شنبه، 22 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اعجاز «قرآن» در چيست؟


پاسخ :
قرآن از جهات مختلفي جنبه اعجاز دارد، كه بحث گسترده درباره يكايك آنها از گنجايش اين رساله بيرون است و ما به طور فشرده آنها را ياد‌آور مي‌شويم:
در روز نزول قرآن، نخستين چيزي كه چشم جهان عرب و استادان سخن و بلاغت را گرفت همان زيبايي كلمات، شگفتي و تازگي تركيب، و برتري معاني قرآن بود كه از مجموع آن به فصاحت و بلاغت تعبير مي‌آورند. اين ويژگي بر عرب آن روز (و امروز) كاملاً مشهود بوده و از همين رو پيامبر گرامي با تلاوت پي‌در‌پي آيات قرآن و دعوت مكرر به تحدي، قهرمانان عرصه سخن و استادان بلاغت را به خضوع و خشوع وامي‌داشت و وادارشان مي‌كرد كه در برابر عظمت كلام او انگشت حيرت به دندان گرفته، و به فوق بشري بودن آن اذعان كنند.
وليد بن مغيره، استاد سخن و شعر قريش، پس از شنيدن آياتي چند از پيامبر درباره آن چنين داوري كرد:«به خدا سوگند، هم اكنون از محمد (ص) سخني شنيدم كه نه به سخن انسانها،‌ و نه به سخن جنيان مي‌ماند. سخني است داراي شريني و زيبايي خاص. شاخه‌هاي كلام وي پربار، و ريشه آن پربركت است؛ سخني است والا كه هيچ سخني برجسته‌تر از آن نيست، يعني هرگز قابل رقابت نمي‌باشد».(مجمع‌البيان، 5/387).
اين تنها وليد بن مغيره نيست كه در برابر جمال ظاهري و شكوه معنوي قرآن سر تعظيم فرود آورده است، بلكه ديگر بلغاي عرب نيز نظير عتبه بن ربيعه و طفيل بن عمرو نيز اظهار عجز كرده و به اعجاز ادبي قرآن اعتراف كرده‌اند. البته عرب جاهلي به علت پايين بودن سطح فرهنگ خويش، از قرآن جز اين جنبه از اعجاز را درك نمي‌كرد، اما زماني كه اسلام، خورشيدوار، بر ربع مسكون جهان تابيد، متفكران جهان به غور و تأمّل در آيات بلند اين كتاب پرداخته و علاوه بر جهات ادبي، از جهات ديگر قرآن نيز كه هر يك مستقلاً گواهي روشن بر ارتباط آن با عالم قدس است بهره گرفته‏اند و در هر عصر نكته‌هائي تازه از حقايق بي‌پايان آن آموختند، كه اين رشته همچنان ادامه دارد... .
اعجاز ادبي قران را به اختصار بيان كرديم. اكنون برآنيم كه به طور فشرده به جلوه‌هاي ديگري از اعجاز قرآن اشاره كنيم. اگر اعجاز ادبي قرآن، تنها براي كساني قابل درك است كه در زبان عربي مهارت كافي داشته باشند، خوشبختانه ديگر جلوه‌هاي اعجاز قرآن براي ديگران نيز قابل فهم است.
الف- آورنده قرآن، يك فرد امي و درس ناخوانده است؛ نه مدرسه‌اي رفته، نه در برابر استادي زانو زده، و نه كتابي را خوانده است، چنانكه مي‌فرمايد: «ما كُنْتَ تَتْلوا من قبلهِ مِنْ كتابٍ و لا تَخُطُّهُ بيمينِكَ إذاً لارتابَ المُبْطِلونَ» عنكبوت/108: [پيش از اين نه كتابي مي‌خواندي و نه با دست چيزي مي‌نوشتي، كه اگر غير از اين بود باطل گرايان {در حقانيت رسالت تو} ترديد مي‌كردند].
پيامبر گرامي (ص) اين آيه را بر مردم تلاوت كرد كه از كارنامة زندگي او كاملاً مطلع بودند. طبعاً اگر وي سابقه تحصيل داشت او را در اين ادعا تكذيب مي‌كردند، و اگر مي‌بينيم برخي او را متهم مي‌كردند كه «قرآن را بشري به وي مي‌آموزد» نحل/103 اين تهمت نيز بسان ديگر تهمت‏ها كاملاً بي اساس بود، چنانكه قرآن اين اتهام را رد كرده و مي‌فرمايد:«آن كس كه مي‌گويند قرآن را به پيامبر آموخته، از غير عرب است، در حاليكه زبان قرآن عربي فصيح است. نحل/103
ب- قرآن طي مدت بيست و سه سال در شرايط گوناگون (صلح و جنگ، سفر و حضر و ...) توسط پيامبر اسلام (ص) تلاوت شده است. طبيعت يك چنين سخن گفتني ايجاب مي‌كند كه در گفتار گوينده نوعي دوگانگي بلكه چندگانگي پيش‌ آيد. مؤلفاني كه كتاب خود را در شرايطي يكسان و با رعايت اصول هماهنگي مي‌نويسند، چه بسا دچار اختلاف و ناهماهنگي در كلام مي‌شوند، چه رسد به كساني كه سخني را به تدريج، و در اوضاع و احوال مختلف، القا مي‌كنند.
در خور توجه است كه قرآن كريم درباره موضوعات گوناگون از الهيات، تاريخ، تشريع و قانونگذاري، اخلاق، طبيعت و غيره سخن گفته، و در عين حال مجموعه آن از سر تا به بن داراي عاليترين نوع هماهنگي و انسجام از نظر محتوا، و سبك سخن گفتن است. قرآن خود اين جنبه از اعجاز را ياد‌آور شده و مي‌فرمايد: «أَفلا يَتَدبَّرونَ الْقُرآنَ وَ لَو كانَ‌ مِنْ عِنْدِ غيرِ اللهِ لَوَجُدوا فيهِ اخْتلافاً كثيراً» نساء/82: آيا در قرآن تدبر نمي‌كنند؟ اگر از جانب غير خدا بود، در آن اختلاف بسيار مي‌يافتند.
ج- قرآن كريم، فطرت ثابت انسان را مدّ نظر قرار داده و بر اساس آن قانونگذاري كرده است. در نتيجه اين بينش اساسي، به همه ابعاد روحي و زواياي حيات انسان توجه كرده و اصولي كلي را، كه هرگز كهنگي و زوال نمي‏پذيرد، يادآور شده است. از ويژگيهاي قوانين كلي اسلام آن است كه در شرايط گوناگون و محيط‌هاي مختلف قابل اجراست، و مسلمانان زماني كه بر بخش عظيمي از جهان دست يافته بودند، در پرتو همين قوانين، قرنها جوامع بشري را با قدرت و عظمت اداره كردند. امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «إنّ للهَ لم يَدعْ شيئاً تحتاجُ إليه الاُمه إلا أنزله في كتابهِ و بيَّنه لرسُولهِ و جَعَلَ لكل شيء حدّاً و جَعَل عليه دليلاً» (كافي: 1/59): خداوند هيچ چيزي را كه مردم به آن نيازمندند وانگذارنده مگر اينكه در كتاب خود از آن سخن گفته و براي رسول خود حكمش را توضيح داده است، و براي هر چيزي حدي، و براي هر حدي دليلي معين كرده است.
د ـ قرآن در آيات مختلف به مناسبتهاي گوناگون اسرار جهان آفرينش را كه بشر آن روز از آن آگاهي نداشت بيان كرده است، و كشف اين اسرار براي فرد درس نخوانده كه در يك جامعه بي خبر از همه چيز زندگي مي‌كند، جز از طريق وحي امكان‌پذير نيست. كشف قانون جاذبه از افتخارات علم جديد به شمار مي‏رود و اينك استواري كاخ آفرينش را در پايه آن تفسير مي‏كنند. قرآن در جمله بسيار كوتاهي `پرده از اين قانون برداشته و مي‌فرمايد: «اللهُ الّذي رَفَعَ السَّمواتِ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَونَها» رعد/2 [خدايي كه آسمانها را بدون ستون مرئي برافراشته است]. كشف قانون زوجيت عمومي يكي ديگر از دست آوردهاي علم جديد است، و قرآن كريم در روزگاري كه كمترين اطلاعي در اين‌باره موجود نبود از آن خبر داده مي‌فرمايد: «وَمِنْ كُلِّ شيءٍ خَلَقْنا زَوجينِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَرونَ» ذاريات/49 [از هر چيزي جفت آفريديم، باشد كه متذكر شويد.] و نمونه‌هاي ديگر كه در كتابهاي تفسير و كلام يا دائره المعارف بيان شده‌اند.
هـ - قرآن پيش از وقوع برخي حوادث، قاطعانه از آنها خبر داده و گزارهاي وي نيز دقيقاً به وقوع پيوست است. نمونه‌هاي اين امر زياد است كه تنها به يك مورد آن اشاره مي‌كنيم: روزي كه روميان خداپرست مسيحي، مغلوب ساسانيان آتش‌پرست گرديدند؛ مشركان عرب اين ماجرا را به فال نيك گرفته و گفتند ما نيز بر خداپرستان جزيره العرب (مسلمانان) پيروز خواهيم شد. قرآن در آن موقع قاطعانه خبر داد: «غُلِبَتِ الرُّومُ * في أَدْني الأرضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ * في بِضْعِ سِنينَ للهِ الأمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمؤمنون» روم/1-4 [روميان در نزديك‏ترين زمين (به ديار عرب) مغلوب شدند، و آنان پس از اين شكست، در مدت كمي (ميان سه تا نه سال) بر حريف پيروز خواهند شد]. چيزي نگذشت كه اين پيشگويي به وقوع پيوست، و هم‏زمان هر دو گروه خداپرست (مسيحيان روم و مسلمانان عربستان) بر دشمنان خويش (ايران ساساني و مشركان قريش) پيروز شدند. از اين جهت در ذيل آيه از سرور و شادماني مؤمنان سخن مي‌گويد و مي‌فرمايد: «يَوْمَئِذٍ يَفْرحُ الْمؤْمِنون» زيرا اين دو پيروزي همزمان رخ دادند.
و- قرآن زندگاني پيامبران و امتهاي پيشين را در سوره‌هاي مختلف با تعبير‌هاي گوناگون بيان كرده است. اين سرگذشتها در كتب عهدين (تورات و انجيل) نيز وارد شده است، ولي به هنگام مقايسه روشن مي‌شود كه قرآن يكسره وحي الهي است، ولي آنجه در عهدين آمده از دستبرد تحريفگران مصون نمانده است. در گزارش قرآن از زندگي پيامبران، كوچكترين مطلبي بر خلاف عقل و فطرت بي تناسب با مقام والاي پيامبران وجود ندارد، در حاليكه در قصص عهدين اين نوع نارساييها فراوان است. در اين زمينه تنها مقايسه ميان قرآن با عهدين در مورد سرگذشت آدم كافي است.
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.