چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

عقلانيت غرب با سكولاريسم چه ارتباطي دارد؟


پاسخ :
سكولاريزم چنانكه گفته شد به معناي جداانگاري دين از دنيا و تقدس‎زدايي و دنياگرايي بكار مي‎رود البته گاهي به معناي مبتني كردن امور بر خرد آدمي و عقلانيت نيز به كار رفته است چنانكه در فرهنگ علوم اجتماعي ذيل دنياي عرضي [1] آمده است.
«فرهنگ هنگامي دنيايي است كه پذيرش آن مبتني بر ملاحظات عقلي و سودگرايانه باشد»[2]. هر چند برخي گاه از سكولاريسم به عقلانيت نيز نام برده‎اند[3] ولي سخن درست آنست كه سكولاريسم داراي بنيادهاي فكري متعددي همچون امانيسم[4] (انسان محوري)، فردگرايي[5] و علم محوري[6] مي‎باشد و البته عقل‎مداري[7] يكي از بنيادهاي مهم آن به شمار مي‎رود و بر اساس اين مبنا عقل بر شالوده‎ها و بنيان‎هاي محكمي استوار است كه پاسخگوي نيازهاي انساني بوده و قادر به حل نزاع‎هاي جامعه است. عقل داور نهايي در منازعات است و مستقل از وحي و آموزش‎هاي الهي قدرت ادارة زندگي بشر را دارد[8]. و از همين جهت ويلسون در تعريف سكولاريزاسيون (يعني فرآيند سكولار شدن جامعه) مي‎گويد: «اگر بخواهيم جداانگاري دين و دنيا را به اجمال تعريف كنيم، مي‎توانيم بگوييم فرآيندي است كه طي آن وجدان ديني، فعاليت‎هاي ديني و نهادهاي ديني، اعتبار و اهميت اجتماعي خود را از دست مي‎دهد و اين بدان معنا است كه دين در عملكرد نظام اجتماعي به حاشيه رانده مي‎شود و كاركردهاي اساسي در عملكرد جامعه با خارج شدن از زير نفوذ و نظارت عواملي كه اختصاصا به امر ماوراي طبيعي عنايت دارند، عقلاني مي‎گردد»[9] و بدين ترتيب جايگاه عقل در سكولار شدن جامعه روشن مي‎شود. چنانكه در فرهنگ آكسفورد آمده است آموزة ‌اصلي عقلانيت غربي كه در سكولاريزم يا جدا انگاري دين و دنيا تبلور يافت اينست «تئوري‎اي كه بر آن است كه همة‌رفتارها و عقايد و مانند آن بايد بر خرد استوار شود، نه بر احساسات يا عقايد ديني»[10] و عقلانيت مفهوم جديدي است كه اول بار توسط پارتو مطرح شد و سپس از طريق وبر به عنوان مهم‎ترين ويژگي جامعه مدرن بسط يافت.[11]
عقل گرايي در غرب به طور كلي سه مرحلة‌ مختلف را طي كرده است:‌1. عقل مؤيد دين 2. عقل رقيب دين 3. عقل منكر دين. اينك اين سه مرحله را كه نقش مهمي در تثبيت سكولاريزم و تحقق سكولاريزاسيون در غرب داشته است به اختصار بيان مي‎كنيم.[12]
1. عقل مؤيد دين: عقل گرايان در اين مرحله سعي داشتند كه به داستان معارضة عقل و دين خاتمه دهند اينان شريعت عقل را تكمله و مويد شريعت دين آسماني تفسير مي‎كردند. افلاطونيان كمبريج و اهل ذوق (دانشوران انگليسي اصلاح‎گر قرن هفدهم) و نهضت پروتستان از پيشگامان احياي دوباره عقل در حوزه دين بودند.
2. عقل رقيب دين: سده هيجده كه عصر عقل و روشن‎فكري ناميده مي‎شود شاهد جهش و پيشرفت فوق العادة انسان در عرصة‌ علم و صنعت بود روشنفكران عقل‎گرا در اين دوره مدعي بلوغ عقل در حوزه دين و بي‎نياز از شريعت و دين آسماني شدند و همانطور كه ايان‎باربو گفت: «در قرن هيجدهم دين شريعت عقل مي‎رفت كه جانشين آن ضروريات و اصول عقايد مسيحيت شود عقل كه در ابتدا تكمله وحي شمرده مي‎شد به كلي جاي وحي را به عنوان راهگشاي معرفت به خداوند گرفت».
3. عقل منكر دين: در اواخر سدة هيجدهم با ظهور عقل گرايان افراطي مدعي شدند كه اعتقاد به خدا از اعتقاد عقلي بدور است و منكر دين شدند. ايان باربو مي‎نويسد: «روشن‎فكران نسل اول هم دين طبيعي را قبول داشتند و هم دين الهي را. منور الفكرهاي نسل بعدي از دين طبيعي جانبداري و وحي را تخطئه مي‎كردند. با ظهور نسل سوم زمزمة‌آشكار طرح و تخطئه انواع صور دين برخاسته بود». و بدين سان، دين نه تنها در سايه عقل بسندگي از صحنه اجتماع و سياست حذف شد بلكه اصل حقانيت آن نيز از انديشه عقلي انسان به بوته فراموشي سپرده شد لذا گاه سكولاريزم معادل عقل گرايي انگاشته شده است.
معرفي كتاب:
سكولاريزم در مسيحيت و اسلام، محمد حسن قدردان قرا ملكي، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ اول 1379.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . Secular
[2] . فرهنگ علوم اجتماعي، جوليوس گولد و ويليام ال. جولب، ويراستار محمد جواد زاهدي مازندراني، ص 416، انتشارات مازيار، تهران 1376.
[3] . سكولاريزم در مسيحيت و اسلام، محمد حسن قدردان قرا ملكي، ص 13، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ اول 1379.
[4] .Humanism .
[5] . Individualism.
[6] . Scientism.
[7] . Rationalism.
[8] . معرفت، ش 22، ص 31، محمد جواد نوروزي.
[9] . براين ويلسون، فرهنگ و دين، مقالة «جداانگاري دين و دنيا»، ترجمه دكتر مرتضي اسعدي، ص 129، انتشارات طرح نو، چاپ اول، 1374.
[10] . آكسفورد، ص 965، واژة rationalism.
[11] . دين، جامعه و عرضي شدن، علي رضا شجاعي زند، ص 136، نشر مركز، چاپ اول 1380.
[12] . برگرفته از سكولاريزم در مسيحيت و اسلام، محمد حسن قدردان قرا ملكي، ص 92 ـ 88.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.