پرسش :
نظر و ديدگاه على (عليه السلام) درباره جانشين پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) چه بوده است؟
پاسخ :
ديدگاه امام على(عليه السلام) را درباره جانشينى پيامبر و زمامدارى مسلمانان مى توان به سه بخش تقسيم نمود. نخست ضرورت معرفى جانشين از جانب پيامبر و اهتمام آن حضرت به اين مهم; دوم اوصاف و شرايط لازم براى جانشين پيامبر و حاكم حكومت اسلامى; سوم جانشينان جامع شرايط.
الف) معرفى جانشين از جانب پيامبر(صلى الله عليه وآله)
از منظر على(عليه السلام)، گزينش جانشين و خليفه، سنّت و روش پيامبران پيشين بوده، چنان كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)نيز به آن عمل نموده و هرگز مردم را سرگردان رها نكرده است. ايشان مى فرمايد: «رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) در ميان شما مردم جانشينى برگزيد، همچنان كه تمام پيامبران گذشته براى امت هاى خود برگزيدند; زيرا آنها هرگز انسان ها را سرگردان رها نكردند و بدون معرفى راهى روشن و گذاشتن نشانه هايى استوار از ميان مردم نرفتند».[1]
اين بيان گهربار امير مؤمنان(عليه السلام)، مبين اين واقعيت است كه انتخاب جانشين، سنّت و شيوه پيامبران گذشته بوده است و آنان با تعيين راه روشن و نشانه هاى استوار، مردم را به حال خود وانگذاشته اند. بر همين مبنا، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز جانشينان خويش را برگزيده است.
ب) ويژگى هاى جانشينان پيامبر(صلى الله عليه وآله)
امام على(عليه السلام) شرايط و ويژگى هاى بسيارى را براى خليفه مسلمانان و جانشين پيامبر برمى شمرد كه مهم ترين آنها عبارت اند از:
1. توانايى اداره جامعه و آگاهى به فرمان ها و احكام الهى;
اميرمؤمنان على(عليه السلام) در اين خصوص مى فرمايد: «اى مردم! سزاوار به خلافت كسى است كه بدان تواناتر باشد و در آگاهى از فرمان خدا داناتر; تا اگر آشوبگرى به فتنه انگيزى برخيزد، به حق بازگردانده شود و اگر سر باز زند، با او مبارزه شود».[2]
2. صداقت با مردم و آخرت نگرى
آن حضرت درباره اين ويژگى مى فرمايد: «پس بايد امام و راهنماى مردم به مردم راست بگويد و راه خرد پويد و از فرزندان آخرت باشد و به يقين بداند كه از آن جا آمده و به آن جا خواهد رفت».[3]
3. برخوردارى از سجاياى اخلاقى و منش هاى نيكو
امام على(عليه السلام) خصلت هايى چون بخيل نبودن، دانايى و عدالت را براى خليفه مسلمانان ضرورى و لازم مى داند. آن حضرت مى فرمايد: «و همانا دانستيد كه سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان مردم و بر غنيمت ها و احكام مسلمانان ولايت يابد و امامت آنان را عهده دار شود تا در مال هاى آنها حريص گردد. و نادان نيز لياقت رهبرى ندارد; چون با نادانى خود مسلمانان را به گمراهى مى كشاند. ستمكار نيز نمى تواند زمامدار باشد; چون با ستم خويش حق مردم را غصب مى كند. و نه آن كه در تقسيم اموال عدالت را رعايت نمى كند; چرا كه گروهى را از حق خود محروم مى سازند. و نه آن كه رشوه گير است; چرا كه او نيز حقوق مردم را پايمال مى كند و نه آن كه سنّت پيامبر را ضايع مى كند، زيرا كه امت اسلامى را به هلاكت مى كشاند».[4]
ج) جانشينان واقعى پيامبر(صلى الله عليه وآله)
پس از بيان ضرورت گزينش جانشين از ناحيه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و اوصافى كه بايد خليفه از آن برخوردار باشد، مى توان جمع اين دو ويژگى را در گروهى خاص كه همانا اهل بيت پيامبر(عليهم السلام) مى باشند، مشاهده كرد و به امامت و جانشينى آنان يقين نمود. امام على(عليه السلام) اين واقعيت را با تعابير و عبارات گوناگون بيان فرموده اند. ايشان در بيان آشكارى چراغ هاى هدايت و تشويق مردم به تمسك به آنان مى فرمايد: «مردم به كجا مى رويد؟ و كى باز مى گرديد؟ علامت هاى حق برپاست و نشانه هاى آن هويداست. گمراهى تا كجا؟ سرگشتگى تا كجا و چرا؟ خاندان پيامبرتان ميان شماست كه زمامداران حق و يقينند و پيشوايان دينند و با ذكر جميل و گفتار راست قرينند. پس حرمت آنان را همچون قرآن نيك بداريد و چون تشنگانى كه به آبشخور روند، روى به آنان آريد».[5]
و در جاى ديگر مى فرمايد: «خاندان پيامبر، مايه حيات دانش و نابود كننده نادانى اند. بردبارى شان شما را از دانش آنها خبر مى دهد و ظاهرشان از صفاى باطنشان و سكوتشان از حكمت هاى گفتارشان. هرگز با حق مخالفت نكردند و در آن اختلاف ننمودند. آنان ستون هاى دينند و پناهگاه مردم. به وسيله آنان حق به جايگاه خود باز مى گردد و باطل از جاى خود رانده و از بن كنده مى شود. دين را چنان كه بايد دانستند و فراگرفتند و به كار بستند».[6]
با توجه به آن چه گفته شد، از ديدگاه امام على(عليه السلام) جانشينان پيامبر برگزيده شده خداوند به واسطه پيامبر هستند و اين اقدام پيامبر سنتى رايج در ميان انبيا بوده است. ايشان اهل بيت پيامبرند كه به صفات و خصايص والايى بر مردم برترى يافته اند; چنان كه حاكم اسلامى بايد ويژگى هاى خاص داشته باشد. بارى، اين منصب هر كسى را نشايد و آن كسى را سزاست كه بر انجام آن تواناست و در راستى و عدالت و بى رغبتى به دنيا پابرجاست.[7]
پی نوشتها:
[1]. همان، خطبه 1.
[2]. همان، خطبه 173.
[3]. همان، خطبه 154، ص 284.
[4]. همان، خطبه 131.
[5]. همان، خطبه 87.
[6]. همان، خطبه 239.
[7]. جهت آگاهى بيش تر ر.ك: «روابط امام على و خلفا»، (رجبى، موسوى كاشمرى، رهدار)، ص 83 ـ 141، (انتشارات مؤسسه آموزشى پژوهشى مذاهب اسلامى).
www.mazaheb.ir
ديدگاه امام على(عليه السلام) را درباره جانشينى پيامبر و زمامدارى مسلمانان مى توان به سه بخش تقسيم نمود. نخست ضرورت معرفى جانشين از جانب پيامبر و اهتمام آن حضرت به اين مهم; دوم اوصاف و شرايط لازم براى جانشين پيامبر و حاكم حكومت اسلامى; سوم جانشينان جامع شرايط.
الف) معرفى جانشين از جانب پيامبر(صلى الله عليه وآله)
از منظر على(عليه السلام)، گزينش جانشين و خليفه، سنّت و روش پيامبران پيشين بوده، چنان كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)نيز به آن عمل نموده و هرگز مردم را سرگردان رها نكرده است. ايشان مى فرمايد: «رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) در ميان شما مردم جانشينى برگزيد، همچنان كه تمام پيامبران گذشته براى امت هاى خود برگزيدند; زيرا آنها هرگز انسان ها را سرگردان رها نكردند و بدون معرفى راهى روشن و گذاشتن نشانه هايى استوار از ميان مردم نرفتند».[1]
اين بيان گهربار امير مؤمنان(عليه السلام)، مبين اين واقعيت است كه انتخاب جانشين، سنّت و شيوه پيامبران گذشته بوده است و آنان با تعيين راه روشن و نشانه هاى استوار، مردم را به حال خود وانگذاشته اند. بر همين مبنا، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز جانشينان خويش را برگزيده است.
ب) ويژگى هاى جانشينان پيامبر(صلى الله عليه وآله)
امام على(عليه السلام) شرايط و ويژگى هاى بسيارى را براى خليفه مسلمانان و جانشين پيامبر برمى شمرد كه مهم ترين آنها عبارت اند از:
1. توانايى اداره جامعه و آگاهى به فرمان ها و احكام الهى;
اميرمؤمنان على(عليه السلام) در اين خصوص مى فرمايد: «اى مردم! سزاوار به خلافت كسى است كه بدان تواناتر باشد و در آگاهى از فرمان خدا داناتر; تا اگر آشوبگرى به فتنه انگيزى برخيزد، به حق بازگردانده شود و اگر سر باز زند، با او مبارزه شود».[2]
2. صداقت با مردم و آخرت نگرى
آن حضرت درباره اين ويژگى مى فرمايد: «پس بايد امام و راهنماى مردم به مردم راست بگويد و راه خرد پويد و از فرزندان آخرت باشد و به يقين بداند كه از آن جا آمده و به آن جا خواهد رفت».[3]
3. برخوردارى از سجاياى اخلاقى و منش هاى نيكو
امام على(عليه السلام) خصلت هايى چون بخيل نبودن، دانايى و عدالت را براى خليفه مسلمانان ضرورى و لازم مى داند. آن حضرت مى فرمايد: «و همانا دانستيد كه سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان مردم و بر غنيمت ها و احكام مسلمانان ولايت يابد و امامت آنان را عهده دار شود تا در مال هاى آنها حريص گردد. و نادان نيز لياقت رهبرى ندارد; چون با نادانى خود مسلمانان را به گمراهى مى كشاند. ستمكار نيز نمى تواند زمامدار باشد; چون با ستم خويش حق مردم را غصب مى كند. و نه آن كه در تقسيم اموال عدالت را رعايت نمى كند; چرا كه گروهى را از حق خود محروم مى سازند. و نه آن كه رشوه گير است; چرا كه او نيز حقوق مردم را پايمال مى كند و نه آن كه سنّت پيامبر را ضايع مى كند، زيرا كه امت اسلامى را به هلاكت مى كشاند».[4]
ج) جانشينان واقعى پيامبر(صلى الله عليه وآله)
پس از بيان ضرورت گزينش جانشين از ناحيه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و اوصافى كه بايد خليفه از آن برخوردار باشد، مى توان جمع اين دو ويژگى را در گروهى خاص كه همانا اهل بيت پيامبر(عليهم السلام) مى باشند، مشاهده كرد و به امامت و جانشينى آنان يقين نمود. امام على(عليه السلام) اين واقعيت را با تعابير و عبارات گوناگون بيان فرموده اند. ايشان در بيان آشكارى چراغ هاى هدايت و تشويق مردم به تمسك به آنان مى فرمايد: «مردم به كجا مى رويد؟ و كى باز مى گرديد؟ علامت هاى حق برپاست و نشانه هاى آن هويداست. گمراهى تا كجا؟ سرگشتگى تا كجا و چرا؟ خاندان پيامبرتان ميان شماست كه زمامداران حق و يقينند و پيشوايان دينند و با ذكر جميل و گفتار راست قرينند. پس حرمت آنان را همچون قرآن نيك بداريد و چون تشنگانى كه به آبشخور روند، روى به آنان آريد».[5]
و در جاى ديگر مى فرمايد: «خاندان پيامبر، مايه حيات دانش و نابود كننده نادانى اند. بردبارى شان شما را از دانش آنها خبر مى دهد و ظاهرشان از صفاى باطنشان و سكوتشان از حكمت هاى گفتارشان. هرگز با حق مخالفت نكردند و در آن اختلاف ننمودند. آنان ستون هاى دينند و پناهگاه مردم. به وسيله آنان حق به جايگاه خود باز مى گردد و باطل از جاى خود رانده و از بن كنده مى شود. دين را چنان كه بايد دانستند و فراگرفتند و به كار بستند».[6]
با توجه به آن چه گفته شد، از ديدگاه امام على(عليه السلام) جانشينان پيامبر برگزيده شده خداوند به واسطه پيامبر هستند و اين اقدام پيامبر سنتى رايج در ميان انبيا بوده است. ايشان اهل بيت پيامبرند كه به صفات و خصايص والايى بر مردم برترى يافته اند; چنان كه حاكم اسلامى بايد ويژگى هاى خاص داشته باشد. بارى، اين منصب هر كسى را نشايد و آن كسى را سزاست كه بر انجام آن تواناست و در راستى و عدالت و بى رغبتى به دنيا پابرجاست.[7]
پی نوشتها:
[1]. همان، خطبه 1.
[2]. همان، خطبه 173.
[3]. همان، خطبه 154، ص 284.
[4]. همان، خطبه 131.
[5]. همان، خطبه 87.
[6]. همان، خطبه 239.
[7]. جهت آگاهى بيش تر ر.ك: «روابط امام على و خلفا»، (رجبى، موسوى كاشمرى، رهدار)، ص 83 ـ 141، (انتشارات مؤسسه آموزشى پژوهشى مذاهب اسلامى).
www.mazaheb.ir