پرسش :
آيا جسم انسانها در قيامت به همين اندازه فعلي جسمشان است؟
پاسخ :
جسم و بدن بمنزله لباس براى روح است و مهم اين است كه روح كه حقيقت آدمى است با يك بدن در صحنه قيامت حاضر مىشود و جسم خاص مهم نيست. بعلاوه آنكه جسم انسان درقيامت كالبدى جديد است كه متناسب بااعمال انسان شناخته شده و سيما و شكل آن صورت اعمال و ملكات باطنى انسان است .اما اين كه اين بدن چه رابطهاى با پيكر دنيايى دارد دقيقا معلوم نيست و نظريات مختلفى پيرامون آنها ابراز گرديده است.
توضيح بيشتر اين كه:
در اول حشر و پس از «نفخه احيا»، هر روحى به سوى ذرات بدن خود و ذرات هم به سوى روح خود كشيده مىشود و با وجود تحوّلاتى در هر دو جانب، باز روح، جسم خود را و جسم، روح خود را پيدا مىكند و در يك شرايط خاص، بر پايه همين سنخيت موجود ميان روح و ذرات بدنى، دوباره ذرات بدنى به صورت بدن در مىآيد و به طرف روح كشيده مىشود. روح نيز به سوى اين ذرات كشيده مىشود و دوباره با هم اتحاد پيدا مىكنند.
امّا براى ورود به عالم قيامت بايد روح و جسم، با تحولاتى قابليت ورود را كسب كنند؛ زيرا بدن مادى و روح برزخى و در مجموع موجودات و عوالم وجود، احكام و آثار و خواص خود را داشته؛ با اين خصوصيتها با عالم حشر و عوالم بالاتر از آن و احكام و آثار آنها نمىسازد و با آنها متناسب نيست بنابراين، بايد تمام هستى و از جمله بدن خاكى و روح برزخى، اين نقايص و خصايص را از دست داده و خصوصيات جديدى را كسب كند.
قرآن و احاديث، با تعابير گوناگون به اين حقيقت اشاره دارند كه: «جسم و روح» به تبع همه موجودات ديگر، تحوّل اساسى پيدا مىكنند و با محو و بطلان نقايص و وجهه خلقى خود، با ويژگى جديد و مخصوص به عالم قيامت با نفخه دوم، با جنبه «الهى» خود ظاهر و بارز مىگردند.
هر روحى به سوى جسم خود و هر جسمى به سوى روح خود كشيده شده، به هم ديگر مىرسند. آيات قرآن، حكايتگر اين واقعيتاند كه ذرات بدن و جسم، قبل از پيوند دوباره روح و بدن، با تحوّل كلى عالم متحوّل مىگردد. به بيان ديگر، بر اساس بيان قرآن كريم، ذرات بدن خاكى و زمينى هر انسانى، همگام با همه زمين و اجزا و قطعات آن و همگام با همه نظام مادى و موجودات آن، مبدّل گشته و به صورت ديگرى - كه صورت بالاتر، كاملتر و لطيفتر است - درمىآيد.
در اين تحوّل كلى نظام مادى - كه داراى مراحل، مراتب و به صورت تدريجى است - موجودات سرابى كه حق و حقيقت مىنمايند، زايل و هلاك مىگردند و باطن و حقيقت آنها كه در پشت حجاب وجودات فعلى وسرابى قرار گرفته - به ظهور مىرسد؛ باطنهايى كه در واقع، آن سوى زمين و آسمانها و موجودات آنها است؛ آن سويى كه به حق مرتبط و به حق قائم بوده و از او است و نشان دهنده اوست.
ذرات بدن خاكى انسان نيز در پرتو اين تحوّل اساسى، متحوّل گشته، چهره واقعىاش - كه به طرف حضرت حق و از او است - تجلّى مىكند.
بايد توجه داشت كه اين تحوّل، به عينيّت ذرات بدن ما لطمه نمىزند؛ بلكه اين ذرات همان است؛ امّا تكامل يافته. بدن مادى تبديل به خاك شده و در تحوّل كلى عالم، صورت خاك را از دست مىدهد و صورت - مثلاً موجى - به خود گرفته، به ذرات لطيفترى درمىآيد.
اين تبدّل، تغيير ماهوى نيست؛ بلكه بدن در سيرتكاملى خود، تبديل به خاك مىشود و پس از آن، از مرحله خاكى گذشته و به صورت ذرات لطيفترى مىآيد و نواقص خود را جا مىگذارد. بايد توجه داشت كه تحوّل يك دور يا چند دور، تفاوتى ندارد و به هويت و عينيت بدن و اين همانى انسان، خللى وارد نمىسازد.
سپس از اين چنين ذرات بدنىاى - كه با وجود بالاتر و با وجود حقيقى جلوهگر شده است - بدن ساخته مىشود؛ يعنى، اين ذرات پس از يافتن اين وجود حقيقى و جنبه «وجهاللهى» به صورت بدن در مىآيد و بر اساس سنخيت موجود ميان بدن و روح، آن دو با يكديگر متحد مىشوند و در محشر حاضر مىگردند.
امّا نكته حائز اهميت و دقت آن كه بدن اخروى در عين اين كه همين جسم و بدن است از همان ذرات بدنى هر انسانى، بدن اخروى او تشكيل شده است و همان ذرات است كه پس از تبدّلاتى به صورت بدن جديد درآمده است؛ در عين حال در اثر همين تبدّلات، داراى احكام و آثار جديد و ديگرى مىشود كه قبلاً نداشت و يكى از عمدهترين آنها اين است كه به اقتضاى روح آدمى، بدن درست مىشود. اگر روح، روحى باشد كه انسانيت خود را از دست نداده باشد، آن بدن به شكل انسان مىشود و با روح متحد مىگردد. امّا اگر روح، روحى باشد كه مسخ شده و در حقيقت اوصاف حيوانى يافته است، بدن هم به صورت همان حيوانى كه خصلتش بر روح غلبه كرده، درمىآيد و با روح متحد مىشود.
حضرت رسول(ص) به همين حقيقت اشاره كرده، فرمودهاند: «در اول حشر، ذرات بدن به اقتضاى روح، بدن مىشود و از اين رو، برخى از انسانها به صورت ميمون و خوك و حتى با چهرههاى بدتر از آن دو محشور مىگردند».
سرّ اين مسأله همان است كه رسول اكرم(ص) به آن اشاره كردند كه ذرات به اقتضاى روح، بدن مىگردد.
(ر.ك: قيام قيامت، صص 74 - 84).
www.morsalat.com
جسم و بدن بمنزله لباس براى روح است و مهم اين است كه روح كه حقيقت آدمى است با يك بدن در صحنه قيامت حاضر مىشود و جسم خاص مهم نيست. بعلاوه آنكه جسم انسان درقيامت كالبدى جديد است كه متناسب بااعمال انسان شناخته شده و سيما و شكل آن صورت اعمال و ملكات باطنى انسان است .اما اين كه اين بدن چه رابطهاى با پيكر دنيايى دارد دقيقا معلوم نيست و نظريات مختلفى پيرامون آنها ابراز گرديده است.
توضيح بيشتر اين كه:
در اول حشر و پس از «نفخه احيا»، هر روحى به سوى ذرات بدن خود و ذرات هم به سوى روح خود كشيده مىشود و با وجود تحوّلاتى در هر دو جانب، باز روح، جسم خود را و جسم، روح خود را پيدا مىكند و در يك شرايط خاص، بر پايه همين سنخيت موجود ميان روح و ذرات بدنى، دوباره ذرات بدنى به صورت بدن در مىآيد و به طرف روح كشيده مىشود. روح نيز به سوى اين ذرات كشيده مىشود و دوباره با هم اتحاد پيدا مىكنند.
امّا براى ورود به عالم قيامت بايد روح و جسم، با تحولاتى قابليت ورود را كسب كنند؛ زيرا بدن مادى و روح برزخى و در مجموع موجودات و عوالم وجود، احكام و آثار و خواص خود را داشته؛ با اين خصوصيتها با عالم حشر و عوالم بالاتر از آن و احكام و آثار آنها نمىسازد و با آنها متناسب نيست بنابراين، بايد تمام هستى و از جمله بدن خاكى و روح برزخى، اين نقايص و خصايص را از دست داده و خصوصيات جديدى را كسب كند.
قرآن و احاديث، با تعابير گوناگون به اين حقيقت اشاره دارند كه: «جسم و روح» به تبع همه موجودات ديگر، تحوّل اساسى پيدا مىكنند و با محو و بطلان نقايص و وجهه خلقى خود، با ويژگى جديد و مخصوص به عالم قيامت با نفخه دوم، با جنبه «الهى» خود ظاهر و بارز مىگردند.
هر روحى به سوى جسم خود و هر جسمى به سوى روح خود كشيده شده، به هم ديگر مىرسند. آيات قرآن، حكايتگر اين واقعيتاند كه ذرات بدن و جسم، قبل از پيوند دوباره روح و بدن، با تحوّل كلى عالم متحوّل مىگردد. به بيان ديگر، بر اساس بيان قرآن كريم، ذرات بدن خاكى و زمينى هر انسانى، همگام با همه زمين و اجزا و قطعات آن و همگام با همه نظام مادى و موجودات آن، مبدّل گشته و به صورت ديگرى - كه صورت بالاتر، كاملتر و لطيفتر است - درمىآيد.
در اين تحوّل كلى نظام مادى - كه داراى مراحل، مراتب و به صورت تدريجى است - موجودات سرابى كه حق و حقيقت مىنمايند، زايل و هلاك مىگردند و باطن و حقيقت آنها كه در پشت حجاب وجودات فعلى وسرابى قرار گرفته - به ظهور مىرسد؛ باطنهايى كه در واقع، آن سوى زمين و آسمانها و موجودات آنها است؛ آن سويى كه به حق مرتبط و به حق قائم بوده و از او است و نشان دهنده اوست.
ذرات بدن خاكى انسان نيز در پرتو اين تحوّل اساسى، متحوّل گشته، چهره واقعىاش - كه به طرف حضرت حق و از او است - تجلّى مىكند.
بايد توجه داشت كه اين تحوّل، به عينيّت ذرات بدن ما لطمه نمىزند؛ بلكه اين ذرات همان است؛ امّا تكامل يافته. بدن مادى تبديل به خاك شده و در تحوّل كلى عالم، صورت خاك را از دست مىدهد و صورت - مثلاً موجى - به خود گرفته، به ذرات لطيفترى درمىآيد.
اين تبدّل، تغيير ماهوى نيست؛ بلكه بدن در سيرتكاملى خود، تبديل به خاك مىشود و پس از آن، از مرحله خاكى گذشته و به صورت ذرات لطيفترى مىآيد و نواقص خود را جا مىگذارد. بايد توجه داشت كه تحوّل يك دور يا چند دور، تفاوتى ندارد و به هويت و عينيت بدن و اين همانى انسان، خللى وارد نمىسازد.
سپس از اين چنين ذرات بدنىاى - كه با وجود بالاتر و با وجود حقيقى جلوهگر شده است - بدن ساخته مىشود؛ يعنى، اين ذرات پس از يافتن اين وجود حقيقى و جنبه «وجهاللهى» به صورت بدن در مىآيد و بر اساس سنخيت موجود ميان بدن و روح، آن دو با يكديگر متحد مىشوند و در محشر حاضر مىگردند.
امّا نكته حائز اهميت و دقت آن كه بدن اخروى در عين اين كه همين جسم و بدن است از همان ذرات بدنى هر انسانى، بدن اخروى او تشكيل شده است و همان ذرات است كه پس از تبدّلاتى به صورت بدن جديد درآمده است؛ در عين حال در اثر همين تبدّلات، داراى احكام و آثار جديد و ديگرى مىشود كه قبلاً نداشت و يكى از عمدهترين آنها اين است كه به اقتضاى روح آدمى، بدن درست مىشود. اگر روح، روحى باشد كه انسانيت خود را از دست نداده باشد، آن بدن به شكل انسان مىشود و با روح متحد مىگردد. امّا اگر روح، روحى باشد كه مسخ شده و در حقيقت اوصاف حيوانى يافته است، بدن هم به صورت همان حيوانى كه خصلتش بر روح غلبه كرده، درمىآيد و با روح متحد مىشود.
حضرت رسول(ص) به همين حقيقت اشاره كرده، فرمودهاند: «در اول حشر، ذرات بدن به اقتضاى روح، بدن مىشود و از اين رو، برخى از انسانها به صورت ميمون و خوك و حتى با چهرههاى بدتر از آن دو محشور مىگردند».
سرّ اين مسأله همان است كه رسول اكرم(ص) به آن اشاره كردند كه ذرات به اقتضاى روح، بدن مىگردد.
(ر.ك: قيام قيامت، صص 74 - 84).
www.morsalat.com