نویسنده: زهرا صابری
امنیت اقتصادی زنان در دو رویکرد مکتب اسلام و فمینیسم (2)
به دلیل خصوصیات ویژهی زنان و نقش فرزندآوری آنان، همواره کارکرد جنس زن و مرد متفاوت و موضوع «امنیت اقتصادی زنان» از اصلیترین موضوعات تأثیرگذار بر جنبههای مختلف زندگی زنان است و مکاتب فکری مختلف الهی و غیرالهی به موضعگیری در رابطه با آن پرداختهاند. این تحقیق، که در نشست راهبردی زنان و خانواده در سال 1390 در محضر مقام معظم رهبری ارائه شده، در قالب چند مقالهی تکمیلی به مطالعهی تطبیقی دو رویکرد مکتب فکری اسلام و فمینیسم در رابطه با بعد اقتصادی زندگی زنان پرداخته است و با بیان علل کارآمدی رویکرد اسلام و علل ناکارآمدی رویکرد فمینیسم، تنها راه تأمین امنیت اقتصادی زنان در ایران را بهرهگیری از نظام فکری اسلامی معرفی میکند.در مقالهی گذشته از این سری مقالات، بررسی رویکرد فمینیسم به بعد اقتصادی زندگی زنان به صورت گستردهتر مورد بررسی قرار گرفت و مقالهی حاضر به قسمت دوم آن، یعنی بررسی رویکرد مکتب فکری اسلام به بعد اقتصادی زندگی زنان، میپردازد.
به دلیل خصوصیات جسمانی و روانی ویژهی زنان و نقش فرزندآوری آنان، همواره کارکرد جنس زن و مرد در جامعه و خانواده متفاوت و متناسب با این تفاوت نحوهی تأمین معیشت زنان و مردان نیز با یکدیگر متفاوت است. زن، به جهت برخی ویژگیهای طبیعی خاص خود، در بعد احساسات و عواطف از مرد قویتر است. با این شرایط، قرار دادن تکلیف اقتصادی بر دوش زن به دو جهت برای او مشکلآفرین است:
اول اینکه زن، به جهت ویژگیهای روانی خود، بیشتر از طریق احساسات و عواطف با مسائل زندگی روبهرو میشود که این امر به خودی خود مناسب و مطلوب است، ولی در رویارویی با مشکلات زندگی گاه این امر او را به تعارض در تصمیمگیریها دچار میکند.
دوم اینکه این امر در زن مسئولیت بزرگتری را به او تحمیل میکند که او را در انجام همزمان مسئولیتهای مادری و همسری از یکسو و تأمین معیشت از سوی دیگر به عجز میکشاند. در این شرایط، زن ناگزیر است مسئولیتی را فدای مسئولیت دیگر کند. تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از زنان در ایفای مسئولیتهای اجتماعی همراه با مسئولیتهای زندگی خانوادگی، به تعارضهای غیر قابل حل دچار شدهاند. (سالاریفر، 1389، ص 95).
در این راستا، تعالیم اسلام قوانین اقتصادی ویژهای برای خانواده دارد که نه تنها نظام اقتصادی خانواده را اداره و تنظیم میکند؛ بلکه در سلامت روانی، تعادل و تعالی خانواده و اعضای آن نقش مؤثری دارد (همان، ص 178).
1 . اصول حاکم بر نظام فکری اسلام
دین مبین اسلام، به عنوان یک نظام فکری الهی، مبتنی بر مبانی و اصول متعددی است که در رابطه با موضوعات مرتبط با زنان میتوان به اصولی همچون اصل «تساوی زن و مرد در انسانیت» و اصل «عدم تساوی در امور تکوینی زن و مرد» ، اصل «هدفمندی آفرینش» و اصل «مکمل بودن نقشهای ویژهی زن و مرد در هستی» اشاره نمود (چراغی کوتیانی، 1389) که در کنار هدف غایی آن، مبنی بر «رسیدن افراد به کمال انسانیت و مقام عبودیت»، روح کلی حاکم بر نظام فکری اسلام را مشخص مینمایند.2. راهبرد اصلی و نظام راهکارهای اسلام در بعد اقتصادی زندگی زنان
مبتنی بر اصول ذکرشده، راهبرد اصلی دین مبین اسلام در بعد اقتصادی زندگی زنان «رفع هر گونه فشار، تهدید و دغدغهی روانی، قانونی و ساختاری بر زن برای تأمین نیازهای اقتصادی خود و عدم انجام فعالیتی صرفاً برای کسب درآمد» است و خانواده به عنوان جایگاه اصلی کسب این هدف در نظر گرفته شده است؛ زیرا تنها در خانواده است که میتوان با حاکمیت توأمان قواعد حقوقی و اخلاقی و انس و الفت میان اعضای آن و ضمن حفظ کرامت و شخصیت زن، تمام نیازهای مالی او نیز برطرف و همین امر موجب استحکام بیشتر خانواده شود.لذا در راستای نیل به این راهبرد در بعد اقتصادی زندگی زنان، دین مبین اسلام در قالب آیات و روایات و سیرهی معصومین علیهم السلام، نظام راهکارهای بههمپیوستهای را ارائه نموده است که همهی اجزای آن به هم مرتبط و مکمل یکدیگر است و ضامن حفظ امنیت همهجانبهی زنان، موجب رشد و تعالی افراد (زن و مرد) و در نتیجه سلامت و سعادت خانواده و اجتماع خواهد بود.
این راهکارها عبارتاند از:
1. در نظر گرفتن حقوق و تکالیف اقتصادی متفاوت میان زن و مرد:
این تفاوت متناسب با تفاوتهای تکوینی جسمی و روحی زن و مرد، با هدف برقراری عدالت جنسیتی و ایجاد زمینهی رشد و کمال آنها، هماهنگ با هدف آفرینش است. دین مبین اسلام معتقد است از آنجا که زن و مرد با ویژگیهای جسمی و روحی متفاوتی و برای مأموریتهای خاصی آفریده شدهاند، در صورت وضع حقوق و تکالیف کاملاً یکسان، ضمن سرکوب نمودن برخی از استعدادهای آنها، موجبات ظلم و اجحاف بر هر یک به وجود خواهد آمد.
2. توجه و ارزشمند نمودن معنوی و مادی کارها و خدمات زن در خانه همانند سایر فعالیتهای زن در اجتماع و حتی در مقامی بالاتر از آن:
به گونهای که خانهداری، فرزندآوری و پرورش نسل نه تنها امری بیهوده نیست، بلکه در دنیا و آخرت بالاترین مقام و اجر را برای زن خواهد داشت و احتیاجی به اشتغال خارج از خانه برای کسب هویت و ارزشمندی نخواهد بود.
برای نمونه، رسول خدا (صل الله علیه و آله) در مورد وظایف مادری فرموده است: وقتی زن باردار میشود، ثواب و پاداش او مانند روزهدار، برپاکنندهی نماز و کسی است که با مال و جانش در راه خدا جهاد میکند. هنگامی که وضع حمل کرد، کسی عظمت مزد و پاداش او را درک نمیکند. وقتی به نوزادش شیر میدهد، هر مکیدن بچه، ارزش آزاد کردن بندهای از فرزندان اسماعیل را دارد و هرگاه به طور کامل به فرزندش شیر داد، فرشتهای به او میگوید: همهی گناهان گذشتهات بخشیده شد، دوباره آغاز کن (وسائلالشیعه، ج 15، ص 175) و در مورد تلاش زن در محیط خانواده آمده است: اگر زنی به همسرش جرعهای آب بنوشاند، ارزش معنوی این رفتار بیش از ثواب یکسال روزه و عبادت شبهای آن است و خداوند در برابر هر جرعه آب، که به همسرش مینوشاند، برای او شهری در بهشت بنا میکند و شصت گناه او را میبخشد و زنی که برای اصلاح امور خانه، چیزی را از جایی به جایی دیگر منتقل کند، خدا به او نظر نماید و کسی که خدا به او نظر کند، او را عذاب نخواهد کرد.
این تلقی دو تأثیر مهم بر زن دارد: در درجهی اول باعث میشود رفتار و عمل خویش را در خانه واجد ارزش معنوی بیایند و احساس هویت کند و در درجهی دوم در جهت تقویت ویژگیهای خود برای انجام نقش ویژهی خود در زندگی تلاش کند و در پی آن به رشد و کمال علمی و معنوی برسد (سالاریفر، 1389، ص 81).
3. در نظر گرفتن راهکارهای متعدد حقوقی و اخلاقی در جهت کسب امنیت کوتاهمدت و بلندمدت اقتصادی زن در کنار حفظ استقلال مالی وی با تصویب حقوق ویژهی مالی برای زنان:
وضعیت زیستی و اجتماعی زنان به گونهای است که در همهی دورههای تاریخ، در بعد اقتصادی از مردها پایینتر بودهاند. زنان در مدت بارداری و پس از زایمان، که به شیردهی و پرورش نوزاد میپردازند، عملاً نمیتوانند فعالیت و کار درآمدزایی داشته باشند. افزون بر این، حتی در عصر حاضر، در بیشتر جوامع مسئولیت ادارهی خانه با زنان است و این خود وقت بسیاری از آنها میگیرد، بدون آنکه در برابر آن درآمدی کسب کنند (سالاریفر، 1389، ص 179). لذا اسلام، با وضع قوانین مالی ویژهی حمایتی در داخل خانواده به نفع زنان، سعی نموده است این نقصان اقتصادی زنان را برطرف نماید.
الف) مهریه به عنوان سرمایهای مادی و معنوی برای ورود به زندگی متأهلی
مهریه هدیهای است مادی و معنوی که پس از توافق مرد و زن، از سوی مرد به زن داده میشود و زن پس از ازدواج مالک آن میشود و میتواند در آن هرگونه تصرفی بکند (ر.ک. به رسالههای فقهی و آیات قرآن مانند سورهی نساء، آیهی 4).
لازم به ذکر است که مهریه در درجهی اول امر با ارزشی است که از جانب مردی که زن میخواهد سالها با او زندگی مشترک داشته باشد، به او داده میشود. قرآن از مهریه به صدقه تعبیر میکند که نشانهی راستین بودن علاقهی مرد و افزون بر آن، به معنای صداقت در باور است. این امر تأثیر روانشناختی ویژهای در زن بر جای میگذارد و او احساس میکند مرد به او علاقهمند است و علاقهی خود را در میدان عمل نیز نشان داده است و حاضر است هزینهی آن را بپردازد؛ لیکن در مرحلهی دوم اهمیت ارزش اقتصادی مهریه به زنان است. قرار دادن مهریه برای خود زن و نه پدر یا خویشان او، پشتوانهی اقتصادی نسبتاً مطمئنی را برای او فراهم میآورد تا با دلگرمی بیشتری به ایفای مسئولیتهای خانوادگی بپردازد. در متون اسلامی، شواهدی وجود دارد که اهمیت اقتصادی مهریه را برای زنان نشان میدهد (سالاریفر، 1389، ص 179).
در روایات ندادن مهریه به زن نوعی دزدی به شمار رفته است و حتی آمده است: خداوند یکی از گناهانی را که نمیبخشد انکار مهریهی زن و ندادن مهریه به او است. حال اگر مهریه تنها جنبهای عاطفی داشت و صرفاً زمینهای برای آغاز یک زندگی خانوادگی بود، ندادن آن به زن به این شدت مذمت و توبیخ نمیشد (همان، ص 180).
سیرهی معصومین (علیهم السلام) نیز در این رابطه بسیار عبرتآموز است و نشان میدهد، در اسلام، بنا بر توافق طرفین بر مهریهی متعارف و دادن آن در ابتدای زندگی است؛ به گونهای که زن بتواند در طول دوران زندگی مشترک، آن را در کاری که خود مایل است هزینه نماید، نه پولی که به هنگام طلاق به زن داده شود برای خروج از زندگی!
البته مهریه کارکردهای مختلفی دارد که افزون بر نکاتی که گذشت، به این امور اشاره شده است:
اخذ تعهد محکم به تشکیل یک زندگی مشترک مادامالعمر، قبول مسئولیتهای متنوع ناشی از پیمان زناشویی، ابراز قدردانی به پاس اجابت از سوی زن، ایجاد زمینهی مناسب جهت ارضا و شکوفایی تمایلات اصیل انسانی، جبران محرومیت زن از تحصیل برخی موقعیتهای فردی و اجتماعی ناشی از ایفای مسئولیتهای خانوادگی و ابراز محبت و ایجاد عشق و علاقهی وافر به عنوان مهمترین سرمایهی تحکیم و تثبیت خانواده (شرفالدین، ص 302 تا 371).
ب) حق بهرهمندی از «نفقه» در تمام دوران زندگی توسط پدر یا همسر یا فرزندان
الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم... (نساء، آیهی 34)
مردان سرپرستی زنها را بر عهده دارند، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند...
... اسکنوهن من حیث سکنتم من وجدکم و لاتضاروهن لتضیقوا علیهن و ان کن اولات حمل فانفقوا علیهن حتی یضعن حملهن فإن ارضعن لکم فاتوهن اجورهن وأتمروا بینکم بمعروف... (طلاق، آیهی 6)
هرجا که خود سکونت گزیدید، آنها را نیز به قدر توانایی خود مسکن دهید. به آنان زیان نرسانید به اینکه زندگی را برایشان تنگ بگیرید و اگر آبستن بودند، نفقهشان را بدهید تا وضع حمل کنند و اگر فرزندان شما را شیر میدهند، مزدشان را بدهید و به وجهی نیکو با یکدیگر توافق کنید...
بحث نفقه و تأمین هزینهی خانواده، رکن اصلی اقتصاد خانواده است و آیات بالا بر آن دلالت دارد. نفقه عبارت است از همهی نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینههای درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطهی نقصان یا مرض (روزنامهی رسمی، مجموعه قوانین، 1381، ج 2، ص 1079).
گرچه فقها در باب نفقه به ذکر بعضی مصادیق اشاره میکنند، لکن نفقه منحصر در موارد معدود نیست؛ بلکه هر آنچه که زوجه به آن نیاز داشته باشد، تهیهی آن بر زوج لازم است. این مطلب از کلام فقها و با ذکر جملهی بما تحتاج الیه المرأه، معلوم میشود:
فضابطه: القیام بما تحتاج الیه المرأه، من طعام و ادام و کسوه و اسکان و اخدام و آله الادهان، تبعا لعاده امثالها من اهل البلد (حلی، 1415 ق، ج 2، ص 349)
از نظر اسلام، تأمین هزینههای خانواده و از جمله مخارج شخصی زن به عهدهی مرد است و زن هیچ گونه مسئولیتی ندارد (محقق داماد، 1374، ص 289). بنابراین، تکلیف مرد در دادن نفقهی زن، یک تکلیف یکجانبه است و دارا بودن زن یا عدم دارا بودن وی تأثیری در آن ندارد و زن الزامی ندارد که از اموال شخصی خویش مخارج و مایحتاج زندگی خود را تأمین کند (محمدی، 1386، ص 85).
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: لأن الأنثی فی عیال الذکر أن احتاجت و علیه آن یعولها و علیه نفقها و لیس علی المرأه أن تعول الرجل و لا تؤخذ بنفقته إذا احتاج (بحارالانوار، ج 6، ص 103؛ وسائلالشیعه، ج 26، ص 95 و من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 350).
زن در مورد نیازمندیهایش عائلهی مرد محسوب میشود و بر مرد واجب است که نفقهی او را بپردازد، ولی بر عهدهی زن نیست که شوهر خود را تأمین کند یا اگر مرد محتاج و نیازمند شد، نفقهی او را بپردازد... نکتهی جالب توجه در مسائل خانواده آن است که غالباً مخارج زن بیش از مرد است. بسیاری از وسایل خانه بیشتر مورد استفادهی زن است و افزون بر آن، لباس و وسایل زینتی برای زن اهمیت بیشتری دارد. این امور لازمهی نقش زن در خانواده است و کمبود و فقدان آنها در درجهی اول زن را با مشکل روبهرو میکند. اگر زن خود بخواهد به تأمین این امور بپردازد، ناگزیر در ایفای مسئولیتهای همسری و مادری با مشکلاتی بسیار روبهرو خواهد شد. توجه به این قانون و سعی در اجرای مناسب آن، مرد و زن را در یک فضای روانشناختی ویژه قرار میدهد؛ به گونهای که مرد خود را مسئول تأمین مخارج خانواده میداند. در این حالت، انتظار او از زن به ایفای مسئولیتهای خانوادگی محدود میشود. در همین رابطه، فعالیت و کار زن در خانه نیز کمکی است که زن به ادارهی خانواده میکند، در حالی که مسئولیت اساسی او نیست (سالاریفر، 1389، ص 183). زن برای تأمین مخارج خود، به فعالیت اقتصادی نیاز ندارد و در این راستا، مرد را تکیهگاه خود میداند که خود موجب تقویت هویت مرد در خانه و پیوند عاطفی میان زوجین میشود.
بخشی دیگر از نفقه مربوط به هزینهی فرزندان در کودکی یا وقتی است که نیازمند باشند و هزینهی والدین هنگام نیازمندی است. از نظر اسلام، حقوق متقابل بین فرزندان و والدین مستلزم آن است که در صورت نیازمندی هر یک و توانایی دیگری بر تأمین مخارج او، به کمک او بشتابد و ادارهی اقتصادی او را بر عهده گیرد (همان، ص 184). لذا زنان در هر مرحله از زندگی خود (طفولیت، میانسالی و کهنسالی) تکیهگاه اقتصادی مشخصی دارند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: و اما الوجوه الخمس التی یجب علیه النفقه لمن یلزمه نفسه فعلی ولده و والدیه و إمرأته و مملوکه لازم له ذلک فی حال العسر و الیسر (بحار الانوار، ج 104، ص 75 و تحفالعقول، ص 336) و اما موارد پنجگانهای که بر هر فردی پرداخت نفقهاش لازم است عبارتاند از: فرزند، پدر، مادر، زن (همسر) و بندهی شخص که در هر حالتی، سختی و راحتی، باید نفقهشان را بپردازد.
ج) ارزشگذاری بر هر گونه فعالیت خانگی زن و حقوقی نمودن آن با حق اجرتالمثل در طول دوران زندگی
مقصود از اجرتالمثل اجرت عرفی کار انجام شده است که با توجه به نوع کار و وضعیت عامل و حتی شرایط زمان و مکان تعیین میگردد (شیرازی، 1409 ق، ج 58، ص 205). اجرتالمثل در مقابل اجرتالمسمی قرار دارد و آن اجرتی است که طرفین در مورد آن توافق نمودهاند. اصطلاح اجرتالمثل در روابط زوجین به طور خاص، با تصویب تبصرهی 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مورخ 21 اسفند 1370، وارد ادبیات حقوقی کشور شده است (هدایتنیا، 1386، ص 33).
مجموعه کارهایی که زن در منزل یا بیرون از آن در ارتباط با خانواده انجام میدهد، در یک تقسیم، برخی از آنها جزء تکالیف زوجیت است که با وقوع عقد، به طور صحیح برقرار میشود و قصور زوجه در عمل به آن نشوز محسوب میشود و در این صورت، زوجه از نفقه محروم میگردد. بعضی دیگر از کارهای زوجه تکالیف زوجیت نیست و تعهد زوجه به انجام آن فقط جنبهی اخلاقی دارد. لذا زوجه میتواند این کارها را به شرط گرفتن اجرت انجام دهد. به عنوان مثال، در مادهی 1176 ق.م (برگرفته از دستورات شرع) بیان شده است: مادر مجبور نیست به طفل خود شیر بدهد؛ مگر در صورتی که تغذیهی طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد. به همین دلیل مادر میتواند در شرایط عادی برای شیر دادن بچه تقاضای اجرت نماید یا حضانت (بچهداری) که به نظر مشهور فقها تکلیف مادر نیست و مادر میتواند بابت آن از پدر فرزند اجرت مطالبه نماید. همچنین است تمام کارهایی که مرتبط با امور خانه و خانهداری میشود؛ چرا که هیچ یک جزء مسئولیتها و تکالیف شرعی زن محسوب نمیشود (همان، ص 34).
لیکن از آنجا که بنای خانواده بر همدلی و همکاری برای رفع مشکلات و ارتقای وضعیت مادی و معنوی کل خانواده است، به طور معمول درخواست اجرتالمثل از سوی زن صورت نمیگیرد؛ ولی این امر نباید باعث این شود که مرد و سایر اعضای خانواده نیز آن را نادیده بگیرند و همواره مادر خانواده را مسئول و مکلف به انجام امور خانهداری و بچهداری بدانند، بلکه مادران نه از روی وظیفه و تنها به دلیل حسن معاشرت و فداکاری به انجام آنها همت میگمارند.
د) حق بهرهمندی از ارث
... و للنساء نصیب مما ترک الولدان و الاقربون مما قل منه او کثر نصیباً مفروضاً (نساء، آیهی 7)
و از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث میگذارند، چه اندک باشد و چه بسیار، زنان سهمی معین دارند.
ارث یکی دیگر از قوانین اقتصادی خانواده است که در اسلام بر آن تأکید شده و برای هر مرتبه از افراد، درصدی از مال برجایمانده از متوفی قرار داده شده است. ارث، افزون بر آنکه نوعی پشتوانهی اقتصادی برای افراد خانواده است، موجب تقویت وابستگی و تعلق عاطفی بین اعضای خانواده نیز میشود (سالاریفر، 1389، ص 184).
چنانکه قرآن کریم اشاره دارد، پایهی سهم ارث میزان ارث زنان است و میفرماید: و للذکر مثل حظ الانثیین. مردان دو برابر بهرهی زنان میبرند (و نه آنکه زنان نیمبهرهی مردان ارث برند)؛ ولی سؤال اینجاست که چرا دریافت مردان بیش از زنان است. روایات علت آن را میزان پرداخت بسیار بیشتر مردان نسبت به زنان میداند؛ چرا که مرد به زن مهریه میپردازد و مسئول پرداخت نفقهی همسر و فرزندان نیز است. علاوه بر آن، پرداخت خونبهای مقتول در قتل سهوی نیز بر عهدهی بستگان مرد، فرد قاتل خواهد بود؛ ضمن آنکه شدائد جهاد نیز نصیب مردان خواهد شد، چرا که زنان از حضور در میادین رزم معاف شدهاند (آیتاللهی، ج 1، ص 223).
ه) حق تملک و استقلال مالی در کسب درآمد بدون هیچ گونه تکلیفی، جهت تأمین هزینههای خود و مشارکت در هزینههای زندگی خانوادگی
تردیدی نیست که از نظر اسلام، در تصرفات مالی بین زن و مرد مساوات و برابری کامل وجود دارد و هیچ کدام بر دیگری مزیت و امتیازی ندارند. زن و مرد، چه در رابطهی زوجیت و چه خارج آن، از استقلال کامل مالی برخوردارند. انسان (زن و مرد) وقتی به سن بلوغ، عقل و رشد میرسد، از تحت ولایت خارج میگردد و رابطهی زوجیت هیچ تأثیری در رابطهی مالی زوجین ایجاد نمیکند؛ گرچه در رابطهی زوجین، ریاست خانواده از خصایص شوهر است، ولی این ریاست حقی را برای او در مورد اموال زوجه ایجاد نمیکند و او نمیتواند به این بهانه، در اموال زوجه بدون رضایت او تصرف نماید. این اصل مترقی در چهارده قرن پیش، در روابط بین زوجین، در حقوق اسلام به رسمیت شناخته شده است، ولی در کشورهای اروپایی تا پیش از قرن بیستم زنان از این حق محروم بودند و فاقد اهلیت تصرف در اموال خود محسوب میشدند. در روابط مالی زوجین، مرد ارباب محسوب میشد و از اختیارات مطلق در همهی امور برخوردار بود. در حال حاضر نیز، با وجود وضع مقرراتی برای اعطای استقلال مالی به زن، اموال مشترک زن و مرد، در صورت فقدان شرط خلاف، توسط مرد اداره میشود. بنابراین، زن اختیار کامل را در اداره و تصرف اموال خود ندارد. به هر حال، امتیاز نظام حقوقی اسلام بر نظامهای دیگر، اعطای استقلال کامل مالی به زن و تقدم تاریخی اعطای این حق است (هدایتنیا).
از سوی دیگر در این نظام فکری، زن در امور اقتصادی خانواده مسئولیتی ندارد، هرچند درآمد زیادی داشته باشد؛ ادارهی اقتصادی خانواده بر عهدهی مرد است. بر همین اساس، از نظر اسلام زن ملزم نیست برای ادارهی خانواده به فعالیت اقتصادی درآمدزا بپردازد؛ هرچند این فعالیت مادام، که به مسئولیتهای خانوادگی او آسیبی نرساند و حقوق سایر اعضای خانواده پایمال نشود، برای او جایز است (سالاریفر، 1389، ص 183).
4. توجه و تقویت بنیان خانواده به عنوان مناسبترین جایگاه پاسخگویی عادلانه به تفاوتها و ویژگیهای جسمی و روحی زن در کنار تأمین نیازهای اقتصادی زن
5. توجه و توصیه به قواعد اخلاقی مکمل و نظاممند به مردان جهت ارزشمند نمودن تلاش اقتصادی مرد در داخل و خارج از خانه و رفع احتیاجات اعضای خانواده به نحو احسن، به دور از منت و اذیت
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: الکاد علی عیاله من حلال کالمجاهد فی سبیل الله (بحار الانوار، ج 96، ص 324؛ وسائلالشیعه، ج 17، ص 20؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 378 و کافی، ج 5، ص 88).
کسی که برای روزی حلال خانوادهاش تلاش کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کرده است.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: من عال ثلاث بنات او ثلاث بنات او ثلاث اخوات وجبت له الجنه. قیل: یا رسول الله و اثنتین؟ قال: و اثنتین، قیل: یا رسول الله و واحده؟ قال: و واحده (بحار الانوار، ج 104، ص 92؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 482 و کافی، ج 6، ص 6).
هر که سرپرستی سه دختر یا سه خواهر خود را بر عهده گیرد، بهشت بر او واجب میشود. سؤال شد: ای پیامبر اگر دو دختر یا دو خواهر باشند چطور؟ حضرت فرمود: اگر دو نفر باشند نیز چنین است. سؤال شد: اگر یکی بودند چه؟ حضرت فرمود: حتی اگر یک دختر یا خواهر باشد.
یکی دیگر از توصیههای دیگر به مردان، توجه به ذوق و علاقه و خواست خانواده دربارهی وضعیت خانه، غذا و سایر امور درون منزل است. مناسب است مرد خواست و علاقهی زن و فرزندان را بر نظر خویش ترجیح دهد و خود را با آنان در امور درون منزل هماهنگ سازد و تحمیل میل و خواست خود به خانواده از نشانههای بیماری اخلاقی و رخنه در ایمان فرد است. بنابراین هنگام اختلاف سلیقه در امور منزل، نشانهی ایمان آن است که مردان نظر خانواده را بپذیرند و نظر خود را بر آنها تحمیل نکنند. این توصیهی رفتاری موجب میشود زن و دیگر اعضای خانواده احساس هویت مستقل و مثبتی از خود داشته باشند (سالاریفر، 1389، ص 130).
6. توجه به مفهوم راهبردی ایفای «نقش مؤثر» زن در اجتماع در کنار ایفای نقش در خانواده و تأکید بر ابعاد مختلف مشارکت اجتماعی زن به جای توجه صرف بر کسب شغل برای کسب درآمد
بر خلاف نگرش فمینیستی که صرف حضور زن در اجتماع را ارزش و نقشهای خانهداری و مادری را ضد ارزش معرفی میکند، در نگرش اسلامی، در کنار اهمیت و ارزشمند نمودن نقشهای زن در خانواده در درجهی اول، او را به هر گونه ایفای نقشی که در اجتماع اثرگذار باشد نیز تشویق نمودهاند. در این نگرش، در صورتی که ایفای نقش اجتماعی زن، مخل نقشهای همسری و مادری و موازین شرعی در رابطه با ارتباط محرم و نامحرم نشود، او نه تنها حق بلکه مکلف است که از تمام ویژگیها و استعدادهای خود در جهت رشد و تعالی جامعهی اسلامی استفاده نماید.
3. خلاصه و نتیجهگیری (مزیتهای رویکرد اسلام)
در دین اسلام، که تشریع متناسب با تکوین است، سیستم اقتصادی ویژهای برای تأمین نیاز اقتصادی زنان، با توجه به نقش ویژهی آنان در خانواده، در نظر گرفته است؛ چنان که در آیات و روایات مشاهده میشود در سیستم اقتصاد خانواده، مسئولیت اقتصاد با مرد است و مایحتاج روزمرهی زن با دریافت نفقهی همسر یا پدر تأمین میگردد. علاوه بر آن، زن با استفادهی بهینه از مهریه و ارثیهی دریافتی خود و دستمزد اشتغال درون خانه یا بیرون از آن، میتواند آتیهی خویش را نیز تأمین کند. در صورتی که به هر دلیل در ایام سالمندی قادر به تأمین نیاز خود نبود، پرداخت نفقهی مادر و تأمین مایحتاج او بر فرزندان واجب است و در نهایت، اگر هیچ یک امکان نداشت، حکومت اسلامی موظف است تا نیاز این بانوان را برآورده سازد (آیتاللهی، ج 1، ص 223). لذا به هیچ عنوان در جوامع اسلامی نباید شرایط به گونهای باشد که زنان برای تأمین معاش خود و خانواده مجبور شوند به مشاغل خارج از خانه روی آورند و به هر کاری در اجتماع تن دهند و اسلام در هر دوران زندگی زنان کسی را عهدهدار تأمین معاش آنها قرار داده است.در رویکرد اسلامی، زن در امور اقتصادی خانواده مسئولیتی ندارد، هرچند درآمد زیادی داشته باشد. مسئولیت اساسی زن همراهی در روابط مناسب در زندگی خانوادگی است و فقط کوتاهی در این امور در زمینهی خانواده، برای زن مسئولیتآور است. همچنین به دلیل ویژگیهای جسمی و روحی زنان، تولید نسل و پرورش فرزندان نیز فعالیتی است که زنان در خانه بر عهده میگیرند و درگیر نشدن او در تأمین مخارج خانواده، فراغتی برای او ایجاد میکند که بتواند با آرامش بیشتری به ایفای مسئولیتها بپردازد (سالاریفر، 1389، ص 183).
در واقع نظام فکری اسلام، با بهرهگیری از شناخت صحیح ویژگیهای زن و مرد و لذا اتخاذ راهبردی صحیح و دقیق و ارائهی نظام راهکارهایی کارآمد در بعد اقتصادی زندگی زنان، توانسته است، ضمن پاسخگویی مناسب به نظام نیازهای افراد، با ایجاد بستر لازم در جهت بروز استعدادها و ویژگیهای خاص زنان و مردان، خانواده و اجتماع را در راستای ایفای نقشهای مؤثر آنها بهرهمند گرداند.
منبع:.www.borhan.ir