داستان مناظره جبرئیل و میکائیل
روزی جبرئیل و میکائیل با هم مناظر میکردند
جبرئیل گفت : مرا عجب اید که با این همه بی حرمتی و جفاکاری خلق رب العزه بهشت از بهر چه افریدند.
میکائیل چون این بشنید گفت : مرا ان عجب میاید که با ان همه فضل و کرم و رحمت که الله بر بندگان است دوزخ از بهر چه افرید ؟
از حضرت عزت و جناب جبروت ندا آمد : از گفت شما هر دو ان دوست تر دارم که به من , ظن نیکوتری ببرد ان کس که رحمت را بر غضب برتری دهد.
منبع:
--«(( کشف الاسرار))»--
نظرات (15) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 8:44 PM - روز شنبه 19 مرداد 1392 |
داستان لئوناردو داوينچي و كشيدن تابلوي شام آخر حضرت عيسي
لئوناردو داوينچي هنگام كشيدن تابلوي شام آخر دچار مشكل بزرگي شد: ميبايست نيكي را به شكل عيسي و بدي را به شكل يهودا، از ياران مسيح كه هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت كند، تصوير ميكرد. كار را نيمه تمام رها كرد تا مدلهاي آرمانيش را پيدا كند.
روزي در يك مراسم همسرايي، تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از آن جوانان همسرا يافت. جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از چهرهاش اتودها و طرحهايي برداشت.
سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقريبأ تمام شده بود؛ اما داوينچي هنوز براي يهودا مدل مناسبي پيدا نكرده بود. كاردينال مسئول كليسا كم كم به او فشار ميآورد كه نقاشي ديواري را زودتر تمام كند.
نقاش پس از روزها جستجو، جوان شكسته و ژندهپوش و مستي را در جوي آبي يافت. به زحمت از دستيارانش خواست او را تا كليسا بياورند، چون ديگر فرصتي براي طرح برداشتن نداشت.
گدا را كه درست نميفهميد چه خبر است، به كليسا آوردند: دستياران سرپا نگهاش داشتند و در همان وضع، داوينچي از خطوط بيتقوايي، گناه و خودپرستي كه به خوبي بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداري كرد.
وقتي كارش تمام شد، گدا، كه ديگر مستي كمي از سرش پريده بود، چشمهايش را باز كرد و نقاشي پيش رويش را ديد و با آميزهاي از شگفتي و اندوه گفت: «من اين تابلو را قبلأ ديدهام!»
داوينچي با تعجب پرسيد: «كي؟»
- سه سال قبل، پيش از آنكه همه چيزم را از دست بدهم. موقعي كه در يك گروه همسرايي آواز ميخواندم، زندگي پر رويايي داشتم و هنرمندي از من دعوت كرد تا مدل نقاشي چهره عيسي شوم !!!!»
كلمات كليدي :داستان كوتاه داستان هاي كوتاه و زيبا داستان آموزنده يك داستان زيبا و پند آموز داستاني زيبا در مورد حضرت عيسي (ع) داستان در مورد لئوناردو داوينچي داستان كوتاه داستان كوتاه داستان كوتاه
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 6:30 PM - روز شنبه 19 مرداد 1392 |
بهشت براى سه طايفه حرام است
خداوند بهشت را بر چند طايفه حرام كرده است.
1 - شراب خوار.
2 - رباخوار.
3 - غيبت كننده.
عده اى كه دور هم مى نشينند، غيبت مؤمنى را مى كنند تمامشان لاشخور هستند و لاشخور را در بهشت راه نمى دهند.جاى لاشخور در لجن زارها و كنار رودخانه هاست.سگ ها دور لاشه جمع مى شوند.
اگر مى خواهى جزء لاشخورها نباشى تا در مجلسى كه نشسته اى، اگر كسى اسم مؤمنى را برد، تا خواست عيبى برايش بگويد، زود برخيز و بگريز، تا مى توانى جلويش را بگير. اگر چنانچه جلوى غيبت را گرفتى، خداوند هزار باب شر به رويت مى بندد، اگر جلويش را نگرفتى و كمكش كردى، خدا هم تو را 70 برابر غيبت كننده عذاب مى كند.
منبع :
قصص الله يا داستان هايى از خدا مؤلف: شهيد احمد ميرخلف زاده و قاسم ميرخلف زاده
نظرات (2) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 12:39 AM - روز شنبه 19 مرداد 1392 |
حدیث (1) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
يا عَلىُّ اَلعَقلَ مَا اكتُسِبَت بِهِ الجَنَّةُ وَطُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحمنِ؛
يا على عقل چيزى است كه با آن بهشت و خشنودى خداوند رحمان به دست مى آيد.
(من لایحضره الفقیه،ج4،ص369)
حدیث (2) امام على عليه السلام :
أَعقَلُ النّاسِ أَبعَدُهُم عَن كُلِّ دَنيَّةٍ؛
عاقل ترين مردم كسى است كه از همه پَستى ها دورتر باشد.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص197)
حدیث (3) امام على عليه السلام :
مَن لَم يُهَذِّب نَفسَهُ لَم يَنتَفِع بِالعَقلِ؛
هر كس خود را تزكيه نكند، از عقل بهره نمى برد.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص240)
حدیث (4) امام حسین عليه السلام:
لا يَكمُلُ العَقلُ إلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ؛
عقل جز با پيروى از حق كامل نمى شود.
(بحار الانوار(ط-بیروت)ج75،ص127)
حدیث (5) امام على عليه السلام :
أَفضَلُ النّاسِ عَقلاً أَحسَنُهُم تَقديرا لِمَعاشِهِ وَأَشَدُّهُمُ اهتِماما بِإِصلاحِ مَعادِهِ؛
عاقل ترين مردم كسى است كه در امور زندگيش بهتر برنامه ريزى كند و در اصلاح آخرتش بيشتر همّت نمايد.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص52)
حدیث (6) امام على عليه السلام :
زكوةُ العَقلِ احتِمالُ الجُهّالِ؛
زكات عقل تحمّل نادانان است.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص56)
حدیث (7) امام على عليه السلام :
رَدعُ النَّفسِ عَن زَخارِفِ الدُّنيا ثَمَرَةُ العَقلِ؛
دورى از تجمّلات دنيا ميوه عقل است.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص241)
حدیث (8) امام على عليه السلام :
لَيسَ العاقِلُ مَن يَعرِفُ الخَيرَ مِنَ الشَّرِّ وَلكِنَّ العاقِلُ مَن يَعرِفُ خَيرَ الشَّرَّينِ؛
عاقل آن نيست كه خير را از شر تشخيص دهد، بلكه عاقل كسى است كه ميان دو شر، آن را كه ضررش كمتر است بشناسد.
(بحار الانوار(ط-بیروت)ج75،ص6)
حدیث (9) قال الحسين عليه السلام :
إذا وَرَدَت عَلَى العاقِلِ لُمَّة ٌ قَمَعَ الحُزنَ بِالحَزمِ وَ قَرَعَ العَقلَ لِلاِحتيالِ؛
چون براى عاقل مشكلى پيش آيد، غم خود را با هوشيارى و دورانديشى از ميان مى برد و عقل را به چاره جويى وامى دارد.
(نزهة الناظر و تنبیه الخاطر،ص84)
حدیث (10) امام على عليه السلام :
يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ ، وَ سُكرِ العِلمِ ، وَ سُكرِ المَدحِ وَ سُكرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ ؛
سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى كند و وقار و هيبت را كم مى نمايد .
(تصنیف غرر الحكم و دررالکلم،ص66)
حدیث (11) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
مَن اُلهِمَ الصِّدقَ فى كَلامِهِ وَ الإنصافَ مِن نَفسِهِ وَ بِرَّ والِدَيهِ وَ وَصلَ رَحِمِهِ، اُنسِى ءَ لَهُ فى اَجَلُهُ وَ وُسِّعَ عَلَيهِ فى رِزقِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقلِهِ وَ لُـقِّنَ حُجَّتَهُ وَقتَ مُساءَلَتِهِ ؛
به هر كس، راستگويى در گفتار، انصاف در رفتار، نيكى به والدين و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخير مى افتد، روزيش زياد مى گردد، از عقلش بهره مند مى شود و هنگام سئوال [مأموران الهى] پاسخ لازم به او تلقين مى گردد.
(اعلام الدين، ص 265)
حدیث (12) امام على عليه السلام :
اَلحِلمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَالعَقلُ حُسامٌ قاطِعٌ، فَاستُر خَلَلَ خَلقِكَ بِحِلمِكَ وَقاتِل هَواكَ بِعَقلِكَ؛
بردبارى پرده اى پوشاننده و عقل شمشيرى برنده است، پس عيبهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخيز.
(الذریه الی الحافظ الشریعه،ج1،ص213)
حدیث (13) امام على عليه السلام :
حُبُّ الدُّنيا يُفسِدُ العَقلَ وَ يُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِكمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ العِقابِ؛
دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد مى كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان مى سازد و باعث عذاب دردناك مى شود.
(مستدرک الوسائل و منبسط المسائل،ج12،ص41)
حدیث (14) امام حسين عليه السلام :
لا يَكمُلُ العَقلُ إلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ؛
عقل جز با پيروى از حق كامل نمى شود.
(أعلام الدین فی صفات المؤمنین،ص298)
حدیث (15) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
مَنِ استَشارَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَلَم يَمحَضهُ النَّصيحَةَ سَلَبَهُ اللّه لُبَّهُ؛
هر كس برادر مؤمنش با او مشورت كند و او صادقانه راهنمائيش نكند، خداوند عقلش را از او بگيرد.
(بحارالأنوار، ج72، ص104)
حدیث (16) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛
عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند.
(من لايحضره الفقيه، ج4، ص395)
حدیث (17) امام على عليه السلام :
اَلعَقلُ يَهدى وَيُنجى، وَالجَهلُ يُغوى وَيُردى؛
عقل راهنمايى مى كند و نجات مى دهد و نادانى گمراه مى كند و نابود مى گرداند.
(غررالحکم و دررالحکم،ص124)
حدیث (18) امام على عليه السلام :
اَکثَرُ مَصَارعِ العُقُولِ تَحتَ بُرُوقِ المَطَامِعِ؛
قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمعها است.
(نهج البلاغه،ص507)
حدیث (19) امام على عليه السلام :
لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه؛
هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.
(نهج البلاغه،ص478)
حدیث (20) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
لا فقرَ اَشدُّ مِنَ الجَهلِ ، لا مالَ اَعودُ مِن العَقلِ؛
هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
(تحف العقول، ص6)
حدیث (21) امام على عليه السلام :
اَلْحِلْمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَالْعَقْلُ حِسامٌ قاطِعٌ، فَاسْتُرْ خَلَلَ خَلْقِكَ بِحِلْمِكَ وَقاتِلْ هَواكَ بِعَقْلِكَ؛
بردبارى پردهاى پوشاننده و عقل شمشيرى برنده است، پس عيبهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخيز.
(الذریه الی الحافظ الشریعه،ج1،ص213)
حدیث (22) امام على عليه السلام :
اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيرا وَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريرا؛
عاقلترين مردم كسى است كه به عيبهاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابينا باشد.
(غررالحكم، ص207)
حدیث (23) امام صادق عليه السلام :
لا يُعَدُّ الْعاقِلُ عاقِلاً حَتّى يَسْتَـكْمِلَ ثَلاثا: اِعْطاءَ الْحَقِّ مِنْ نَفْسِهِ عَلى حالِ الرِّضا وَ الْغَضَبِ وَ اَنْ يَرْضى لِلنّاسِ ما يَرْضى لِنَفْسِهِ وَ اسْتِعْمالَ الْحِلْمِ عِنْدَ الْعَثْرَةِ؛
عاقل، عاقل نيست مگر آن كه سه صفت را در خود به كمال رساند: حق را در هنگام خشنودى و خشم ادا كند، آنچه را براى خود مىپسندد، براى ديگران هم بپسندد و هنگام خطاى ديگران، بردبار باشد.
(تحف العقول، ص 318)
حدیث (24) امام صادق عليه السلام :
دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ وَ بِالْعَقْلِ يَكْمُلُ وَ هُوَ دَليلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ فَاِذا كانَ تَاْييدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ كانَ عالِما حافِظا ذاكِرا فَطِنا فَهِما فَعَلِمَ بِذلِكَ كَيْفَ وَ لِمَ وَ حَيْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْ غَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِكَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَُّهُ مِنْ تَاْييدِ العَقْلِ؛
ستون انسانيت، عقل است و از عقل، زيركى، فهم، حفظ و دانش بر مىخيزد. با عقل، انسان به كمال مىرسد. عقل، راهنماى انسان، بينا كننده و كليد كارهاى اوست. هر گاه عقل با نور يارى شود، دانا، حافظ، تيزهوش و فهيم مىشود و بدين وسيله (پاسخ) چگونه، چرا و كجا را مىفهمد و خيرخواه و دغلكار را مىشناسد و هرگاه اين را دانست، مسير حركت 49 و خويش و بيگانه را مىشناسد و در توحيد و طاعت خداوند اخلاص مىورزد و چون چنين كرد، آنچه از دست رفته جبران مىكند و بر آنچه در آينده مىآيد چنان وارد مىشود كه مىداند در كجاى آن است و براى چه منظورى در آنجاست. از كجا آمده و به كجا مىرود. و اين همه از پرتو تأييد عقل است.
(كافى، ج 1، ص 25)
حدیث (25) امام كاظم عليه السلام :
كَما لا يَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَيَّةِ فَكَذلِكَ لا يَقومُ الدّينُ اِلاّ بِالنِّيَّةِ الصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّيَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛
همان گونه كه قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام ديندارى هم تنها به نيّت پاك است و نيّت پاك، جز با عقل حاصل نمىشود.
(تحف العقول، ص 396)
حدیث (26) امام رضا عليه السلام :
اِذا اَرادَ اللّهُ اَمْرا سَلَبَ الْعِبادَ عُقولَهُمْ فَاَنْفَذَ اَمْرَهُ وَ تَمَّتْ اِرادَتُهُ فَاِذا اَنْفَذَ اَمْرَهُ رَدَّ اِلى كُلِّ ذى عَقْلٍ عَقْلَهُ فَيَقولُ كَيْفَ ذا؟ وَ مِنْ اَيْنَ ذا؟
هر گاه خداوند چيزى را بخواهد، عقلهاى بندگان را از آنها مىگيرد و حكم خود را اجرا مىكند و خواسته خود را به پايان مىرساند. همين كه حكم خود را اجرا كرد، عقلِ هر صاحب عقل را به او بر مىگرداند، آنگاه او مرتب مىگويد: چگونه و از كجا چنين و چنان شد.
(تحف العقول، ص442)
حدیث (27) امام على عليه السلام :
اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَهُ وَ اسْتَظْهَرَ عَلى هَواهُ بِعَقْلِهِ؛
عاقل كسى است كه جدّىاش از شوخىاش بيشتر باشد و با كمك عقلش بر هوا و هوسش پيروز گردد.
(تصنیف غررالحكم،ص52)
حدیث (28) امام على عليه السلام :
اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْآراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى الْعَواقِبِ؛
بدانيد عاقل، كسى است كه با فكر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد.
(غررالحكم،ص178)
حدیث (29) امام على عليه السلام :
اِحْتَمِلْ ما يَمُرُّ عَلَيْكَ فَاِنَّ الاِْحْتِمالَ سِتْرُ الْعُيوبِ وَ اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ؛
در برابر آنچه بر تو مىگذرد، بردبار باش، زيرا بردبارى، عيبها را مىپوشاند. به راستى كه نيمى از عقل، بردبارى و نيمه ديگرش خود را به غفلت زدن است.
(غررالحكم،ص139)
حدیث (30) امام على عليه السلام :
اَلْعاقِلُ مَنْ صانَ لِسانَهُ عَنِ الْغيبَةِ؛
عاقل كسى است كه زبانش را از بدگويى پشت سر ديگران، نگه دارد.
(غررالحكم، ص108)
حدیث (31) امام على عليه السلام :
اتَّهِمُوا عُقولَكُمْ فَاِنِّهُ مِنَ الثِّقَةِ بِها يَكونُ الْخَطاءُ؛
عقل خويش را زير سؤال ببريد؛ زيرا از اعتماد به آن، خطاها سرچشمه مىگيرد.
(شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحكم، ج2،ص267)
حدیث (32) امام على عليه السلام :
اَلْعاقِلُ اِذا تَـكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ اَتْبَعَها حِكْمَةً وَ مَثَلاً وَ الاَْحْمَقُ اِذا تَـكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ اَتْبَعَها حِلْفا؛
عاقل، هر گاه سخن بگويد، آن را با سخنى حكيمانه و ضرب المثل همراه سازد و نادان هرگاه سخن بگويد، آن را با سوگند همراه كند.
(شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج20، ص289)
حدیث (33) امام على عليه السلام :
ما عُبِدَ اللّهُ بِشَىْءٍ اَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ وَ ما تَمَّ عَقْلُ امْرِىءٍ حَتّى يَكونَ فيهِ خِصالٌ شَتّى: اَلْكُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأمونانِ وَ الرُّشْدُ وَ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأمولانِ وَ فَضْلُ مالِهِ مَبْذولٌ وَ فَضْلُ قَوْلِهِ مَكفوفٌ وَ نَصيبُهُ مِنَ الدُّنْيَا القوتُ لا يَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ دَهْرَهُ اَلذُّلُّ اَحَبُّ اِلَيْهِ مَعََ اللّهِ مِنَ العِزَِّ تَمامُ الاَْمْرِ؛
خداوند با چيزى بهتر از عقل عبادت نشده است، و عقل كسى كامل نشود، مگر در او چند خصلت باشد: كفر و بدى از او انتظار نمىرود، رشد و خوبى در او اميد مىرود، زيادى ثروتش بخشوده و زيادى سخنش نگه داشته شده است، بهره او از دنيا تنها غذاى روزانه است، در طول زندگى از دانش سير نمىشود، خوارى را با خداوند از عزّت با ديگران، بيشتر دوست دارد، عقـــل و عــاقـل 37 تواضع نزد او دوست داشتنىتر از شرف و بزرگى است، خوبىِ كم ديگران را بسيار و خوبى بسيار خود را كم مىشمرد، همه مردم را از خودش بهتر و خود را نزد خويش از همه بدتر مىداند و اين مهمترين خصلت است.
(كافى، ج 1، ص 18)
حدیث (34) امام على عليه السلام :
اَلظَّنُّ الصَّوابُ مِنْ شيَمِ اُولِى الاَْلْبابِ؛
خوش گمانى، از اخلاق عاقلان است.
(غررالحكم، ص253)
حدیث (35) امام على عليه السلام :
اَلْعاقِلُ مَنْ اَحْسَنَ صَنائِعَهُ وَ وَضَعَ سَعْيَهُ فى مَواضِعِهِ ؛
عاقل كسى است كه كارهايش را خوب انجام دهد و تلاشى كه مىكند، به جا باشد.
(غررالحكم، ص96)
حدیث (36) امام حسين عليه السلام :
لا يَكْمُلُ الْعَقْلُ اِلاّ بِاتِّباعِ الْحَقِّ؛
عقل، جز با پيروى از حق، كامل نمىشود.
(اعلام الدين، ص 298)
حدیث (37) پيامبر صلى الله عليه وآله :
اَنَسٌ: قيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، اَلرَّجُلُ يَكونُ حَسَنَ الْعَقْلِ كَثيرَ الذُّنوبِ؟ قالَ: ما مِنْ آدَمىٍّ اِلاّ وَ لَهُ ذُنوبٌ وَ خَطايا يَقْتَرِفُها، فَمَنْ كانَتْ سَجيَّتُهُ الْعَقْلَ وَ غَريزَتُهُ الْيَقينَ لَمْ تَضُرَّهُ ذُنوبُهُ. قيلَ: كَيْفَ ذلِكَ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ: لاَِنَّهُ كُلَّما اَخْطَاَ لَمْ يَلْبَثْ اَنْ تَدارَكَ ذلِكَ بِتَوْبَةٍ وَ نَدامَةٍ عَلى ما كانَ مِنْهُ فَيَمْحو ذُنوبَهُ وَ يَبْقى لَهُ فَضْلٌ يَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ؛
اَنس گويد: سؤال شد: «اى رسول خدا! ممكن است كسى از عقل نيكو برخوردار باشد و گناهان بسيار داشته باشد؟». پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمودند: هيچ انسانى نيست، مگر اين كه گناهان و خطاهايى مرتكب مىشود، ولى هر كس سرشتش عقل و نهادش يقين باشد، گناهانش به او آسيب نمىرساند». گفته شد: «اى رسول خدا! چگونه است اين؟». فرمودند: «زيرا عاقل هرگاه مرتكب خطايى گردد، بىدرنگ آن را با توبه و پشيمانى جبران كند و با اين كار، گناهانش را پاك مىگرداند و خوبى هايى برايش باقى مىماند كه با آن، وارد بهشت مىگردد».
(مجموعه ورام، ج 1، ص 62)
حدیث (38) پيامبر صلى الله عليه وآله :
سُئِلَ النَّبىُّ صلى الله عليه وآله عَنْ قَوْلِهِ: «اَ يُّـكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً» فَقالَ: اَ يُّـكُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً، ثُمَّ قالَ صلىاللهعليهوآله : اَتَمُّكُمْ عَقْلاً وَ اَشَدُّكُمْ لِلّهِ خَوْفا وَ اَحْسَنُكُمْ فيما اَمَرَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ وَ نَهى عَنْهُ نَظَرا وَ اِنْ كانَ اَقَلَّكُمْ تَطَوُّعا؛
از پيامبر صلىاللهعليهوآله از معنى آيه «[تا بيازمايد] كداميك عملتان بهتر است» پرسيدند. فرمودند: يعنى كداميك عاقلتريد. سپس فرمودند: مقصود، كسى است كه عقلش كاملتر، از خدا بيمناكتر و در امر و نهى خداوند دقيقتر است؛ هر چند مستحبّاتش كمتر باشد.
(بحارالأنوار، ج 67، ص 233)
حدیث (39) امام على عليه السلام :
جاهِدْ شَهْوَتَكَ وَ غالِبْ غَضَبَكَ وَ خالِفْ سوءَ عادَتِكَ، تَزْكُ نَفْسُكَ وَ يَكْمُلْ عَقْلُكَ وَ تَسْتَـكْمِلْ ثَوابَ رَبِّكَ؛
با هوا و هوست مبارزه كن، بر خشمت مسلّط شو و با عادتهاى بدت مخالفت كن، تا روحت پاك و عقلت كامل گردد و پاداش پروردگارت را به تمامى دريافت نمايى.
(غررالحكم، ص338)
حدیث (40) امام على عليه السلام :
مَنْ شاوَرَ ذَوِى الْعُقولِ اسْتَضاءَ بِاَنْوارِ الْعُقولِ؛
هر كس با عقلا مشورت كند، از نور عقلها بهره مىبرد.
(غررالحكم، ص627)
حدیث (41) امام على عليه السلام :
اِنَّ بِذَوِى الْعُقولِ مِنَ الْحاجَةِ اِلَى الاَْدَبِ كَما يَظْمَأُ الزَّرْعُ اِلَى الْمَطَرِ؛
نياز عاقلان به ادب، همانند نياز كشتزار به باران است.
(غررالحكم، ص225)
حدیث (42) امام على عليه السلام :
اَلْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارِبِ وَ خَيْرُ ما جَرَّبْتَ ما وَعَظَكَ؛
عقل، اندوختن تجربهها (و عمل به آن) است و بهترين تجربه، آن است كه پندت داده.
(نهج البلاغه، ص402)
حدیث (43) امام على عليه السلام :
لَقَدْ سَبَقَ اِلى جَنّاتِ عَدْنٍ اَقْوامٌ ما كانوا اَكْثَرَ النّاسِ لا صَوْما وَ لا صَلاةً وَ لا حَجّا وَ لاَ اعْتِمارا وَ لكِنَّهُمْ عَقَلوا عَنِ اللّهِ مَواعِظَهُ؛
گروههايى به سوى بهشت برين (از ديگران) پيشى گرفتند كه بيش از ديگران اهل روزه، نماز، حج و عمره نبودند، بلكه آنان در موعظههاى الهى تعقل كردند.
(مجموعه ورام، ج 2، ص 213)
حدیث (44) امام على عليه السلام :
فَسادُ الاَْخْلاقِ بِمُعاشَرَةِ السُّفَهاءِ وَ صَلاحُ الاَْخْلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ وَ الْخَلْقُ اَشْكالٌ فَكُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ؛
معاشرت با نابخردان، اخلاق را فاسد و رقابت با عقلا اخلاق را اصلاح مىنمايد و مردم متفاوتند، و هر كس بر حسب طينت خود رفتار مىكند.
(عوالم العلوم و المعارف، ج 23، ص 279)
حدیث (45) امام على عليه السلام :
يَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ يُخاطِبَ الْجاهِلَ مُخاطَبَةَ الطَّبيبِ الْمَريضَ؛
شايسته است كه برخورد عاقل با نادان، مانند برخورد طبيب با بيمار باشد.
(غررالحكم، ص 797)
حدیث (46) امام على عليه السلام :
اَلْعَقْلُ حَيْثُ كانَ آلِفٌ مَاْلوفٌ ؛
عقل هر كجا باشد، انس گيرنده و الفت پذير است.
(غررالحكم، ص 67)
حدیث (47) پيامبر صلى الله عليه وآله :
اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ وَ عَرَفَ دارَ اِقامَتِهِ فَاَصْلَحَها وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحيلِهِ فَتَزَوَّدَ لَها؛
بدانيد كه عاقلترين مردم كسى است كه پروردگارش را بشناسد و از او پيروى كند، دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانى كند، جايگاه ابدى خود را بشناسد و آن را آباد كند و بداند به زودى به آنجا سفر خواهد كرد و براى آن، توشه بردارد.
(اعلام الدين، ص 337)
حدیث (48) پيامبر صلىالله عليه وآله :
اِنَّما يُدْرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛
همه خوبىها با عقل شناخته مىشوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد.
(تحف العقول، ص 54)
حدیث (49) پيامبر صلى الله عليه وآله :
رَاْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاْيمانِ بِاللّهِ مُداراةُ النّاسِ فى غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ؛
كمال عقل پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است به شرط آن كه حق، ترك نشود.
(تحف العقول، ص 42)
حدیث (50) پيامبر صلى الله عليه وآله :
اَرْبَعَةٌ تَلْزَمُ كُلَّ ذى حِجىً وَ عَقْلٍ مِنْ اُمَّتى، قيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، ما هُنَّ؟ قالَ: اِسْتِماعُ الْعِلْمِ، وَ حِفْظُهُ، وَ نَشْرُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ؛
چهار چيز بر هر عاقل و خردمندى از امّت من واجب است. گفته شد: «اى پيامبر خدا! آن چهار چيز كداماند؟». فرمودند: «گوش فرادادن به دانش، نگهدارى، نشر و عمل به آن».
(تحف العقول، ص 57)
حدیث (51) پيامبر صلى الله عليه وآله :
اِنَّ خيارَكُمْ اُولُوا النُّهى، قيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، وَ مَنْ اُولُوا النُّهى؟ قالَ: هُم اُولُوا الاَْخْلاقِ الحَسَنَةِ وَ الاَْحلامِ الرَّزينَةِ وَ صِلَةِ الاَْرْحامِ وَ البَرَرَةُ بِالاُْمَّهاتِ وَ الاْآباءِ وَ الْمُتَعاهِدينَ لِلْفُقَراءِ وَ الْجيرانِ وَ الْيَتامى وَ يُطْعِمونَ الطَّعامَ وَ يُفْشونَ السَّلامَ فِى الْعالَمِ وَ يُصَلّونَ وَ النّاسُ نيامٌ غافِلونَ؛
«بهترين شما صاحبان عقل هستند». گفته شد: «اى رسول خدا! صاحبان عقل، چه كسانىاند؟». فرمودند: آنان كه داراى اخلاق خوباند، بردبار و باوقارند، صله رحم مى نمايند، به پدران و مادران نيكى مىكنند، به فقرا، همسايگان و يتيمان رسيدگى مىنمايند، اطعام مىكنند، آشكارا به همه سلام مىكنند و هنگامى كه مردم در خواب و غافلند، نماز (نماز شب) مىگذارند.
(كافى، ج 2، ص 240، ح 32)
حدیث (52) امام صادق عليه السلام :
خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَـقَـدَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ يَزَلْ ناقِصَ العَيْشِ زائِلَ الْعَقْلِ مَشْغولَ الْقَلْبِ، فَاَوَّلُّها: صِحَّةُ البَدَنِ وَ الثّانيَةُ: اَلاَْمْنُ وَ الثّالِثَةُ: اَلسَّعَةُ فِى الرِّزْقِ، وَ الرّابِعَةُ: اَلاَْنيسُ الْمُوافِقُ (قال الراوى:) قُلْتُ: و مَا الاَْنيسُ الْمُوافِقُ؟ قال: اَلزَّوجَةُ الصّالِحَةُ، وَ الوَلَدُ الصّالِحُ، وَ الْخَليطُ الصّالِحُ وَ الخامِسَةُ: وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ: الدَّعَةُ؛
پنج چيز است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگىاش كمبود دارد و كم خرد و دل نگران است: اول، تندرستى، دوم امنيت، سوم روزى فراوان، چهارم همراهِ همرأى. راوى پرسيد: همراهِ همرأى كيست؟ امام فرمودند: همسر و فرزند و همنشين خوب و پنجم كه در برگيرنده همه اينهاست، رفاه و آسايش است.
(خصال، ص 284)
حدیث (53) امام على عليه السلام :
مَنِ اطَّرَحَ الْحِقْدَ اسْتَراحَ قَلْبُهُ وَ لُبُّهُ؛
هر كس كينه را از خود دور كند، قلب و عقلش آسوده مىگردد.
(غررالحكم، ص634)
حدیث (54) امام على عليه السلام :
اَصْلُ الْعَقْلِ القُدَرةُ وَ ثَمَرَتُها السُّرورُ؛
ريشه عقل، قدرت است و ميوه آن شادى.
(بحارالأنوار، ج 75، ص7)
حدیث (55) امام صادق عليه السلام :
اَلنَّومُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّكوتُ راحَةٌ لِلْعَقْلِ؛
خواب مايه آسايش جسم، سخن مايه آسايش جان و سكوت مايه آسايش عقل است.
(من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 402)
حدیث (56) امام باقر عليه السلام :
اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقى بِالتَّقْوى عَنِ الْعَبْدِ ما عَزُبَ عَنْهُ عَقْلُهُ وَ يُجَلّى بِالتَّقْوى عَنْهُ عَماهُ وَ جَهْلَهُ؛
خداوند عزوجل به وسيله تقوا، انسان را از آنچه عقلش به آن نمىرسد، حفظ مىكند و كوردلى و نادانى را از او دور مىنمايد.
(كافى، ج 8، ص 52)
حدیث (57) امام على عليه السلام :
عَلَى الْعاقِلِ اَنْ يُحْصى عَلى نَفْسِهِ مَساويَها فِى الدّينِ وَ الرَّأىِ وَ الاَْخْلاقِ وَ الاَْدَبِ ، فَيَجْمَعُ ذلِكَ فى صَدْرِهِ اَوْ فى كِتابٍ وَ يَعْمَلُ فى اِزالَتِها ؛
بر عاقل است كه بدىهايش را در دين، انديشه، اخلاق و ادب يادداشت كند و بهخاطرش بسپارد و براى از بين بردن آنها بكوشد.
(بحار الأنوار ، ج 75، ص 6)
حدیث (58) امام على عليه السلام :
اَللّهُمَّ ارْزُقنى عَقْلاً كامِلاً وَ عَزْما ثاقِبا وَ لُبّا راجِحا وَ قَلْبا زَكيّا وَ عِلْما كَثيرا وَ اَدَبا بارِعا وَاجْعَلْ ذلِكَ كُلَّهُ لى وَلا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ؛
خدايا مرا عقلى كامل ، تصميمى نافذ، خردى برتر، دلى پاك، دانشى فراوان و ادبى والا روزى كن و تمام اينها را به سود من قرار ده نه به زيانم،اى مهربانترين مهربانان.
(بحار الانوار،ج84،ص325)
حدیث (59) امام على عليه السلام :
كُلُّ شَىْءٍ يَحتاجُ اِلَى الْعَقْلِ وَالْعَقْلُ يَحْتاجُ اِلَى الاَْدَبِ؛
هر چيزى به عقل نياز دارد و عقل به ادب نيازمند است.
(غررالحکم و درر الکلم،ص510)
حدیث (60) ابن شهر آشوب :
كانَ النَّبىّ صلى الله عليه وآله قَبْلَ المَبْعَثِ مَوصوفا بِعِشرينَ خَصلَةً مِن خِصالِ الاَنْبياءِ لَوِ انْفَرَدَ واحِدٌ بِاَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ فَكَيْفَ مَنِ اجْتَمَعَت فيهِ؟! كانَ نَبيّا اَمينا، صادِقا، حاذِقا، اَصيلاً، نَبيلاً، مَكينا، فَصيحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخيا، كميا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَليما، رَحيما، غَيورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَميُخالِطْ مُنَجِّما وَ لا كاهِنا و لا عَيافا؛
رسول اكرم صلىاللهعليهوآله پيش از مبعوث شدن، بيست خصلت از خصلتهاى پيامبران را دارا بودند، كه اگر كسى يكى از آنها را داشته باشد، دليل عظمت اوست؛ چه رسد به كسى كه همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پيامبرى امين، راستگو، ماهر، اصيل، شريف، استوار، سخنور، عاقل، با فضيلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلير و با شهامت، قانع، متواضع، بردبار، مهربان، غيرتمند، صبور، سازگار، و نرمخو بودند و با هيچ منجّم (قائل به تأثير ستارگان)، غيبگو و پيشگويى همنشين نبودند.
(بحارالانوار، ج 16، ص 175)
حدیث (61) امام حسن عليه السلام :
لا یَغشُّ العاقِلُ مَن استَنصَحَه؛
خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
(تحف العقول، ص 236)
حدیث (62) امام صادق علیه السلام:
أکمَلُ الناسِ عَقلاً أحسَنُهُم خُلقاً؛
عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست.
(اصول کافی، ج 1، ص 23)
حدیث (63) امام حسین علیه السلام:
لا یکمل العقل إلا باتباع الحق؛
عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق.
(بحار الانوار، ج 75، ص 127)
حدیث (64) امام موسی کاظم علیه السلام:
التَوَدُّدُ اِلَی الناسِ نِصفُ العَقل؛
مهرورزی و دوستی با مردم، نصف عقل است.
(تحف العقول، ص 403و443)
حدیث (65) امام على عليه السلام:
العاقِلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجارِبُ
خردمند كسى است كه تجربه ها او را پند دهد.
(تحف العقول، ص 85)
حدیث (66) امام على عليه السلام:
مَن تَرَکَ الإستِماعَ مِن ذَوی العُقولِ ماتَ عَقلُهُ.
هر که به خردمندان گوش نسپارد عقلش بمیرد.
(تحف العقول،ص85)
حدیث (67) پيامبر خدا (صلی الله عليه و آله):
ما قَسَمَ اللّه ُ لِلعِبادِ شَيئًا أفضَلَ مِنَ العَقلِ
خداوند ، چيزى با ارزش تر از عقل ، در ميان بندگان تقسيم نكرد .
(الکافی ،ج1،ص12)
حدیث (68) امام عسكرى (سلام الله عليه):
حُسنُ العَقلِ جَمالٌ باطِنٌ.
نكويى خرد، زيبايى درون است.
(بحارالانوار،ج1،ص95)
حدیث (70) پيامبر خدا (صلی الله عليه و آله):
رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإِيمانِ بِاللّه ِ عز و جل التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ
اساس عقل ، پس از ايمان به خداوند عز و جل ، اظهار دوستى با مردم است .
(الخصال ،ج1،ص15)
حدیث (71) امام على عليه السلام:
کَثرةُ ألامانی مِن فَسادِ العَقل.
آرزوهای زیاد از تباهی عقل است.
(غررالحکم،ص525)
نظرات (13) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد تفكر
حدیث (1) لقمان حكيم عليهالسلام :
يَا بُنَىَّ اِذَا امتَلأََتِ المَعِدَةُ نَامَتِ الفِكرَةُ وَ خَرِسَتِ الحِكمَةُ وَ قَعَدَتِ الاَعضَاءُ عَنِ العِبادَةِ؛
فرزندم هرگاه شكم پر شود، فكر به خواب مىرود و حكمت، از كار مىافتد و اعضاى بدن از عبادت باز مىمانند.
مجموعه ورام، ج 1، ص 102
حدیث (2) امام حسين عليه السلام :
مَن أَحجَمَ عَنِ الرَّىِ وَعَيِيَت بِهِ الحِيَلُ كانَ الرِّفقَ مِفتاحُهُ؛
هر كس فكرش به جايى نرسد و راه تدبير بر او بسته شود، كليدش مداراست.
بحارالأنوار، ج75، ص128
حدیث (3) امام حسن عسکری علیه السلام:
لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ؛
عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.
تحف العقول، ص442
حدیث (4) امام علی علیه السلام:
العِلمُ وَراثَهٌ کَریمَهٌ ، وَ الادابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ ، وَ الفِکرُ مِرآهٌ صافِیَهٌ؛
علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
نهج البلاغه،ص469
حدیث (5) پيامبر صلىاللهعليهوآله :
اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِْخلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانيَةِ وَ اَن اَعْفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعْطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَنْ قَطَعَنى و اَن يَكونَ صَمْتى فِكْرا وَ نَظَرى عِبَرا؛
پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه به من ظلم نموده، بخشش به كسى كه مرا محروم كرده، رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده، و سكوتم همراه با تفكّر و نگاهم براى عبرت باشد.
كنزالفوائد،ج2،ص11
حدیث (6) امام صادق (ع):
اَفضَلُ العِبادةُ اِدمانُ التَّفکُّرفی اللهِ و فی قُدرَتهِ؛
برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
الکافی،ج2،ص55
حدیث (7) امام صادق (ع):
فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ اَلفِ سَنَةٍ؛
یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح از هزار سال عبادت بهتر است.
مصباح الشریعه،ص114
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد حکمت
حدیث (1) امام على عليه السلام :
لَيسَ الحَكيمُ مَن لَم يُدارِ مَن لايَجِدُ بُدّا مِن مُداراتِهِ؛
حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست.
(بحارالأنوار، ج75، ص57)
حدیث (2) امام كاظم عليه السلام :
إِنَّ الزَّرعَ يَنبُتُ فِى السَّهلِ وَلايَنبُتُ فِى الصَّفا فَكَذلِكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَكَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّكَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛
زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع جاى مى گيرد نه در دل هاى متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل و تكبر را وسيله جهل قرار داده است.
(تحف العقول، ص 396)
حدیث (3) امام صادق عليه السلام :
إنَّ الْحِكْمَةَ لَتَكُونُ في قَلْبِ الْمُنافِقِ فَتُجَلْجِلُ في صَدْرِهِ حَتّى يُخْرِجَها فَيُوعِيَهَا الْمُؤْمِنُ وَتَكُونُ كَلِمةُ الْمُنافِقِ فى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ فَتُجَلْجِلُ في صَدْرِهِ حَتّى يُخْرِجَها فَيَعِيَهَا الْمُنافِقُ؛
به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مىگيرد، در سينهاش بىقرارى مىكند تا از آن بيرون آيد و مؤمن آن را بر گيرد و سخن منافقانه (لغو و بيهوده) در سينه مؤمن بىقرارى مىكند تا از آن بيرون برود و منافق آن را برگيرد.
(بحارالأنوار، ج2، ص 94)
حدیث (4) پيامبر صلى الله عليه وآله :
قَلْبٌ لَيْسَ فيهِ شَىْءٌ مِنَ الْحِكْمَةِ كَبَيْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهوا وَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّهَ لا يَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ؛
دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانهاى را براى نادانى نمىپذيرد.
(نهج الفصاحه،ص600)
حدیث (5) امام علی علیه السلام:
خُذِ الحِکمَه اَنَّی کانَت فَاِنَّ الحِکمَه ضالَّه کُلِّ مُومِن؛
حکمت را هر کجا که یافتی فراگیر، زیرا حکمت گمشده هر مومن است.
(غررالحکم، ص360)
حدیث (6) امام موسی کاظم علیه السلام:
قِلَّهُ المَنطِقِ حُکم عَظیمٌ ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ فَانَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنوبِ؛
کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است .
(بحاالانوار(ط-بیروت)، ج 75، ص 309)
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد یقین
حدیث (1) امام صادق عليه السلام :
اَلرَّوحُ وَ الرّاحَةُ فِى الرِّضا وَ اليَقينِ وَ الهَمُّ وَ الحَزَنُ فِى الشَكِّ وَ السَّخَطِ؛
خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.
(مشكاةالأنوار، ص 34)
حدیث (2) امام صادق عليه السلام :
حُرِمَ الحَريصُ خَصلَتَينِ وَ لَزِمَتهُ خَصلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَافتَقَدَ الرّاحَةَ وَ حُرِمَ الرِّضا فَافتَقَدَ اليَقينَ؛
حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست داده است، از راضى بودن محروم است و در نتيجه يقين را از دست داده است.
(بحارالانوار، ج70، ص161)
حدیث (3) امام على عليه السلام :
إنَّ المُؤمِنَ مَن يُرى يَقينُهُ في عَمَلِهِ، وَ المُنافِقُ مَن يُرى شَكُّهُ في عَمَلِهِ؛
در عمل مؤمن يقين ديده مىشود و در عمل منافق شك.
(عیون الحکم والمواعظ، ص152)
حدیث (4) امام على عليه السلام :
یُستَدَلُّ عَلَی الیَقین بِقِصَر الأمَلِ وَ إخلاص العَمَل وَ الزُّهدِ فی الدُّنیا
سه چیز از نشانه های یقین هستند: کوتاهی آرزو، اخلاص در عمل، بی رغبتی به دنیا
(مستدرک الوسائل ج11 ص201)
حدیث (5) امام صادق علیه السلام:
اِنَّ العَملَ القَلیلَ الدّائمَ عَلَی الیَقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیرِ عَلی غَیرِ یَقینٍ؛
عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است.
(وسائل الشیعه، ج15،ص202)
حدیث (6) امام رضا علیه السلام:
اِنَّ الایمانَ اَفضلُ مِن الاسلامِ بِدَرجَةٍ, وَ التَّقـوى اَفضـلُ مِن الایمانِ بِدَرَجَةٍ وَ لَم یَعطِ بَنو آدَمَ اَفضلُ مِنَ الیَقینِ؛
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.
(تحف العقول، ص445)
حدیث (7) امام علی علیه السلام:
ما أیقَنَ بِاللهِ مَن لَم یَرعَ عُهودَهُ وَ ذِمَّتَهُ
کسی که عهد و پیمان خود را رعایت نکند به خدا یقین ندارد
(غررالحکم ،ص253)
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد عُجب
حدیث (1) قال الصادق عليه السلام :
اِنَّ اللهَ عَلِمَ اَنَّ الذَّنبَ خَیرٌ لِلمُومنِ مِنَ العُجبِ وَ لَولا ذلک مَا ابتُلِیَ مُومِنٌ بِذَنبٍ اَبَداً؛
خداوند می دانست که برای شخص مومن گناه از عجب بهتر است و اگر این طور نبود، شخص مومن هیچ وقت آلوده به گناه نمی شد.
کافی(ط-الاسلامیه)، ج 2 ، ص 313
حدیث (2) قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :
لَولا اَنَّ الذَّنبَ لِلمُومِنِ خَیرٌ مِنَ العُجبِ مَا خَلا اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَینَ عَبدِهِ المُومِنِ وَ بَینَ الذَّنبِ اَبَداً؛
اگر گناهی برای مومن از عجب بهتر بود، خداوند عز و جل هرگز بنده مومن را به گناه گرفتار نمی کرد.
عده الداعی و نجاح الساعی، ص 236
حدیث (3) امام على عليه السلام :
سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُك؛
خطایی که باعث ناراحتی تو شود، نزد خداوند از کار نیکی که باعث عجب تو شود بهتر است.
نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص477
حدیث (4) امام صادق عليه السلام :
آفَةُ الدِّینِ الحَسَدُ وَ العُجبُ وَ الفَخرُ؛
آفت دینداری حسد و خودبینی و فخر فروشی است.
کافی(ط-الاسلامیه)ج2،ص307
حدیث (5) رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم :
آفَهُ الحَسَب الاِفتِخَارُ وَ العُجبُ؛
آفت شرافت و بزرگی ، به خود نازیدن و خود بزرگ بینی است.
کافی(ط-الاسلامیه)ج2،ص328
نظرات (3) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد تكبر
حدیث (1) امام صادق عليه السلام :
اَلكِبرُ أَن تَغمِصَ النّاسَ وَتُسَفِّهَ الحَقَّ؛
تكبر، اين است كه مردم را تحقير كنى و حق را خوار شمارى.
الكافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص310
حدیث (2) امام على عليه السلام :
اَلحِرصُ وَالكِبرُ وَالحَسَدُ دَواعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِى الذُّنوبِ؛
حرص و تكبّر و حسادت، انگيزه هاى فرورفتن در گناهانند.
نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص541 ،حكمت 371
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
أَلا اُخبِرُكُم بِأَهلِ النّارِ؟ كُلُّ عُتُلٍّ جَوّاظٍ مُستَكبِرٍ؛
آيا شما را از اهل دوزخ آگاه نكنم؟ هر درشتخوىِ خشنِ متكبّر.
کتاب العین،ج6،ص170
حدیث (4) امام صادق عليه السلام :
ما مِن أَحَدٍ يَتيهُ إِلاّ مِن ذِلَّةٍ يَجِدُها فى نَفسِهِ؛
هيچ كس نيست كه تكبّر ورزد، مگر بر اثر خوارى و حقارتى است كه در خود مى بيند.
الكافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص312
حدیث (5) امام على عليه السلام :
عَجِبتُ لِلمُتَكَبِّرِ الَّذى كانَ بِالمسِ نُطفَةً وَيَكونُ غَدا جيفَةً؛
در شگفتم از شخص متكبّر، كه ديروز نطفه اى بوده و فردا لاشه اى است.
نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص491، حكمت 126
حدیث (6) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِنَّهُ لَيُعجِبُنى أَن يَحمِلَ الرَّجُلُ الشَّى ءَ فى يَدِهِ يَكونُ مَهنَئا لأِهلِهِ يَدفَعُ بِهِ الكِبرَ عَن نَفسِهِ؛
براستى كه خوش دارم مرد با خوشحالى و افتخار چيزى را با دست خودش براى خانواده اش ببرد و بدين وسيله تكبر را از خود دور كند.
مجموعه ورام، ج1، ص201
حدیث (7) امام صادق عليه السلام :
مَن ذَهَبَ يَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضلاً فَهُوَ مِنَ المُستَكبِرينَ، (قالَ حَفصُ بنُ غياثٍ): فَقُلتُ لَهُ إِنَّما يَرى أَنَّ لَهُ عَلَيهِ فَضلاً بِالعافيَةِ إذا رَآهُ مُرتَكِبا لِلمَعاصى، فَقالَ: هَيهاتَ هَيهاتَ! فَلَعَلَّهُ أَن يَكونَ قَد غُفِرَ لَهُ ما أتى وَ أَنتَ مَوقوفٌ مُحاسَبٌ أَما تَلَوتَ قِصَّةَ سَحَرَةِ موسى عليه السلام ؛
هر كس خودش را بهتر از ديگران بداند، او از متكبران است. حفص بن غياث مى گويد: عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بى گناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او بهتر بداند چه؟ فرمودند: هرگز هرگز! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند، مگر داستان جادوگران و موسى عليه السلام را نخوانده اى؟
الكافى(ط-الاسلامیه)، ج8، ص128
حدیث (8) امام على عليه السلام :
وَعَن ذلِكَ ما حَرَسَ اللّه عِبادَهُ المُؤمِنينَ بِالصَّلَواتِ وَالزَّكَواتِ وَمُجاهَدَةِ الصِّيامِ فِى اليّامِ المَفروضاتِ تَسكينا لأَطرافِهِم وَتَخشيعا لأَبصارِهِم وَتَذليلاً لِنُفوسِهِم وَتَخفيضا لِقُلُوبِهِم وَإِذهابا لِلخُيَلاءِ عَنهُم... اُنظُروا إِلى ما فى هذِهِ الفعالِ مِن قَمعِ نَواجِمِ الفَخرِ وَقَدعِ طَوالِعِ الكِبرِ؛
از اين جاست كه خداوند بندگان مؤمن خود را به وسيله نمازها و زكاتها و جدّيت در روزه دارى در روزهاى واجب، نگهبانى مى كند، زيرا كه اين امور باعث آرام شدن اعضاء و جوارح و خشوع ديدگان و فروتنى جانها و خضوع دلها و بيرون راندن كبر و نخوت از وجود آنان مى شود... بنگريد، كه اين اعمال چگونه نمودهاى فخر فروشى را در هم مى شكند و آثار و نشانه هاى تكبر را مى زدايد!
نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص294
حدیث (9) امام حسن مجتبى عليه السلام :
لَمّا قيلَ لَهُ إِنَّ فيكَ كِبرا ـ : كَلاّ، اَلكِبرُ لِلّهِ وَحدَهُ وَلكِن فىَّ عِزَّةٌ، قالَ اللّه تَعالى: (وَلِلّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ)؛
در پاسخ كسى كه به ايشان گفت: در وجود شما تكبّر است، فرمودند: هرگز، تكبّر تنها از آن خداست. اما در وجود من، عزّت است. خداى متعال فرموده است: «و عزّت از آن خدا و پيامبر او و مؤمنان است».
بحارالأنوار، ج24، ص325
حدیث (10) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ فِى السَّماءِ مَلَكَينِ مُوَكَّلَينِ بِالعِبادِ، فَمَن تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعاهُ وَمَن تَكَبَّرَ وَضَعاهُ؛
در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده اند پس هر كس براى خدا تواضع كند، او را بالا برند و هر كس تكبر ورزد او را پَست گردانند.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص122
حدیث (11) امام كاظم عليه السلام :
إِنَّ الزَّرعَ يَنبُتُ فِى السَّهلِ وَلايَنبُتُ فِى الصَّفا فَكَذلِكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَكَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّكَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛
زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع جاى مى گيرد نه در دل هاى متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل و تكبر را وسيله جهل قرار داده است.
تحف العقول، ص 396
حدیث (12) پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله :
اَلا اُخْبِرُكُمْ بِاَبْعَدِكُمْ مِنّى شَبَها؟ قَالُوا: بَلى يا رَسولَ اللّهِ. قالَ: اَلْفاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذىءُ، اَلْبَخِيلُ، اَلْمُخْتَالُ، اَلْحَقودُ، اَلْحَسُودُ، اَلْقاسِى الْقَلْبِ، اَلْبَعِيدُ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ يُرْجى، غَيْرُ المَاْمونِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ يُتَّقى؛
آيا شما را از كم شباهتترينتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند: زشتگوىِ بى آبروىِ بى شرم، بخيل، متكبر، كينه توز، حسود، سنگدل، كسى كه هيچ اميدى به خيرش و امانى از شرش نيست.
الكافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 291
حدیث (13) امام محمد باقر علیه السلام:
الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزُّ و جلَّ یومَ القیامَةِ؛
دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
ثواب الاعمال(ترجمه حسن زاده)ص688
حدیث (14) امام صادق علیه السلام:
ما من رَجُلٍ تَکبّرَ أَو تَجبَّرَ الّا لذلَّةٍ یَجدُها فی نَفسِهِ؛
هیچ مردی نیست که تکبر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد مگر بخاطر ذلتی که در نفس خود می یابد.
وسایل الشیعه ج15 ص380
حدیث(15) حضرت زهرا سلام الله علیها:
فَجَعلَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً لَکم مِنَ الشِّرکِ ، وَ الصَّلاةَ تَنزیهاً لَکم عَن الکِبرِ؛
خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی.
الاحتجاج علی اهل اللجاج (طبرسی)، ج1، ص99
حدیث (16) امام صادق علیه السلام:
لا یَدخُلُ الجَنَّهَ مَن فِی قَلبهِ مِثقالَ ذَرَّهٍ مِن کِبر؛
کسی که در قلبش به اندازه ذره ای کبر و خود بزرگ بینی باشد به بهشت وارد نمی شود.
الکافی(ط-اسلامی) ج2 ص310
حدیث (17) امام على علیه السلام:
ما أقبَحَ الخُضوعَ عِندَ الحاجَةِ وَالجَفاءَ عِندَ الغِنى.
چه زشت است فروتنى هنگام نياز و درشتى هنگام بی نيازى.
نهج البلاغه(صبحی صالح)، نامه 31،ص404
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد لجاجت
حدیث (1) امام على عليه السلام :
مَن لَجَّ وَ تَمادى فَهُوَ الرّاكِسُ الَّذى رانَ اللّهُ عَلى قَلبِهِ وَ صارَت دائرَةُ السَّوءِ عَلى رَأسِهِ ؛
هر كس لجاجت كند و بر آن پافشارى نمايد، او همان بخت برگشته اى است كه خداوند بر دلش پرده [غفلت] زده و پيشامدهاى ناگوار بر فراز سرش قرار گرفته است.
نهج البلاغه، نامه 58
حدیث (2) امام على عليه السلام :
اَلافراطُ فِى المَلامَةِ يَشُبُّ نيرانَ اللَّجاجِ ؛
زياده روى در سرزنش كردن ، آتش لجاجت را شعله ور مى سازد .
تحف العقول، ص 84
حدیث (3) امام صادق عليه السلام :
سِتَّةٌ لاتَكونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَالنَّكَهُ وَالحَسَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالكَذِبُ وَالبَغىُ؛
شش (صفت) در مؤمن نيست: سختگيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.
تحف العقول، ص377-وسایل الشیعه ج15،ص349
حدیث (4) پيامبر صلىلله عليه و آله :
اَلْخَيْرُ عادَةٌ وَ الشَّرُّ لَجاجَةٌ؛
خوبى عادت است و بدى لجاجت.
اساس البلاغه، ص 438
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد قلب
حدیث (1) امام على عليه السلام :
اَعجَبُ ما فِى الانسانِ قَلبُهُ وَ لَهُ مَوارِدُ مِنَ الحِكمَةِ وَ اَضدادٌ مِن خِلافِها فَاِن سَنَحَ لَهُ الرَّجاءُ اَذَ لَّهُ الطَّمَعُ وَ اِن هاجَ بِهِ الطَّمَعُ اَهلَكَهُ الحِرصُ وَ اِن مَلَكَهُ اليَأسُ قَتَلَهُ السَفُ... فَكُلُّ تَقصيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ اِفراطٍ بِهِ مُفسِدٌ؛
شگفتترين عضو انسان قلب اوست و قلب مايه هايى از حكمت و ضد حكمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش مى گرداند و اگر طمع در آن سر بركشد، حرص نابودش مىكند و اگر نااميدى بر آن مسلّط شود، اندوه، او را مىكُشد... هر كوتاهى برايش زيانبار است و هر زيادهروى برايش تباهى آفرين.
(علل الشرايع،ج1، ص 109)
حدیث (2) پيامبر صلى الله عليه وآله :
فِى الانسانِ مُضغَةٌ اِذا هىَ سَلِمَت وَ صَحَّت سَلِمَ بِها سائرُ الجَسَدِ، فَاذا سَقِمَت سَقِمَ بِها سائرُ الجَسَدِ وَ فَسَدَ، وَ هِىَ القَلبُ؛
در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد، ديگر اعضاى بدنش هم با آن سالم مىشوند و هرگاه آن بيمار شود، ديگر اعضاى بدنش بيمار و فاسد مىگردند. آن پاره گوشت، قلب است.
(خصال،ج1، ص 31)
حدیث (3) امام على عليه السلام :
أَكلُ السَّفَر جَلِ قُوَّةٌ لِلقَلبِ الضَّعيفِ وَهُوَ يُطَيِّبُ المِعدَةَ وَيُزَكِّى الفُؤادَ وَيُشَجَّعُ الجَبانَ وَيُحَسِّنُ الوَلَدَ؛
خوردن به، قلب ضعيف را قوى، معده را پاك، ترسو را شجاع و فرزند را زيبا مىكند.
(الوافی، ج19،ص399)
حدیث (4) پيامبر صلى لله عليه و آله :
خَيْرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَيْرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى يَعِى الخَيْرَ مَمْلُوٌّ مِنَ الْخَيْرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِنْ اَنْصَتَ اَنْصَتَ مَأجورا؛
بهترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى خوبى دارد و بدترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى بدى دارد، پس عالىترين قلب، قلبى است كه خوبى را در خود دارد و لبريز از خوبى است. اگر سخن بگويد، سخنش در خور پاداش است و اگر سكوت كند، سكوتش درخور پاداش است.
(جعفريات، ص 168)
حدیث (5) امام صادق عليه السلام :
اَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى عليهالسلام يا مُوسى لا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حالٍ فَاِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْكَ ذِكرى يُقْسِى الْقُلوبَ؛
خداى عزّوجلّ به موسى عليهالسلام وحى كرد: اى موسى! به زيادى ثروت شاد مشو و در هيچ حالى مرا فراموش مكن، زيرا با زيادى ثروت گناهان فراموش مىشود و از ياد بردن من قساوت قلب مىآورد.
(الکافی، ج2،ص497)
حدیث (6) پيامبر صلى الله عليه وآله :
قَلْبٌ لَيْسَ فيهِ شَىْءٌ مِنَ الْحِكْمَةِ كَبَيْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهوا وَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّهَ لا يَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ؛
دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانهاى را براى نادانى نمىپذيرد.
(نهج الفصاحه،ص600)
حدیث (7) پيامبر صلى الله عليه وآله :
مَنْ قَلَّ طَعْمُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ مَنْ كَثُرَ طَعْمُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَ قَسا قَلْبُهُ؛
هر كس كم بخورد، سالم مىماند و هر كس زياد بخورد تنش بيمار مىشود و قساوت قلب پيدا مىكند.
(نهج الفصاحه،ص728)
حدیث (8) امام زمان علیه سلام :
قُلُوبنا اَوعیَةٌ لِمَشیَّةِ اللهِ فَاذا شاءَ شِئنا؛
دلهای ما ظرف اراده و مشیت خداست پس هرگاه او چیزی را اراده کند،ما نیز همان چیز را اراده می کنیم.
(بحارالانوار،ج25،ص337)
حدیث (9) امام علی علیه السلام:
في وَصيَّتِهِ لابنِهِ وهُو يَعِظُهُ: أحيِ قَلبَكَ بالمَوعِظَةِ؛
در مـقام انـدرز بـه فـرزند خود : دلت را بـا اندرز زنده گردان.
(نهج البلاغة، ص 392)
حدیث (10) امام على عليه السلام:
المَواعِظُ صَقالُ النُّفوسِ، وجَلاءُ القُلوبِ؛
اندرزها صيقل بخش جان ها، و جلا دهنده دل هاست.
(غرر الحكم، ص 72)
حدیث (11) امام على عليه السلام:
ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوَةِ القُلُوب وَ ما قَسَتِ القُلُوبُ إلّا لِکَثرَةِ الذُّنوبِ.
چشمها خشک نمی شود مگر به خاطر قساوت قلب و دلها قساوت پیدا نمی کند مگر به سبب زیادی گناه
(وسائل الشیعه ج16 ص45)
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد گوش
حدیث (1) امام على عليهالسلام :
عَوِّدْ اُذُنـَكَ حُسْنَ الاِسْتِماعِ وَ لا تُصغِ اِلى ما لا يَزيدُ فى صَلاحِكَ استِماعُهُ فَاِنَّ ذلِكَ يُصدِئُ الْقُلوبَ وَ يوجِبُ الْمَذامَّ؛
گوش خود را به شنيدن خوبى ها عادت بده و به آنچه كه به صلاح و درستى تو نمى افزايد گوش مسپار، زيرا اين كار، دلها را زنگار مى زند و موجب سرزنش مى شود.
(غررالحكم، ص215)
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد حق و باطل
حدیث (1) پيامبر صلى الله عليه و آله:
يا اَيُّهَا النّاسُ اِنَّما هُوَ اللّه وَ الشَّيطانُ وَ الحَقُّ وَ الباطِلُ وَالهُدى وَ الضَّلالَةُ وَ الرُّشدُ وَ الغَىُّ وَ العاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ وَ العاقِبَةُ وَ الحَسَناتُ وَ السَّيِّئاتُ فَما كانَ مِن حَسَناتٍ فَلِلّهِ وَ ما كانَ مِن سَيِّئاتٍ فَلِلشَّيطانِ لَعَنَهُ اللّه ؛
اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنياست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شيطان ملعون است.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 16
حدیث (2) امام على عليه السلام :
لا یعابُ المَرءُ بِتَاخیرِ حَقهِ اِنمَا یعابُ مَن اَخَذَ ما لَیسَ لَهُ؛
برای انسان عیب نیست که حقش تاخیر افتد، عیب آن است که چیزی را که حقش نیست بگیرد.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 500
حدیث (3) امام على عليه السلام :
ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ؛
هر كس باطل را يارى كند، به حق ستم كرده است.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص71
حدیث (4) امام على عليه السلام :
لا يُؤنِسَنَّكَ اِلاَّ الْحَقُّ وَ لا يوحِشَنَّكَ اِلاَّ الْباطِلُ؛
مبادا جز حق، با تو اُنس بگيرد و جز باطل، از تو بهراسد.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 188
حدیث (5) امام على عليه السلام :
اَما اِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِـعَ - فَسُئِلَ عَنْ مَعْنى قَولِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وَضَعَها بَيْنَ اُذُنِهِ وَ عَيْنِهِ - ثُمَّ قالَ: اَ لْباطِلُ اَنْ تَقولَ: سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ اَنْ تَقولَ: رَأَيْتُ؛
هان! ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست. از آن حضرت درباره معناى اين فرمايش سؤال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباند و آنها را ميان گوش و چشم خود گذاشت و آن گاه فرمودند: باطل اين است كه بگويى: شنيدم و حق آن است كه بگويى: ديدم.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص198
حدیث (6) امام على عليه السلام :
فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلى المُرتادينَ وَ لَوْ اَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدينَ وَلكِنْ يُوْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ؛
اگر باطل با حق درنياميزد، بر حقيقت جويان پوشيده نمى مانَد و اگر حق با باطل آميخته نشود، زبان دشمنان آن بريده مى شود، ليكن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از اين. (و بدين ترتيب حق و باطل درهم آميخته مى شود و شبهه پيش مى آيد).
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص88
حدیث (7) امام صادق عليه السلام :
اَبَى اللّه اَنْ يُعَرِّفَ باطِلاً حَقّا اَبَى اللّه اَنْ يَجْعَلَ الْحَقَّ فى قَلْبِ الْمُؤْمِنِ باطِلاً لا شَكَّ فيهِ وَ اَبَى اللّه اَنْ يَجْعَلَ الْباطِلَ فى قَلْبِ الْـكافِر الْمُخالِفِ حَقّـا لا شَكَّ فيهِ وَ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ هذا هكَذا ما عُرِفَ حَقٌّ مِنْ باطِلٍ؛
خداوند اِبا دارد از اين كه باطلى را حق معرفى نمايد، خداوند اِبا دارد از اين كه حق را در دل مؤمن، باطلى ترديدناپذير جلوه دهد، خداوند اِبا دارد از اين كه باطل را در دل كافر حق ستيز به صورت حقى ترديدناپذير جلوه دهد، اگر چنين نمى كرد، حق از باطل شناخته نمى شد.
محاسن، ج 1، ص 277
حدیث (8) امام صادق عليه السلام :
لا يَسْتَيْقِنُ الْقَلْبُ اَنَّ الْحَقَّ باطِلٌ اَبَدا وَ لا يَسْتَيقِنُ اَنَّ الْباطِلَ حَقٌّ اَبَدا؛
هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمى كند.
تفسير العياشى، ج 2، ص 53
حدیث (9) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَمّا عَلامَةُ التّائِبِ فَاَرْبَعَةٌ: اَلنَّصيحَةُ لِلّهِ فى عَمَلِهِ وَ تَرْكُ الْباطِلِ وَ لُزومُ الْحَقِّ وَ الْحِرْصُ عَلَى الْخَيْرِ ؛
نشانه توبه كننده چهار است: عمل خالصانه براى خدا، رها كردن باطل، پايبندى به حق و حريص بودن بر كار خير.
تحف العقول، ص 20
حدیث (10) امام على عليه السلام :
ـ وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ تَفسيرِ السُّنَّةِ وَ الْبِدْعَةِ وَ الْجَماعَةِ وَ الْفُرْقَهِ : اَلسُّنَّةُ ـ و اللّه ـ سُنَّةُ مُحمِّدٍ صلى الله عليه و آله وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَةُ ـ وَ اللّه ـ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ كَثُروا؛
در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، جماعت و تفرقه فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد صلى الله عليه و آله است و بدعت آنچه خلاف آن باشد و به خدا قسم، جماعت، همدست شدن با اهل حق است هر چند اندك باشند و تفرقه، همدستى با اهل باطل است هر چند بسيار باشند.
کتاب سلیم بن قیس الهلالی،ج2، ص964
حدیث (11) امام على عليه السلام :
اَلا وَ مَنْ اَكَلَهُ الْحَقُّ فَاِلَى الجَنَّةِ وَ مَنْ اَكَلَهُ الباطِلُ فَاِلَى النّارِ؛
بدانيد كه هر كس در راه حق از دنيا برود، به بهشت و هر كس در راه باطل از دنيا برود، به جهنم مى رود.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص374
حدیث (12) امام على عليه السلام :
الْحَقُّ سَيْفٌ قَاطِع
حق شمشیر برنده ایست.
الْحَقُّ سَيْفٌ عَلَى أَهْلِ الْبَاطِل
حق شمشیری است بر اهل باطل.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص 68 حکمت های 916 و 921
حدیث (13) امام على عليه السلام :
قَليلُ الْحَقِّ يَدْفَعُ كَثيرَ الباطِلِ كَما اَنَّ الْقَليلَ مِنَ النّارِ يُحْرِقُ كَثيرَ الْحَطَبِ؛
اندكى حقّ، بسيارى باطل را نابود مى كند، همچنان كه اندكى آتش، هيزم هاى فراوانى را مى سوزاند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص68
حدیث (14) امام صادق عليه السلام :
لَيْسَ مِنْ باطِلٍ يَقومُ بِاِزاءِ الْحَقِّ اِلاّ غَلَبَ الْحَقُّ الْباطِلَ وَ ذلِكَ قَولُهُ: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الباطِلِ فَيَدْمَغُهُ...»؛
هيچ باطلى نيست كه در برابر حق بايستد مگر آن كه حق بر باطل چيره مى شود و اين سخن خداوند است: «بلكه حق را بر سر باطل مى زنيم كه آن را در هم مى كوبد...».
كافى(ط-الاسلامیه) ج 8 ، ص 242
حدیث (15) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَلْحَقُّ ثَقيلٌ مُرٌّ وَ الْباطِلُ خَفيفٌ حُلْوٌ وَ رُبَّ شَهْوَةِ ساعَةٍ تورِثُ حُزْنا طَويلاً؛
حق، سنگين و تلخ است و باطل، سبك و شيرين و بسا خواهش و هوا و هوسى كه لحظه اى بيش نمى ماند، اما غم و اندوهى طولانى به دنبال مى آورد.
الامالی(طوسی) ص 533
حدیث (16) امام على عليه السلام :
اِصْبِرْ عَلى مَرارَةِ الْحَقِّ وَ ايّاكَ اَنْ تَنْخَدِعَ لِحَلاوَةِ الباطِلِ؛
تلخى حق را تحمل كن، و مبادا كه فريب شيرينى باطل را بخورى.
شرح آقا جمال الدین خوانساری برغررالحکم و درر الکلم ج2،ص237
حدیث (17) امام كاظم عليه السلام :
قُلِ الْحَقَّ وَ اِنْ كانَ فيهِ هَلاكُكَ فَاِنَّ فيهِ نَجاتَكَ... اِتَّقِ اللّه وَ دَعِ الْباطِلَ وَ اِنْ كانَ فيهِ نَجاتُكَ فَاِنَّ فيهِ هَلاكَكَ؛
حق را بگو اگر چه نابودى تو در آن باشد، زيرا كه نجات تو در آن است... تقواى الهى پيشه كن و باطل را فرو گذار هر چند [به ظاهر] نجات تو در آن باشد، زيرا كه نابودى تو در آن است.
تحف العقول ص 408
حدیث (18) امام على عليه السلام :
عُبيدُاللّه بْنُ اَبى رافِعٍ : اِنَّ الحَروريَّةَ لَمّا خَرَجَتْ وَ هُوَ مَع عَلِىِّ بنِ اَبى طالِبٍ قالوا: لا حُكْمَ اِلاّ لِلّهِ، قالَ عَلىٌّ: كَلِمَةُ حَقٍّ اُريدَ بِها باطِلٌ؛
عبيداللّه بن ابى رافع : زمانى كه حروريه (خوارج) سر به نافرمانى برداشتند، او با على بن ابى طالب بود. آنها مى گفتند: داورى جز از آنِ خدا نيست. على عليه السلام فرمودند: اين سخن حقى است براى نيّت باطلى.
الاخبار فی مناقب امام الابرار ص463
حدیث (19) امام على عليه السلام :
اِنَّ مَنْ لا يَنْفَعُهُ الْحَقُّ يَضُرُّهُ الْباطِلُ وَ مَنْ لا يَسْتَقيمُ بِهِ الْهُدى تَضُرُّهُ الضَّلالَةُ وَ مَنْ لا يَنْفَعُهُ الْيَقينُ يَضُرُّهُ الشَّكُّ؛
براستى كه هر كس را حق سود ندهد، باطل زيانش رساند و هر كس به راه هدايت نرود، به كجراهه گمراهى افتد و هر كس يقين، او را سود نبخشد، شكّ زيانش رساند.
تحف العقول ص 152
حدیث (20) امام على عليه السلام :
اِنَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا يُعْرَفانِ بِالنّاسِ، وَ لكِنِ اعْرِفِ الْحَقَّ بِاتِّباعِ مَنِ اتَّبَعَهُ وَ الْباطِلَ بِاجْتِنابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ؛
حق و باطل به مردم (و شخصيت افراد) شناخته نمى شوند بلكه حق را به پيروى كسى كه از آهن (حق) پيروى مى كند بشناس(یعنی افراد-به غیر از معصوم- حجت نیستند مگر اینکه به سوی حق حرکت کنند) و باطل را به دورى کردن كسى كه از آن (باطل) دورى مى كند.
امالى(طوسى) ص 134
حدیث (21) امام على عليه السلام :
لا تُقاتِلوا (تَقْتُلوا) الخَوارِجَ بَعْدى، فَلَيسَ مَنْ طَلَبَ الحَقَّ فَاَخْطَـأَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْباطِلَ فَأدْرَكَهُ؛
بعد از من با خوارج نجنگيد (آنان را نكشيد)؛ زيرا كسى كه طالب حق باشد و به آن نرسد، با كسى كه جوياى باطل باشد و به آن دست يابد، يكسان نيست.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص94
حدیث (22) امام باقر عليه السلام :
ما بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ اِلاّ قِلَّةُ الْعَقْلِ. قيلَ: وَ كَيْفَ ذلِكَ يَابْنَ رَسولِ اللّه ؟ قالَ: اِنَّ الْعَبْدَ يَعْمَلُ الْعَمَلَ الَّذى هُوَ لِلّهِ رِضا فَيُريدُ بِهِ غَيْرَ اللّه فَلَو اَنَّهُ اَخْلَصَ لِلّهِ لَجاءَهُ الَّذى يُريدُ فى اَسْرَعَ مِنْ ذلِكَ؛
ميان حق و باطل جز كم عقلى فاصله نيست. عرض شد: چگونه، اى فرزند رسول خدا؟ فرمودند: انسان كارى را كه موجب رضاى خداست براى غير خدا انجام مى دهد، در صورتى كه اگر آن را خالص براى رضاى خدا انجام مى داد، زودتر به هدف خود مى رسيد تا براى غير خدا.
محاسن ج 1، ص 254
حدیث (23) پيامبر صلى الله عليه و آله :
ايّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فى دينِ اللّه فَاِنَّ جَماعَةً فيما تَـكْرَهونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فيما تُحِبّونَ مِنَ الْباطِلِ وَ اِنَّ اللّه سُبْحانَهُ لَمْ يُعْطِ اَحَدا بِفُرْقَةٍ خَيْرا مِمَّنْ مَضى وَ لا مِمَّنْ بَقىَ ؛
از چند رنگى و اختلاف در دين خدا بپرهيزيد، زيرا يكپارچگى در آنچه حق است ولى شما آن را ناخوش مى داريد، از پراكندگى در آنچه باطل است اما خوشايند شما مى باشد، بهتر است. خداى سبحان به هيچ يك از گذشتگان و باقى ماندگان بر اثر تفرقه و جدايى خير و خوبى عطا نكرده است.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص255
حدیث (24) امام على عليه السلام :
اَلْكَـيِّسُ صَديقُهُ الْحَقُّ وَ عَدُوُّهُ الْباطِلُ؛
انسان زيرك، دوستش حق است و دشمنش باطل.
تصنیف غررالحكم و دررالکلم ص 68
حدیث (25) امام على عليه السلام :
ثَلاثٌ فيهِنَّ النَّجاةُ: لُزومُ الْحَقِّ وَ تَجَنُّبُ الْباطِلِ وَ رُكوبُ الْجِدِّ؛
نجات و رستگارى در سه چيز است: پايبندى به حق، دورى از باطل و سوار شدن بر مركب جدّيت.
تصنیف غررالحكم و دررالکلم ص 69
حدیث (26) حضرت مسيح عليه السلام :
خُذُوا الْحَقَّ مِنْ اَهْلِ الْباطِلِ وَ لا تَأْخُذُوا الْباطِلَ مِنْ اَهْلِ الْحَقِّ، كونوا نُقّادَ الْكَلامِ؛
حق را از اهل باطل فراگيريد و باطل را از اهل حق فرا نگيريد. سخن سنج باشيد.
بحارالانوار(ط-بیروت) ج 2، ص 96
حدیث (27) امام سجاد عليه السلام :
اللّهُمَّ اِنّى اَعوذُ بِكَ مِنْ... ايثارِ الْباطِلِ عَلَى الْحَقِّ...؛
خدايا به تو پناه مى برم از اين كه باطل را بر حق ترجيح دهم.
صحيفه سجّاديه ص56
حدیث (28) امام سجاد عليه السلام :
اَللّهُمَّ... وَ اَزْهِقِ الْباطِلَ عَنْ ضَمائِرِنا وَ اَثْبِتِ الْحَقَّ فى سَرائِرِنا، فَاِنَّ الشُّكوكَ وَ الظُّنونَ لَواقِحُ الْفِتَنِ وَ مُكَدِّرَةٌ لِصَفْوِ الْمَنائِحِ وَ الْمِنَنِ؛
بار الها... باطل را از درون ما محو نما و حق را در باطن ما جاى ده. زيرا كه ترديدها و گمان ها فتنه زايند و بخشش ها و نعمت ها را تيره مى سازند.
الوافی ج1، ص 3
حدیث (29) پيامبر صلى الله عليه و آله :
ثَلاثُ خِصالٍ مَنْ كُنَّ فيهِ فَقَدِ اسْتَـكْمَلَ خِصالَ الاْيمانِ: اَلَّذى إذا رَضىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فى باطِلٍ وَ اِنْ غَضِبَ لَم يُخرِجْهُ مِنَ الحَقِّ وَ لَو قَدَرَ لَمْ يَتَعاطَ ما لَيْسَ لَهُ؛
سه ويژگى است كه در هر كس يافت شود، ويژگى هاى ايمان كامل مى گردد: آن كه وقتى خشنود گردد، خشنودى اش او را به باطل نكشاند و خشمش او را به هنگام خشم، از حق برون نبرد و هر گاه توان يافت، به آنچه از او نيست، دست درازى نكند.
الاصول الستة عشر(ط-دارالحدیث) ص 173
حدیث (30) امام باقر عليه السلام :
اِتَّقُوا اللّه وَ اسْتَعينوا عَلى ما اَنْتُمْ عَلَيْهِ بِالْوَرَعِ وَ الاْجْتِهادِ فى طاعَةِ اللّه فَاِنَّ اَشَدَّ ما يَكونُ اَحَدُكُمْ اغْتباطا ما هُوَ عَلَيْهِ لَوْ قَدْ صارَ فى حَدِّ الآْخِرَةِ وَ انْقَطَعَتِ الدُّنْيا عَنْهُ فَاِذا كانَ فى ذلِكَ الحَدِّ عَرَفَ اَنَّهُ قَدِ اسْتَقْبَلَ النَّعيمَ وَ الْكَرامَةَ مِنَ اللّه وَ الْبُشْرى بِالْجَنَّةِ وَ اَمِنَ مِمَّنْ كانَ يَخافُ وَ اَيْقَنَ اَنَّ الَّذى كانَ عَلَيْهِ هُوَ الْحَقُّ وَ اَنَّ مَنْ خالَفَ دينَهُ عَلى باطِلٍ هالِكٍ؛
تقواى خدا پيشه كنيد و در راهى كه برگزيده ايد از پارسايى و تلاش در اطاعت فرامين الهى كمك بجوييد، كه اگر چنين كرديد بيشترين غبطه به حال يكى از شما آنگاه خواهد بود كه به سر حدّ آخرت برسد و ارتباط وى از دنيا قطع شده باشد، پس آنگاه كه به چنين منزلگاهى رسيد ، مى فهمد (مى بيند) كه نعمت و كرامت از طرف خداوند به وى رو نموده و بشارت بهشت به وى داده مى شود و ايمن مى شود از آنچه مى ترسيد و يقين مى كند كه راهش بر حق بوده و هر كس
بر خلاف راه او بوده بر باطلى هلاك كننده بوده است.
بحارالانوار(ط-بیروت) ج 6، ص 187
حدیث (31) امام صادق عليه السلام :
اِنَّ مِنْ حَقيقَةِ الاْيمانِ اَنْ تُؤْثِرَ الْحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّكَ عَلَى الْباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَكَ وَ اَنْ لا يَجوزَ مَنْطِقُكَ عِلْمَكَ؛
از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع تو باشد و نيز از حقيقت ايمان آن است كه گفتار تو از دانشت بيشتر نباشد.
محاسن ج 1، ص 205
حدیث (32) امام صادق عليه السلام :
اِنَّ لِلْحقِّ دَوْلَةً وَ لِلْباطِلِ دَوْلَةً وَ كُلُّ واحِدٍ مِنْهُما فى دَوْلَةِ صاحِبِهِ ذَليلٌ؛
براستى كه حق را دولتى است و باطل را دولتى، و هر يك از اين دو، در دولت ديگرى ذليل است.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 447
حدیث (33) امام صادق عليه السلام :
لَنْ تَبْقَى الاَرْضُ اِلاّ وَ فيها عالِمٌ يَعْرِفُ الْحَقَّ مِنَ الباطِلِ؛
هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى شناسد.
محاسن ج 1، ص 234
حدیث (34) امام صادق عليه السلام :
قُلْتُ لاَبى عَبْدِ اللّه عليه السلام : اُطْعِمُ سائِلاً لا اَعْرِفُهُ مُسْلِما؟ فَقالَ: نَعَمْ اَعْطِ مَنْ لا تَعْرِفُهُ بِوِلايَةٍ وَ لا عَداوَةٍ لِلْحَقِّ اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يَقولُ: «و قولوا لِلنّاسِ حُسْنا» و لا تُطْعِمْ مَنْ نَصَبَ لِشَىْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ اَوْ دَعا اِلى شَىْ ءٍ مِنَ الْباطِلِ؛
آيا به فقيرى كه نمى دانم مسلمان است غذا بدهم؟ حضرت فرمود: آرى، به كسى كه نمى دانى دوست است يا دشمن حق، غذا بده؛ زيرا خداوند مى فرمايد: «با مردم به نيكى سخن بگوييد» ولى به كسى كه با حق دشمنى مى كند و يا به باطلى دعوت مى كند غذا مده.
كافى(ط-الاسلامیه)ج 4، ص 13
حدیث (35) پيامبر صلى الله عليه و آله :
لا يُكْمِلُ الْمُؤمِنُ ايمانَهُ حَتّى يَحتَوىَ عَلى مِائَةٍ وَ ثَلاثِ خِصالٍ:... لا يَقْبَلُ الْباطِلَ مِن صَديقِهِ وَ لا يَرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ...؛
ايمان مؤمن كامل نمى شود، مگر آن كه 103 صفت در او باشد:... باطل را از دوستش نمى پذيرد و در مقابله با دشمن، حق را پايمال نمى كند.
مستدرک الوسائل، ج 11،ص180
حدیث (36) امام صادق عليه السلام :
كَلامٌ فى حَقٍّ خَيرٌ مِن سُكوتٍ عَلى باطِلٍ؛
سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
من لا يحضره الفقيه ج 4، ص 396
حدیث (37) امام على عليه السلام :
اِتَّقوا خِداعَ الاْآمالِ فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلِ يَوْمٍ لَمْ يُدْرِكْهُ وَ بانى بِناءٍ لَمْ يَسْكُنْهُ وَ جامِعِ مالٍ لَمْ يأكُلْهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ باطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ اَصابَهُ حَراما وَ احْتَمَلَ بِهِ اَثاما؛
از خدعه و حيله آرزوها بپرهيزيد. چه بسيار آرزومندِ روزى كه به آن روز نمى رسد و چه بسيار سازنده اى كه در ساخته اش ساكن نمى شود و چه بسيار جمع كننده مالى كه از آن استفاده نمى كند و شايد آن مال را از باطل به دست آورده و يا از حق كسى جلوگيرى كرده، تا به آن مال رسيده است و بايد بار همه آن گناهان را به دوش كشد.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج2 ، ص265
حدیث (38) امام على عليه السلام :
اَيُّهَا النّاسُ لَوْ لَمْ تَـتَخاذَلوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنوا عَنْ تَوْهينِ الْباطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوىَ عَلَيْكُمْ... ؛
اى مردم! اگر در يارى حق كوتاهى نمى كرديد و در خوار ساختن باطل سستى نمى نموديد، كسانى كه همپايه شما نيستند، در شما طمع نمى كردند و هيچ قدرتى بر شما مسلط نمى شد.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص241
حدیث (39) امام على عليه السلام :
مَنْ رَكِبَ الْباطِلَ اهلکهُ مَرْكَبُهُ.
كسى كه بر باطل سوار شود، مَركبش او را هلاک خواهد كرد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص71 ، ح1032
مَن تَعَدَّى الحَقَّ ضاقَ مَذْهَبُهُ؛
كسى كه از راه حق منحرف شود راه بر او تنگ خواهد شد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص70 ،ح1007
حدیث (40) امام على عليه السلام :
نَحْنُ اَقَمْنا عَمودَ الْحَقِّ و هَزَمْنا جُيوشَ الْباطِلِ؛
ما (اهل بيت) ستون هاى حق را استوار و لشكريان باطل را متلاشى كرديم.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص120
حدیث (41) امام صادق عليه السلام :
اِنَّ الْقَلْبَ لَيَـتَجَلْجَلُ فِى الْجَوْفِ يَطْلُبُ الحَقَّ فَاِذا اَصابَهُ اطْمَاَنَّ وَ قَرَّ؛
به راستى كه دل در درون سينه بى قرار است و به دنبال حق مى گردد و چون به آن رسيد، آرام و قرار مى گيرد.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 421
حدیث (42) امام حسن مجتبی عليه السلام :
إنّا أهلُ بَيتٍ إذا عَلِمنَا الحَقَّ تَمَسَّكَنا بِهِ
ما خاندانى هستيم كه هرگاه حق را شناختيم ، بدان چنگ در مىزنيم .
بحار الانوار(ط-بیروت)ج44،ص60
حدیث (43) امام حسین علیه السلام:
لا یکمل العقل إلا باتباع الحق؛
عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق.
بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75، ص 127
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد جهل و نادانی
حدیث (1) امام على عليه السلام :
أَعظَمُ المَصائِبِ الجَهلُ؛
بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص73
حدیث (2) امام على عليه السلام :
لا يَزكو مَعَ الجَهلِ مَذهَبٌ؛
هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص74
حدیث (3) امام على عليه السلام :
كَم مِن عَزيزٍ أَذَلَّهُ جَهلُهُ؛
چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص76
حدیث (4) امام على عليه السلام :
اَلعَقلُ يَهدى و َيُنجى، و َالجَهلُ يُغوى وَ يُردى؛
عقل راهنمايى مى كند و نجات مى دهد و نادانى گمراه مى كند و نابود مى گرداند.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص51
حدیث (5) امام على عليه السلام :
اَلجَهلُ أَصلُ كُلِّ شَرٍّ؛
نادانى ريشه همه بديهاست.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص73
حدیث (6) امام على عليه السلام :
اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ؛
دانش، نابود كننده نادانى است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص44
حدیث (7) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
إِنَّ الجاهِلَ مَن عَصَى اللّه وَإِن كانَ جَميلَ المَنظَرِ عَظيمَ الخَطَرِ؛
نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگر چه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد.
اعلام الدین فی صفات المؤنین،ص169
حدیث (8) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
قَلبٌ لَيسَ فيهِ شَى ءٌ مِنَ الحِكمَةِ كَبَيتٍ خَرِبٍ فَتَعَلَّموا وَعَلِّموا وَتَفَقَّهوا وَلا تَموتوا جُهّالاً فَإِنَّ اللّه لايَعذِرُ عَلَى الجَهلِ؛
دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانه اى را براى نادانى نمى پذيرد.
نهج الفصاحه ص600
حدیث (9) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ اللّه لَم يَخُذ عَلَى الجُهّالِ عَهدا بِطَلَبِ العِلمِ حَتّى أَخَذَ عَلَى العُلَماءِ عَهدا بِبَذلِ العِلمِ لِلجُّهالِ، لأَنَّ العِلمَ كانَ قَبلَ الجَهلِ؛
خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به نادانان بياموزند، زيرا دانش، پيش از نادانى بود.
کافی(ط-الاسلامیه) ج1 ، ص 41
حدیث (10) امام على عليه السلام :
اَلجَهلُ مُميتُ الحياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ؛
نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
تصنیف غررالحكم و دررالکلم ص 75
حدیث (11) امام على عليه السلام :
زكوةُ العَقلِ احتِمالُ الجُهّالِ؛
زكات عقل تحمّل نادانان است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 56
حدیث (12) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
خَيرُ الدُّنيا وَالآخِرَةِ مَعَ العِلمِ وَشَرُّ الدُّنيا وَالآخِرَةِ مَعَ الجَهلِ ؛
خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى.
نهج الفصاحه ص466
حدیث (13) امام على عليه السلام :
مَن كَثُرَ مِزاحُهُ استُجهِلَ؛
هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و درر الکلم ج5، ص183، ح7883
حدیث (14) امام كاظم عليه السلام :
إِنَّ الزَّرعَ يَنبُتُ فِى السَّهلِ وَلايَنبُتُ فِى الصَّفا فَكَذلِكَ الحِكمَةُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَكَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّكَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛
زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع جاى مى گيرد نه در دل هاى متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل و تكبر را وسيله جهل قرار داده است.
تحف العقول، ص 396
حدیث (15) امام على عليه السلام :
اَلصِّدقُ عِزٌّ وَالجَهلُ ذُلٌّ؛
راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
تحف العقول، ص 356
حدیث (16) امام على عليه السلام :
لا تَرَی الجاهِلَ اِلّا مُفرِطاً اَو مُفَرِّطاً؛
همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.
منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ج1 ص 194
حدیث (17) امام على عليه السلام :
لا غِنَی کالعَقلِ، و لا فَقرَ کالجَهلِ، و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه؛
هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.
وسایل الشیعه ج12 ص40-نهج البلاغه(للصبحی صالح)ص478
حدیث (18) امام على عليه السلام :
رُبِّ عالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ ، وَ عِلمُهُ مَعَهُ لا ینفَعُهُ؛
چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمی دهد.
نهج البلاغه(للصبحی صالح)ص852ح485
حدیث (19) رسول خدا صلی الله علیه و آله:
لا فقرَ اَشدُّ مِنَ الجَهلِ ، لا مالَ اَعودُ مِن العَقلِ؛
هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
من لایحضره الفقیه ج4 ص372-اصول کافی(ط دارالحدیث)، ج1، ص58
حدیث (20) امام على عليهالسلام :
اَلجَهلُ مُميتُ الحياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ؛
نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
تصنیف غررالحكم و دررالکلم، ص75
حدیث (21) پيامبر صلىلله عليه و آله :
اَلعِلمُ رَأسُ الخَيرِ كُلِّهِ، وَ الجَهلُ رَأسُ الشَّرِّ كُلِّهِ ؛
دانايى سرآمد همه خوبىها و نادانى سرآمد همه بدىهاست.
بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج74، ص 175
حدیث (22) امام على عليه السلام :
اَلعِلمُ اَصلُ كُلِّ خَيرٍ، اَلجَهلُ اَصلُ كُلِّ شَرٍّ؛
دانايى، ريشه همه خوبىها و نادانى ريشه همه بدىهاست.
شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحكم و دررالکلم،ج1،ح 818 و 819
حدیث (23) پيامبر صلىاللهعليهوآله :
ثَلاثٌ مَن لَم تَكُن فيهِ فَلَيسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. قيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ وَ حُسنُ خُلقٍ يَعيشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛
سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمودند: بردبارى كه به وسيله آن جهالت نادان را دفع كند، اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند و پارسايى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد.
خصال،ج1، ص 146
حدیث (24) امام صادق علیه السلام:
لا تُشـاوِر اَحمَق وَ لا تَستَعِنَّ بَکَذّابٍ وَ لا تَثق بِمَوَدَهِ مُلُوک؛
با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
بحار الانوار (ط-بیروت)،ج 75،ص230
حدیث(25) امام علی علیه السلام:
مِنَ الخُرقِ المعاجَلَةُ قَبلَ الإمکانِ و الاَناةٌ بعدَ الفُرصةِ؛
شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت از نادانی است.
وسایل شیعه ج14 ، ص84
حدیث(26) امام علی علیه السلام:
الجاهِلُ لا يَرتَدِعُ، وبالمَواعِظِ لا يَنتَفِعُ؛
نادان باز نمى ايستد (هيچ نهى و بازداشتى در او اثر نمى كند) و پند و اندرزها سودش نمى دهد.
شرح آقا جمال خوانساری بر دررالحم و غررالکلم ج2 ،ص 35
حدیث(27) امام علی علیه السلام:
رأسُ الجَهلِ مُعاداةُ النّاسِ.
سرآغاز نادانی، دشمنی با مردم است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، ج4 ،ص51
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد ظن و گمان
حدیث (1) امام صادق عليه السلام :
حُسنُ ظَّنِّ بِاللهِ أن لَا تَرجُوَ إلَّا اللهَ وَ لَا تَخَافَ إلَّا ذَنبَکَ.
گمان نیک به خداوند آن است که جز به او امیدوار نباشی و جز از گناه خودت نهراسی.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ،ص72 (باب حُسنِ الظَّنِّ بالله عَزَّوجَلَّ)
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد اسلام
حدیث (1) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
وَ مَن شَهِدَ شَهادَةَ حَقٍّ لِيُحيِىَ بِها حَقَّ امرِىءٍ مُسلِمٍ اَتى يَومَ القيامَةِ وَ لِوَجهِهِ نورٌ مَدَّ البَصَرِ تَعرِفُهُ الخَلايِقُ بِاسمِهِ وَ نَسَبِهِ ؛
كسى كه براى زنده كردن حق يك مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قيامت در حالى آورده مىشود كه پرتو نور چهره اش، تا چشم كار مىكند ديده مىشود و خلايق او را به نام و نسب مىشناسند.
من لا یحضره الفقیه ج3 ص 58 - الكافى(ط-الاسلامیه)، ج7، ص 381
حدیث (2) امام صادق عليه السلام :
إنَّ مِمّا يُزَيِّنُ الاسلامَ الاخلاقُ الحَسَنَةُ فيما بَينَ النّاسِ؛
خوش اخلاقى در بين مردم زينت اسلام است.
مشکات الانوار فی غرر الاخبارص240
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلحَياءُ زينَةُ الاسلامِ؛
حيا زينت اسلام است.
مستدرك الوسايل و مستنبط المسایل، ج1، ص488
حدیث (4) امام صادق عليه السلام :
اثافى الاسلامِ ثَلاثَةٌ: الصَّلوةُ وَ الزَّکوةُ وَ الوِلایة،لا تَصِحُّ واحِدَةٌ مِنهُنَّ اِلا بِصاحِبَتَیها؛
سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست نمى شود.
کافى(ط-الاسلامیه)، جلد2، ص 18
حدیث (5) امام رضا علیه السلام:
اِنَّ الایمانَ اَفضلُ مِن الاسلامِ بِدَرجَةٍ, وَ التَّقـوى اَفضـلُ مِن الایمانِ بِدَرَجَةٍ وَ لَم یَعطِ بَنو آدَمَ اَفضلُ مِنَ الیَقینِ؛
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.
تحف العقول، ص445
حدیث (6) امام صادق علیه السلام:
اِنَّ مِن فَناءِ الاِسلامِ وَ فَناءِ المُسلِمینَ أن تَصیرَ الأموالُ فی أیدی مَن لا یَعرِفُ فیها الحَقَّ و لا یَصنَعُ فیها المَعروفَ
از (عوامل) نابودی اسلام و مسلمانان این است که اموال در دست کسانی باشد که حق و حقوق آن را نشناخته و با آن کار خیر انجام ندهند
کافی(ط-الاسلامیه)،ج4،ص
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد مسلمان
حدیث (1) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَنْ نَفَّسَ مِنْ مُسْلِمٍ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ الدُّنْيا نَفَّسَ اللّهُ عَنْهُ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ يَوْمِ الْقيامَةِ وَ مَنْ يَسَّرَ عَلى مُعْسِرٍ يَسَّرَ اللّهُ عَلَيْهِ فِى الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ وَ مَنْ سَتَرَ عَلى مُسْلِمٍ سَتَرَ اللّهُ عَلَيْهِ فِى الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ؛
هر كس غمى از غمهاى دنيا را از مسلمانى برطرف نمايد، خداوند غمى از غمهاى روز قيامت را از او برطرف كند و هر كس بر شخص تنگدستى آسان بگيرد، خداوند در دنيا و آخرت بر او آسان گيرد و هر كس راز مسلمانى را بپوشاند، خداوند در دنيا و آخرت راز پوش وى شود.
نهج الفصاحه،ص 723
حدیث (2) رسول اکرم صلى الله عليه و آله :
مَن رَدَّ عِرضِ أخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ البتّهَ.
هر که از آبروی برادر مسلمان خود دفاع کند مطمئناً بهشت بر او واجب می شود.
وسائل الشیعه، ج12،ص292
حدیث (3) امام صادق (ع):
مَن کانَ حاجَةِ أخیهِ المُسلِمِ کانَ اللهُ فی حاجَتِهِ ما کانَ فی حاجَةِ أخیهِ.
کسی که در پی برآوردن نیاز برادر مسلمان خود باشد، تا زمانی که در این راه است خداوند هم در پی برآوردن حاجت او خواهد بود.
وسائل الشیعه، ج16،ص367
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد دین
حدیث (1) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
مَن خانَ أَمانَةً فِى الدُّنيا وَلَم يَرُدَّها إِلى أَهلِها ثُمَّ أَدرَكَهُ المَوتُ ماتَ عَلى غَيرِ مِلَّتى وَيَلقَى اللّهَ وَ هُوَ عَلَيهِ غَضبانٌ؛
كسى كه در دنيا به امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بميرد بر دين من نمرده است و با خدا ديدار مى كند در حالى كه بر او خشمگين است.
جامع الاحادیث الشیعه،ج23،ص1154
حدیث (2) امام صادق عليه السلام :
اَبصَرَ رسول اللّه صلى الله عليه و آله رَجُلاً شَعثا شَعرُ رَأسِهِ وَ سَخَةً ثيابُهُ، سَيِّئَةً حالُهُ فَقال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مِن الدّينِ المُتعَةُ وَ اِظهارُ النِّعمَةِ؛
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مردى را ديدند كه موهاى ژوليده و جامهاى چركين و سر و وضع نامرتّبى داشت، فرمودند: بهره بردن از نعمتهاى خدا و آشكار ساختن نعمت جزء دين است.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج 6، ص 439
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
أَلا اُخبِرُكُم بِأَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصِّيامِ وَالصَّلاةِ وَالصَّدَقَةِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَينِ، فَإِنَّ فَسادَ ذاتِ البَينِ هِىَ الحالِقَةُ؛
آيا شما را به چيزى با فضيلتتر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاه نكنم؟ آن چيز اصلاح ميان مردم است، زيرا تيره شدن رابطه ميان مردم ريشه كن كننده دين است.
نهج الفصاحه،ص240، ح458
حدیث (4) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ما مِن شابٍ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ اِلاّ عَجَّ شَيطانُهُ : يا وَيلَهُ ، يا وَيلَهُ! عَصَمَ مِنّى ثُلُـثَى دينِهِ ، فَليَتَّقِ اللّهَ العَبدُ فِى الثُّـلُثِ الباقى ؛
هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مىآورد كه : واى برمن ، واى بر من! دو سوم دينش را از دستبرد من ، مصون نگه داشت . پس بنده بايد براى حفظ يك سومِ باقى مانده دينش ، تقواى الهى پيشه سازد .
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 14 ،ص 149- نوادر (راوندى)ص 12
حدیث (5) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلغيبَةُ اَسرَعُ فى دينِ الرَّجُلِ المُسلِمِ مِنَ الكِلَةِ فى جَوفِهِ؛
غيبت كردن در (نابودى) دين مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص3572
حدیث (6) امام على عليه السلام :
إِنَّ اللّهَ فَرَضَ الجِهادَ وَعَظَّمَهُ وَجَعَلَهُ نَصرَهُ وَناصِرَهُ. وَاللّهِ ما صَلُحَت دُنيا وَلادينٌ إِلاّ بِهِ؛
در حقيقت خداوند جهاد را واجب گردانيد و آن را بزرگداشت و مايه پيروزى و ياور خود قرارش داد. به خدا سوگند كار دنيا و دين جز با جهاد درست نمىشود.
الکافی (ط-الاسلامیه) ج5،ص 8 - وسائل الشيعه، ج15، ص15
حدیث (7) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إذا أرادَ اللّه بِأهلِ بَيتٍ خَيرا فَقَّهَهُم فِى الدّينِ وَوَقَّرَ صَغيرُهُم كَبيرَهُم وَرَزَقَهُمُ الرِّفقَ فى مَعيشَتِهِم وَالقَصدَ فى نَفَقاتِهِم وَبَصَّرَهُم عُيُوبَهُم فَيَتُوبُوا مِنها؛
هرگاه خداوند براى خانواده اى خير بخواهد آنان را در دين دانا مى كند، كوچك ترها بزرگ ترهايشان را احترام مى نمايند، مدارا در زندگى و ميانه روى در خرج روزيشان مى نمايد و به عيوبشان آگاهشان مى سازد تا آنها را برطرف كنند.
نهج الفصاحه،ص181، ح 147
حدیث (8) امام على عليه السلام :
مَن أَتى غَنيّا فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ ذَهَبَ ثُلُثا دينِهِ؛
هر كس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.
نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص508 ، حكمت 228
حدیث (9) امام رضا علیه السلام:
لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا؛
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبتها و بلاها.
تحف العقول،ص324
حدیث (10) امام حسین علیه السلام:
لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب؛
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.
تحف العقول، ص 247
حدیث (11) امام على عليه السلام :
لِکُلِّ شَیءٍ وَجهٌ وَ وَجهُ دینِکم الصَّلاةُ؛
هر چیز دارای سیماست ، سیمای دین شما نماز است.
کافی(ط-الاسلامیه)،ج 3 ، ص270
حدیث (12) امام صادق عليه السلام :
اَلْمُؤْمِنُ لايُخْلَقُ عَلَى الْكِذْبِ وَلا عَلَى الْخيانَةِ وَ خِصْلَتانِ لا يَجْتَمِعانِ فِى الْمُنافِقِ، سَمْتٌ حَسَنٌ وَ فِقْهٌ فِى السُّنَّةِ؛
مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و دين شناسى.
تحف العقول، ص367
حدیث (13) امام على عليه السلام :
اِجْعَلِ الدِّينَ كَهْفَكَ وَالْعَدْلَ سَيْفَكَ تَنْجُ مِنْ كُلِّ سوءٍ وَتَظْفَرْ عَلى كُلِّ عَدُوٍّ؛
دين را پناهگاه و عدالت را اسلحه خود قرار ده تا از هر بدى نجات پيدا كنى و بر هر دشمنى پيروز گردى.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج11ص319-تصنیف غررالحكم و دررالکلم،ص86
حدیث (14) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اِنَّما يُدْرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛
همه خوبىها با عقل شناخته مىشوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد.
تحف العقول، ص 54
حدیث (15) امام صادق عليه السلام :
اِنَّ صاحِبَ الدّينِ فَكَّرَ فَـعَـلَـتْهُ السَّكينَةُ وَ اسْتَـكانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنى وَ رَضىَ بِما اُعْطىَ وَ انْفَرَدَ فَكُفىَ الاْخْوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنْيا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ يُخِفِ النّاسَ فَـلَـمْ يَخَفْهُمْ وَ لَمْ يُذْنِبْ اِلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَىءٍ ففازَ وَ اسْتَكْمَلَ الْفَضْلَ وَ اَبْصَرَ العافيَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛
آدم ديندار چون مىانديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مىكند متواضع است. چون قناعت مىكند، بىنياز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهايى را برگزيده از دوستان بىنياز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است. چون دنيا را فرو گذارده از بدىها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است.مردم را نمىترساند پس از آنان نمىهراسد و به آنان تجاوز نمىكند پس از گزندشان در امان است. به هيچ چيز دل نمىبندد پس به رستگارى و كمال فضيلت دست مىيابد و عافيت را به ديده بصيرت مىنگرد پس كارش به پشيمانى نمىكِشد.
امالى مفيد، ص 52
حدیث (16) امام على عليه السلام :
حُسْنُ الظَّنِّ راحَةُ الْقَلْبِ وَ سَلامَةُ الدّينِ؛
خوشگمانى، مايه آسايش قلب و سلامت دين است.
تصنیف غررالحكم و دررالکلم،ص253
حدیث (17) امام سجاد عليه السلام :
قُلْتُ لِعَلىِّ بْنِ الْحُسَينِ عليهالسلام اَخْبِرنىِ بِجَميعِ شَرايِـعِ الّدينِ، قالَ عليهالسلام : قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ؛
به امام سجّاد عليهالسلام عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد، امام عليهالسلام فرمودند: حقگويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد.
خصال،ج1، ص 113، ح 90
حدیث (18) امام محمد باقر عليه السلام :
اتَّقوا اللّهَ و صُونوا دینَکُم بِالوَرَع ؛
تقوای خدا پیشه کنید و دینتان را با ورع و تقوا حفظ کنید.
کافی(ط-الاسلامیه)،ج2،ص76
حدیث (19) امام رضا عليه السلام :
لَیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیاهُ لِدِینِه وَ دینَهُ لِدُنیاه؛
از ما نیست آن که دنیاى خود را براى دینش و دین خود را براى دنیایش ترک گوید.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل،ج8،ص223 - بحارالانوار، ج75، ص۳۴۶
حدیث (20) امام صادق عليه السلام :
آفَةُ الدِّینِ الحَسَدُ وَ العُجبُ وَ الفَخرُ؛
آفت دینداری حسد و خودبینی و فخر فروشی است.
کافی(ط-الاسلامیه)،ج2،ص307
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد ایمان
حدیث(1) پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَلصَّلاةُ مِن شَرائِعِ الدّينِ وَ فيها مَرضاةُ الرَّبِّ عَزَّوَجَلَّ وَ هِىَ مِنهاجُ النبياءِ وَ لِلمُصَلّى حُبُّ المَلائِكَةِ وَ هُدىً و ايمانٌ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزقِ؛
نماز، از آيين هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت و بركت در روزى است.
خصال، ج2،ص 522
حدیث (2) پيامبر صلى الله عليه و آله:
صَلاةُ اللّيلِ مَرضاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ المَلائِكَةِ وَ سُنَّةُ النبياءِ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ اَصلُ اليمانِ وَ راحَةُ البدانِ وَ كَراهيَةٌ لِلشَّيطانِ وَ سِلاحٌ عَلَى العداءِ وَ اِجابَةٌ لِلدُّعاءِ وَ قَبولُ العمالِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزقِ؛
نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آسايش بدن ها، مايه ناراحتى شيطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مايه اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است.
ارشاد القلوب الی الصواب(دیلمی)، ج 1، ص 191
حدیث(3) پيامبر صلى الله عليه و آله:
مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَاليَومِ الخِرِ فَليُكرِم ضَيفَهُ؛
هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد ميهمانش را گرامى دارد.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج 6، ص 285
حدیث (4) امام حسن عسكرى عليه السلام:
فى تفسير قوله تعالى «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قالَ: قُولُوا لِلنّاسِ كُلِّهُم حُسنا مُؤمِنِهُم وَ مُخالِفِهُم، أمّا المؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ وَ أمّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم اِلىَ الايمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِن ذلِكَ بِكفِّ شُرورِهم عَن نَفسِهِ وَ عَن اِخوانِهِ المُؤمِنينَ؛
در تفسير آيه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: يعنى با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد. مؤمن، به هم مذهبان، روى خوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پيشگيرى كرده است.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل، ج 12، ص 261
حدیث(5) امام صادق عليه السلام فرمود:
اِذَا اتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الايمانُ مِن قَلبِهِ كَما يَنماثُ المِلحُ فِى الماءِ ؛
هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى رود، همچنان كه نمك در آب، ذوب مى شود.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 361
حدیث (6) پيامبر صلى الله عليه و آله:
مَن رَأى مِنكُم مُنكَرا فَليُغَيِّرهُ بِيَدِهِ، فَإن لَم يَستَطِع فَبِلِسانِهِ، فَإن لَم يَستَطِع فَبِقَلبِهِ وَذلِكَ أضعَفُ الإيمانِ؛
هر كس از شما منكرى ببيند بايد با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن را تغيير دهد، كه پائين ترين درجه ايمان همين (تغيير قلبى) است.
نهج الفصاحه،ص768، ح 3010
حدیث (7) امام على عليه السلام:
(علامة) اَلايمانُ أَن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ عَلَى الكَذِبِ حَيثُ يَنفَعُكَ؛
(نشانه) ايمان، اين است كه راستگويى را هر چند به زيان تو باشد بر دروغگويى، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهى.
نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص556 حكمت458
حدیث (8) پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَلغَيرَةُ مِنَ الايمانِ وَالمِذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛
غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.
من لا یحضر الفقیه،ج3 ، ص 444 ، نهج الفصاحه،ص587 ، ح 2045
حدیث (9) پيامبر صلى الله عليه و آله:
لا يُكمِلُ المُؤمِنُ ايمانَهُ حَتّى يَحتَوىَ عَلى مِائَةٍ وَ ثَلاثِ خِصالٍ:... لا يَقبَلُ الباطِلَ مِن صَديقِهِ وَ لا يَرُدُّ الحَقَّ مِن عَدُوِّهِ...؛
ايمان مؤمن كامل نمى شود، مگر آن كه 103 صفت در او باشد:... باطل را از دوستش نمى پذيرد و در مقابله با دشمن، حق را پايمال نمى كند.
التمحیص، ص 75 - بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج 64، ص 311
حدیث (10) پيامبر صلى الله عليه و آله:
ثَلاثُ خِصالٍ مَن كُنَّ فيهِ فَقَدِ استَـكمَلَ خِصالَ الايمانِ: اَلَّذى إذا رَضىَ لَم يُدخِلهُ رِضاهُ فى باطِلٍ وَ اِن غَضِبَ لَم يُخرِجهُ مِنَ الحَقِّ وَ لَو قَدَرَ لَم يَتَعاطَ ما لَيسَ لَهُ؛
سه ويژگى است كه در هر كس يافت شود، ويژگى هاى ايمان كامل مى گردد: آن كه وقتى خشنود گردد، خشنودى اش او را به باطل نكشاند و خشمش او را به هنگام خشم، از حق برون نبرد و هر گاه توان يافت، به آنچه از او نيست، دست درازى نكند.
الاصول الستة عشر(ط-دارالشبستری)، ص 35
حدیث(11) امام رضا علیه السلام:
لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا؛
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.
تحف العقول ص324
حدیث(12) امام علی علیه السلام:
لایَکمُلُ إیمانُ امریٍ حَتّی یُحِبَّ مَن أحَبَّ الله وَ یُبغِضُ مَن أبغَضَ اللهُ؛
ایمان هیچ کس کامل نمی شود مگر هر که را خدا دوست دارد دوست داشته باشد و آن که را خدا دشمن دارد دشمن داشته باشد.
شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید)، ج18، ص51
حدیث(13) امام صادق عليه السلام فرمود:
اِنَّ مِن حَقيقَةِ الايمانِ اَن تُؤثِرَ الحَقَّ وَ اِن ضَرَّكَ عَلَى الباطِلِ وَ اِن نَفَعَكَ وَ اَن لا يَجوزَ مَنطِقُكَ عِلمَكَ؛
از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع تو باشد و نيز از حقيقت ايمان آن است كه گفتار تو از دانشت بيشتر نباشد.
محاسن، ج 1، ص 205
حدیث(14)پيامبر صلى الله عليه و آله:
ما آمَنَ بى مَن باتَ شَبعانَ وَجارُهُ طاوِيا، ما آمَنَ بى مَن باتَ كاسيا وَجارُهُ عاريا؛
به من ايمان نياورده است آن كس كه شب سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد. به من ايمان نياورده است آن كس كه شب پوشيده بخوابد و همسايه اش برهنه باشد.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل، ج8، ص429، ح9897
حدیث(15) امام كاظم عليه السلام :
اَلحَياءُ مِنَ اليمانِ وَاليمانُ فِى الجَنَّةِ وَالبَذاءُ مِنَ الجَفاءِ وَالجَفاءُ فِى النّارِ؛
حيا از ايمان و ايمان در بهشت است و بدزبانى از بى مهرى و بدرفتارى است و بدرفتارى در جهنم است.
تحف العقول، ص394- وسایل الشیعه ،ج16،ص 36 - بحارالأنوار، ج75، ص309
حدیث(16) امام صادق عليه السلام فرمود:
اَلسَّخاءُ مِن أخلاقِ الأنبياءِ، وهُوَ عِمادُ الإيمانِ، ولا يَكونُ مُؤمِنٌ إلاّ سَخيّا، ولا يَكونُ سَخيّا إلاّ ذو يَقينٍ وهِمَّةٍ عاليَةٍ ؛ لأِنَّ السَّخاءَ شُعاعُ نورِ اليَقينِ، ومَن عَرَفَ ما قَصَدَ هانَ عَلَيهِ ما بَذَلَ؛
سخاوت از اخلاق پيامبران و ستون ايمان است . هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه بخشنده است و تنها آن كس بخشنده است كه از يقين و همّت والا برخوردار باشد ؛ زيرا كه بخشندگى پرتو نور يقين است . هر كس هدف را بشناسد بخشش بر او آسان شود.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ،ج7 ،ص 17-بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج68، ص355
حدیث(17) امام كاظم عليه السلام :
اِیاک وَ المِزاحَ فَاِنَّهُ یذهَبُ بِنُورِ ایمانِک؛
از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.
کافی(ط-الاسلامیه)،ج2،ص665-من لا یحضره الفقیه ، ج 4،ص408
حدیث(18) حضرت فاطمه زهرا عليها السلام :
فَفَرَضَ اللّهُ الاْيمانَ تَطْهيرا مِنَ الشِّرْكِ... وَ الْعَدْلَ تَسْكينا لِلْقُلوبِ؛
خداوند ايمان را براى پاكى از شرك... و عدل و داد را براى آرامش دلها واجب نمود.
من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 568
حدیث(19) امام حسن عسکری عليه السلام :
خَصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شَيءٌ: اَلْإيمانُ بِاللَّهِ ونَفعُ الإخوانِ؛
دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران.
مستدرک الوسایل ج12،ص391 -تحف العقول ص489 -بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج 75، ص 374
حدیث(20) امام محمد باقر علیه السلام:
اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ قُفلاً وَ قُفلُ الایمانِ الرِّفقُ؛
هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است.
کافی(ط-الاسلامیه،ج2،ص118
حدیث(21) پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَفضَلُ الإِیمانِ اَن تَعلَمَ اَنَّ اللهَ مَعَکَ حَیثُ ما کُنتَ؛
برترین ایمان آن است که معتقد باشی هر کجا هستی خداوند با توست.
نهج الفصاحه،ص229
حدیث(22) امام رضا علیه السلام
أحسَنُ الناسِ إیماناً أحسَنُهم خُلقاً و ألطَفُهم باَهلِه، وَ اَنا اَلطَفُکم بِاَهلى؛
نیکوترین مردم از نظر ایمان، خوش خلقترین و با لطفترین آنها نسبت به اهل خویش است.
عیون اخبار الرضا،ج2،ص 38
حدیث(23) امام رضا علیه السلام:
اِنَّ الایمانَ اَفضلُ مِن الاسلامِ بِدَرجَةٍ, وَ التَّقـوى اَفضـلُ مِن الایمانِ بِدَرَجَةٍ وَ لَم یَعطِ بَنو آدَمَ اَفضلُ مِنَ الیَقینِ؛
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.
تحف العقول، ص445
حدیث(24) امام صادق عليه السلام فرمود:
مَن تَعَصَّبَ أو تُعُصِّبَ لَهُ فَقَد خَلَعَ ربقَهَ الإیمانَ مِن عُنُقِهِ؛
کسی که از چیزی طرفداری مصرّانه و نابجا کند یا اینکه از جانب دیگران به نفع او طرفداری نابجا شود ( و او خشنود باشد ) محققاً که ریسمان ایمان را از گردن خویش باز کرده است.
کافی(ط-الاسلامیه)ج2،ص307
حدیث(25) امام صادق عليه السلام فرمود:
من افطر يوما من شهر رمضان خرج روح الايمان منه؛
هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى شود.
وسائل الشيعه ج 10 ، ص246_ من لا يحضره الفقيه ج 2 ، ص 118
حدیث(26) پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
لایَستَکمِلُ عَبدٌ حَقیقَةَ الإیمانِ حَتَّی یَدَعَ المِراءَ وَ إن کانَ مُحِقّاً.
هیچکس حقیقت ایمان را کامل نمی کند مگر اینکه جدال لفظی را رها کند، هر چند حق با او باشد.
بحارالانوار ج2 ص138
حدیث(27) امام علی علیه السلام:
لا یَصدُقُ إیمُان عَبدٍ حَتَّی یَکونَ بِما فی یَدِ اللهِ سُبحانَهُ أوثَقَ مِنهُ بِما فی یَدِهِ.
ایمان هیچ بنده ای راستین نمی شود مگر زمانیکه اعتمادش به آنچه نزد خداست از اعتمادش به آنچه در دست خود دارد بیشتر باشد.
نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص 529 - شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید)، ج19 ،ص216
حدیث(28) پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
لَیسَ الایمانُ بالتَّحلّی و لابالتّمنّی، لکنَّ الایمانَ ما خَلَصَ فی القلبِ و صَدَّقَهُ الأعمالُ.
ایمان به صرف ادعا و آرزو نیست، بلکه ایمان آن است که خالصانه در جان و دل قرار گیرد و اعمال هم آنرا تایید کند.
تحف العقول ص370
حدیث(29) امیرالمؤنین امام علی (ع) فرمودند:
لَا یَجِدُ أَحَدَکُم طَعمَ الإِیمَانِ حَتَّی یَعلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَم یَکُن لِیَخطِئَهُ وَ مَا أَخطَأَهُ لَم یَکُن لِیَصِیبَهُ.
هیچ یک ازشما مزه ایمان را نخواهد چشید تا اینکه بداند، آنچه به او رسیده، نمی توانست به او نرسد و آنچه به او نرسیده ممکن نبود به او اصابت کند و برسد
اصول کافی(ط-الاسلامیه)، ج2، ص58
حدیث(30) امام صادق (ع) فرمودند:
کانَ امیرُالمومِنِینَ کَثیراً مَا یَقُولُ فی خُطبَتِهِ یَا أیُّها النّاسُ! دینَکُم دینَکُم فَإنَّ السَّیِّئَةَ فِیهِ خَیرٌ مِنَ الحَسَنَةِ فی غَیرِهِ وَ السَّیِّئَةُ فِیهِ تُغفَرُ وَ الحَسَنَةُ فی غَیرِهِ لا تُقبَلُ.
امیرالمومنین بسیار در خطبه خود می فرمود: ای مردم دینتان را بپایید دینتان را. بدی در این دین، بهتر است از نیکی در دین های دیگر. گناه و بدی در این دین آمرزیده است و نیکی در غیر آن، پذیرفته نمی شود.
اصول کافی(ط-الاسلامیه)، ج2، ص464
حدیث(31) امام صادق (ع) فرمودند:
قُلتَ لَهُ مَا الَّذِی یُثبِتُ الایمانَ فِی العَبدِ قال الوَرَعُ وَ الَّذِی یُخرِجُهُ مِنهُ قَالَ الطَّمَعُ.
به امام صادق (ع) چه چیز ایمان را در بنده استوار می سازد؟ فرمود: پرهیز از محرمات. وچه چیز بنده را از ایمان خارج می کند؟ فرمود:طمع.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ج2، ص320
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد مومن
حدیث (1) پيامبر صلى الله عليه و آله :
وَالّذى نَفسى بِيَدِهِ لاتَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أولا أدُلُّـكُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَينَـكُم؛
به خدايى كه جانم در اختيار اوست، وارد بهشت نمى شويد مگر مؤمن شويد و مؤمن نمى شويد، مگر اين كه يكديگر را دوست بداريد. آيا مى خواهيد شما را به چيزى راهنمايى كنم كه با انجام آن، يكديگر را دوست بداريد؟ سلام كردن بين يكديگر را رواج دهيد.
مشكاة الانوار فی غرر الاخبار، ص 123
حدیث (2) امام صادق عليه السلام :
اِنَّ لِلمُؤمِنِ عَلى المُؤمِنِ سَبعَةَ حُقوقٍ، فَاَوجَبُها اَن يَقولَ الرَّجُلُ حَقّا وَ اِن كانَ عَلى نَفسِهِ اَو عَلى والِدَيهِ، فَلا يَميلَ لَهُم عَنِ الحَقِّ؛
مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر چند بر ضد خود يا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حق منحرف نشود.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 9 ، ص 45 - بحار الأنوار(ط-بیروت)، ج71، ص223
حدیث (3) امام صادق عليه السلام :
مَن اَحصى عَلى اَخيهِ المُؤمِنِ عَيبا لِيَعيبَهُ بِهِ يَوما ما كانَ مِن اَهلِ هذِهِ الآيَةِ قالَ اللّه عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ الَّذينَ يُحِبّونَ اَن تَشيعَ الفِاحِشَةُ فِى الَّذينَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ اَليمٌ فِى الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ اللّه يَعلَمُ وَ اَ نتُم لا تَعلَمونَ ؛
هر كس درصدد عيب جويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن روزى او را سرزنش كند، مشمول اين آيه است: كسانى كه دوست دارند، زشتى ها در ميان مردم با ايمان شيوع پيدا كند، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت خواهد بود و خداوند مى داند و شما نمى دانيد.
مستدرك الوسايل، ج 9، ص 110، ح 10379
حدیث (4) پيامبر صلى الله عليه و آله :
يا عَلىُّ، مِن كَرامَةِ المُؤمِنِ عَلَى اللّه اَنـَّهُ لَم يَجعَل لاَجلِهِ وَقتا حَتّى يَهُمَّ بِبائقَةٍ فَاِذا هَمَّ بِبائقَةٍ قَبَضَهُ اِلَيهِ ؛
اى على! از ارجمندى مؤمن در نزد خدا اين است كه برايش وقت مرگ، معيّن نفرموده است، تا زمانى كه قصد شرّى كند. آن گاه خداوند جانش را بستاند.
عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 36
حدیث (5) امام علی علیه السلام:
مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَ مَن نَهى عَنِ المُنكَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ و أَمِنَ كَيدَهُ؛
هر كس امر به معروف كند به مؤمن نيرو مى بخشد و هر كس نهى از منكر نمايد بينى منافق را به خاك ماليده و از مكر او در امان مى ماند.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص51
حدیث (6) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَن واسَى الفَقيرَ و َأَنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ فَذلِكَ المُؤمِنُ حَقّا؛
هر كس به نيازمند كمك مالى كند و با مردم منصفانه رفتار نمايد چنين كسى مؤمن حقيقى است.
خصال،ج1 ، ص 47
حدیث (7) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ اللّه فَوَّضَ إِلَى المُؤمِنِ اُمورَهُ كُلَّها وَلَم يُفَوِّض إِلَيهِ أَن يَكونَ ذَليلاً أَما تَسمَعُ اللّه تَعالى يَقولُ: (وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ)؟ فَالمُؤمِنُ يَكونُ عَزيزا وَلا يَكونُ ذَليلاً قالَ: إِنَّ المُؤمِنَ أَعَزُّ مِنَ الجَبَلِ لأَنَّ الجَبَلَ يُستَقَلُّ مِنهُ بِالمَعاوِلِ وَالمُؤمِنُ لايُستَقَلُّ مِن دينِهِ بِشَىْ ءٍ؛
خداوند اختيار همه كارها را به مؤمن داده اما اين اختيار را به او نداده است كه ذليل باشد. مگر نشنيده اى كه خداى تعالى مى فرمايد: «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنين است»؟ پس، مؤمن عزيز است و ذليل نيست. [در ادامه] فرمودند: مؤمن از كوه محكم تر است، زيرا از كوه با ضربات تيشه كم مى شود اما با هيچ وسيله اى از دين مؤمن نمى توان كاست.
التهذيب الاحکام، ج6، ص179
حدیث (8) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ المُؤمِنَ يَغبِطُ وَلايَحسُدُ وَالمُنافِقُ يَحسُدُ وَلايَغبِطُ؛
مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
(غبطه آن است كه آرزو كنى آنچه ديگرى دارد، داشته باشى بدون اينكه آرزوى نابودى نعمت ديگرى را داشته باشى و حسد آن است كه بخواهى نعمتى را كه ديگرى دارد، نداشته باشد).
كافى(ط- الاسلامیه) ، ج2، ص307
حدیث (9) امام صادق عليه السلام :
سِتَّةٌ لاتَكونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَالنَّكَهُ وَالحَسَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالكَذِبُ وَالبَغىُ؛
شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.
وسایل الشیعه ،ج15 ،ص349 - تحف العقول، ص 377
حدیث (10) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَلمُؤمِنُ يَأكُلُ بِشَهوَةِ أَهلِهِ، اَلمُنافِقُ يَأكُلُ أَهلُهُ بِشَهوَتِهِ؛
مؤمن به ميل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده اش تحميل مى كند.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج4، ص12، ح6
حدیث (11) امام صادق عليه السلام :
اَلمُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَم يُخرِجهُ غَضَبُهُ مِن حَقٍّ وَاِذا رَضِىَ لَم يُدخِلهُ رِضاهُ فى باطِلٍ وَالَّذى اِذا قَدَرَ لَم يَأخُذ اَكثَرَ مِمّا لَهُ؛
مؤمن چون خشمگين شود، خشمش او را از حق بيرون نبرد و چون خشنود شود، خشنوديش او را به باطل نكشاند و چون قدرت يابد بيش از حقّ خود نگيرد.
اعلام الدین فی صفات المومنین، ص 303 - بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج75، ص209، ح85
حدیث (12) امام صادق عليه السلام :
فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا) ـ : أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَمُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَأَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى اليمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ ، وعَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ؛
درباره آيه (و با مردم سخن نيكو گوييد) فرمود: مقصود همه مردمان اعم از مؤمن و كافر است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كمترين ثمرش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى دارد.
مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول ،ج9،ص5 - بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج72، ص401، ح42
حدیث (13) امام علی علیه السلام:
اَلمؤمِنُ صَدوقُ اللِّسانِ بَذولُ الحسانِ؛
مؤمن بسيار راستگو و بسيار نيكوكار است.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص 89، ح1521-شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحكم و درر الکلم، ج2، ص9، ح1596
حدیث (14) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ و َالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛
مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
تحف العقول، ص 49
حدیث (15) امام على عليه السلام :
ما مِن مُؤمِنٍ و َلا مُؤمِنَةٍ يَضَعُ يَدَهُ عَلى رَسِ يَتيمٍ تَرَحُّما لَهُ إِلاّ كَتَبَ اللّه لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ مَرَّت يَدُهُ عَلَيها حَسَنَةً؛
هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه هر تار مويى كه بر آن دست كشيده است ثوابى برايش بنويسد.
وسایل الشیعه ،ج21،ص 375 - بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج72، ص4، ح9
حدیث (16) امام رضا علیه السلام:
مَـن فـَرَّجَ عَن مُـومِـنٍ فَـرَّجَ الله عَن قَلبه یـَومَ القِیامَةِ؛
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
اصول کافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 200
حدیث (17) امام علی علیه السلام:
اَلمُؤمِنُ بَشرُهُ فی وَجِهِهِ وَحُزنُهُ فی قَلبِهِ؛
شادی مومن در رخسار او و اندوهش در دل است.
مجموعه رسایل در شرح احادیثی از کافی ج 2 ،ص 241
حدیث (18) امام حسن عسکری علیه السلام:
المُومِنُ بَرَکَةٌ عَلی المُومِنِ وَ حُجَّةٌ عَلی الکافر؛
مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
تحف العقول، ص489
حدیث (19) امام موسی کاظم علیه السلام:
اَلمُومِنُ مِثلُ کفَّتی المیزانِ کلَّما زیدَ فی ایمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ؛
مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می گردد.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ، ج2 ، ص 437 - تحف العقول، ص 408
حدیث (20) امام حسن عسكرى عليه السلام :
عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ: ... وَ الجَهرُ بـِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ»؛
نشانه هاى مؤمن پنج چيز است: ... و بلند گفتن بسم اللّه الرحمن الرحيم.
تهذيب الأحكام، ج 6 ، ص 52
حدیث (21) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَنْ ساءَتْهُ سَيِّئَتُهُ وسَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ فَهُوَ الْمُؤمِنِ؛
هر كس از بدى اش ناراحت و از خوبى اش خوشحال شود، پس او مؤمن است.
وسایل الشیعه، ج 16،ص 92
حدیث (22) پيامبر صلى الله عليه و آله :
نِيَّةُ الْمُؤمِنِ خَيرٌ مِنْ عَمَلِهِ و نِيَّةُ الْمُنافِقِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ؛
نيّت مؤمن بهتر از عمل او و نيت منافق بدتر از عمل اوست.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل، ج 1، ص 91
حدیث (23) پيامبر صلى الله عليه و آله :
عَليٌّ يَعْسوبُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمالُ يَعْسوبُ الْمُنافِقينَ؛
على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
الأمالى (طوسى) ، ص 355
حدیث (24) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَلْمُؤمِنُ يَأْكُلُ في مِعاءٍ واحِدَةٍ وَ الْمُنافِقُ يَأْكُلُ في سَبعَةِ أمْعاءٍ؛
مؤمن كم خوراك است و منافق پرخور.
وسائل الشيعه، ج 24، ص 241
حدیث (25) پيامبر صلى الله عليه و آله :
إِنَّ الْمُؤْمِنَ هِمَّتُهُ فِي الصَّلاةِ وَالصِّيامِ وَالْعِبادَةِ وَالْمُنافِقُ هِمَّتُهُ فِي الطَّعامِ وَالشَّرابِ كَالْبَهيمَةِ؛
همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات.
تنبيه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام) ،ج1، ص 99
حدیث (26) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَثَلُ الْمُؤْمِنِ كَمَثَلِ خامَةِ الزَّرعِ تُكْفِئُهَا الرِّياحُ كَذا و كَذا وكَذلِكَ الْمُؤْمِنُ تُكْفِئُهُ الأَوْجاعُ وَالأَمْراضُ و مَثَلُ الْمُنافِقِ كَمَثَلِ الإْرْزَبَّةِ الْمُستَقيمَةِ الَّتي لايُصِيبُها شَيءٌ حَتّى يَأْتيهِ الْمَوتُ فَيَقصِفَهُ قَصْفا؛
مَثَل مؤمن مانند ساقه كاشته است كه بادها آن را به اين سو و آن سو خم مى كند هم چنين مؤمن را دردها و بيماريها خم مى كند و مثل منافق مانند عصاى آهنى است كه چيزى به او نمى رسد تا اينكه مرگ او فرا رسد و او را سخت مى شكند.
الكافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص 258
حدیث (27) پيامبر صلى الله عليه و آله :
إنَّ لِسانَ الْمُؤْمِنَ وَراءَ قَلْبِهِ فَإِذا أَرادَ أَن يَتَكَلَّمَ بِشَيْءٍ يُدَبِّرُهُ قَلبُهُ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانَ الْمُنافِقِ أمامَ قَلبِهِ فَإِذا هَمَّ بِشَيءٍ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَلَمْ يَتَدَبَّرهُ بِقَلبِهِ؛
زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى انديشد و سپس آن را مى گويد اما زبان منافق جلوى دل اوست هرگاه قصد سخن كند آن را به زبان مى آورد و درباره آن نمى انديشد.
تنبيه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام)، ج1، ص 106
حدیث (28) امام على عليه السلام :
إِنَّ الْمُؤْمِنَ إذَا اسْتَغْنى شَكَرَ... وَ الْمُنافِقُ إِذَا اسْتَغْنى طَغى؛
مؤمن هنگام بى نيازى شكر مى گزارد و منافق هرگاه بى نياز شود طغيان مى كند.
تحف العقول، ص212
حدیث (29) امام على عليه السلام :
إنَّ الْمُؤْمِنَ إذا تَكَلَّمَ ذَكَّرَ... والْمُنافِقُ إذا تَكَلَّمَ لَغا؛
مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
تحف العقول، ص212
حدیث (30) امام على عليه السلام :
إنَّ الْمُؤْمِنَ مَن يُرى يَقينُهُ في عَمَلِهِ، وَ الْمُنافِقُ مَن يُرى شَكُّهُ في عَمَلِهِ؛
در عمل مؤمن يقين ديده مى شود و در عمل منافق شك.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ج2 ، ص 544 ، ح3551
حدیث (31) امام على عليه السلام :
شُكْرُ الْمُؤْمِنِ يَظْهَرُ في عَمَلِهِ؛
سپاسگزارى مؤمن در كردارش آشكار مى شود، [امّا سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود].
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ج4 ، ص 159، ح 5661
حدیث (32) امام على عليه السلام :
عَلى لِسانِ الْمُؤْمِنِ نُورٌ يَسْطَعُ وَعلى لِسانِ الْمُنافِقِ شَيْطانٌ يَنْطِقُ؛
بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى گويد.
شرح نهج البلاغه، ابن أبى الحديد، ج20، ص280، ح 218
حدیث (33) امام على عليه السلام :
إنَّ كَثْرَةَ الْمالِ عَدُوٌّ لِلْمُؤْمِنينَ و يَعْسُوبُ الْمُنافِقينَ؛
ثروت فراوان، دشمن مؤمنان و پيشواى منافقان است.
التمحيص، ص48
حدیث (34) امام على عليه السلام :
اَلْمُؤْمِنُ مُنيبٌ مُستَغْفِرٌ تَوَّابٌ
مؤمن بازگشت كننده به خدا، آمرزش خواه و توبه كننده است
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ج1 ، ص 340، ح 1288
حدیث (35) امام على عليه السلام :
المؤمن حيىّ غنىّ موقن تقىّ.
مؤمن شرمناك توانگر يقين دان پرهيزگار است
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ج2 ، ص 64، ح 1852
حدیث (36) امام على عليه السلام :
وَرَعُ الْمُؤْمِنِ يَظهَرُ في عَمَلِهِ؛
پرهيزكارى مؤمن در رفتارش آشكار مى شود.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ج 6 ، ص 241، 10129
حدیث (37) امام على عليه السلام :
إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذا نَظَرَ اعْتَبَرَ... وَالْمُنافِقُ إِذا نَظَرَ لَها؛
نگاه مؤمن عبرت آميز و نگاه منافق سرگرمى است.
تحف العقول، ص212
حدیث (38) امام على عليه السلام :
إِنَّ الْمُؤْمِنَ... إذا سَكَتَ فَكَّرَ... وَالْمُنافِقُ إِذا سَكَتَ سَها؛
سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
تحف العقول، ص212
حدیث (39) امام على عليه السلام :
إِنَّ الْمُؤْمِنَ... إذا أَصابَتْهُ شِدَّةٌ صَبَرَ... وَالْمُنافِقُ إِذا أصابَتْهُ شِدَّةٌ ضَغا؛
مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى تاب.
تحف العقول، ص212
حدیث (40) امام على عليه السلام :
عِلمُ الْمُنافِقِ في لِسانِهِ وَعِلْمُ الْمُؤْمِنِ في عَمَلِهِ؛
دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 4 ، ص 350، ح 6288 و ح 6289
حدیث (41) امام على عليه السلام :
لَو ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفي هذا عَلى أنْ يُبْغِضَني ما أبْغَضَني ولَو صَبَبْتُ الدُّنيا بِجَمّاتِها عَلَى الْمُنافِقِ عَلى أنْ يُحِبَّني ما أَحَبَّني؛
اگر با اين شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه مرا دشمن بدارد با من دشمنى نمى كند و اگر همه دنيا را به منافق بدهم تا مرا دوست بدارد هيچگاه دوستم نخواهد داشت.
نهج البلاغه(صبحی صالح)، ص 477 ، حكمت 45
حدیث (42) امام على عليه السلام :
اَلْمُؤْمِنُ فَهُوَ قَرِيبُ الرِّضى بَعيدُ السَّخَطِ... وَالْمُنافِقُ فَهُوَ قَريبُ السَّخَطِ بَعيدُ الرِّضى؛
مؤمن زود خشنود و دير ناراحت مى شود و منافق زود ناراحت و دير خشنود مى گردد.
تحف العقول، ص212
حدیث (43) امام على عليه السلام :
اَلْمُؤْمِنُ يُرضِيهِ عَلَى اللّه الْيَسيرُ و لا يُسْخِطُهُ الْكَثيرُ... وَ الْمُنافِقُ يُسْخِطُهُ عَلَى اللّه الْيَسيرُ و لا يُرضِيهِ الْكَثيرُ؛
مؤمن از اندك خدا خشنود مى شود و بسيارش او را ناراحت نمى كند و منافق از اندك خدا ناخشنود مى شود و بسيارش هم او را خشنود نمى سازد.
تحف العقول، ص212
حدیث (44) امام حسين عليه السلام :
إِنَّ الْمُؤْمِنَ لا يُسيى ءُ و لا يَعتَذِرُ، وَ الْمُنافِقُ كُلَّ يَومٍ يُسيى ءُ و َيَعْتَذِرُ؛
مؤمن نه بدى مى كند و نه معذرت مى خواهد و منافق هر روز بدى مى كند و معذرت مى خواهد.
تحف العقول، ص 248
حدیث (45) امام صادق عليه السلام :
إنَّ الْحِكْمَةَ لَتَكُونُ في قَلْبِ الْمُنافِقِ فَتُجَلْجِلُ في صَدْرِهِ حَتّى يُخْرِجَها فَيُوعِيَهَا الْمُؤْمِنُ وَ تَكُونُ كَلِمةُ الْمُنافِقِ فى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ فَتُجَلْجِلُ في صَدْرِهِ حَتّى يُخْرِجَها فَيَعِيَهَا الْمُنافِقُ؛
به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا از آن بيرون آيد و مؤمن آن را بر گيرد و سخن منافقانه (لغو و بيهوده) در سينه مؤمن بى قرارى مى كند تا از آن بيرون برود و منافق آن را برگيرد.
بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج2، ص 94، ح28
حدیث (46) امام كاظم عليه السلام :
اَلْمُؤْمِنُ قَليلُ الْكَلامِ كَثيرُ الْعَمَلِ، وَ الْمُنافِقُ كَثيرُ الْكَلامِ قَليلُ الْعَمَلِ؛
مؤمن كم حرف و پر كار است و منافق پر حرف و كم كار.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ، ج 9 ، ص 18 - تحف العقول، ص397
حدیث (47) امام رضا عليه السلام :
إِنَّ اللّه يُؤَخِّرُ إِجابَةَ الْمُؤْمِنِ شَوْقا إلى دُعائِهِ وَيَقُولُ: صَوتٌ اُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ، وَيُعَجِّلُ إجابَةَ دُعاءِ الْمُنافِقِ وَيَقُولُ: صَوْتٌ أَكْرَهُ سَماعَهُ؛
خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صدايى است كه دوست دارم آن را بشنوم» و در اجابت دعاى منافق عجله مى كند و مى گويد: صدايى است كه از شنيدنش بدم مى آيد.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ، ج 5 ، ص 194 - فقه الرضا عليه السلام ، ص 345
حدیث (48) امام هادى عليه السلام :
[اَلْمُؤْمِنُ] يُحْسِنُ وَيَبْكي كَما أَنَّ الْمُنافِقُ يُسيى ءُ وَ يَضْحَكُ؛
مؤمن خوبى مى كند و مى گريد، ولى منافق بدى مى كند و مى خندد.
ارشاد القلوب الی الصواب (دیلمی )ج1 ص 135
حدیث (49) امام عسكرى عليه السلام :
إِنَّ الْمُؤْمِنَ نَعْرِفُهُ بِسيماهُ، وَ نَعْرِفُ الْمُنافِقَ بِميسَمِهِ؛
مؤمن را از سيمايش مى شناسيم و منافق را از نشانه هايش.
الخرائج والجرائح، ج2، ص 737، ح50
حدیث (50) امام صادق عليه السلام :
اَلْمُؤْمِنُ لايُخْلَقُ عَلَى الْكِذْبِ وَلا عَلَى الْخيانَةِ وَ خِصْلَتانِ لا يَجْتَمِعانِ فِى الْمُنافِقِ، سَمْتٌ حَسَنٌ وَ فِقْهٌ فِى السُّنَّةِ؛
مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و دين شناسى.
تحف العقول، ص367
حدیث (51) لقمان حكيم عليه السلام :
عَلَيْكَ بِقَبُولِ الْمَوْعِظَةِ وَالْعَمَلِ بِها فَإِنَّها عِندَ الْمُؤْمِنِ أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ الشَّهْدِ وعَلَى الْمُنافِقِ أَثْقَلُ مِنْ صُعُودِ الدَّرَجَةِ عَلَى الشَّيْخِ الْكَبيرِ؛
موعظه را بپذير و به آن عمل كن، زيرا موعظه نزد مؤمن از عسل ناب شيرين تر است و براى منافق از بالا رفتن از پله بر پير مرد كهنسال دشوارتر است.
اعلام الدين فی صفات المومنین، ص93
حدیث (52) امام صادق عليه السلام :
اِنَّ الْمُؤمِنَ لَيَسْكُنُ اِلَى الْمُؤْمِنِ كَما يَسْكُنُ الظَّمْآنِ اِلَى الْماءِ الْبارِدِ؛
به راستى كه مؤمن با برادر مؤمنش آرامش پيدا مى كند، چنان كه تشنه، با آب خنك آرامش مى يابد.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 247
حدیث (53) امام صادق عليهالسلام :
ما مِنْ مُؤْمِنٍ اِلاّ وَ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لَهُ مِنْ ايمانِهِ اُنْسا يَسْكُنُ اِلَيْه، حَتّى لو كانَ عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَمْ يَسْتَوحِشْ؛
هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه خداوند ايمان را همدم و آرامشبخش او قرار مىدهد، چنانچه حتى اگر در قله كوهى هم باشد، احساس تنهايى نمىكند.
اعلام الدين فی صفات المومنین، ص460
حدیث (54) پيامبر صلى الله عليه و آله :
خَيْرُ ما اُعْطىَ الرَّجُلُ الْمُؤْمِنُ خُلْقٌ حَسَنٌ وَ شَرُّ ما اُعْطِىَ الرَّجُلُ قَلْبُ سوءٍ فى صورَةٍ حَسَنَةٍ؛
بهترين چيزى كه به مؤمن داده شده خوش اخلاقى و بدترين چيزى كه به انسان داده شده دلى بد در چهرهاى زيباست.
نهج الفصاحه ، ص 474
حدیث (55) امام على عليه السلام :
اِنَّ لِسانَ الْمُؤمِنِ مِنْ وَراءِ قَلْبِهِ وَ اِنَّ قَلْبَ الْمُنافِقِ مِنْ وَراءِ لِسانِهِ، لاَنَّ الْمُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلامٍ تَدَبَّرَهُ فى نَفْسِهِ، فَاِنْ كانَ خَيْرا اَبداهُ وَ اِنْ كانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ الْمُنافِقَ يَتَكَلَّمُ بِما اَتى عَلى لِسانِهِ لا يَدرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَيْهِ؛
زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگويد، ابتدا درباره آن مى انديشد، اگر خوب بود اظهارش مى كند و اگر بد بود آن را پنهان مى دارد. اما منافق هر چه به زبانش آيد مى گويد، بى آنكه بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زيان اوست.
نهج البلاغه(صبحی صالح)، خطبه 176 ، ص 253
حدیث (56) امام باقر عليه السلام :
اِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفْتاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ، فَيَنْبَغى لِلْمُؤمِنِ اَنْ يَخْتِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَخْتِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛
به راستى كه اين زبان كليد همه خوبىها و بدى هاست پس شايسته است كه مؤمن زبان خود را مُهر و موم كند، همان گونه كه (صندوق) طلا و نقره خود را مُهر و موم مى كند.
تحف العقول، ص 298
حدیث (57) امام رضا عليه السلام :
اَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ فَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقولُ: اَنا عِنْدَ ظَنِّ عَبدىَ الْمُؤمِنِ بى، اِنْ خَيْرا فَخَيْرا وَ اِنْ شَرّا فَشَرّا؛
به خداوند خوش گمان باش، زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خويش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار مى كنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار مى كنم.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 72
حدیث (58) پيامبر صلى الله عليه و آله :
إنَّ بِشرَ المُؤمِن فی وَجهِهِ وَ قوتَهُ فی دینِهِ وَ حُزنَهُ فی قَلبِهِ.
شادی مومن در چهره اوست و قوت او در دینش و اندوه او در دلش.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و درر الکلم ج2 ، ص 505 ، ح3454
حدیث (59) پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله :
لَنْ يَشْبَعَ الْمُؤْمِنُ مِنْ خَيْرٍ يَسْمَعُهُ حَتّى يَكونَ مُنْتَهاهُ الْجَنَّةَ ؛
هرگز مؤمن از شنيدن خير و خوبى سير نمى شود، تا آنكه سرانجامش بهشت گردد.
نهج الفصاحه، ص639 ،ح 2292
حدیث (60) امام علی علیه السلام:
عامِل سائِرَ النّاس بِالإنصاف، وعامِلِ الْمُؤمِنينَ بِالإيثارِ
با ديگر مردمان، به انصاف رفتار كن و با مؤمنان، به ايثار
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و درر الکلم ، ج4 ، ص366 ، ح 6342
حدیث (61) امام صادق علیه السلام:
ما اَقبَحَ بِالمُومنِ اَن تَکونَ لَهُ رَغبةٌ تُذِلهُ؛
برای مومن چقدر زشت است که میل و رغبتی داشته باشد که او را به ذلت و خواری بکشاند.
کافی (ط-الاسلامیه) ، ج2،ص 320
حدیث (62) امام علی علیه السلام:
خُذِ الحِکمَه اَنَّی کانَت؛ فَاِنَّ الحِکمَه ضالَّه کُلِّ مُومِن؛
حکمت را هر کجا که یافتی فراگیر، زیرا حکمت گمشده هر مومن است.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و درر الکلم ، ج3 ، ص440 ،ح5043
حدیث(63) امام جعفر صادق علیه السلام:
مَـن سَـرَّتـهُ حَسَـنَـتُـهُ وَ سَـاءَتـهُ سَیِّـئَـتُـهُ فَـهُـوَ مُـؤمِـنً؛
کسی که نیکو کاری اش او را شادمان کند و بدی اش وی را بد حال گرداند چنین کسی مومن است.
کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص232
حدیث(64) امام جواد علیه السلام:
غِنَى المُومِنِ غِناهُ عَنِ النّاسِ؛
توانگرى مومن در بى نیازى از مردم است.
بحارالانوار(ط-بیروت)، ج75، ص۳۶۴
حدیث (65) امام جواد علیه السلام:
عِزُّ المُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النَّاسِ؛
عزّت مؤمن در بى نیازى او از مردم است.
تحف العقول ، ص89 -بحارالأنوار، ج72، ص 109، ح12
حدیث (66) امام صادق علیه السلام:
ما من عبدٍ مُومن الّا وَ فی قَلبهِ نُورانِ نورُ خیفَةٍ و نُورُ رَجاء؛
هیچ بنده مومنی نیست جز اینکه در قلب او دو نور وجود دارد: نور بیم و نور امید.
تفسیر نور الثقلین ، ج 3 ،ص176
حدیث (67) رسول اکرم صلى الله عليه و آله :
اتقوا فراسة المؤمن فَإنه ینظر بنور الله؛
از فراست مؤمن بترسید که چیزها را با نور خدا می نگرد.
کافی (ط-الاسلامیه)، ج1 ،ص218
حدیث (68) امام صادق (علیه السلام) :
مَن حَقَّرَ مُومِناً مَسکِیناً أو غَیرَ مِسکِینٍ لَم یَزَلِ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ حاقِراً لَهُ ماقِتاً حَتَّی یَرجِعَ عَن مَحقَرَتِهِ إیَّاهُ.
هر کس مومن بینوا یا غیر بینوا را تحقیر نماید، خدای عزوجل، پیوسته او را خوار و دشمن می دارد تا اینکه از کوچک شمردن دست بردارد.
اصول کافی (ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص351
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد شرک
حدیث (1) امام صادق عليه السلام :
يَقولُ إِبليسُ لِجُنودِهِ: أَلقوا بَينَهُمُ الحَسَدَ وَالبَغىَ، فَإِنَّهُما يَعدِ لانِ عِندَ اللّه الشِّركَ؛
شيطان به سپاهيانش مى گويد: ميان مردم حسد و تجاوزگرى بياندازيد چون اين دو، نزد خدا برابر با شرك است.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص327
حدیث (2) رسول الله صلى الله عليه و آله :
اَلطِّيَرَةُ شِركُ و َما مِنّا إِلاّ وَلكِنَّ اللّه يُذهِبُهُ بِالتَّوَكُّلِ؛
فال بد زدن شرك است و هيچ كس ازما نيست مگر اين كه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، اما خداوند با توكل به او آن را از بين مى برد.
مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول ج 11، ص 392
حدیث (3) رسول الله صلى الله عليه و آله :
اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لايَغْفِرُهُ اللّه وَ ظُلْمٌ يَغْفِرُهُ وَ ظُلْمٌ لايَتْرُكُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لايَغْفِرُ اللّه فَالشِّرْكُ قالَ اللّه : «إنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ» وَ أَمَّا الظُّلْمَ الَّذى يَغْفِرُهُ اللّه فَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فيما بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا يَتْرُكُهُ اللّه فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛
ظلم سه قسم است: ظلمى كه خدا نمى آمرزد، ظلمى كه مى آمرزد و ظلمى كه از آن نمى گذرد، اما ظلمى كه خدا نمى آمرزد شرك است. خداوند مى فرمايد: «حقا كه شرك ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى كه خدا مى آمرزد، ظلم بندگان به خودشان ميان خود و پروردگارشان است اما ظلمى كه خدا از آن نمى گذرد ظلم بندگان به يكديگر است.
نهج الفصاحه،ص561 ، ح 1924
حدیث(4) حضرت زهرا (س):
فَجَعلَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً لَکم مِنَ الشِّرکِ ، وَ الصَّلاةَ تَنزیهاً لَکم عَن الکِبرِ؛
خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی.
الاحتجاج علی اهل اللجاج(طبرسی)، ج1، ص99
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد کفر و كافر
حدیث (1) امام حسن عسکری علیه السلام:
المُومِنُ بَرَکَةٌ عَلی المُومِنِ وَ حُجَّةٌ عَلی الکافر؛
مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
(تحف العقول، ص489)
حدیث (2) پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله:
أدنی الکُفر أن یَسمَعَ الرَّجُلُ مِن أخیهِ الکَلِمَةَ فَیَحفَظَها عَلَیهِ یُریدُ أن یَفضَحَهُ بِها.
کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آن سخن رسوا کند.
(وسایل الشیعه، ج17، ص211)
حدیث (3) امام صادق علیه السلام:
اِیّـاکُـم اَن یَحسُـدَ بَعضُکـُم بَعضـاً فَـاِنَّ الکُفـرَ اَصلُه الحَسَـد؛
از حسـد ورزى به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است.
کافی(ط-الاسلامیه) ، ج8 ، ص8 - تحف العقول، ص 315
حدیث (4) امام صادق علیه السلام:
اصولُ الکُفرِ ثَلاثَهٌ الحِرصُ وَ الاِستِکبارُ وَ الحَسَدُ؛
ریشه های کفر سه چیز است:حرص و بزرگ منشی نمودن و حسد ورزیدن.
کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص289
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد نفاق
حدیث (1) امام على عليه السلام :
مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَ مَن نَهى عَنِ المُنكَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ و َأَمِنَ كَيدَهُ؛
هر كس امر به معروف كند به مؤمن نيرو مى بخشد و هر كس نهى از منكر نمايد بينى منافق را به خاك ماليده و از مكر او در امان مى ماند.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص51
حدیث (2) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ المُؤمِنَ يَغبِطُ و َلا يَحسُدُ و َالمُنافِقُ يَحسُدُ و َلا َیغبِطُ؛
مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
(غبطه آن است كه آرزو كنى آنچه ديگرى دارد، داشته باشى بدون اينكه آرزوى نابودى نعمت ديگرى را داشته باشى و حسد آن است كه بخواهى نعمتى را كه ديگرى دارد، نداشته باشد).
كافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص307، ح7
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلغَيرَةُ مِنَ الايمانِ وَ المِذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛
غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.
من لا یحضر الفقیه ، ج3 ،ص 444 - نهج الفصاحه ، ص587 ، ح 2045
حدیث (4) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلمُؤمِنُ يَأكُلُ بِشَهوَةِ أَهلِهِ، اَلمُنافِقُ يَأكُلُ أَهلُهُ بِشَهوَتِهِ؛
مؤمن به ميل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده اش تحميل مى كند.
كافى(ط-الاسلامیه)، ج4، ص12، ح6
حدیث (5) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ و َالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛
مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
تحف العقول، ص 496
حدیث (6) پيامبر صلى الله عليه و آله :
نِيَّةُ المُؤمِنِ خَيرٌ مِن عَمَلِهِ و نِيَّةُ المُنافِقِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ؛
نيّت مؤمن بهتر از عمل او و نيت منافق بدتر از عمل اوست.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل، ج 1، ص 91
حدیث (7) پيامبر صلى الله عليه و آله :
عَليٌّ يَعسوبُ المُؤمِنينَ وَ المالُ يَعسوبُ المُنافِقينَ؛
على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
امالى (طوسى) ص 355
حدیث (8) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَلمُؤمِنُ يَاكُلُ في مِعاءٍ واحِدَةٍ وَ المُنافِقُ يَاكُلُ في سَبعَةِ أمعاءٍ؛
مؤمن كم خوراك است و منافق پرخور.
وسائل الشيعه ج 24، ص 241
حدیث (9) پيامبر صلى الله عليه و آله :
إِنَّ المُؤمِنَ هِمَّتُهُ فِي الصَّلاةِ وَالصِّيامِ وَالعِبادَةِ وَالمُنافِقُ هِمَّتُهُ فِي الطَّعامِ وَالشَّرابِ كَالبَهيمَةِ؛
همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات.
تنبيه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام) ،ج1، ص 99
حدیث (10) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَثَلُ المُؤمِنِ كَمَثَلِ خامَةِ الزَّرعِ تُكفِئُهَا الرِّياحُ كَذا و كَذا وكَذلِكَ المُؤمِنُ تُكفِئُهُ الوجاعُ وَالمراضُ و مَثَلُ المُنافِقِ كَمَثَلِ الرزَبَّةِ المُستَقيمَةِ الَّتي لايُصِيبُها شَيءٌ حَتّى يَتيهِ المَوتُ فَيَقصِفَهُ قَصفا؛
مَثَل مؤمن مانند ساقه كاشته است كه بادها آن را به اين سو و آن سو خم مى كند هم چنين مؤمن را دردها و بيماريها خم مى كند و مثل منافق مانند عصاى آهنى است كه چيزى به او نمى رسد تا اينكه مرگ او فرا رسد و او را سخت مى شكند.
الكافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص 258
حدیث (11) پيامبر صلى الله عليه و آله :
إنَّ لِسانَ المُؤمِنَ وَراءَ قَلبِهِ فَإِذا أَرادَ أَن يَتَكَلَّمَ بِشَيءٍ يُدَبِّرُهُ قَلبُهُ ثُمَّ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانَ المُنافِقِ أمامَ قَلبِهِ فَإِذا هَمَّ بِشَيءٍ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَلَم يَتَدَبَّرهُ بِقَلبِهِ؛
زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى انديشد و سپس آن را مى گويد اما زبان منافق جلوى دل اوست هرگاه قصد سخن كند آن را به زبان مى آورد و درباره آن نمى انديشد.
تنبيه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام)، ج1، ص 106
حدیث (12) امام على عليه السلام :
إِنَّ المُؤمِنَ إذَا استَغنى شَكَرَ... وَ المُنافِقُ إِذَا استَغنى طَغى؛
مؤمن هنگام بى نيازى شكر مى گزارد و منافق هرگاه بى نياز شود طغيان مى كند.
تحف العقول، ص212
حدیث (13) امام على عليه السلام :
إنَّ المُؤمِنَ إذا تَكَلَّمَ ذَكَّرَ... والمُنافِقُ إذا تَكَلَّمَ لَغا؛
مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
تحف العقول، ص212
حدیث (14) امام على عليه السلام :
إنَّ المُؤمِنَ مَن يُرى يَقينُهُ في عَمَلِهِ، وَ المُنافِقُ مَن يُرى شَكُّهُ في عَمَلِهِ؛
در عمل مؤمن يقين ديده مى شود و در عمل منافق شك.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ج2 ، ص 544 ، ح3551
حدیث (15) امام على عليه السلام :
شُكرُ المُنافِقِ لا يَتَجاوَزُ لِسانَهُ؛
سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ج4 ، ص 159 ، ح3551
حدیث (16) امام على عليه السلام :
عَلى لِسانِ المُؤمِنِ نُورٌ يَسطَعُ وَعلى لِسانِ المُنافِقِ شَيطانٌ يَنطِقُ؛
بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى گويد.
شرح نهج البلاغه، ابن أبى الحديد، ج20، ص280، ح 218
حدیث (17) امام على عليه السلام :
إنَّ كَثرَةَ المالِ عَدُوٌّ لِلمُؤمِنينَ و يَعسُوبُ المُنافِقينَ؛
ثروت فراوان، دشمن مؤمنان و پيشواى منافقان است.
التمحيص، ص48
حدیث (18) امام على عليه السلام :
اَلمُنافِقُ مَكُورٌ مُضِرٌّ مُرتابٌ؛
منافق، نيرنگباز، زيانبار و شكّاك است.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحكم و دررالکلم ، ج 1 ، ص340 ، ح 1289
حدیث (19) امام على عليه السلام :
المُنافِقُ وَقِحٌ غَبىٌّ مُتَمَلِّقٌ شَقىٌّ؛
منافق، بى شرم، كودن، چاپلوس و بدبخت است.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحكم و دررالکلم ، ج 2 ، ص65 ، ح 1853
حدیث (20) امام على عليه السلام :
وَرَعُ المُنافِقِ لايَظهَرُ إلاّ عَلى لِسانِهِ؛
پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى شود.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحكم و دررالکلم ، ج 6 ، ص241 ، ح 10130
حدیث (21) امام على عليه السلام :
إِنَّ المُؤمِنَ إِذا نَظَرَ اعتَبَرَ... وَالمُنافِقُ إِذا نَظَرَ لَها؛
نگاه مؤمن عبرت آميز و نگاه منافق سرگرمى است.
تحف العقول، ص212
حدیث (22) امام على عليه السلام :
إِنَّ المُؤمِنَ... إذا سَكَتَ فَكَّرَ... وَالمُنافِقُ إِذا سَكَتَ سَها؛
سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
تحف العقول، ص212
حدیث (23) امام على عليه السلام :
إِنَّ المُؤمِنَ... إذا أَصابَتهُ شِدَّةٌ صَبَرَ... وَالمُنافِقُ إِذا أصابَتهُ شِدَّةٌ ضَغا؛
مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى تاب.
تحف العقول، ص212
حدیث (24) امام على عليه السلام :
عِلمُ المُنافِقِ في لِسانِهِ وَعِلمُ المُؤمِنِ في عَمَلِهِ؛
دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 4 ، ص 350، ح 6288 و ح 6289
حدیث (25) امام على عليه السلام :
إِنَّ المُنافِقَ إذا مَرِضَ ثُمَّ اُعفِي كانَ كَالبَعيرِ، عَقَلَهُ أهلُهُ ثُمَّ أَرسَلُوهُ فَلَم يَدرِ لِمَ عَقَلُوهُ و لِمَ أَرسَلُوهُ؛
منافق هرگاه مريض شود سپس سلامت يابد، مانند شترى است كه صاحبش او را بسته است و سپس رهايش كرده اند او نمى داند براى چه او را بسته اند و براى چه رهايش كرده اند.
النهایهفی غریب الحدیث و الاثر ، ج3 ، ص 266
حدیث (26) امام على عليه السلام :
لَو ضَرَبتُ خَيشُومَ المُؤمِنِ بِسَيفي هذا عَلى أن يُبغِضَني ما أبغَضَني ولَو صَبَبتُ الدُّنيا بِجَمّاتِها عَلَى المُنافِقِ عَلى أن يُحِبَّني ما أَحَبَّني؛
اگر با اين شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه مرا دشمن بدارد با من دشمنى نمى كند و اگر همه دنيا را به منافق بدهم تا مرا دوست بدارد هيچگاه دوستم نخواهد داشت.
نهج البلاغه(صبحی صالح)، ص 477 ، حكمت 45
حدیث (27) امام على عليه السلام :
اَلمُؤمِنُ فَهُوَ قَرِيبُ الرِّضى بَعيدُ السَّخَطِ... و َالمُنافِقُ فَهُوَ قَريبُ السَّخَطِ بَعيدُ الرِّضى؛
مؤمن زود خشنود و دير ناراحت مى شود و منافق زود ناراحت و دير خشنود مى گردد.
تحف العقول، ص212
حدیث (28) امام على عليه السلام :
اَلمُؤمِنُ يُرضِيهِ عَلَى اللّه اليَسيرُ و لا يُسخِطُهُ الكَثيرُ... وَ المُنافِقُ يُسخِطُهُ عَلَى اللّه اليَسيرُ و لا يُرضِيهِ الكَثيرُ؛
مؤمن از اندك خدا خشنود مى شود و بسيارش او را ناراحت نمى كند و منافق از اندك خدا ناخشنود مى شود و بسيارش هم او را خشنود نمى سازد.
تحف العقول، ص212
حدیث (29) امام حسين عليه السلام :
إِنَّ المُؤمِنَ لا يُسيى ءُ و لا يَعتَذِرُ، وَ المُنافِقُ كُلَّ يَومٍ يُسيى ءُ و َيَعتَذِرُ؛
مؤمن نه بدى مى كند و نه معذرت مى خواهد و منافق هر روز بدى مى كند و معذرت مى خواهد.
تحف العقول، ص 248
حدیث (30) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ المُنافِقَ لا يَرغَبُ فِيما قَد سَعِدَ بِهِ المُؤمِنونَ وَ السَّعيدُ يَتَّعِظُ بِمَوعِظَةِ التَّقوى وَ إن كانَ يُرادُ بِالمَوعِظَةِ غَيرُهُ؛
منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى شوند، ميلى ندارد، ولى خوشبخت سفارش به تقوا را مى پذيرد هر چَند مخاطب موعظه، كس ديگرى باشد.
الكافى(ط-الاسلامیه)، ج8 ، ص151، ح132
حدیث (31) امام صادق عليه السلام :
إنَّ الحِكمَةَ لَتَكُونُ في قَلبِ المُنافِقِ فَتُجَلجِلُ في صَدرِهِ حَتّى يُخرِجَها فَيُوعِيَهَا المُؤمِنُ وَتَكُونُ كَلِمةُ المُنافِقِ فى صَدرِ المُؤمِنِ فَتُجَلجِلُ في صَدرِهِ حَتّى يُخرِجَها فَيَعِيَهَا المُنافِقُ؛
به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا از آن بيرون آيد و مؤمن آن را بر گيرد و سخن منافقانه (لغو و بيهوده) در سينه مؤمن بى قرارى مى كند تا از آن بيرون برود و منافق آن را برگيرد.
بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج2، ص 94، ح28
حدیث (32) امام كاظم عليه السلام :
اَلمُؤمِنُ قَليلُ الكَلامِ كَثيرُ العَمَلِ، وَ المُنافِقُ كَثيرُ الكَلامِ قَليلُ العَمَلِ؛
مؤمن كم حرف و پر كار است و منافق پر حرف و كم كار.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ، ج 9 ، ص 18 - تحف العقول، ص397
حدیث (33) امام رضا عليه السلام :
إِنَّ اللّه يُؤَخِّرُ إِجابَةَ المُؤمِنِ شَوقا إلى دُعائِهِ وَيَقُولُ: صَوتٌ اُحِبُّ أَن أَسمَعَهُ، وَيُعَجِّلُ إجابَةَ دُعاءِ المُنافِقِ وَيَقُولُ: صَوتٌ أَكرَهُ سَماعَهُ؛
خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صدايى است كه دوست دارم آن را بشنوم» و در اجابت دعاى منافق عجله مى كند و مى گويد: صدايى است كه از شنيدنش بدم مى آيد.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ، ج 5 ، ص 194 - فقه الرضا عليه السلام ، ص 345
حدیث (34) امام هادى عليه السلام :
[اَلمُؤمِنُ] يُحسِنُ وَيَبكي كَما أَنَّ المُنافِقُ يُسيى ءُ وَ يَضحَكُ؛
مؤمن خوبى مى كند و مى گريد، ولى منافق بدى مى كند و مى خندد.
ارشاد القلوب الی الصواب (دیلمی )ج1 ص 135
حدیث (35) امام عسكرى عليه السلام :
إِنَّ المُؤمِنَ نَعرِفُهُ بِسيماهُ، وَ نَعرِفُ المُنافِقَ بِميسَمِهِ؛
مؤمن را از سيمايش مى شناسيم و منافق را از نشانه هايش.
الخرائج والجرائح، ج2، ص 737، ح50
حدیث (36) امام صادق عليه السلام :
اَلمُؤمِنُ لا يُخلَقُ عَلَى الكِذبِ و َلا عَلَى الخيانَةِ وَ خِصلَتانِ لا يَجتَمِعانِ فِى المُنافِقِ، سَمتٌ حَسَنٌ وَ فِقهٌ فِى السُّنَّةِ؛
مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و دين شناسى.
تحف العقول، ص367
حدیث (37) لقمان حكيم عليه السلام :
عَلَيكَ بِقَبُولِ المَوعِظَةِ و َالعَمَلِ بِها فَإِنَّها عِندَ المُؤمِنِ أَحلى مِنَ العَسَلِ الشَّهدِ و عَلَى المُنافِقِ أَثقَلُ مِن صُعُودِ الدَّرَجَةِ عَلَى الشَّيخِ الكَبيرِ؛
موعظه را بپذير و به آن عمل كن، زيرا موعظه نزد مؤمن از عسل ناب شيرين تر است و براى منافق از بالا رفتن از پله بر پير مرد كهنسال دشوارتر است.
اعلام الدين فی صفات المومنین، ص93
حدیث (38) امام موسى كاظم عليه السلام :
اَداءُ الاَمانَةِ وَالصِّدقُ يَجلِبانِ الرِّزقَ، وَالخيانَةُ وَالكَذِبُ يَجلِبانِ الفَقرَ وَ النِّفاقَ؛
اداى امانت و راستگويى روزى را زياد مىكند و خيانت و دروغگويى باعث فقر و نفاق مىشود.
تحف العقول ، ص 403 - بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج 75، ص 327
حدیث (39) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِن صامَ وَ صَلّى وَحَجَّ وَاعتَمَرَ وَقالَ «اِنّى مُسلِمٌ» مَن اِذا حَدَّثَ كَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذَا ائتُمِنَ خانَ؛
سه چيز است كه در هر كس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمره كند و بگويد من مسلمانم، كسى كه هنگام سخن گفتن دروغ بگويد و وقتى كه وعده دهد تخلف نمايد و چون امانت بگيرد، خيانت نمايد.
نهج الفصاحه ، ص422 ،ح 1280
حدیث (40) امام على عليه السلام :
اِنَّ لِسانَ المُؤمِنِ مِن وَراءِ قَلبِهِ وَ اِنَّ قَلبَ المُنافِقِ مِن وَراءِ لِسانِهِ، لاَنَّ المُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَن يَتَكَلَّمَ بِكَلامٍ تَدَبَّرَهُ فى نَفسِهِ، فَاِن كانَ خَيرا اَبداهُ وَ اِن كانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ المُنافِقَ يَتَكَلَّمُ بِما اَتى عَلى لِسانِهِ لا يَدرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَيهِ؛
زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگويد، ابتدا درباره آن مى انديشد، اگر خوب بود اظهارش مى كند و اگر بد بود آن را پنهان مى دارد. اما منافق هر چه به زبانش آيد مى گويد، بى آنكه بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زيان اوست.
نهج البلاغه(صبحی صالح)، خطبه 176 ، ص 253
حدیث (41) امام صادق عليه السلام :
الغِناءُ یورِثُ النِّفاقَ.
غِنا از خود نفاق بر جای می گذارد.
وسایل الشیعه ، ج17 ، ص309 - کافی (ط-دارالحدیث) ،ج12 ،ص 780 - بحار الانوار(ط-بیروت) ، ج76 ، ص 241
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد نيت
حدیث (1) قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
اَلنِّيَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ؛
نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
نهج الفصاحه ،ص143 ،ح3163
حدیث (2) امام على عليه السلام :
وُصولُ المَرءِ اِلى كُلِّ ما يَبتَغيهِ مِن طيبِ عَيشِهِ وَ اَمنِ سِربِهِ وَ سَعَةِ رِزقِهِ بِحُسنِ نيَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلقِهِ؛
آدمى با نيّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محيط و وسعت روزى، دست مى يابد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1607
حدیث (3) قال على عليه السلام :
مَن حَسُنَت نيَّتُهُ أَمَدَّهُ التَّوفيقُ؛
هر كس نيّتش خوب باشد، توفيق ياريش خواهد نمود.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص 92 ، ح 1605
حدیث (4) قال على عليه السلام :
حُسنُ النِّيَّةِ مِن سَلامَةِ الطَّويَّةِ؛
نيّت خوب، برخاسته از سلامت درون است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص 92 ، ح 1601
حدیث (5) قال السجاد عليه السلام :
اَللّهُمَّ ... وَانتَهِ بِنيَّتى إِلى أَحسِنِ النِّيّاتِ وَ بِعَمَلى إِلى أَحسَنِ العمالِ، اَللّهُمَّ وَفِّر بِلُطفِكَ نيَّتى؛
خدايا ... نيّتم را به بهترين نيّت ها و عملم را به بهترين اعمال برسان، خدايا به لطف خود نيّت مرا كامل گردان.
صحیفه ی سجادیه ،ص 92 ،دعای 20 (دعای ایشان در طلب مکارم اخلاق)
حدیث (6) قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
قالَ اللّه تَعالى: إِذا هَمَّ عَبدى بِحَسَنَةٍ و َلَم يَعمَلها كَتَبتُها لَهُ حَسَنَةً فَإِن عَمِلَها كَتَبتُها لَهُ عَشرَ حَسَناتٍ إِلى سَبعِمِائَةِ ضِعفٍ وَ إِذاهَمَ بِسَيِّئَةٍ و َلَم يَعمَلها لَم أَكتُبها عَلَيهِ فَإِن عَمِلَها كَتَبتُها عَلَيهِ سَيِّئَةً واحِدَةً؛
خداى والا مى فرمايد: وقتى بنده من كار نيكى اراده كند و نكند آن را يك كار نيك براى وى ثبت كنم و اگر بكند ده كار نيك تا هفتصد برابر ثبت كنم و وقتى كار بدى اراده كند و نكند بر عهده او ثبت نكنم و اگر بكند يك كار بد بر عهده او ثبت كنم.
نهج الفصاحه ،ص593
حدیث (7) قال على عليه السلام :
إِذا فَسَدَتِ النِّيَّةُ وَقَعَتِ البَليَّةُ؛
هرگاه نيّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى آيد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1608
حدیث (8) قال الصادق عليه السلام :
صاحِبُ النِّيَّةِ الصّادِقَةِ صاحِبُ القَلبِ السَّليمِ ، لأَنَّ سَلامَةَ القَلبِ مِن هَواجِسِ المَحذوراتِ بِتَخليصِ النِّيَّةِ للّه فِى المورِ كُلِّها؛
كسى كه نيّت درست داشته باشد، دل سالم و پاك دارد، زيرا سالم داشتن دل از وسوسه هاى شيطانى به سبب خالص گردانيدن نيّت در همه كارها براى خداوند است.
مصباح الشریعه ، ص53
حدیث (9) قال على عليه السلام :
و َلَو أَنَّ النّاسَ حينَ تَنزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ و َتَزولُ عَنهُمُ النِّعَمُ ، فَزِعوا إِلى رَبِّهِم بِصِدقٍ مِن نيّاتِهِم وَ وَلَهٍ مِن قُلوبِهِم، لَرَدَّ عَلَيهِم كُلَّ شارِدٍ ، و َأَصلَحَ لَهُم كُلَّ فاسِدٍ؛
اگر مردم به هنگامى كه بلاها بر آنان فرود مى آمد و نعمت ها از دستشان مى رفت، با نيت هاى خوب و دلى مشتاق به پروردگارشان پناه مى بردند، بى گمان هر از دست رفته اى به آنان باز مى گشت و هر فاسدى اصلاح مى شد.
نهج البلاغه (صبحی صالح) ، 257 -مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ،ج5 ،ص184
حدیث (10) قال الصادق عليه السلام :
ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَويَت عَلَيهِ النِّـيَّةُ؛
اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.
من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 400، ح 5859
حدیث (11) امام على عليه السلام :
عِندَ فَسادِ النِّيَّةِ تَرتَفِعُ البَرَكَةُ؛
هرگاه نيّت ها فاسد باشد، بركت از ميان مى رود.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1610
حدیث (12) قال على عليه السلام :
لا يَفوزُ بِالجَنَّةِ اِلاّ مَن حَسُنَت سَريرَتُهُ و َخَلُصَت نيَّتُهُ؛
به پاداش بهشت نمى رسد مگر آن كس كه باطنش نيكو و نيّتش خالص باشد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص168 ، ح 3325
حدیث (13) امام كاظم عليه السلام :
كَما لا يَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَيَّةِ فَكَذلِكَ لا يَقومُ الدّينُ اِلاّ بِالنِّيَّةِ الصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّيَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛
همان گونه كه قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام ديندارى هم تنها به نيّت پاك است و نيّت پاك، جز با عقل حاصل نمىشود.
تحف العقول، ص 396
حدیث (14) پيامبر صلى الله عليه و آله :
ما اَسَرَّ عَبْدٌ سَريرَةً اِلاّ اَلْبَسَهُ اللّهُ رِداءَها اِنْ خَيْرا فَخَيْرٌ وَ اِنْ شَرّا فَشَرٌّ؛
هيچ كس نيتى را در دل پنهان نمى كند، مگر اينكه خداوند آن نيت را (در رفتار و كردار او) همانند لباس ظاهر مى كند، با نيت خوب ظاهر خوب و با نيت بد ظاهر بد خواهد داشت.
نهج الفصاحه ،ص695 ،ح2616
حدیث (15) پيامبر صلى الله عليه و آله :
نيَّةُ الْمُؤمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نيَّةُ الْكافِرِ شَرُّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عامِلٍ يَعْمَلُ عَلى نيَّتِهِ؛
نيت مؤمن بهتر از عمل او، و نيت كافر بدتر از عمل اوست و هر كس مطابق نيت خود عمل مىكند.
(كافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 84 )
حدیث (16) امام على عليه السلام :
عَوِّدْ نَفْسَكَ حُسْنَ النِّيَّةِ وَ جَميلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِكْ فى مَباغيكَ النَّجاحَ؛
خودت را به داشتن نيّت خوب و مقصد زيبا عادت ده، تا در خواسته هايت موفق شوى.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص92 ، ح 1602
حدیث (17) امام صادق عليه السلام:
مَن حَسُنَت نیتُهُ زیدَ فی رزقِه.
هر که خوش نیت باشد روزیش زیاد می شود.
تحف العقول ، ص295 - کافی(ط-الاسلامیه)، ج2، ص105
حدیث (18) امام باقر عليه السلام:
إذا عَلِمَ اللهُ حُسنَ نیةٍ مِن أحَدٍ إکتَنَفَهُ بِالعِصمَةِ
هرگاه خداوند ببیند کسی حسن نیت دارد او را در پناه خود حفظ می کند
اعلام الدین فی صفات المومنین ، ص301 - بحارالانوار(ط-بیروت)، ج75 ، ص188
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد هدایت
حدیث (1) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَن دَعا اِلى هُدىً كانَ لَهُ مِنَ الجرِ مِثلُ اُجورِ مَن تَبِعَهُ لا يَنقُصُ ذلِكَ مِن اُجورِهِم شَيئا و مَن دَعا اِلى ضَلالَةٍ كان عَلَيهِ مِنَ الاِثمِ مِثلُ آثامِ مَن تَبِعَهُ لا يَنقُصُ ذلک مِن آثامِهِم شَيئا؛
هر كسى، به هدايتى راهنمايى كند، پاداشى را كه براى پيروان هدايت وجود دارد، براى او نيز خواهد بود؛ بى آنكه از پاداش پيروان كاسته شود، و هر كس به گمراهى راهنمايى كند گناهى كه براى پيروان آن وجود دارد، براى او نيز خواهد بود؛ بىآنكه از گناه آنها كاسته شود.
نهج الفصاحه ، ص753 ، ح2930
حدیث (2) امام صادق عليه السلام :
كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ اَ لسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُم الوَرَعَ وَ الجتِهادَ وَ الصَّلاةَ وَ الخَيرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ؛
مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببينند، زيرا اينها خود دعوت كننده است.
كافى(ط-الاسلامیه) ، ج 2 ، ص 78، ح 14
حدیث (3) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَلصَّلاةُ مِن شَرائِعِ الدّينِ وَ فيها مَرضاةُ الرَّبِّ عَزَّوَجَلَّ وَ هِىَ مِنهاجُ النبياءِ وَ لِلمُصَلّى حُبُّ المَلائِكَةِ وَ هُدىً و ايمانٌ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزقِ؛
نماز، از آيينهاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت و بركت در روزى است.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ، ج 3 ،ص77 - خصال ، ج 2 ، ص 522
حدیث (4) پيامبر صلى الله عليه و آله :
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛
به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه السلام هدايت مى يابيد و به وسيله حسن احسان مى شويد و به وسيله حسين خوشبخت مى گرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى كند.
البرهان فی تفسیر القرآن ، ج3 ، ص232
حدیث (5) قال الله تعالی :
إنّى قَد قَضَيتُ لِكُلِّ قَومٍ هاديا أهدى بِهِ السُّعَداءَ وَ يَكونُ حُجَّةً عَلَى الأشْقياءِ؛
من براى هر قومى راهنمايى قرار دادم، كه خوشبختان را به وسيله آن هدايت مى كنم و حجتى براى بدبختان است.
علل الشرایع ،ج1 ،ص196 {شبیه این حدیث در الكافى(ط-الاسلامیه) ، ج 8 ، ص 285، ح430 }
حدیث(6) پیامبراکرم صلى الله عليه و آله :
لَئِن یَهدِی اللهُ بِکَ رَجُلاً واحِداً خَیرٌ لَکَ مِنَ الدُّنیا وَ ما فِیها؛
اگر خداوند بوسیله تو یک نفر را هدایت کند برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه در آن است.
الحیاه (ترجمه ی احمد آرام) ، ج1 ، ص692
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد شناخت خدا
حدیث (1) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
أَفضَلُ العمالِ العِلمُ بِاللّه إِنَّ العِلمَ يَنفَعُكَ مَعَهُ قَليلُ العَمَلِ وَكَثيرُهُ وَإِنَّ الجَهلَ لايَنفَعُكَ مَعَهُ قَليلُ العَمَلِ وَلا كَثيرُهُ؛
بهترين اعمال، خداشناسى است، زيرا با وجود علم و معرفت، عمل، كم يا زياد تو را سود مى بخشد اما با وجود نادانى (نسبت به خدا) عمل، نه اندكش تو را سود مى بخشد نه بسيارش.
نهج الفصاحه ، ص228
حدیث (2) امام على عليه السلام :
وَ لَو ضَرَبتَ فى مَذاهِبِ فِكرِكَ لِتَبلُغَ غاياتِهِ ما دَلَّتكَ الدَّلالَةُ إِلاّ عَلى أَنَّ فاطِرَ النَّملَةِ هُوَ فاطِرُ النَّخلَةِ لِدَقيقِ تَفصيلِ كُلِّ شَى ءٍ و َغامِضِ اختِلافِ كُلِّ حَىٍّ وَ مَا الجَليلُ وَ اللَّطيفُ وَ الثَّقيلُ و َالخَفيفُ و َالقَوىُّ وَ الضَّعيفُ فى خَلقِهِ إِلاّ سَواءً؛
اگر راههاى انديشه ات را در نوردى تا به پايانه هاى آن رسى، هيچ دليلى تو را جز به اين رهنمون نشود كه آفريننده مورچه همان آفريننده درخت خرما است و اين به سبب دقت و ظرافتى است كه جداسازى هر چيزى از چيز ديگر و پيچيدگى و تنوعى است كه در هر موجود زنده اى به كار رفته است موجودات بزرگ و كوچك، سنگين و سبك و نيرومند و ناتوان، همگى در آفرينش براى خداوند يكسانند.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ، ص271 ، خطبه 185
حدیث (3) امام رضا عليه السلام :
إِنَّما قُلتُ اللَّطيفُ، لِلخَلقِ اللَّطيفِ و َلِعِلمِهِ بِالشَّى ءِ اللَّطيفِ أَلاتَرى إِلى أَثَرِ صُنعِهِ فِى النَّباتِ اللَّطيفِ و َغَيرِ اللَّطيفِ و َفِى الخَلقِ اللَّطيفِ مِنَ أَجسامِ الحَيوانِ مِنَ الجِرجِسِ و َالبَعوضِ و َما هُوَ أَصغَرُ مِنهُما مِمّا لايَكادُ تَستَبينُهُ العُيونُ بَل لايَكادُ يُستَبانُ لِصِغَرِهِ الذَّكَرُ مِنَ النثى و َالمَولودُ مِنَ القَديمِ فَلَمّا رَأَينا صِغَرَ ذلِكَ فى لُطفِهِ ... عَلِمنا أَنَّ خالِقَ هذَا الخَلقِ لَطيفٌ؛
گفتم لطيف است، چون هم موجودات لطيف آفريده و هم به چيزهاى ظريف و ريز آگاهى دارد. آيا نشانه آفرينش او را در گياهان ظريف و غير ظريف و در پيكرهاى ظريف و ريز جاندارانى چون كك و پشه و كوچك تر از اينها را نمى بينى كه تقريبا به چشم ديده نمى شوند و از بس ريزند نر و ماده آنها و نوزاد و كهن زادشان از يكديگر تشخيص داده نمى شوند. پس چون ريزى و ظرافت اين چيزها را ديديم... پى برديم كه آفريننده اين موجودات نيز لطيف است.
التوحيد(صدوق) ، ص 63
حدیث (4) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِنَّ اللّه خَلَقَ يَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالارضَ مِائَةَ رَحمَةٍ كُلُّ رَحمَةٍ طِباقُ ما بَينَ السَّماءِ و َالارضَ فَجَعَلَ مِنها فِى الارضِ رَحمَةً فَبِها تَعطِفُ الوالِدَةُ عَلى وُلدِها و َالوَحشُ و َالطَّيرُ بَعضُها عَلى بَعضٍ و َأَخَّرَ تِسعا و َتِسعينَ فَإِذا كانَ يَومُ القيامَةِ أَكمَلَها بِهذِهِ الرَّحمَةِ؛
خداوند روزى كه آسمانها و زمين را آفريد، صد رحمت بيافريد كه هر يك از آنها ميان زمين و آسمان را پر مى كند و يكى را در زمين قرار داد كه بوسيله آن مادر به فرزند محبت مى كند و حيوانات وحشى و پرندگان به يكديگر مأنوسند و نود و نه رحمت را نگه داشته و همين كه روز قيامت شود اين يك رحمت را نيز بر آن مى افزايد.
نهج الفصاحه ، ص 313 ، ح 781
حدیث (5) امام صادق عليهالسلام :
وَ قَد سَأَلَهُ ابنُ أَبِى العَوجاءِ: وَ لِمَ احتَجَبَ عَنهُم و َأَرسَلَ إِلَيهِمُ الرُّسُلَ؟ وَيلَكَ و َكَيفَ احتَجَبَ عَنكَ مَن أَراكَ قُدرَتَهُ فى نَفسِكَ؟ نَشَأَكَ و َلَم تَكُن وَ كَبَّرَكَ بَعدَ صِغَرِكَ و َقَوّاكَ بَعَدَ صَعفِكَ... وَ ما زالَ يَعُدُّ عَلَىَّ قُدرَتَهُ الَّتى هِىَ فى نَفسِىَ الَّتى لااَدفَعُها حَتّى ظَنَنتُ أَنَّهُ سَيَظهَرُ فيما بَينى وَ بَينَهُ؛
در پاسخ ابن ابى العوجاء كه پرسيد: چرا خداوند خود را از مردم در پرده داشت و آن گاه پيامبران را سويشان فرستاد؟ فرمودند: واى بر تو كسى كه قدرتش را در وجود تو نشانت داده چگونه خود را از تو پوشيده داشته است؟ تو را كه نبودى پديد آورد، كوچك بودى بزرگت كرد، ناتوان بودى توانايت گردانيد... حضرت پيوسته مظاهر قدرت خدا را كه در وجود من است و نمى توانم منكرشان شوم برايم برشمرد تا جايى كه خيال كردم بزودى خداوند ميان من و او ظاهر خواهد شد.
کافی(ط-الاسلامیه) ج1 ، ص75 - التوحيد(صدوق)، ص 127
حدیث (6) امام على عليه السلام :
وَلايَعزُبُ عَنهُ عَدَدُ قَطرِ الماءِ وَ لا نُجومُ السَّماءِ وَ لا سَوا فِى الرّيحِ فِى الهَواءِ و َلا دَبيبُ النَّملِ عَلَى الصَّفا و لا مَقيلُ الذَّرِّ فِى اللَّيلَةِ الظَّلماءِ يَعلَمُ مَساقِطَ الوراقِ وَ خَفِىِّ طَرَفِ الحداقِ؛
شمار قطره هاى آبها و ستارگان آسمان و ذرات گردوغبار پراكنده در هوا و حركت مورچه برسنگ بزرگ و خوابگاه مورچگان در شب تاريك بر او پوشيده نيست و محل ريزش برگها و بر هم خوردن پلكها را مى داند.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ، ص256 ، خطبه 178
حدیث (7) امام على عليه السلام :
... عالِمُ السِّرِّ مِن ضَمائِرِ المُضمِرينَ و َنَجوَى المُتَخافِتينَ وَ خَواطِرِ رَجمِ الظُّنونِ وَ عَقدِ عَزيماتِ اليَقينِ... ؛
خدا داناست به هر رازى كه مردم در دل نهان داشته اند، و به نجواى آهسته رازگويان و به هر گمان كه در خاطرى نهفته است و به هر تصميمى كه از روىِ يقين گرفته شود.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ، ص 134 ، خطبه 91
حدیث (8) امام على عليه السلام :
أَعلَمُ النّاسِ بِاللّه أَكثَرُهُم لَهُ مَسأَلَةً؛
خداشناس ترين مردم پر درخواست ترين آنها از خداست.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ،ص192 ،ح 3734
حدیث (9) امام على عليه السلام :
يَنبَغى لِمَن عَرَفَ اللّه سُبحانَهُ أَن لا يَخلُوَ قَلبُهُ مِن رَجائِهِ و َخَوفِهِ؛
كسى كه خداى سبحان را مى شناسد، شايسته است دلش از بيم و اميد به او خالى نباشد.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ، ج6، ص441، ح10926
حدیث (10) امام موسی کاظم علیه السلام:
أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ؛
بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند، انتظار فرج و گشایش است.
تحف العقول، ص403
حدیث (11) امام محمد باقر علیه السلام:
ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ؛
خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
تحف العقول، ص294
حدیث (12) امام صادق عليه السلام :
مَن عَرَفَ اللهَ خافَ اللهَ و مَن خافَ اللهَ سَخَت نَفسَهُ عَنِ الدُّنیا؛
هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز می ماند.
کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص68 -تحف العقول ، ص362
حدیث (13) امام کاظم علیه السلام:
اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ به العَبدُ اِلی اللهِ بَعدِ المَعرِفَةِ به ، الصَلوةُ؛
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است.
تحف العقول، ص391
حدیث (14) امام صادق عليه السلام :
مَنْ عَرَفَ اللّهَ خافَهُ ، وَ مَنْ خافَ اللّهَ حَثَّهُ الْخَوفُ مِنَ اللّهِ عَلَى الْعَمَلِ بِطاعَتِهِ وَ الاَخْذِ بِتَأديبِهِ ، فَبَشِّرِ الْمُطيعينَ المُتَأَدِّبينَ بِاَدَبِ اللّهِ وَ الآخِذينَ عَنِ اللّهِ اَنَّهُ حَقٌّ عَلَى اللّهِ اَنْ يُنْجيَهُ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ؛
آنكه خدا را شناخت ، از او ترسيد و آن كس كه از خدا ترسيد ، ترس از خدا او را به عمل به فرمان او و در پيش گرفتن ادبش واداشت . پس فرمانبردارانِ ادب شده به ادب خدا و اطاعت كنندگان دستورهاى او را بشارت ده كه بر خداست كه آنها را از فتنه هاى گمراهكننده برهاند.
بحار الانوار(ط-بیروت)،ج67 ، ص400
حدیث (15)امام حسن(عليه السلام):
مَن عَرَفَ اللَّهَ أحَبَّهُ.
هر كس خدا را بشناسد، دوستش بدارد.
مجموعه ی ورام ،ج1 ،ص52
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد معصیت و نافرمانی خدا
حدیث (1) امام حسین علیه السلام:
مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ؛
آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 373
حدیث (2) امام محمد باقر علیه السلام:
ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ؛
خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
تحف العقول، ص294
حدیث (3) امام حسین علیه السلام:
مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ.؛
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.
تحف العقول، ص248
حدیث (4) پيامبر صلى الله عليه و آله :
ثَلاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلَيْسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. قيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ وَ حُسْنُ خُلْقٍ يَعيشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛
سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمودند: بردبارى كه به وسيله آن جهالت نادان را دفع كند، اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند و پارسايى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد.
وسایل الشیعه ،ج20 ،ص359 - بحارالانوار(ط-بیروت)-ج66،ص386وج68،ص418 )
حدیث (5) امام على عليه السلام :
لا يَسعَدُ امْرُؤٌ إلاّ بِطاعَةِ اللّهِ سُبحانَهُ وَ لا يَشقَى امْرُؤٌ إلاّ بِمَعصيَةِ اللّهِ؛
هيچ كس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمى شود و جز با معصيت خدا بدبخت نمى گردد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 183
حدیث (6) امام سجاد عليه السلام :
فَاَمّا حَقُّ اللّهِ الاَكْبَرُ فَاِنَّكَ تَعْبُدُهُ لا تُشْرِكُ بِهِ شَيْئا فَاِذا فَعَلْتَ ذلِكَ بِاِخْلاصٍ جَعَلَ لَكَ عَلى نَفْسِهِ اَنْ يَكْفيَكَ اَمْرَ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ وَ يَحْفَظَ لَكَ ما تُحِبُّ مِنْها ؛
حق بزرگتر خداوند اين است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى، كه اگر خالصانه چنين كنى، خداوند كار دنيا و آخرتت را كفايت مىكند و آنچه را دوست دارى برايت نگه مىدارد.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ،ج11 ،ص155 - تحف العقول(در رساله حقوق امام سجاد) ، ص256
حدیث (7) پیامبر اکرم (ص):
لا تَتظُروا اِلی صَغیرِ الذّنبِ و لَکنِ انظُرُوا اِلی ما اجتَرَأتُم؛
به کوچکی گناه نگاه نکنید بلکه به چیزی [نافرمانی خدا] که برآن جرات یافته اید بنگرید.
{باب جهاد النفس وسایل الشیعه} (ترجمه ی افراسیابی ، ص 183 ،ح 405 )
حدیث (8) امام صادق (ع):
اَرج الله رَجاءَ لایجرّئک عَلی مَعصیتِه و خَف اللهَ خوفاً لا یؤیسُک مِن رَحمته؛
به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداوند بیم داشته باش بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند.
وسایل الشیعه باب جهادالنفس ، ج15 ، ص 218
حدیث (9) امام علی (ع):
مَن تَلَذَّذَ بِمَعاصی اللهِ أورَثَهُ اللهُ ذُلّاً؛
هر که از معصیت خدا لذت ببرد خداوند او را به ذلت می افکند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، ص186 ، ح3565
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد تقرب به خدا
حدیث (1) امام کاظم علیه السلام:
اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ به العَبدُ اِلی اللهِ بَعدِ المَعرِفَةِ به ، الصَلوةُ؛
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است.
تحف العقول، ص391
حدیث (2) امام صادق علیه السلام:
الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزُّ و جلَّ یومَ القیامَةِ؛
دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
وسائل الشیعه،ج15،ص381
حدیث (3) امام حسین علیه السلام:
مَن طَلَبَ رِضَی الله بِسَخَطِ النّاس کَفاهُ اللهُ اُمورَ النّاسّ وَ مَن طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ و َکَلَهُ اللهُ إلَی النّاسِ.
هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بی نیاز می کند و هر که رضایتِ مردم را با ناخوشنودی خدا طلب کند خداوند او را به مردم وا می گذارد.
الامالی (صدوق) ، ص201 -مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ، ج12 ، ص209
حدیث (4) پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله :
أفضَلُ الإيمانِ أن تَعلَمَ أنَّ اللَّهَ مَعَكَ حَيثُ ما كُنتَ.
برترين [مرتبه] ايمان آن است كه بدانى هركجا باشى خدا با تو است.
نهج الفصاحه ص229
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد رسیدن به خدا
حدیث (1) امام حسن عسکری علیه السلام:
اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ؛
وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
بحار الانوار(ط-بیروت) ، ج75 ، ص380
حدیث (2) پيامبر صلى الله عليه و آله :
مَنِ انْقَطَعَ اِلَى اللّهِ كَفاهُ اللّهُ كُلِّ مَؤُنَةٍ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنِ انْقَطَعَ اِلَى الدُّنْيا و َكَلَهُ اللّهُ اِلَيْها؛
هر كس از غير خدا بِبُرد، خداوند، هزينه زندگى او را تأمين مى كند و از جايى كه انتظار ندارد، روزى اش مى دهد؛ امّا هر كس چشم اميدش به دنيا باشد، خداوند، او را به دنيا وا مى گذارد.
نهج الفصاحه، ص731
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد بلا و آزمایش
حدیث (1) امام صادق عليه السلام :
إنَّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الأرض مِن خَالِص عِبَادِهِ مَا یُنزلُ مِنَ السَّمَاء تُحفَةً إلَی الأرض إلَّا صَرَفَهَا عَنهُم إلَی غَیرِهِم وَ لَا بَلِیَةً إلّا صَرَفَهَا إلَیهِم.
خدای عز و جل بندگانی در زمین دارد و در بین بندگان خالصش، کسانی هستند که هر نعمتی از آسمان به زمین فرود آید، آن را از ایشان باز دارد و به دیگران دهد، و هر گرفتاری که نازل شود، بر ایشان فرود آورد.
اصول کافی (ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 5)
حدیث (2) امام باقر عليه السلام :
إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی إذا أحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالبَلاءِ ثَجّاً فإذا دَعاهُ قالَ لَبَّیکَ عَبدی لَئِن عَجّلتُ لَکَ ما سَأَلتَ إنّی علی ذلِکَ لَقادرٌ و لَئِنِ ادَّخرتُ لَکَ فَما ادَّخرتُ لَکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ .
خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است
اصول کافی(ط-الاسلامیه)، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 7)
حدیث (3) امام صادق عليه السلام :
المومِنُ لَا یَمضِی عَلَیهِ اربَعُونَ لَیلَه الَا عَرَضَ لَهُ امرُ یَحزُنُهُ یُذَکَرُ بِهِ.
چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهد و او را غمگین سازد و به واسطه آن ، متذکر گردد.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 254 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 11)
حدیث (4) امام صادق عليه السلام :
اِنَ فِی الجَنَه مَنزِلَهً لَا یَبلُغُهَا عَبدٌ اِلَا بِالِابتِلَاء فِی جَسَدِهِ.
در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد ، مگر به درد و بیماری ای که در بدنش حادث شود.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 14)
حدیث (5) امام صادق عليه السلام :
إنَّ المُومِنَ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَبِأَفضَلِ مَکَان ثَلَاثاً إنَّهُ لَیَبتَلِیهِ بِالبَلَاء ثُمَّ یَنزعُ نَفسَهُ عُضواً عُضواً مِن جَسَدِهِ وَ هُوَ یَحمَدُ اللهَ عَلَی ذَلِکَ.
جایگاه مومن نزد خدای عزوجل برترین جایگاه است و این جمله را سه بار فرمود چرا که گاه بنده ای را خداوند به گرفتاری مبتلا می سازد و می فرماید . آنگاه جانش را عضو عضو از پیکرش بیرون می کشد، در حالی که وی بر این پیشامد خداوند را حمد و ستایش می گوید.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص254(باب شدة ابلاء المومن حدیث 13)
حدیث (6) امام صادق عليه السلام :
یَا عَبدَ اللهِ لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ.
ای عبد الله، اگر مومن می دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است ، آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255(باب شدة ابلاء المومن حدیث15)
حدیث (7) امام باقر عليه السلام :
إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَتَعَاهَدُ المُومِنُ بِالبَلَاء کَمَا یَتَعَاهَدُ الرَّجُلُ اَهلَهُ بالهَدِیَّةِ مِنَ الَغیبَةِ وَ یَحمِیهِ الدُّنیَا کَما یَحمِی الطَّبیبُ المَریضَ.
خداوند عزیز و با جلال از بنده مؤمنش با رنج و بلا دلجویی می کند، همچنان که شخص با هدیه ای که از سفر آورده، از خانواده اش دلجویی می کند و خدا مومن را از دنیا پرهیز می دهد، همچنان که طبیب بیمار را (از بعضی خوردنی ها و آشامیدنیها) پرهیز می دهد.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج 2 ،ص 255(باب شدة ابلاء المومن حدیث17)
حدیث (8) امام صادق عليه السلام :
قَالَ رَسُولُ اللهِ مَثَلُ المَؤمِن کَمَثَل خَامَةِ الزَّرع تُکفِئُها الرِّیاحُ کَذَا وَ کَذَا و َکَذَلِکَ المُومِنُ تکــفِئُهُ الأوجاعُ وَ الأمراضُ وَ مَثَلُ المُنافِق کَمَثَل الإرزَبَّةِ المُستَقیمَةِ الَّتی لا یُصِیبُها شَیءٌ حَتّی یَأتِیَهُ المَوتُ فَیَقصِفَهُ قَصفاً.
رسول خدا فرمودند: حکایت مومن حکایت ساقه گیاه است که بادها آن را به این سو و آن سو کج و راست می کنند. مومن هم به واسطه ی بیماریها و دردها کج و راست می شود. اما حکایت منافق، حکایت عصای آهنین بی انعطافی است که هیچ آسیبی به آن نمی رسد، تا اینکه مرگش به سراغش می آید و کمرش را در هم می شکند.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص258(باب شدة ابلاء المومن حدیث25)
حدیث (9) امام صادق عليه السلام :
إنَّ فی کِتابِ عَلیٍّ إنَّ أشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبیّونَ ثُّمَ الوَصیُّونَ ثُّمَ الأمثَلُ فَالأمثَلُ وَ إنَّما یُبتَلَی المُومِنُ عَلَی قَدر أعمالِهِ الحَسَنَةِ فَمَن صَحَّ دِینُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ أشتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ ذَلِکَ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَم یَجعَل الدُّنیا ثواباً لِمُؤمِن وَ لَا عُقُوبَة لَکافِر وَ مَن سَخُفَ دینُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ وَ أنَّ البَلَاءَ أسرَعُ إلَی المُومِنُ التَّقیِّ مِنَ المَطَرِ إلَی قَرَار الأرض.
درکتاب علی آمده: شدیدترین بلاها در بین آفریدگان، نخست به پیامبران و سپس به اوصیاء می رسد و آنگاه به مثل و شبیه ترین مردم به آنها. مومن به مقدار نیکی هایش آزموده می شود. هر که دینش درست و کارش نیک باشد، بلایش شدیدتر است، چرا که خدای عزوجل دنیا را مایه پاداش مومن قرار نداده و نه وسیله عذاب کافر. اما آن که دینش نادرست و کارش سست باشد، بلایش اندک است. بلا به انسان مومن پرهیزکار زودتر می رسد تا باران به سطح زمین.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص259(باب شدة ابلاء المومن حدیث29)
حدیث (10) امام صادق عليه السلام :
کُلَّما أزدَادَ العَبدُ إیماناً ازدَادَ ضِیقاً فِی مَعِیشَتِهِ.
هر اندازه که ایمان بنده افزون گردد، تنگ دستی اش بیشتر و زندگی اش سخت تر شود.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص261 (باب فضل فقراء المسلمین حدیث 4)
حدیث (11) امام صادق عليه السلام :
مَرَّ رَسُولُ اللهِ (ص) بِجَدیٍ أَسَکَّ مُلقًی عَلَی مَزبَلَة مَیتاً فَقَالَ لِأَصحَابِهِ کَم یُسَاوِی هَذَا فَقالُوا لَعَلَّهُ لَو کَانَ حَیَّاً لَم یُسَاوِی دِرهَماً فَقَالَ النَّبِیُّ (ص) و الَّذِی نَفسِی بِیَدِهِ لَلدُّنیَا أَهوَنُ عَلَی اللهِ مِن هَذَا الجِدیٍ عَلَی أَهلِهِ
روزی رسول خدا (ص) از کنار بزغاله گوش بریده مرده ای که در زباله دان افتاده بود، گذر می کرد.پس رو به اصحاب کرد و فرمود :این ، به چند ارزد. گفتند: شاید اگر زنده بود، یک درهم. پیامبر (ص) فرموده: به خدایی که جانم در دست اوست، دنیا در پیشگاه خدا، بی ارزش تر از این بزغاله نزد صاحبش.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ،ج2 ، ص129(باب ذم الدنیا و الزهد فیها)
حدیث (12) امام صادق عليه السلام :
قالَ اللهُ عَرَّ وَ جَلَّ لَو لَا أن یَجِدَ عَبدِیَ المُومِنُ فِی قَلبِهِ لَعَصَّبتُ رَأسَ الکَافِرِ بِعِصَابَةِ حَدِیدٍ لا یُصَدَّعُ رأسُهُ أَبَدا.
خداوند عروجل می فرماید اگر بنده مومن من دل آزرده نمی شد، سر انسان کافر را با دستمالی آهنین می بستم، تا هرگز دچار سردرد نشود.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص257(باب شدة ابتلاء المومن، حدیث 24)
نظرات (2) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد زبان
حدیث (1) امام على عليه السلام :
ما أَضمَرَ أَحَدٌ شَيئا إِلاّ ظَهَرَ فى فَلَتاتِ لِسانِهِ وَصَفَحاتِ وَجهِهِ؛
هيچ كس چيزى را در دل پنهان نداشت، جز اين كه در لغزش هاى زبان و خطوط چهره او آشكار شد.
نهج البلاغه، حكمت 26
حدیث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّه وَاليَومِ الخِرِ فَليَقُل خَيرا أَو لِيَسكُت؛
هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
نهج الفصاحه، ح 2915
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
جَمالُ الرَّجُلِ فَصاحَةُ لِسانِهِ؛
زيبايى مرد به شيوايى زبان اوست.
كنزالعمال، ج10، ص152، ح28775
حدیث (4) امام باقر عليه السلام :
إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ كُلِّ خَيرٍ وَشَرٍّ فَيَنبَغى لِلمُؤمِنِ أَن يَختِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَفِضَّتِهِ؛
براستى كه اين زبان كليد همه خوبيها و بديهاست پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر (كيسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند.
تحف العقول، ص 298
حدیث (5) امام على عليه السلام :
إِنَّ فِى النسانَ عَشرُ خِصالٍ يُظهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ يُخبِرُ عَنِ الضَّميرِ وَحاكِمٌ يُفصِلُ بَينَ الخِطابِ وَناطِقٌ يَرُدُّبِهِ الجَوابَ وَشافِعٌ يُدرِكُ بِهِ الحاجَةَ وَواصِفٌ يَعرِفُ بِهِ الشياءَ وَ أَميرٌ يَمُرُ بِالحُسنِ وَواعِظٌ يَنهى عَنِ القَبيحِ وَمُعِزٌّ تَسكُنُ بِهِ الحزانَ وَحاضِرٌ تُجلى بِهِ الضَّغائِنُ وَمونِقٌ تَلتَذُّ بِهِ السماعُ؛
در انسان ده خصلت وجود دارد كه زبان او آنها را آشكار مى سازد، زبان گواهى است كه از درون خبر مى دهد. داورى است، كه به دعواها خاتمه مى دهد. گويايى است كه بوسيله آن به پرسش ها پاسخ داده مى شود. واسطه اى است كه با آن مشكل برطرف مى شود. وصف كننده اى است كه با آن اشياء شناخته مى شود. فرماندهى است كه به نيكى فرمان مى دهد. اندرزگويى است كه از زشتى باز مى دارد. تسليت دهنده اى است كه غمها به آن تسكين مى يابد. حاضرى است كه بوسيله آن كينه ها برطرف مى شود و دلربايى است كه گوشها بوسيله آن لذّت مى برند.
كافى، ج8، ص20، ح4
حدیث (6) امام سجاد عليه السلام :
حَقُّ اللِّسانِ إِكرامُهُ عَنِ الخَنى وَتَعويدُهُ الخَيرَ وَتَركُ الفُضولِ الَّتى لافائِدَةَ لَها وَالبِرُّ بِالنّاسِ وَحُسنُ القَولِ فيهِم؛
حق زبان، دور داشتن آن از زشت گويى، عادت دادنش به خير و خوبى، ترك گفتار بى فايده و نيكى به مردم و خوشگويى درباره آنان است.
بحارالأنوار، ج71، ص286، ح41
حدیث (7) امام على عليه السلام :
اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّىَ عَنهُ عَقَرَ؛
زبان، درنده اى است كه اگر رها شود، گاز مى گيرد.
نهج البلاغه، حكمت 60
حدیث (8) امام صادق عليه السلام :
إِذا أَرادَ اللّه بِعَبدٍ خِزيا أَجرى فَضيحَتَهُ عَلى لِسانِهِ؛
هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.
بحارالأنوار، ج78، ص 228، ح101
حدیث (9) قال الحسين عليه السلام :
إِنَّ لِسانَ ابنَ آدَمَ يُشرِفُ كُلَّ يَومٍ عَلى جَوارِحِهِ فَيَقولُ: كَيفَ أَصبَحتُم؟ فَيَقولونَ: بِخَيرٍ إِن تَرَكتَنا! وَيَقولونَ: اَللّه اللّه فينا! وَيُناشِدونَهُ وَيَقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِكَ وَنُعاقَبُ بِكَ؛
زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او نزديك مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم و مى گويند: از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش: و او را سوگند مى دهند و مى گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو، مجازات مى شويم.
بحارالأنوار، ج71، ص278، ح14
حدیث (10) امام على عليه السلام :
اِحبِس لِسانَكَ قَبلَ أَن يُطيلَ حَبسَكَ وَيُردىَ نَفسَكَ فَلا شَى ءَ أَولى بِطولِ سَجنٍ مِن لِسانٍ يَعدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَيَتَسَرَّعُ إِلَى الجَوابِ؛
پيش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند، او را زندانى كن، زيرا هيچ چيز به اندازه زبانى كه از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد، سزاوار زندانى شدن دراز مدّت نيست.
غررالحكم، ج2، ص223، ح2437
حدیث (11) امام باقر عليه السلام :
فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن يُقالَ لَكُم، فَاِنَّ اللّه عزَّوَجلَّ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنين، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ يُحِبُّ الحَيّى الحَليمَ اَ لعفيفَ المُتعَفِّـفَ؛
درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد.
امالى صدوق، ص 326
حدیث (12) امام حسن عسكرى عليه السلام :
فى تفسير قوله تعالى «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قالَ: قُولُوا لِلنّاسِ كُلِّهُم حُسنا مُؤمِنِهُم وَ مُخالِفِهُم، أمّا المؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ وَ أمّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم اِلىَ اليمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِن ذلِكَ بِكفِّ شُرورِهم عَن نَفسِهِ وَ عَن اِخوانِهِ المُؤمِنينَ؛
در تفسير آيه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: يعنى با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد. مؤمن، به هم مذهبان، روى خوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پيشگيرى كرده است.
مستدرك الوسائل، ج 12، ص 261
حدیث (13) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
يُعَذِّبُ اللّه اللِّسانَ بِعَذابٍ لا يُعَذِّبُ بِهِ شَيئا مِنَ الجَوارِ حِ، فَيَقولُ: اَى رَبِّ، عَذَّبتَنى بِعَذابٍ لَم تُعَذِّب بِهِ شَيئا؟! فَيُقالُ لَهُ: خَرَجَت مِنكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَت مَشارِقَ الرضِ وَ مَغارِبَها، فَسُفِكَ بِها الدَّمُ الحَرامُ وَ انتُهِبَ بِها المالُ الحَرامُ وَ انتُهِكَ بِها الفَرجُ الحَرامُ؛
خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد: اى پروردگار! مرا عذابى دادى كه هيچ چيز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بيرون آمد و به شرق و غرب زمين رسيد و به واسطه آن خونى بناحقّ ريخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتك شد.
كافى، ج2، ص 115، ح 16
حدیث (14) امام صادق عليه السلام :
كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ اَ لسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُم الوَرَعَ وَ الجتِهادَ وَ الصَّلاةَ وَ الخَيرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ؛
مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببينند، زيرا اينها خود دعوت كننده است.
كافى، ج 2، ص 78، ح 14
حدیث (15) پيامبر صلى الله عليه و آله :
إنَّ لِسانَ المُؤمِنَ وَراءَ قَلبِهِ فَإِذا أَرادَ أَن يَتَكَلَّمَ بِشَيءٍ يُدَبِّرُهُ قَلبُهُ ثُمَّ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانَ المُنافِقِ أمامَ قَلبِهِ فَإِذا هَمَّ بِشَيءٍ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَلَم يَتَدَبَّرهُ بِقَلبِهِ؛
زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مىانديشد و سپس آن را مىگويد اما زبان منافق جلوى دل اوست هرگاه قصد سخن كند آن را به زبان مىآورد و درباره آن نمىانديشد.
تنبيه الخواطر، ج1، ص 106
حدیث (16) امام على عليهالسلام :
عَلى لِسانِ المُؤمِنِ نُورٌ يَسطَعُ وَعلى لِسانِ المُنافِقِ شَيطانٌ يَنطِقُ؛
بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مىگويد.
شرح نهج البلاغه، ابنأبىالحديد، ج20، ص280، ح 218
حدیث (15) امام على عليهالسلام :
وَرَعُ المُنافِقِ لايَظهَرُ إلاّ عَلى لِسانِهِ؛
پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمىشود.
غررالحكم، 10130
حدیث (16) امام على عليهالسلام :
عِلمُ المُنافِقِ في لِسانِهِ وَعِلمُ المُؤمِنِ في عَمَلِهِ؛
دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
غررالحكم، ح6288
حدیث (17) امام على عليه السلام :
اِنَّ لِسانَ المُؤمِنِ مِن وَراءِ قَلبِهِ وَ اِنَّ قَلبَ المُنافِقِ مِن وَراءِ لِسانِهِ، لاَِنَّ المُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَن يَتَكَلَّمَ بِكَلامٍ تَدَبَّرَهُ فى نَفسِهِ، فَاِن كانَ خَيرا اَبداهُ وَ اِن كانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ المُنافِقَ يَتَكَلَّمُ بِما اَتى عَلى لِسانِهِ لا يَدرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَيهِ؛
زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگويد، ابتدا درباره آن مىانديشد، اگر خوب بود اظهارش مىكند و اگر بد بود آن را پنهان مىدارد. اما منافق هر چه به زبانش آيد مىگويد، بى آنكه بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زيان اوست.
نهج البلاغه، خطبه 176
حدیث (18) امام باقر عليه السلام :
اِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ كُلِّ خَيرٍ وَ شَرٍّ، فَيَنبَغى لِلمُؤمِنِ اَن يَختِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛
به راستى كه اين زبان كليد همه خوبىها و بدىهاست پس شايسته است كه مؤمن زبان خود را مُهر و موم كند، همان گونه كه (صندوق) طلا و نقره خود را مُهر و موم مىكند.
تحف العقول، ص 298
حدیث (19) امام صادق عليه السلام :
اِنَّ لاِهلِ الجَنَّةِ اَربَعَ عَلاماتٍ: وَجهٌ مُنبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلبٌ رَحيمٌ وَ يَدٌ مُعطيَةٌ؛
بهشتىها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.
مجموعه ورام، ج 2، ص 91
حدیث (20) امام على عليه السلام :
عَوِّد لِسانَكَ لينَ الكَلامِ وَ بَذلَ السَّلامِ، يَكثُر مُحِبّوكَ وَ يَقِلَّ مُبغِضوكَ؛
زبان خود را به نرمگويى و سلام كردن عادت ده، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.
غررالحكم، ح 6231
حدیث (21) پيامبر صلىاللهعليهوآله :
مَن دَفَعَ غَضَبَهُ دَفَعَ اللّهُ عَنهُ عَذابَهُ وَ مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ اللّهُ عَورَتَهُ؛
هر كس خشمش را برطرف سازد، خداوند كيفرش را از او بردارد و هر كس زبانش را نگه دارد، خداوند عيبش را بپوشاند.
امالى طوسى ، ص 349، ح 721
حدیث (22) امام باقر عليه السلام :
لا یَسلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنوبِ حَتَّی یَخزُنَ لِسانَهُ؛
هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.
بحارالانوار، ج75، ص17
حدیث (23) امام حسین عليه السلام :
لا تَقُولُوا باَلسِنَتِکُم ما یَنقُصُ عَن قَدرِکم؛
چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.
جلاءالعیون، ج۲، ص۲۰۵
حدیث (24) امام صادق عليه السلام :
انَّ أبغَضَ خلقِ اللهِ عبدٌ أتقی الناسُ لسانَهُ؛
همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند.
جهاد النفس،ح672
حدیث (25) امام صادق عليه السلام :
کُونُو دُعاةً للنّاسِ بِغَیر اَلسِنَتِکُم لِیَرُوا منکُم الوَرَع و الاِجتهادَ و الصَّلاة و الخیر فَانَّ ذلکَ داعیةٌ؛
مردم را با غیر زبانتان بخوانید تا از شما پارسایی و کوشش و نماز و خوبی را ببینند زیرا این امور آنان را به سوی حق فرا می خواند
جهادالنفس، ح195
حدیث (26) امام سجاد عليه السلام :
المؤمنُ يَصمُتُ لِيَسلَمَ، ويَنطِقُ لِيَغنَمَ؛
مؤمن، خاموشى اختيار مىكند تا سالم بماند و سخن مىگويد تا سودى ببرد.
الكافي: ج 2، ص 231، ح 3 (ميزان الحكمة: ج 4، ص 2863)
حدیث (27) امام علی عليه السلام :
لا تَقُل ما لا تُحِبُّ أن يُقالَ لَكَ؛
آنچه دوست ندارى درباره ات گفته شود، درباره ديگران مگوى.
(بحارالأنوار، ج 77، ص 132)
حدیث (28) پيامبر خدا(صلی الله عليه و آله):
أفشِ السَّلامَ يَكثُرْ خَيرُ بَيتِكَ؛
سلام را رواج ده تا خير و بركت خانه ات زياد شود.
الخصال، ص 181
حدیث (29) پيامبر خدا (صلی الله عليه و آله):
إيّاكَ و ما يُعتَذَرُ مِنهُ
بپرهيز از كارى كه موجب عذرخواهى می شود.
بحارالأنوار - ج 78 - ص 200 میزان الحکمة ج5-ص525-ح9480
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد سخن گفتن
حدیث (1) پيامبر صلى الله عليه و آله :
خَيرُ الكَلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَم يُمِلَّ؛
بهترين سخن، آن است كه قابل فهم و روشن و كوتاه باشد و خستگى نياورد.
انوار العلويه، ص 489
حدیث (2) امام صادق عليه السلام :
اِنَّ لِلمُؤمِنِ عَلى المُؤمِنِ سَبعَةَ حُقوقٍ، فَاَوجَبُها اَن يَقولَ الرَّجُلُ حَقّا وَ اِن كانَ عَلى نَفسِهِ اَو عَلى والِدَيهِ، فَلا يَميلَ لَهُم عَنِ الحَقِّ؛
مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر چند بر ضد خود يا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حق منحرف نشود.
بحار الأنوار، ج 74، ص 223، ح 8
حدیث (3) امام على عليه السلام :
اَلثَّناءُ بِاَكثَرَ مِنَ الستِحقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقصيرُ عَنِ الستِحقاقِ عِىٌّ اَو حَسَدٌ؛
عريف بيش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و يا حسد است.
نهج البلاغه، حكمت 347
حدیث (4) امام باقر عليه السلام :
فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن يُقالَ لَكُم، فَاِنَّ اللّه عزَّوَجلَّ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنين، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ يُحِبُّ الحَيّى الحَليمَ اَ لعفيفَ المُتعَفِّـفَ؛
درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد.
امالى صدوق، ص 326
حدیث (5) امام صادق عليه السلام :
اَلكَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدقٌ وَكِذبٌ وَإِصلاحٌ بَينَ النّاسِ قالَ: قيلَ لَهُ: جُعِلتُ فِداك مَا الصلاحُ بَينَ النّاسِ؟ قالَ: تَسمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلاما يَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ، فَتَلقاهُ فَتَقولُ: سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فيكَ مِنَ الخَيرِ كَذا وَكَذا، خِلافَ ما سَمِعتَ مِنهُ؛
سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح ميان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح ميان مردم چيست؟ فرمودند: از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن ديگرى را مى بينى و برخلاف آنچه شنيده اى، به او مى گويى: از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مى گفت.
كافى، ج2، ص341، ح16
حدیث (6) امام صادق عليه السلام :
كَلامٌ فى حَقٍّ خَيرٌ مِن سُكوتٍ عَلى باطِلٍ؛
سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 396
حدیث (7) حضرت مسيح علیه السلام:
خُذُوا الحَقَّ مِن اَهلِ الباطِلِ وَ لا تَخُذُوا الباطِلَ مِن اَهلِ الحَقِّ، كونوا نُقّادَ الكَلامِ؛
حق را از اهل باطل فراگيريد و باطل را از اهل حق فرا نگيريد. سخن سنج باشيد.
محاسن، ج 1، ص 229، ح 159
حدیث (8) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّه وَاليَومِ الخِرِ فَليَقُل خَيرا أَو لِيَسكُت؛
هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
نهج الفصاحه، ح 2915
حدیث (9) امام باقر عليه السلام :
خُذُوا الکلِمَةَ اطَّیبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم یعمَل بِها؛
سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید، اگر چه او خود، بدان عمل نکند.
تحف العقول، ص391
حدیث (10) امام على عليه السلام :
اَدَّبتُ نَفسى فَما وَجَدتُ لَها بِغَيرِ تَقوَى اللهِ مِن اَدَبِ
فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَت اَفضَلَ مِن صَمتِها عَنِ الكَذِبِ
وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم حَرَّمَها ذُوالجَلالِ فِى الكُتُبِ
اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا نَفسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ؛
به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى آن / ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم
و اگر از پس اين امر برنيامد / براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم
و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را / خداوند با عظمت در كتاب ها حرام كرده است
اى نفس، اگر سخن تو / نقره است، سكوت طلاست
اعلام الدين، ص 273
حدیث (11) پيامبر صلى الله عليه و آله :
ايّاكَ اَن تَضحَكَ مِن غَيرِ عَجَبٍ ، اَو تَمشىَ و تَتَـكَلَّمَ فى غَيرِ اَدَبٍ؛
از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
بحار الأنوار، ج 75، ص 8 ، ح 63
حدیث (12) پيامبر صلى الله عليه و آله :
إنَّ لِسانَ المُؤمِنَ وَراءَ قَلبِهِ فَإِذا أَرادَ أَن يَتَكَلَّمَ بِشَيءٍ يُدَبِّرُهُ قَلبُهُ ثُمَّ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانَ المُنافِقِ أمامَ قَلبِهِ فَإِذا هَمَّ بِشَيءٍ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَلَم يَتَدَبَّرهُ بِقَلبِهِ؛
زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى انديشد و سپس آن را مى گويد اما زبان منافق جلوى دل اوست هرگاه قصد سخن كند آن را به زبان مى آورد و درباره آن نمى انديشد.
تنبيه الخواطر، ج1، ص 106
حدیث (13) امام على عليه السلام :
إنَّ المُؤمِنَ إذا تَكَلَّمَ ذَكَّرَ... والمُنافِقُ إذا تَكَلَّمَ لَغا؛
مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
تحف العقول، ص212
حدیث (14) حضرت مسيح عليه السلام :
خُذُوا الحَقَّ مِن اَهلِ الباطِلِ وَ لا تَخُذُوا الباطِلَ مِن اَهلِ الحَقِّ، كونوا نُقّادَ الكَلامِ؛
حق را از اهل باطل فراگيريد و باطل را از اهل حق فرا نگيريد. سخن سنج باشيد.
محاسن، ج 1، ص 229، ح 159
حدیث (15) امام صادق عليه السلام :
كَلامٌ فى حَقٍّ خَيرٌ مِن سُكوتٍ عَلى باطِلٍ؛
سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 396
حدیث (16) پيامبر صلىلله عليه و آله :
اِنَّ اَحسَنَ الحَديثِ كِتابُ اللّهِ وَ خَيرَ الهُدى هُدى مُحَمَّدٍ صلىلله عليه و آله وَ شَرَّ المورِ مُحدَثاتُها؛
بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلىلله عليه و آله و بدترين امور بدعتهاست (پديدههاى مخالف دين).
بحارالأنوار، ج 77، ص 122، ح 23
حدیث (17) پيامبر صلىلله عليه و آله :
خَيرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَيرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى يَعِى الخَيرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَيرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا؛
بهترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى خوبى دارد و بدترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى بدى دارد، پس عالىترين قلب، قلبى است كه خوبى را در خود دارد و لبريز از خوبى است. اگر سخن بگويد، سخنش در خور پاداش است و اگر سكوت كند، سكوتش درخور پاداش است.
جعفريات، ص 168
حدیث (18) امام حسين عليهالسلام :
لا تَقولَنَّ فى اَخيكَ المُؤمِنِ اِذا تَوارى عَنكَ اِلاّ ما تُحِبُّ اَن يَقولَ فيكَ اِذا تَوارَيتَ عَنهُ؛
وقتى كه برادر دينىات از تو جدا شد، سخنى پشت سر او نگو، مگر اين كه دوست دارى او در پشت سر تو آن را بگويد.
بحارالأنوار، ج 78، ص 127
حدیث (19) امام على عليه السلام :
اِذا حَسُنَ الخُلقُ لَطُفَ النُّطقُ؛
با اخلاق نيكو، گفتار نرم مىشود.
غررالحكم، ح 4052
حدیث (20) زيد بن ثابت:
كُنّا اِذا جَلَسنا اِلَيهِ صلىاللهعليهوآله اِن اَخَذنا فى حَديثٍ فى ذِكرِ الآخِرَةِ اَخَذَ مَعَنا و اِن اَخَذنا فى ذِكرِ الدُّنيا اَخَذَ مَعَنا و اِن اَخَذنا فى ذِكرِ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ اَخَذَ مَعَنا؛
هرگاه با رسول اكرم صلىاللهعليهوآله مىنشستيم، اگر در مورد آخرت صحبت مىكرديم، ايشان هم با ما همان سخن را مىگفتند و اگر در مورد دنيا صحبت مىكرديم، ايشان همچنين مىكردند و اگر در مورد خوردنى و نوشيدنى صحبت مىكرديم، ايشان هم با ما همسخن مىشدند.
مكارم الاخلاق، ص 21
حدیث (21) امام محمدباقر علیه السلام:
قولوا لِلنّاسِ اَحسنَ ما تُحِبُّونَ اَن یُقالَ لَکم؛
بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.
بحارالانوار، ج 65، ص 152
حدیث (22) امام محمد باقر علیه السلام:
خُذُوا الکَلِمَهَ الطَّیِبَهِ مِمَّن قالَها وَ اِن لَم یَعمَل بِها؛
سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .
بحارالانوار، ج75، ص170
حدیث (23) امام موسی کاظم علیه السلام:
قِلَّهُ المَنطِقِ حُکم عَظیمٌ ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ فَانَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنوبِ؛
کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است .
بحاالانوار، ج 78، ص 321
حدیث (24) امام صادق علیه السلام:
أصدَقُ القَولِ، وأبلَغُ المَوعِظَةِ، وأحسَنُ القَصصِ : كِتابُ اللّه؛
راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين داستان، كتاب خداست.
(أمالي الصدوق، ج 1، ص 394 - منتخب ميزان الحكمة، ص 600)
حدیث (25) امام علی علیه السلام:
الکَلامُ کالدَّواءِ قَلیلُهُ یَنفَعُ وَ کَثیرُهُ یُهلِکُ
سخن چون دواست، اندکش سودمند و زیادش کشنده است.
غررالحکم ح4081 ص211
حدیث (26) امام علی علیه السلام:
لا تَقُل ما لا تُحِبُّ أن يُقالَ لَكَ؛
آنچه دوست ندارى دربارهات گفته شود، درباره ديگران مگوى.
بحارالأنوار، ج 77، ص 132
حدیث (27) امام سجاد علیه السلام:
اَلْمُؤْمِنُ يَصمُتُ لِيَسلَمَ ويَنطِقُ لِيَغنَمَ
مؤمن سكوت می كند تا سالم ماند و سخن می گويد تا سود برد.
الكافى، ج 2، ص 231
حدیث (28) امام علی علیه السلام:
إیّاکَ وَ ما یَستَهجَنُ مِنَ الکَلامِ فَإنَّهُ یَحبِسُ عَلَیکَ اللِّئامَ وَ یُنَفِّرُ عَنک الکِرامَ
از به زبان آوردن سخنان زشت بر حذر باش. زیرا فرومایگان را گرد تو جمع می کند و گرانمایگان را از تو فراری میدهد.
غررالحکم ح4174 ص214
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد راستگويى
حدیث (1) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ لَم يَبعَث نَبيّا إِلاّ بِصِدقِ الحَديثِ وَأَداءِ المانَةِ إِلَى البَرِّ وَالفاجِرِ؛
خداى عزوجل هيچ پيامبرى را نفرستاد، مگر با راستگويى، و برگرداندن امانت به نيكوكار و يا بدكار.
كافى، ج2، ص104، ح1
حدیث (2) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ الصّادِقَ أَوَّلُ مَن يُصَدِّقُهُ اللّه عَزَّوَجَلَّ يَعلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ وَتُصَدِّقُهُ نَفسُهُ تَعلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ؛
راستگو را نخستين كسى كه تصديق مى كند، خداى عزوجل است كه مى داند او راستگوست و نيز نفس او تصديقش مى كند كه مى داند راستگوست.
كافى، ج2، ص104، ح6
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
يا عَلىُّ اصدِق وَإِن ضَرَّكَ فِى العاجِلِ فَإِنَّهُ يَنفَعُكَ فِى الآجِلِ وَلاتَكذِب وَإِن يَنفَعكَ فِى العاجِلِ فَإِنَّهُ يَضُرُّكَ فِى الآجِلِ؛
اى على راست بگو اگر چه در حال حاضر به ضرر تو باشد ولى در آينده به نفع توست و دروغ نگو اگر چه در حال حاضر به نفع تو باشد ولى در آينده به ضرر توست.
ميراث حديث شيعه، ج2، ص17، ح65
حدیث (4) امام على عليه السلام :
أَربَعٌ مَن أُعطيَهُنَّ فَقَد أُعطىَ خَيرَ الدُّنيا وَالخِرَةِ صِدقُ حَديثٍ وَأَداءُ أَمانَةٍ وَعِفَّةُ بَطنٍ وَحُسنُ خُلقٍ؛
چهار چيز است كه به هر كس داده شود خير دنيا و آخرت به او داده شده است: راستگويى، اداء امانت، حلال خورى و خوش اخلاقى.
غررالحكم، ج2، ص151، ح2142
حدیث (5) امام على عليه السلام :
اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنجاةٍ وَكَرامَةٍ وَالكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهواةٍ وَمَهانَةٍ؛
راستگو در آستانه نجات و بزرگوارى است و دروغگو در لبه پرتگاه و خوارى.
نهج البلاغه، خطبه 86
حدیث (6) امام صادق عليه السلام :
لا تَغتَرّوا بِصَلاتِهِم وَلا بِصيامِهِم، فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَما لَهِجَ بِالصَّلاةِ وَالصَّومِ حَتّى لَو تَرَكَهُ استَوحَشَ ، وَلكِنِ اختَبِروهُم عِندَ صِدقِ الحَديثِ وأداءُ الأمانَةِ؛
فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آنها را ترك گويد، احساس ترس مى كند، بلكه آنها را به راستگويى و امانتدارى بيازماييد.
كافى، ج2، ص104، ح2
حدیث (7) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِذا رَأَيتَ مِن أَخيكَ ثَلاثَ خِصالٍ فَارجُهُ: اَلحَياءُ وَالمانَةُ وَالصِّدقُ؛
هر گاه در برادر (دينى) خود سه صفت ديدى به او اميدوار باش: حيا، امانتدارى و راستگويى.
نهج الفصاحه، ح205
حدیث (8) امام على عليه السلام :
اَلمؤمِنُ صَدوقُ اللِّسانِ بَذولُ الحسانِ؛
مؤمن بسيار راستگو و بسيار نيكوكار است.
غررالحكم، ج2، ص9، ح1596
حدیث (9) امام صادق عليه السلام :
مَن صَدُقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ؛
هر كس راستگو باشد عملش پاكيزه مى شود و رشد مى كند.
كافى، ج2، ص105، ح11
حدیث (10) امام على عليه السلام :
يَبلُغُ الصّادِقَ بِصِدقِهِ ما يَبلُغُهُ الكاذِبَ بِاحتيالِهِ؛
راستگو، با راستگويى خود به همان مى رسد كه دروغگو با حيله گرى خود.
غررالحكم، ج6، ص471، ح11006
حدیث (11) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلصِّدقُ طُمَنينَةٌ وَ الكَذِبُ ريبَةٌ ؛
راستگويى [مايه] آرامش و دروغگويى {مايه} تشويش است.
نهج الفصاحه، ح 1864
حدیث (12) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اِعلَم اَنَّ الصِّدقَ مُبارَكٌ وَ الكِذبَ مَشؤومٌ؛
بدان كه راستگويى، پر بركت است و دروغگويى، شوم.
تحف العقول، ص 14
حدیث (13) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
عَلَيكُم بِالصِّدقِ فَاِنَّهُ مَعَ البِرِّ وَ هُما فِى الجَنَّةِ وَ ايّاكُم وَ الكِذبِ فَاِنَّهُ مَعَ الفُجورِ وَ هُما فِىالنّارِ ؛
شما را سفارش مى كنم به راستگويى، كه راستگويى با نيكوكارى همراه است و هر دو در بهشت اند و از دروغگويى بپرهيزيد كه دروغگويى همراه با بدكارى است و هر دو در جهنم اند.
نهج الفصاحه، ح 1976
حدیث (14) امام على عليه السلام :
خَيرُ اِخوانِكَ مَن دَعاكَ اِلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَكَ اِلى اَفضَلِ العمالِ بِحُسنِ اَعمالِهِ؛
بهترين برادرانت (دوستانت)، كسى است كه با راستگويى اش تو را به راستگويى دعوت كند و با اعمال نيك خود، تو را به بهترين اعمال برانگيزد.
غررالحكم، ح 5022
حدیث (15) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
مَن اُلهِمَ الصِّدقَ فى كَلامِهِ وَ النصافَ مِن نَفسِهِ وَ بِرَّ والِدَيهِ وَ وَصلَ رَحِمِهِ، اُنسِى ءَ لَهُ فى اَجَلُهُ وَ وُسِّعَ عَلَيهِ فى رِزقِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقلِهِ وَ لُـقِّنَ حُجَّتَهُ وَقتَ مُساءَلَتِهِ ؛
به هر كس، راستگويى در گفتار، انصاف در رفتار، نيكى به والدين و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخير مى افتد، روزيش زياد مى گردد، از عقلش بهره مند مى شود و هنگام سئوال [مأموران الهى] پاسخ لازم به او تلقين مى گردد.
اعلام الدين، ص265
حدیث (16) امام صادق عليه السلام :
اُنظُر ما بَلَغَ بِهِ عَلىٌّ عليه السلام عِندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فَالزَمهُ فَإِنَّ عَليّا عليه السلام إِنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله بِصِدقِ الحَديثِ وَأَداءِ المانَةِ؛
بنگر على عليه السلام با چه چيز آن مَقام را نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيدا كرد همان را پيروى كن. همانا على عليه السلام آن مقام را نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با راستگويى و امانتدارى بدست آورد.
كافى، ج2، ص104، ح5
حدیث (17) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
لاتَنظُروا إِلى كَثرَةِ صَلاتِهِم وَصَومِهِم وَ كَثرَةِ الحَجِّ وَالمَعروفِ وَطَنطَنَتِهِم بِاللَّيلِ، وَلكِنِ انظُروا إِلى صِدقِ الحَديثِ وَأَداءِ المانَةِ؛
به زيادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى و امانتدارى آنها توجه كنيد.
بحارالأنوار، ج75، ص 114، ح5
حدیث (18) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اِضمَنوالى سِتّا مِن اَنفُسِكُم اَضمَن لَكُمُ الجَنَّةَ اُصدُقُوا اِذا حَدَّثتُم وَأوفُوا اِذا وَعَدتُم وَاَدُّوا اِذا ئتُمِنتُم وَاحفَظوا فُروجَكُم وَغُضّوا اَبصارَكُم وَكُفّوا اَيديَكُم؛
شش چيز را براى من ضمانت كنيد تا من بهشت را براى شما ضمانت كنم، راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاكدامنى، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غير حلال).
نهج الفصاحه، ح321
حدیث (19) امام صادق عليه السلام :
اَلحِلمُ سِراجُ اللّه ... وَالحِلمُ يَدورُ عَلى خَمسَةِ أَوجُهٍ: أَن يَكونَ عَزيزا فَيَذِلَّ أَو يَكونَ صادِقا فَيُتَّهَمَ أَو يَدعُوَ إِلَى الحَقِّ فَيُستَخَفَّ بِهِ أَو أَن يُؤذى بِلا جُرمٍ أَو أَن يُطالِبَ بِالحَقِّ وَيُخالِفوهُ فيهِ، فَإِن آتَيتَ كُلاًّ مِنها حَقَّهُ فَقَد آصَبتُ... ؛
بردبارى چراغ خداست... پنج چيز است كه بردبارى مى طلبد: شخص عزيز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت كند و سبكش بشمارند، بى گناه باشد و اذيت شود، حق طلبى كند و با او مخالفت كنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار كنى، بردبار هستى... .
بحارالأنوار، ج71، ص 422، ح61
حدیث (20) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
يا عَلىُّ وَلِلعالِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: صِدقُ الكَلِمِ وَاجتِنابُ الحَرامِ وَأَن يَتَواضَعَ لِلنّاسِ كُلِّهِم؛
يا على دانشمند سه نشانه دارد: راستگويى، حرام گريزى و فروتنى در برابر همه مردم.
التوحيد، ص127
حدیث (21) امام على عليه السلام :
خَيرُ اِخوانِكَ مَن دَعاكَ اِلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَكَ اِلى اَفضَلِ العمالِ بِحُسنِ اَعمالِهِ؛
بهترين برادرانت (دوستانت)، كسى است كه با راستگويى اش تو را به راستگويى دعوت كند و با اعمال نيك خود، تو را به بهترين اعمال برانگيزد.
غررالحكم، ح5022
حدیث (22) امام على عليه السلام :
(علامة) اَليمانُ أَن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ عَلَى الكَذِبِ حَيثُ يَنفَعُكَ؛
(نشانه) ايمان، اين است كه راستگويى را هر چند به زيان تو باشد بر دروغگويى، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهى.
نهج البلاغه، حكمت458
حدیث (23) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّ الكَذِبَ فِى الصَّلاحِ وَأبغَضَ الصِّدقَ فِى الفَسادِ؛
خداوند عزوجل، دروغى را كه باعث صلح و آشتى شود دوست دارد و از راستى كه باعث فتنه شود بيزار است.
من لا يحضره الفقيه، ج4، ص353، ح5762
حدیث (24) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلصِّدقُ طُمَنينَةٌ وَ الكَذِبُ ريبَةٌ ؛
راستگويى [مايه] آرامش و دروغگويى [مايه] تشويش است.
نهج الفصاحه، ح 1864
حدیث (25) امام صادق عليه السلام :
إِنَّهُ قالَ لِبَعضِ شيعَتِهِ ـ عَلَيكُم بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ، وَصِدقِ الحَديثِ وَأَداءِ المانَةِ وَالتَّمَسُّكِ بِما أَنتُم عَلَيهِ، فَإِنَّما يَغتَبِطُ أَحَدُكُم إِذا انتَهَت نَفسُهُ إِلى هاهُنا، وَأَومى بِيَدِهِ إِلى حَلقِهِ؛
امام صادق عليه السلام به بعضى از شيعيان خود فرمودند: بر شما لازم است پرهيزكارى و تلاش و راستگويى و امانت دارى و چنگ زدن به مذهب خود، زيرا هر يك از شما به هنگام جان دادن، غبطه او را خواهند خورد.
دعائم الاسلام، ج1، ص66
حدیث (26) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِن أَحبَبتُم أَن يُحِبَّكُمُ اللّه وَرَسولُهُ فَأَدّوا إِذَا ائتُمِنتُم وَاصدُقوا إِذا حَدَّثتُم وَأَحسِنوا جِوارَ مَن جاوَرَكُم؛
اگر مى خواهيد كه خدا و پيغمبر شما را دوست بدارند وقتى امانتى به شما سپردند رد كنيد و چون سخن گوييد راست گوييد و با همسايگان خود به نيكى رفتار نماييد.
نهج الفصاحه، ح 554
حدیث (27) امام صادق عليه السلام :
اَلمَكارِمُ عَشرٌ ، فَإنِ استَطَعتَ أن تَكونَ فيكَ فَلتَكُن... : صِدقُ الَبسِ ، وَصِدقُ اللِّسانِ ، وَأداءُ الأمانَةِ ، وَصِلَةُ الرَّحِمِ ، وَإقراءُ الضَّيفِ ، وَ إطعامُ السّائِلِ ، وَالمُكافاةُ عَلىَ الصَّنائعِ ، وَالتَّذَمُّمُ لِلجارِ ، وَالتَّذَمُّمُ لِلصّاحِبِ ، وَرَأسُهُنَّ الحَياءُ؛
مكارم ده تاست : اگر مى توانى آنها را داشته باش ... : استقامت در سختى ها، راستگويى، امانتدارى، صله رحم، ميهمان نوازى، اطعام نيازمند، جبران كردن نيكى ها، رعايت حق و حرمت همسايه، مراعات حق و حرمت رفيق و در رأس همه، حيا.
غررالحكم، ج6، ص441، ح10926
حدیث (28) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
يا عَلىُّ وَلِلعالِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: صِدقُ الكَلِمِ وَاجتِنابُ الحَرامِ وَأَن يَتَواضَعَ لِلنّاسِ كُلِّهِم؛
يا على دانشمند سه نشانه دارد: راستگويى، حرام گريزى و فروتنى در برابر همه مردم.
التوحيد، ص127
حدیث (29) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَقرَبُكُم غَدا مِنّى فِى المَوقِفِ اَصدَقُكُم لِلحَديثِ وَاَدَّاكُم لِلاَمانَةِ وَاوفاكُم بِالعَهدِ وَاَحسَنُكُم خُلقا وَاَقرَبُكُم مِن النّاسِ؛
نزديك ترين شما به من در قيامت، راستگوترين، امانتدارترين، وفادارترين به عهد، خوش اخلاق ترين و نزديك ترين شما به مردم است.
بحارالأنوار، ج75، ص94، ح12
حدیث (30) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبيّا إِلاّ بِصِدْقِ الْحَديثِ وَأَداءِ الأَْمانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَالْفاجِرِ؛
خداى عزوجل هيچ پيامبرى را نفرستاد، مگر با راستگويى، و برگرداندن امانت به نيكوكار و يا بدكار.
كافى، ج 2، ص 104، ح 1
حدیث (31) امام صادق عليه السلام :
إِنَّ الصّادِقَ أَوَّلُ مَنْ يُصَدِّقُهُ اللّه عَزَّوَجَلَّ يَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ وَتُصَدِّقُهُ نَفْسُهُ تَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ؛
راستگو را نخستين كسى كه تصديق مى كند، خداى عزوجل است كه مى داند او راستگوست و نيز نفس او تصديقش مى كند كه مى داند راستگوست.
كافى، ج 2، ص 104، ح6
حدیث (32) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
يا عَلىُّ اصْدِقْ وَإِنْ ضَرَّكَ فِى الْعاجِلِ فَإِنَّهُ يَنْفَعُكَ فِى الآجِلِ وَلاتَكْذِبْ وَإِنْ يَنْفَعْكَ فِى الْعاجِلِ فَإِنَّهُ يَضُرُّكَ فِى الآجِلِ؛
اى على راست بگو اگر چه در حال حاضر به ضرر تو باشد ولى در آينده به نفع توست و دروغ نگو اگر چه در حال حاضر به نفع تو باشد ولى در آينده به ضرر توست.
ميراث حديث شيعه، ج 2، ص 27، ح 65
حدیث (33) امام على عليه السلام :
اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنْجاةٍ وَكَرامَةٍ وَالْكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهْواةٍ وَمَهانَةٍ؛
راستگو در آستانه نجات و بزرگوارى است و دروغگو در لبه پرتگاه و خوارى.
نهج البلاغه، خطبه 86
حدیث (34) امام صادق عليه السلام :
لا تَغْتَرّوا بِصَلاتِهِمْ وَلا بِصيامِهِمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَما لَهِجَ بِالصَّلاةِ وَالصَّوْمِ حَتّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ ، وَلكِنِ اخْتَبِروهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَديثِ وَأداءُ الأمانَةِ؛
فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آنها را ترك گويد، احساس ترس مى كند، بلكه آنها را به راستگويى و امانتدارى بيازماييد.
كافى، ج2، ص 104، ح2
حدیث (35) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِذا رَأَيْتَ مِنْ أَخيكَ ثَلاثَ خِصالٍ فَارْجُهُ: اَلْحَياءُ وَالأَْمانَةُ وَالصِّدْقُ؛
هر گاه در برادر (دينى) خود سه صفت ديدى به او اميدوار باش: حيا، امانتدارى و راستگويى.
نهج الفصاحه، ح 205
حدیث (36) امام صادق عليه السلام :
مَنْ صَدُقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ؛
هر كس راستگو باشد عملش پاكيزه مى شود و رشد مى كند.
كافى، ج 2، ص 105، ح 11
حدیث (37) امام على عليه السلام :
يَبْلُغُ الصّادِقَ بِصِدْقِهِ ما يَبْلُغُهُ الْكاذِبَ بِاحْتيالِهِ؛
راستگو، با راستگويى خود به همان مى رسد كه دروغگو با حيله گرى خود.
غررالحكم، ج 6، ص 471، ح 11006
حدیث (38) امام سجاد عليه السلام :
خَيْرُ مَفاتيحِ الاُمورِ الصِّدقُ وَ خَيْرُ خَواتيمِهَا الْوَفاءُ؛
بهترين شروع كارها صداقت و راستگويى و بهترين پايان آنها وفا است.
بحارالأنوار، ج 78، ص 161
حدیث (39) امام موسى كاظم عليه السلام :
اَداءُ الاَمانَةِ وَالصِّدْقُ يَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَالْخيانَةُ وَالْكَذِبُ يَجْلِبانِ الفَقْرَ وَ النِّفاقَ؛
اداى امانت و راستگويى روزى را زياد مى كند و خيانت و دروغگويى باعث فقر و نفاق مى شود.
بحارالأنوار، ج 78، ص 327
حدیث (40) امام على عليه السلام :
مَنْ تَحَرَّى الصِّدْقَ خَفَّتْ عَلَيهِ المُؤُنُ؛
هر كس صداقت و راستگويى پيشه كند، بار زندگى براى او سبك مى شود.
تحف العقول، ص 91
حدیث (41) امام على عليه السلام :
مَا السَّيْفُ الصّارِمُ فى كَفِّ الشُّجاعِ بِاَعَزَّ لَهُ مِنَ الصِّدْقِ؛
شمشير بُرّنده در دست شجاع براى او دشمن شكن تر از راستگويى نيست.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج20، ص296، ح387
حدیث (42) امام على عليه السلام :
اَقْبَحُ الصِّدقِ ثَناءُ الرَجُلِ عَلى نَفْسِهِ؛
زشتترين راستگويى، تعريف انسان از خودش مىباشد.
غررالحكم، ج 2، ص 388، ح 2942
حدیث (43) امام على عليه السلام :
اِذا اَحَبَّ اللّهُ عَبْدا اَلْهَمَهُ الصِّدْقَ؛
هرگاه خداوند بندهاى را دوست بدارد، راستگويى را به او الهام مىنمايد.
غررالحكم، ج 3، ص 161، ح 4101
حدیث (44) امام على عليه السلام :
يَكْتَسِبُ الصّادِقُ بِصِدْقِهِ ثَلاثا:حُسْنَ الثِّقَةِ بِهِ، وَالْمَحَبَّةَ لَهُ، وَالْمَهابَةَ عَنْهُ؛
راستگو با راستگويى خود، سه چيز را به دست مىآورد: اعتماد، محبت و شكوه (در دلها).
غررالحكم، ج 6، ص 480، ح 11038
حدیث (45) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
لا تَنْظُروا اِلى كَثْرَةِ صَلاتِهِم وَ صَوْمِهِم وَ كَثْرَةِ الحَجِّ وَالْمَعروفِ وَ طَنْطَنَتِهِم بِاللَّيْلِ، وَلكِنِ انْظُرُوا اِلى صِدْقِ الحَديثِ وَ اَداءِ الاَمانَةِ؛
به زيادى نماز و روزه و حج و نيكى و وِرد و ذكر شبانه مردم نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى و امانتدارى آنان توجه نماييد.
عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج1، ص 56، ح 197
حدیث (46) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ثَلاثٌ يَقْبَحُ فيهِنَّ الصِّدْقُ: اَلنِّميمَةُ، وَ اِخبارُكَ الرَّجُلَ عَنْ اَهلِهِ بِما يَكْرَهُهُ، وَ تَكذيبُكَ الرَّجُلَ عَنِ الخَبَرِ؛
در سه چيز راستگويى زشت است: سخنچينى، خبر ناخوشايند دادن به مردى درباره زن و فرزندش و تكذيب كردن خبر كسى.
خصال، ص 87 ، ح 20
حدیث (47) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
عَلَيْكُمْ بِالصِّدْقِ فَاِنَّهُ مَعَ البِرِّ وَ هُما فِى الْجَنَّةِ وَ اِيّاكُمْ وَالْكِذْبَ فَاِنَّهُ مَعَ الْفُجورِ وَ هُما فِى النّارِ؛
شما را سفارش مىكنم به راستگويى، كه راستگويى با نيكى همراه است و هر دو در بهشتاند و از دروغگويى بپرهيزيد كه دروغگويى همراه با بدكارى است و هر دو در جهنماند.
نهج الفصاحه، ح 1976
حدیث (48) امام صادق عليه السلام :
اَلْكَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدْقٌ وَكِذْبٌ وَ إِصْلاحٌ بَيْنَ النّاسِ قالَ: قيلَ لَهُ: جُعِلْتُ فِداكَ مَا الاِْصْلاحُ بَيْنَ النّاسِ؟ قالَ: تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلاما يَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ، فَتَلْقاهُ فَتَقولُ: سَمِعْتُ مِنْ فُلانٍ قالَ فيكَ مِنَ الْخَيْرِ كَذا وَ كَذا، خِلافَ ما سَمِعْتَ مِنْهُ؛
سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح ميان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح ميان مردم چيست؟ فرمودند: از كسى سخنى درباره ديگرى مىشنوى كه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مىشود. پس تو آن ديگرى را مىبينى و بر خلاف آنچه شنيدهاى، به او مىگويى: از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مىگفت.
كافى، ج2، ص 341، ح 16
حدیث (49) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلصِّدْقُ طُمَأْنينَةٌ وَ الْكَذِبُ ريبَةٌ؛
راستگويى مايه آرامش و دروغگويى مايه تشويش است.
نهج الفصاحه، ح 1864
حدیث (50) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَصْديقا لِلنّاسِ اَصْدَقُهُمْ حَديثا وَ اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَكْذيبا اَكْذَبُهُمْ حَديثا؛
هر كس راستگوتر است سخن مردم را بيشتر باور مىكند و هر كس دروغگوتر است مردم را بيشتر دروغگو مىداند.
نهج الفصاحه، ح 591
حدیث (51) امام على عليهالسلام :
تَحَرِّى الصِّدْقِ وَ تَجَنُّبُ الْكَذِبِ اَجْمَلُ شيمَةٍ وَ اَفْضَلُ اَدَبٍ؛
راستگو بودن و پرهيز نمودن از دروغ، زيباترين اخلاق و بهترين ادب است.
كافى، ج 8 ، ص 150، ح 132
حدیث (52) امام على عليهالسلام :
وَ هُوَ خاتَمُ النَّبيّينَ، اَجْوَدُ النّاسِ كَفّا وَ اَرْحَبُ النّاسِ صَدْرا وَ اَصْدَقُ النّاسِ لَهْجَةً وَ اَوْفَى النّاسِ ذِمَّةً وَ اَلْيَنُهُمْ عَريكَةً وَ اَكْرَمُهُمْ عِشْرَةً مَنْ رَآهُ بديهَةً هابَهُ وَ مَنْ خالَطَهُ مَعْرِفَةً اَحَبَّهُ يَقولُ ناعِتُهُ: لَمْ اَرَ قَبْلَهُ وَ لا بَعْدَهُ مِثْلَهُ؛
او كه خاتم پيامبران بود، بخشندهترين، پرحوصلهترين، راستگوترين، پايبندترين مردم به عهد و پيمان، نرمخوترين و خوش مصاحبتترين مردم بود، هر كس بدون سابقه قبلى او را مىديد، هيبتش او را مىگرفت و هر كس با او معاشرت مىنمود و او را مىشناخت دوستدارش مىشد و هر كس مىخواست او را تعريف كند، مىگفت: نظير او را پيش از او و پس از او نديدهام.
بحارالأنوار، ج 16، ص 190
حدیث (53) ابن شهر آشوب :
كانَ النَّبىّ صلىاللهعليهوآله قَبْلَ المَبْعَثِ مَوصوفا بِعِشرينَ خَصلَةً مِن خِصالِ الاَنْبياءِ لَوِ انْفَرَدَ واحِدٌ بِاَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ فَكَيْفَ مَنِ اجْتَمَعَت فيهِ؟! كانَ نَبيّا اَمينا، صادِقا، حاذِقا، اَصيلاً، نَبيلاً، مَكينا، فَصيحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخيا، كميا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَليما، رَحيما، غَيورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَميُخالِطْ مُنَجِّما وَ لا كاهِنا و لا عَيافا؛
رسول اكرم صلىاللهعليهوآله پيش از مبعوث شدن، بيست خصلت از خصلتهاى پيامبران را دارا بودند، كه اگر كسى يكى از آنها را داشته باشد، دليل عظمت اوست؛ چه رسد به كسى كه همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پيامبرى امين، راستگو، ماهر، اصيل، شريف، استوار، سخنور، عاقل، با فضيلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلير و با شهامت، قانع، متواضع، بردبار، مهربان، غيرتمند، صبور، سازگار، و نرمخو بودند و با هيچ منجّم (قائل به تأثير ستارگان)، غيبگو و پيشگويى همنشين نبودند.
المناقب لابن شهر آشوب، ج 1، ص 123
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد غيبت
1- معنای واقعی غیبت
پيامبر صلى الله عليه و آله:
أَتَدرونَ مَا الغيبَةُ؟ قالوا: اَللّه وَرَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يَكرَهُ قيلَ: أَرَأَيتَ إِن كانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن كانَ فيهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم يَكُن فيهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ؛
آيا مى دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گويم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گويى در او باشد، غيبتش كرده اى و اگر آنچه مى گويى در او نباشد، به او تهمت زده اى.
(الترغيب و الترهيب، ج3، ص515، ح31)
2- غیبت و پذیرفته نشدن نماز و روزه
پيامبر صلى الله عليه و آله:
مَنِ اغتابَ مُسلِما أَو مُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللّه صَلاتَهُ وَلاصيامَهُ أَربَعينَ يَوما وَلَيلَةً إِلاّ أَن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛
هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.
(بحارالأنوار، ج75، ص 258، ح53)
3- معنای دیگر غیبت
امام صادق عليه السلام:
اَلغيبَةُ أَن تَقولَ فى أَخيكَ ما سَتَرَهُ اللّه عَلَيهِ وَأَمَّا المرُ الظّاهِرُ فيهِ مِثلُ الحِدَّةِ وَالعَجَلَةِ فَلا؛
غيبت آن است كه درباره برادرت چيزى بگويى كه خداوند آن را پوشيده نگه داشته است، اما (گفتن) خصلتهاى آشكارى چون تندخويى و شتابزدگى غيبت نيست.
(بحارالأنوار، ج75، ص246، ح7)
4- غیبت از فاسق
امام صادق عليه السلام :
إِذا جاهَرَ الفاسِقُ بِفِسقِهِ فَلا حُرمَةَ لَهُ وَلا غيبَةَ؛
هرگاه شخص فاسق و گنهكار آشكارا گناه كند، نه حرمتى دارد و نه غيبتى.
(بحارالأنوار، ج75، ص253، ح32)
5- شنونده غیبت
امام على عليه السلام :
اَلسامِعُ لِلغيبَةِ كَالمُغتابِ؛
شنونده غيبت، مانند غيبت كننده است.
(غررالحكم، ج1، ص 307، ح1171)
6- کفاره غیبت
پيامبر صلى الله عليه و آله:
كَفّارَةُ الاِغتيابِ أَن تَستَغفِرَ لِمَنِ اغتَبتَهُ؛
كفّاره غيبت اين است كه براى شخصى كه از او غيبت كرده اى، آمرزش بطلبى.
(امالى طوسى، ص 192)
7- وظیفه فرد در جمع غیبت کننده
پيامبر صلى الله عليه و آله:
إِذا وُقِعَ فِى الرَّجُلِ وَأَنتَ فى مَلأٍَ، فَكُن لِلرَّجُلِ ناصِرا وَلِلقَومِ زاجِرا وَقَمُ عَنهُم؛
اگر در ميان جمعى بودى و از كسى غيبت شد، او را يارى كن و آن جمع را از غيبت كردن بازدار و از ميانشان برخيز و برو.
(كنزالعمال، ج3، ص586، ح8028)
8- مقایسه غیبت و خوره
پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَلغيبَةُ اَسرَعُ فى دينِ الرَّجُلِ المُسلِمِ مِنَ الكِلَةِ فى جَوفِهِ؛
غيبت كردن در (نابودى) دين مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.
(كافى، ج2، ص357، ح1)
9- نتیجه دفاع از کسی که از او غیبت شده
امام باقر عليه السلام:
مَنِ اغتيبَ عِندَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَنَصَرَهُ وَأَعانَهُ نَصَرَهُ اللّه فِى الدُّنيا وَالخِرَةِ وَمَنِ اغتيبَ عِندَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَلَم يَنصُرهُ (وَلَم يُعِنهُ) وَلَم يَدفَع عَنهُ وَهُوَ يَقدِرُ عَلى نُصرَتِهِ وَعَونِهِ إِلاّخَفَضَهُ اللّه فِى الدُّنيا وَالخِرَةِ؛
كسى كه در حضور او از برادر مؤمنش غيبت شود و او به ياريش برخيزد، خداوند در دنيا و آخرت او را يارى دهد و كسى كه در حضور او از برادر مؤمنش غيبت شود و او ـ با آن كه مى تواند ياريش كند ـ به يارى او برنخيزد و از وى دفاع نكند، خداوند او را در دنيا و آخرت پَست گرداند.
(ثواب الاعمال، ص 148)
10- انتقال اعمال با غیبت
پيامبر صلى الله عليه و آله:
يُؤتى بِأَحَدٍ يَومَ القيامَةِ يوقَفُ بَينَ يَدَىِ اللّه وَيُدفَعُ إِلَيهِ كِتابُهُ فَلايَرى حَسَناتِهِ فَيَقولُ: إِلهى، لَيسَ هذا كِتابى فَإِنّى لاأَرى فيها طاعَتى؟! فَيُقالُ لَهُ: إِنَّ رَبَّكَ لايَضِلُّ وَلايَنسى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغتيابِ النّاسِ ثُمَّ يُؤتى بِآخَرَ وَيُدفَعُ إِلَيهِ كِتابُهُ فَيَرى فيهِ طاعاتٍ كَثيرَةً فَيَقولُ: إِلهى ما هذا كِتابى فَإِنّى ما عَمِلتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَيُقالُ: لأَِنَّ فُلانا اغتابَكَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ إِلَيكَ؛
روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.
(جامع الأخبار، ص 412)
11- غیبت حرام
پيامبر صلى الله عليه و آله:
مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم يَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن كَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَت غيبَتُهُ؛
هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.
(خصال، ص 208، ح 28)
12- نتیجه غیبت از گنهکار
پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَيرِ فاعِلِهِ اِن عَيَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَكَهُ؛
گناه براى غير گناهكار نيز شوم است، اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مى شود، اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شريك وى است.
(نهج الفصاحه، ح 1623)
13- غیبت نشانه حسود
امام صادق عليه السلام:
قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ: وَلِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَغتابُ إِذا غابَ وَيَتَمَلَّقُ إِذا شَهِدَ وَيَشمَتُ بِالمُصيبَةِ؛
لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غيبت مى كند، روبه رو تملّق مى گويد و از گرفتارى ديگران شاد مى شود.
(خصال، ص 121)
14- شعری در مورد غیبت
امام على عليه السلام :
اَدَّبْتُ نَفْسى فَما وَجَدْتُ لَها بِغَيرِ تَقْوَى الاِْلهِ مِنْ اَدَبِ
فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَتْ اَفْضَلَ مِنْ صَمْتِها عَنِ الْكَذِبِ
وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم حَرَّمَها ذُوالْجَلالِ فِى الْكُتُبِ
اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا نَفْسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ؛
به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براىآن / ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم
و اگر از پس اين امر برنيامد / براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم
و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را / خداوند با عظمت در كتابها حرام كرده است
اى نفس، اگر سخن تو / نقره است، سكوت طلاست
(اعلام الدين، ص 273)
15- دفاع از غیبت شونده
پيامبر صلى الله عليه و آله:
مَن تَطَوَّلَ عَلَی أخیهِ فی غیبَةٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ رَدَّ اللهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِنَ الشَّرِّ فی الدُّنیا وَ الاخِرةِ؛
هر که در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن غیبت را از او دفع کند خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع می کند.
(من لا یحضره الفقیه، ج4، ص15)
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد سخن چيني
حدیث (1) امام صادق عليهالسلام :
اِنَّ مِن اَكبَرِ السِّحرِ النَّميمَةَ يُفَرَّقُ بِها بِينَ المُتَحابَّينِ وَ يُجلَبُ العَداوَةُ عَلَى المُـتَصافِيَينِ وَ يُسفَكُ بِها الدِّماءُ وَ يُهدَمُ بِها الدُّورُ وَ يُكشَفُ بِها السُّتورُ وَ النَّمّامُ اَشَرُّ مَن وَطىءَ عَلَى الرضِ بِقَدَمٍ؛
از بزرگترين جادو، سخنچينى است؛ زيرا با سخنچينى، ميان دوستان جدايى مىافتد، دوستان يكدل با هم دشمن مىشوند، به واسطه آن خونها ريخته مىشود، خانهها ويران مىگردد و پردهها دريده مىشود. سخنچين، بدترين كسى است كه روى زمين راه مىرود.
بحارالأنوار، ج 63، ص 21، ح 14
حدیث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ثَلاثٌ يَقْبَحُ فيهِنَّ الصِّدْقُ: اَلنِّميمَةُ، وَ اِخبارُكَ الرَّجُلَ عَنْ اَهلِهِ بِما يَكْرَهُهُ، وَ تَكذيبُكَ الرَّجُلَ عَنِ الخَبَرِ؛
در سه چيز راستگويى زشت است: سخنچينى، خبر ناخوشايند دادن به مردى درباره زن و فرزندش و تكذيب كردن خبر كسى.
خصال، ص 87 ، ح 20
حدیث (3) پيامبر صلىاللهعليهوآله :
لا يُـبَلِّغُنى اَحَدٌ مِنْكُم عَنْ اَحَدٍ مِن اَصحابى شَيئا، فَاِنّى اُحِبُّ اَنْ اَخْرُجَ اِلَيكُم و اَنَا سَليمُ الصَّدرِ؛
كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حالى كه چيزى از شما در دلم نيست به سويتان بيايم.
مكارم الاخلاق، ص 17
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد شوخى
حدیث (1) امام باقر عليه السلام :
إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛
خداوند عزوجل دوست دارد كسى را كه در ميان جمع شوخى كند به شرط آن كه ناسزا نگويد.
كافى، ج2، ص663، ح4
حدیث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِنّى أَمزَحُ وَلا أَقولُ إِلاّ حَقّا؛
من شوخى مى كنم، اما جز حق نمى گويم.
شرح نهج البلاغه، ج6، ص330
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛
مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
تحف العقول، ص 49
حدیث (4) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
أَتَتِ امرَأَةٌ عَجوزٌ إِلَى النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ لاتَدخُلُ الجَنَّةَ عَجوزٌ، فَبَكَت، فَقالَ: إِنَّكَ لَستَ يَومَئِذٍ بَعَجوزٍ، قالَ اللّه تَعالى: (إِنّا أَنشَناهُنَّ إِنشاءً فَجَعَلناهُنَّ أَبكارا)؛
پير زنى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد. حضرت به او فرمودند: پير به بهشت نمى رود. پيرزن گريست. حضرت فرمودند: تو در آن روز پير نخواهى بود. خداى متعال مى فرمايد: «ما آنان را آفرينش نوينى بخشيديم و همه را دوشيزه قرار داديم».
تنبيه الخواطر، ج1، ص112
حدیث (5) امام كاظم عليه السلام :
إِنَّ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله كانَ يَتيهِ العرابىُّ فَيُهدى لَهُ الهَديَّةَ، ثُمَّ يَقولُ مَكانَهُ: أَعطِنا ثَمَنَ هَديَّتِنا فَيَضحَكُ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله وَكانَ إِذَا اغتَمَّ يَقولُ: ما فَعَلَ العرابىُّ؟! لَيتَهُ أَتانا؛
باديه نشينى بود كه نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله مى آمد و براى آن حضرت هديه مى آورد و همان جا مى گفت: پول هديه ما را بده و رسول خدا صلى الله عليه و آله مى خنديدند. آن حضرت هرگاه اندوهگين مى شدند، مى فرمودند: آن باديه نشين چه شد؟ كاش نزد ما مى آمد.
كافى، ج2، ص663، ح1
حدیث (6) امام على عليه السلام :
كَثرَةُ المِزاحِ تَذهَبُ البَهاءَ وَتوجِبُ الشَّحناءَ؛
شوخى زياد، ارج و احترام را مى برد و موجب دشمنى مى شود.
غررالحكم، ج4، ص597، ح7126
حدیث (7) امام على عليه السلام :
مَن كَثُرَ مِزاحُهُ استُجهِلَ؛
هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
غررالحكم، ج5، ص183، ح7883
حدیث (8) امام على عليه السلام :
رُبَّ هَزلٍ عاد َجِدّا؛
چه بسا شوخى اى كه جدّى مى شود.
تحف العقول، ص85
حدیث (9) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
لا يَبلُغُ العَبدُ صَريحَ اليمانِ حَتّى يَدَعَ المِزاحَ وَالكَذِبَ وَيَدَعَ المِراءَ وَإِن كانَ مُحِقّا؛
بنده به ايمان ناب نرسد، مگر آن كه شوخى و دروغ را ترك گويد و مجادله (بگومگو) را رها كند، هر چند حق با او باشد.
الترغيب و الترهيب، ج3، ص594، ح20
حدیث (10) امام صادق عليه السلام :
إِذا أَحبَبتَ رَجُلاً فَلا تُمازِحهُ وَلاتُمارِهِ؛
هر گاه كسى را دوست داشتى، با او نه شوخى كن نه مجادله.
كافى، ج2، ص66، ح9
حدیث (11) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَنا زَعيمٌ بِبَيتٍ فى رَبَضِ الجَنَّةِ وَ بَيتٍ فى وَسَطِ الجَنَّةِ وَ بَيتٍ فَى اَعلَى الجَنَّةِ، لِمَن تَرَكَ المِراءَ وَ اِن كانَ مُحِقّـا وَ لِمَن تَرَكَ الكِذبَ وَ اِن كانَ هازِلاً وَ لِمَن حَسَّنَ خُلقَهُ؛
من براى كسى كه بگومگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترك گويد و براى كسى كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مركز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى كنم.
خصال، ص 144، ح170
حدیث (12) امام باقر عليه السلام :
اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلارَفَثٍ؛
خداوند عزوجل، كسى را كه در ميان جمع شوخى كند، دوست دارد به شرط آن كه ناسزا نگويد.
كافى، ج2، ص663، ح4
حدیث (13) امام على عليه السلام :
كَثرَةُ المِزاحِ تُذهِبُ البَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحناءَ؛
شوخى زياد، ارج و احترام را مى برد و موجب دشمنى مى شود.
غرر الحكم، ح 7126
حدیث (14) امام حسن عسکری علیه السلام:
لا تُمار فَیذهَبَ بَهاوُک وَ لا تمازح فَیجتَرَاُ عَلَیک؛
جدال مکن که ارزشت می رود و شوخی مکن که بر تو دلیر شوند
تحف العقول، ص 486
حدیث (15) امام موسی کاظم علیه السلام:
اِیاک وَ المِزاحَ فَاِنَّهُ یذهَبُ بِنُورِ ایمانِک؛
از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.
بحارالانوار، ج78، ص321
حدیث (16) امام على عليهالسلام :
كانَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله لَيَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اَصحابِهِ اِذا رَآهُ مَغْموما بِالْمُداعَبَةِ وَ كانَ صلىاللهعليهوآله يَقولُ: اِنَّ اللّهَ يُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فى وَجْهِ اِخْوانِهِ؛
هرگاه رسول اكرم صلىاللهعليهوآله يكى از اصحاب خود را غمگين مىديدند، با شوخى او را خوشحال مىكردند و مىفرمودند: خداوند، كسى را كه با برادران (دينى) اش با ترشرويى و چهره عبوس روبرو شود، دشمن مىدارد.
رسائل شهيد ثانى، ص 326
حدیث (28) امام صادق عليهالسلام :
كانَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله يُداعِبُ وَ لا يَقولُ اِلاّ حَقّـا؛
رسول اكرم صلىاللهعليهوآله شوخى مىكردند ولى جز حقّ چيزى نمىگفتند.
مستدرك الوسائل، ج 8 ، ص 408
حدیث(29) امام محمدباقر عليهالسلام :
اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ المُداعِبَ فی الجَماعَهِ بِلا رَفَث؛
خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد .
کافی، ج2، ص663
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد فحش و ناسزاگویی
1- نتیجه ناسزاگویی
پيامبر صلى الله عليه و آله:
لا تَسُبُّوا الناسَ فَـتَـكتَسِبُوا العَداوَةَ بَينَهُم؛
به مردم ناسزا نگوييد، كه با اين كار در ميان آنها دشمن پيدا مى كنيد.
(كافى، ج2، ص360، ح 3)
2- شوخی بدون ناسزا
امام باقر عليه السلام:
إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛
خداوند عزوجل دوست دارد كسى را كه در ميان جمع شوخى كند به شرط آن كه ناسزا نگويد.
(كافى، ج2، ص 663، ح4)
3- دشنامگویی نشانه نفاق
امام صادق عليه السلام:
الفُحشُ والبَذاءُ والسَّلاطَةُ مِن النِّفاقِ؛
دشـنـامـگويى و بـد زبانى و دريـدگـى از (نشانه هاى) نفاق است.
(بحار الأنوار، ج 79، ص 113، ح 14 - منتخب ميزان الحكمة، ص 442)
4- ناسزا نتیجه تکبر
امام على عليه السلام:
ثَمَرَةُ التَّواضُعِ الَمحَبّةُ، ثَمَرَةُ الكِبرِ المَسَبَّةُ.
ثمره فروتنى دوستى است، ثمره تكبّر ناسزا (شنيدن) است.
(غرر الحكم، ح 4613 و 4614 - منتخب ميزان الحكمة، ص 596)
5- ناسزا پاسخ ناسزا
امام على عليه السلام:
مَن عابَ عِيبَ، ومَن شَتَمَ اُجيبَ، ومَن غَرَسَ أشجارَ التُّقى اجتَنى ثِمارَ المُنى.
هر كه عيبجويى كند، عيبجويى شود و هر كه ناسزا گويد، پاسخ (ناسزا) شنود و هر كه درختهاى تقوا بنشاند، ميوه هاى آرزوها را بچيند.
(كشف الغمّه، ج 3، ص 136 - منتخب ميزان الحكمة، ص 494)
6- ناسزا به مومن
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:
سابُّ المُؤمِنِ كالمُشرِفِ على الهَلَكَةِ.
ناسزاگوى به مؤمن همچون كسى است كه در آستانه هلاكت باشد.
(كنز العمّال، ح 8093 - منتخب ميزان الحكمة، ص 264)
7- گناه ناسزا به مومن
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:
سِبابُ المؤمِنِ فُسوقٌ، وقِتالُهُ كُفرٌ، وأكلُ لَحمِهِ مِن مَعصيَةِ اللّه؛
ناسزاگفتن به مؤمن فسق است و جنگيدن با او كفر و خوردن گوشت او (غيبت كردن از وى) معصيت خداست.
(بحار الأنوار، ج 75، ص 148، ح 6 - منتخب ميزان الحكمة، ص 264)
8- پیامد ناسزا به زمین و زمان
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:
لا تَسُبُّوا الرِّياحَ فإنّها مَأمُورَةٌ، ولا تَسُبُّوا الجِبالَ ولا السّاعاتِ ولا الأيّامَ ولا اللَّيالِيَ فَتَأثَمُوا وتَرجِعَ علَيكُم.
به بادها ناسزا مگوييد كه آنها (از جانب خداوند) مأمورند و كوهها و لحظه ها و روزها و شبها را ناسزا نگوييد كه گنهكار مى شويد و به خودتان بر مى گردد.
(علل الشرائع، ص 577، ح 1 - منتخب ميزان الحكمة، ص 264)
9- پیامد دشنام به مردم
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:
لا تَسُبُّوا الناسَ فَتَكتَسِبُوا العَداوةَ بَينَهُم.
به مردم ناسزا مگوييد كه با اين كار در ميان آنها دشمن پيدا مى كنيد.
(كافي، ج 2، ص 360، ح 3 - منتخب ميزان الحكمة، ص 264)
10- ثواب خودداری از دشنام
امام على عليه السلام:
لِقَنْبرٍ وقد رامَ أن يَشتِمَ شاتِمَهُ: مَهْلاً يا قَنبرُ! دَعْ شاتِمَكَ مُهانا تُرْضِ الرَّحمنَ وتُسخِطِ الشَّيطانَ وتُعاقِبْ عَدُوَّكَ، فَوَالذي فَلَقَ الحَبَّةَ وبَرَأ النَّسَمَةَ ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ، ولا أسخَطَ الشَّيطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ، ولا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّكوتِ عَنهُ.
- خطاب به قنبر- كه مى خواست به كسى كه بدو ناسزا گفته بود، ناسزا گويد - : آرام باش قنبر ! دشنامگوى خود را خوار و سرشكسته بگذار تا خداى رحمان را خشنود و شيطان را ناخشنود كرده و دشمنت را كيفر داده باشى. قسم به خدايى كه دانه را شكافت و خلايق را بيافريد، مؤمن پروردگار خود را با چيزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نكرد و شيطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نياورد و احمق را چيزى مانند سكوت در مقابل او كيفر نداد.
(أمالي المفيد، ص 118، ح 2 - منتخب ميزان الحكمة، ص 264)
11- دشنام مجاز
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:
إذا شَتَمَ أحَدُكُم أخاهُ فلا يَشتِمْ عَشِيرَتَهُ، ولا أباهُ، ولا اُمَّهُ، ولكنْ لِيَقُلْ إن كانَ يَعلَمُ ذلك : إنّكَ لَبَخِيلٌ، وإنّكَ لَجَبانٌ، وإنّكَ لَكَذُوبٌ، إن كانَ يَعلَمُ ذلكَ مِنهُ.
هرگاه يكى از شما برادرش را دشنام مى دهد، نبايد به ايل و تبار او و پدر و مادرش دشنام دهد، بلكه بگويد : تو بخيلى، تو ترسويى، تو دروغگويى ! به شرط آن كه بداند او واقعا چنين است.
(كنز العمّال، ح 8134 - منتخب ميزان الحكمة، ص 264)
12- کیفر دشنام دهنده
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:
إنّ اللّه حَرَّمَ الجَنَّةَ على كُلِّ فَحّاشٍ بَذِيءٍ، قَليلِ الحَياءِ، لا يُبالِي ما قالَ ولا ما قيلَ لَهُ؛
خداوند بهشت را بر هر فحّاش بد زبان بى شرمى كه باكى ندارد چه گويد و چه شنود، حرام كرده است.
(كافي، ج 2، ص 323، ح 3 - منتخب ميزان الحكمة، ص 440)
13-بد ترین بندگان خدا
پيامبر خدا(صلی الله عليه و آله):
إنّ مِن شَرِّ عِبادِ اللَّهِ مَن تُكرَهُ مُجالَسَتُهُ لِفُحشِهِ؛
بدترين بندگان خدا كسى است كه از ترس فحش او، همنشينى با او را خوش ندارند.
الكافي: ج 2، ص 325، ح 8 (ميزان الحكمة: ج 2، ص 1422)
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد نصيحت پند و اندرز
نصيحت
1- نصیحتگر در دنیا بلندمرتبه در قیامت
پيامبر صلى الله عليه و آله:
إنَّ أَعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَاللّه يَومَ القيامَةِ أَمشاهُم فى أَرضِهِ بِالنَّصيحَةِ لِخَلقِهِ؛
بلند مرتبه ترين مردم نزد خداوند در روز قيامت كسى است كه در روى زمين بيشتر در نصیحت و ارشاد مردم قدم بردارد.
(كافى، ج2، ص 208، ح5)
2- پذیرش نصیحت
لقمان حكيم رحمه الله:
يا بُنَىَّ ... عَلَيكَ بِالمَوعِظَةِ فَاعمَل بِها فَإنَّها عِندَ العاقِلِ أَحلى مِنَ العَسَلِ الشَّهدِ؛
فرزندم نصيحت را بپذير و به آن عمل كن كه نصيحت نزد عاقل از عسل ناب شيرين تر است.
(ارشاد القلوب، ج1، ص72)
3- نتیجه پذیرش نصیحت
امام على عليه السلام:
مَن قَبِلَ النَّصيحَةَ سَلِمَ مِنَ الفَضيحَةِ؛
هر كس نصيحت را بپذيرد، از رسوايى به سلامت مى ماند.
(غررالحكم، ج5، ص277، ح8344)
4- نصیحت نیاز مومن
امام جواد عليه السلام:
اَلمُؤمِنُ يَحتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفيقٍ مِنَ اللّه وَواعِظٍ مِن نَفسِهِ وَقَبُولٍ مِمَّن يَنصَحُهُ؛
مؤمن نيازمند سه چيز است: توفيقى از پروردگار، پند دهنده اى از درون خويش و پذيرش از نصيحت كنندگان.
(بحارالأنوار، ج78، ص358، ح1)
5- دوستی خدا و نصیحت
پيامبر صلى الله عليه و آله:
إذا أرادَ اللّه بِعَبدٍ خَيرا جَعَلَ لَهُ واعِظا مِن نَفسِهِ يَمُرُهُ وَيَنهاهُ؛
هرگاه خداوند خير بنده اى را بخواهد، واعظى از درون او برايش قرار مى دهد كه او را به كار نيك وادارد و از كار بد باز دارد.
(نهج الفصاحه، ح154)
6- نصیحت عالم بی تقوا
پيامبر صلى الله عليه و آله:
يا عَلىُّ إذا لَم يَكُنِ العالِمُ تَقيّا تائِبا زَلَّت مَوعِظَتُهُ عَن قُلُوبِ النّاسِ كَما تَزِلُّ القَطرَةُ عَن بَيضَةِ النَّعامَةِ وَالصَّفا؛
يا على هرگاه عالِم با تقوا و توبه كار نباشد، موعظه اش از دل مردم مى لغزد همچنانكه قطره آب از روى تخم شتر مرغ و سنگ صاف مى لغزد.
(ميراث حديث، ج2، ص29، ح81)
7- نصیحت برادر مسلمان
امام على عليه السلام:
اَلمُسلِمُ مِرآةُ أَخيهِ فَإذا رَأَيتُم مِن أَخيكُم هَفوَةً فَلاتَكُونُوا عَلَيهِ إلبا وَأَرشِدُوهُ وَانصَحُوا لَهُ وَتَرَفَّقُوا بِهِ ... ؛
مسلمان آينه برادر خويش است، هرگاه خطايى از برادر خود ديديد همگى او را مورد حمله قرار ندهيد بلكه او را راهنمايى و نصيحت نماييد و با او مدارا كنيد... .
(تحف العقول، ص108)
8- نصیحت نهان و آشکار
امام حسن عسكرى عليه السلام:
مَن وَعَظَ أَخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ وَمَن وَعَظَهُ عَلانيَةً فَقَد شانَهُ؛
هر كس برادر (دينى) خود را پنهانى نصيحت كند، او را آراسته و اگر آشكارا نصيحتش نمايد ارزش او را كاسته است.
(تحف العقول، ص489)
9- حق نصیحت خواه
امام سجاد عليه السلام:
وَ أَمّا حَقُّ المُستَنصِحِ فَإنَّ حَقَّهُ أَن تُؤَدِّىَ إلَيهِ النَّصيحَةَ عَلَى الحَقِّ الَّذى تَرى لَهُ أَنَّهُ يَحمِلُ وَيُخَرَّجُ المَخرَجَ الَّذى يَلينُ عَلى مَسامِعِهِ وَتُكَلِّمَهُ مِنَ الكَلامِ بِما يُطيقُهُ عَقلُهُ فَإنَّ لِكُلِّ عَقلٍ طَبَقَةٌ مِنَ الكَلامِ يَعرِفُهُ وَيَجتَنِبُهُ وَليَكُن مَذهَبُكَ الرَّحمَةُ؛
حقّ نصيحت خواه اين است كه به راه صحيحى كه مى دانى مى پذيرد، راهنمائيش كنى و سخن در حدّ درك و فهم و عقلش بگويى كه هر عقلى ظرفيت مخصوص خود را دارد و روش تو بايد همراه با مهربانى و رحمت باشد.
(تحف العقول، ص269)
10- حق نصیحت کننده
امام سجاد عليه السلام:
و أَمّا حَقُّ النّاصِحِ فَأَن تَلينَ لَهُ جَناحَكَ ثُمَّ تَشرَئِبَّ لَهُ قَلبُكَ وَتَفتَحَ لَهُ سَمعَكَ حَتّى تَفهَمَ عَنهُ نَصيحَتَهُ ثُمَّ تَنظُرُ فيها فَإن كانَ وُفِّقَ فيها لِلصَّوابِ حَمِدتَ اللّه عَلى ذلِكَ وَقَبِلتَ مِنهُ وَعَرَفتَ لَهُ نَصيحَتَهُ... ؛
حقّ نصيحت كننده اين است كه نسبت به او فروتنى كنى، دل را براى فهم نصيحتش آماده نمايى و به سخنانش گوش دهى و اگر گفتارش درست بود خدا را شكر گويى و بپذيرى و حق شناسى كنى... .
(تحف العقول، ص269)
11- ثمره نصیحت در جمع
امام على عليه السلام:
النُّصحُ بَينَ المَلأَِ تَقريعٌ؛
نصيحت كردن در حضور ديگران، خُرد كردن شخصيت است.
(شرح نهج البلاغه، ج20، ص341، ح908)
12- نصیحت حسود
امام صادق علیه السلام:
اَلنَّصيحَةُ مِنَ الحاسِدِ مُحالٌ؛
نصيحت و خيرخواهى از حسود محال است.
(خصال، ص269)
13- طعم نصیحت
لقمان حكيم عليه السلام:
عَلَيْكَ بِقَبُولِ الْمَوْعِظَةِ وَالْعَمَلِ بِها فَإِنَّها عِندَ الْمُؤْمِنِ أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ الشَّهْدِ وعَلَى الْمُنافِقِ أَثْقَلُ مِنْ صُعُودِ الدَّرَجَةِ عَلَى الشَّيْخِ الْكَبيرِ؛
موعظه را بپذير و به آن عمل كن، زيرا موعظه نزد مؤمن از عسل ناب شيرين تر است و براى منافق از بالا رفتن از پله بر پير مرد كهنسال دشوارتر است.
(اعلام الدين، ص79)
14- نصیحت خداوند
پيامبر صلى الله عليه و آله:
إنَّ اللّه تَعالى يَعرِضُ عَلى عَبدِهِ فى كُلِّ يَومٍ نَصيحَةً فَإن هُوَ قَبِلَها سَعِدَ و إن تَرَكَها شَقىَ؛
خداوند متعال، به بنده اش در هر روز نصيحتى عرضه مى كند، كه اگر بپذيرد، خوشبخت و اگر نپذيرد، بدبخت مى شود.
(كنز العمّال، ح 10250)
15- نصیحت خردمند
امام حسن عليه السلام:
لا یَغشُّ العاقِلُ مَن استَنصَحَه؛
خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
(تحف العقول، ص ۱۶۶)
16- بهترین واعظ
امام على عليه السلام:
لا واعِظَ أبلَغُ مِن النُّصحِ؛
هيچ واعـظـى مـؤثرتر از نصيحت نيست.
(غرر الحكم، ح 10622 - منتخب ميزان الحكمة، ص 600)
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد تهمت
تهمت
حدیث (1) امام صادق عليهالسلام :
اِذَا اتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الايمانُ مِن قَلبِهِ كَما يَنماثُ المِلحُ فِى الماءِ ؛
هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مىرود، همچنان كه نمك در آب، ذوب مىشود.
كافى، ج 2، ص 361، ح 1
حدیث (2) رسول اكرم صلىاللهعليهوآله :
أَتَدرونَ مَا الغيبَةُ؟ قالوا: اَللّهُ وَرَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يَكرَهُ قيلَ: أَرَأَيتَ إِن كانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن كانَ فيهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم يَكُن فيهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ؛
آيا مىدانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و پيامبر او بهتر مىدانند. فرمودند: اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مىگويم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مىگويى در او باشد، غيبتش كرده اى و اگر آنچه مىگويى در او نباشد، به او تهمت زدهاى.
الترغيب والترهيب، ج3، ص515، ح31
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد تمسخر
حدیث (1) امام سجاد عليهالسلام :
وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصيانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخريَّةُ مِنهُم ؛
گناهانى كه باعث نزول عذاب مىشوند، عبارتاند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.
معانى الاخبار ،ص 270
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد سکوت
حدیث (1) امام على عليهالسلام :
اَدَّبتُ نَفسى فَما وَجَدتُ لَها بِغَيرِ تَقوَى الالهِ مِن اَدَبِ
فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَت اَفضَلَ مِن صَمتِها عَنِ الكَذِبِ
وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم حَرَّمَها ذُوالجَلالِ فِى الكُتُبِ
اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا نَفسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ؛
به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براىآن / ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم
و اگر از پس اين امر برنيامد / براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم
و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را / خداوند با عظمت در كتابها حرام كرده است
اى نفس، اگر سخن تو / نقره است، سكوت طلاست
اعلام الدين، ص 273
حدیث (2) امام على عليهالسلام :
إِنَّ المُؤمِنَ... إذا سَكَتَ فَكَّرَ... وَالمُنافِقُ إِذا سَكَتَ سَها؛
سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
تحف العقول، ص212
حدیث (3) امام صادق عليهالسلام :
كَلامٌ فى حَقٍّ خَيرٌ مِن سُكوتٍ عَلى باطِلٍ؛
سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 396
حدیث (4) پيامبر صلىلله عليه و آله :
خَيرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَيرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى يَعِى الخَيرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَيرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا؛
بهترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى خوبى دارد و بدترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى بدى دارد، پس عالىترين قلب، قلبى است كه خوبى را در خود دارد و لبريز از خوبى است. اگر سخن بگويد، سخنش در خور پاداش است و اگر سكوت كند، سكوتش درخور پاداش است.
جعفريات، ص 168
حدیث (5) امام صادق عليهالسلام :
كَمالُ الاَدَبِ وَالمُروءَةِ سَبعُ خِصالٍ : اَلعَقلُ وَ الحِلمُ ، وَالصَّبرُ ، وَالرِّفقُ ، وَالصَّمتُ ، وَحُسنُ الخُلقِ وَ المُداراةُ؛
كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوشاخلاقى و مدارا.
بحار الأنوار ، ج 84 ، ص 325، ح 14
حدیث (6) پيامبر صلىاللهعليهوآله :
اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ العَلانيَةِ وَ اَن اَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَن قَطَعَنى و اَن يَكونَ صَمتى فِكرا وَ نَظَرى عِبَرا؛
پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه به من ظلم نموده، بخشش به كسى كه مرا محروم كرده، رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده، و سكوتم همراه با تفكّر و نگاهم براى عبرت باشد.
كنزالفوائد، ص 184
حدیث (7) امام صادق علیه السلام:
عَلَیکَ بِالصَّمتِ، تَعد حَلِیماً، جاهِلاً کُنتَ اَو عالِماً، فَاِنَّ الصَّمتَ زَینٌ لَکَ عِندَ العٌلَماءِ وَ سِترٌ لَکَ عِندَالجُّهالِ؛
عالم باشى یا جاهل ، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى . زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.
مستدرک، ج 9، ص17
حدیث (8) امام موسی کاظم علیه السلام:
قِلَّهُ المَنطِقِ حُکم عَظیمٌ ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ فَانَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنوبِ؛
کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است .
بحاالانوار، ج 78، ص 321
حدیث (9) پيامبر صلىاللهعليهوآله:
عَلَیکَ بِطولِ الصَّمتِ فَانَّهُ مَطرَدَءٌ لِلشَّیطانِ وَ عَونٌ لَکَ عَلَی أمرِ دینِکَ.
خود را ملزم به سکوت طولانی کن، چرا که این کار موجب طرد شیطان بوده و در کار دین، یاور توست
بحارالانوار ج68 ص279
حدیث (10) امام علی (ع):
السُّکوتُ عَلی الأحمَق أفضَل مِن جَوابه
سکوت در برابر احمق بهتر از جواب دادن به اوست
غررالحکم ح125
حدیث (11) امام رضا (ع):
مِن عَلَاماتِ الفِقهِ الحِلمُ وَ العِلمُ مَ الصُمتُ إنَّ الصَّمتَ بَابٌ مِن أبوابِ الحِکمَةِ إنَّ الصَّمتَ یَکسِبُ المَحَبَّةَ إنَّهُ دَلیلٌ عَلَی کُلِّ خَیر
از نشانه های فهم عمیق و درست، بردباری، دانش و سکوت است. سکوت دری از درهای حکمت است. سکوت محبت می آورد و راهنمای هر خیری است.
اصول کافی، ج2، ص113، باب الصمت و حفظ اللسان، حدیث1
حدیث (12) امام صادق (ع):
لَایَزَالُ العَبدُ المُؤمِنُ یُکتَبُ مُحسِناً مَادَامَ سَاکِتاً فَإذَا تَکَلَّمَ کُتِبَ مُحسِناً أو مُسِیئاً.
بنده مومن مادام که خاموش است جزء نیکان شمرده می شود، پس هرگاه زبان بگشاید، یا نیکوکار است یا بدکار.
اصول کافی، ج2، ص116، باب الصمت و حفظ اللسان، حدیث21
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:06 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
حديث در مورد عالم
حدیث (1) قال رسول الله (ص) :
أَعلَمُ النّاسِ مَن جَمَعَ عِلمَ النّاسِ إِلى عِلمِهِ؛
داناترين مردم كسى است كه دانش ديگران را به دانش خود بيفزايد.
(من لا یحضره الفقیه، ج4، ص395)
حدیث (2) امام صادق عليهالسلام :
لايَنبَغى لِمَن لَم يَكُن عالِما أَن يُعَدَّ سَعيدا؛
كسى كه بهره اى از دانش ندارد معنا ندارد كه ديگران او را سعادتمند بدانند.
(تحف العقول، النص،ص364)
حدیث (3) قال ابی عبدالله (ص) :
قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: يَغْدُو النَّاسُ عَلى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ: عَالِمٍ، وَ مُتَعَلِّمٍ، وَ غُثَاءٍ، فَنَحْنُ الْعُلَمَاءُ، وَ شِيعَتُنَا الْمُتَعَلِّمُونَ، وَ سَائِرُ النَّاسِ غُثَاءٌ؛
جميل گويد: شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود: مردم سه دسته صبح مىكنند: عالم و متعلم و ورآبى، ما علماء هستيم، و شيعيان ما متعلم و دانش آموزند، و مردم ديگر ورآبيند.
(الکافی،ج 1،ص82)
حدیث (4) امام صادق عليهالسلام :
لَن تَبقَى الاَرضُ اِلاّ وَ فيها عالِمٌ يَعرِفُ الحَقَّ مِنَ الباطِلِ؛
هرگز زمين باقى نمىماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مىشناسد.
(محاسن، ج 1، ص234)
حدیث (5) امام علی علیه السلام:
رُبِّ عالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ ، وَ عِلمُهُ مَعَهُ لا ینفَعُهُ؛
چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمی دهد.
(نهج البلاغه،ص755)
حدیث (6) امام صادق علیه السلام:
العُلَماءُ حُكّامٌ عَلَى المُلوكِ؛
عالمان فرمانرواى بر شهرياران هستند.
(کنز الفوائد،ج2،ص33)
حدیث (7) پيامبر صلى لله عليه و آله :
اَلا اِنَّ شَرَّ الشَّرِّ شِرارُ العُلَماءِ وَ اِنَّ خَيرَ الخَيرِ خيارُ العُلَماءِ؛
بدانيد كه بدترين بدها، علماى بدند و بهترين خوبان علماى خوبند.
(منية المريد، ص 137)
حدیث (8) امام على عليهالسلام :
عَلَيكَ بِمُداراةِ النّاسِ وَ اِكرامِ العُلَماءِ وَ الصَّفحِ عَن زَلاّتِ الخوانِ فَقَد اَدَّبَكَ سَيِّدُ الوَّلينَ وَ الخِرينَ بِقَولِهِ (ص) : اُعفُ عَمَّن ظَـلَمَكَ وَ صِل مَن قَطَعَكَ وَ اَعطِ مَن حَرَمَكَ ؛
تو را سفارش مىكنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دينى)؛ چرا كه سرور اولين و آخرين، تو را چنين ادب آموخته و فرموده است : «گذشت كن از كسى كه به تو ظلم كرده ، رابطه برقرار كن با كسى كه با تو قطع رابطه كرده و عطا كن به كسى كه از تو دريغ نموده است».
(بحارالانوار،ج75،ص71)
حدیث (9) امام على عليهالسلام :
جالِسِ العُلَماءَ يَزدَد عِلمُكَ وَ يَحسُن اَدَبُكَ وتَزكُ نَفسُكَ؛
با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
(غررالحکم و درر الکلم،ص430)
حدیث (10) امام صادق عليهالسلام :
اِنَّ الشَّيطانَ لَيَطمَعُ فى عالِمٍ بِغَيرِ اَدَبٍ اَكثَرُ مِن طَمَعِهِ فى عالِمٍ بِاَدَبٍ ، فَتَاَدَّبوا وَ اِلاّ فَاَنتُم اَعرابٌ ؛
شيطان ، در عالِمِ بىبهره از ادب بيشتر طمع مىكند تا عالِمِ برخوردار از ادب . پس ادب داشته باشيد وگرنه شما، بيابانى (فاقد تمدّن) هستيد.
(أعلام الدین فی صفات المؤمنین،ص96)
حدیث (11) قال رسول الله (ص) :
اَلعَدلُ حَسَنٌ وَلكِن فِى المَراءِ اَحسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِن فِى الغنياءِ اَحسَنُ، اَلوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِن فِى العُلَماءِ اَحسَنُ، اَلصَّبرُ حَسَنٌ وَلكِن فِى الفُقَراءِ اَحسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِن فِى الشَّبابِ اَحسَنُ، اَلحَياءُ حَسَنٌ وَلكِن فِى النِّساءِ اَحسَنُ؛
عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر.
(نهج الفصاحه، ص578)
حدیث (12) امام محمدباقر علیه السلام:
عالِمٌ یُنتَفَعُ بِعِلمِهِ اَفضَلُ مِن سَبعینَ اَلفٍ عابِدٍ؛
دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .
(بحارالانوار، ج75 ، ص 173)
حدیث (13) امام حسین علیه السلام:
مِن دَلائِلِ العالِمِ إنتقادَةِ لِحَدِیثِه وَ عِلمِه بِحَقائِقَ فُنونِ النَّظَر؛
از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.
(بحارالانوار، ج75، ص119)
حدیث (14) امام صادق علیه السلام:
إنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الأنبِياءِ.
دانشمندان وارثان پيامبران هستند
(الکافی (ط-اسلامیه)،ج1،ص32و34)
حدیث (15) پيامبر اعظم صلى لله عليه و آله :
فَقِيهٌ وَاحِدٌ أَشَدُّ عَلَى إِبْلِيسَ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ.
وجود یک فقیه برای ابلیس سخت تر از هزار عابد است.
(بحارالانوار، ج1، ص177)
حدیث (16) امام على عليهالسلام:
جالِسِ العُلَماءَ تَسعَد
باعلما همنشینی کن تا سعادتمند شوی
(غررالحكم ،ح336)
حدیث (17) امام صادق (سلام الله علیه) :
عالِمٌ أفضَلُ مِنألفِ عابِدٍ وألفِ زاهِدٍ.
يك عالم برتر از هزار عابد و هزار زاهد است.
(بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلّی اللّه علیهم،ج1،ص8)
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:04 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
علم
احادیث این بخش با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند.
حدیث (1) قال رسول الله صلى الله عليه وآله :
خَيرُ الدُّنيا وَالآخِرَةِ مَعَ العِلمِ وَشَرُّ الدُّنيا وَالآخِرَةِ مَعَ الجَهلِ ؛
خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى.
(بحارالانوار، ج79، ص170)
حدیث (2) قال رسول الله صلى الله عليه وآله :
طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ أَلا إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ بُغاةَ العِلمِ؛
طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. خداوند جويندگان دانش را دوست دارد.
(مصباح الشریعه،ص13)
حدیث (3) قال على عليه السلام :
كُلُّ وِعاءٍ يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ إِلاّ وِعاءُ العِلمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ؛
فضاى هر ظرفى در اثر محتواى خود تنگتر مىشود مگر ظرف دانش كه با تحصيل علوم، فضاى آن بازتر مىگردد.
(نهج البلاغه،ص505)
حدیث (4) قال على عليه السلام :
زَكاةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ وَإجهادُ النَّفسِ فِى العَمَلِ بِهِ؛
زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آناند و كوشش در عمل به آن است.
(غرر الحکم و درر الکلم،ص391)
حدیث (5) قال على عليه السلام :
خَيرُ العِلمِ مانَفَعَ؛
بهترين علم آن است كه مفيد باشد.
(غررالحکم و دررالکلم،ص 354)
حدیث (6) قال الصادق عليه السلام :
مَن تَعَلَّمَ العِلمَ وَعَمِلَ بِهِ وَعَلَّمَ لِلّهِ دُعِىَ فى مَلَكُوتِ السَّماواتِ عَظيما فَقيلَ: تَعَلَّمَ لِلّهِ وَعَمِلَ لِلّهِ وَعَلَّمَ لِلّهِ؛
هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها به بزرگى ياد شود و گويند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد.
الذریعه الی حافظ الشریعه(شرح اصول کافی) ج1،ص56
حدیث (7) قال على عليه السلام :
پاِنَّ العِلمَ حَياةُ القُلوبِ وَ نورُ البصارِ مِنَ العَمى وَ قُوَّةُ البدانِ مِنَ الضَّعفِ؛
به راستى كه دانش، مايه حيات دلها، روشن كننده ديدگان كور و نيروبخش بدنهاى ناتوان است.
(تحف العقول، ص 28)
حدیث (8) قال على عليه السلام :
يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ ، وَ سُكرِ العِلمِ ، وَ سُكرِ المَدحِ وَ سُكرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ؛
سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مىكند و وقار و هيبت را كم مىنمايد.
(غرر الحكم، ص 797)
حدیث (9) قال ابی عبدالله عليه السلام :
اِنَّ مِن حَقيقَةِ الايمانِ اَن تُؤثِرَ الحَقَّ وَ اِن ضَرَّكَ عَلَى الباطِلِ وَ اِن نَفَعَكَ وَ اَن لا يَجوزَ مَنطِقُكَ عِلمَكَ؛
از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع تو باشد و نيز از حقيقت ايمان آن است كه گفتار تو از دانشت بيشتر نباشد.
(بحارالانوار، ج 2، ص114)
حدیث (10) قال الصادق عليه السلام :
لايَزالُ المُؤمِنُ يُورِثُ أَهلَ بَيتِهِ العِلمَ وَ الدَبَ الصّالِحَ حَتّى يُدخِلَهُمُ الجَنَّةَ جَميعا؛
مؤمن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شايسته بهره مند مى سازد تا همه آنان را وارد بهشت كند.
(مستدرك الوسايل، ج12، ص201)
حدیث (11) قال على عليه السلام :
اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ؛
دانش، نابود كننده نادانى است.
(غررالحکم و دررالکلم،ص56)
حدیث (12) قال على عليه السلام :
اَلا اِنَّ فيهِ عِلمَ مايَأتى وَالحَديثَ عَنِ المَاضى وَدَواءَ دائِكُم ونَظمِ ما بَينَكُم؛
آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است.
(نهج البلاغه، ص 223)
حدیث (13) قال على عليه السلام :
إِذا تَفَقَّهَ الرَّفيعُ تَواضَعَ؛
انسان بلند مرتبه چون به فهم و دانايى رسد، متواضع مى شود.
(غررالحكم، ص285)
حدیث (14) قال على عليه السلام :
اَلعِلمُ کَنزٌ عَظیمٌ لایَفنی؛
علم گنج بزرگی است که با خرج کردن تمام نمی شود.
(غرر الحکم و درر الکلم،ص66)
حدیث (15) قال على عليه السلام :
العِلمُ وَراثَهٌ کَریمَهٌ ، وَ الادابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ ، وَ الفِکرُ مِرآهٌ صافِیَهٌ؛
علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
(نهج البلاغه،ص469)
حدیث (16) پيامبر صلى الله عليه وآله :
أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَقالَ الصَّبىُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ كَـتَبَ اللّهُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ و بَراءَةً لأِبـَوَيهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ؛
وقتى معلم به كودك بگويد: بگو بسم اللّه الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كند خداوند براى كودك و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
بحارالانوار(ط-بیروت)،ج۸۹،ص257
حدیث (17) امام على عليه السلام :
عِلمُ الْمُنافِقِ في لِسانِهِ وَعِلْمُ الْمُؤْمِنِ في عَمَلِهِ؛
دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
(غررالحكم، ص463)
حدیث (18) امام على عليه السلام :
تَغَرَّبْ عَنِ الأَوْطانِ فى طَـلَبِ الْعُلا وَسافِرْ فَفِى الأَسْفارِ خَمْسُ فَوائِدَ تَفَرُّجُ هَمٍّ وَاكْتِسابُ مَعيشَةٍ وَعِلْمٌ وَآدابٌ وصُحْبَةُ ماجِدٍ؛
براى كسب بلند مرتبگى از وطن خود دور شو و سفر كن كه در مسافرت پنج فايده است: برطرف شدن اندوه، بدست آوردن روزى و دانش و آداب زندگى، و همنشينى با بزرگواران.
(مستدرك الوسائل، ج 8، ص 115)
حدیث (19) پيامبر صلى لله عليه و آله :
اَلْعِلْمُ رَأسُ الْخَيْرِ كُلِّهِ، وَ الْجَهْلُ رَأسُ الشَّرِّ كُلِّهِ ؛
دانايى سرآمد همه خوبىها و نادانى سرآمد همه بدىهاست.
(بحارالأنوار، ج74، ص 175)
حدیث (20) امام على عليه السلام :
اَلْعِلْمُ اَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ، اَلْجَهْلُ اَصْلُ كُلِّ شَرٍّ؛
دانايى، ريشه همه خوبىها و نادانى ريشه همه بدىهاست.
(غررالحكم، ص48)
حدیث (21) امام على عليه السلام :
رَأْسُ الْعِلْمِ التَّمْييزُ بَيْنَ الاْخْلاقِ وَ اِظْهارُ مَحْمودِها وَ قَمْعُ مَذْمومِها؛
بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يكديگر و آشكار كردن اخلاق پسنديده و سركوب اخلاق ناپسند است.
(غررالحکم و دررالکلم،ص378)
حدیث (22) امام على عليه السلام :
جالِسِ الْعُلَماءَ يَزْدَدْ عِلْمُكَ وَ يَحْسُنْ اَدَبُكَ وتَزكُ نَفسُكَ؛
با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
(غررالحکم و دررالکلم،ص341)
حدیث (23) امام على عليه السلام :
مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ اِماما فَليَبْدَأ بِتَعْليمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْليمِ غَيْرِهِ وَلْيَكُنْ تَاْديبُهُ بِسيرَتِهِ قَبْلَ تَأْديبِهِ بِلِسانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُها اَحَقُّ بِالاِْجْلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النّاسِ ومُؤَدِّبِهِمْ؛
كسى كه خود را پيشواى مردم قرار داده، بايد پيش از آموزش ديگران، خود را آموزش دهد و پيش از آنكه ديگران را با زبان، ادب بياموزد، باكردارش ادب آموزد و البته آموزش دهنده و ادبآموز خود بيش از آموزگار و ادبآموز مردم، شايسته تجليل است.
مثیرالاحزان،ص50
حدیث (24) امام على عليه السلام :
يا مُؤمِنُ اِنَّ هذَا العِلمَ وَالاَدَبَ ثَمَنُ نَفْسِكَ فَاجْتَهِد فى تَعَلُّمِهِما ، فَما يَزيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَ اَدَبِكَ يَزيدُ فى ثَمَنِكَ وَ قَدْرِكَ ، فَاِنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدى اِلى رَبِّكَ وَ بِالاَْدَبِ تَحْسِنُ خِدْمَةَ رَبِّكَ وَبِأَدَبِ الْخِدْمَةِ يَسْتَوجِبُ الْعَبْدُ وَلايَتَهُ وَقُرْبَهُ ، فَاقْبَلِ النَّصيحَةَ كى تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ؛
اى مؤمن! به تحقيق اين دانش و ادب بهاى جان توست پس در آموختن آن دو بكوش كه هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود بر قيمت و قَدْرت افزوده مىشود ؛ زيرا با دانش به پروردگارت راه مىيابى و با ادب به پروردگارت خوش خدمتى مىكنى و با ادب در خدمتگزارى، بنده سزاوار دوستى و نزديكى به او مىشود . پس [اين [نصيحت را بپذير تا از عذاب بِرَهى.
(بحار الانوار(ط-بیروت)،ج1،ص180)
حدیث (25) پيامبر صلى لله عليه و آله :
اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ وَالْعَمَلُ تابِعُهُ يُلهَمُ بِهِ السُّعَداءُ وَ يُحْرَمُهُ الأْشقياءُ؛
دانش پيشواى عمل و عمل پيرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مىشود و بدبختان از آن محرومند.
(الأمالى، طوسى، ص 488)
حدیث (26) پيامبر صلى الله عليه وآله :
قَلْبٌ لَيْسَ فيهِ شَىْءٌ مِنَ الْحِكْمَةِ كَبَيْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهوا وَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّهَ لا يَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ؛
دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانهاى را براى نادانى نمىپذيرد.
نهج الفصاحه،ص600
حدیث (27) امام علی عليه السلام :
قُم عَن مَجلِسِکَ لِاَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ اِن کُنتَ اَمیراً؛
به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمان روا باشی.
(غررالحکم،ص136)
حدیث (28) رسول اکرم (صلى لله عليه و آله):
ا لا اخبركم بأجود الأجواد قالوا بلى يا رسول اللَّه. فقال اجود الاجواد اللَّه و انا اجود بنى آدم و اجودهم بعدى رجل علّم علما فنشره و يبعث يوم القيمة امة واحدة و رجل جاد بنفسه في سبيل اللَّه حتى قتل
پيغمبر- صلّى اللَّه عليه و آله- فرمود:
آيا خبر ندهم به بخشندهترين بخشندهها؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه.
بخشنده ترين بخشندهها خداى متعال جلّت عظمته مىباشد. و من بخشندهترين اولاد آدم هستم و بخشندهترين اولاد آدم بعد از من مردى است كه علمى را بياموزد پس آن را منتشر كند و چنين كس در روز قيامت مبعوث شود در حالى كه امت واحده است، يعنى كسى است كه جامع خيرات است و به او اقتدا مىشود. و نيز بخشندهترين مردم بعد از من مردى است كه جان خود را در راه خدا بخشش كند تا كشته شود.
(إرشاد القلوب / ترجمه طباطبايى، ص50)
حدیث (29) امام محمد باقر عليه السلام :
ما شیبَ شیءٌ بشیءٍ اَحسن مِن حِلمٍ بعلمٍ؛
چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد.
(بحارالانوار ، ج 75 ، ص 172 )
حدیث (30) پيامبر اكرم(صلی الله عليه و آله):
مَن عَمِلَ بِما يَعلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلمَ ما لَم يَعلَم.
هر كس به آنچه می داند عمل كند، خداوند دانش آنچه را كه نمی داند به او ارزانى می دارد.
(مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول،ج3،ص286)
حدیث (31) امام على(سلام الله علیه) :
العِلمُ يُنجِدُ الفِكرَ.
دانش روشنى بخش انديشه است.
(غررالحکم و دررالکلم،ص48)
حدیث (32) امام صادق (سلام الله علیه) :
لَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشّابَّ مِنكُم إلاّ غادِياً في حالَينِ: إمّا عالِماً أومُتَعَلِّماً.
دوست ندارم جوانى از شما [شيعيان] را جز بر دو گونه ببينم: دانشمند يا دانشجو.
(امالی شیخ طوسی،متن،ص303)
حدیث (33) امام علی (سلام الله علیه) :
لا عَمَلَ كَالتَّحقيِقِ.
هيچ عملى مانند پژوهش نيست.
(غررالحكم ودررالكم - ص768)
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:03 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
دروغ
1- خیر دنیا و آخرت
پيامبر صلى الله عليه و آله:
إِنَّ رَجُلاً أَتى سَيِّدَنا رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله فَقالَ: يا رَسولَ اللّه عَلِّمنى خُلقا يَجمَعُ لى خَيرَ الدُّنيا وَالخِرَةِ فَقالَ صلى الله عليه و آله : لاتَكذِب؛
مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.
(بحارالأنوار، ج72، ص262، ح43)
2- اخلاق اسلام
امام على عليه السلام:
لَيسَ الكَذِبُ مِن خَلائِقِ الإِسلامِ؛
دروغگويى از اخلاق اسلام نيست.
(غررالحكم، ج5، ص74، ص7460)
3- ترجیح صداقت بر دروغگویی
امام على عليه السلام:
(علامة) اَلايمانُ أَن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ عَلَى الكَذِبِ حَيثُ يَنفَعُكَ؛
(نشانه) ايمان، اين است كه راستگويى را هر چند به زيان تو باشد بر دروغگويى، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهى.
(نهج البلاغه، حكمت 458)
4- دروغ کوچک
امام سجاد عليه السلام:
اِتَّقُوا الكَذِبَ الصَّغيرَ مِنهُ وَالكَبيرَ، فى كُلِّ جِدٍّ وَهَزلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا كَذِبَ فِى الصَّغيرِ اجتَرَأَ عَلَى الكَبيرِ؛
از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مى كند.
(تحف العقول، ص 278)
5- دروغ و روزی
پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَلكَذِبُ يَنقُصُ الرِّزقَ؛
دروغ، روزى را كم مى كند.
(الترغيب و الترهيب، ج3، ص596، ح29)
6- عایدات دروغگو
امام على عليه السلام:
يَكتَسِبُ الكاذِبُ بِكَذِبِهِ ثَلاثا: سَخَطُ اللّه عَلَيهِ وَاستِهانَةُ النّاسِ بِهِ وَمَقتُ المَلائِكَةِ لَهُ؛
دروغگو با دروغگويى خود سه چيز بدست مى آورد: خشم خدا را نسبت به خود، نگاه تحقيرآميز مردم را نسبت به خود و دشمنى فرشتگان را نسبت به خود.
(غررالحكم، ج6، ص480، ح11039)
7- کمک خدا بر ضد دروغگویان
امام صادق عليه السلام:
إِنَّ مِمّا أَعانَ اللّه (بِهِ) عَلَى الكَذّابينَ النِّسيانَ؛
از جمله كمكهاى خداوند بر ضد دروغگويان فراموشى است.
(كافى، ج2، ص341، ح15)
8- دروغ به بچه
پيامبر صلى الله عليه و آله:
عَبدُ اللّه بنُ عامِرٍ : دَعَتنى أُمّى يَوما وَرَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله قاعِدٌ فى بَيتِنا ، فَقالَت : ها تَعالَ اُعطِكَ ، فَقالَ لَها رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله ما أَرَدتِ أَن تُعطيهِ ؟ قالَت : أَرَدتُ أَن اُعطِيَهُ تَمرا ، فَقالَ لَها رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله أَما إِنَّكَ لَو لَم تُعطِهِ شَيئا كُتِبَت عَلَيكَ كِذبَةٌ؛
عبداللّه بن عامر: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله در خانه ما نشسته بودند. مادرم مرا صدا زد و گفت: بيا به تو (چيزى) بدهم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمودند: مى خواهى چه به او بدهى؟ عرض كرد: مى خواهم خرمايى به او بدهم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به مادرم فرمودند: بدان كه اگر چيزى به او ندهى، دروغ برايت نوشته مى شود.
(الترغيب والترهيب، ج3، ص597، ح32)
9- دروغ مصلحت آمیز
پيامبر صلى الله عليه و آله:
إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّ الكَذِبَ فِى الصَّلاحِ وَأبغَضَ الصِّدقَ فِى الفَسادِ؛
خداوند عزوجل، دروغى را كه باعث صلح و آشتى شود دوست دارد و از راستى كه باعث فتنه شود بيزار است.
(من لا يحضره الفقيه، ج4، ص 353، ح5762)
10- ثمره دروغگویی
پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَلصِّدقُ طُمَنينَةٌ وَ الكَذِبُ ريبَةٌ؛
راستگويى [مايه] آرامش و دروغگويى [مايه] تشويش است.
(نهج الفصاحه، ح 1864)
11- شومی دروغ
پيامبر صلى الله عليه و آله:
اِعلَم اَنَّ الصِّدقَ مُبارَكٌ وَ الكِذبَ مَشؤومٌ؛
بدان كه راستگويى، پر بركت است و دروغگويى، شوم.
(تحف العقول، ص 14)
12- ترک دروغ هرچند به شوخی
پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَنا زَعيمٌ بِبَيتٍ فى رَبَضِ الجَنَّةِ وَ بَيتٍ فى وَسَطِ الجَنَّةِ وَ بَيتٍ فَى اَعلَى الجَنَّةِ، لِمَن تَرَكَ المِراءَ وَ اِن كانَ مُحِقّـا وَ لِمَن تَرَكَ الكِذبَ وَ اِن كانَ هازِلاً وَ لِمَن حَسَّنَ خُلقَهُ؛
من براى كسى كه بگومگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترك گويد و براى كسى كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مركز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى كنم.
(خصال، ص 144، ح 170)
13- راستگویی در بهشت
پيامبر صلى الله عليه و آله:
عَلَيكُم بِالصِّدقِ فَاِنَّهُ مَعَ البِرِّ وَ هُما فِى الجَنَّةِ وَ ايّاكُم وَ الكِذبِ فَاِنَّهُ مَعَ الفُجورِ وَ هُما فِىالنّارِ ؛
شما را سفارش مى كنم به راستگويى، كه راستگويى با نيكوكارى همراه است و هر دو در بهشت اند و از دروغگويى بپرهيزيد كه دروغگويى همراه با بدكارى است و هر دو در جهنم اند.
(نهج الفصاحه، ح 1976)
14- رفاقت با دروغگو
امام صادق عليه السلام:
لا يَنبَغى لِلمَرءِ المُسلِمِ أَن يُواخىَ الفاجِرَ وَلاَ الحمَقَ وَلاَ الكَذَّابَ؛
سزاوار نيست كه مسلمان با بدكار و احمق و دروغگو رفاقت كند.
(كافى، ج2، ص640، ح3)
15- جوانمردی و عدالت در دروغ نگفتن
پيامبر صلى الله عليه و آله:
مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم يَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن كَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَت غيبَتُهُ؛
هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.
(خصال، ص 208، ح 28)
16- مومن و دروغ؟
امام صادق عليه السلام:
سِتَّةٌ لاتَكونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَالنَّكَهُ وَالحَسَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالكَذِبُ وَالبَغىُ؛
شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.
(تحف العقول، ص377)
17- مشورت با دروغگو
امام على عليه السلام:
لا تَستَشِرِ الكَذّابَ فَإِنَّهُ كَالسَّرابِ يُقَرِّبُ عَلَيكَ البَعيدَ وَيُبَعِّهُ عَلَيكَ القَريبَ؛
با دروغگو مشورت نكن، چون دروغگو، مانند سراب، دور را در نظرت نزديك نشان مى دهد و نزديك را دور.
(غررالحكم، ج6، ص310، ح10351)
18- همراهی دروغ با بزدلی
امام على عليه السلام:
لَو تَمَيَّزَتِ الشياءُ لَكانَ الصِّدقُ مَعَ الشَّجاعَةِ وَ كانَ الجُبنُ مَعَ الكَذِبِ؛
اگر خصلت ها از يكديگر متمايز و جدا شوند، هر آينه راستى با شجاعت باشد و بزدلى با دروغ.
(غررالحكم، ج5، ص118، ح7597)
19- دروغ برای ندادن حق
امام صادق عليه السلام:
تَركُ الحُقوقِ مَذَلَّةٌ وَإِنَّ الرَّجُلَ يَحتاجُ إِلى أَن يَتَعَرَّضَ فيها لِلكَذِبِ؛
ندادن حقوق (ديگران) ذلّت مى آورد و انسان در اين باره مجبور به دروغ گفتن مى شود.
(تحف العقول، ص 360)
20- دروغ کلید پلیدیها
امام حسن عسکری علیه السلام:
جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ؛
تمام پلیدیها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.
(بحار الانوار، ج78، ص377)
21- چیزی برتر از دروغ
امام على عليه السلام:
اَدَّبتُ نَفسى فَما وَجَدتُ لَها بِغَيرِ تَقوَى اللهِ مِن اَدَبِ
فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَت اَفضَلَ مِن صَمتِها عَنِ الكَذِبِ
وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم حَرَّمَها ذُوالجَلالِ فِى الكُتُبِ
اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا نَفسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ؛
به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى آن / ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم
و اگر از پس اين امر برنيامد / براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم
و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را / خداوند با عظمت در كتاب ها حرام كرده است
اى نفس، اگر سخن تو / نقره است، سكوت طلاست
(اعلام الدين، ص 273)
22- دروغ در سرشت
امام صادق عليه السلام:
اَلمُؤمِنُ لايُخلَقُ عَلَى الكِذبِ وَلا عَلَى الخيانَةِ وَ خِصلَتانِ لا يَجتَمِعانِ فِى المُنافِقِ، سَمتٌ حَسَنٌ وَ فِقهٌ فِى السُّنَّةِ؛
مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و دين شناسى.
(تحف العقول، ص367)
23- دروغ با فایده و بی فایده
پيامبر صلى الله عليه و آله:
يا عَلىُّ اصدِق وَ إِن ضَرَّكَ فِى العاجِلِ فَإِنَّهُ يَنفَعُكَ فِى الآجِلِ وَلاتَكذِب وَإِن يَنفَعكَ فِى العاجِلِ فَإِنَّهُ يَضُرُّكَ فِى الآجِلِ؛
اى على راست بگو اگر چه در حال حاضر به ضرر تو باشد ولى در آينده به نفع توست و دروغ نگو اگر چه در حال حاضر به نفع تو باشد ولى در آينده به ضرر توست.
(ميراث حديث شيعه، ج 2، ص 27، ح 65)
24- دروغگو در لبه پرتگاه
امام على عليه السلام:
اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنجاةٍ وَ كَرامَةٍ وَ الكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهواةٍ وَمَهانَةٍ؛
راستگو در آستانه نجات و بزرگوارى است و دروغگو در لبه پرتگاه و خوارى.
(نهج البلاغه، خطبه 86 )
25- نتیجه دروغ و صداقت
امام على عليه السلام:
يَبلُغُ الصّادِقَ بِصِدقِهِ ما يَبلُغُهُ الكاذِبَ بِاحتيالِهِ؛
راستگو، با راستگويى خود به همان مى رسد كه دروغگو با حيله گرى خود.
(غررالحكم، ج 6، ص 471، ح 11006)
26- ثمره دروغ
امام موسى كاظم عليه السلام :
اَداءُ الاَمانَةِ وَ الصِّدقُ يَجلِبانِ الرِّزقَ، وَالخيانَةُ وَ الكَذِبُ يَجلِبانِ الفَقرَ وَ النِّفاقَ؛
اداى امانت و راستگويى روزى را زياد مى كند و خيانت و دروغگويى باعث فقر و نفاق مى شود.
(بحارالأنوار، ج 78، ص 327)
27- دروغ بدتر از شراب
امام باقر عليه السلام:
اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ لِلشَّرِّ اَقفالاً وَ جَعَلَ مَفاتيحَ تِلكَ الاَقفالِ الشَّرابَ وَالكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ؛
به راستى كه خداوند عزوجل براى شر قفل هايى گذارد و كليد آن قفل ها را شراب قرار داد و دروغ از شراب بدتر است.
(كافى، ج 2، ص 338، ح 3)
28- سه دسته سخن
امام صادق عليه السلام:
اَلكَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدقٌ وَكِذبٌ وَ إِصلاحٌ بَينَ النّاسِ قالَ: قيلَ لَهُ: جُعِلتُ فِداكَ مَا الصلاحُ بَينَ النّاسِ؟ قالَ: تَسمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلاما يَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ، فَتَلقاهُ فَتَقولُ: سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فيكَ مِنَ الخَيرِ كَذا وَ كَذا، خِلافَ ما سَمِعتَ مِنهُ؛
سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح ميان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح ميان مردم چيست؟ فرمودند: از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن ديگرى را مى بينى و بر خلاف آنچه شنيده اى، به او مى گويى: از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مى گفت.
(كافى، ج2، ص 341، ح 16)
29- دروغ ساده
امام على عليه السلام:
لا تُحَدِّثِ النّاسَ بِكُلِّ ما سَمِعتَ بِهِ، فَكَفى بِذلِكَ كَذِبا؛
هر چه را شنيدى براى مردم بازگو مكن، كه همين براى دروغگويى (تو) كافى است.
(نهج البلاغه، از نامه 69)
30- همراهان دروغ
امام على عليه السلام:
اَمرانِ لا يَنفَكّانِ مِنَ الكَذِبِ: كَثرَةُ المَواعيدِ، وَ شِدَّةُ العتِذارِ؛
دو چيز از دروغ جدا نمى شود: بسيار وعده دادن و به شدت عذرخواهى نمودن.
(نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 287، ح 282)
31- نتایج دروغ در دنیا و آخرت
امام على عليه السلام:
اَلكَذِبُ فِى العاجِلَةِ عارٌ وَ فِى الآجِلَةِ عَذابُ النّارِ؛
دروغ در دنيا ننگ و عار است و در آخرت عذاب جهنم.
(غررالحكم، ج 2، ص 31، ح 1708)
32- دروغ و امانتداری؟
امام على عليه السلام:
لَيسَ لِكَذوبٍ اَمانَةٌ، وَ لا لِفُجورٍ صيانَةٌ؛
دروغگو امانتدار نيست و بدكار، نگهدارنده اسرار.
(غررالحكم، ج 5، ص 85 ، ح 7506)
33- دروغگو همه را دروغگو می بیند
پيامبر صلى الله عليه و آله:
اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَصديقا لِلنّاسِ اَصدَقُهُم حَديثا وَ اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَكذيبا اَكذَبُهُم حَديثا؛
هر كس راستگوتر است سخن مردم را بيشتر باور مى كند و هر كس دروغگوتر است مردم را بيشتر دروغگو مى داند.
(نهج الفصاحه، ح 591)
34- دروغ نشانه نفاق (1)
پيامبر صلى الله عليه و آله:
ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِن صامَ وَ صَلّى وَحَجَّ وَاعتَمَرَ وَقالَ «اِنّى مُسلِمٌ» مَن اِذا حَدَّثَ كَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذَا ائتُمِنَ خانَ؛
سه چيز است كه در هر كس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمره كند و بگويد من مسلمانم، كسى كه هنگام سخن گفتن دروغ بگويد و وقتى كه وعده دهد تخلف نمايد و چون امانت بگيرد، خيانت نمايد.
(نهج الفصاحه، ح 1280)
35- دروغ نشانه نفاق (2)
پيامبر صلى الله عليه و آله:
آیَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذا اؤتُمِنَ خانَ؛
نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید .
(صحیح مسلم، کتاب الایمان، ح 89)
36- پرهیز از دروغ زیباترین اخلاق
امام على عليه السلام:
تَحَرِّى الصِّدقِ وَ تَجَنُّبُ الكَذِبِ اَجمَلُ شيمَةٍ وَ اَفضَلُ اَدَبٍ؛
راستگو بودن و پرهيز نمودن از دروغ، زيباترين اخلاق و بهترين ادب است.
(كافى، ج 8 ، ص 150، ح 132)
37- کلید همه پلیدیها
امام عسكرى(سلام الله علیه):
جُعِلَتِ الخَبائِثُ في بَيتٍ وجُعِلَ مِفتاحُهُ الكِذبَ.
همه پليدى ها را در خانه اى نهادند و كليد آن، دروغ است.
ميزان الحكمة- ح 17410
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 5:00 PM - روز جمعه 18 مرداد 1392 |
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد
و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد،
روی تخته سیاه قیامت اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند
خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح
آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم
خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم
و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم
و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست
چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است
نظرات (5) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 10:35 AM - روز یک شنبه 29 اردیبهشت 1392 |
70 سال كافر است و ما به او روزى مى دهيم
حضرت ابراهيم (عليه السلام) مهمان نواز و مهمان دوست بود، روزى يك نفر مجوسى در مسير راه خود، به خانه ابراهيم آمد تا مهمان او شود. ابراهيم به او فرمود: اگر تو قبول اسلام كنى ((يعنى دين حنيف مرا بپذيرى)) تو را مى پذيرم وگرنه تو را مهمان نخواهم كرد، مجوسى از آنجا رفت.
خداوند به ابراهيم (عليه السلام) وحى كرد: اى ابراهيم تو به مجوسى گفتى اگر قبول اسلام نكنى حق ندارى مهمان من شوى، و از غذاى من بخورى، در حالى كه هفتاد سال است او كافر مى باشد و ما به او روزى و غذا مى دهيم، اگر تو يك شب به او غذا مى دادى چه مى شد؟
ابراهيم (عليه السلام) از كرده خود پشيمان شد و به دنبال مجوسى حركت كرد و پس از جستجو، او را يافت و با كمال احترام او را مهمان خود نمود.
مجوسى راز جريان را از ابراهيم پرسيد، ابراهيم (عليه السلام) موضوع وحى خدا را براى او بازگو كرد.
مجوسى گفت: آيا براستى خداوند به من اين گونه لطف مى نمايد؟ حال كه چنين است اسلام را به من عرضه كن تا آن را بپذيرم، او به اين ترتيب قبول اسلام كرد.
منبع :
قصص الله يا داستان هايى از خدا مؤلف: شهيد احمد ميرخلف زاده و قاسم ميرخلف زاده
نظرات (4) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 9:54 AM - روز چهارشنبه 30 اسفند 1391 |
امید بخش ترین آیه قرآن
حضرت على(علیه السلام )روزى رو به سوى مردم کرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه :"ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء"(خداوند هرگز شرک را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد)(1)
امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ، بعضى گفتند آیه"و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما" (هر کس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) (2)
امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست . بعضى دیگر گفتند آیه "قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم"(اى بندگان من که دراثر گناه،بر خویشتن زیاده روی کرده اید،ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقتخدا همه گناهان را مىآمرزد که او خود آمرزنده مهربان است)(3)
امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست ! بعضى دیگر گفتند آیه "و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله"(پرهیزکاران کسانى هستند که هنگامى که کار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى کنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه کسى است جز خدا که گناهان را بیامرزد) (4)
باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه کردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم . امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است: "واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکرى للذاکرین (نماز را در قبل و بعد از ظهر و بخشی از شب به پادار که خوبی ها بدی ها را نابود میکند . این تذکری است برای آنان که اهل تذکرند)(5)
و فرمود: اى على! آن خدایى که مرا به حق مبعوث کرده و بشیر و نذیرم قرار داده یکى از شما که برمىخیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مىریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مىشود از نمازش کنار نمىرود مگر آنکه از گناهانش چیزى نمىماند، و مانند روزى که متولد شده پاک مىشود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بکند نماز بعدى پاکش میکند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد
بعد فرمود: یا على جز این نیست که نمازهاى پنجگانه براى امت من حکم نهر جارى را دارد که در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع کسى که بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حکم را دارد.
منابع:
1:سوره نساء آیه 48
2:سوره نساء آیه 110
3:سوره زمرآیه53
4:سوره آل عمران آیه135
5: سوره هود آيه118
نظرات (8) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 9:38 AM - روز یک شنبه 22 بهمن 1391 |
هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر
آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت :نه
با تعجب پرسیدم
پس راز این مقام چیست؟
جواب داد
هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کردسر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان!
۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!
از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد
آنلحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم
منبع: کتاب آخرين گفتارها و به نقل از پايگاه خبري همت آنلاين
نظرات (3) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 6:23 AM - روز شنبه 21 بهمن 1391 |
داستان های عاشورا وداع حضرت زینب با امام حسین (ع)
امام حسين (ع ) بانوان را دلدارى داد و امر به صبر و فرمود: خداوند شما را از دست دشمنان نجات دهد و عاقبت امر شما را نيكو گرداند، و دشمنان شما را به انواع عذاب مبتلا خواهد كرد، و در عوض اين مصايبى كه به شما رسيده ، خداوند چندين برابر از مواهب خود را به شما عنايت مى فرمايد، به زبان چيزى نگوييد كه موجب كاهش مقام ارجمند شما گردد...
زينب گريه مى كرد، امام به او فرمود: آرام باش اى دختر مرتضى ، وقت گريه طولانى است .
همين كه خواست به عزم ميدان ، از خيمه بيرون آيد، زينب (س ) دامن امام را گرفت و صدا زد:
((مهلا يا اخى ، توقف حتى اتزود منك و اودعك وداع مفارق لا تلاقى بعده ))؛ برادرم ! آهسته باش ، توقف كن تا تو را سير ببينم و با تو وداع كنم ، آن وداع جدا كننده اى كه بعد از آن ديگر ملاقاتى با تو نخواهد بود.
بگذار تا بگيرم چون ابر نو بهاران
كز سنگ ناله خيزد، روز وداع ياران
فمهلا اخى قبل الممات هنيئة
لتبرد منى لوعة و غليل
يعنى : برادرم ! آهسته برو و قبل از مرگ ، اندكى با ما باش ، تا با ديدار تو، درون سوزان ، و سوز قلب پريشان و بى قرارم خنك گردد))(86)
اى جان ما جانان ما آهسته رو آهسته رو
مشكن دل سوزان ما آهسته رو آهسته رو
بر خواهر زارت نگر، بر طفل بيمارت نگر
آهسته رو، آهسته رو، آهسته رو
كرده وصيت مادرم تا من ببوسم حنجرت
آهسته رو، آهسته رو، آهسته رو
منابع:
86-معالى السبطين ، ج 2 ص 26
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 4:05 AM - روز جمعه 20 بهمن 1391 |
برخورد قاطع حضرت علی (ع) با معاویه
حضرت على (ع ) چون به خلافت رسيد مغيره بن شعبه به نزد آن حضرت رفت و گفت : معاويه و اين عامر و ساير عمال و امراء عثمان را به حال امارت خود بگذار تا بيعت آنها محقق و مسلم شود و مردم هم آرام شوند. آنگاه هر كسى را خواستى عزل كنى به آسانى عزل خواهى كرد. على (ع ) فرمود: من هرگز در دين خود دوروئى و مكر نمى كنم و پستى و دنائت را مايه خود قرار نمى دهم . مغيره گفت : اگر نصيب مرا تماما نمى پذيرى معاويه را به امارت خود باقى بگذار زيرا او جسور است و اهل شام و مطيع او مى باشند و تو هم در ابقاء او عذر و حجت دارى زيرا عمر بن خطاب او را امير شام كرده بود. على (ع ) فرمود: به به خدا هرگز من معاويه را ولو براى دو روز به امارت خود باقى نخواهم گذاشت .
نظرات (1) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 9:00 PM - روز سه شنبه 17 بهمن 1391 |
*** جديد ترين ارسال هاي انجمن استخدامي اتاق آبي *** *
==> در صورت تمايل در انجمن استخدامي
*اتاق آبي عضو شويد. <== |