پرسش :
آيا در روز قيامت انسان ، نباتات و حيوانات برانگيخته مي شوند
پاسخ :
شيعه بر اين باور است که اصول اعتقادات، تقليد ناپذير است و بايد با برهان و استدلال آنها را باور داشت.مساله معاد نيز از جمله همان اصولي است که اعتقاد به اصل وقوع آن بايد مبتني بر عقل و برهان باشد اما از آنجا که عقل به ساير جزئيات مربوط به معاد (مثل کيفيت مرگ، برزخ، حشر، صراط، بهشت و دوزخ و مانند آن) دسترسي ندارد اين امور را بايد از ادله نقلي يعني قرآن و روايات استنباط کرد. و البته بديهي است که آنچه از طريق ادله نقلي اثبات ميشود، به هيچ وجه در تعارض با عقل نخواهد بود بلکه ممکن است صرفا فراتر از درک و فهم و عقل باشد.
يکي از جزئيات مربوط به معاد، مساله حشر حيوانات است. در اين باره بيشتر مفسران و متکلمان بر اين باورند که حيوانات نيز همانند انسانها حشر دارند و به آيات و رواياتي استناد کرده اند؛آياتي چون آيه38 سوره انعام وآيه5 سوره تکوير .اما در پاسخ به اين اشکال که حيوانات از عقل و شعور بي بهرهاند، در نتيجه حشر و عقاب آنها با عدل الهي سازگار نيست، بايد گفت که:
زندگي بسياري از حيوانات، آميخته با نظام جالب و شگفت انگيزي است که روشنگر سطحي از فهم و شعور آنهاست. کيست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفت انگيز لانه و کندو سخناني نشنيده باشد و بر درک و شعور تحسين آميز آنها آفرين نگفته باشد، هيچ مانعي وجود ندارد که اين اعمال همانطور که ظواهرشان نشان ميدهد ناشي از عقل و درک باشد .داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشکر سليمان و داستان هدهد و جريان حضرت سليمان، مويد همين مطلب است. بسيار ميشود که حيوانات بدون تجربه قبلي در برابر حوادث پيش بيني نشده، دست به ابتکار ميزنند و براي شکار يا نجات از دشمن حيلهها و ترفندهايي به کار ميبرند که انسانها را به شگفت وا ميدارند.
شاهد ديگر بر اين مطلب اين است که امروزه بسياري از حيوانات را براي مقاصد قابل توجهي تربيت ميکنند. روشن است که همه اينها را نميتوان ناشي از غريزه دانست زيرا غريزه معمولا سرچشمه کارهاي يکنواخت مي گردد يعني اعمالي که در شرايط خاصي قابل پيش بيني نبوده، بعنوان عکس العمل انجام ميگيرد يا اعمالي که حيوان تحت تربيت انجام ميدهد به فهم و شعور شبيهتر است تا به غريزه به همين جهت است که خداوند در قرآن مردم را به شناخت حيوانات و تفکر درباره خلقت و اعمالشان ترغيب ميکند: « و في خلقکم و ما يبث من دابة آيات لقوم يوقنون[1]».
به فرموده علامه طباطبايي حيوانات در شوون مختلف زندگي خود آرا و عقايدي دارند که اعمال خود را بر آنها مبتني ميسازند و اين آرا مبتني بر اين است که آنها بعضي از امور را حسن و عدل و امور ديگر را قبيح و ظلم ميدانند. و اين امر را دقيقا در خارج ميتوان مشاهده کرد. چرا که با دقت نظر متوجه ميشويم که بين حيوانات از جهت رام و غير رام بودن و عطوفت و قسوت و مانند آن تفاوت است. در نتيجه ميتوان گفت حيوانات به دليل اين اندازه فهم و شعوري که دارند محشور خواهند شد اما بايد توجه داشت که داوري بين حيوانات بر اساس همين اندازه فهم و شعور خواهد بود نه فراتر از آن.
در پايان ذکر اين نکته ضروري است که تکليف، مراحلي دارد و هر مرحله، ادراک و عقلي متناسب خود ميخواهد. تکاليف فراواني که در قوانين اسلامي براي يک انسان وجود دارد بقدري است که بدون داشتن يک سطح عالي از عقل و درک، انجام آنها ممکن نيست و هرگز نميتوان چنين تکاليفي را براي حيوانات پذيرفت اما مرحله ساده و پايين تري از تکليف تصور ميشود که مختصر فهم و شعور براي آن کافي است و نميتوان چنين فهم و چنان تکاليفي را بطور کلي براي حيوانات انکار کرد.وضعيت نباتات نيز با اين توضيحات مشخص گشت.
براي مطالعه بيشتر در اين باره، پيشنهاد ميکنيم به دو منبع ذيل مراجعه کنيد:
تفسير نمونه، ج 5، صص 224 – 227 ذيل آيه 38 سوره انعام
تفسير الميزان، ج 7، صص 74 – 79 ذيل آيه 38 سوره انعام
پی نوشت:
[1] سوره جاثيه،آيه 4
www.shamimm.ir
شيعه بر اين باور است که اصول اعتقادات، تقليد ناپذير است و بايد با برهان و استدلال آنها را باور داشت.مساله معاد نيز از جمله همان اصولي است که اعتقاد به اصل وقوع آن بايد مبتني بر عقل و برهان باشد اما از آنجا که عقل به ساير جزئيات مربوط به معاد (مثل کيفيت مرگ، برزخ، حشر، صراط، بهشت و دوزخ و مانند آن) دسترسي ندارد اين امور را بايد از ادله نقلي يعني قرآن و روايات استنباط کرد. و البته بديهي است که آنچه از طريق ادله نقلي اثبات ميشود، به هيچ وجه در تعارض با عقل نخواهد بود بلکه ممکن است صرفا فراتر از درک و فهم و عقل باشد.
يکي از جزئيات مربوط به معاد، مساله حشر حيوانات است. در اين باره بيشتر مفسران و متکلمان بر اين باورند که حيوانات نيز همانند انسانها حشر دارند و به آيات و رواياتي استناد کرده اند؛آياتي چون آيه38 سوره انعام وآيه5 سوره تکوير .اما در پاسخ به اين اشکال که حيوانات از عقل و شعور بي بهرهاند، در نتيجه حشر و عقاب آنها با عدل الهي سازگار نيست، بايد گفت که:
زندگي بسياري از حيوانات، آميخته با نظام جالب و شگفت انگيزي است که روشنگر سطحي از فهم و شعور آنهاست. کيست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفت انگيز لانه و کندو سخناني نشنيده باشد و بر درک و شعور تحسين آميز آنها آفرين نگفته باشد، هيچ مانعي وجود ندارد که اين اعمال همانطور که ظواهرشان نشان ميدهد ناشي از عقل و درک باشد .داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشکر سليمان و داستان هدهد و جريان حضرت سليمان، مويد همين مطلب است. بسيار ميشود که حيوانات بدون تجربه قبلي در برابر حوادث پيش بيني نشده، دست به ابتکار ميزنند و براي شکار يا نجات از دشمن حيلهها و ترفندهايي به کار ميبرند که انسانها را به شگفت وا ميدارند.
شاهد ديگر بر اين مطلب اين است که امروزه بسياري از حيوانات را براي مقاصد قابل توجهي تربيت ميکنند. روشن است که همه اينها را نميتوان ناشي از غريزه دانست زيرا غريزه معمولا سرچشمه کارهاي يکنواخت مي گردد يعني اعمالي که در شرايط خاصي قابل پيش بيني نبوده، بعنوان عکس العمل انجام ميگيرد يا اعمالي که حيوان تحت تربيت انجام ميدهد به فهم و شعور شبيهتر است تا به غريزه به همين جهت است که خداوند در قرآن مردم را به شناخت حيوانات و تفکر درباره خلقت و اعمالشان ترغيب ميکند: « و في خلقکم و ما يبث من دابة آيات لقوم يوقنون[1]».
به فرموده علامه طباطبايي حيوانات در شوون مختلف زندگي خود آرا و عقايدي دارند که اعمال خود را بر آنها مبتني ميسازند و اين آرا مبتني بر اين است که آنها بعضي از امور را حسن و عدل و امور ديگر را قبيح و ظلم ميدانند. و اين امر را دقيقا در خارج ميتوان مشاهده کرد. چرا که با دقت نظر متوجه ميشويم که بين حيوانات از جهت رام و غير رام بودن و عطوفت و قسوت و مانند آن تفاوت است. در نتيجه ميتوان گفت حيوانات به دليل اين اندازه فهم و شعوري که دارند محشور خواهند شد اما بايد توجه داشت که داوري بين حيوانات بر اساس همين اندازه فهم و شعور خواهد بود نه فراتر از آن.
در پايان ذکر اين نکته ضروري است که تکليف، مراحلي دارد و هر مرحله، ادراک و عقلي متناسب خود ميخواهد. تکاليف فراواني که در قوانين اسلامي براي يک انسان وجود دارد بقدري است که بدون داشتن يک سطح عالي از عقل و درک، انجام آنها ممکن نيست و هرگز نميتوان چنين تکاليفي را براي حيوانات پذيرفت اما مرحله ساده و پايين تري از تکليف تصور ميشود که مختصر فهم و شعور براي آن کافي است و نميتوان چنين فهم و چنان تکاليفي را بطور کلي براي حيوانات انکار کرد.وضعيت نباتات نيز با اين توضيحات مشخص گشت.
براي مطالعه بيشتر در اين باره، پيشنهاد ميکنيم به دو منبع ذيل مراجعه کنيد:
تفسير نمونه، ج 5، صص 224 – 227 ذيل آيه 38 سوره انعام
تفسير الميزان، ج 7، صص 74 – 79 ذيل آيه 38 سوره انعام
پی نوشت:
[1] سوره جاثيه،آيه 4
www.shamimm.ir