درسوگ صادق آل محمد(صلي الله عليه واله و سلم) (1)

بي مهري روزگار ، تو را نيز در صف شهيدان جاي داد ،تا مهر تأييدي باشد بر بي وفايي دنيا ، و نشاني باشد برغربت جانكاه تو . زمين بيش از اين وزنت را برنتابيد، و خاك ، جسم تو را در ميان گرفت و در حالي كه شرمنده عروج زودهنگامت
يکشنبه، 12 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درسوگ صادق آل محمد(صلي الله عليه واله و سلم) (1)

 درسوگ صادق آل محمد(صلي الله عليه واله و سلم)
درسوگ صادق آل محمد(صلي الله عليه واله و سلم) (1)


 

نويسنده: سيد محمود طاهري




 

مظهرحق
بنمود سپهر ، صبح صادق را
بگشود نظر نفوس ناطق را

چرخ از رخ مهر و مه خجل گرديد
چون ديد رخ امام صادق را

آن مظهر حق ، امير ايمان را
وجه الله و كاشف حقايق را

آن شه كه به كاخ علم زد پرچم
بگرفت مغارب و مشارق را

بگشود به روي عقل هشياران
درهاي لطايف وحقايق را

افروخت چراغ شرع عاقل را
آموخت كتاب عشق عاشق را

يك پرتو آن جمالِ قدوسي
پيوست مطالع و شوراق را

دل ،جلوه حسن ايزدي داند
سلطان صفا ، امام صادق را

صاحب نظرآينه خدا بيند
آن طلعت بي مثال شارق را

از پرتو مهر ماه سيمايش
دل بگسلد ازجهان علايق را(1)

بي مهري روزگار ، تو را نيز در صف شهيدان جاي داد ،تا مهر تأييدي باشد بر بي وفايي دنيا ، و نشاني باشد برغربت جانكاه تو . زمين بيش از اين وزنت را برنتابيد، و خاك ، جسم تو را در ميان گرفت و در حالي كه شرمنده عروج زودهنگامت
شده بود؛و هستي ،آگاه بود كه تو از فراسوي نورو آن سوي سرور آمده بودي تا چشمه سار امامت ، همچنان جوشان و جاري باشد؛ و تو ششمينِ آنها باشي.
قلم آفريدگار ، پيكره ات را آميزه اي از جمال ظاهرزيبايي باطن قرار داد ، و دل ربايي صورت و شكوه سيرت را يك جا در وجود تو گرد آورد . مهر تو چون نور خورشيد، دوست و دشمن را فرا مي گرفت و نسيم عطوفتت حتي كينه توزان را نوازش مي كرد؛ بزرگواري ات مخالفان راهم به تعظيم و ستايش در برابر تو وامي داشت؛ و عظمت و شكوه خدايي تو دشمنانت راهم به فروتني وا مي داشت و جلالت ، بدخواهان را مرعوب مي ساخت . تو از آن سرچشمه دانشي نوشيدي كه پاياني برايش نيست، و از خانداني گوهر«عصمت» به ارث برده اي كه كهنگي و افولي ندارد و چه زيبا مي گويد عطار نيشابوري:
«آن سلطان ملت مصطفوي ،آن برهان حجت نبوي ،آن عالم صديق ، آن عالِم تحقيق ، آن ميوه دل اوليا ،آن جگر گوشه انبيا: آن ناقل علي (عليه السلام) آن وارث نبي ،آن عارف عاشق ، ابومحمد جعفر صادق (عليه السلام) كه اگر تنها ،صفت اوگويند به زبان عبارت من راست نيايد ، كه در جمله علوم و اشارات وعبارات بي تكلف به كمال ، بودو قدوه جمله مشايخ بود. واعتماد همه بر او بود و مقتداي مطلق بود و همه الهيان را شيخ بود و همه محمديان را امام بود ،هم اهل ذوق را پيشرو بود و هم اهل عشق را پيشوا؛ هم عباد را مقدم بود و هم زهاد را مكرم؛ هم در تصنيف اسرار حقايق ، خطيربود؛ هم در لطايف اسرار تنزيل و تفسير،بي نظير.»(2)
روزشمار زندگي
امام جعفر صادق (عليه السلام)، پيشواي ششم ، در 17 ربيع الاول سال 83 هجري قمري ولادت يافت .نام آن حضرت ، ـ چنان كه مشهور است ـ جعفر ، كنيه اش ابوعبدالله و لقب هايش «صابر» ، «فاضل» ، «طاهر» و «صادق» است ؛و از همه مشهورتر «صادق.» مادر ايشان ، فاطمه ، ملقب به «اَم فَروهَ» است، دختر قاسم بن محمد بن ابي بكر ،كه از شاگردان و اصحاب نزديك امام زين العابدين (عليه السلام) بود ،و يكي از هفت فقيه معروف مدينه .
امام صادق (عليه السلام) پس از درگذشت پدرش ، امام محمدباقر (عليه السلام)، در سال 114 هـ .ق ، در 31 سالگي به امامت رسيد. در زمان او ، پايه هاي حكومت امويان ،براثر قيام هاي هواداران آل علي و آل عباس ،در سراسر بلاد اسلامي ، سست گرديده بود ، و سرانجام ، اين حكومت درسال 132 سقوط كرد و عباسيان برمسند خلافت نشستند . در اين ميان، زمينه مساعدي براي نشر حقايق اسلامي فراهم آمد و امام صادق توانست بسياري از مسلمانان مستعد را با روح آموزه هاي اسلامي آشنا كند، و اطلاعات ديني گسترده اي در زمينه هاي الهيات فقه ، حقوق ، سياست، اخلاق ... در اختيار جامعه اسلامي ،به ويژه طرفداران آل علي قرار دهد.
آن حضرت ،سرانجام پس از عمري تلاش براي اداي تكليف ديني و معرفي راستين آيين محمدي و حفظ حراست از آن ، و بر جاي گذاشتن دريايي ازعلوم و معارف ، و پرورش چند هزار شاگرد ، در 65 سالگي بدرود حيات گفت . امام در دوران زندگي پربركت خويش ، از سوي خلفاي وقت ، آزار بسيار ديد و بارها تبعيد شد. در پايان ، در 25 شوال سال 148 هـ .ق به وسيله زُهري كه منصور دوانيقي به آن حضرت خورانيد ، مسموم و شهيد شد . بدن مطهرش را در گورستان بقيع ـ در انتهاي جنوب شرقي شهر مدينه ـ كنار قبر امام حسن مجتبي ، و امام زين العابدين و پدرش ، امام محمد باقر (عليه السلام) به خاك سپردند.(3)
امام صادق (عليه السلام) جامع علوم
يكي از ويژگي هاي برجسته امام صادق (عليه السلام) ،جامعيت علمي ، و توفيق ايشان در گسترش بسياري از اين علوم در جامعه بشري است . «آن حضرت ، نه تنها در علم اديان و علوم ديني ، بلكه در علم ابدان نيز مرجعيت داشت. تبحر او در طب و شيمي آن زمان به حدي بود كه جابر بن حيان ، كيميادان معروف مسلمان ، در رساله هاي خويش بارها وي را سَرور و استاد خود خوانده است. به طور كلي امام صادق (عليه السلام) در تاريخ علوم اسلامي ، عنوان «معلم» دارد؛زيرا بزرگان و استادان علوم اسلامي در زمان او پس از او ـ بي واسطه يا باواسطه ـ شاگردان او بوده اند ؛ و چون
نقش علماي اسلام در تكميل و غني ساختن فرهنگ و تمدن بشري معلوم است ، مي توانيم امام جعفر صادق (عليه السلام) را ـ صرف نظرازمقام امامت ـ يكي از بزرگ ترين چهره هاي علمي و فرهنگي تمدن بشري بناميم .بنابراين ، تعليمات امام صادق (عليه السلام) ، منحصر به علوم الهي نبود، و در قلمرو گسترده تعاليم و درس هاي او ،علوم طبيعي و تجربي نيز سهم بسزا داشت . يكي از محققان عرب به نام دكتر يحيي الهاشمي كتابي نوشت به نام الامام الصادق ملهم الكيميا؛ يعني امام صادق (عليه السلام) الهام بخش شيمي؛ كه بر اين اساس ، امام صادق (عليه السلام) را پدر شيمي خوانده اند.»(4)
ابن خلكان مي نويسد :«فضايل امام جعفر صادق (عليه السلام) مشهور است ، و اهل كيميا صناعت كيميا بدو نسبت كنند؛ و نيز علم حروف و جعفر بدو نسبت كنند. و شاگرد او ، ابوموسي جابر بن حيان ، كتابي مشتمل بر هزار ورق در رسايل [امام] جعفر صادق، تأليف كرد، و رساله هاي امام در آن تأليف پانصد رساله است.»(5)
شهيد مطهري نيز در اين باره مي گويد:
از نظر قرائت و تفسير، يك عده شاگردان امام (عليه السلام) هستند، و امام با ديگران درباره قرائت آيات قرآن و تفسيرهاي قرآن مباحثه كرده است . در باب نحله فقهي نيز مكتب امام صادق (عليه السلام) قوي ترين و نيرومند ترين مكتب هاي فقهي آن زمان بوده ؛ به طوري كه اهل تسنن هم قبول دارند.
تمام امام هاي اهل تسنن ـ يا بلاواسطه و يا باواسطه ـ شاگرد امام بوده و نزد امام شاگردي كرده اند. در رأس ائمه اهل تسنن ، ابوحنيفه است و نوشته اندكه او دو سال شاگرد امام (عليه السلام) بوده است . مالك بن انس ، شافعي [و] احمدبن حنبل ، سه امام ديگراهل تسنن نيز دانش خويش را مديون امام صادق (عليه السلام) هستند. محمد شهرستاني صاحب كتاب الملل و النحل گفته است كه امام صادق (عليه السلام) علمي جوشان داشت . جاحظ نيز كه ملا واديب و جامعه شناس و مورخ عصر خويش است ،مي گويد: «جعفر بن محمد نيا را از علم و فقاهت پر كرد»(6)
اساساً امام صادق (عليه السلام) علم را نامحدود مي دانست و عقيده داشت علومي در جهان هاي ديگر هست كه آدمي با انديشه و عقلي كه در اين جهان به علوم پي مي برد، نمي تواند آنها را درك كند. نظريه «نسبيت» انيشتين را ،امام صادق (عليه السلام) قرن ها پيش به درستي مطرح كرده بود. يكي از بزرگان و تاريخ نگاران معروف در دوره عباسيان ، كه درباره امام جعفر صادق (عليه السلام) بسيار مطلب نوشته، ابن ابي الحديد است . اين مورخ مي گويد:«تا مدتي پس از رحلت امام صادق (عليه السلام) و تقريباً به مدت يك قرن و نيم تا دو قرن بعد از او ،هر مدرسي كه در عربستان و بين النهرين و عراق و خراسان و فارس تدريس مي كرد،به امام جعفر صادق (عليه السلام) استناد مي جست . در كتاب هاي مورخين شيعه ،شماره علوم امام صادق (عليه السلام) را از يكصد تا پانصد علم نوشته اند»(7)
 

پی نوشت ها :
 

1.حكيم الهي قمشه اي ، ديوان اشعار ، صص 363 و 364.
2.فريد الدين عطار نيشابوري ، تذكره الاولياء ، تصحيح : دكتر محمد استعلامي ، صص 12 و 13.
3. نك: محمد رضا حكيمي ، بعثت ،غدير ، عاشورا، مهدي ، صص 128 و 129 ، 139 و 140.
4.همان ، صص 129،136.
5. ابن خلكان ، وفيات الاعيان ، تصحيح و تعليق :دكترفاطمه مدرسي ، ج1 ، ص278.
6. نك :مرتضي مطهري ، سيري در سيره ائمه اطهار ، صص147 و 148.
7. نك: مغز متفكر تشيع ، مركز مطالعات اسلامي استراسبورگ ، ترجمه : ذبيح الله منصور، صص 208 و 209.
 

 

منبع:نشريه گلبرگ ،شماره 123.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط