پرسش :
آيا اهل سنّت به امام مهدی (عج) اعتقاد دارند؟
پاسخ :
شرح پرسش:
آيا اهل سنّت به امام مهدی (عج) اعتقاد دارند، چگونه؟ و تفاوت آنها با تشيّع در اين جهت چيست؟
پاسخ:
بعضي از اهل تسنّن به دليل خوشبين نبودن به شيعه و احاديث شيعه گمان مي كنند مهدويت و احاديث مهدی ساختگي است و مي گويند احاديث مهدی در كتب صحاح اهل سنّت وجود ندارد و اگر هم باشد در كتاب هایی است كه از نظر اعتبار ساقط مي باشد و اين شيعيان هستند كه احاديث مهدی را در كتب خود آورده اند.
در پاسخ گفته مي شود در عين حال كه خفقان عمومي دوران بني اميه و بني عباس و دست هاي مرموز و مقتدر سياست وقت و تعصبات شديد مذهبي اجازه نمي داده كه اخبار مربوط به ولايت و امامت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مورد مذاكره واقع شود و در كتب درج گردد لكن باز هم كتب اخبار اهل سنّت از احاديث مربوط به مهدی خالي نيست. احاديث زيادي از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ صادر شده كه سنّي و شيعه آنها را نقل كرده اند و هر كس اگر در آنها دقّت كند، برايش روشن مي شود كه موضوع مهدی و قائم در زمان پيامبر اسلام امر مسلّمي بوده است. به طوري كه اين عقيده در بين مردم شايع بود كه اصل آن را مسلّم دانسته و از فروعاتش بحث مي كردند؛ گاهي مي پرسيدند از چه نسلي به وجود خواهد آمد، گاهي از نام و كنيه اش سؤال مي نمودند، گاهي مي پرسيدند آيا مهدی و قائم يكي است يا نه، گاهی از علّت غيبت و وظايف آن امام جويا شدند. پيامبر هم گاه و بي گاه از آن وجود مقدّس خبر مي داد و مي فرمود: مهدی موعود از نسل من و از فرزندان فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و حسين ـ عليه السّلام ـ به وجود خواهد آمد، گاهي نام و كنيه اش را بيان مي داشت، گاهي علامات و مشخصات او را بيان مي كرد، پس از وفات رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مسئله ي مهدويت همواره بين اصحاب آن بزرگوار و تابعين مورد بحث بوده است.
در كتب صحاح اهل تسنّن ابوابي به نام مهدي ـ عليه السّلام ـ منعقد و احاديثي از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده است از باب نمونه:
1. عبدالله از پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت كرده فرمود دنيا سپري نخواهد شد تا اين كه مردي از اهل بيت من كه نامش نام من است بر عرب حكومت مي كند.[1]
ترمذي بعد از نقل اين حديث مي گويد اين حديث صحيح است و نيز مي گويد در مورد مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ علي ابو سعيد، ام سلمه و ابوهريره روايت از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل نموده اند:
ابو سعيد از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت نموده كه فرمودند: زمين از ظلم و بيدادگري پر مي شود پس مردي از اهل بيت من ظاهر شده هفت سال يا نه سال حكومت مي نمايد و زمين را از عدل و داد پر مي كند.[2]
بسياري از علماي اهل سنت احاديث مهدی را متواتر دانسته يا تواتر آنها را از ديگران نقل كرده اند و بدان اعتراضي ننموده اند مانند ابن حجر هيتمي در الصواعق المحرقه، شبلنجي در نور الابصار، ابن صباغ در الفصول المهمه، محمد الصبان در اسعاف الراغبين، گنج شافعي در البيان، شيخ منصور علي در غاية المأمول، سويدي در سبائک الذهب و جمعي ديگر و همين تواتر ضعف سندي را كه در بعضي از آنها موجود است جبران مي كند.
به عنوان نمونه عسقلاني مي نويسد خبر متواتر مفيد يقين است و عمل به آن نياز به بحث ندارد.[3]
سيد احمد شيخ الاسلام و مفتي شافعي مي نويسد احاديثي كه در مورد مهدي وارد شده كثير و متواتر است در بين آنها هم حديث صحيح وجود دارد و هم ضعيف اما چون احاديث كثيرند و روات و نويسندگان آنها نيز زيادند بعض آن احاديث بعضي ديگر را تقويت مي كند و بر روي هم مفيد يقين مي باشند.[4]
اما در مورد تفاوت آنان با تشيّع:
تنها تفاوتي كه اهل سنت با شيعيان دارند اين است كه آنها نوعاً تولد حضرت مهدی ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ را انكار مي كنند و مي گويند شخصيتي كه پيامبر اسلام از قيام او پس از غيبت خبر داده هنوز متولد نشده و در آينده تولد خواهد يافت.[5] اما شيعيان با تعليل و براهين متقن معتقدند كه امام مهدی ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ در سال 255 ه.ق از نسل امام حسن عسكری ـ عليه السّلام ـ متولد گرديده و داراي دو غيبت صغري و كبري مي باشد.[6]
اضافه بر دلايل تاريخي كه بر تولد امام زمان وجود دارد اگر امام زمان متولد نشده و زنده نباشد نبايد پيامبر اسلام مي فرمود «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهليه؛ يعني هر كس بميرد امام، زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلي مرده است.»[7] زيرا با نبودن امام زمان چنين كلامي از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ غير معقول است.
ثالثاً: تعداد قابل توجهي از اهل تسنن از مورخان و محدّثان آنها تولد حضرت را در كتب خود ذكر كرده و آن را يک واقعيت دانسته اند بعضي از پژوهشگران بيش از صد نفر از آنان را معرفي كرده اند.[8]
اهل سنت پس از اقرار به تولد و زنده بودن حضرت مهدي در اينكه از اولاد كيست اختلاف دارند:
بعضي مي گويند، امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ از اولاد امام حسن مجبتي است.[9] ابن حجر در سرّ اين مي گويد امام حسن مجتبي به خاطر شفقت با امت خلافت را ترک كرد و با معاويه صلح كرد خداوند هم امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ را از اولاد او قرار داد و رواياتي را كه مي گويد مهدي از اولاد امام حسين ـ عليه السّلام ـ است را واهي شمرده و مي گويد دليلي بر اين وجود ندارد.[10]
در پاسخ مي گوییم، اين قول رد شده است زيرا ممكن است راوي يا ناسخ اشتباه كرده باشند زيرا حسن و حسين خيلي به هم نزديك مي باشند و قبلاً به دليل نقطه نداشتن كلمات خيلي از اين اشتباهات رخ مي داده.
2ـ نسبت امام مهدی ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ به امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ مانند خود امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ به پيامبر مي باشد كه از طرف مادر به حضرت متصل مي شود زيرا مادر امام محمّد باقر ـ عليه السّلام ـ، فاطمه دختر امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ و همسر امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي باشد. بنابراين مي شود گفت از فرزندان امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ باشد هم از فرزندان امام حسين ـ عليه السّلام ـ و هيچ منافاتي هم با هم ندارند. و تعارضي بين آنها نيست. براي تأييد اين مطلب رواياتي به اين مضمون هم از علماي شيعه و هم از علماي اهل تسنن نقل شده است.[11]
اما مسئله صلح امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ با معاويه كه اساس ظلم و در جامعه اسلامي بنا نهاد و هيچ گونه ربط منطقي با وجود امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ ندارد و نيز امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ عنوان پاداش و جايزه را ندارد كه بر اين صلح مترتب گردد. افزون بر اين مطالب لازمه اين سخن تأييد معاويه و دستگاه او از طرف خداوند مي باشد كه نتيجه آن محكوميت امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ است پس نبايد پاداشي به آن مترتب گردد. گذشته از اينها مي تواند اين حديث جعلي و ساختگي باشد كه ترمذي در كتاب خود آورده است. احاديث زيادي از اين نمونه در كتاب او و ساير كتاب ها وجود دارد. به دليل عنادي كه با شيعيان داشته اند.
براي مطالعه بيشتر به كتاب هاي ذيل مراجعه شود:
1. دادگستر جهان، آيت الله اميني.
2. كتاب حكومت جهاني امام مهدي، آيت الله مكارم شيرازي.
3. نجم الثاقب در احوالات امام زمان مرحوم حاج ميرزا حسين طبرسي نوري.
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند:
«من و دوازده تن از فرزندانم و تو اي علي بند و قفل زمين هستيم (يعني زمين به واسطه ما است كه پا برجاي ايستاده) به سبب ما خدا زمين را ميخ كوبيده تا اهلش را فرو نبرد چون دوازدهمين فرزندم از دنيا برود زمين و اهلش را فرو برد و مهلت داده نشوند.»[12]
پی نوشتها:
[1]. صحيح ترمذي، ج 9، ب ما جاء في المهدي، ص 74، ينابيع الموده، تأليف شيخ سليمان، طبع سال 1380، ج 2، ص 180، البيان في اخبار صاحب الزمان، تأليف محمد بن يوسف شافعي، طبع نجف، ص 57.
[2]. مسند احمد، ج 3، ص 28، در باب مسندات ابي سعيد الخدري احاديثي راجع به مهدي ذكر شده، ينابيع الموده، ج 2، ص 227.
[3]. كتاب نزهة النظر تأليف احمد بن حجر عسقلاني، ط كراچي، ص 12.
[4]. كتاب فتوحات الاسلاميه، ط مكه، ط اولي، ج 2، ص 205.
[5]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احياء كتب العربيه، 1960، ج 7، ص 94، و ج 10، ص 96.
[6]. اين مطلب را همه علماي شيعه در كتب خود آورده اند به عنوان نمونه شيخ عباس قمي، در منتهي الآمال، علماي اهل سنت نيز اين موضوع را نقل كرده اند مانند شيخ سليمان قندوزي، ينابيع الموده، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، ج 3، ب 71، ص 82.
[7]. اين حديث به عبارات گوناگون نزديك به 18 متن از علماي شيعه و سني كه همه از نظر مفهوم نزديكند نقل شده و علماي اهل سنت آن را متواتر ذكر كرده اند و ناقلان از اهل تسنن فقط 70 مورد مي باشد كه به عنوان نمونه بعضي نقل مي شود:
1ـ مسند ابو داوود، سليمان بن داوود (طيالسي)، م 204.
2ـ نقض العثمانيه نيز از اسكافي ص 11 و 12 و به نقل ازابن ابي الحديد، ج 13، ص 242.
3ـ مسند احمد بن حنبل، م 241، ج 2، ص 83 و 154 و ص 111، از ابن عمر و ص 296 از ابوهريره.
[8]. ابن حجر هيثمي، در الصواعق المحرقه، ط 2، قاهره، 1358 ه . ق، ص 208، شبراوي الاتحاف بحب الاشراف، ط 2، قم ، منشورات الرضي ، 1363 ه.ش. ص 179.
[9]. ترمذي، سنن.
[10]. صواعق المحرقه، همان.
[11]. حافظ ابو نعيم احمد بن عبدالله مناقب المهدي.
[12]. تاريخ يعقوبي، نجف منشورات، المكتبة الحيدريه، 1384 ه.ق، ج 2، ص 206.
منبع: اندیشه قم
شرح پرسش:
آيا اهل سنّت به امام مهدی (عج) اعتقاد دارند، چگونه؟ و تفاوت آنها با تشيّع در اين جهت چيست؟
پاسخ:
بعضي از اهل تسنّن به دليل خوشبين نبودن به شيعه و احاديث شيعه گمان مي كنند مهدويت و احاديث مهدی ساختگي است و مي گويند احاديث مهدی در كتب صحاح اهل سنّت وجود ندارد و اگر هم باشد در كتاب هایی است كه از نظر اعتبار ساقط مي باشد و اين شيعيان هستند كه احاديث مهدی را در كتب خود آورده اند.
در پاسخ گفته مي شود در عين حال كه خفقان عمومي دوران بني اميه و بني عباس و دست هاي مرموز و مقتدر سياست وقت و تعصبات شديد مذهبي اجازه نمي داده كه اخبار مربوط به ولايت و امامت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مورد مذاكره واقع شود و در كتب درج گردد لكن باز هم كتب اخبار اهل سنّت از احاديث مربوط به مهدی خالي نيست. احاديث زيادي از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ صادر شده كه سنّي و شيعه آنها را نقل كرده اند و هر كس اگر در آنها دقّت كند، برايش روشن مي شود كه موضوع مهدی و قائم در زمان پيامبر اسلام امر مسلّمي بوده است. به طوري كه اين عقيده در بين مردم شايع بود كه اصل آن را مسلّم دانسته و از فروعاتش بحث مي كردند؛ گاهي مي پرسيدند از چه نسلي به وجود خواهد آمد، گاهي از نام و كنيه اش سؤال مي نمودند، گاهي مي پرسيدند آيا مهدی و قائم يكي است يا نه، گاهی از علّت غيبت و وظايف آن امام جويا شدند. پيامبر هم گاه و بي گاه از آن وجود مقدّس خبر مي داد و مي فرمود: مهدی موعود از نسل من و از فرزندان فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و حسين ـ عليه السّلام ـ به وجود خواهد آمد، گاهي نام و كنيه اش را بيان مي داشت، گاهي علامات و مشخصات او را بيان مي كرد، پس از وفات رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مسئله ي مهدويت همواره بين اصحاب آن بزرگوار و تابعين مورد بحث بوده است.
در كتب صحاح اهل تسنّن ابوابي به نام مهدي ـ عليه السّلام ـ منعقد و احاديثي از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده است از باب نمونه:
1. عبدالله از پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت كرده فرمود دنيا سپري نخواهد شد تا اين كه مردي از اهل بيت من كه نامش نام من است بر عرب حكومت مي كند.[1]
ترمذي بعد از نقل اين حديث مي گويد اين حديث صحيح است و نيز مي گويد در مورد مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ علي ابو سعيد، ام سلمه و ابوهريره روايت از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل نموده اند:
ابو سعيد از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت نموده كه فرمودند: زمين از ظلم و بيدادگري پر مي شود پس مردي از اهل بيت من ظاهر شده هفت سال يا نه سال حكومت مي نمايد و زمين را از عدل و داد پر مي كند.[2]
بسياري از علماي اهل سنت احاديث مهدی را متواتر دانسته يا تواتر آنها را از ديگران نقل كرده اند و بدان اعتراضي ننموده اند مانند ابن حجر هيتمي در الصواعق المحرقه، شبلنجي در نور الابصار، ابن صباغ در الفصول المهمه، محمد الصبان در اسعاف الراغبين، گنج شافعي در البيان، شيخ منصور علي در غاية المأمول، سويدي در سبائک الذهب و جمعي ديگر و همين تواتر ضعف سندي را كه در بعضي از آنها موجود است جبران مي كند.
به عنوان نمونه عسقلاني مي نويسد خبر متواتر مفيد يقين است و عمل به آن نياز به بحث ندارد.[3]
سيد احمد شيخ الاسلام و مفتي شافعي مي نويسد احاديثي كه در مورد مهدي وارد شده كثير و متواتر است در بين آنها هم حديث صحيح وجود دارد و هم ضعيف اما چون احاديث كثيرند و روات و نويسندگان آنها نيز زيادند بعض آن احاديث بعضي ديگر را تقويت مي كند و بر روي هم مفيد يقين مي باشند.[4]
اما در مورد تفاوت آنان با تشيّع:
تنها تفاوتي كه اهل سنت با شيعيان دارند اين است كه آنها نوعاً تولد حضرت مهدی ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ را انكار مي كنند و مي گويند شخصيتي كه پيامبر اسلام از قيام او پس از غيبت خبر داده هنوز متولد نشده و در آينده تولد خواهد يافت.[5] اما شيعيان با تعليل و براهين متقن معتقدند كه امام مهدی ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ در سال 255 ه.ق از نسل امام حسن عسكری ـ عليه السّلام ـ متولد گرديده و داراي دو غيبت صغري و كبري مي باشد.[6]
اضافه بر دلايل تاريخي كه بر تولد امام زمان وجود دارد اگر امام زمان متولد نشده و زنده نباشد نبايد پيامبر اسلام مي فرمود «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهليه؛ يعني هر كس بميرد امام، زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلي مرده است.»[7] زيرا با نبودن امام زمان چنين كلامي از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ غير معقول است.
ثالثاً: تعداد قابل توجهي از اهل تسنن از مورخان و محدّثان آنها تولد حضرت را در كتب خود ذكر كرده و آن را يک واقعيت دانسته اند بعضي از پژوهشگران بيش از صد نفر از آنان را معرفي كرده اند.[8]
اهل سنت پس از اقرار به تولد و زنده بودن حضرت مهدي در اينكه از اولاد كيست اختلاف دارند:
بعضي مي گويند، امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ از اولاد امام حسن مجبتي است.[9] ابن حجر در سرّ اين مي گويد امام حسن مجتبي به خاطر شفقت با امت خلافت را ترک كرد و با معاويه صلح كرد خداوند هم امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ را از اولاد او قرار داد و رواياتي را كه مي گويد مهدي از اولاد امام حسين ـ عليه السّلام ـ است را واهي شمرده و مي گويد دليلي بر اين وجود ندارد.[10]
در پاسخ مي گوییم، اين قول رد شده است زيرا ممكن است راوي يا ناسخ اشتباه كرده باشند زيرا حسن و حسين خيلي به هم نزديك مي باشند و قبلاً به دليل نقطه نداشتن كلمات خيلي از اين اشتباهات رخ مي داده.
2ـ نسبت امام مهدی ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ به امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ مانند خود امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ به پيامبر مي باشد كه از طرف مادر به حضرت متصل مي شود زيرا مادر امام محمّد باقر ـ عليه السّلام ـ، فاطمه دختر امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ و همسر امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي باشد. بنابراين مي شود گفت از فرزندان امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ باشد هم از فرزندان امام حسين ـ عليه السّلام ـ و هيچ منافاتي هم با هم ندارند. و تعارضي بين آنها نيست. براي تأييد اين مطلب رواياتي به اين مضمون هم از علماي شيعه و هم از علماي اهل تسنن نقل شده است.[11]
اما مسئله صلح امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ با معاويه كه اساس ظلم و در جامعه اسلامي بنا نهاد و هيچ گونه ربط منطقي با وجود امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ ندارد و نيز امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ عنوان پاداش و جايزه را ندارد كه بر اين صلح مترتب گردد. افزون بر اين مطالب لازمه اين سخن تأييد معاويه و دستگاه او از طرف خداوند مي باشد كه نتيجه آن محكوميت امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ است پس نبايد پاداشي به آن مترتب گردد. گذشته از اينها مي تواند اين حديث جعلي و ساختگي باشد كه ترمذي در كتاب خود آورده است. احاديث زيادي از اين نمونه در كتاب او و ساير كتاب ها وجود دارد. به دليل عنادي كه با شيعيان داشته اند.
براي مطالعه بيشتر به كتاب هاي ذيل مراجعه شود:
1. دادگستر جهان، آيت الله اميني.
2. كتاب حكومت جهاني امام مهدي، آيت الله مكارم شيرازي.
3. نجم الثاقب در احوالات امام زمان مرحوم حاج ميرزا حسين طبرسي نوري.
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند:
«من و دوازده تن از فرزندانم و تو اي علي بند و قفل زمين هستيم (يعني زمين به واسطه ما است كه پا برجاي ايستاده) به سبب ما خدا زمين را ميخ كوبيده تا اهلش را فرو نبرد چون دوازدهمين فرزندم از دنيا برود زمين و اهلش را فرو برد و مهلت داده نشوند.»[12]
پی نوشتها:
[1]. صحيح ترمذي، ج 9، ب ما جاء في المهدي، ص 74، ينابيع الموده، تأليف شيخ سليمان، طبع سال 1380، ج 2، ص 180، البيان في اخبار صاحب الزمان، تأليف محمد بن يوسف شافعي، طبع نجف، ص 57.
[2]. مسند احمد، ج 3، ص 28، در باب مسندات ابي سعيد الخدري احاديثي راجع به مهدي ذكر شده، ينابيع الموده، ج 2، ص 227.
[3]. كتاب نزهة النظر تأليف احمد بن حجر عسقلاني، ط كراچي، ص 12.
[4]. كتاب فتوحات الاسلاميه، ط مكه، ط اولي، ج 2، ص 205.
[5]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احياء كتب العربيه، 1960، ج 7، ص 94، و ج 10، ص 96.
[6]. اين مطلب را همه علماي شيعه در كتب خود آورده اند به عنوان نمونه شيخ عباس قمي، در منتهي الآمال، علماي اهل سنت نيز اين موضوع را نقل كرده اند مانند شيخ سليمان قندوزي، ينابيع الموده، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، ج 3، ب 71، ص 82.
[7]. اين حديث به عبارات گوناگون نزديك به 18 متن از علماي شيعه و سني كه همه از نظر مفهوم نزديكند نقل شده و علماي اهل سنت آن را متواتر ذكر كرده اند و ناقلان از اهل تسنن فقط 70 مورد مي باشد كه به عنوان نمونه بعضي نقل مي شود:
1ـ مسند ابو داوود، سليمان بن داوود (طيالسي)، م 204.
2ـ نقض العثمانيه نيز از اسكافي ص 11 و 12 و به نقل ازابن ابي الحديد، ج 13، ص 242.
3ـ مسند احمد بن حنبل، م 241، ج 2، ص 83 و 154 و ص 111، از ابن عمر و ص 296 از ابوهريره.
[8]. ابن حجر هيثمي، در الصواعق المحرقه، ط 2، قاهره، 1358 ه . ق، ص 208، شبراوي الاتحاف بحب الاشراف، ط 2، قم ، منشورات الرضي ، 1363 ه.ش. ص 179.
[9]. ترمذي، سنن.
[10]. صواعق المحرقه، همان.
[11]. حافظ ابو نعيم احمد بن عبدالله مناقب المهدي.
[12]. تاريخ يعقوبي، نجف منشورات، المكتبة الحيدريه، 1384 ه.ق، ج 2، ص 206.
منبع: اندیشه قم