شاعر: جواد حيدرى
خواهم امشب باز شيدايى كنم
از در رحمت تمنّايى كنم
تا شوم دور از تمام هرچه زشت
سير، در گلزار زيبايى كنم
گرچه خوارم، دم ز گلها مىزنم
ياد گل، ياد گل آرايىكنم
مدت كوتاه عمر خويش را
صرف خدمت نزد مولايى كنم
از همين كوتاه خدمت، تا ابد
زندگى در لطف و آقايى كنم
آمدم نوشم مى از شير و رُطب
بر در ميخانه ماه رجب
اى رجب ميخانه حيدر تويى
مِى تويى، باده تويى، ساغر تويى
طعم تو گرديده احلى من عسل
گوشهاى از وسعت كوثر تويى
راه درك ليلةالقدر على
بهر شيعه تا صف محشر تويى