پرسش :
شبهه: ائمه ـ عليهم السّلام ـ نزد كسي درس نخوانده اند و علم چنداني ندارند و وحي هم بر آنها نازل نمي شده است تا عالم به علم الهي شوند.
پاسخ :
نخستين شرط براى تصدى مقام امامت علم و آگاهى و دانش نسبت به تمام معارف دينى و نيازهاى مردم و آنچه در امر تعليم و تربيت و هدايت و اداره جوامع انسانى لازم است، مىباشند و بدون چنان علمى اين مسئوليت هرگز به انجام نمىرسد، و ائمه اطهار ـ عليه السّلام ـ از چنين علمى برخوردار بودند و معلومات خويش را هرگز نزد معلمان و در مكتب خانهها و كلاسهاى درس كسب ننمودهاند بلكه آنچه علم داشتهاند علم حضورى (لدنى) بوده است زيرا:
اولاً: با دبير و تحقيق و تفحص در قرآن مجيد و روايات منابع علمى امامان در پنج منبع خلاصه مىشود.
1- آگاهى كامل از كتاب اللَّه
قرآن مجيد بگونهاى كه تفسير و تأويل و ظاهر و باطن و محكم و متشابه آنرا بخوبى مىدانند،[1] قرآن در اين باره فرموده: »ما يعلم تأويله اِلااللَّه و الراسخون فى العلم«. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: »راسخان در علم امير مؤمنان بعد از او هستند».[2]
2- وراثت از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ:
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ تمام معارف و شرايع اسلام را به على ـ عليه السّلام ـ آموخت و طبق بعضى از روايات على ـ عليه السّلام ـ با خط خود در كتابى نوشت و اين علم و آگاهى نسل اندر نسل به فرزندان على ـ عليه السّلام ـ يعنى امامان معصوم رسيد.[3]
3- ارتباط با فرشتگان:
ائمه مانند خضر و ذوالقرنين و مريم كه مطابق ظاهر آيات قرآن با فرشتگان الهى ارتباط داشتند و حقايق از عالم غيب به آنان الهام مىشد، هستند.[4] از حسن بن يحياى مدائنى نقل شده كه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ پرسيدم: هنگامى كه سئوالى از امامى مىشود چگونه (و با چه علمى) جواب مىدهد؟ امام فرمود: گاهى به او الهام مىشود و گاهى از فرشته مىشنود و گاهى هر دو.[5]
4- روح القدس: از رواياتى كه در منابع اهل بيت ـ عليه السّلام ـ وارد شده به خوبى بر مىآيد كه روح القدس روح مقدسى بوده كه با همه پيامبران و انبياء و معصومين بوده و امدادهاى الهى را در موارد مختلف به آنها منتقل مىساخته.[6]
5- نور الهى:[7]
همانطور كه ملاحظه فرموديد منابع علم امامان معصوم متعدد و متنوع است در درجه اول آگاهى آنها به تمام معانى قرآن مجيد و در درجه دوم علومى است كه از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ به آنها به ارث رسيده است و در درجه بعد تأييدات الهى و الهامات قلبى و ارتباط با فرشتگان و عالم غيب است، و در هيچ منبعى نقل نگرديده كه امامى نزد معلمى درس خوانده باشد و يا بعنوان متعلم در مكتب خانهاى حاضر شده باشد و اصولاً با وجود اين منابع متصل به علم لايتناهى الهى كه همهاش هم حضورى است چه نيازى است كه به علم حصولى در نزد افراد كه شأن علمىشان به مراتب از خود ائمه پايينتر است روى آورند.
ثانياً: امامان به عنوان جانشيان پيامبر كه قلمرو مأموريتش جسم و جان و دنيا و آخرت مىباشد بايد علم و دانشى در خور مأموريت عظيمشان داشته باشند تا مردم به آنها اعتماد كنند و دين و آيين خود را در اختيار آنها قرار دهند اين علم 1- بايد خالى از نقص و اشتباه باشد و گرنه جلب اعتماد نمىكند. 2- بايد در خور مأموريتشان باشد يعنى از گذشته و حال و آينده آگاه باشند. 3- چون مأموريتشان ظاهر و باطن اجتماع و درون و برون مردم را شامل است اين علم بايد چنين معلوماتى باشد.[8] و پر واضح است كه علمى با چنين شرايطى از عهده بشر قاصر و عاجز بيرون است و تنها منبعى كه مىتواند چنين شرايطى داشته باشد اتصال به غيب و با علم لدنى و حضورى است و الاّ از علم حصولى كه ساخته و پرداخته حس و تجربه بشرى است چنين چيزى ساخته نيست.
ثالثاً: پارهاى از روايات تصريح شده است كه حجج الهى و ائمه معصومين ـ عليه السّلام ـ همه علوم را از ناحيه خداوند تبارك و تعالى دريافت مىدارند كه در ذيل به دو نمونه از اين روايات اشاره مىكنيم:
1- حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ در ضمن حديث مفصلى درباره امامت فرمود: هنگامى كه خداى تعالى كسى را (به عنوان امام) براى مردم بر مىگزيند به او سعه صدر عطاء مىكند و چشمههاى حكمت را در دلش قرار مىدهد و علم را به وى الهام مىكند تا براى جواب از هيچ سئوالى درنمانده و در تشخيص حق سرگردان نشود.[9]
2- حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودهاند: »كسى كه گمان كند خدا بندهاى را حجت خويش در زمين قرار داده، سپيس تمام آنچه را او به آن نياز دارد از وى پنهان مىكند بر خدا افتراء زده است»[10] ملاحظه مىفرمائيد كه در روايت اول تصريح دارد بگونهاى علم به امامان الهام مىشود كه از هيچ سئوالى درنمانند و در روايت دوم ظاهر مىشود هر كس بگويد كه خداوند همه علوم مورد نياز امام را به او نداده به خدا افتراء زده، بنابراين نيازى به اكتساب نيست.
رابعاً: امامان معصوم ـ عليه السّلام ـ از دوران كودكى از قوه قدسيه الهامى برخوردار بودهاند و نسبت به همه علوم و دانشها مهارت داشتهاند و در برابر همه پرسشهاى مردم در زمينههاى گوناگون براى ايشان عرضه مىشد بدون آنكه به كتب و مأخذى مراجعه كنند بى درنگ پاسخ لازم و قانع كنندهاى را ارائه مىنودند. استاد مصباح در اين زمينه مىفرمايد: بى شك اهل بيت پيامبر بيش از ساير مردم از علوم آن حضرت بهرهمند بودند ولى علوم ائمه اهل بيت منحصر به آنچه از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ شنيده بودند نبوده بلكه ايشان از نوعى علوم غير عادى نيز بهرهمند بودهاند كه به صورت الهام و تحديث به ايشان افاضه مىشده است و با چنين علمى بود كه بعضى از ائمه اطهار در سنين طفوليت به مقام امامت مىرسيدند و از همه چيز آگاه بودند و نيازى به تعلم و فراگيرى از ديگران نداشتند.[11]
حاصل آنكه همه علم امامان معصوم (عليهم السلام) حضورى و لدنى بوده است و از ناحيه خداوند تبارك و تعالى به ايشان رسديه يا بواسطه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و يا بواسطه الهام و يا بواسطه تحديث فرشتگان و نيازمند كسب علوم از دانشمندان بشرى نبودهاند بلكه اين ائمه بودهاند كه مشكلات علمى دانشمندان را حل مىنمودهاند و تاريخ بهريتن شاهد بر اين مدعا است.
[1] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن )دار الكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1377) ج9، ص119.
[2] . اصول كافى، ج1، ص213.
[3] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[4] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[5] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[6] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[7] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[8] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص116-115، با مقدارى تغيير و تلخيص.
[9] . مجلسى، بحار الانوار، ج26، ص137.
[10] . مجلسى، بحار الانوار، ج26، ص137.
[11] . استاد مصباح يزدى، آموزش عقايد (سه جلد در يك جلد) انتشارات سازمان تبليغات اسلامى، چاپ سوم، 1378، ص322-321.
www.andisheqom.com
نخستين شرط براى تصدى مقام امامت علم و آگاهى و دانش نسبت به تمام معارف دينى و نيازهاى مردم و آنچه در امر تعليم و تربيت و هدايت و اداره جوامع انسانى لازم است، مىباشند و بدون چنان علمى اين مسئوليت هرگز به انجام نمىرسد، و ائمه اطهار ـ عليه السّلام ـ از چنين علمى برخوردار بودند و معلومات خويش را هرگز نزد معلمان و در مكتب خانهها و كلاسهاى درس كسب ننمودهاند بلكه آنچه علم داشتهاند علم حضورى (لدنى) بوده است زيرا:
اولاً: با دبير و تحقيق و تفحص در قرآن مجيد و روايات منابع علمى امامان در پنج منبع خلاصه مىشود.
1- آگاهى كامل از كتاب اللَّه
قرآن مجيد بگونهاى كه تفسير و تأويل و ظاهر و باطن و محكم و متشابه آنرا بخوبى مىدانند،[1] قرآن در اين باره فرموده: »ما يعلم تأويله اِلااللَّه و الراسخون فى العلم«. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: »راسخان در علم امير مؤمنان بعد از او هستند».[2]
2- وراثت از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ:
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ تمام معارف و شرايع اسلام را به على ـ عليه السّلام ـ آموخت و طبق بعضى از روايات على ـ عليه السّلام ـ با خط خود در كتابى نوشت و اين علم و آگاهى نسل اندر نسل به فرزندان على ـ عليه السّلام ـ يعنى امامان معصوم رسيد.[3]
3- ارتباط با فرشتگان:
ائمه مانند خضر و ذوالقرنين و مريم كه مطابق ظاهر آيات قرآن با فرشتگان الهى ارتباط داشتند و حقايق از عالم غيب به آنان الهام مىشد، هستند.[4] از حسن بن يحياى مدائنى نقل شده كه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ پرسيدم: هنگامى كه سئوالى از امامى مىشود چگونه (و با چه علمى) جواب مىدهد؟ امام فرمود: گاهى به او الهام مىشود و گاهى از فرشته مىشنود و گاهى هر دو.[5]
4- روح القدس: از رواياتى كه در منابع اهل بيت ـ عليه السّلام ـ وارد شده به خوبى بر مىآيد كه روح القدس روح مقدسى بوده كه با همه پيامبران و انبياء و معصومين بوده و امدادهاى الهى را در موارد مختلف به آنها منتقل مىساخته.[6]
5- نور الهى:[7]
همانطور كه ملاحظه فرموديد منابع علم امامان معصوم متعدد و متنوع است در درجه اول آگاهى آنها به تمام معانى قرآن مجيد و در درجه دوم علومى است كه از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ به آنها به ارث رسيده است و در درجه بعد تأييدات الهى و الهامات قلبى و ارتباط با فرشتگان و عالم غيب است، و در هيچ منبعى نقل نگرديده كه امامى نزد معلمى درس خوانده باشد و يا بعنوان متعلم در مكتب خانهاى حاضر شده باشد و اصولاً با وجود اين منابع متصل به علم لايتناهى الهى كه همهاش هم حضورى است چه نيازى است كه به علم حصولى در نزد افراد كه شأن علمىشان به مراتب از خود ائمه پايينتر است روى آورند.
ثانياً: امامان به عنوان جانشيان پيامبر كه قلمرو مأموريتش جسم و جان و دنيا و آخرت مىباشد بايد علم و دانشى در خور مأموريت عظيمشان داشته باشند تا مردم به آنها اعتماد كنند و دين و آيين خود را در اختيار آنها قرار دهند اين علم 1- بايد خالى از نقص و اشتباه باشد و گرنه جلب اعتماد نمىكند. 2- بايد در خور مأموريتشان باشد يعنى از گذشته و حال و آينده آگاه باشند. 3- چون مأموريتشان ظاهر و باطن اجتماع و درون و برون مردم را شامل است اين علم بايد چنين معلوماتى باشد.[8] و پر واضح است كه علمى با چنين شرايطى از عهده بشر قاصر و عاجز بيرون است و تنها منبعى كه مىتواند چنين شرايطى داشته باشد اتصال به غيب و با علم لدنى و حضورى است و الاّ از علم حصولى كه ساخته و پرداخته حس و تجربه بشرى است چنين چيزى ساخته نيست.
ثالثاً: پارهاى از روايات تصريح شده است كه حجج الهى و ائمه معصومين ـ عليه السّلام ـ همه علوم را از ناحيه خداوند تبارك و تعالى دريافت مىدارند كه در ذيل به دو نمونه از اين روايات اشاره مىكنيم:
1- حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ در ضمن حديث مفصلى درباره امامت فرمود: هنگامى كه خداى تعالى كسى را (به عنوان امام) براى مردم بر مىگزيند به او سعه صدر عطاء مىكند و چشمههاى حكمت را در دلش قرار مىدهد و علم را به وى الهام مىكند تا براى جواب از هيچ سئوالى درنمانده و در تشخيص حق سرگردان نشود.[9]
2- حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودهاند: »كسى كه گمان كند خدا بندهاى را حجت خويش در زمين قرار داده، سپيس تمام آنچه را او به آن نياز دارد از وى پنهان مىكند بر خدا افتراء زده است»[10] ملاحظه مىفرمائيد كه در روايت اول تصريح دارد بگونهاى علم به امامان الهام مىشود كه از هيچ سئوالى درنمانند و در روايت دوم ظاهر مىشود هر كس بگويد كه خداوند همه علوم مورد نياز امام را به او نداده به خدا افتراء زده، بنابراين نيازى به اكتساب نيست.
رابعاً: امامان معصوم ـ عليه السّلام ـ از دوران كودكى از قوه قدسيه الهامى برخوردار بودهاند و نسبت به همه علوم و دانشها مهارت داشتهاند و در برابر همه پرسشهاى مردم در زمينههاى گوناگون براى ايشان عرضه مىشد بدون آنكه به كتب و مأخذى مراجعه كنند بى درنگ پاسخ لازم و قانع كنندهاى را ارائه مىنودند. استاد مصباح در اين زمينه مىفرمايد: بى شك اهل بيت پيامبر بيش از ساير مردم از علوم آن حضرت بهرهمند بودند ولى علوم ائمه اهل بيت منحصر به آنچه از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ شنيده بودند نبوده بلكه ايشان از نوعى علوم غير عادى نيز بهرهمند بودهاند كه به صورت الهام و تحديث به ايشان افاضه مىشده است و با چنين علمى بود كه بعضى از ائمه اطهار در سنين طفوليت به مقام امامت مىرسيدند و از همه چيز آگاه بودند و نيازى به تعلم و فراگيرى از ديگران نداشتند.[11]
حاصل آنكه همه علم امامان معصوم (عليهم السلام) حضورى و لدنى بوده است و از ناحيه خداوند تبارك و تعالى به ايشان رسديه يا بواسطه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و يا بواسطه الهام و يا بواسطه تحديث فرشتگان و نيازمند كسب علوم از دانشمندان بشرى نبودهاند بلكه اين ائمه بودهاند كه مشكلات علمى دانشمندان را حل مىنمودهاند و تاريخ بهريتن شاهد بر اين مدعا است.
[1] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن )دار الكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1377) ج9، ص119.
[2] . اصول كافى، ج1، ص213.
[3] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[4] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[5] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[6] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[7] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص131-126.
[8] . آيهاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن (پيشين) ج9، ص116-115، با مقدارى تغيير و تلخيص.
[9] . مجلسى، بحار الانوار، ج26، ص137.
[10] . مجلسى، بحار الانوار، ج26، ص137.
[11] . استاد مصباح يزدى، آموزش عقايد (سه جلد در يك جلد) انتشارات سازمان تبليغات اسلامى، چاپ سوم، 1378، ص322-321.
www.andisheqom.com