با باورهاي مختلف مردم ايران آشنا شويد (1)

ايران از نظر نـژادي به هيچ وجه يکدست و يکپارچه نيـست. موقعـيت ويژه جغـرافيايي کشورمان و قرارگرفتن آن در تـقاطع کشورهاي عرب، ترکيه و آسياي مرکزي و تغـيـير پـيوسته حدود و ثـغـور آن در ساليان دراز امپراطوري ايران باعـث شده است اقوام و نـژادهاي متـنوع و مخـتـلفي در چهار چوب ايران امروزي زندگي کنند. بدليل همين تـنوع جمعـيـتي و قرنها اختلاط نـژادي و مهاجرتهاست که اصولا تـفکيک حد و مرز جغـرافـيايي نـژادهاي ساکن در ايران امروز امري اگر نه محال، بسيار مشکل است.
پنجشنبه، 22 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با باورهاي مختلف مردم ايران آشنا شويد (1)
با باورهاي مختلف  مردم ايران آشنا شويد (1)
با باورهاي مختلف مردم ايران آشنا شويد (1)

تهيه كنندگان : عبدالامير كربلايي و ف. مدرك
منبع: راسخون



ايران سرزمين تنوع ها

ايران از نظر نـژادي به هيچ وجه يکدست و يکپارچه نيـست. موقعـيت ويژه جغـرافيايي کشورمان و قرارگرفتن آن در تـقاطع کشورهاي عرب، ترکيه و آسياي مرکزي و تغـيـير پـيوسته حدود و ثـغـور آن در ساليان دراز امپراطوري ايران باعـث شده است اقوام و نـژادهاي متـنوع و مخـتـلفي در چهار چوب ايران امروزي زندگي کنند. بدليل همين تـنوع جمعـيـتي و قرنها اختلاط نـژادي و مهاجرتهاست که اصولا تـفکيک حد و مرز جغـرافـيايي نـژادهاي ساکن در ايران امروز امري اگر نه محال، بسيار مشکل است.

با باورهاي مختلف مردم ايران آشنا شويد (1)

پارسي ها ( فارس ها )

بـيش از 65% از جمعـيت ايران از نـژاد فارس (پارس) هستـند. فارس ها از اعـقاب نـژاد ايلامي يا آريايي هستـند که در هزاره دوم پـيش از ميلاد در فلات مياني ساکن شدند و نام پارس ( پرشيا ) را براي ايران برگزيدند.

قـشقـايي ها

بـيشتر ايل قـشـقايي در استان فارس ساکن هستـند. بسياري از آنها هنوز بصورت سيار در فصول مخـتـلف سال از يـيلاق به قـشلا ق کوچ مي کنند. قـشقايي ها همچـون بسياري ديگر از اقليتهاي نـژادي، ترک تبار هستـند. اينان قومي دليرند که شکست دادن و تسليم کردنشان کاريست بسيار مشکل.

کردها

کردها در ناحيه گسترده اي در خاور ميانه پراکنده اند، از شرق ترکيه ( که 10 ميليون کرد در آن ساکنند ) گرفـته تا شمال شرقي عـراق و از قسمتهايي در مرز سوريه تا مناطق غرب و شمال غـرب کشور ايران. هر چند کردها با سابقه ترين و قـديميـترين نـژاد اين گسترده جغـرافيايي هستـند و دست کم از هزاره دوم ميلاد ساکن اين مناطق بوده اند، هيچگاه کشور و ملت واحدي نداشته اند.

لرها

لرها از نـژاد آريايي آميخـته با قوم کاشي يا کاسيت هستـند. در طول تاريخ گروه هايي از اعـراب و ترک ها نيز با لرها اختلاط نـژادي پـيدا کردند ولي در مجموع اصالت نـژادي آنها دست نخودره باقي مانده است. لرها که دو درصد جمعـيت کشورمان را تشکيل مي دهند، عمدتا در استانهاي لرستان و کرمانشاه ساکنند.

اعـراب

حدودا 4 درصد (دو و نيم ميليون نفر) جمعـيت ايران عـرب تبار هستـند که بـيشتر آنها در استان خوزستان و جزاير خليج فارس سکنا گزيده اند. به مردم عـرب ساکن نوار ساحلي جنوب، که مي توان بسياري از ويـژگيهاي فارس ها را در آنها ديد، بندري مي گويـند. لباس بلند سنتي مردان عـرب ثوب يا دشداشه و دستاري که بر سر مي گذارند " گتره " نام دارد. اکثر عـربهاي ايران هنوز به زبان عـربي تکلم مي کنند.

ترکمن ها

ترکمن ها که از نـژاد اقـوام ترک هستـند، دو درصد جمعـيت ايران را تـشکيل مي دهند. اين قوم اصولا در منطقه ترکمن صحرا ( جلگه واقع در شرق استان مازندران و شمال استان خراسان و در همسايگي جمهوري ترکمنستان ) زندگي مي کنند.

آذري ها

ترک هاي آذري بزرگترين اقليت نـژادي ايران و تشکيل دهنده 25 درصد کل جمعـيت ايرانند. هر چند عـمده ترکها در استانهاي آذربايجان شرقي، غربي و اردبـيـل زندگي مي کنند. شمار انـبوهي از آنان در ساير استانهاي کشور ساکنند.

بخـتـياري ها

مناطق دورافتاده استان چهار محال و بخـتـياري و خوزستان سکونتگاه اکثر مردم بخـتـياري است. ولي امروزه تعـداد بسيار زيادي از آنان در روستاها و شهرهاي ساکن شده اند.

بلوچي ها

بلوچ ها، که نامشان در لغـت به معـناي آواره است، از معـدود نـژادهاي ايراني اند که عـمدتا
شيوه زندگي نيمه باديه نشيـني خود را حفظ کرده اند. شايد الگوي آب و هوايي بسيار خشک مناطق مسکوني آنها باعـث تداوم اين شيوه زندگي شده باشد. بـيابانهاي وسيع و بسيار کم جمعـيت که منـتها اليه جنوب شرقي ايران و نواحي دور افتاده غرب پاکستان را در بر مي گيرد، سکونـتگاه طبـيـعـي بلوچهاست. بلوچها سوارکاران ماهر و چابکي هستـند و مسابقات شتردواني آنها بسيار مشهور است.

ارامنه و يهوديان

ارامنه و يهوديان در نقاط مخـتـلف شهري ايران زندگي مي کنند. شمار زيادي از ارامنه در تهران و اصفهان ساکنند و به داشتن مهارتهاي فني و شم تجاري شهره اند. يهوديان ايران قدمتي 2500 ساله دارند. ولي بعـد از 1357 تعـداد اندکي از آنان در ايران ماندگار شدند که عـمدتا در چهار شهر تهران، همدان، اصفهان و شيراز باقي مانده اند.

اقوام ایرانی، فرصتهایی که نادیده گرفته می شوند

با باورهاي مختلف مردم ايران آشنا شويد (1)

بنا به شاخص های زبان و گویش در ایران حدود 20 تا 60 زبان و بیش از 70000 گویش وجود دارد، كه این دو شاخصه از نشانه های تنوع فرهنگی در این سرزمین است.این مطلب نشان می‌دهد،كه به ازای هر دو زیستگاه، یك كیفیت فرهنگی وجود دارد.
تنوع فرهنگی در ایران با كشورهای جوان جهان بسیار متفاوت است.تنوع فرهنگی در اغلب كشورهای جوان ، بیشتر مربوط به مهاجرینی است كه بین 200 تا 400 سال گذشته، از سرزمین های مختلف جهان به آن سرزمین مهاجرت كرده‌اند. در صورتی كه در ایران،تنوع فرهنگی به خاطر مهاجرت های جدید نبوده است و اقوامی همچون كرد و آذری،كه قوم ماد و از اقوام آریایی هستند، بیش از 3500 سال پیش به ایران مهاجرت كرده‌اند. این نمونه كوچكی از سابقه حضور تنوع فرهنگی در ایران است.
در ایران سابقه تولید تنوع فرهنگی نیز وجود دارد و این تنوع فرهنگی، تاریخی طولانی را پشت سر گذاشته و سرنوشتی مشترك را برای همه ساکنین این سرزمین پدید آورده است .
ماهیت تنوع فرهنگی در كشورهای كهنی همچون ایران با كشورهای جوان، بسیار متفاوت است. در این سرزمین ایرانی بودن یك واقعیت عینی است.
برای اولین بار پدیده ملت و هویت ملی رسمی در بین سرزمینهای جوان، در اروپا و بعد از انقلاب کبیر فرانسه شكل گرفت .وحدت ملی، یك امر توافق شده و اعتباری به شمار می‌آمد و واقعیت خارجی نداشت. در مقابل، پدیده تنوع قومی یك امر ذاتی و یك واقعیت خارجی بود.
این دو پدیده، یعنی ایجاد وحدت ملی و تنوع فرهنگی ، همواره در تضاد با یكدیگرند و هر یك مخل در دیگری بودند. این كشمكش از یك طرف باعث سركوب تنوع فرهنگی و از سوی دیگرموجب ایجاد جریانات جدایی طلبانه اقوام مختلف می گردید .تشکیل بسیاری از كشورهای اروپایی مانند چكسلواكی و جدایی اقوام تشکیل دهندهٔ این کشورها همچون چک و اسلواکی، شاهدی بر این موضوع است.
در تاریخ ایران، الگوی اروپایی ملت، در زمان رضا شاه وارد این سرزمین شد. از آن دوران هویت ملی رسمی، به عنوان امری اعتباری تلقی شده و بنا به این الگو، تنوع فرهنگی باید تضعیف می‌گشت.
در زمان رضا شاه به شدت تقویت هویت ملی رسمی ، تضعیف اقوام و یكسان سازی فرهنگی در كشور صورت گرفت.
متاسفانه واگرایی اقوام به دنبال تقویت وحدت ملی رسمی، امری است كه در عصر حاضر نیز دیده می‌شود.
بر این اساس، 2 گروه فكری شكل می‌گیرند:گروه اول،گروه حاكمیت هستند كه بر وحدت ملی و رسمی تكیه داشته ، هویت ملی را یك اعتبار دانسته و به جریانات قومی تمایلی نشان نمی دهند.گروه دوم فرهنگ ها و جریان‌های قومی هستندكه با انگیزه های مختلف، تمایل زیادی به جدایی طلبی و واگرایی دارند و وحدت ملی را به رسمیت نمی شناسند.
الگوی مناسبی كه با شرایط ایران همخوانی دارد، این است كه بدانیم وحدت ملی در این سرزمین یك امر اعتباری نیست ، بلكه امری واقعی و حاصل تجربه تاریخی طولانی است و به سادگی مخدوش نمی‌شود.
وحدت ملی ، مقوم تنوع فرهنگی است و تنوع فرهنگی تقویت کنندهٔ وحدت ملی. همه تنوع فرهنگی موجود در ایران مانند اركستری هستند، كه نوازندگان مختلفی از اقوام و فرهنگ های مختلف با سازهای گوناگون هریک ماهرانه، در حال نواختن آهنگی واحد هستند و این همان وحدت ملی است. برای نواختن چنین آهنگی ،نیازبه حضور تمامی این نوازندگان متنوع می‌باشد.
بنا به این الگو و با توجه به صحبت های جناب آقای میر حسین موسوی ،تنوع فرهنگی برای ایران یك مزیت است.
این تنوع فرهنگی، نشان از تنوع ویژگی‌هایی داردكه گروه های مختلف فرهنگی و اجتماعی، در طول تاریخ كسب كرده‌اند تا بتوانند نقش شایسته تری ،در مقیاس ملی و محلی ایفا كنند.
این مزیت ،همان فرصت اشاره شده است؛كلید دستیابی به این فرصت و ثروت ملی، باور این معنا از وحدت ملی و تنوع قومی و فرهنگی در ایران است.
دلیل واگرایی بین اقوام ایرانی، سوء مدیریت در مورد تنوع فرهنگی موجود در ایران می‌باشد، كه در 80 سال اخیر رخ داده است. عدم توجه به واقعیت و ذات تنوع فرهنگی باعث شده ، رقابت فرهنگی بین ساکنین این سرزمین به خصومت و كدورت تبدیل شود.
در حال حاضر برای از بین رفتن این سوء مدیریت، نیاز به اصلاح مدیریت است.
در ابتدا می بایست موضوع تنوع فرهنگی را به رسمیت شناخت و نسبت به آن شناخت پیدا كرد. نبود شناخت درست و عدم آشنایی با تنوع فرهنگی، باعث سوءتفاهم نسبت به آن شده است.
مهمترین عامل ایجاد كدورت بین اقوام مختلف ،عدم شناخت از یكدیگر است. فرهنگ های مختلف می بایست با یكدیگر آشنا شوند و مزیت های خود را به اشتراك بگذارند.
برای نمونه منشاء اصلی جنگ های جهانی، عدم شناخت اقوام اروپایی از فرهنگ جوامع یكدیگر بوده است .
از دهه 50 میلادی به بعد، همزمان با آغاز شكوفایی صنعت گردشگری، گام هایی برای مرتفع كردن این بحران، برداشته شد.ماموریت اصلی صنعت گردشگری ،رفع سوء تفاهم و ایجاد شناخت از تنوع های فرهنگی است كه متاسفانه در ایران به اشتباه،تنها با دید اقتصادی به این صنعت می نگرند.

اکوتوریسم و طبیعت ایران - طبیعت گردی

اکوتوریسم یا بوم‌گردی، گونه‌ای از گردشگری است که در آن گردشگران برای دیدار از مناطق طبیعی نامسکونی و دست‌نخورده جهان سفر می‌کنند و به تماشای گیاهان و پرندگان و ماهی‌ها و دیگر جانوران می‌پردازند. به این‌گونه از گردشگران که به دیدار از زیست‌بوم و طبیعت می‌پردازند، نام اکوتوریست یا بومْگرد داده شده است. بسیاری از کشورها بخش هنگفتی از درآمد خود را از بومگردان خارجی تأمین می‌کنند. گروه‌های بزرگ دیگری نیز هستند که سرگرمی‌شان سفر به جاهای دور و جست‌وجو و به کمین نشستن برای دیدن گونه‌ای پرندهٔ کمیاب و گرفتن عکس از آن است. به آن‌ها پرنده نگر می‌گویند. وبسیاری دیگر به اعماق دریاها رفته و به غواصی می‌پردازند. اصلی‌ترین فعالیت توریسم بر پایه طبیعت می‌باشد که بنا به تعریف سفری است مسئولانه به مناطقی طبیعی که حافظ محیط زیست بوده و باعث بهبود کیفیت زندگی مردم محلی گردد. اکوتوریسم حداقل آسیب را به طبیعت و فرهنگ منطقه وارد می‌کند.

با باورهاي مختلف مردم ايران آشنا شويد (1)

به اذعان بسیاری از گردشگران و متخصصان، ایران سرزمین تقابلها و تضادها است .کشوری که می توان۲۷متر زیر سطح دریا بود و تا ۵۶۷۱متر بالاتر از سطح دریا،بر فراز بلندترین قله اورآسیای غربی این سرزمین را زیر نظر گرفت .. کشوری که می توان میزان بارندگی سالانه ای در حدود ۲۰۰۰میلیمتر را در نواحی خزر و میزانی از همانرا به میزانی معادل صفر را در کویر مرکزی مشاهده نمود ..می توان جنگلهای غنی و سرشار خزر را با دشتهای بزرگ کویری را به یکجا داشت میتوان به یک فصل اختلاف دمای معادل منهای ۳۵ درجه را تا بیش از مثبت ۴۵ درجه را به یکجا و یک زمان تجربه نمود ..کشوری که خود در چهارراه مهاجرتی در آسیا و بین شرق و غرب و شمال و جنوب واقع گردیده ...کشوری که کرانه کامل خلیج همیشه فارس را به طول بیش از ۱۶۰۰کیلومتر و شمال را به طولی بیش ۸۰۰ کیلوتر در اختیار دارد ..کشوری که ۱۰ پارک ملی ،۵اثر طبیعی ملی،۲۶ پناهگاه زنده حیات وحش ،۴۷ منطقه حفاظت شده ، بیش از ۷۰۰۰ گونه گیاهی با اقلیت ۲۰درصد بومی آن ،بیش از ۵۰۰ گونه از پرندگان با اقلیتی کمی بیش از ۲۰ درصد ،در حدود۳۲۵ گونه آبزی را در جنوب و ۹۳درصد ذخیره ماهیان خاویاری جهان را در شمال ،بیش از ۱۴۸ گونه جانوری شاخه پستانداران را با اقلیتی بومی و ۱۵ درصدی و ظرفیتهای بی نهایت و جاذبه های طبیعی و هر انچه در مفهوم اکوتوریسم می گنجد را به یکجا دارد .
سرد شدن آب‌ درنواحي استوايي شرق اقيانوس آرام، عاملي مهم در خشكسالي و كاهش منابع آبي ايران است
بر اساس يافته‌هاي پژوهشگران مركز پژوهش‌هاي علوم جوي- اقيانوسي دانشگاه شيراز، سرد شدن سطح آب‌ در نواحي استوايي شرقي اقيانوس آرام، عامل مهم در ايجاد خشكسالي و كاهش منابع آبي ايران است.
آب‌هاي اين پهنه اقيانوسي از تابستان سال گذشته شروع به سرد شدن کردند؛ به طوري كه در پاييز و زمستان سال گذشته يكي از سردترين وقايع مشاهده شده در چند دهه گذشته بود.: اگرچه بعضي از مدل‌ها پيش بيني کرده‌اند كه سردي سطح آب در مهر ماه امسال تا حدودي كاسته شود؛ اما اين گونه نشد و هم اكنون نيز سرد بودن آب در اين گستره آبي ادامه دارد.
تحقيقات انجام شده در مركز پژوهش‌هاي علوم جوي- اقيانوسي بيانگر آن است كه در 70 درصد مواقع بارندگي ماه فوريه يعني بهمن تا اوايل اسفند، در هنگام «لانينيا» نرمال و بالاي نرمال بوده ، پيش بيني تاثير تغييرات آب و هوايي اقيانوس آرام بر بارش ايران براي مناطق شمال غربي و دامنه‌هاي جنوبي البرز از اعتماد بالاتري برخوردار است.
در هنگام وقوع پديده لانينيا كه همان سرد شدن آب در اين قسمت از اقيانوس است، بارش پاييزه در استان‌هاي آذربايجان غربي، شرقي، كردستان، زنجان، اراك و تهران حدود 40 درصد كاهش مي‌يابد و در استان‌هاي جنوبي كشور ميزان كاهش بارندگي از نظم كمتري برخوردار بوده به طوري كه ممكن است با نزديك 90 تا 100 درصد كاهش بارش روبرو شويم.
هم‌چنين گرم شدن آبهاي اين قسمت از اقيانوس‌آرام (النينيو) حدود 50 تا 60 درصد افزايش بارش در مناطق شمال غرب ايران را شامل مي‌شود. در همين حال ممكن است كه بارندگي شهرهاي جنوبي كشور در اثر اين پديده تا 300 درصد هم افزايش يابد. بدين ترتيب پيش بيني دقيق مقدار بارش از چند ماه قبل يكي از چالش‌هاي بزرگ پيش روي محققان كشور است.
نكته مهمي كه قابل ذكر است آن كه پديده خشكسالي يا سيل يا سرمازدگي و يا حركت مواد معلق از عربستان به ايران همگي ناشي از كنش و برهم كنش‌هاي جو، اقيانوس و خشكي‌هاست.: مطالعه خشكسالي جدا از مطالعه سيل و يا سرمازدگي نيست و بايد تمامي اين حوادث جوي و اقليمي در قالب يك مجموعه بهم پيوسته مورد تحقيق و مطالعه قرار گيرد.
سازمان‌هاي جهاد کشاورزي و آب منطقه‌يي استان فارس تا آنجايي که شفاهي به ما اطلاع دادند، قرار است بخشي از اعتبارات خشكسالي خود را در اختيار اين مرکز قرار دهند. با وجودي كه استان شديداً از پديده خشكسالي و كمبود منابع آب در رنج است و روزانه تعداد زيادي از كشاورزان، دامپروران و ديگر اقشار مردم و حتي مسوولين از اين مركز جوياي وضعيت آتي بارش مي‌شوند، تخصيص اين اعتبارات اندك هم در معاونت برنامه ريزي استانداري متوقف شده است. وي گفت: مديريت و برنامه‌ريزي بدون پيش‌بيني معناي چنداني ندارد. وقتي مشخص نيست كه ميزان بارش و شرايط آب و هوايي آينده چگونه است، بر چه اساسي برنامه‌ريزي كشاورزي، دامپروري، محيط زيست و ... صورت مي‌گيرد؟
پايش اقيانوس‌ها و اتمسفر زمين احتياج به نيروي کار و زمان لازم دارد و کار يک نفر نيست.

با باورهاي مختلف مردم ايران آشنا شويد (1)

مشكلات فرهنگی را باید با امور فرهنگی حل كرد .

بدین منظور كشورهای اروپایی، فرزندان خود را از سنین پایین به گردشگری ترغیب می كنند، تا با آشنایی با فرهنگ ها و اقوام مختلف یك روحیه آشتی را برای آن ها به وجود بیاورند، تا آنجا که امروزه شاهد تحقق اتحادیه اروپا هستیم و به این ترتیب حتی مرزهای سیاسی را نیز در میان خود كم رنگ نموده‌اند.
ایران می بایستی با تكیه بر اقوام و تنوع فرهنگی خود،كه سابقه تاریخی طولانی را به همراه دارد،هویت ایرانی خود را حفظ كرده و از این مزیت نسبی بهترین بهره را ببرد

ايران... سرزمين فرهنگ هزار رنگ...

فاتحان قلعه هاي فخر تاريخيم،
شاهدان شهرهاي شوكت هرقرن.ما
يادگار عصمت غمگين اعصاريم.ما
راويان قصه هاي شاد شيرينيم.
قصه هاي آسمان پاك.
نورجاري ،آب.
سرد تاري، خاك.
قصه هاي خوشترين پيغام .
از زلال جويبار روشن ايام.
قصه هاي بيشه انبوه ،پشتش كوه ،پيش نهر.
قصه هاي دست گرم دوست در شبهاي سرد شهر.ما
كاروان ساغر و چنگيم.
لوليان چنگما افسانه گوي زندگيمان، زندگيمان شعر و افسانه.
ساقيان مست مستانه...
(مهدي اخوان ثالث)
ايران سرزميني پهناور است كه به سبب همين وسعت زمين و تنوع آب و هوايي،و از طرفي تاريخ پر فراز و فرود چند هزار ساله صاحب صور گونه گوني از فرهنگ شده است.نوعي از فرهنگ كه گاه عاملي بر پيشرفت وگاه مانعي براي آن گشته است.فرهنگي كه طي سالين در اين سرزمين شكل گرفته زاييده شرايط و تحت تاثير موقعيت هايي بوده كه ايران زمين در آنها قرار داشته است.موقعيت هايي كه گاه از پيشرفت ها ، اختراعات و فتوحات ناشي ميشده و گاه ازشكست ها،مقهور شدن ها و اشغال شدن ها.در اين ميان فرهنگ همچنان به تكميل كردن خود مي پرداخته و مردم اين سرزمين بدون اينكه بدانند يا بخواهند يا اراده اي كنند، صاحب نوعي از فرهنگ شدند كه همچنان و تا حال باقي مانده است و باز همچنان در حال تغييرو تكميل.
در نوشته قصد بر اين است كه گوشه اي از فرهنگ مردم ايران يا به عبارت ديگر فولكلور ايران را براي آشنايي بيشتر با فرهنگ اين مرز وبوم بياوريم.فلكلر (folk-lore )
به معني دانش عوام است و نخستين بار آمبرواز مورتون در سال1885 آثار باستان و ادبيات توده را اينگونه ناميد.در ابتدا محققين فلكلور را منحصر و محدود به ادبيات توده مانند:قصه ها ،افسانه ها،آواز ها،ترانه ها مثل ها، معما ها متلك ها و غيره را جستجو ميكردند.اما كم كم تمام سنت ها ،اعتقادات،اوهام،پيشگويي راجع به وقت،نجوم، تاريخ و آنچه دانش توده ناميده مي شد و تما مي آنچه به زندگي مردم و اعتقادات آنها مربوط مي شد به حوضه فولكلور وارد شد.
به نمونه هايي از آنها اشاره مي كنيم:

مراسم بخت گشايي دختران دم بخت:

در بعضي از شهر هاي ايران مرسوم است كه در شب چهار شنبه سوري دختري كه دم بخت است قفلي را به زنجيري و به گردن خود مي آويزد و بعد وقت غروب مي رود سر چهارراه كليد قفل را زير پاي راست خود ميگذارد و يك عدد آينه كوچك هم زير پاي چپ خود قرار مي دهد؛سپس منتظر مي نشيند . هر مردي كه از آنجا رد بشود صدامي كند:" آي آقا، بيا اين قفل را باز كن !" آن شخص كليد را از زير پاي راست دختر بر ميدارد و قفل را باز ميكند ،پس از آنكه قفل باز شد ،دختر آينه را از زير پاي چپ خود بيرون آورده به صورت خود نگاه ميكند و خنده كنان به منزلش مي رود، چيزي نمي گذرد كه بخت دختر باز ميشود.

جشن سيرسور

روز چهاردهم دي ماه ،جشن مخصوصي بود ،كه به منظور دفع آفات شيطاني و امراز گوناگون بر گذار ميشد.
و آن را "سيرسور" ميگفتند،در اين روز سير و سبزي را باگوشت پخته ميخوردند و شراب مي نوشيدند.و صورتي از خمير،يا گل سرخ مي ساختند و در فرداي جشن سير سور ، يعني پانزدهم ديماه بالاي در گاه منزل مينهادند.

جشن كوسه بر نشستن

در زمان ساسانيان ، آذر اول بهار بوده است، ودر نخستين روز آذر مردي بنام (كوسه) بر خري مي نشست و كلاغي به دست مي گرفت و بادبزني بر دست ديگر و خود را باد ميزد و زمستان را وداع مينمود؛ و از مردم چيزي دريافت ميكرد.اين رسم در شيراز رواج داشت.

مراسم باران خاهي در روستا هاي مشهد

اگر مدت مديدي باران نبارد، يا خشكسالي باشد، بچه ها چوبي بلند به دست گرفته ، پارچه اي بر آن مي بندند و در كوچه ها مي گر دانند و اين شعر را مي خوانند:
چولي قيزك، بارون كن
بارون بي پايون كن
گندم به زير خاكه
از تشنگي هلاكه
گلهاي سرخ لاله
از تشنگي مي ناله
چولي قيزك، بيا بيا
با ابراي سيا سيا
بارون بيا جر جر
تو نودونا شر شر
مراسم قطع باران
بر عكس زماني كه باران زياد باريد،براي بند آمدن آن،اين شعر را مي خواندند:
چولي قيزك باران بسه
بارون بي پايون بسه
ابرا برن به كوسيا
بارون ،نيا نيا نيا
چولي قيزك آفتو كن
شب كه ميشه مهتو كن
خانه ي ماخراب رفت
چولي قيزك برو خنت
پيش برار ديونت
آتيش به جون، بارون بس
بارون بي پايون بس
گره گشايي با نان و نمك
ميان طوايف كردستان ،رسم است كه به مقداري نان، نمك طعام ريخته و مچاله كرده به يكي از بچه هاي دختر يا پسر، يا بزرگ سالان ميدهند. تا نان و نمك را؛ در كنار ديوار كوچه قرار دهد و به آنكه دوباره به آن دست بزند يا روي خود را به طرف آن بر گرداند به خانه بر گردد.در اين مورد عقيده دارند،هر گرهي در جريان رزق و روزي آنان باشد، بدين وسيله بازو گشايش در كار و در آمدشان؛ حاصل خواهد شد .

باور هاي مردم قشقايي

1. اگر ايل تفنگ نداشته باشد، مثل زني است كه لباس نداشته باشد.
2. اگر كوچ را از قشقايي بگيرند،همانند ماهي است كه از آب گرفته شود.
3. اگر زن آبستن در خواب ببيند كه دستمال پيدا كرده يا به پيشاني بسته ويا مهره پيدا نموده، دختر ميزايد.
ادامه دارد.... /س




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط