چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چگونه می شود خجالت را از بین برد؟


پاسخ :
قبل از پاسخ به سؤال لازم است گفته شود:
خجالت و کم رویی آفتی است که مانع ترقی و پیشرفت انسان شده و سبب رفتارهای ناپخته و عکس العمل‌های نامناسب و حتی فرار از فعالیت ها، پایین آمدن شخصیت و مشکل دوست یابی می‌شود و سلامت جسم و روان را در معرض خطر قرار می‌دهد. روبرو شدن با افراد جدید را برای فرد نگران کننده و دشوار می‌کند، وارد شدن به اماکن جدید و کسب و کار و تجارت تازه را برای فرد سخت می‌نماید و مخفی شدن از انظار و احساس عجز در عین توانمندی را سبب می‌شود.
کم رویی به صورت دشمن درونی همانند دشمن بیرونی عمل می کند. برای مثال: یک دانش آموز کم رو و خجالتی نمی تواند مشکل خود را مطرح کند و همیشه منتظر می ماند از دهان دیگران سؤال خود را مطرح کند.
کم رویی فقط یک احساس است یعنی یک تصور باطل است و بر واقعیت مبتنی نیست. کم رو فکر می کند دارای ارزش اجتماعی نیست و دیگران برای او ارزشی قائل نیستند، در حالی که ممکن است چنین چیزی واقعیت نداشته باشد.
تا وقتی که این تصور در انسان کم رو هست، نمی تواند از پی آمدهای آن در امان باشد.
افراد کم رو خود را از نظر فکری ضعیف و حقیر می شمارند. اگر مطلبی می نویسند یا سخنی می گویند و نکته ای را می دانند، آن را بی ارزش و غیر قابل طرح می شمارند و فکر می کنند همه آن را می دانند لذا از اظهار نظر خودداری می کنند، کمتر می توانند خود را برای سخنرانی آماده کنند و زود دست و پای خود را گم می کنند، حرف خود رافراموش می کنند و خودشان باعث می شوند دیگران متوجه ضعف آنان بشوند. انزوا نتیجه این طرز تفکر و تصور باطل است.
راه‌های از بین بردن "کم‌رویی‌"
توجه به پی آمد های منفی کم رویی انسان را به این سمت و سو سوق می دهد که راه حلی برای از بین بردن خجالت پیدا کند اما قبل از هر چیز باید دانست که اولا؛ این یک حالت روانی مانند بسیاری از صفات ناپسند دیگر است که قابل درمان است. و ثانیا؛ ممکن است ریشه های این بیماری به دوران کودکی یا جوانی برگردد.
برای درمان این بیماری در دوران کودکی مطالب زیر باید رعایت شود:
کودکان را اجتماعی بار آورده و آنان را به منزل دوستان ببریم، همچنین دوستان را به منزل دعوت کنیم ، در حضور دیگران از او تعریف کنیم و از آنان بخواهیم در حضور دیگران سخن بگویند.
یکی از راه های مؤثر برای اجتماعی بار آوردن و مبارزه با کمرویی و خجالت کودکان این است که بزرگ ترها سؤالاتی مطرح کنند و کودکان را به اندیشه و سخن وا دارند. چه بهتر که در این راه، آن ها را با بزرگ ترها مشارکت دهند برای این که کودک گرفتار کمرویی و خجالت نشود و بتواند بدون افتادن در ورطه ی پررویی در عرصه ی اجتماع و در برابر اشخاص ، مزایای وجود خود را بروز دهد و شخصیت خویش را آشکار سازد، راهی جز این نیست که به او فرصت حضور در مجامع و سخن گفتن و شرکت در بحث ها بدهیم. او را در مقابل مطالبی که بیان می کند، تشویق کنیم و اگر خطایی دارد با محبت و احترام و تواضع اصلاح کنیم .
شرکت دادن او در بحث ها و مشورت ها و فرصت دادن به وی برای این که خاطره های خود را بیان دارد نیز دادن مسئولیت، وسیله هایی برای تجلّی شخصیت او و منع از خجالتی شدن و خمودی و ترس و کمرویی است.
مهم این است که طفل برای ابراز وجود و اظهار عقیده و نظر خویش، گرفتار گستاخی نباشد و به شخصیت و آرا و عقاید و نظریات دیگران نیز احترام بگذارد. اگر در جایی به شخصیتش اهانت شد و به کرامتش لطمه ای خورد با صراحت و ادب از حق خویش دفاع نماید.
اما برای درمان این بیماری در دوران جوانی مطالب زیر باید رعایت گردد:
1. تلقین:
به نظر روان شناسان؛ تلقین در درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی مؤثر است. این جمله را همواره با خود تکرار کنید که: من از عهده ی کارها بر می آیم مثلا می توانم در برابر دیگران سخن بگویم، زیرا کم رویی نشانه ی ترس از شکست و دلیل وحشت از برخورد با اشخاص است و این ضعف روحی با فرار از معاشرت برطرف نمی شود. شب ها موقع خوابیدن و آرامش بدن این جملات را به آرامی تکرار کنید: من نیز مثل دیگران دارای توانایی ها و قابلیّت‏هایی هستم و این یک واقعیّت است که پیامبر اکرم (ص) از آن پرده برداشته است آنجا که می فرماید: "مردم گنج هستند، مثل گنج های طلا و نقره"[1]، من قادرم هر سخنی را که می خواهم ابراز دارم. من از دیگران هیچ هراسی ندارم. من قادر خواهم بود آن گونه که دوست دارم باشم.
2. اعتماد به نفس:
انسان برای تأمین خوش بختی و سعادت خود باید به شخص و به نیت و عمل خویش تکیه نماید و باور کند که باید پله‏های ترقی و تکامل را با پای خود بپیماید[2]. وقتی به فکر و عقل خود مراجعه کرد و درست تجزیه و تحلیل نمود و دریافت که خداوند مهربان است و او را مانند سایر بندگانش آفریده و عقل و بدن سالم عنایت نموده و استعداد خوبی داده است به این جا می رسد که چیزی از دیگران کم ندارد. وقتی فهمید مانند دیگران هست، باور می کند باید همانند آنان معاشرت کند و ا ز سخن گفتن در مقابل دیگران خجالت به خود راه ندهد.
خداوند در انسان نیرویی به نام اراده قرار داده که اگر همین نیرو را به کار بیندازد، قادر به برطرف کردن مشکلات خواهد بود.
اگر انسان به خدا متکی شد اعتماد به نفس پیدا می کند و در راه هدف های انسانی خود تزلزل پیدا نمی کند. سعادت انسان بستگی به عقاید و اعمال او دارد و بدبختی های او هم ناشی از رفتار ناپسند او است. کسی که با بی اعتنایی به وسوسه های دشمن یا دوستان نادان، کار و تلاش می کند به زودی نتیجه می گیرد و روز به روز بر امیدش افزون می گردد. کسی که با نگاه تحقیر آمیز دست از کار می کشد و ناامید می گردد روز به روز بر کسالت و افسردگی اش افزوده می گردد.
3 . تمرین:
برای از بین بردن یک عادت ناپسند باید تمرین کرد، مانند شرکت در بحث های گروهی و همکاری با اعضای گروه و مطرح کردن دیدگاه ها و نظریات خود و نگریستن به چشم مخاطبان در هنگام صحبت؛ این طبیعی است که همه ی گویندگان کم و بیش در ابتدا با مشکلی هم چون مشکل شما مواجه می شوند و حتی از ضعف و نارسایی در ادای کلمات رنج می برند، اما با صبر و تمرین نقایص خود را برطرف می کنند و کم کم بر اثر تکرار و تمرین کاملاً کم رویی را از خود دورمی کنند .
4 - امید:
امیدوار بودن و یقین داشتن و یک تصمیم قاطع و اراده آهنین داشتن، مشکل کم رویی را به طور کلی حل می کند.
حضرت موسی که لکنت زبان داشت، با اتکا بر خدا در برخوردهای اجتماعی به گونه ای ظاهر شد که حتی دشمنان نتوانستند این نکته را وسیله ی تمسخر قرار دهند و او را به انزوا بکشانند. برای رهایی از ناامیدی راه های زیادی وجود دارد، یکی از آن ها توکّل بر خدا است. انسان با دلگرمی و اتکال برآفریننده و هستی بخش جهان می تواند از کابوس تنهایی و ناامیدی و بی ارادگی رهایی یابد.
5. نترسیدن از عیب گرفتن دیگران:
هیچ کس در دنیا بی عیب و نقص نیست. آدم فهمیده و عاقل کسی است که در راه برطرف نمودن عیبش قدم بردارد، نه این که از شنیدن عیبش ناراحت شود و از آن بترسد.
امام جعفر صادق(ع) فرمود: محبوب‏ترین دوستانم کسی است که عیب هایم را به من بگوید[3]. وقتی نقصمان معلوم شد و کسی به ما تذکر داد که فلان نقص را داری، به جای ناراحتی، باید خوش حال شده و از او تشکر نماییم و هر چه زودتر به فکر علاج و اصلاح باشیم. از این جهت مثلا برای سخن گفتن نباید ترسید که ممکن است نقصی از ما مشاهده شود، بلکه باید با کمال شجاعت سخن را آغاز کرد.
6. اجتماعی شدن:
برای از بین بردن خجالت باید اجتماعی بود و این با رعایت نکات زیر تحقق می پذیرد: الف. پیش قدم شدن در سلام ؛ ب. احوال‏پرسی کردن بعد از سلام با جملات مرسوم و جدا نشدن سریع از فرد مقابل؛ ج. تلاش کردن در کارهای اجتماعی، در محیط خانه، مدرسه و دانشگاه مانند اردو و بازیهای دسته جمعی؛ د. توجه نکردن به اعضای بدن خود (دست، پا، نحوه صحبت و...) و تمرکز بر مطالب مورد نظر در هنگام صحبت با دیگران یا در مقابل جمع؛ ه. مأنوس شدن با افراد خوبی که پرتحرک و فعال بوده و احساس خجالت نمی‌کنند.
7. تلاوت آیات 25 تا 28 سوره ی طه: قالَ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري‏ و یسّر لی امری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي. (موسى) گفت: «پروردگارا! سينه‏ام را گشاده كن
و كارم را برايم آسان گردان! و گره از زبانم بگشاى
تا سخنان مرا بفهمند!
‏سعه‏ى صدر اوّلين شرط موفقيّت در هر كارى است. انسان به جاى ترس و فرار از مسئوليّت، باید امكانات و مقدّمات و ابزار آن را با استعانت از خداوند فراهم کند.[4] این آیه حکایت از ماجرای حضرت موسی دارد که حضرت موسى (ع) نه تنها از مأموريت سنگينى که خدا به او سپرده بود وحشت نكرد، و حتى كمترين تخفيفى از خداوند نخواست، بلكه با آغوش باز از آن استقبال نمود، منتهى وسايل پيروزى در اين مأموريت را از خدا خواست. و از آنجا كه نخستين وسيله ی پيروزى روح بزرگ، فكر بلند و عقل توانا و به عبارت ديگر گشادگى سينه است، عرض كرد: پروردگار من! سينه مرا گشاده بدار»، و از آنجا كه اين راه مشكلات فراوانى دارد كه جز به لطف خدا گشوده نمى‏شود در مرحله دوم از خدا تقاضا كرد كه كارها را بر او آسان گرداند و مشكلات را از سر راهش بردارد، «و كار مرا آسان گردان»، سپس موسى تقاضاى قدرت بيان هر چه بيشتر كرد و عرضه داشت: «و گره از زبانم بگشا»، و مخصوصا علت آن را چنين بيان كرد: «تا سخنان مرا درك كنند».[5]
هر چند شأن نزول این آیه در باره ی سخن گفتن در مقابل دیگران است ولی در موارد دیگر خجالت نیز کارایی دارد پس از آیه، درس توکل به خدا و نهراسیدن از شرایط اجتماعی و تمسخر دیگران و... را استفاده می کنیم و با خواندن این آیه در موقعیت خجالت این درس ها را به خود متذکر می شویم.
پی نوشتها:
[1] النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة؛ بحارالأنوار، ج58 ، ص 65.
[2] قرآن در این باره می فرماید: ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که آن مردم حالشان را تغییردهند؛ رعد، 11.
[3] أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى عُيُوبِي إِلَي؛‏ بحار الأنوار، ج‏71، ص282؛ میزان الحکمه، ماده عیب، شماره 14684.
[4] نک: تفسير نور، ج‏7، ص 337.
[5] برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص 116.
http://farsi.islamquest.net


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.