چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

راههاي مبارزه با تفرقه و اختلاف نامقدس از نظر قرآن چيست؟


پاسخ :

1 اقامة برهان
قرآن كريم دربارة تشريح اختلافات مى‏فرمايد علل اختلاف و اين كه گروهى خود را برتر از ديگران دانسته، سايرين را طرد مى‏كنند به امور طبيعى يا به امور اعتبارى يا به برداشت هاى علمى و فقهى برمى‏گردد. اين ها گرچه مايه اختلاف هستند، ولى هيچ كدام ايجاد امتياز و برترى نمى‏كنند.
امتياز نبودن تفاوت هاى طبيعى.
قرآن كريم درباره عوامل طبيعى اختلاف، مانند قوميّت ها و نژادهاى گوناگون و لهجه ها و زبان هاى مختلف، مى‏فرمايد اين ها شناسنامه طبيعى شناخت افراد است و هرگز مايه افتخار نيست چون تقوا مايه امتياز و برترى افراد است و تقوا زمينه وحدت را ايجاد مى‏كند «يا أيها الناس إنّا خلقناكم من ذكرً و انثى وجعلناكم شعوباً وقبائل لتعارفوا إنّ أكرمكم عندالله أتقيكم إنّ الله عليم خبير»(1)
در عصر جاهليت، بسيارى از اختلاف ها ونزاع ها ناشى از تفاخر به نژاد و قبيله بود. از اين رو، قرآن كريم و شخص رسول اكرم (ص) اهتمام زيادى به زدودن اين سبب اختلاف داشتند.
پيامبر اكرم (ص) در مكه در خطبه‏اى به مردم فرمود اى مردم خداوند ازشما ننگ جاهليت و تفاخر به پدران و نيكان را زدود. پس، مردم دو گروه بيش نيستند انسان نيكوكار و با تقوا و ارزش مند نزد خدا و انسان بدكار و شقاوت مند در پيشگاه حق. همه مردم، فرزند آدمند و خداوند آدم را از خاك آفريد آن گاه آن حضرت، آية شريفه پيش گفته را قراءت فرمود.(2)
آن حضرت (ص) در همين زمينه مى‏فرمايد: اى مردم بدانيد خداى شما يكى است و پدرتان يكى نه عرب بر عجم برترى دارد و نه عجم بر عرب و نه سياه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سياه پوست مگر به تقوا.
آيا من دستور الاهى را ابلاغ كردم؟ همه گفتند: آرى. فرمود اين سخن را حاضران به غايبان برسانند.(3)
هنچنين در حديث ديگر چنين فرمود خداوند به وضع خانوادگى، نسب، اجسام و اموال شما نگاه نمى‏كند ولى نگاه به دل هاى شما مى‏كند كسى كه قلب صالحى دارد، خدابه او لطف و محبت مى‏كند. شما همگى فرزندان آدميد و محبوب ترين شما نزد خدا باتقواترين شماست(4)
بنابراين اسلام با عصبيت جاهلى اعم از نژاد و رنگ و قبيله و هرشكلى ديگر آن مبارزه كرد تا مسلمانان جهان را از هر نژاد و قوم و قبيله، زير پرچم واحدى جمع آورى كند.
- امتياز نبودن علل اعتبارى
قرآن كريم درباره عوامل اعتبارى مانند مال و منال و مقام مى‏فرمايد اين امور اعتبارى را براى آزمايش به افراد مى‏دهيم و هرگز مايه تفاخر و برترى افراد نخواهد بود.
پس هر فرد يا امّتى كه بخواهد با اين امور اعتبارى، خود را برتر از ديگران ببيند و از برترى جويى لذّت ببرد، بداند كه لذّت كاذبى است مانند لذتى كه معتاد از موادّ مخدّر دارد و وقتى لذّت و برجستگى او كاذب شد، رنج وكوچكى وى صادق است چون ممكن نيست كه دو طرف نقيض، صادق يا كاذب باشد. او به خيال لذّت بردن، درحقيقت، درد را زير پوشش لذّت تحمّل مى‏كند.
بنابراين كسى كه مى‏داند امور طبيعى و اعتبارى، دليل افتخار و امتياز نيست، ولى به دنبال آن مى‏رود، راه شيطان را مى‏پيمايد و شيطنت، با عقل سازگار نيست.
- تعيين مرجع براى برداشت هاى علمى
قرآن كريم دربارة برداشت هاى علمى‏وفقهى مى‏فرمايد گرچه‏اينها مى‏توانند زمينة اختلاف را فراهم كند، ليكن اگر به كتاب و سنّت مراجعه كنيد، اين اختلافات حل مى‏شود «فإن تنازعتم فى شئٍ فردّوه إلى الله والرّسول»(5) (به شرط آن كه رجوع به محضر قرآن و سنّت، با پيش داورى و تحميل فهم نادرست و منحرف خود به آن ها نباشد بلكه خود و اختلافات را به قرآن و سنّت عرضه كنند تا مشكلشان حلّ شود.
اگر با مراجعه به كتاب وسنّت، اختلاف نظرهاى علمى‏و فقهى حلّ نشد، نبايد زمينه تفرقه را فراهم كند چون اين اختلاف نظرها آن قدر مقدّس و محمود است كه اوّلًا مايه كشف وپديدار شدن نظريه صحيح و حقيقى است چنان كه امير المؤمنين (ع) فرمود: «إِضربوا بعَض الرأَس بِبعَض يَتولّد مِنه الصَواب»(6) ثانيا بزرگان فقهى، در بحث اجتهاد و تقليد، به‏اين مطلب رسيده‏اند كه اختلاف نظرها مانع اقتداى يكى از آنان به ديگرى در نماز نمى‏باشد گر چه اختلافشان در حدّ اجتهاد و فتوا باشد، مگر موردى كه جزم و علم وجدانى به بطلان نماز او داشته باشد كه‏اين مورد بسيار نادر است چون فتواها نوعاً استظهار از ادلّه است
كه يقين آور نيست. افزون بر آن، ممكن نيست كسى كه با قلب پاك و اراده اصلاح به محكمه قرآن و سنّت برود و اختلاف او حل نشود.
2 موعظه حسنه
قرآن كريم، ريشه همه اختلافات عملى را هواى نفسانى و دوستى ها و دشمنى هاى نابه جا و شيطانى مى‏داند. از اين رو، همراه ريشه يابى، تلاش فراوان دارد كه انسان ها را از نظر اخلاقى به كمال نفس برساند تا از چاه شهوت و غضب بيرون آمده، به اوج وكمال حكمت و معرفت نايل آيند. خداى سبحان، درباره اوصاف بهشتيان مى‏فرمايد ما هرگونه كينه و دشمنى را از دل‏هاى آنان زدوديم «ونزعنا ما فى صدور هم من غلٍّ»(7)
مؤمنان صدر اسلام (مهاجر و أنصار) نيز همين صفت وارسته و مقام بلند را در دعاهايشان از خدا مسألت مى‏كردند «يقولون ربّنا اغفر لنا ولإخواننا الذين سبقونا بالإيمان ولا تجعل فى قلوبنا غلًا للّذين امنوا(8) خدايا ما و برادران ايمانى مان را بيامرز و در دل هاى ما هيچ گونه كينه و عداوتى نسبت به آنان قرار مده».
يعنى ديگران با مردن و ديدن برزخ و تحمّل مشكلات آن و پاك شدن به بهشت مى‏روند وبه‏اين صفت وارسته مى‏رسند كه بينشان اختلافى و كينه‏اى نيست ليكن مردان الاهى، اين نعمت برزگ بهشتيان را در دنيا از خداوند طلب مى‏كنند چون زيبا ترين و لذّت بخش ترين زندگى در پرتو وحدت و اتحاد، امكان پذير است.
بنابراين، اگر جامعه، حكيم و عاقل باشند، هميشه در بهشت به سر مى‏برند چنان كه پيامبر اكرم (ص) حكمت را به بهشت تفسير نمودند: «أنا مدينة الحكمة وهى الجنّة وأنت ياعلى (ع) بابها(9) من شهر حكمتم كه بهشت است و تو اى على، درآن شهر هستى».
3 جلوگيرى از مغالطه و اشتباه
قرآن كريم همراه دستور به وحدت و اتحاد، هرگونه دستاويزى را از دست بهانه جويان مى‏گيرد چون شيطان از هر راهى كه بتواند جلوى اجراى احكام دين را مى‏گيرد گاهى درمسائل علمى و نظرى مغالطه مى‏كند وگاهى در مسائل عملى، انسان را به هوا و هوس مى‏اندازد در تحليل مسائل علمى، القاى شبهه در ذهن مى‏كند و از اين راه، ايجاد تفرقه مى‏كند و در مسائل عملى با وسوسه و تحريك هواهاى نفسانى، زمينه اختلاف را فراهم مى‏كند. از اين رو، خداى سبحان در اين آيه فرمود «ولا تتّبعوا خطوات الشيطان إنّه لكم عدوٌّ مبين(10) از گام هاى شيطان پيروى نكنيد چون او دشمن آشكار شماست».
قرآن كريم، پس از تبيين ادلّه ضرورت اتحاد و بطلان اختلاف، مى‏فرمايد نبايد دعوت به سلم و اتحاد همگانى، بهانه و زمينه‏اى براى بى‏تفاوتى، به مداهنه كارى و تسامح و تساهل نابجا و ترك امر به معروف و نهى از منكر باشد چون امر به معروف و نهى از منكر جايگاه خود را دارد. معروف، همان چيزى است كه عقل وقرآن و روايات آن را به رسميت مى‏شناسد. و منكر، امرى است كه برخلاف عقل و قرآن باشد.
امر به معروف و نهى از منكر و تلاش در جهت قلع ريشه هاى فساد و گناه، از بهترين زمينه هاى ايجاد وحدت و ألفت در جامعه اسلامى‏است، زيرا فطرت انسان هماهنگ با معروف و مخالف با منكر است وتعامل بر طبق منكر، جز تفرقه به همراه ندارد.
از اين رو خداوند از يك سو در اين آيه مى‏فرمايد «يا أيها الذين امنوا ادخلوا فى السِّلم كافّة(11) اى كسانى كه‏ايمان آورده‏ايد همگى به اطاعت خدا در آييد وگام هاى شيطان را دنبال مكنيد كه او براى شما دشمنى آشكار است».
و از سوى ديگر مى‏فرمايد بايد امّت و گروهى از شما، هميشه مردم را به سوى خير ونيكى دعوت كند وامر به معروف و نهى از منكر نمايند «ولتكن منكم أمّة يدعون إلى الخير ويأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر وأولئك هم المفلحون»(12) «كنتم خير امّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر شما بهترين امّتى هستيد كه براى مردم پايدار شده‏ايد به كار پسنديده فرمان مى‏دهيد از كار ناپسند باز مى‏داريد»(13)
بنابراين، اتحاد و برادرى به معناى دست بر داشتن از امر به معروف و نهى از منكر نيست بلكه اگر با داشتن «حجّت بالغة»، موعظه كرديد و دين و معارف را به طرف مقابل رسانديد و آن شخص، باز هم تعدّى و تجاوز كرد، بايد او را امر به معروف و نهى از منكر كنيد تا آن جاكه شخص با إذن ولىّ مسلمين، مى‏تواند به وسيله ضرب و قتل كه آخرين مرحلة نهى از منكر است جلوى فساد او را
بگيرد واگر پنهانى مرتكب آن شده، به وسيله حدّ و تعذير، جلوى او را سدّ كند.
پى‏نوشت‏
(1) حجرات/ 13.
(2)) تفسير قرطبى، 8،/ 309)
(3)) تفسير قرطبى، 8،/ 309)
(4)) تفسير قرطبى، 8/ 309)
(5) نساء/ 59
(6)) غررالحكم آمدى، 2،/ 266)
(7) اعراف/ 43
(8) حشر/ 10
(9)) بحار، 40،/ 200)
(10) بقره/ 208
(11) بقره/ 208
(12) آل عمران/ 104
(13)) آل عمران/ 110).
آيت‏الله جوادى آملى، وحدت جوامع در نهج‏البلاغه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.