برخى از ويژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در كلام امام صادق (علیه السلام)

حضرت صادق عليه السلام ششمين پيشواى شيعيان جهان در 17 ربيع الاول سال 83 ه . ق در مدينه منوره ديده به جهان گشود . پدر بزرگوارش حضرت امام محمد باقر عليه السلام و مادر گرامى‏اش‏ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى‏بكر مى‏باشد . اسم آن حضرت جعفر و كنيه‏اش ابو عبدالله و ابو اسماعيل و القاب شريفش صادق، صابر، فاضل و طاهر است (1) .
شنبه، 27 مهر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برخى از ويژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در كلام امام صادق (علیه السلام)
برخى از ويژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در كلام امام صادق (علیه السلام)
برخى از ويژگى‏هاى مورد انتظار از مؤمنان در كلام امام صادق (علیه السلام)

نويسنده: عبد الكريم پاك‏نيا
حضرت صادق عليه السلام ششمين پيشواى شيعيان جهان در 17 ربيع الاول سال 83 ه . ق در مدينه منوره ديده به جهان گشود . پدر بزرگوارش حضرت امام محمد باقر عليه السلام و مادر گرامى‏اش‏ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى‏بكر مى‏باشد . اسم آن حضرت جعفر و كنيه‏اش ابو عبدالله و ابو اسماعيل و القاب شريفش صادق، صابر، فاضل و طاهر است (1) .
امامت آن حضرت كه همزمان با شهادت پدر ارجمندش از سال 114 شروع شد، با حكومت 5 تن از خلفاى اموى و عباسى به ترتيب هشام بن عبدالملك (نهمين خليفه اموى)، ابراهيم بن وليد (دهمين خليفه اموى) و مروان بن محمد آخرين خليفه اموى (126- 132) و عبد الله سفاح (اولين خليفه عباسى) و ابوجعفر منصور دوانيقى (دومين خليفه عباسى) مصادف بود . آن بزرگوار در 25 شوال سال 148 ه . ق در سن 65 سالگى توسط منصور دوانيقى مسموم شد، در مدينه منوره به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد .
امام صادق عليه السلام در مدت 34 سال امامت پربركت‏خويش نقش شايسته‏اى در گسترش فرهنگ حياتبخش اسلام انجام داد . آن حضرت با استفاده از فرصت‏بدست آمده در عصر خويش (درگيرى و نزاع ميان بنى اميه و بنى عباس) وسيعترين دانشگاه اسلامى را پى‏ريزى نمود; در دانشگاه آن حضرت حدود چهار هزار نفر شاگرد پرورش يافتند كه برخى از آنان از رهبران فكرى تشيع به شمار مى‏آيند . هشام بن حكم، عبد الله بن ابى جعفر، هشام بن سالم، محمد بن مسلم، مفضل بن عمر و جابر بن حيان از آن جمله‏اند .
كوفه يكى از مهم‏ترين كانون‏هاى تجمع پرورش يافتگان دانشگاه جعفرى عليه السلام بود . حسن بن على بن زياد وشاء كه از شاگردان امام رضا عليه السلام است نقل مى‏كند كه: در مسجد كوفه 900 نفر استاد حديث مشاهده كردم كه همگى از جعفر بن محمد عليه السلام حديث نقل مى‏كردند (2) . در مكتب آن حضرت نه تنها شيعيان بلكه غير شيعيان نيز حضور مى‏يافتند . پيشوايان چهارگانه اهل سنت‏با واسطه يا مستقيما از امام صادق عليه السلام بهره برده‏اند .
آن حضرت شاگردان خويش را بر اساس ذوق و استعداد آنان تقسيم نموده و در همان رشته تشويق و تعليم مى‏نمود . و اين گونه بود كه مكتب تشيع در اثر تلاش‏هاى فرهنگى امام صادق عليه السلام به صورت چشم‏گيرى گسترش يافت و به اكثر قلمروهاى اسلامى رسيد و بسيارى از مسلمانان در آن دوران طلايى به مكتب اهل بيت عليهم السلام گرويدند .
آن حضرت با استفاده از وضعيت موجود وكلاى متعددى را در مناطق مختلف مستقر نمود و توسط پرورش يافتگان مكتب خويش دستور العمل‏هاى فردى، اخلاقى و اجتماعى را به مسلمانان آموزش داد و مكتب اهل بيت عليهم السلام را با زيباترين و محكمترين دلائل به جهان اسلام معرفى نمود .
رهنمودهاى راهگشاى آن حضرت در زمينه‏هاى سلوك فردى و اجتماعى، معاشرت با ديگران، برخورد با نسل نو و جوانان، مسائل حقوقى، آداب ازدواج، موضعگيرى در مقابل حكومت‏ها و سياستمداران زمان، آموزه‏هاى علمى، تربيتى، پزشكى و ده‏ها موضوع ديگر، زينت‏بخش صفحات زندگى آن حضرت و برگ زرينى در تاريخ شيعه مى‏باشد . در اين نوشتار گزيده‏اى از سخنان آن حضرت را در بيان ويژگى‏هاى مورد انتظار از شيعيان و مؤمنان حقيقى گرد آورده و به علاقمندان حضرتش تقديم مى‏داريم . بديهى است كه اين‏ها همه ويژگى‏ها و صفات پيروان اهل بيت عليهم السلام نيست و بيان همه آن‏ها نيازمند يك كتاب مستقل مى‏باشد .

استقامت و پايدارى

بدون ترديد پشتكار و پايدارى در راه هدف، از عوامل پيروزى و توفيق انسان به شمار مى‏رود . كسانى در زندگى به خواسته‏ها و آرزوهاى خود نائل گشته‏اند كه در راه آن نهايت تلاش و استقامت را نموده‏اند . امام صادق عليه السلام يكى از مهم‏ترين نشانه‏هاى شيعه را استقامت در راه حق مى‏داند و رسيدن به سعادت حقيقى را در گرو اين خصيصه پسنديده قلمداد مى‏كند و مى‏فرمايد: «لو ان شيعتنا استقاموا لصافحتهم الملائكة ولاظلهم الغمام ولاشرقوا نهارا ولاكلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم، ولما سالوا الله شيئا الا اعطاهم (3) ; اگر شيعيان ما در راه حق استقامت ورزند فرشتگان آسمان با آنان دست مى‏دهند، ابرها [ى رحمت] بر سر آنان سايه مى‏افكنند و سيمايشان همانند روز روشن مى‏درخشد و از زمين و آسمان روزى مى‏خورند و هيچ خواسته‏اى از خداوند نخواهند داشت مگر اينكه خداى متعال به آنان عطا مى‏كند .»

عظمت نفس و دورى از ذلت

شخصيت هركس در گرو عزت نفس اوست . انسان به عزت نفس و تكريم شخصيت از همه چيز حتى از آب و غذا بيشتر نيازمند است، چرا كه رنج گرسنگى و تشنگى برطرف مى‏شود اما تحقير شخصيت و آزردگى روح و روان به اين سادگى رفع نمى‏شود و چه بسا كه تا آخر عمر انسان را بيازارد . خداوند متعال انسان را عزيز آفريده و هيچگاه به او اجازه تحقير ديگران و يا شخصيت‏خويش را نداده است . اين سخن در مورد پيروان مكتب تشيع از اهميت ويژه‏اى برخوردار است . آنان طبق رهنمود امام صادق عليه السلام هيچگاه نبايد خود را ذليل كنند، بلكه بايد از كارهاى تحقيرآميز و ذلت آور اجتناب نمايند . آن حضرت شيعيان را از كسالت، تنبلى، دست درازى به سوى ديگران، طمع كارى، زياده‏طلبى و ساير امور ذلت‏آور مبرا مى‏داند و مى‏فرمايد: «شيعتنا لا يهرون هرير الكلب ولا يطمعون طمع الغراب . . . ولا يسالون لنا مبغضا ولو ماتوا جوعا (4) ; شيعيان ما [از فرط ذلت] همانند سگ زوزه نمى‏كشند و مانند كلاغ طمع نمى‏كنند . . . آنان هيچگاه به سوى دشمنان ما دست [ذلت] دراز نمى‏كنند گرچه از گرسنگى بميرند .» خداوند متعال نيز تن دادن به كارهاى ذلت‏آور را از صفات منافقين شمرده و عزت را منحصر به ذات خويش مى‏داند: «بشر المنافقين بان لهم عذابا اليما الذين يتخذون الكافرين اولياء من دون المؤمنين ايبتغون عندهم العزة فان العزة لله جميعا» (5) ; «به منافقان بشارت ده كه عذاب دردناكى در انتظار آن‏هاست . همان‏ها كه كافران را بجاى مؤمنان دوست‏خود انتخاب مى‏كنند . آيا عزت [و آبرو] را نزد آنان مى‏جويند با اينكه همه عزت‏ها از آن خداست؟»

زهد و ساده‏زيستى

از آنجا كه دلبستگى به دنيا و تعلقات آن مانع رسيدن به كمال حقيقى است، نيك مردان الهى هميشه زهد و قناعت را در متن برنامه خود دارند و ساده‏زيستى، بى‏پيرايگى و پرهيز از جلوه‏هاى دنيوى و دل نبستن به مظاهر دنيا و زرق و برق آن از شاخص‏ترين ويژگى‏هاى آنان است . مطمئنا آنان اين شيوه پسنديده را از زندگى پيامبران، اولياء الهى و عالمان عارف آموخته‏اند . پيروان حقيقى اهل بيت عليهم السلام خصلت زيباى زهد و ساده زيستى را از آن گراميان آموخته و اين سخن گهربار امام صادق عليه السلام را هميشه آويزه گوش خود دارند كه فرمود: «ان احببت ان تجاور الجليل فى داره وتسكن الفردوس فى جواره فلتهن عليك الدنيا واجعل الموت نصب عينك ولا تدخر شيئا لغد واعلم ان لك ما قدمت وعليك ما اخرت (6) ; اگر دوست دارى كه در درگاه الهى با خداوند متعال همنشين شوى و در بهشت در جوار حضرت باريتعالى مسكن گزينى، بايد دنيا [و مظاهر آن] در نظر تو خوار باشد و مرگ را هميشه نصب العين خود قرار بده و براى خود چيزى ذخيره نكن و بدان آنچه قبلا [از اعمال صالح ] تقديم داشته‏اى به حال تو سودمند خواهد بود و از كارهاى نيك كه انجام آن را به تاخير انداخته‏اى ضرر خواهى كرد .»

تلاش براى اصلاح ديگران

از جمله ويژگى‏هاى مورد انتظار براى شيعيان راستين، هدايت و اصلاح افراد منحرف به طريق صحيح مى‏باشد . آنان نه تنها خود راه حقيقت مى‏پيمايند بلكه از اعماق جان خويش دوست دارند ديگران هم ، چنين باشند . پيروان اهل بيت عليهم السلام تنها بدنبال نجات خويش نيستند بلكه شب و روز در انديشه اصلاح و راهنمايى گمراهان و آلودگان به انواع انحرافات مى‏باشند . آنان با الهام از رهنمودهاى پيشواى ششم عليه السلام با بكارگيرى شيوه‏هاى صحيح و پسنديده به اصلاح افراد مى‏پردازند و با اخلاق نيك در جذب گنه كاران تلاش مى‏كنند و اين كلام زيباى رئيس مذهب جعفرى را هيچگاه فراموش نمى‏كنند كه فرمود: «لا تقل فى المذنبين من اهل دعوتكم الا خيرا، واستكينوا الى الله فى توفيقهم وسلوا التوبة لهم (7) ; در مورد هم‏كيشان بدكار خود جز خوبى [و نيكى] چيزى نگو و از خداوند توفيق هدايت و توبه آنان را بخواهيد .»
سيره امام صادق عليه السلام نيز در اين رابطه مى‏تواند راهگشاى شيعيان باشد . آن حضرت هنگامى كه متوجه شد، شقرانى (8) (فردى گنه‏كار و شرابخوار) نمى‏تواند از دربار منصور دوانيقى سهم خود را دريافت كند، به آنجا رفت و سهم شقرانى را گرفت و به وى تسليم نمود . آن حضرت هنگام پرداخت وجه به شقرانى با لحنى ملاطفت‏آميز و مهربان، خطاى وى را به او گوشزد كرده و فرمود: كار خوب از هر كسى خوب است ولى از تو بواسطه انتسابى كه به ما اهل بيت دارى خوبتر و زيباتر است و كار بد از هر كسى بد است، ولى از تو به خاطر همين انتساب، زشت‏تر و قبيح‏تر است . امام صادق عليه السلام اين جمله را فرمود و گذشت . شقرانى با شنيدن اين جمله دانست كه امام از سر او و گناهش آگاه است و از اينكه امام با اين حال به يارى او شتافته و ابراز محبت نمود و با رفتارى كاملا منطقى و پسنديده وى را به گناهش متوجه ساخت، شديدا نزد وجدان خود شرمسار گشت و خود را ملامت نمود (9) .

امانت و صداقت

از مهم‏ترين و بارزترين ويژگى‏هاى مورد انتظار براى شيعيان و مؤمنان، دو صفت والاى امانتدارى و راستگويى است . اين دو خصلت آنچنان اهميت دارد كه اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعه‏اى را مى‏توان با تقويت و ترويج آن دو در ميان افراد جامعه پى‏ريزى نمود و مشكلات را حل كرد و سعادت جوامع را تظمين نمود . امام صادق عليه السلام گذشته از توصيه‏هايى كلى به عموم شيعيان در اين رابطه، به برخى از يارانش در اين مورد پيام ويژه مى‏فرستاد . اهتمام آن حضرت به ترويج و احياى اين دو ويژگى انسانى واخلاقى در ميان شيعيان، جايگاه آن‏ها را در ميان تمام صفات پسنديده و فضائل اخلاقى روشن مى‏سازد .
امام صادق عليه السلام به ابى كهمس فرمود: «اذا اتيت عبد الله فاقراه السلام وقل له: ان جعفر بن محمد يقول لك: انظر ما بلغ به على عند رسول الله صلى الله عليه و آله فالزمه، فان عليا عليه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله صلى الله عليه و آله بصدق الحديث واداء الامانة (10) ; هرگاه پيش عبدالله [بن ابى يعفور] رفتى، سلام [مرا] به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مى‏گويد: دقت كن در آن چيزى كه به وسيله آن على عليه السلام در محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله سرافراز شد [و او را به آن مقامات عالى رساند . ] پس [تو هم ] آن‏ها را براى خودت لازم بدان [و رفتار خويش را با آن اوصاف زيبا بياراى]، مطمئنا على عليه السلام با راستگويى و امانتدارى در نزد پيامبر صلى الله عليه و آله به آن درجه و عظمت رسيد .»
حضرت امام خمينى رحمه الله در شرح اين حديث مى‏فرمايد: «هان! اى عزيز! تفكر كن در اين حديث‏شريف! بين مقام صدق لهجه و رد امانت تا كجاست كه على بن ابى طالب عليهما السلام را بدان مقام بلند رسانيد . از اين حديث معلوم مى‏شود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله اين دو صفت را از هر چيز بيشتر دوست مى‏داشتند كه در بين تمام صفات كماليه مولى عليه السلام اين دو او را مقرب كرده است و بدان مقام ارجمند رسانده است . جناب صادق عليه السلام نيز در بين تمام افعال و اوصاف، اين امر را كه در نظر مباركشان خيلى اهميت داشته، به ابن ابى يعفور كه مخلص و جان نثار آن بزرگوار بوده پيغام داده و سفارش فرموده به ملازمت آن‏ها . (11) »
حضرت صادق عليه السلام در حديث ديگرى اهميت اين دو صفت را چنين بيان مى‏دارد: «لا تنظروا الى طول ركوع الرجل وسجوده فان ذلك شى‏ء اعتاده، فلو تركه استوحش لذلك ولكن انظروا الى صدق حديثه واداء امانته (12) ; به طول ركوع و سجود شخص ننگريد زيرا به آن عادت كرده و اگر ترك كند به خاطر آن وحشت مى‏كند، بلكه به راستى گفتار و امانتدارى او بنگريد .»
آرى شيعه راستين را با عبادت و اطاعت‏هاى ظاهرى نمى‏توان شناخت‏بلكه بايد در عرصه امتحان، راستى و امانتدارى او ثابت‏شود . چه بسا افرادى كه با انجام عبادت‏هاى سنگين و اعمال طولانى و ريايى، خود را مؤمن و پيرو اهل بيت عليهم السلام قلمداد مى‏كنند، اما در مقام راستى و امانتدارى نمى‏توانند از عهده آن برآمده و مغلوب شيطان مى‏شوند .

ولايت پذيرى

يكى ديگر از ويژگى‏هاى شيعيان از منظر حضرت صادق عليه السلام پذيرش ولايت و رهبرى امامان معصوم عليهم السلام به عنوان تداوم رسالت نبوى صلى الله عليه و آله مى‏باشد . شيعه حقيقى آنچنان به ولايت اهل بيت عليهم السلام دلبسته است كه شادى و حزن، خوشى و ناخوشى و تمام لذائذ و شدائد زندگى را با ولايت و محبت ائمه اطهار عليهم السلام پيوند مى‏زند . محبت اهل بيت عليهم السلام آنچنان در جان و دل وى رسوخ كرده كه تمام گفتار، رفتار و كردار او با ملاك‏ها و معيارهاى اهل بيت عليهم السلام سنجيده مى‏شود و آنان به عنوان حجت‏شرعى براى او هستند .
امام صادق عليه السلام فرمود: «رحم الله شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا وعجنوا بماء ولايتنا يحزنون لحزننا ويفرحون لفرحنا (13) ; خداوند شيعيان ما را رحمت كند كه از زيادى سرشت ما آفريده شده‏اند و با آب ولايت ما عجين گشته‏اند . آنان به خاطر اندوه [و غصه‏هاى] ما غمناك مى‏شوند و با شادى ما شاد مى‏گردند .»
امام صادق عليه السلام علاوه بر سفارش‏هاى مكرر به ولايت پذيرى پيروان خويش، در مكتب تربيتى خويش شيعيانى ولايى تربيت نموده و آنان را به اين كار تشويق مى‏كرد .
داستان ذيل بيانگر اين حقيقت است:
عبدالله بن ابى يعفور يكى از شيعيان مخلص و فداكار است كه در پذيرش ولايت ائمه اطهار عليهم السلام اسوه‏اى كامل و نمونه‏اى بارز براى تمام شيعيان مى‏باشد . او با همه عظمت علمى و موقعيت اجتماعى كه در ميان قوم خود داشت، در برابر فرمان امام عليه السلام تسليم محض بود . در اين مورد داستان مشهورى از وى نقل شده كه نهايت اخلاص و اطاعت وى را از ائمه اطهار عليهم السلام نشان مى‏دهد . وى روزى در حضور پيشواى ششم عليه السلام نشسته بود و از وجود حضرتش بهره‏مند مى‏شد . عبدالله، ضمن ارائه سخنانى به امام عليه السلام كلامى را اظهار نمود كه مورد عنايت‏حضرت قرار گرفت . اين سخن وى كه از عمق جان و منتهاى ايمان وى ريشه مى‏گرفت مى‏تواند درسى زيبا و الگويى مناسب براى تمام پيروان و دوستداران اهل بيت عليهم السلام باشد .
او به امام صادق عليه السلام عرضه داشت: «والله لو فلقت رمانة بنصفين فقلت هذا حرام وهذا حلال لشهدت ان الذى قلت‏حلال، حلال; وان الذى قلت‏حرام، حرام; فقال: رحمك الله، رحمك الله (14) ; سوگند به خدا! اگر انارى را از وسط دو نصف كنى و بفرمايى كه نصف آن حلال و نصف ديگرش حرام است، مطمئنا گواهى خواهم داد كه: آنچه را گفتى حلال، حلال است و آن نصفى را كه فرمودى حرام، حرام است [و هيچگونه چون و چرا نخواهم كرد . ] امام صادق عليه السلام فرمود: خدا تو را رحمت كند، خدا تو را رحمت كند .»

شهرت گريزى

مؤمن و شيعه واقعى بر اين باور است كه كار و عمل انسان بايد براى جلب رضايت‏حضرت حق باشد و به غير از اين عمل وى ارزش حقيقى نخواهد داشت . كسانى كه براى خوشايند ديگران و جلب رضايت آنان - كه در مسير حق نيستند - تلاش مى‏كنند، كارى بيهوده و عبث انجام مى‏دهند . اساسا خودپرستى با خداپرستى در تضاد است . از منظر امام صادق عليه السلام عمل ريايى كه براى خشنودى خداوند متعال نبوده و تنها براى ارضاى نفس و يا خوشايند ديگران انجام مى‏گيرد، نزد خداوند عالم پشيزى ارزش ندارد . آن وجود گرامى در يك سخن بليغ فرمود: «كل البر مقبول الا ما كان رئاء (15) ; تمام نيكى‏ها پذيرفته مى‏شود مگر اعمالى كه بخاطر ريا [و نشان دادن به ديگران] انجام گرفته باشد .»
پيشواى ششم در توضيح سخن خويش به عبدالله بن جندب (16) مى‏فرمايد: «لا تتصدق على اعين الناس ليزكوك، فانك ان فعلت ذلك فقد استوفيت اجرك، ولكن اذا اعطيت‏ بيمينك فلا تطلع عليها شمالك (17) ; هيچگاه صدقه [و كارهاى نيك] را جلو چشم مردم انجام مده به قصد اينكه تو را [مردى] پاكيزه انگارند، كه اگر به اين [سخن] عمل كنى اجر و پاداش خود را به نحو كامل دريافت‏خواهى كرد، ولى [به خاطر داشته باش] كه اگر با دست راست‏خود بخشش مى‏كنى دست چپ خود را مطلع نساز . (18) »

رسيدگى به خانواده

توسعه دادن به زندگى خانوادگى و خوشرفتارى با اعضاى خانواده يكى ديگر از ويژگى‏هاى مورد انتظار براى مؤمن و شيعه كامل مى‏باشد . پيرو حقيقى امام صادق عليه السلام هيچگاه نسبت‏به خانواده‏خود، تنگ نظر، سخت گير و بدرفتار نيست . او تلاش مى‏كند كه به نحو شايسته‏اى با همسر و فرزندان خود معاشرت نمايد و در صورت امكان به رفاه و امور معيشتى خانواده گسترش دهد .
امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: «ان عيال المرء اسراءه فمن انعم الله عليه نعمة فليوسع على اسرائه فان لم يفعل اوشك ان تزول تلك النعمة (19) ; اعضاى خانواده يك مرد [همانند اسير اويند . پس هر كسى كه خداوند متعال نعمتى به او عطا كند، بايد به خانواده [و زيردستان] خود گشايشى در زندگى ايجاد كند كه اگر چنين نكند ممكن است اين نعمت از دست او خارج شود .»
در روايتى ديگر امام صادق عليه السلام شيعيان را به خوشرفتارى با خانواده سفارش نموده و آنرا موجب طولانى شدن عمر مى‏داند و مى‏فرمايد: «من حسن بره فى اهل بيته زيد فى عمره (20) ; هر كس با خانواده خود خوشرفتارى نمايد عمرش طولانى خواهد شد .»

رعايت ادب در معاشرت با ديگران

ادب و مواظبت ‏بر فضائل اخلاقى از بزرگترين سرمايه‏هاى معنوى براى هر انسان محسوب مى‏شود .
انسان با رعايت آداب اخلاقى و اجتماعى جايگاه خود را در جامعه تحكيم بخشيده و دل‏ها را به سوى خود جذب مى‏كند . دوست و دشمن، افراد با ادب را ستوده و از اعماق جان به آنان به ديده احترام مى‏نگرند .
امام صادق عليه السلام رعايت اصول اخلاقى و توجه به آداب انسانى را از ويژگى‏هاى مكتب تشيع دانسته و آن را بر شيعيان راستين امرى ضرورى و لازم مى‏شمارد و مى‏فرمايد: «ليس منا من لم يوقر كبيرنا ولم يرحم صغيرنا (21) ; شيعه ما نيست كسى كه بزرگترها را احترام نكند و به كوچكترها ترحم ننمايد .»

هميارى با برادران دينى

تعاون و هميارى در بين پيروان اهل بيت عليهم السلام گذشته از اينكه موجب نزديكى دل‏ها و ايجاد انس و محبت مى‏شود، از مهم‏ترين عوامل اقتدار و تحكيم ارتباط در ميان آنان مى‏باشد .
آنان با كنار گذاشتن اختلاف نظرها و سليقه‏هاى مختلف و احترام به همديگر در پيشبرد و نشر فرهنگ اهل بيت عليهم السلام نهايت‏سعى خود را مبذول مى‏دارند . شيعيان حقيقى با دورى از هواى نفس و رد خواست‏هاى شيطانى مخالفين مكتب متعالى تشيع، با همديگر مانوس شده و در راه ترويج معارف اسلامى و آموزه‏هاى اهل بيت عليهم السلام تلاش مى‏كنند . امام صادق عليه السلام در اين مورد به يكى از ياران خود مى‏فرمايد: «بلغ معاشر شيعتنا وقل لهم: لا تذهبن بكم المذاهب، فوالله لا تنال ولايتنا الا بالورع والاجتهاد فى الدنيا ومواساة الاخوان فى الله (22) ; به شيعيان ما برسان و بگو: مبادا گروه‏ها [ى منحرف ] شما را اغفال كنند، به خدا سوگند! به ولايت ما اهل بيت نمى‏توان رسيد مگر با تقوى و تلاش در دنيا و همكارى با برادران دينى در راه خدا .»

دورى از مجالس گناه

يكى از عوامل تاثير گذار در روح و روان انسان محيط اطراف اوست . عوامل انحرافى از جمله محفل‏هاى آلوده و اجتماعات ضد ارزشى كه افراد گنهكار و فاسد آن‏ها مى‏گردانند، تاثيرات فراوانى را در افراد شركت كننده باقى مى‏گذارد و آنان خواهى نخواهى همرنگ با اهل فسق و فجور و معصيت مى‏شوند .
بدين جهت امام صادق عليه السلام مؤمنين را از شركت در اين محافل نهى كرده و آنان را از رفتن به چنين مكان‏هايى برحذر مى‏دارد، مگر اينكه براى تغيير وضعيت موجود باشد . آن حضرت مى‏فرمايد: «لا ينبغى للمؤمن ان يجلس مجلسا يعصى الله فيه ولا يقدر على تغييره (23) ; براى مؤمن شايسته نيست كه در مجلسى بنشيند كه در آن معصيت‏خداوند انجام مى‏شود و او توانايى تغيير آن را ندارد .»

استفاده از فرصت‏ها

فرصت‏هاى بدست آمده در زندگى كم است و سريعا از دست انسان خارج مى‏شود . انسان موفق كسى است كه از هر فرصت‏بدست آمده - گرچه كوتاه مدت باشد - براى رسيدن به هدف خويش بهره گيرد . پيشواى ششم در اين زمينه به پيروان خود فرمود: «من انتظر عاجلة الفرصة مؤاجلة الاستقصاء سلبته الايام فرصته، لان من شان الايام السلب وسبيل الزمن الفوت (24) ; هر كس [در فرصت‏هاى بدست آمده كه كوتاه و گذرا هستند] به انتظار فرصت‏هاى كاملترى در آينده بنشيند، روزگار آن فرصت [كوتاه] را نيز از او خواهد گرفت; چرا كه عادت روزگار سلب [فرصت‏ها] و روش زمانه از دست رفتن است .»

تلاوت قرآن

قرآن كلام الهى، و جلوه‏اى از قدرت و علم و حكمت پروردگار است و آيات نورانى آن نشانگر عظمت‏خداوند متعال مى‏باشد . قرآن برنامه زندگى يك مسلمان و معارف آن گنجينه‏اى بى‏پايان است . قرآن عهدنامه‏اى ميان خداوند و مردم مى‏باشد .
امام صادق عليه السلام با اشاره به اين عهدنامه گرانبها، به مسلمانان سفارش مى‏كند كه هر روز پنجاه آيه از اين كتاب را تلاوت كنند: «القرآن عهد الله الى خلقه، فقد ينبغى للمرء المسلم ان ينظر فى عهده وان يقرء منه فى كل يوم خمسين آية (25) ; قرآن عهدنامه خداوند متعال به انسان‏ها مى‏باشد، براى مسلمان شايسته است كه به اين عهدنامه بنگرد و در هر روز پنجاه آيه از آن را تلاوت كند .»
آن حضرت در سخن ديگرى به كيفيت تلاوت و آداب قرائت قرآن پرداخته و فرمود: «عليكم بالقرآن! فما وجدتم آية نجابها من كان قبلكم فاعملوا به، وما وجدتموه هلك من كان قبلكم فاجتنبوه (26) ; بر شما باد تلاوت قرآن، پس هر آيه‏اى يافتيد كه كسانى قبل از شما [با عمل به آن ] نجات يافته‏اند، شما هم به آن عمل كنيد و هر آيه‏اى را مشاهده كرديد كه بيانگر عوامل هلاكت [و نابودى ] پيشينيان است، شما هم از آن [عوامل ] پرهيز كنيد .»

پي نوشت :

1) كشف الغمه فى معرفة الائمه، ج‏2، ص‏154 .
2) رجال نجاشى، ص‏39 .
3) تحف العقول، ص‏302 .
4) همان، ص‏303; از آنجايى كه هرير به معناى پارس كردن سگ به روى ميهمان نيز آمده است، مى‏توان از اين حديث صفت ديگرى را براى شيعيان برشمرد و آن پرخاش نكردن و عصبانى نشدن در معاشرت‏هاست .
5) نساء/138 و 139 .
6) تحف العقول، ص‏304 .
7) همان .
8) وى از فرزندان صالح شقرانى يكى از اصحاب رسول الله صلى الله عليه و آله مى‏باشد . صالح در اوايل برده بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله آزادش نمود، بدين جهت‏بعنوان آزاده شده پيامبر لقب گرفت .
9) بحار الانوار، ج‏47، ص‏349; داستان راستان، ص‏152 .
10) اصول كافى، كتاب الايمان والكفر، باب الصدق و اداء الامانة، حديث 5 .
11) چهل حديث، امام خمينى رحمه الله، ص‏477 .
12) كافى، ج 2، ص 105 .
13) شجره طوبى، ج‏1، ص‏3 .
14) رجال كشى، ص 249 .
15) تحف العقول، ص‏303 .
16) عبدالله بن جندب بجلى كوفى مردى جليل القدر، مورد اعتماد ائمه اطهار عليهم السلام و همنشين امام باقر، امام صادق، امام كاظم و حضرت رضا عليهم السلام بود . عبدالله كه شخصيتى فقيه، محدث و اهل عبادت بود، از طرف امام كاظم و امام رضا عليهما السلام سمت وكالت را به عهده داشت . بعد از فوت وى على بن مهزيار جانشين وى گرديد .
17) تحف العقول، ص‏305 .
18) اين سخن كنايه از نهايت پنهان كارى در انجام كارهاى نيك مى‏باشد .
19) - كشف الغمه، ج‏2، ص‏207 .
20) همان، ص‏208 .
21) بحار الانوار، ج‏75، ص‏138 .
22) تحف العقول، ص‏303 .
23) وسائل الشيعه، ج‏11، ص‏503 .
24) بحار الانوار، ج‏78، ص‏268 .
25) كافى، ج 2، ص 609 .
26) وسائل الشيعه، ج‏4 .

منبع: گنجینه معرفت




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط