داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (14)
)
تميم مرُد و آن دو نفر به مدينه آمدند و از امانتها دو چيز يكى ظرف و ديگرى گردنبندى را برداشت و بقيه را به ورثه بازگرداندند و وارثين چون اين دو شىء را نديدند پرسيدند: آيا پدر ما مرض سختى پيدا كرد كه مال زيادى در معالجه آن صرف كند؟ گفتند: نه فقط چند روزى مريض شد. سپس پرسيدند: آيا از او چيزى به سرقت رفت؟ اظهار كردند: نه. پرسيدند: آيا پدر ما معاملهاى در اين سفر نمود تا در آن خسارتى ديده باشد؟ گفتند: نه. پس از اين سؤالات اظهار كردند ما دو چيز مهم را در بين اثاث پدرمان نمىبينيم: ظرفى بود به به طلا منقوش شده و با جواهر به آن زينت داده بودند و نيز گردنبندى را هم نمىبينم. اظهار كردند آنچه را پدر شما به ما داد تمام آن را به شما تحويل داديم. آنگاه ورثه آن دو را خدمت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله آوردند و آن حضرت آنها را سوگند داد و آنان قسم ياد كردند و آزاد شدند و پس از مدتى معلوم شد اين دو چيز قيمتى در دست آنها ديده شده است. ناچار به پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله خبر دادند و آن حضرت منتظر حكم وحى از جانب خدا شد تا آيه شريفه: يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إذا حَضَرَ أحَدَكُمُ الْمَوْتُ حينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إنْ أنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِى اْلأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرى بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إنّا إذاً لَمِنَ اْلآثِمينَ (5مائده/106) اى مؤمنان چون يكى از شما را مرگ فرا رسد، به هنگام وصيت بايد دو تن از عادلان خودتان [مسلمانان]، يا اگر در سفر دچار مصيبت مرگ شديد، دو تن از غير خودتان [اهل كتاب] شاهد و حاضر باشند، و اگر در حق آنان شك داريد، آنان را نگاه داريد تا بعد از نماز به خداوند سوگند ياد كنند كه ما آن [شهادت يا سوگند خود] را به هيچ قيمتى نمىفروشيم، اگر چه [به] سود خويشاوندمان باشد، و شهادت الهى را پنهان نمىكنيم، كه ما در آن صورت از گناهكاران خواهيم بود.
نازل شد كه دلالت دارد بر قبولى شهادت اهل كتاب در صورتى كه در حال سفر بوده و شاهد مسلمانى هم نباشد.
وَ اللَّيْلِ إذا سَجى (93ضحى/2) و سوگند به شب چون بيارمد.
ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى (93ضحى/3) كه پروردگارت با تو بدرود نكرده و بىمهر نشده است.
وَ لَْلآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ اْلأُولى (93ضحى/4) و بى شك جهان واپسين براى تو بهتر از نخستين است.
وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى (93ضحى/5) و پروردگارت به زودى به تو [مقام شفاعت] مىبخشد و خشنود مىشوى.
تا »فترضى« را نازل كرد.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به انصار (مسلمانانى كه اهل مدينه بودند) فرمود: اگر مايل هستيد اموال و خانههايتان از آن شما باشد، ولى از اين غنايم فىء چيزى به شما داده نشود. انصار كه آمادگى تا حدّ ايثار در راه اسلام و مسلمين را داشتند، گفتند: هم اموال و خانههايمان را بين مهاجران تقسيم كنيد، و هم چشمداشتى به غنائم نداريم« و به اين ترتيب: مهاجران را بر خود مقدم داشتند. در اين وقت آيه 9 سوره حشر در فضيلت كار انصار نازل شد كه بخشى از آيه اين است: وَ الَّذينَ تَبَوَّؤُا الدّارَ وَ اْلإيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فىصُدُورِهِمْ حاجَةً مِمّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (59حشر/9) و [براى] كسانى كه پيش از آنان در سراى اسلام [مدينه] جاى گرفتند و ايمان را پذيرفتند، كسانى را كه به سوى آنان هجرت كردهاند، دوست مىدارند و نسبت به آنچه به ايشان داده شده است، در دل خود احساس نياز نمىكنند، و [آنان را] ولو خود نيازمندى داشته باشند، بر خود برمىگزينند، و كسانى كه از آزمندى نفس خويش در امان مانند، آنانند كه رستگارند.
مهاجران، انصار را از خود مقدم مىدارند، هر چند به آن نياز دارند.
آرى مسلمانان راستين صدر اسلام اين گونه آمادگى در انفاق و تقويت مالى مسلمانان ديگر داشتند كه مسلماً نقش موثرى در پيروزى داشت.
منبع:www.payambarazam.ir
/ن
پيامبر آنچه مىفرمود از وحى مىگرفت
تميم مرُد و آن دو نفر به مدينه آمدند و از امانتها دو چيز يكى ظرف و ديگرى گردنبندى را برداشت و بقيه را به ورثه بازگرداندند و وارثين چون اين دو شىء را نديدند پرسيدند: آيا پدر ما مرض سختى پيدا كرد كه مال زيادى در معالجه آن صرف كند؟ گفتند: نه فقط چند روزى مريض شد. سپس پرسيدند: آيا از او چيزى به سرقت رفت؟ اظهار كردند: نه. پرسيدند: آيا پدر ما معاملهاى در اين سفر نمود تا در آن خسارتى ديده باشد؟ گفتند: نه. پس از اين سؤالات اظهار كردند ما دو چيز مهم را در بين اثاث پدرمان نمىبينيم: ظرفى بود به به طلا منقوش شده و با جواهر به آن زينت داده بودند و نيز گردنبندى را هم نمىبينم. اظهار كردند آنچه را پدر شما به ما داد تمام آن را به شما تحويل داديم. آنگاه ورثه آن دو را خدمت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله آوردند و آن حضرت آنها را سوگند داد و آنان قسم ياد كردند و آزاد شدند و پس از مدتى معلوم شد اين دو چيز قيمتى در دست آنها ديده شده است. ناچار به پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله خبر دادند و آن حضرت منتظر حكم وحى از جانب خدا شد تا آيه شريفه: يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إذا حَضَرَ أحَدَكُمُ الْمَوْتُ حينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إنْ أنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِى اْلأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرى بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إنّا إذاً لَمِنَ اْلآثِمينَ (5مائده/106) اى مؤمنان چون يكى از شما را مرگ فرا رسد، به هنگام وصيت بايد دو تن از عادلان خودتان [مسلمانان]، يا اگر در سفر دچار مصيبت مرگ شديد، دو تن از غير خودتان [اهل كتاب] شاهد و حاضر باشند، و اگر در حق آنان شك داريد، آنان را نگاه داريد تا بعد از نماز به خداوند سوگند ياد كنند كه ما آن [شهادت يا سوگند خود] را به هيچ قيمتى نمىفروشيم، اگر چه [به] سود خويشاوندمان باشد، و شهادت الهى را پنهان نمىكنيم، كه ما در آن صورت از گناهكاران خواهيم بود.
نازل شد كه دلالت دارد بر قبولى شهادت اهل كتاب در صورتى كه در حال سفر بوده و شاهد مسلمانى هم نباشد.
سگى مانع نزول وحى شد
وَ اللَّيْلِ إذا سَجى (93ضحى/2) و سوگند به شب چون بيارمد.
ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى (93ضحى/3) كه پروردگارت با تو بدرود نكرده و بىمهر نشده است.
وَ لَْلآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ اْلأُولى (93ضحى/4) و بى شك جهان واپسين براى تو بهتر از نخستين است.
وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى (93ضحى/5) و پروردگارت به زودى به تو [مقام شفاعت] مىبخشد و خشنود مىشوى.
تا »فترضى« را نازل كرد.
قرآن ايثار آنها را مىستايد
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به انصار (مسلمانانى كه اهل مدينه بودند) فرمود: اگر مايل هستيد اموال و خانههايتان از آن شما باشد، ولى از اين غنايم فىء چيزى به شما داده نشود. انصار كه آمادگى تا حدّ ايثار در راه اسلام و مسلمين را داشتند، گفتند: هم اموال و خانههايمان را بين مهاجران تقسيم كنيد، و هم چشمداشتى به غنائم نداريم« و به اين ترتيب: مهاجران را بر خود مقدم داشتند. در اين وقت آيه 9 سوره حشر در فضيلت كار انصار نازل شد كه بخشى از آيه اين است: وَ الَّذينَ تَبَوَّؤُا الدّارَ وَ اْلإيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فىصُدُورِهِمْ حاجَةً مِمّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (59حشر/9) و [براى] كسانى كه پيش از آنان در سراى اسلام [مدينه] جاى گرفتند و ايمان را پذيرفتند، كسانى را كه به سوى آنان هجرت كردهاند، دوست مىدارند و نسبت به آنچه به ايشان داده شده است، در دل خود احساس نياز نمىكنند، و [آنان را] ولو خود نيازمندى داشته باشند، بر خود برمىگزينند، و كسانى كه از آزمندى نفس خويش در امان مانند، آنانند كه رستگارند.
مهاجران، انصار را از خود مقدم مىدارند، هر چند به آن نياز دارند.
آرى مسلمانان راستين صدر اسلام اين گونه آمادگى در انفاق و تقويت مالى مسلمانان ديگر داشتند كه مسلماً نقش موثرى در پيروزى داشت.
منبع:www.payambarazam.ir
/ن