.
2ــ توجه به کلیه نیازهای تکاملی و اصلی که در این اصل بر آن تأکید می گردد، برداشتی بسیار واقع بینانه است و در صورتی که برای فرد به خوبی توجیه گردد، او را در حرکت به سمت رشد و کمال کمک خواهد نمود.
3ــ لزوم اشتغال مثبت در همه لحظات که بر آن تأکید شده است، آموزشی بسیار جالب است و می تواند تأییدی بر روشهای کار درمانی، تفریح درمان و بازی درمانی تلقی گردد. بر عهده درمانگر است که با بررسی عمیق و واقع بینانه، سرگرمی، بازی و کار مناسب را برای فرد انتخاب و به او پیشنهاد نماید و در انجام آن او را کمک نماید.
4ــ میانه روی در هر کار و جلوگیری از افراط و تفریط که در این اصل بر آن تأکید می شود، شاید بدون استثنا در هر مورد بیمارگون می تواند مورد استفاده قرار گیرد و به عهده ی درمانگر است که چهارچوب زندگی فرد را مطالعه نماید، خط مستقیم و میانه حرکت به سمت رشد را کشف و میزان انحراف از آن را در جهت افراط و تفریط به او خاطر نشان سازد، عامل انحراف را به او تذکر دهد و سعی نماید تا او را به خط میانه و مستقیم برگرداند و به سمت رشد راهنمایی کند.
5ــ مسأله ی صراحت و محکم کاری کردن در هر کار می تواند در تمام موارد به عنوان دستورالعملی قطعی، مورد استفاده قرار گیرد. عدم توجه به این اصل در بعضی موارد عامل شکست و آموزش به فرد در مورد لزوم به خاطر سپردن این اصل، موجب از بین رفتن اشکالات موجود و پیش گیری از اختلالات بعدی خواهد بود.
6ــ آموزش در مورد شروع کار و عدم ترس از اشکالات موجود و انجام وظیفه به مقدار قدرت، آموزشی بسیار واقع بینانه است، زیرا ممکن است تعدادی از موانع، جنبه تصوری داشته باشند، اصولاً وقتی برنامه های تنظیم شده به نفع فرد و جامعه باشند، عملاً اشکالات آن در ضمن کار از بین خواهند رفت و یا اصلاح گردیده و به حداقل خواهند رسید و همین مسأله موجب از بین رفتن توقف و رکود در فرد و جامعه می گردد.
7ــ اقتصاد فکری و لزوم تمرکز فکر بر مسائل روز و عدم اشتغال به مسائل گذشته و آینده، می تواند حداکثر قدرت فرد را در حل مسائلی که به طور روزمره با آن درگیر است به کار برد و به حل مشکلات او کمک نماید و عملاً با ایجاد بازده بیشتر به شادابی و رضایت خاطر فرد کمک نماید.
8ــ بالأخره لزوم توجه به تأنی و متانت در کار و ایجاد بازده کافی بر اساس حرکت در مسیر رشد، مانع از بین رفتن نتایج مثبت کارهای فرد خواهد گردید و از حرکت در مسیر سقوط او را بازخواهد داشت.
پی نوشت ها :
1- نهج البلاغه (ترجمه فیض الاسلام) ج5، ص 968.
2- قال ابوعبدالله علیه السلام لیس فی الدنیا شیء اعز من قلبک و وقتک: حضرت صادق (ع) فرمود: در دنیا چیزی گرانبهاتر از قلب (روح) و وقت تو نیست. لئالی الاخبار.
3- النفس ان لم تشغله شغلتک: اگر نفس خود را مشغول نسازی او ترا مشغول خواهد ساخت. استاد مطهری: اسلام و مقضیات روز.
4- قالی علی علیه السلام: من اشتغل بالفضول فاته من مهمه المامول: علی (ع) فرمود: آنکس که خود را به مسائل زائد و غیر لازم سرگرم کند، از مهمات واقعی زندگی که آرزو دارد باز می ماند. غررالحکم.
5-للمؤمن ثلاث ساعات فساعه یناجی فیها ربه و ساعه یرم معاشه و ساعه یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل. برای مردم با ایمان، شبانه روز سه ساعت است. یک ساعت برای مناجات با خدای تعالی، یک ساعت برای تأمین و اصلاح زندگی، یک ساعت برای ارضای تمایلات روا و جلب لذتهای حلال. نهج البلاغه، فیض الاسلام، 1241.
-قال موسی بن جعفر (ع): اجتهدوا فی ان یکون زمانکم اربع ساعات: ساعه لمناجات الله و ساعه لامر المعاش و ساعه لمعاشره الاخوان و الثقات الذین یعرفونکم عیوبکم و یخلصون لکم فی الباطن و ساعه تخلون فیها للذاتکم فی غیر محرم و بهذه الساعه تقدرون علی الثلاث ساعات لا تحدثوا انفسکم بفقرو لا بطول عمر فانه من حدث نفسه بالفقر بخل و من حدثها بطول العمر یحرص. اجعلوا لانفسکم حظا من الدنیا باعطائها ما تشتهی من الحلال و ما لا یثلم المروه و ما لا سرف فیه و استعینوا بذلک علی امور الدین فانه روی لیس منا من ترک دنیاه لدینه او ترک دینه لدنیاه: بکوشید که وقت شما چهار ساعت (قسمت) باشد: 1- یک ساعت برای مناجات با خدا 2- یک ساعت برای کار زندگانی و معاش 3- یک ساعت هم برای آمیزش با برادران و مردم مورد علاقه که عیوب شما را به شما می فهمانند و از دل به شما اخلاص دارند. 4- یک ساعت هم خلوت کنید برای ترک لذتهای حلال و به وسیله این ساعت بر انجام وظائف آن سه ساعت دیگر توانا می شوید. به خود فقر و طول عمر تلقین نکنید زیرا هر کس به خود تلقین فقر کند بخیل می شود و هر کس که طول عمر در نظر گیرد حریص می گردد. برای خود بهره ای از دنیا بگیرید و آنچه خواهش حلال باشد و به مردانگی رخنه نکند و اسراف هم نباشد منظور دارید و به این وسیله برای انجام امور دین یاری جویید زیرا روایت است که از ما نیست کسی که دنیایش را برای دینش وانهد و یا دینش را برای دنیا از دست دهد. تحف العقول، ترجمه غفاری، ص 433.
- و قال علی (ع): للمؤمن ثلاث ساعات: فساعه یناجی فیها ربه و ساعه یرم معاشه و ساعه یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل و لیس للعاقل ان یکون شاخصا الا فی ثلاث: مرمه لمعاش او خطوه فی معاد اولذه فی غیر محرم. علی (ع): برای مؤمن سه ساعت است (شبانه روز را باید سه قسمت کند) 1- ساعتی که در آن با پروردگارش راز و نیاز می نماید 2- ساعتی که در آن، معاش خود را اصلاح می کند 3- ساعتی که بین خود و بین لذت و خوشی حلال و نیکو آزاد می گذارد. خردمند نباید جز در سه مورد اقدام به سفر نماید: به منظور اصلاح معاش، گام نهادن در امر معاد، و خوش بودن در آنچه حرام و ناروا نیست. نهج البلاغه، ج6، ص 1261.
- قال رسول الله (ص): یا علی، و لیس ینبغی للعاقل ان یکون شاخصا الا فی ثلاث مرمه لمعاش او خطوه لمعاد اولذه فی غیر محرم. پیامبر (ص) به علی (ع) گفت: خردمند را نشاید که جز در سه مورد سفر نماید: ترمیم زندگی، قدمی در راه بازگشت به خدا، یا لذت از غیر اموری که منع شده اند. تحف العقول، ص 11.
6- إِنَّ اللَّهَ یأمُرُ بِالْعَدْلِ . خداوند به عدل امر می فرماید. سوره نحل (16) آیه 90.
7- در ضمن شرح حال بندگان خدا در قرآن چنین آمده است: وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکَانَ بَینَ ذَلِکَ قَوَامًا. بندگان خدا آنهایی هستند که اگر انفاق کنند نه اسراف می کنند و نه تنگ بگیرند بلکه به روشی بینابینی که موجب بقای زندگی است اقدام می نمایند. سوره فرقان (25) آیه 67.
8- وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ. شمار را گروهی میانه رو قرار دادیم تا بر کردار مردم شاهد و گواه باشید. سوره بقره (2) آیه 143.
9- خیر الامور اوسطها: بهترین امور، حد وسط آنها است.
- علی (ع) در ضمن بیان صفات پرهیزکاران چنین ادامه می دهد: و ملبسهم الاقتصاد. پوشاکشان به صورت میانه روی است و به طور کلی افراط و تفریط در زندگی آنها نیست. نهج البلاغه، ج3، ص 603.
10- وَکُلُّ شَیءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ. و هر چیز نزد خدا به اندازه معینی است. سوره رعد (13) آیه 8.
- وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُوم. چیزی نیست مگر آن که منبع آن در نزد ما است و جز به اندازه مشخص آنرا نمی فرستیم. سوره حجر (15) آیه 21.
11- وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ . اگر آنچه در نفس شماست ظاهر نمایید و یا مخفی سازید خداوند شما را به آن محاسبه فرماید. سوره بقره (2) آیه 284.
12- رحم الله من صنع شیئا فاتقنه: خداوند رحمت نماید کسی را که وقتی چیزی را می سازد در مورد آن محکم کاری نماید.
13- یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَاینْتُمْ بِدَینٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیکْتُبْ بَینَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ. ای مردم با ایمان اگر به کسی تا مدت معینی قرض دهید پس آنرا بنویسید و باید یک نفر از شما به عدالت آن را بنویسد. سوره بقره (2) آیه 282.
14- مالا یدرک کله لایترک کله: چیزی را که بطور کامل نمی توان انجام داد نباید بکلی آنرا ترک کرد. پیامبر اسلام (ص).
15- اذا امرتکمم بشی فأتوا منه ما استطعتم: هر گاه شما را به چیزی امر می کنم هر قدر می توانید آن را انجام دهید. پیامبر اسلام (ص)
16- المیسور لا یسقط بالعسور: پیامبر اسلام (ص). کفایه الاصول، ج2، ص 249. چاپ گراوری، کتابفروشی اسلامیه، تهران.
17-لِکَیلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ. بر آنچه که از دست شما رود اندوهگین نشوید و به آنچه که به شما داده شد خوشحالی همراه با تکبر پیدا نکنید. سوره حدید (57) آیه 23. فرح- شادی توأم با تکبر را گویند و به معنی تکبر نیز آمده است. قاموس قرآن.
- علی (ع): فلا تحمل هم سنتک علی هم یومک کفاک کل یوم مافیه. غم و اندوه سال خود را بر امروز خود تحمیل منما، زیرا هر روز خود جوابگوی مشکلات خویش است. نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1265.
- قال علی (ع): لا تحمل هم یومک الذی لم یاتک علی یومک الذی قد اتاک. علی (ع) فرمود: غصه فردای نیامده را بر امروز موجودت تحمیل مکن. غررالحکم، ص 82.
- لا تشعر قلبک الهم علی مافات فیشغلک عن الاستعداد بما هوآت. علی (ع) فرمود: افسوس گذشته را در دل خود بیدار مکن که تو را از آمادگی برای آینده باز می دارد. غررالحکم، ص 289.
- و مافاتک منها فلا تاس علیه جزعا. نسبت به آن چیزی که از دنیای تو فوت شده غمگین و بی تاب مباش. نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 864.
18- العجله من عمل الشیطان و التانی من الرحمن. عجله از شیطان و متانت از خداست.
19- التانی حزم. با مدارا کار کردن دوراندیشی است.
20- وَلَا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکَاثًا. مانند زنی که ریسمان تابیده خود را بعد از استحکام در تابیدن آن از هم باز نمود، نباشید. سوره نحل (16) آیه 92.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}