پرسش :
چرا در برخی ملیتها، خانم ها روی زن دوم حساسیت ندارند و نگرش منفی وجود ندارد؟
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی:
نه اینکه نگرش منفی وجود ندارد، نه اینکه احساس بدی نسبت به هوو ندارند ، آنها هم دارند. این چیزی است که خدا در طبیعت زن قرار داده است . ملیت های مختلف و کشورهای مختلف فرقی نمی کند . اصلش وجود دارد ولی کم و زیاد دارد . وقتی در کشور خودمان بعضی مناطق حساسیت کمتر دارند. تلقی این است که کسانی که هوو دارند همه از صمیم قلب خوشحال هستند . واقعا این جوری نیست. زن در هر کجای عالم و در هر منطقه ای که باشد نسبت به هوو احساس بد دارد . احساس منفی دارد . حالا اگر یک جاهایی پذیرفته اند مثلا چهار تا هوو کنار هم زندگی می کنند، این ها پذیرفته اند نه اینکه خوشحال باشند. در مناطقی داریم که اگر خانمی همسر دوم آقایی نشود ، شوهر گیرش نمی آید و تا آخر عمر مجرد می ماند . هووی زنی نشود تا آخر عمر ازدواج نخواهد کرد. می آید سبک و سنگین میکند . میگوید : اگر من زن دوم بشوم ، هوو دارم رنج می برم اما اگر ازدواج مجددی نکنم ، بی شوهر می مانم . رنج هوو از رنج بی شوهری کمتر است و آن را می پذیرد. خانم اول زیر بار هوو می رود. می بیند آقا زن دوم گرفته و اگر زیر بار این هوو نرود چکار کند؟ مجبور است طلاق بگیرد و جدا بشود. می بیند سه تا فرزند دارد و اگر جدا شود مشکلات زیاد است . بچه هایش آسیب های روحی و روانی می بینند و آینده آنها و بی سرپرست شدن بچه ها باعث میشود که او به این نتیجه برسد که ضرر هوو و رنج هوو کمتر از مشکلات طلاق است و آن را می پذیرد . معنایش این نیست که خوششان می آید و خوشحال هستند . اصلا این را خدا قرار داده است. در عرب به کلمه ی هوو ، ضرر رسان می گویند. دو تا خانم که با هم هوو هستند، سعی میکنند به دیگری ضرر برسانند. در بعضی از کتاب لغت می گویند : بین دو هوو حسد است بخاطر همین می خواهند بهم ضرر برسانند . البته این تعبیر غربی ها است که تعبیر حسد را بکار می برند ولی ما حس تملک بکار می بریم . چون می خواهیم این دو تعبیر از هم فاصله بگیرند. غربی ها روی کلمه ی حسود خیلی کار می کنند . ولی ما حس تملک می گوییم . در روایت های ما ، ائمه ی معصومین دنیا و آخرت را به دو تا هوو تشبیه کرده اند . رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) می فرمایند: دنیا و آخرت مثل دو تا هوو هستند که اگر به یکی بررسی ، از دیگری غافل می مانی . حضرت مسیح می فرماید : مَثل دنیا و آخرت مثل آقایی است که دو تا زن دارد که یکی را راضی کند، دیگری به خشم می آید. این واقعیتی است که در بین خانمها است. حتی در بین زنان پیامبر این رفتار بوده است. گاهی این رقابت زنانه آنها برای پیامبر مشکل درست می کرده و فکر حضرت را مشغول می کرده . گاهی به همین منظور آیاتی هم نازل شده است . در تفسیر نمونه ذیل آیه یک سوره تحریم داستانی را آورده اند قول مشهوری است . پیامبر اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در منزل یکی از خانم هایش بود و او به حضرت عسل می داد . این مطلب به گوش یکی ا زنان دیگر حضرت رسید . خیلی ناراحت شد و گفت: او عسل می دهد که دل حضرت را بدست بیاورد . با یکی از همسران دیگر قرار گذاشتند، در واقع توطئه کردند که هر وقت رسول خدا را دیدند که از منزل او می آید بگویند : سمغ گیاه بد بو میل کرده اید؟ این اتفاق افتاد. حضرت می گوید: من عسل در خانه ی فلانی خورده ام . شاید آن زنبورهایی که این عسل را تولید کرده اند ، روی گیاه بد بو نشسته اند . چون حضرت خیلی به بوی دهانشان اهمیت می دادند . خوش بو بودن، آراستگی و لباسشان خیلی برایشان مهم بوده است . حضرت می فرمایند: پس به فلانی می گویم: دیگر ازاین عسل به من ندهد. ولی این را به مردم نگویید . چون مرم می گویند : پیامبر یک حلال الهی را بر خودش حرام کرده است که بعد آیه نازل شد. چرا چیزی که خدا حلال کرده ، بخاطر رضایت زنانت بر خودت حرام می کنی؟ این ها چیز خیلی عجیبی نیست .
ch3.iribtv.ir
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی:
نه اینکه نگرش منفی وجود ندارد، نه اینکه احساس بدی نسبت به هوو ندارند ، آنها هم دارند. این چیزی است که خدا در طبیعت زن قرار داده است . ملیت های مختلف و کشورهای مختلف فرقی نمی کند . اصلش وجود دارد ولی کم و زیاد دارد . وقتی در کشور خودمان بعضی مناطق حساسیت کمتر دارند. تلقی این است که کسانی که هوو دارند همه از صمیم قلب خوشحال هستند . واقعا این جوری نیست. زن در هر کجای عالم و در هر منطقه ای که باشد نسبت به هوو احساس بد دارد . احساس منفی دارد . حالا اگر یک جاهایی پذیرفته اند مثلا چهار تا هوو کنار هم زندگی می کنند، این ها پذیرفته اند نه اینکه خوشحال باشند. در مناطقی داریم که اگر خانمی همسر دوم آقایی نشود ، شوهر گیرش نمی آید و تا آخر عمر مجرد می ماند . هووی زنی نشود تا آخر عمر ازدواج نخواهد کرد. می آید سبک و سنگین میکند . میگوید : اگر من زن دوم بشوم ، هوو دارم رنج می برم اما اگر ازدواج مجددی نکنم ، بی شوهر می مانم . رنج هوو از رنج بی شوهری کمتر است و آن را می پذیرد. خانم اول زیر بار هوو می رود. می بیند آقا زن دوم گرفته و اگر زیر بار این هوو نرود چکار کند؟ مجبور است طلاق بگیرد و جدا بشود. می بیند سه تا فرزند دارد و اگر جدا شود مشکلات زیاد است . بچه هایش آسیب های روحی و روانی می بینند و آینده آنها و بی سرپرست شدن بچه ها باعث میشود که او به این نتیجه برسد که ضرر هوو و رنج هوو کمتر از مشکلات طلاق است و آن را می پذیرد . معنایش این نیست که خوششان می آید و خوشحال هستند . اصلا این را خدا قرار داده است. در عرب به کلمه ی هوو ، ضرر رسان می گویند. دو تا خانم که با هم هوو هستند، سعی میکنند به دیگری ضرر برسانند. در بعضی از کتاب لغت می گویند : بین دو هوو حسد است بخاطر همین می خواهند بهم ضرر برسانند . البته این تعبیر غربی ها است که تعبیر حسد را بکار می برند ولی ما حس تملک بکار می بریم . چون می خواهیم این دو تعبیر از هم فاصله بگیرند. غربی ها روی کلمه ی حسود خیلی کار می کنند . ولی ما حس تملک می گوییم . در روایت های ما ، ائمه ی معصومین دنیا و آخرت را به دو تا هوو تشبیه کرده اند . رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) می فرمایند: دنیا و آخرت مثل دو تا هوو هستند که اگر به یکی بررسی ، از دیگری غافل می مانی . حضرت مسیح می فرماید : مَثل دنیا و آخرت مثل آقایی است که دو تا زن دارد که یکی را راضی کند، دیگری به خشم می آید. این واقعیتی است که در بین خانمها است. حتی در بین زنان پیامبر این رفتار بوده است. گاهی این رقابت زنانه آنها برای پیامبر مشکل درست می کرده و فکر حضرت را مشغول می کرده . گاهی به همین منظور آیاتی هم نازل شده است . در تفسیر نمونه ذیل آیه یک سوره تحریم داستانی را آورده اند قول مشهوری است . پیامبر اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در منزل یکی از خانم هایش بود و او به حضرت عسل می داد . این مطلب به گوش یکی ا زنان دیگر حضرت رسید . خیلی ناراحت شد و گفت: او عسل می دهد که دل حضرت را بدست بیاورد . با یکی از همسران دیگر قرار گذاشتند، در واقع توطئه کردند که هر وقت رسول خدا را دیدند که از منزل او می آید بگویند : سمغ گیاه بد بو میل کرده اید؟ این اتفاق افتاد. حضرت می گوید: من عسل در خانه ی فلانی خورده ام . شاید آن زنبورهایی که این عسل را تولید کرده اند ، روی گیاه بد بو نشسته اند . چون حضرت خیلی به بوی دهانشان اهمیت می دادند . خوش بو بودن، آراستگی و لباسشان خیلی برایشان مهم بوده است . حضرت می فرمایند: پس به فلانی می گویم: دیگر ازاین عسل به من ندهد. ولی این را به مردم نگویید . چون مرم می گویند : پیامبر یک حلال الهی را بر خودش حرام کرده است که بعد آیه نازل شد. چرا چیزی که خدا حلال کرده ، بخاطر رضایت زنانت بر خودت حرام می کنی؟ این ها چیز خیلی عجیبی نیست .
ch3.iribtv.ir