پرسش :
آیا عاشق شدن گناه است (منظور عشق زمینی) ؟
پاسخ :
پاسخ:
عشق انسانی سه قسم است چون یا حقیقی است یا مجازی؛ و عشق مجازی (زمینی) یا نفسانی است یا حیوانی.
عشق حقیقی همان محبت به خداوند و صفات و افعال اوست.
و عشق نفسانی آن است که مبدأش مشاکلت و مشابهت نفس عاشق با نفس معشوق است، و اعجاب و تحسین به شمائل زیبایی معشوق به این خاطر که همه اینها از آثار نفس معشوق است.
و عشق حیوانی آن است که مبدأش شهوت بدنی و درخواست لذت حیوانی است و تحسین و شگفتی به ظاهر معشوق و رنگ و شکل اعضای صرفا مادی و بدنی اوست و این مقتضای نفس اماره می باشد و غالبا هم مقارن با فجور و گناه و آلودگی و افراط در قوه شهوت حیوانی است.
شکی نیست که عشق حقیقی که همان محبت خداوند باشد بزرگترین فضیلت و کمال انسانی بلکه غایت و نهایت درجه سیر و سلوک عرفان اسلامی است و دین و شریعت نیز بدان ترغیب وتشویق می کند. چنانکه پیامبر (ص) از اصحابش پرسید: کدام دستگیره های ایمان قوی تر و محکم تر است؟ بعد خود حضرت فرمود: محبت داشتن بخاطر خداوند و دشمنی نمودن بخاطر خداوند[i]
و شکی هم نیست که عشق حیوانی مذموم و از صفات رذیله است و انسان را از درک امور معنوی و رسیدن به سعادت ابدی دور و محروم می کند. چون غالبا باعث افتادن در گناهان و آلودگیها و افراط در آن می شود.[ii]علاوه اینکه غالبا منشأ آن عدم رعایت تقوای چشم و گوش است، یعنی چشم را رها می کند و در پی دیدن زیبائیهای جنس مخالف می رود و کم کم عشق به آن پیدا می شود. پس غالبا این عشق از مقدمات حرام حاصل می شود و چه بسا حرکاتی هم که از روی تعشق حیوانی انجام می دهد حرام باشد.
بله اگر در کسی بدون تعمد و قصد حرام عشق حیوانی پیدا شد و یا اگر در اول اشتباه نمود و عمدا مقدمات پیدایش عشق را اختیارا ایجاد نمود ولی بخاطر مسائل شرعی مثلا طرف زن شوهر داری بود یا دختری است که خود یا خانواده اش راضی به ازدواج نبودند و هم چنین زنی عاشق مردی شد که از نظر شرعی ارتباط حرام است، به این جهات دینی از خواهشهای نفسانیخودداری نمود و این عشق را در خود مخفی نگه داشت و صبر نمود و از دنیا رفت،اجر شهید را دارد و وارد بهشت می گردد.[iii]
بهر حال دلیلی نداریم که خود عشق زمینی از حرمت برخوردار باشد ولو اینکه ممکن است منشاء پیداش او از حرمت برخوردار باشد یا اعمال ناشایست و حرامی را بدنبال داشته باشد یعنی گناه منشأ پیدایش و نتایج به بار آمده جداگانه محاسبه می گردد. بله از نظر اخلاقی باید از چنین عشقی دوری گزید و تلاش نمود که از دل بیرون کرد ولو اینکه مقدمات و منشاء پیدایش او حلال بوده و یا نتایج بدی را بدنبال نداشته باشد زیرا دل جای عشق به خداست و نباید آنجا را از عشق غیر خدا پر کرد.
اما عشق نفسانی اولا تحقق آن یعنی عشق به فرد جسمانی ولی نه بخاطر جهات جسمانی وشهوانی خیلی مشکل است و ثانیا نمی شود گفت مطلقا (یعنی برای هر فرد و در هر حال) پسندیده و فضیلت است. بلکه یک بحثی است که بعضی از اهل سیر و سلوک مطرح کردند آنهم تحت شرایط خاص، و می گویند این عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی چون کسیکه دچار این عشق شد همه شهوتها و خواسته های نفسانی را از بین برده و همه را در یک عشق خلاصه کرده است به همین جهت رسیدن به معشوق حقیقی برای او آسان تر است. چون از همه چیز منقطع شده و فقط به یک چیز وابسته است پس در این صورت برای رسیدن به معشوق حقیقی نیاز ندارد که از چیزهای زیادی منقطع گردد بلکه اگر از همین یکی منقطع شد به معشوق حقیقی می رسد. از یک به یک رسیدن آسان تر است از کثیر به یک.[iv]
باز هم تذکر می دهیم که این مباحث در صورتی درست است که عارف سالک و اصلی مربی و مرشد انسان باشد که دقیقا اعمال ریز و درشت انسان را زیر نظر داشته باشد، نه اینکه هر کس از پیش خود چیزهایی را ببافت که :
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است حذر کن از خطر گمراهی
--------------------------------------------------------------------------------
[i] - کافی، ج 2، ص 125.
[ii]- اسفار، ج 7، ص 171 تا 175.
[iii]- شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 400.
[iv]- اسفار، ج 7، ص 175.
منبع: پایگاه حوزه67866786
پاسخ:
عشق انسانی سه قسم است چون یا حقیقی است یا مجازی؛ و عشق مجازی (زمینی) یا نفسانی است یا حیوانی.
عشق حقیقی همان محبت به خداوند و صفات و افعال اوست.
و عشق نفسانی آن است که مبدأش مشاکلت و مشابهت نفس عاشق با نفس معشوق است، و اعجاب و تحسین به شمائل زیبایی معشوق به این خاطر که همه اینها از آثار نفس معشوق است.
و عشق حیوانی آن است که مبدأش شهوت بدنی و درخواست لذت حیوانی است و تحسین و شگفتی به ظاهر معشوق و رنگ و شکل اعضای صرفا مادی و بدنی اوست و این مقتضای نفس اماره می باشد و غالبا هم مقارن با فجور و گناه و آلودگی و افراط در قوه شهوت حیوانی است.
شکی نیست که عشق حقیقی که همان محبت خداوند باشد بزرگترین فضیلت و کمال انسانی بلکه غایت و نهایت درجه سیر و سلوک عرفان اسلامی است و دین و شریعت نیز بدان ترغیب وتشویق می کند. چنانکه پیامبر (ص) از اصحابش پرسید: کدام دستگیره های ایمان قوی تر و محکم تر است؟ بعد خود حضرت فرمود: محبت داشتن بخاطر خداوند و دشمنی نمودن بخاطر خداوند[i]
و شکی هم نیست که عشق حیوانی مذموم و از صفات رذیله است و انسان را از درک امور معنوی و رسیدن به سعادت ابدی دور و محروم می کند. چون غالبا باعث افتادن در گناهان و آلودگیها و افراط در آن می شود.[ii]علاوه اینکه غالبا منشأ آن عدم رعایت تقوای چشم و گوش است، یعنی چشم را رها می کند و در پی دیدن زیبائیهای جنس مخالف می رود و کم کم عشق به آن پیدا می شود. پس غالبا این عشق از مقدمات حرام حاصل می شود و چه بسا حرکاتی هم که از روی تعشق حیوانی انجام می دهد حرام باشد.
بله اگر در کسی بدون تعمد و قصد حرام عشق حیوانی پیدا شد و یا اگر در اول اشتباه نمود و عمدا مقدمات پیدایش عشق را اختیارا ایجاد نمود ولی بخاطر مسائل شرعی مثلا طرف زن شوهر داری بود یا دختری است که خود یا خانواده اش راضی به ازدواج نبودند و هم چنین زنی عاشق مردی شد که از نظر شرعی ارتباط حرام است، به این جهات دینی از خواهشهای نفسانیخودداری نمود و این عشق را در خود مخفی نگه داشت و صبر نمود و از دنیا رفت،اجر شهید را دارد و وارد بهشت می گردد.[iii]
بهر حال دلیلی نداریم که خود عشق زمینی از حرمت برخوردار باشد ولو اینکه ممکن است منشاء پیداش او از حرمت برخوردار باشد یا اعمال ناشایست و حرامی را بدنبال داشته باشد یعنی گناه منشأ پیدایش و نتایج به بار آمده جداگانه محاسبه می گردد. بله از نظر اخلاقی باید از چنین عشقی دوری گزید و تلاش نمود که از دل بیرون کرد ولو اینکه مقدمات و منشاء پیدایش او حلال بوده و یا نتایج بدی را بدنبال نداشته باشد زیرا دل جای عشق به خداست و نباید آنجا را از عشق غیر خدا پر کرد.
اما عشق نفسانی اولا تحقق آن یعنی عشق به فرد جسمانی ولی نه بخاطر جهات جسمانی وشهوانی خیلی مشکل است و ثانیا نمی شود گفت مطلقا (یعنی برای هر فرد و در هر حال) پسندیده و فضیلت است. بلکه یک بحثی است که بعضی از اهل سیر و سلوک مطرح کردند آنهم تحت شرایط خاص، و می گویند این عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی چون کسیکه دچار این عشق شد همه شهوتها و خواسته های نفسانی را از بین برده و همه را در یک عشق خلاصه کرده است به همین جهت رسیدن به معشوق حقیقی برای او آسان تر است. چون از همه چیز منقطع شده و فقط به یک چیز وابسته است پس در این صورت برای رسیدن به معشوق حقیقی نیاز ندارد که از چیزهای زیادی منقطع گردد بلکه اگر از همین یکی منقطع شد به معشوق حقیقی می رسد. از یک به یک رسیدن آسان تر است از کثیر به یک.[iv]
باز هم تذکر می دهیم که این مباحث در صورتی درست است که عارف سالک و اصلی مربی و مرشد انسان باشد که دقیقا اعمال ریز و درشت انسان را زیر نظر داشته باشد، نه اینکه هر کس از پیش خود چیزهایی را ببافت که :
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است حذر کن از خطر گمراهی
--------------------------------------------------------------------------------
[i] - کافی، ج 2، ص 125.
[ii]- اسفار، ج 7، ص 171 تا 175.
[iii]- شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 400.
[iv]- اسفار، ج 7، ص 175.
منبع: پایگاه حوزه67866786