پرسش :
آيا روزه روز عاشورا شيطنتي از بني اميه است ؟
پاسخ :
روزه يكي از عباداتي است كه از ناحيه خداي متعال واجب شده است و داراي شكل ظاهري، و محتوايي باطني و معنوي است كه گاهي فقط از آن، همين شكل ظاهري يعني نخوردن و نياشاميدن نصيب روزه گیر ميشود. ولي گاهي افزون بر آن روزه، باعث قرب به خدا و ايستادگي در برابر سختيها و شياطين دروني و بيروني و استقامت وپايداري ميگردد و انسان از اين گونه عبادات احساس نشاط و خرسندي نموده و در آخرت نيز از پاداش آن بهرهمند خواهد شد. روزه داراي تقسيماتي است كه عبارت است از:
1. واجب: مانند روزه ماه مبارك رمضان، روزه كفاره، روزه قضا، نذر و...
2. مستحب: مانند روزه گرفتن سه روز از هر ماه، ايام بيض، روز غدير، ولايت پيامبر، مبعث.
3. مكروه مانند: روزه گرفتن ميهمان بدون اجازه صاحبخانه و فرزند بدون اجازه پدر.
4. حرام مانند: روزه عيد قربان، عيد فطر، روزه سي ام شعبان به نيّت رمضان، روزه ايام تشريق براي كسي كه در مني است.[1]
روزه در ادیان گذشته با کمیت و کیفیت متفاوت با اسلام ، مرسوم بوده است.
بررسی شبهه
اول: نسخ روزه عاشورا با ماه رمضان
در منابع شيعه روايات متعددي وجود دارد كه نشان دهنده اين مطلب است كه با واجب شدن روزه ماه رمضان ديگر روزه اين روز از وجوب خارج گرديده و ترك روزه آن سزاوارتر است.
محمد بن مسلم و زراره بن أعين از أبا جعفر؛ امام باقر عليه السلام درباره صوم روز عاشوراء سئوال ميكنند؟
حضرت در پاسخ ميفرمايد: «كان صومه قبل شهر رمضان، فلما نزل شهر رمضان ترك. قبل از وجوب روزه ماه رمضان روزه آن واجب بود؛ اما با نازل شدن وجوب اين ماه، روزه عاشوراء ترك گرديد».[2]
دوم: روزه عاشورا سنتي از بني اميه
روزه عاشورا سنت بني اميه به خاطر شهادت امام حسين (عليه السلام) بوده است ؛ شخصي از امام صادق عليه السلام راجع به روزه گرفتن در روز عاشوراء سئوال ميكند ؟
حضرت ميفرمايد: «روز عاشورا روز شهادت امام حسين است. اگر ميخواهي به حسين شماتت كني (از بلايي كه به آنها وارد شده اظهار خشنودي كني) در روز عاشورا روزه بگير. بني اميه نذر كردند: اگر حسين كشته شود و اشخاصي كه از آنان بر حسين عليه السلام خروج كردهاند سالم بمانند و مقام خلافت نصيب آل ابو سفيان شود روز عاشورا را براي خود عيد قرار دهند و آن روز را براى شكرگزارى روزه بگيرند». [3]
حدیثی نیزدرباره مذمت روزه گرفتن نقل شده است.[4]
در حديث ديگري، پاداش روزه داران را در روز عاشورا غضب خداوند می دانند.[5]
سوم: حرمت روزه عاشورا
بعضي از علماي شيعه مانند: مرحوم خوانساري[6] و مرحوم محدث بحراني[7]و مرحوم نراقي [8] در صوم روز عاشوراء حكم به حرمت دادهاند
اگرچه اكثريت موجود از متأخرين مانند: سيد يزدي صاحب عروه و مرحوم بروجردي و حكيم و امام خميني و غالب شارحان عروه الوثقى، و يا موجودين در زمان حاضر جانب كراهت را اختيار نمودهاند.[9] و گروه اندكي نيز روزه گرفتن به نيّت حزن و اندوه و نه به نيت تبرك جستن به شكلي كه بني اميّه كردند را تا عصر روز عاشوراء و سپس افطار كردن قبل از غروب را (ترجيحاً با تربت سيدالشهداء عليه السّلام) مستحب دانسته و اين را، راه جمع بين اخبار ناهيه و اخبار وارده در استحباب صوم عاشوراء دانستهاند، مانند آنچه كه شيخ در استبصار (استبصار، شيخ طوسي، ج2، ص 136) با استفاده از روايت انجام داده است.[10]
چهارم: تناقضات روايي در کتب اهل سنت
با مراجعه به صحاح اهل سنت با مجموعهاي از روايات متناقض پيرامون صوم روز عاشوراء مواجه ميشويم كه در بسياري از موارد جمع بين آنها غير ممكن ميباشد. برای نمونه عايشه ميگويد:
«روز عاشوراء را قريش در جاهليت روزه ميگرفت، و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم نيز اين روز را روزه ميداشت، و زماني كه حضرت به مدينه آمد همچنان اين روز را روزه ميداشت و ديگران را نيز امر به روزه مينمود، تا اينكه روزه ماه رمضان واجب گرديد؛ كه از آن به بعد حضرت روزه روز عاشوراء را ترك نمود و دستور داد هر كس ميخواهد اين روز را روزه بدارد و هر كس نميخواهد روزه نگيرد».[11]
از جمله روايات ديگري كه در صحيح بخاري آمده و با روايت فوق تضاد و تناقض كامل دارد اين روايت ميباشد:
«نبي اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به مدينه آمد و يهود را ديد كه روز عاشوراء را روزه گرفتهاند، فرمود: اين كار براي چيست؟ گفتند: اين روز فرخندهاي است كه در آن بني إسرائيل را خداوند از دست دشمنانش نجات بخشيده است؛ لذا موسي و پيروانش اين روز را روزه ميدارند. حضرت فرمود: من براي تبعيت از موسي أحق و سزاوارتر هستم. از اين رو حضرت اين روز را روزه گرفت و نيز امر فرمود تا اين روز را روزه بگيرند». [12]
روايت اول ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله و قريش از زمان جاهليت اين روز را روزه ميگرفتند و بعد از اسلام نيز تا سيزده سال كه در مكه بودند روزه گرفتن در اين روز همچنان به قوّه خود باقي بود و بعد از هجرت به مدينه، روزه ماه رمضان تشريع شد و از آن به بعد بود كه روزه روز عاشورا به اختيار خود واگذار شد تا هر كس ميخواهد روزه بدارد و هر كس نميخواهد روزه نگيرد.
اما روايت دوم ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم زماني كه به مدينه هجرت نمود نه تنها اين روز را روزه نميگرفت چون؛ حتي از روزه اين روز خبر هم نداشت و وقتي يهود را مشاهده نمود كه اين روز را روزه ميگيرند با تعجب از علت اين كار سؤال نمود و پاسخ شنيد كه يهود به خاطر خرسندي از نجات حضرت موسي، اين روز را روزه ميگيرند؛ از اين جهت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمود: اگر اين چنين است من به علت نجات خود از دست كفار مكه خود را سزاوارتر از موسي براي روزه گرفتن اين روز ميدانم. و از آن به بعد بود كه حضرت نه تنها اين روز را خود روزه ميگرفتند،؛ بلكه ديگران را نيز امر به روزه گرفتن مينمودند.
هيثمي در مجمع الزوائد از ابو سعيد خدري روايت ميكند:
«ان رسول الله صلى الله عليه وسلم أمر بصوم عاشوراء وكان لا يصومه» ؛ «رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به روزه عاشوراء امر ميفرمود و حال آنكه خود اين روز را روزه نميگرفت».[13]
به گفته اين روايت هيثمي، اشكال آشكار در روايت صوم روز عاشوراء اين است كه چگونه ممكن است رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به كاري نيك امر كند در حالي كه خود اهل انجام آن نباشد؟!
علاوه بر تناقض احادیث ، پیامبر اسلام را مطیع یهود برشمردند در حالی که در کتاب هایشان وجود نداشت: بخاري در صحيح خود از ابن عباس اينگونه آورده است:
«وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يُحِبُّ مُوَافَقَةَ أَهْلِ الْكِتَابِ فِيمَا لَمْ يُؤْمَرْ فِيهِ بِشَىْءٍ.... » ؛ «رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم دوست ميداشت تا در اموري كه از سوي خداوند امري برايش صادر نشده از اهل كتاب (يهود و نصارا) تبعيت كند...».[14]
و نيز ابن حجر عسقلاني [15]، زين الدين بن رجب بن عبد الرحمن حنبلي (متوفاي 795 هـ ق) [16] به نکته فوق اشاره دارند.
پنجم: پيروي رسول خدا با دشمني مانند يهود
جاي بس شگفتي است كه گفته شود رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم به خاطر تبعيت از يهود روزه روز عاشورا را امر نموده است!!
اولا: بعضي از علماي شيعه و سني (فخر رازي[17]، ابوالحسين بصري[18]، ابن عابدين[19] ) بر اين عقيده هستند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم؛ حتي قبل از بعثت نيز در عبادات خود تابع اديان ديگر نبوده و از آيين يهود و نصارا تبعيت نميكرده است.
ثانياً: روايات متعددي در منابع اهل سنّت حكايت از آن دارد كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم ديگران را از تبعيت يهود منع مينمود. از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم روايت نمودهاند:
«ليس منا من تشبه بغيرنا لا تشبهوا باليهود ولا بالنصارى» ؛ «از ما نيست كسي كه به غير ما از يهود و نصارا تشبّه نمايد.[20]
حال با توجه به اين روايات كه در منابع اهل سنت ذكر شده چگونه ميتوان پيامبر را در صوم روز عاشورا تابع يهود دانست.
ششم: تاريخ يهود و تفاوت آن با تاريخ اسلام
با مراجعه به تاريخ و اقوال محققان به دست ميآيد كه مدار تغيير سال نزد يهود سال قمري نبوده تا بخواهد در بين آنان اينگونه سنت شده باشد كه همه ساله روزي كه مطابق با روز عاشوراء ميشود روزه بگيرند تا پبامبر اكرم بخواهد در مخالفت و يا متابعت با يهود (بر اساس اختلاف رواياتي كه در بالا ذكر شد) روزه عاشورا را مورد امر و يا نهي قرار دهد.
زيرا روزه يهود در روز دهم از ماه تشرين الاول كه مطابق با آبانماه شمسي و اكتبر ميلادي است بوده، كه آن را روز كيپور «kipur » يعني: روز «كافر» و يا «كفّاره» ناميدهاند، و آن روزي است كه إسرائيليون با لوح دوم از دين خود آشنا شدند. [21]
پس این سخن که سنت يهود اين بوده استكه همه ساله در روز عاشوراء از ماه محرم روزه ميداشته است غير قابل توجيه است. اضافه بر آن، روز ورود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به مدينه در هجرت از مكه روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول بوده است و نه در ماه محرم.[22] حال با اين تفاصيل چگونه ممكن است روز ورود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم با روز سنّت يهود در روزه گرفتن همزمان شده باشد و مردم را به خاطر نجات خود از كفار مكه امر به روزه اين روز نموده باشد؟!
بنا بر اين سال يهود بر اساس سال شمسي است، يعني: تقريباً هر 36 سال يك بار روز عاشورا با روزي كه مورد نظر يهود براي روزه گرفتن است مقارن ميگردد. پس روزه گرفتن در روزي به نام عاشوراء و در ماهي به نام محرم كه بر اساس آن همه سال بخواهند در سالروز نجات موسي از چنگال فرعون آن روز را روزه بگيرند و تبديل به سنت يهود شود از امور غريب است.
هفتم: تفاوت کیفیت روزه يهود با روزه مسلمانان
اشكال اساسي ديگر به روايات روزه عاشورا، تفاوت موقعيت زماني روزه يهود با روزه مسلمانان است كه به جاي صبح تا غروب، از غروب آفتاب تا غروب آفتاب روز ديگر است[23]؛
سقّاف كه از خبرگان اين فن است ميگويد: در زمان ما هيچ شخص يهودي يافت نميشود كه روز دهم محرم را كه عيد آنان محسوب شود روزه بگيرد، و در مطالب ثبت شده تاريخي نيز چيزي كه دلالت بر اين موضوع نمايد يافت نشد، چون يهود روز دهم از ماه تشرين كه أوّلين ماه از سال آنهاست را روزه ميگيرند كه اين را روز عاشوراء نمينامند و بلکه عيد كيپور مينامند.[24]
هشتم: روزه عاشورا دست ساخته بني اميه
تعارض مذكور و مطالب عجيب بعضي از اين روايات، اين احتمال را بسيار تقويت مي كند كه اين روايات از محصولات بني اميه است و آنها به خاطر سرور و شادي در عاشورا، استحباب روزه اين روز را جعل كردند و كم كم اين امر به يك سنت در ميان اهل سنت تبديل شد. و اين همان مطلبي است كه در زيارت عاشورا آمده است؛ آنجا كه مي خوانيم: «اللهم ان هذا يوم تبركت به بني اميه» ، و نيز آنجا كه آمده : «هذا يوم فرحت به آل زياد و آل مروان بقتلهم الحسين صلوات الله عليه».
جالب آن است كه در روايات اهل بيت به اين نكته تصريح شده است و به همين دليل شيعيان را توصيه كرده اند اين روز را روزه نگيرند كه بيشتر فقهاي شيعه به استناد همين روايت حكم به كراهت روزه اين روز كرده اند.
در روايتي آمده است كه: از امام رضا (عليه السلام) درباره روزه روز عاشورا سوال كردند؟
حضرت فرمود: «آيا از روزه پسر مرجانه سوال مي كنيد؟ روز عاشورا، روزي است كه ناپاكان از آل زياد به خاطر{سرور و شادي ناشي از} كشتن امام حسين (عليه السلام) آنرا روزه گرفتند».
در حديث ديگري، امام رضا (عليه السلام) مي فرمايد:
«روز عاشورا، روز روزه نيست بلكه روز حزن و مصيبتي است كه براي اهل آسمان و زمين و همه مومنان وارد شد و روز شادي و سرور پسر مرجانه و آل زياد و اهل آتش است».
بنابر اين ائمه (عليهم السلام) به اين دليل كه بني اميه از روي سرور و شادي عاشورا را روزه مي گرفتند، شيعيان را توصيه كرده اند در اين روز روزه نگيرند و به عزاداري و سوگواري بپردازند و به همين دليل است كه اكثر فقهاي شيعه حكم كرده اند كه روزه گرفتن در روز عاشورا مكروه است.
پی نوشتها:
[1] . حضرت امام خميني، تحرير الوسيله، ج 1، ص 274
[2] . من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 51، ح 224. كافي، ج 4، ص 146، باب صوم عاشوراء و عرفه، حديث 4.
[3] . امالي شيخ طوسي، ص 667، رقم1397 / 4.
[4]. الكافي، ج 4، ص147، شماره 6 ـ تهذيب، ج4، ص301، شماره912 ـ الإستبصار، ج2، ص135، شماره 443.
[5] . وسائل الشيعه (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 10، ص 460.
[6] . جامع المدارك، مرحوم خوانساري، ج 2، ص 226.
[7] . الحدائق الناضره، محقق بحراني، ج 13، ص 376.
[8] . مستند الشيعه، محقق نراقي، ج 10، ص 493.
[9] . العروه الوثقى، سيد يزدي، ج 3، ص 657
[10] . مصباح المتهجد، شيخ طوسي، ص 547.
[11] . صحيح البخاري، ج 2، ص 250، ح 2002، كتاب الصوم، ب 69. باب صِيَامِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ. اين روايت به خاطر وجود «هشام بن عروه» در سلسله سند آن اشكال و مناقشة سندي دارد؛ زيرا ابن قطّان در باره او گفته: «أنّه اختلط و تغيّر»، (او تغيير كرد و مطالب نادرست و صحيح را مخلوط نمود) و ذهبي در باره او ميگويد: «أنّه نسي بعض محفوظه أو وهم»، (او بعضي محفوظاتش را فراموش ميكرد و يا در آنها شك ميكرد) و يا از ابن خرّاش در باره او آمده است كه: «كان مالك لا يرضاه نقم عليه حديثه لأهل العراق»، (مالك از وي رضايت نداشت و از احاديث او كه براي اهل عراق نقل مي كرد انتقاد ميكرد). ميزان الاعتدال، ج 4، ص 301.
[12] . صحيح بخاري، ج 2، ص 251، شماره حديث 2004.
[13] . مجمع الزوائد، هيثمي، ج 3، ص 186.
[14] . صحيح البخاري، ج 4، ص 269، ح 3558، كتاب المناقب، ب 23، باب صِفَه النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم
[15] . فتح الباري، ابن حجر، ج 4، ص 213.
[16] . لطائف المعارف، ص 102.
[17] . المحصول. فخر رازي ( 606 هـ ). ج 3. ص 263
[18] . المعتمد، ابو الحسين بصري، ص 336.
[19] . حاشية رد المحتار. ابن عابدين. ج 1. ص 97.
[20] . سنن ترمذي، ج 4، ص 159
[21] . رک : کتاب مقدس؛ عهد عتيق ، سفر لاوين ، فصل 16 ، آيه 36. و رک: دايره المعارف کتاب مقدس، تاليف و ترجمه : بهرام محمديان و ديگران، تهران ، روزنو، 1380ه.ش، ص 381.
[22] . تاريخ طبري، ج 2، ص 3 - الكامل في التاريخ، ج 2، ص 518 - فتح الباري، ج 4، ص 289
[23]. المفصّل في تاريخ العرب، ج6، ص 339 چاپ دارالملايين - كتاب المقدس، ج 2، ص 2660.
[24]. مجلّه الهادي در 7 جلد، ج 2، ص 37.
روزه يكي از عباداتي است كه از ناحيه خداي متعال واجب شده است و داراي شكل ظاهري، و محتوايي باطني و معنوي است كه گاهي فقط از آن، همين شكل ظاهري يعني نخوردن و نياشاميدن نصيب روزه گیر ميشود. ولي گاهي افزون بر آن روزه، باعث قرب به خدا و ايستادگي در برابر سختيها و شياطين دروني و بيروني و استقامت وپايداري ميگردد و انسان از اين گونه عبادات احساس نشاط و خرسندي نموده و در آخرت نيز از پاداش آن بهرهمند خواهد شد. روزه داراي تقسيماتي است كه عبارت است از:
1. واجب: مانند روزه ماه مبارك رمضان، روزه كفاره، روزه قضا، نذر و...
2. مستحب: مانند روزه گرفتن سه روز از هر ماه، ايام بيض، روز غدير، ولايت پيامبر، مبعث.
3. مكروه مانند: روزه گرفتن ميهمان بدون اجازه صاحبخانه و فرزند بدون اجازه پدر.
4. حرام مانند: روزه عيد قربان، عيد فطر، روزه سي ام شعبان به نيّت رمضان، روزه ايام تشريق براي كسي كه در مني است.[1]
روزه در ادیان گذشته با کمیت و کیفیت متفاوت با اسلام ، مرسوم بوده است.
بررسی شبهه
اول: نسخ روزه عاشورا با ماه رمضان
در منابع شيعه روايات متعددي وجود دارد كه نشان دهنده اين مطلب است كه با واجب شدن روزه ماه رمضان ديگر روزه اين روز از وجوب خارج گرديده و ترك روزه آن سزاوارتر است.
محمد بن مسلم و زراره بن أعين از أبا جعفر؛ امام باقر عليه السلام درباره صوم روز عاشوراء سئوال ميكنند؟
حضرت در پاسخ ميفرمايد: «كان صومه قبل شهر رمضان، فلما نزل شهر رمضان ترك. قبل از وجوب روزه ماه رمضان روزه آن واجب بود؛ اما با نازل شدن وجوب اين ماه، روزه عاشوراء ترك گرديد».[2]
دوم: روزه عاشورا سنتي از بني اميه
روزه عاشورا سنت بني اميه به خاطر شهادت امام حسين (عليه السلام) بوده است ؛ شخصي از امام صادق عليه السلام راجع به روزه گرفتن در روز عاشوراء سئوال ميكند ؟
حضرت ميفرمايد: «روز عاشورا روز شهادت امام حسين است. اگر ميخواهي به حسين شماتت كني (از بلايي كه به آنها وارد شده اظهار خشنودي كني) در روز عاشورا روزه بگير. بني اميه نذر كردند: اگر حسين كشته شود و اشخاصي كه از آنان بر حسين عليه السلام خروج كردهاند سالم بمانند و مقام خلافت نصيب آل ابو سفيان شود روز عاشورا را براي خود عيد قرار دهند و آن روز را براى شكرگزارى روزه بگيرند». [3]
حدیثی نیزدرباره مذمت روزه گرفتن نقل شده است.[4]
در حديث ديگري، پاداش روزه داران را در روز عاشورا غضب خداوند می دانند.[5]
سوم: حرمت روزه عاشورا
بعضي از علماي شيعه مانند: مرحوم خوانساري[6] و مرحوم محدث بحراني[7]و مرحوم نراقي [8] در صوم روز عاشوراء حكم به حرمت دادهاند
اگرچه اكثريت موجود از متأخرين مانند: سيد يزدي صاحب عروه و مرحوم بروجردي و حكيم و امام خميني و غالب شارحان عروه الوثقى، و يا موجودين در زمان حاضر جانب كراهت را اختيار نمودهاند.[9] و گروه اندكي نيز روزه گرفتن به نيّت حزن و اندوه و نه به نيت تبرك جستن به شكلي كه بني اميّه كردند را تا عصر روز عاشوراء و سپس افطار كردن قبل از غروب را (ترجيحاً با تربت سيدالشهداء عليه السّلام) مستحب دانسته و اين را، راه جمع بين اخبار ناهيه و اخبار وارده در استحباب صوم عاشوراء دانستهاند، مانند آنچه كه شيخ در استبصار (استبصار، شيخ طوسي، ج2، ص 136) با استفاده از روايت انجام داده است.[10]
چهارم: تناقضات روايي در کتب اهل سنت
با مراجعه به صحاح اهل سنت با مجموعهاي از روايات متناقض پيرامون صوم روز عاشوراء مواجه ميشويم كه در بسياري از موارد جمع بين آنها غير ممكن ميباشد. برای نمونه عايشه ميگويد:
«روز عاشوراء را قريش در جاهليت روزه ميگرفت، و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم نيز اين روز را روزه ميداشت، و زماني كه حضرت به مدينه آمد همچنان اين روز را روزه ميداشت و ديگران را نيز امر به روزه مينمود، تا اينكه روزه ماه رمضان واجب گرديد؛ كه از آن به بعد حضرت روزه روز عاشوراء را ترك نمود و دستور داد هر كس ميخواهد اين روز را روزه بدارد و هر كس نميخواهد روزه نگيرد».[11]
از جمله روايات ديگري كه در صحيح بخاري آمده و با روايت فوق تضاد و تناقض كامل دارد اين روايت ميباشد:
«نبي اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به مدينه آمد و يهود را ديد كه روز عاشوراء را روزه گرفتهاند، فرمود: اين كار براي چيست؟ گفتند: اين روز فرخندهاي است كه در آن بني إسرائيل را خداوند از دست دشمنانش نجات بخشيده است؛ لذا موسي و پيروانش اين روز را روزه ميدارند. حضرت فرمود: من براي تبعيت از موسي أحق و سزاوارتر هستم. از اين رو حضرت اين روز را روزه گرفت و نيز امر فرمود تا اين روز را روزه بگيرند». [12]
روايت اول ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله و قريش از زمان جاهليت اين روز را روزه ميگرفتند و بعد از اسلام نيز تا سيزده سال كه در مكه بودند روزه گرفتن در اين روز همچنان به قوّه خود باقي بود و بعد از هجرت به مدينه، روزه ماه رمضان تشريع شد و از آن به بعد بود كه روزه روز عاشورا به اختيار خود واگذار شد تا هر كس ميخواهد روزه بدارد و هر كس نميخواهد روزه نگيرد.
اما روايت دوم ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم زماني كه به مدينه هجرت نمود نه تنها اين روز را روزه نميگرفت چون؛ حتي از روزه اين روز خبر هم نداشت و وقتي يهود را مشاهده نمود كه اين روز را روزه ميگيرند با تعجب از علت اين كار سؤال نمود و پاسخ شنيد كه يهود به خاطر خرسندي از نجات حضرت موسي، اين روز را روزه ميگيرند؛ از اين جهت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمود: اگر اين چنين است من به علت نجات خود از دست كفار مكه خود را سزاوارتر از موسي براي روزه گرفتن اين روز ميدانم. و از آن به بعد بود كه حضرت نه تنها اين روز را خود روزه ميگرفتند،؛ بلكه ديگران را نيز امر به روزه گرفتن مينمودند.
هيثمي در مجمع الزوائد از ابو سعيد خدري روايت ميكند:
«ان رسول الله صلى الله عليه وسلم أمر بصوم عاشوراء وكان لا يصومه» ؛ «رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به روزه عاشوراء امر ميفرمود و حال آنكه خود اين روز را روزه نميگرفت».[13]
به گفته اين روايت هيثمي، اشكال آشكار در روايت صوم روز عاشوراء اين است كه چگونه ممكن است رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به كاري نيك امر كند در حالي كه خود اهل انجام آن نباشد؟!
علاوه بر تناقض احادیث ، پیامبر اسلام را مطیع یهود برشمردند در حالی که در کتاب هایشان وجود نداشت: بخاري در صحيح خود از ابن عباس اينگونه آورده است:
«وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يُحِبُّ مُوَافَقَةَ أَهْلِ الْكِتَابِ فِيمَا لَمْ يُؤْمَرْ فِيهِ بِشَىْءٍ.... » ؛ «رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم دوست ميداشت تا در اموري كه از سوي خداوند امري برايش صادر نشده از اهل كتاب (يهود و نصارا) تبعيت كند...».[14]
و نيز ابن حجر عسقلاني [15]، زين الدين بن رجب بن عبد الرحمن حنبلي (متوفاي 795 هـ ق) [16] به نکته فوق اشاره دارند.
پنجم: پيروي رسول خدا با دشمني مانند يهود
جاي بس شگفتي است كه گفته شود رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم به خاطر تبعيت از يهود روزه روز عاشورا را امر نموده است!!
اولا: بعضي از علماي شيعه و سني (فخر رازي[17]، ابوالحسين بصري[18]، ابن عابدين[19] ) بر اين عقيده هستند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم؛ حتي قبل از بعثت نيز در عبادات خود تابع اديان ديگر نبوده و از آيين يهود و نصارا تبعيت نميكرده است.
ثانياً: روايات متعددي در منابع اهل سنّت حكايت از آن دارد كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم ديگران را از تبعيت يهود منع مينمود. از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم روايت نمودهاند:
«ليس منا من تشبه بغيرنا لا تشبهوا باليهود ولا بالنصارى» ؛ «از ما نيست كسي كه به غير ما از يهود و نصارا تشبّه نمايد.[20]
حال با توجه به اين روايات كه در منابع اهل سنت ذكر شده چگونه ميتوان پيامبر را در صوم روز عاشورا تابع يهود دانست.
ششم: تاريخ يهود و تفاوت آن با تاريخ اسلام
با مراجعه به تاريخ و اقوال محققان به دست ميآيد كه مدار تغيير سال نزد يهود سال قمري نبوده تا بخواهد در بين آنان اينگونه سنت شده باشد كه همه ساله روزي كه مطابق با روز عاشوراء ميشود روزه بگيرند تا پبامبر اكرم بخواهد در مخالفت و يا متابعت با يهود (بر اساس اختلاف رواياتي كه در بالا ذكر شد) روزه عاشورا را مورد امر و يا نهي قرار دهد.
زيرا روزه يهود در روز دهم از ماه تشرين الاول كه مطابق با آبانماه شمسي و اكتبر ميلادي است بوده، كه آن را روز كيپور «kipur » يعني: روز «كافر» و يا «كفّاره» ناميدهاند، و آن روزي است كه إسرائيليون با لوح دوم از دين خود آشنا شدند. [21]
پس این سخن که سنت يهود اين بوده استكه همه ساله در روز عاشوراء از ماه محرم روزه ميداشته است غير قابل توجيه است. اضافه بر آن، روز ورود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به مدينه در هجرت از مكه روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول بوده است و نه در ماه محرم.[22] حال با اين تفاصيل چگونه ممكن است روز ورود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم با روز سنّت يهود در روزه گرفتن همزمان شده باشد و مردم را به خاطر نجات خود از كفار مكه امر به روزه اين روز نموده باشد؟!
بنا بر اين سال يهود بر اساس سال شمسي است، يعني: تقريباً هر 36 سال يك بار روز عاشورا با روزي كه مورد نظر يهود براي روزه گرفتن است مقارن ميگردد. پس روزه گرفتن در روزي به نام عاشوراء و در ماهي به نام محرم كه بر اساس آن همه سال بخواهند در سالروز نجات موسي از چنگال فرعون آن روز را روزه بگيرند و تبديل به سنت يهود شود از امور غريب است.
هفتم: تفاوت کیفیت روزه يهود با روزه مسلمانان
اشكال اساسي ديگر به روايات روزه عاشورا، تفاوت موقعيت زماني روزه يهود با روزه مسلمانان است كه به جاي صبح تا غروب، از غروب آفتاب تا غروب آفتاب روز ديگر است[23]؛
سقّاف كه از خبرگان اين فن است ميگويد: در زمان ما هيچ شخص يهودي يافت نميشود كه روز دهم محرم را كه عيد آنان محسوب شود روزه بگيرد، و در مطالب ثبت شده تاريخي نيز چيزي كه دلالت بر اين موضوع نمايد يافت نشد، چون يهود روز دهم از ماه تشرين كه أوّلين ماه از سال آنهاست را روزه ميگيرند كه اين را روز عاشوراء نمينامند و بلکه عيد كيپور مينامند.[24]
هشتم: روزه عاشورا دست ساخته بني اميه
تعارض مذكور و مطالب عجيب بعضي از اين روايات، اين احتمال را بسيار تقويت مي كند كه اين روايات از محصولات بني اميه است و آنها به خاطر سرور و شادي در عاشورا، استحباب روزه اين روز را جعل كردند و كم كم اين امر به يك سنت در ميان اهل سنت تبديل شد. و اين همان مطلبي است كه در زيارت عاشورا آمده است؛ آنجا كه مي خوانيم: «اللهم ان هذا يوم تبركت به بني اميه» ، و نيز آنجا كه آمده : «هذا يوم فرحت به آل زياد و آل مروان بقتلهم الحسين صلوات الله عليه».
جالب آن است كه در روايات اهل بيت به اين نكته تصريح شده است و به همين دليل شيعيان را توصيه كرده اند اين روز را روزه نگيرند كه بيشتر فقهاي شيعه به استناد همين روايت حكم به كراهت روزه اين روز كرده اند.
در روايتي آمده است كه: از امام رضا (عليه السلام) درباره روزه روز عاشورا سوال كردند؟
حضرت فرمود: «آيا از روزه پسر مرجانه سوال مي كنيد؟ روز عاشورا، روزي است كه ناپاكان از آل زياد به خاطر{سرور و شادي ناشي از} كشتن امام حسين (عليه السلام) آنرا روزه گرفتند».
در حديث ديگري، امام رضا (عليه السلام) مي فرمايد:
«روز عاشورا، روز روزه نيست بلكه روز حزن و مصيبتي است كه براي اهل آسمان و زمين و همه مومنان وارد شد و روز شادي و سرور پسر مرجانه و آل زياد و اهل آتش است».
بنابر اين ائمه (عليهم السلام) به اين دليل كه بني اميه از روي سرور و شادي عاشورا را روزه مي گرفتند، شيعيان را توصيه كرده اند در اين روز روزه نگيرند و به عزاداري و سوگواري بپردازند و به همين دليل است كه اكثر فقهاي شيعه حكم كرده اند كه روزه گرفتن در روز عاشورا مكروه است.
پی نوشتها:
[1] . حضرت امام خميني، تحرير الوسيله، ج 1، ص 274
[2] . من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 51، ح 224. كافي، ج 4، ص 146، باب صوم عاشوراء و عرفه، حديث 4.
[3] . امالي شيخ طوسي، ص 667، رقم1397 / 4.
[4]. الكافي، ج 4، ص147، شماره 6 ـ تهذيب، ج4، ص301، شماره912 ـ الإستبصار، ج2، ص135، شماره 443.
[5] . وسائل الشيعه (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 10، ص 460.
[6] . جامع المدارك، مرحوم خوانساري، ج 2، ص 226.
[7] . الحدائق الناضره، محقق بحراني، ج 13، ص 376.
[8] . مستند الشيعه، محقق نراقي، ج 10، ص 493.
[9] . العروه الوثقى، سيد يزدي، ج 3، ص 657
[10] . مصباح المتهجد، شيخ طوسي، ص 547.
[11] . صحيح البخاري، ج 2، ص 250، ح 2002، كتاب الصوم، ب 69. باب صِيَامِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ. اين روايت به خاطر وجود «هشام بن عروه» در سلسله سند آن اشكال و مناقشة سندي دارد؛ زيرا ابن قطّان در باره او گفته: «أنّه اختلط و تغيّر»، (او تغيير كرد و مطالب نادرست و صحيح را مخلوط نمود) و ذهبي در باره او ميگويد: «أنّه نسي بعض محفوظه أو وهم»، (او بعضي محفوظاتش را فراموش ميكرد و يا در آنها شك ميكرد) و يا از ابن خرّاش در باره او آمده است كه: «كان مالك لا يرضاه نقم عليه حديثه لأهل العراق»، (مالك از وي رضايت نداشت و از احاديث او كه براي اهل عراق نقل مي كرد انتقاد ميكرد). ميزان الاعتدال، ج 4، ص 301.
[12] . صحيح بخاري، ج 2، ص 251، شماره حديث 2004.
[13] . مجمع الزوائد، هيثمي، ج 3، ص 186.
[14] . صحيح البخاري، ج 4، ص 269، ح 3558، كتاب المناقب، ب 23، باب صِفَه النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم
[15] . فتح الباري، ابن حجر، ج 4، ص 213.
[16] . لطائف المعارف، ص 102.
[17] . المحصول. فخر رازي ( 606 هـ ). ج 3. ص 263
[18] . المعتمد، ابو الحسين بصري، ص 336.
[19] . حاشية رد المحتار. ابن عابدين. ج 1. ص 97.
[20] . سنن ترمذي، ج 4، ص 159
[21] . رک : کتاب مقدس؛ عهد عتيق ، سفر لاوين ، فصل 16 ، آيه 36. و رک: دايره المعارف کتاب مقدس، تاليف و ترجمه : بهرام محمديان و ديگران، تهران ، روزنو، 1380ه.ش، ص 381.
[22] . تاريخ طبري، ج 2، ص 3 - الكامل في التاريخ، ج 2، ص 518 - فتح الباري، ج 4، ص 289
[23]. المفصّل في تاريخ العرب، ج6، ص 339 چاپ دارالملايين - كتاب المقدس، ج 2، ص 2660.
[24]. مجلّه الهادي در 7 جلد، ج 2، ص 37.