پرسش :
آيا مي توان به خاطر عشق به خدا، از ازدواج پرهيز كرد؟
پاسخ :
الف) ازدواج يكى از سنت هاى اسلامى است كه در روايات و آيات قرآن روى آن تاكيد فراوان شده است و در برخى از شرايط واجب هم مى شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: ((النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فليس منى ازدواج روش من است و هر كسى از اين روش دورى كند از من نيست)).
ب) ازدواج با سيرانسان به سوى خدا و محبت به او هيچ گونه منافاتى ندارد زيرا همه كسانى كه در محبت خدا به اوج رسيده اند- كه در راس همه آنان اشرف موجودات حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) قرار داشته اند- ازدواج كرده اند وبرخى از آنان داراى زنان متعددى بوده اند.
ج) اگر عشق و محبت انسان به غير خدا به اين صورت باشد كه آنها را موجودات مستقلى در مقابل خدابداند، اين با محبت خدا سازش ندارد و نوعى شرك تلقى مى شود. لكن اگربه خاطر خدا آنان را دوست بدارد يعنى، چون اينها هم دوست خدا و ولى او هستند به آنها علاقه داشته باشد، اين چيزى جداى از محبت خدا نيست مثل اين كه ما پيامبر و ايمه (ع) را دوست مى داريم چون ولى خدا و طرف محبت او هستند.
د) به طور كلى اگر انسان از آنچه كه خداوند در دنيا آفريده- اعم از زن، فرزند، خانه و ساير امور- براى رسيدن به كمال استفاده كند و به وسيله آن به خدا برسد، هيچ اشكالى ندارد. حضرت على (علیه السلام) فرموده است: ((دنيا محل تجارت بندگان شايسته خداوند است))،(1) يعنى از همين دنيا و با استفاده از نعمت هاى آن، مى توانيد به خدا وآخرت برسيد (كه يكى از نعمت هاى آن زن است). بهترين شاهد در اين زمينه، برخورد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) با عثمان بن مظعون است. در تاريخ آمده است كه وقتى رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنيدند عثمان ترك خانه و زن و زندگى كرده و به يكى از كوه هاى اطراف مدينه رفته و به عبادت مشغول شده است، او را طلب كردند. بعد وارد مسجد شدند و در جمع مردم فرمودند: من به رهبانيت مامور نشده ام و من كه پيامبر شما هستم گاهى روزه مى گيرم گاهى افطار مى كنم و گاهى با زن ها مجالست دارم و بوى خوش استعمال مى كنم.
پىنوشت
1) نهج البلاغه، حكمت 126.
الف) ازدواج يكى از سنت هاى اسلامى است كه در روايات و آيات قرآن روى آن تاكيد فراوان شده است و در برخى از شرايط واجب هم مى شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: ((النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فليس منى ازدواج روش من است و هر كسى از اين روش دورى كند از من نيست)).
ب) ازدواج با سيرانسان به سوى خدا و محبت به او هيچ گونه منافاتى ندارد زيرا همه كسانى كه در محبت خدا به اوج رسيده اند- كه در راس همه آنان اشرف موجودات حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) قرار داشته اند- ازدواج كرده اند وبرخى از آنان داراى زنان متعددى بوده اند.
ج) اگر عشق و محبت انسان به غير خدا به اين صورت باشد كه آنها را موجودات مستقلى در مقابل خدابداند، اين با محبت خدا سازش ندارد و نوعى شرك تلقى مى شود. لكن اگربه خاطر خدا آنان را دوست بدارد يعنى، چون اينها هم دوست خدا و ولى او هستند به آنها علاقه داشته باشد، اين چيزى جداى از محبت خدا نيست مثل اين كه ما پيامبر و ايمه (ع) را دوست مى داريم چون ولى خدا و طرف محبت او هستند.
د) به طور كلى اگر انسان از آنچه كه خداوند در دنيا آفريده- اعم از زن، فرزند، خانه و ساير امور- براى رسيدن به كمال استفاده كند و به وسيله آن به خدا برسد، هيچ اشكالى ندارد. حضرت على (علیه السلام) فرموده است: ((دنيا محل تجارت بندگان شايسته خداوند است))،(1) يعنى از همين دنيا و با استفاده از نعمت هاى آن، مى توانيد به خدا وآخرت برسيد (كه يكى از نعمت هاى آن زن است). بهترين شاهد در اين زمينه، برخورد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) با عثمان بن مظعون است. در تاريخ آمده است كه وقتى رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنيدند عثمان ترك خانه و زن و زندگى كرده و به يكى از كوه هاى اطراف مدينه رفته و به عبادت مشغول شده است، او را طلب كردند. بعد وارد مسجد شدند و در جمع مردم فرمودند: من به رهبانيت مامور نشده ام و من كه پيامبر شما هستم گاهى روزه مى گيرم گاهى افطار مى كنم و گاهى با زن ها مجالست دارم و بوى خوش استعمال مى كنم.
پىنوشت
1) نهج البلاغه، حكمت 126.