پرسش :
چرا امام رضا (ع) را «السلطان» گویند، با توجه به اين که سلاطين از طواغيت بودند؟
پاسخ :
سلطان به معني فرمانروا و حاکم آمده است اين صفت در اصل از آن خداوند است.[1] در روي زمين کسي شايستگي سلطنت بر ديگران را دارد که لياقت واقعی داشته و انسان کاملي باشد و امامان عليهم السلام بدين جهت صاحبان اصلي سلطنت و فرمانروايي بر مردم هستند زيرا ايشان بر همه مصالح و امور انسان ها آگاهي دارند. همان طور که امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
خداوند سلطنت را به ما داده و بني اميه آن را از ما غصب کردند.[2] به همين دليل است کساني که بدون داشتن شایستگی عهده دار مقام سلطنت شده اند، حکومت آنان به طغيان، سرکشي و حق کشي منجر گرديده است.
بنابراين اگر به امام رضا عليه السلام حضرت سلطان بگوئيم، حقيقت دارد و سلطان واقعي او بود امّا اين که چرا به امام رضا عليه السلام گفته و به ساير امامان نمي گويند، شايد علتش اين باشد که امام رضا عليه السلام براي مدت کوتاهي ولايتعهدي مأمون را عهده دار شد.
در اين مدت حضرت تا حدودي داراي قدرت ظاهري شد و مورد توجه قرار داشت حتي اين که به نام حضرت خطبه مي خواندند و به نام مبارکش سکه زدند و مردم با ايشان بيعت کردند و شعرا شعرها سرودند.[3]
از سوي ديگر اگر بخواهيم فرمانروايي انسان بزرگ منشي چون امام رضا عليه السلام را بر دل و جان مردم در نظر بگيريم مي توانيم بگوئيم ايشان حاکم، سلطان و فرمانرواي دل ها هستند و اين مسأله هم به دليل ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري ايشان است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ زندگانی چهارده معصوم ؛ حسین عماد زاده .
2ـ حيات فکري و سياسي امامان شيعه، رسول جعفريان.
پی نوشتها:
[1]. سيد مصطفي، حسيني دشتي، معارف و معاريف، قم، صدر، چاپ دوم، 1376ش، ج6، ص308.
[2]. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، ج23، ص88.
[3]. ر.ک: شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ ششم، 1383ش، ج2، ص368 ـ 370.
منبع: اندیشه قم
سلطان به معني فرمانروا و حاکم آمده است اين صفت در اصل از آن خداوند است.[1] در روي زمين کسي شايستگي سلطنت بر ديگران را دارد که لياقت واقعی داشته و انسان کاملي باشد و امامان عليهم السلام بدين جهت صاحبان اصلي سلطنت و فرمانروايي بر مردم هستند زيرا ايشان بر همه مصالح و امور انسان ها آگاهي دارند. همان طور که امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
خداوند سلطنت را به ما داده و بني اميه آن را از ما غصب کردند.[2] به همين دليل است کساني که بدون داشتن شایستگی عهده دار مقام سلطنت شده اند، حکومت آنان به طغيان، سرکشي و حق کشي منجر گرديده است.
بنابراين اگر به امام رضا عليه السلام حضرت سلطان بگوئيم، حقيقت دارد و سلطان واقعي او بود امّا اين که چرا به امام رضا عليه السلام گفته و به ساير امامان نمي گويند، شايد علتش اين باشد که امام رضا عليه السلام براي مدت کوتاهي ولايتعهدي مأمون را عهده دار شد.
در اين مدت حضرت تا حدودي داراي قدرت ظاهري شد و مورد توجه قرار داشت حتي اين که به نام حضرت خطبه مي خواندند و به نام مبارکش سکه زدند و مردم با ايشان بيعت کردند و شعرا شعرها سرودند.[3]
از سوي ديگر اگر بخواهيم فرمانروايي انسان بزرگ منشي چون امام رضا عليه السلام را بر دل و جان مردم در نظر بگيريم مي توانيم بگوئيم ايشان حاکم، سلطان و فرمانرواي دل ها هستند و اين مسأله هم به دليل ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري ايشان است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ زندگانی چهارده معصوم ؛ حسین عماد زاده .
2ـ حيات فکري و سياسي امامان شيعه، رسول جعفريان.
پی نوشتها:
[1]. سيد مصطفي، حسيني دشتي، معارف و معاريف، قم، صدر، چاپ دوم، 1376ش، ج6، ص308.
[2]. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، ج23، ص88.
[3]. ر.ک: شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ ششم، 1383ش، ج2، ص368 ـ 370.
منبع: اندیشه قم