پرسش :
این چه عصمتى است که پیامبرى مثل یونس علیه السلام، خدا را بر خویش ناتوان بداند؟
پاسخ :
چنین پندارى در رابطه با حضرت یونس کاملاً خطا است. این خطا ناشى از فهم و ترجمه نادرست عبارت «لن نقدر» در آیه زیر است:
«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ»1؛
«و [به یادآر] ذوالنون (یونس) را، آن گاه که خشمگینانه [از شهر ]خارج شد. پس گمان برد که بر او تنگ نمى گیریم. پس در تاریکى ها (در درون شکم ماهى) ندا داد: نیست خدایى جز تو! منزهى تو! همانا من از ستمکاران بودم».
برخى پنداشته اند که «لن نقدر علیه» در این آیه به معناى این است که بر او توانا نیستیم.2 در حالى که:
یک. واژه «نقدر» از «قدر» مشتق شده و به معناى تنگ گرفتن و سخت گرفتن است، نه قدرت داشتن. نمونه دیگرى از کاربرد این واژه در قرآن، این آیه است:
«وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّى أَهانَنِ»3؛
«و چون [خدا ]او [انسان ]را بیازماید، پس روزى اش را بر او تنگ گیرد، گوید: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد».
دو. پنداره خروج از سیطره قدرت خداوند از ابتدایى ترین دین داران و خداباوران پذیرفته نیست، چه رسد به پیامبرى از پیامبران الهى! چگونه ممکن است کسى که عظمت خدا را با همه وجود درک و با علم حضورى شهود مى کند و او را عین عظمت و حکمت و قدرت مى یابد، بر خود عاجزش بیانگارد؟! 4.5
پی نوشت:
1. انبیا 21، آیه 87.
2. ر.ک: ترجمه قرآن محمد مهدى فولادوند، سوره انبیا، آیه 87.
3. فجر 89، آیه 16.
4. مجمع البیان، ج 7 - 8، صص 82 - 83 ؛ المیزان، ج 14، صص 314 - 315 و 319 ؛ شرح الشفا، ج 2، ص 189.
5. پاسخ هاى دیگرى نیز در این رابطه وجود دارد. بنگرید: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 170-169.
منبع: www.porseman.org
چنین پندارى در رابطه با حضرت یونس کاملاً خطا است. این خطا ناشى از فهم و ترجمه نادرست عبارت «لن نقدر» در آیه زیر است:
«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ»1؛
«و [به یادآر] ذوالنون (یونس) را، آن گاه که خشمگینانه [از شهر ]خارج شد. پس گمان برد که بر او تنگ نمى گیریم. پس در تاریکى ها (در درون شکم ماهى) ندا داد: نیست خدایى جز تو! منزهى تو! همانا من از ستمکاران بودم».
برخى پنداشته اند که «لن نقدر علیه» در این آیه به معناى این است که بر او توانا نیستیم.2 در حالى که:
یک. واژه «نقدر» از «قدر» مشتق شده و به معناى تنگ گرفتن و سخت گرفتن است، نه قدرت داشتن. نمونه دیگرى از کاربرد این واژه در قرآن، این آیه است:
«وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّى أَهانَنِ»3؛
«و چون [خدا ]او [انسان ]را بیازماید، پس روزى اش را بر او تنگ گیرد، گوید: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد».
دو. پنداره خروج از سیطره قدرت خداوند از ابتدایى ترین دین داران و خداباوران پذیرفته نیست، چه رسد به پیامبرى از پیامبران الهى! چگونه ممکن است کسى که عظمت خدا را با همه وجود درک و با علم حضورى شهود مى کند و او را عین عظمت و حکمت و قدرت مى یابد، بر خود عاجزش بیانگارد؟! 4.5
پی نوشت:
1. انبیا 21، آیه 87.
2. ر.ک: ترجمه قرآن محمد مهدى فولادوند، سوره انبیا، آیه 87.
3. فجر 89، آیه 16.
4. مجمع البیان، ج 7 - 8، صص 82 - 83 ؛ المیزان، ج 14، صص 314 - 315 و 319 ؛ شرح الشفا، ج 2، ص 189.
5. پاسخ هاى دیگرى نیز در این رابطه وجود دارد. بنگرید: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 170-169.
منبع: www.porseman.org