مواضع و دیدگاههای علمای نجف نسبت به امام خمینی و نهضت اسلامی
نويسنده: اكبر فلاحی
چکیده: در دوران قبل از تبعید، امام خمینی از جمله شخصیتهای مورد علاقه آیتالله سید محمدباقر صدر بودند و حتی این علاقه به زمان حضرت آیتالله بروجردی برمیگردد. پس از آغاز نهضت اسلامی ایشان از معدود علمای نجف بود كه حركت امام را تأیید كردند و از طریق اطرافیان آقای حكیم به ایشان فشار میآورد كه از نهضت امام خمینی حمایت كنند و حركت ایشان را تأیید نمایند. در نامهای كه ایشان به یكی از علمای ایران نوشته در آن از قیام امام خمینی و مردم ایران بر ضد امریكا و مخالفت با كاپیتولاسیون به شكوه یاد كرده و از تبعید امام به تركیه اظهار ناراحتی كرده است.
مواضع و دیدگاههای علمای نجف را نسبت به امامخمینی و نهضت اسلامی رامیتوان به سه دسته و طیف فكری تقسیم كرد:
1 ـ علما و روحانیونی كه خود اهل مبارزه بودند و با امام و نهضت اسلامی هماهنگیداشتند.
2 ـ علما و روحانیونی كه علیرغم احترامی كه برای شخصیت امام خمینی قائلشدند، نسبت به مسائل سیاسی و مبارزه، سكوت اختیار كرده و بی تفاوت بودند.
3 ـ علما و روحانیونی كه با امام و نهضت اسلامی مخالف بودند و مخالفت خود راعلناً ابراز داشتند.
در این قسمت با توجه به تقسیمبندی فكری فوق به بیان دیدگاهها و مواضع علماینجف نسبت به امام خمینی و نهضت اسلامی میپردازیم:
امام خمینی: «خوب است برای تغییر آب و هوا به ایران بروید و اوضاع ایران رااز نزدیك ببینید و مشاهده كنید كه بر این ملت مسلمان چه میگذرد، در زمانمرحوم بروجردی، عدم اقدام ایشان را علیه دولت جابره حمل بر صحتمیكردم و میگفتم مطالب را به ایشان نمیرسانند. نسبت به جناب عالی هم اینطور معتقدم كه فجایع حكومت ایران را به سمع شما نمیرسانند والاّ شما همساكت نمیماندید.
در تهران به عنوان 25 سال سلطنت پهلوی جشن گرفتند و به زور چهارصد هزاردلار از این مردم فقیر برای مصارف جشن گرفتند، 800 دختر و 800 پسر را بهعنوان دعا در محلی به جان هم انداختند به عنوان دعا چه كردهاند از گفتنشخجلم.
آقای حكیم: شما كه این جا هستید به من لطفی ندارد ایران بروم وانگهی چهمیشود كرد، چه اثری دارد؟
امام: قطعاً اثر دارد، ما با همین قیام تصمیمات خطرناك دولت را متوقف كردیم،چطور اثر ندارد، اگر علما اتحاد داشته باشند قطعاً مؤثر است.
آقای حكیم: اگر احتمال عقلایی نیز داشته باشد و از طریق عقلایی اقدام شودخوبست. امام: قطعاً تأثیر دارد، چنانچه اثر هم دیدیم و منظور ما از اقدام، اقدامعاقلانه است و اقدام غیرعاقلانه اصلاً مورد بحث نیست، مقصود اقدام علما وعقلاء ملت است.
مرحوم حكیم: اقدام حاد كنیم مردم از ما تبعیت نمیكنند.... برای دین سینه چاكنمیكنند.
امام: عرض كردم كه مردم در پانزده خرداد جوانمردی و صداقت خود را نشاندادند.
مرحوم حكیم: اگر قیام كنیم و خونی از بینی كسی بریزد، سر و صدایی بشود،مردم به ما ناسزا میگویند و سر و صدا راه میاندازند.
امام: ما كه قیام كردیم از احدی به جز مزید احترام و سلام و دستبوسی ندیدیم وهركه كوتاهی كرد حرف سرد شنید و مورد بی ارادتی مردم واقع شد. در تبعید تركیهبه یكی از دهات تركیه ـ كه اسمش یادم نیست ـ رفتم، اهالی آن ده گفتند وقتیآتاتورك مشغول عملیات ضد دینی خود شد علمای تركیه جمع شدند و به اتفاقمشغول فعالیت علیه تصمیمات آتاتورك شدند. آتاتورك ده را محاصره كرد و چهلنفر از علمای تركیه را به قتل رسانید. من شرمنده شدم، پیش خود فكر كردم كه آنهاسنی میباشند وقتی خطر را به دین اسلام نزدیك میبینند، چهل نفر كشته میدهند،ولی علمای شیعه در این خطر عظیمی كه بر دیانتمان وارد آمده خون از دماغماننیامد (نه از دماغ من و نه شما و نه دیگری) واقعاً جای خجلت است.
آقای حكیم: چه باید كرد، بایستی احتمال اثر بدهیم، كشته دادن چه اثر دارد؟
امام: عملیات ضد دینی دو جور است؛ یكی مثل رضاخان، بی دینی میكرد ومیگفت «من میكنم» و نسبت به شرع نمیداد، البته موضوع اقدام علیه او از بابنهی از منكر بود، ولی شاه فعلی هر عمل ضد قرآن و مذهب میكند و میگوید ازدین است، نظر قرآن چنین است، من از قرآن كریم میگویم. این بدعت عظیم كهبر اساس دیانت لطمه وارد میكند قابل تحمل نیست. باید جانبازی كرد،بگذارید تاریخ ثبت كند كه وقتی دین مورد حمله واقع شد عدهای از علمایشیعه قیام كردند و دستهای از آنها كشته شدند.
مرحوم حكیم: تاریخ چه فایدهای دارد باید اثر داشته باشد.
امام: چطور فایده ندارد؟ مگر قیام حسین بن علی علیهما السلام به تاریخخدمت مؤثری نكرد؟ چه بهرهی بزرگی از قیام آن حضرت میگیریم؟
مرحوم حكیم: راجع به امام حسن چه میفرمایید؟ ایشان كه قیام نكردند.
امام: اگر امام حسن هم به اندازهی شما مرید داشت قیام میكرد، در اول امر قیامكرد دید مریدها فروخته شدهاند، لذا فتح نكرد، اما شما در تمام ممالك اسلامیمقلد و مرید دارید.
مرحوم حكیم: من كه نمیبینم كسی را داشته باشم كه اگر اقدامی كردیم تبعیتنماید.
امام: شما اقدام و قیام نمایید، من اولین كسی خواهم بود كه از شما تبعیتخواهم كرد.
مرحوم حكیم: لبخند و سكوت...»
از مباحث مطرح شده در این ملاقات میتوان مطالب ذیل را استنباط كرد كه:
1 ـ امام خمینی به نقش مردم در مبارزه اهمیت ویژهای قائل است و به همكاری وهمراهی آنها در شروع و ادامهی مبارزه اعتماد دارد، و كلاً یكی از استراتژیهایمبارزاتی امام خمینی از شروع نهضت تا پیروزی آن، توجه به نقش تودههای آگاه درپیشبرد نهضت است، در صورتی كه آقای حكیم نسبت به حضور مردم در روند مبارزاتاعتماد ندارند.
2ـ امام خمینی معتقد به قیام و مبارزهی علنی است، اما آقای حكیم آن را بینتیجهمیداند.
3 ـ درخواست امام از آقای حكیم برای دیدار از ایران مؤید این مطلب است كه امامبه این امر واقف هستند كه آقای حكیم متأثر از القائات و جوّسازی اطرافیان و حتیتبلیغات رژیم شاه، نسبت به تحولات سیاسی ـ اجتماعی جامعهی ایران و اقدامات رژیمشاه، آگاهی كاملی ندارند. به همین دلیل امام از ایشان میخواهد كه از ایران دیدن كنند واوضاع ایران را از نزدیك مشاهده كنند تا شاید در دیدگاههای خود راجع به مسائلنهضت اسلامی تجدید نظر كنند.
4 ـ امام خمینی تلاش دارند كه با بهرهگیری از نفوذ معنوی آقای حكیم در میان شیعیان درجهان تشیع تغییراتی بنیادی ایجاد نمایند و روند مبارزات بر ضد رژیم شاه را تسریع كنند.
جدا از نگرش آقای حكیم به قیام و مبارزه، عوامل دیگری نیز وجود داشتهاند كهباعث شده بود ایشان نسبت به نهضت اسلامی بیتفاوت باشد و نسبت به اقدامات رژیمشاه موضعگیری نكند. اهم این دلایل را میتوان اینگونه برشمرد:
1 ـ آیتالله حكیم آشنایی چندانی به مراتب علمی ومعنوی حضرت امام نداشته وایشان را یك شخصیت سیاسی و پیرو مرحوم كاشانی میدانسته است؛
2 ـ القائات و جوّسازیهای اطرافیان و نزدیكان ایشان
3 ـ رفت و آمد مأمورین و سفرای شاه به بیت ایشان
4 ـ آقای حكیم متأثر از تجربهی تاریخی خویش به این نیتجه رسیده بود كه شاه بایدبماند وگرنه كمونیستها بر ایران مسلط خواهند شد.
5 ـ شاه ایران در خارج از كشور، در میان شیعیان خارج كشور از محبوبیت برخورداربوده است. زیرا شیعیان خارج از ایران چون با ایران رابطه و رفت آمد نداشتهاند و گاهگاهشاه هدایایی برای علمای شیعه در هندوستان، افغانستان، پاكستان، لبنان و عراقمیفرستاد، اینها باعث شده بود كه فكر كنند شاه از حامیان روحانیت و اسلام است.
با وجود همه موانع نكتهی بسیار مهم كه در برخورد امام كاملاً محسوس است ارادهیایشان بر تداوم مبارزه و قیام است. امام آن گونه سخن میگویند كه گویی آینده و نتیجهیمبارزه را میبینند و بدون تردید از دستاوردها و تأثیرات مبارزه با قاطعیت سخن میگویند.
1ـ مرحلهی اول:
در این زمان آقای خویی در میان علمای طراز اول نجف تنها مرجعی است كه بانهضت امام خمینی و علمای قم تشریك مساعی و همسویی داشته است و با دادناعلامیه، از نهضت اسلامی حمایت كرده است. حتی در یكی از اعلامیه هایش گفته بودكه اكنون اسلام به خون نیاز دارد و من خون خود را هدیه میكنم. وقتی امام و حاج آقامصطفی وارد عراق شدهاند حاج آقا مصطفی بلافاصله به بیت آقای خویی تلفن زدند.هنگام استقبال از ورود امام به نجف، آقای خویی هیئتی را برای استقبال از امام بهسوی كربلا اعزام كرد.
2ـ مرحلهی دوم:
در این زمان آقای خویی تغییر رویه میدهد و دیگر با نهضت اسلامی موافق نیست. ودلیل مهم این تغییر رویه، اطرافیان آقای خویی بودهاند كه نسبت به مسائل ایران دیدگاهمنفی داشتهاند.
«اما در مورد ایران، وضع هنوز همچنان است كه در گذشته بوده است و آقایخمینی از سوی مزدوران امریكا در ایران، به تركیه تبعید شده است. این بار آقایخمینی توانست كه دهان شاه را ببندد كه همواره جنبش مخالف خود در ایران رابه ارتجاع و عقب ماندگی متهم میكند آیا هیچ انسانی در جهان میتواند كهجنگ و مبارزه با اعطای امتیازات جدید به آمریكا را، ارتجاع و عقبمانده نامبگذارد».
با ورود امام به نجف، ایشان در مراسم استقبال شركت كردند و حركت امام را بهعنوان حركتی جدید برای به دست گرفتن زمام از سوی مرجعیت، پیگیری كرده است وبه بعضی از شاگردان خویش توصیه نموده كه در درس ولایت فقیه امام شركت كنند.البته یكی از اشتباهات شهید صدر در این دوران این است كه پس از رحلت آقای حكیماز مرجعیت امام خمینی حمایت نكرد و آقای خویی را به عنوان مرجع اعلم معرفی كرد.در صورتی كه آقای خویی علیرغم مرجعیت عام و نفوذ و قدرتی كه داشته برای مقابلهبا رژیم عراق برنامهای نداشته است.
در اواخر حضور امام خمینی در نجف، مواضع آیتالله صدر تندتر شد و با تغییر رویهبه حضرت امام روی آورد و خود را رو در روی رژیم شاه قرار داد. دلیل این نزدیكی اینبودكه امام خمینی در برابر بیرون راندن علما و طلاب حوزهی علمیهی نجف كه از سویعراق انجام گرفت، ایستاد و موضع گرفت. آیتالله صدر نیز سعی داشت از این اقدامرژیم عراق جلوگیری كند .این در حالی بود كه آیتالله خویی موضع نرمش و سازش درپیش گرفت. ولی امام خمینی علیرغم این كه در برابر رژیم شاه مبارزه میكرد، در برابراین اقدام رژیم عراق نیز موضعگیری كرد و قاطعانه با این اقدام برخورد كرد. حركت امامتأثیر مهمی بر حوزهی نجف داشت و باعث بقای حوزه و نظر مساعد علما نسبت به امامشد. آیتالله صدر هم از موضع امام حمایت و آن را تأیید كرد. در این زمان است كهایشان جملهی معروف و ستایشآمیزش را در توصیف امام خمینی بیان كرد: «ذبوا فیالامام الخمینی كما ذاب فی الاسلام» «ذوب شوید در امام خمینی هم چنان كه او دراسلام ذوب شده است». به عبارت دیگر او امام را به عنوان سمبل و مظهر مبارزهمعرفی كرد.
در زمانی كه امام در پاریس بودند ایشان نامهای به امام نوشتند و آمادگی خود و نسلجوان مسلمین را به عرض امام رساندند و گفتند در خدمت رهبران و اهداف عالیهیحضرتعالی هستم و تمام امكانات خود را در این زمینه به كار میگیرم.
«آقا شیخ نصرالله یك منبع مالی و منبع تقویت برای كسانی بود كه در جهتنهضت كار میكردند، من این نكته را برای آن بیان میكنم كه ممكن است كسانیفكر كنند وی به خاطر ارتباطات جزئی كه با عوامل رژیم داشت شاید از كسانیمحسوب شود كه وابسته به رژیم بودند. من فكر میكنم كه او به خاطر تمشیتامور مالی، ناگزیر به ارتباط با رژیم پهلوی بود... تصور ذهنی من این است كهوی به صورت نامرئی كمك میكرد ضرورتی نمیدید علناً به عنوان پایگاهیبرای نهضت و انقلاب باشد».
جریانهایی كه با امام و نهضت اسلامی در نجف موافق نبودند
جریانهایی كه با نهضت اسلامی ایران و حضرت امام موافق نبودند، عبارتند از:
الف) جریان برادران انصاری قمی كه از اطرافیان آیتالله خویی بودند یكی از آنانمتولی و یا متصدی مسجد خضراء (محل اقامهی نماز جماعت و درس آقای خویی) بود.
ب) جریان سید عزیز طباطبایی نوه مرحوم سید، متولی مدرسهی بزرگ آ سیدمحمد كاظم یزدی و یكی از دست اندركاران مكتب امیرالمؤمنین (ع) كه ارتباط مستمریبا سید محمد روحانی داشت.
ج) سید احمد مستنبط، امام جماعت مسجد بالاسر حضرت امیر علیه السلام درداخل حرم مطهر ویكی از طرفداران پر و پا قرص رژیم.
د) جریان سید مرتضی نخجوانی، یكی از اقطاب تعیین مرجعیت نجف و عناصرفعال و محوری منزل و تشكیلات آیتالله خویی.
هـ) جریان بیت مرحوم سید علی خلخالی و فرزندان و بستگان ایشان.
و) جریان آقایان ممقانی و شیخ محمد رشتی از افراد صاحب نفوذ در بیت آیتلله حكیم.
منبع: www.irdc.ir
مواضع و دیدگاههای علمای نجف را نسبت به امامخمینی و نهضت اسلامی رامیتوان به سه دسته و طیف فكری تقسیم كرد:
1 ـ علما و روحانیونی كه خود اهل مبارزه بودند و با امام و نهضت اسلامی هماهنگیداشتند.
2 ـ علما و روحانیونی كه علیرغم احترامی كه برای شخصیت امام خمینی قائلشدند، نسبت به مسائل سیاسی و مبارزه، سكوت اختیار كرده و بی تفاوت بودند.
3 ـ علما و روحانیونی كه با امام و نهضت اسلامی مخالف بودند و مخالفت خود راعلناً ابراز داشتند.
در این قسمت با توجه به تقسیمبندی فكری فوق به بیان دیدگاهها و مواضع علماینجف نسبت به امام خمینی و نهضت اسلامی میپردازیم:
آیت الله حكیم
امام خمینی: «خوب است برای تغییر آب و هوا به ایران بروید و اوضاع ایران رااز نزدیك ببینید و مشاهده كنید كه بر این ملت مسلمان چه میگذرد، در زمانمرحوم بروجردی، عدم اقدام ایشان را علیه دولت جابره حمل بر صحتمیكردم و میگفتم مطالب را به ایشان نمیرسانند. نسبت به جناب عالی هم اینطور معتقدم كه فجایع حكومت ایران را به سمع شما نمیرسانند والاّ شما همساكت نمیماندید.
در تهران به عنوان 25 سال سلطنت پهلوی جشن گرفتند و به زور چهارصد هزاردلار از این مردم فقیر برای مصارف جشن گرفتند، 800 دختر و 800 پسر را بهعنوان دعا در محلی به جان هم انداختند به عنوان دعا چه كردهاند از گفتنشخجلم.
آقای حكیم: شما كه این جا هستید به من لطفی ندارد ایران بروم وانگهی چهمیشود كرد، چه اثری دارد؟
امام: قطعاً اثر دارد، ما با همین قیام تصمیمات خطرناك دولت را متوقف كردیم،چطور اثر ندارد، اگر علما اتحاد داشته باشند قطعاً مؤثر است.
آقای حكیم: اگر احتمال عقلایی نیز داشته باشد و از طریق عقلایی اقدام شودخوبست. امام: قطعاً تأثیر دارد، چنانچه اثر هم دیدیم و منظور ما از اقدام، اقدامعاقلانه است و اقدام غیرعاقلانه اصلاً مورد بحث نیست، مقصود اقدام علما وعقلاء ملت است.
مرحوم حكیم: اقدام حاد كنیم مردم از ما تبعیت نمیكنند.... برای دین سینه چاكنمیكنند.
امام: عرض كردم كه مردم در پانزده خرداد جوانمردی و صداقت خود را نشاندادند.
مرحوم حكیم: اگر قیام كنیم و خونی از بینی كسی بریزد، سر و صدایی بشود،مردم به ما ناسزا میگویند و سر و صدا راه میاندازند.
امام: ما كه قیام كردیم از احدی به جز مزید احترام و سلام و دستبوسی ندیدیم وهركه كوتاهی كرد حرف سرد شنید و مورد بی ارادتی مردم واقع شد. در تبعید تركیهبه یكی از دهات تركیه ـ كه اسمش یادم نیست ـ رفتم، اهالی آن ده گفتند وقتیآتاتورك مشغول عملیات ضد دینی خود شد علمای تركیه جمع شدند و به اتفاقمشغول فعالیت علیه تصمیمات آتاتورك شدند. آتاتورك ده را محاصره كرد و چهلنفر از علمای تركیه را به قتل رسانید. من شرمنده شدم، پیش خود فكر كردم كه آنهاسنی میباشند وقتی خطر را به دین اسلام نزدیك میبینند، چهل نفر كشته میدهند،ولی علمای شیعه در این خطر عظیمی كه بر دیانتمان وارد آمده خون از دماغماننیامد (نه از دماغ من و نه شما و نه دیگری) واقعاً جای خجلت است.
آقای حكیم: چه باید كرد، بایستی احتمال اثر بدهیم، كشته دادن چه اثر دارد؟
امام: عملیات ضد دینی دو جور است؛ یكی مثل رضاخان، بی دینی میكرد ومیگفت «من میكنم» و نسبت به شرع نمیداد، البته موضوع اقدام علیه او از بابنهی از منكر بود، ولی شاه فعلی هر عمل ضد قرآن و مذهب میكند و میگوید ازدین است، نظر قرآن چنین است، من از قرآن كریم میگویم. این بدعت عظیم كهبر اساس دیانت لطمه وارد میكند قابل تحمل نیست. باید جانبازی كرد،بگذارید تاریخ ثبت كند كه وقتی دین مورد حمله واقع شد عدهای از علمایشیعه قیام كردند و دستهای از آنها كشته شدند.
مرحوم حكیم: تاریخ چه فایدهای دارد باید اثر داشته باشد.
امام: چطور فایده ندارد؟ مگر قیام حسین بن علی علیهما السلام به تاریخخدمت مؤثری نكرد؟ چه بهرهی بزرگی از قیام آن حضرت میگیریم؟
مرحوم حكیم: راجع به امام حسن چه میفرمایید؟ ایشان كه قیام نكردند.
امام: اگر امام حسن هم به اندازهی شما مرید داشت قیام میكرد، در اول امر قیامكرد دید مریدها فروخته شدهاند، لذا فتح نكرد، اما شما در تمام ممالك اسلامیمقلد و مرید دارید.
مرحوم حكیم: من كه نمیبینم كسی را داشته باشم كه اگر اقدامی كردیم تبعیتنماید.
امام: شما اقدام و قیام نمایید، من اولین كسی خواهم بود كه از شما تبعیتخواهم كرد.
مرحوم حكیم: لبخند و سكوت...»
از مباحث مطرح شده در این ملاقات میتوان مطالب ذیل را استنباط كرد كه:
1 ـ امام خمینی به نقش مردم در مبارزه اهمیت ویژهای قائل است و به همكاری وهمراهی آنها در شروع و ادامهی مبارزه اعتماد دارد، و كلاً یكی از استراتژیهایمبارزاتی امام خمینی از شروع نهضت تا پیروزی آن، توجه به نقش تودههای آگاه درپیشبرد نهضت است، در صورتی كه آقای حكیم نسبت به حضور مردم در روند مبارزاتاعتماد ندارند.
2ـ امام خمینی معتقد به قیام و مبارزهی علنی است، اما آقای حكیم آن را بینتیجهمیداند.
3 ـ درخواست امام از آقای حكیم برای دیدار از ایران مؤید این مطلب است كه امامبه این امر واقف هستند كه آقای حكیم متأثر از القائات و جوّسازی اطرافیان و حتیتبلیغات رژیم شاه، نسبت به تحولات سیاسی ـ اجتماعی جامعهی ایران و اقدامات رژیمشاه، آگاهی كاملی ندارند. به همین دلیل امام از ایشان میخواهد كه از ایران دیدن كنند واوضاع ایران را از نزدیك مشاهده كنند تا شاید در دیدگاههای خود راجع به مسائلنهضت اسلامی تجدید نظر كنند.
4 ـ امام خمینی تلاش دارند كه با بهرهگیری از نفوذ معنوی آقای حكیم در میان شیعیان درجهان تشیع تغییراتی بنیادی ایجاد نمایند و روند مبارزات بر ضد رژیم شاه را تسریع كنند.
جدا از نگرش آقای حكیم به قیام و مبارزه، عوامل دیگری نیز وجود داشتهاند كهباعث شده بود ایشان نسبت به نهضت اسلامی بیتفاوت باشد و نسبت به اقدامات رژیمشاه موضعگیری نكند. اهم این دلایل را میتوان اینگونه برشمرد:
1 ـ آیتالله حكیم آشنایی چندانی به مراتب علمی ومعنوی حضرت امام نداشته وایشان را یك شخصیت سیاسی و پیرو مرحوم كاشانی میدانسته است؛
2 ـ القائات و جوّسازیهای اطرافیان و نزدیكان ایشان
3 ـ رفت و آمد مأمورین و سفرای شاه به بیت ایشان
4 ـ آقای حكیم متأثر از تجربهی تاریخی خویش به این نیتجه رسیده بود كه شاه بایدبماند وگرنه كمونیستها بر ایران مسلط خواهند شد.
5 ـ شاه ایران در خارج از كشور، در میان شیعیان خارج كشور از محبوبیت برخورداربوده است. زیرا شیعیان خارج از ایران چون با ایران رابطه و رفت آمد نداشتهاند و گاهگاهشاه هدایایی برای علمای شیعه در هندوستان، افغانستان، پاكستان، لبنان و عراقمیفرستاد، اینها باعث شده بود كه فكر كنند شاه از حامیان روحانیت و اسلام است.
با وجود همه موانع نكتهی بسیار مهم كه در برخورد امام كاملاً محسوس است ارادهیایشان بر تداوم مبارزه و قیام است. امام آن گونه سخن میگویند كه گویی آینده و نتیجهیمبارزه را میبینند و بدون تردید از دستاوردها و تأثیرات مبارزه با قاطعیت سخن میگویند.
آیتالله خویی
1ـ مرحلهی اول:
در این زمان آقای خویی در میان علمای طراز اول نجف تنها مرجعی است كه بانهضت امام خمینی و علمای قم تشریك مساعی و همسویی داشته است و با دادناعلامیه، از نهضت اسلامی حمایت كرده است. حتی در یكی از اعلامیه هایش گفته بودكه اكنون اسلام به خون نیاز دارد و من خون خود را هدیه میكنم. وقتی امام و حاج آقامصطفی وارد عراق شدهاند حاج آقا مصطفی بلافاصله به بیت آقای خویی تلفن زدند.هنگام استقبال از ورود امام به نجف، آقای خویی هیئتی را برای استقبال از امام بهسوی كربلا اعزام كرد.
2ـ مرحلهی دوم:
در این زمان آقای خویی تغییر رویه میدهد و دیگر با نهضت اسلامی موافق نیست. ودلیل مهم این تغییر رویه، اطرافیان آقای خویی بودهاند كه نسبت به مسائل ایران دیدگاهمنفی داشتهاند.
آیتالله سید محمدباقر صدر
«اما در مورد ایران، وضع هنوز همچنان است كه در گذشته بوده است و آقایخمینی از سوی مزدوران امریكا در ایران، به تركیه تبعید شده است. این بار آقایخمینی توانست كه دهان شاه را ببندد كه همواره جنبش مخالف خود در ایران رابه ارتجاع و عقب ماندگی متهم میكند آیا هیچ انسانی در جهان میتواند كهجنگ و مبارزه با اعطای امتیازات جدید به آمریكا را، ارتجاع و عقبمانده نامبگذارد».
با ورود امام به نجف، ایشان در مراسم استقبال شركت كردند و حركت امام را بهعنوان حركتی جدید برای به دست گرفتن زمام از سوی مرجعیت، پیگیری كرده است وبه بعضی از شاگردان خویش توصیه نموده كه در درس ولایت فقیه امام شركت كنند.البته یكی از اشتباهات شهید صدر در این دوران این است كه پس از رحلت آقای حكیماز مرجعیت امام خمینی حمایت نكرد و آقای خویی را به عنوان مرجع اعلم معرفی كرد.در صورتی كه آقای خویی علیرغم مرجعیت عام و نفوذ و قدرتی كه داشته برای مقابلهبا رژیم عراق برنامهای نداشته است.
در اواخر حضور امام خمینی در نجف، مواضع آیتالله صدر تندتر شد و با تغییر رویهبه حضرت امام روی آورد و خود را رو در روی رژیم شاه قرار داد. دلیل این نزدیكی اینبودكه امام خمینی در برابر بیرون راندن علما و طلاب حوزهی علمیهی نجف كه از سویعراق انجام گرفت، ایستاد و موضع گرفت. آیتالله صدر نیز سعی داشت از این اقدامرژیم عراق جلوگیری كند .این در حالی بود كه آیتالله خویی موضع نرمش و سازش درپیش گرفت. ولی امام خمینی علیرغم این كه در برابر رژیم شاه مبارزه میكرد، در برابراین اقدام رژیم عراق نیز موضعگیری كرد و قاطعانه با این اقدام برخورد كرد. حركت امامتأثیر مهمی بر حوزهی نجف داشت و باعث بقای حوزه و نظر مساعد علما نسبت به امامشد. آیتالله صدر هم از موضع امام حمایت و آن را تأیید كرد. در این زمان است كهایشان جملهی معروف و ستایشآمیزش را در توصیف امام خمینی بیان كرد: «ذبوا فیالامام الخمینی كما ذاب فی الاسلام» «ذوب شوید در امام خمینی هم چنان كه او دراسلام ذوب شده است». به عبارت دیگر او امام را به عنوان سمبل و مظهر مبارزهمعرفی كرد.
در زمانی كه امام در پاریس بودند ایشان نامهای به امام نوشتند و آمادگی خود و نسلجوان مسلمین را به عرض امام رساندند و گفتند در خدمت رهبران و اهداف عالیهیحضرتعالی هستم و تمام امكانات خود را در این زمینه به كار میگیرم.
آیتالله سید عبدالله شیرازی
میرزا حسن بجنوردی
آقا میرزا باقر زنجانی
سیدمحمد شیرازی
شیخ نصرالله خلخالی
«آقا شیخ نصرالله یك منبع مالی و منبع تقویت برای كسانی بود كه در جهتنهضت كار میكردند، من این نكته را برای آن بیان میكنم كه ممكن است كسانیفكر كنند وی به خاطر ارتباطات جزئی كه با عوامل رژیم داشت شاید از كسانیمحسوب شود كه وابسته به رژیم بودند. من فكر میكنم كه او به خاطر تمشیتامور مالی، ناگزیر به ارتباط با رژیم پهلوی بود... تصور ذهنی من این است كهوی به صورت نامرئی كمك میكرد ضرورتی نمیدید علناً به عنوان پایگاهیبرای نهضت و انقلاب باشد».
سید محمد روحانی
جریانهایی كه با امام و نهضت اسلامی در نجف موافق نبودند
جریانهایی كه با نهضت اسلامی ایران و حضرت امام موافق نبودند، عبارتند از:
الف) جریان برادران انصاری قمی كه از اطرافیان آیتالله خویی بودند یكی از آنانمتولی و یا متصدی مسجد خضراء (محل اقامهی نماز جماعت و درس آقای خویی) بود.
ب) جریان سید عزیز طباطبایی نوه مرحوم سید، متولی مدرسهی بزرگ آ سیدمحمد كاظم یزدی و یكی از دست اندركاران مكتب امیرالمؤمنین (ع) كه ارتباط مستمریبا سید محمد روحانی داشت.
ج) سید احمد مستنبط، امام جماعت مسجد بالاسر حضرت امیر علیه السلام درداخل حرم مطهر ویكی از طرفداران پر و پا قرص رژیم.
د) جریان سید مرتضی نخجوانی، یكی از اقطاب تعیین مرجعیت نجف و عناصرفعال و محوری منزل و تشكیلات آیتالله خویی.
هـ) جریان بیت مرحوم سید علی خلخالی و فرزندان و بستگان ایشان.
و) جریان آقایان ممقانی و شیخ محمد رشتی از افراد صاحب نفوذ در بیت آیتلله حكیم.
منبع: www.irdc.ir