خداوند متعال اسراف كنندگان را دوست ندارد.

- اصلاح الگوی مصرف از هدر رفت منابع پیشگیری می كند.

- اصلاح الگوی مصرف در ارتقای سطح كیفی كارها و زندگی مؤثر و مفید است.

- اصلاح الگوی مصرف بهره وری برنامه ها و فرآیندها را افزایش می دهد.

- اصلاح الگوی مصرف در كاهش وابستگی اقتصادی به دیگران مؤثر است.

- اصلاح الگوی مصرف یك وظیفه ی ملی است.

- آموزش مصرف درست به فرزندان از دوران كودكی بسیار ضروری است.

- اعمال پدر و مادر در مصرف درست از منابع در تربیت فرزندان مؤثر و مناسب است.

- كودكان درست مصرف كردن را از پدران و مادران خود می آموزند.

- مدارس نقش ممتازی در فرهنگ سازی درست مصرف كردن دارند.

- تدوین نكات و الگوهای درست مصرف كردن و تابلو نمودن آن در مدارس برای دانش آموزان مفید است.

- معلمان در فرهنگ سازی اصلاح الگوی مصرف در جامعه و مدارس نقش ممتازی دارند.

- فن آوری اطلاعات و ارتباطات تأثیر مضاف در تنظیم مصارف از منابع دارد.

- كاهش مصرف گرایی در ارتقای عزت ملی تأثیر مضاعف دارد.

- استفاده درست از منابع و امكانات وابستگی ها را به بیگانگان كاهش می دهد.

- استفاده درست از منابع در برقراری و توزیع عدالت اجتماعی, فرهنگی و اقتصادی مؤثر است.

- شك كردن در كار و برنامه جزو مباحث نظری اصلاح الگوی مصرف است.

- كار و برنامه را با شك كردن اصلاح و الگو قرار دهیم.

- فرهنگ سازی اصلاح الگوی مصرف جزو شاخص های اولویت دار است.

- رعایت نكات ایمنی در اصلاح الگوی مصرف اولویت دار است.

- حركت به سوی اصلاح الگوی مصرف فرمایش مقام معظم رهبری است.

- پیشگیری از هدر رفت منابع مالی و انسانی در اصلاح الگوی مصرف اولویت دار است.

- قرار گرفتن شایسته هر چیز یا كاری در جایگاه خاص خود, اصلاح الگوی مصرف است.

- چرایی در كار, فعالیت و برنامه, خود زیر بنای اصلاح الگوی مصرف است.

- اعتقاد و ایمان قلبی و عملی به اصلاح مصرف رمز موفقیت كامل است.

- خانه و خانواده بستر مناسب برای فرهنگ سازی اصلاح الگوی مصرف است.

- تولید علوم جدید و كارآمد ضامن بقاء و دوام فرآیند اصلاح الگوی مصرف است.

- دور ریختن و حذف امكانات از چرخه استفاده منطبق با فرآیند اصلاح الگوی مصرف نیست.

- با مصرف درست, آیندگان را از منابع موجود بهره مند سازیم.

- رمز موفقیت آیندگان در گرو فرهنگ سازی ما دارد.

- تفكر و خلاقیت در مصرف درست و استفاده بهینه از منابع جایگاه ویژه ای دارند.

- لحظه ها/ثانیه ها/دقیقه ها/ساعت ها و روزها جزو منابع ذیقیمت هستند.

- نكته ها, نقطه ها, خردها, ریزها, جزءها, كوچك ها و كم ها جزو منابع به شمار می روند.

 

- در اصلاح الگوی مصرف قطره ها تأثیر گذارند.

- نگاهها, حركت ها, نوشتن ها, گفتگوها, شنیدن ها, تصمیم ها, دستورها, خواندن ها و ... در اصلاح الگوی مصرف مؤثر و دخیلند.

- در اصلاح الگوی مصرف : درست بخوانیم, درست بنویسیم و درست به خاطر بسپاریم.

- در اصلاح الگوی مصرف : درست بشنویم, درست تفكر كنیم و درست تصمیم بگیریم.

- در اصلاح الگوی مصرف : تنظیم درست عواطف, احساسات ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : وظیفه ملی, قانونی و شرعی خویش را دریابیم.

- در اصلاح الگوی مصرف : مصرف درست كاغذ از جمله شاخص های ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : كوتاه گفتن, كوتاه نوشتن و كوتاه گفتگو كردن نقش خوبی دارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : شعار بدهیم و عمل نماییم.

- در اصلاح الگوی مصرف : تمسك به قانون ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : منطقی بودن سلیقه ها و روشها ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : فتح قله های افتخار ملاك است.

- در اصلاح الگوی مصرف : مهربانی نقش والایی دارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : كار جمعی و مشورتی مهم است.

- در اصلاح الگوی مصرف : وجود اتاق فكر نقش برجسته ای دارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : انبارش امكانات و اموال چندان مفهومی ندارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : تفكر تعیین كننده است.

- در اصلاح الگوی مصرف : نوشتن همراه با مطالعه ی پیشینه هاست.

- اصلاح الگوی مصرف : بنیان گذاری بناها و فرهنگ هاست.

- در اصلاح الگوی مصرف : خودشناسی مقام والایی دارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : خود ارزیابی ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : جوشش و خلاقیت ملاك است.

- در اصلاح الگوی مصرف : طبقه بندی امور و كارها ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : ساماندهی محیط كار و فرآیند كارها ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : كاربردی كردن امور ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : تك محوری مناسب نیست.

- در اصلاح الگوی مصرف : استفاده از تواناییهای دیگران شرط است.

- در اصلاح الگوی مصرف : رمز موفقیت, ایمان به كار و علاقه مندی در آن است.

- در اصلاح الگوی مصرف : خستگی و بی انگیزگی معنایی ندارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : درو كردن رتبه ها, ملاك است.

- در اصلاح الگوی مصرف : از خود و كار خود فاصله نگیریم و به كار خود بچسبیم.

- در اصلاح الگوی مصرف : خود را دریابیم و عمل كنیم.

- در اصلاح الگوی مصرف : فرصت ها و لحظه ها را غنیمت شماریم.

 

- در اصلاح الگوی مصرف : خانواده, محل و فرآیندهای انجام كار را دریابیم.

- در اصلاح الگوی مصرف : خوش فكر باشیم.

- در اصلاح الگوی مصرف : فرهنگ ساز باشیم.

- در اصلاح الگوی مصرف : خود و دیگران را تشویق و ترغیب كنیم.

- در اصلاح الگوی مصرف : از خود شروع كنیم.

- در اصلاح الگوی مصرف : به كار خود شك كنیم و آن را تكمیل و اصلاح نماییم.

- در اصلاح الگوی مصرف : چرایی در كارها جایگاه ویژه ای دارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : حال را بشناسیم برای آینده عمل كنیم.

- در اصلاح الگوی مصرف : گذشته را مطالعه كنیم برای آینده

- در اصلاح الگوی مصرف : خواندن تاریخ ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : یاد گرفتن ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : یا‌دآوری و پیگیری لازم است.

- در اصلاح الگوی مصرف : موعظه و پند تأثیرگذار است.

- در اصلاح الگوی مصرف : مدیریت منابع انسانی از اصول مهم به شمار می رود.

- در اصلاح الگوی مصرف : منابع انسانی جزو شاخص های اولی است.

- در اصلاح الگوی مصرف : شناخت از كار مهم است.

- در اصلاح الگوی مصرف : آب مایه ی حیات و حق همگانی است.

- در اصلاح الگوی مصرف : برق جزو ثروت ملی است.

- در اصلاح الگوی مصرف : انرژی جزو ثروت ملی است.

- در اصلاح الگوی مصرف : به انتظار نشستن مفهومی ندارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : رقابت و مشاركت هر دو لازم است.

- در اصلاح الگوی مصرف : با هم بودن شرط است.

- در اصلاح الگوی مصرف : گلوگاه در كار و امكانات نمره ندارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : مدیریت ها نقش كلیدی دارد.

- در اصلاح الگوی مصرف : ما می توانیم نقطه قوت ماست.

- در اصلاح الگوی مصرف : لحظه ها از افق زندگی می گذرد. (فرمایش گهربار حضرت علی (ع))

- در اصلاح الگوی مصرف : تولید علم جهت دار ملاك است.

- در اصلاح الگوی مصرف : پردازش به تكنولوژی نانو و بیو و نظایر آن ره گشا و ضروری است.

- در اصلاح الگوی مصرف : به امید فردا نشستن سراب است.

- در اصلاح الگوی مصرف : كار امروز را به فردا مگذار. (فرمایش گهربار حضرت علی(ع))

- در اصلاح الگوی مصرف : جوینده یابنده بود.

 

 

ادامه مطلب

 

چنان كه گفته شد صرفه جويي در زمان بحران معنا و مفهوم تازه اي پيدا مي كند. اگر جامعه اي دچار بحران در يك يا چند كالاي اقتصادي شد مي بايست همگان چنان تلاش كنند تا از آن برهند. در اين زمان است كه صرفه جويي گاه به معناي كم مصرف در حد اعتدال و ميانه است كه تنها نيازهاي اساسي و اصلي شخص و يا جامعه پاسخ داده شود.
در آيه 47 سوره يوسف خداوند به ضرورت صرفه جويي در زمان بحران هاي اقتصادي اشاره مي كند و در آيات 47 و 48 بر لزوم برنامه ريزي ازسوي دولت مردان براي مقابله و يا حل بحران هاي اقتصادي تأكيد مي ورزد.
اين آيات ضمن اشاره به مسئوليت هاي دولت نشان مي دهد كه عوامل طبيعي بوجودآورنده بحران نمي تواند توجيه گر رفتارهاي دولت باشد و دولت ها موظف هستند كه حتي براي شرايط فوق العاده چون خشكسالي برنامه ريزي كنند.
بنابراين بهره مندي از ابزارهاي پيش بيني اوضاع و آمادگي دايمي براي حالت هاي فوق العاده، از ضروريات و مسئوليت هاي دولت است كه در آيه مورداشاره قرار گرفته است.
لزوم جيره بندي از ارزا ق و كالاهاي اقتصادي در وضعيت كمبود و تنگناهاي اقتصادي از مطالبي است كه در آيات 60 سوره بقره و نيز 160 سوره اعراف بدان توجه داده شده است.
لزوم نظارت حكومت و دولت بر امور اقتصادي از توليد گرفته تا توزيع و مصرف آن ازجمله وظايف و مسئوليت هاي دولت است كه در آيه 47 و 55 سوره يوسف آمده است. مديريت توزيع و اصلاح در توليد و توزيع و مصرف به عنوان وظايف پيامبران و دولت هاي اسلامي امري است كه در آيات مختلف به ويژه 84 تا 86 سوره هود و آيات ديگر بدان اشاره شده است.

از همه اين مطالب و بسياري مطالب و آيات ديگر كه در حوصله اين نوشتار نيست مي توان دريافت كه وظيفه همگاني ايجاب مي كند تا در مصرف درست و بهينه كالاهاي اقتصادي تلاش كنيم و هريك از ما موظف است تا براساس چارچوب هاي مورد پذيرش اقتصادي عمل كند و در مصرف كالاي اقتصادي زياده روي و اسراف نكند.

 

 

ادامه مطلب

 

به هرحال صرفه جويي ارتباط تنگاتنگي با مسأله ماليت و مقدار توليد و توزيع دارد. هر چيزي كه ازنظر مالي ارزشمند و از نياز بشر به آن بيش تر باشد درباره نحوه و چگونگي مصرف آن نيز مسايل و مطالب بيش تري مطرح مي شود.
اقتصاددانان درباره نحوه مصرف به اين نكته توجه مي دهند كه مراد از صرفه جويي، كم مصرف كردن نيست؛ زيرا مي بايست در هر چيزي كه بخشي از نياز آدمي را برطرف مي سازد به مقدار موردنياز از آن استفاده كرد. بنابراين شخص مي بايست در حد نياز طبيعي خود از هر چيز اقتصادي استفاده كند. تنها مسأله اي كه اقتصاددانان آن را مطرح مي سازند اين است كه در زمان بحران هاي اقتصادي و كاهش توزيع و يا توليد چيزي، مي بايست به حد اقل بسنده كرد و درحد رفع حاجت و نياز ضروري از آن استفاده نمود تا فرصت بيش تري به ديگران داده شود.
در حقيقت در زمان بحران سخن از مصرف درحد ضرورت و رفع نياز است ولي اين بدان معنا نيست كه شخص آن چيز را كم مصرف كند. صرفه جويي در اين زمان به شكل ضرورت خود را تحميل مي كند و اگر در زمان هاي ديگر صرفه جويي به معناي مصرف درست و متناسب از كالاي اقتصادي است در زمان بحران اين نكته از جهات ديگر مورد تأكيد قرار مي گيرد تا شخص به حد ضرورت بسنده كرده و به قول معروف به مستحبات نپردازد.
به سخن ديگر صرفه جويي در همه حال و هر زماني چه بحران و چه غيربحران به معناي مصرف درست كالاي اقتصادي همانند آب و برق است ولي در زمان بحران تنها برآورد نيازها درحد ضرورت به معناي صرفه جويي است كه نوعي محدوديت را نيز سبب مي شود كه تحميلي از سوي بحران است.
بنابراين صرفه جويي ازنظر اقتصاددانان به معناي استفاده درست و مناسب از كالاي اقتصادي و بهره وري و آگاهي نسبت به نيازهاي واقعي است.
در اين جاست كه مسئله آگاهي و شناخت، خود را بر اقتصاد مصرف تحميل مي كند. در حوزه اقتصاد توليد مسئله اين است كه چگونه و چه چيزي را در چه مقدار و حجم توليد كنيم اصلي است كه هر توليدكننده اقتصادي بدان توجه دارد. در اقتصاد مصرف نيز شخص مي بايست به اين نكته توجه كند كه چه چيزي نياز واقعي است و تا چه مقدار مي تواند نياز واقعي او را برآورده كند و افزون بر آن امري بيرون از نياز واقعي او مي باشد؟ به عنوان نمونه مصرف 7 تا 15 ليوان آب براي سلامت مفيد و سازنده است. بنابراين 7 ليوان آب نياز واقعي او را تشكيل مي دهد كه شخص مي بايست آن را مصرف كند و كم تر از آن مي تواند به او زيان برساند. بر اين اساس مي توان برنامه ريزي در اقتصاد مصرف را اين گونه داشت كه در زمان بحران شخص به جاي بيش از 7 ليوان مي بايست در همان اندازه مصرف كرده و صرفه جويي نمايد. در اين صورت نوعي كم مصرفي را مي توان در مفهوم صرفه جويي در زمان بحران استنباط كرد ولي اين كم مصرفي زيانبار نيست بلكه كم مصرفي در راستاي بهينه سازي مصرف در زمان بحران است.
از اين رو آگاهي بخشي نسبت به كالاهاي مصرفي در حوزه اقتصاد مصرف ضروري و مناسب است. درباره مصرف كالاهايي همچون برق و ايجاد محيط مناسب از نظر روشنايي و يا گرمايي و يا سرمايي مي بايست آگاهي درستي به افراد داده شود تا در حوزه اقتصاد مصرف نيز همانند اقتصاد توليد بهينه سازي و بهره وري در دستور كار قرار گيرد.
قرآن و صرفه جويي
اصولا نگاه قرآن به مسئله اقتصادي نگاهي در راستاي بهره وري مناسب و درست از امكانات و وسايلي است كه خداوند در اختيار بشر به طور مستقيم و يا با توليد و كار قرار داده است. از اين رو از مردم مي خواهد كه هر چيزي را درست و به شكل مناسب آن مورد استفاده قرار داده و از اتراف و تبذير و عدم بهره مندي از آن خودداري ورزند.
به سخن ديگر در اسلام همواره سخن از اقتصاد است. اقتصاد كه از واژه قصد گرفته شده به معناي ميانه روي و اعتدال است. (مفردات راغب اصفهاني ذيل واژه قصد) از اين رو بنياد امور در حوزه توليد و توزيع و مصرف كالا در بينش و نگرش قرآني ميانه روي است. هرگونه رفتارهاي بيرون از اين چارچوب از نظر قرآن نه تنها نادرست و نابهنجار بلكه گناه و گاه جرم قانوني تلقي مي شود. همان گونه كه زياده روي و اتراف و اسراف و تبذير امري مردود و نادرست و گناه شمرده شده است همينطور عدم استفاده از نعمت هاي حلال خداوند و عدم بهره مندي از آن در راستاي آسايش و آرامش و كمال، امري مذموم و ناپسند دانسته شده و شخص مورد نكوهش و توبيخ قرار گرفته است كه چرا حلال خدا را بر خود حرام مي سازد و از آن ها بهره مند نمي شود؟
خداوند در آياتي چون آيه 141 سوره انعام از مردم مي خواهد كه از اسراف و تبذير دوري ورزيده و هزينه هاي خويش را در چارچوب اعتدالي قرار دهند. در آيه 31 سوره اعراف از مردم مي خواهد كه از نعمت هاي خداوند استفاده كرده و از آن بخورند و بياشامند ولي اسراف نكنند؛ زيرا اسراف امري ناپسند در نزد خداوند است و اهل اسراف را خداوند دوست نمي دارد.
ضرورت اعتدال در مصرف
آيه 141 سوره انعام به مسئله اعتدال در مصرف اشاره دارد كه همان معناي صرفه جويي و بهينه سازي مصرف در اقتصاد امروز جهان است. خداوند در اين آيه اعتدال در مصرف و دوري از اسراف و تبذير را اصلي مهم در هزينه كرد اموال اقتصادي برشمرده و در آيه 31 سوره اعراف و نيز 26 سوره اسراء و همچنين 67 سوره فرقان برآن تأكيد مي ورزد.
درحقيقت ازنظر اسلام و قرآن، اعتدال در مصرف و ميانه روي و صرفه جويي به معناي مصرف درست و متناسب، اصلي اساسي و از اصول نخستين اقتصاد اسلامي مي باشد كه مؤمنان براي دست يابي به كمال شخصي و جمعي و امت اسلامي براي رسيدن به جامعه نمونه و برتر مي بايست آن را در نظام اقتصادي خويش درنظر گيرند.
از آن جايي كه قرآن كتاب هدايت آدمي و جامعه بشري به سوي تعالي و كمال است، برنامه ها و نظام اقتصادي آن نيز در همين چارچوب مي باشد. از اين رو خداوند بر لزوم وسيله قرار گرفتن ابزارهاي اقتصادي براي تحصيل امر معنوي واخروي تأكيد مي كند (قصص آيه 77) و مي كوشد تا با جمع ميان دنيا و آخرت در حوزه اقتصادي مردم را به سوي كمال سوق دهد (بقره آيه 201 و نساء آيه 134 و آيات ديگر)
اگر از نظر اسلام، سلامت اقتصادي و پرهيز از فسادانگيزي در حوزه اقتصادي (اعراف آيه 85 و هود آيه 84 تا 86) و تصحيح روابط اقتصادي جامعه، هم پاي مسايل اعتقادي و عبادي در صدر برنامه هاي پيامبران قرار دارد (اعراف آيه 85 و هود آيات 84 تا 87 و شعراء آيات 177 تا 183 و ده ها آيه ديگر) اين امر نمي تواند جز با صرفه جويي و بهينه سازي مصرف همراه باشد؛ زيرا اقتصاد در هرحال بستري براي تكامل بشري است و به عنوان هدف ابزاري و يا مياني مطرح مي باشد كه مي بايست آدمي با بهترين شيوه مصرف و استفاده درست و مناسب، خود را در جايي قرار دهد كه بتواند رشد و كمال خويش را ادامه دهد. از اين رو همان اندازه كه اسراف و اتراف و تبذير زشت و ناپسند است استفاده نكردن درست از نعمت هاي خداوندي نيز به معناي ناديده گرفتن ابزارهاي كمالي است.
ازنظر قرآن، اقتصاد و ثروت مايه قوام جامعه است (نساء آيه 5) و امور ا قتصادي و معيشتي مردم داراي جايگاهي مهم در حد مسايل اعتقادي و عبادي (بقره آيه 3و 31و 43و 83و 177و 277) دارد و براين اساس مي بايست همگان از شخص و جامعه و دولت در مسير اقتصاد سازنده و مثبت حركت كنند تا فرصت هاي برابر براي همگان جهت دست يابي به همه ابزارهاي رشد و تكامل فراهم آيد. بنابراين هركسي كه با مصرف زياد و اتراف و تبذير و اسراف بخشي از ابزارهاي رشدي و كمالي را از ميان ببرد مي بايست پاسخ گوي خدا و جامعه انساني باشد.

 

ادامه مطلب

 

صرفه جويي به مفهوم مصرف چيزي به شكل درست و مناسب آن است. اين مساله براي ايجاد تعادل ميان درآمد و هزينه بسيار مهم و اساسي است و در حوزه اقتصاد خانواده نيز مي تواند تاثيرگذار و سرنوشت ساز باشد.

 با اين همه صرفه جويي علاوه بر اينكه در حوزه اقتصاد شخصي معنا و مفهوم مي يابد در حوزه اقتصاد عمومي نيز معنا دارد. امام خميني (ره) بر اين اساس است كه مصرف زياد و بيش از نياز در آب و برق را نه تنها نادرست و حرام مي داند بلكه آن را ضمان آور دانسته و شخص را نسبت به جامعه مديون مي شمارد.
قرآن نيز به اين مساله از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زيرا قرآن كتاب هدايت و راهنمايي آدمي به سوي كمال است و به مساله اقتصادي كه ارتباط تنگاتنگي با مساله آسايش و آرامش دارد، توجه داشته و براي اين كه انسان در مسير كمالي حركت كند به مساله اقتصاد و روش هاي مناسب و درست كسب درآمد و هزينه هاي آن نيز پرداخته است. بازخواني نگرش و تحليل قرآن مي تواند در اين زمينه براي دست يابي به شيوه هاي درست كمك كند. نوشتار حاضر تلاشي است تا اين مساله را از ديدگاه قرآن واكاوي نمايد.
مفهوم صرفه جويي
واژه عربي صرف كه به معناي تغيير و تحويل آمده است در علوم مختلف معاني و مفاهيم گوناگوني را بيان مي كند. به عنوان نمونه در علم صرف و نحو به معناي ساختن صيغه هاي مختلف از يك اصل مي باشد كه در ادبيات عربي معروف و مشهور است.
در علوم قرآني صرفه به معناي بازداشتن شخص از آوردن آيه و يا سوره اي است كه در مقام تحدي انجام مي گيرد. در اين كه اين نظريه درست و يا نادرست است سخني نيست بلكه تنها بيان اين كه صرفه به معناي بازداشتن شخص به شكل تكويني از آوردن سوره و يا آيه نيز به كار رفته است.
در علم اقتصاد چون سخن از توليد و توزيع و مصرف است واژه صرفه جويي به معناي مصرف درست و مناسب چيزي است كه در اختيار شخص قرار دارد و در ازاي آن كار و يا هزينه اي پرداخت شده است. بنابراين صرفه جويي در ارتباط با مصرف چيزي است كه داراي ماليت مي باشد و انسان در قبال آن كار و يا هزينه اي پرداخته و يا مي پردازد.
صرفه جويي، كم مصرف كردن نيست
عده اي صرفه جويي را به معناي كم مصرف كردن معنا كرده اند ولي به نظر مي رسد اين معنا نمي تواند اقتصادي باشد؛ زيرا هدف از توليد يك شي اقتصادي، مصرف آن است و مصرف چيزي زماني به وقوع مي پيوندد كه آدمي به آن نياز داشته باشد و با مصرف آن چيز نيازي از نيازهاي وي برآورده مي شود. بنابراين شخص لازم است تا در حد نياز و برآورد آن، چيزي را مصرف نمايد و كم مصرف كردن نمي تواند نياز وي را برآورده سازد، مگر آن كه در مساله نياز به نيازهاي اساسي و نيازهاي غير اساسي و يا نيازهاي لازم و غير لازم توجه داده شود. در اين صورت مي توان گفت كه مصرف چيزي مي بايست در حد برآورد نيازهاي اساسي و لازم باشد.
ولي مشكلي كه در اين جا خود را نشان مي دهد آن است كه همان گونه كه نيازهاي آدمي به دو دسته نيازهاي اساسي و لازم و غير اساسي و غير لازم دسته بندي مي شود و به شكلي اولويت خود را تحميل مي كند، در حوزه چيزهايي كه به عنوان مواد مصرفي مورد توجه قرار مي گيرد نيز اولويت بندي صادق است. به اين معنا كه هرچه نياز شخص و يا جامعه به چيزي اساسي و ضروري و لازم باشد آن چيز به شكل امري با ماليت بيش تر و اساسي تر مطرح مي شود. از اين رو ارزش نيازي انسان به چيز اقتصادي، آن چيز را ارزشمندتر مي سازد چنان كه كم اهميتي آن نيز آن را در درجه دوم اهميت قرار مي دهد.
البته اين امر به چيزهايي برمي گردد كه ارزش مالي داشته و براي توليد و تهيه آن نيازمند كار و پرداخت هزينه هستيم. بنابراين با آن كه هوا و اكسيژن براي آدمي داراي ارزش و اهميت بسيار و حياتي است ولي از آن جايي كه درحال حاضر براي آن هزينه اي پرداخته نمي شود و نياز به توليد آن نداريم و كاري براي آن انجام نمي دهيم چيزي بي ارزش بوده و از ماليت خارج مي شود و سخن از صرفه جويي در آن معنا و مفهومي ندارد؛ ولي اگر فرض كنيم كه در آينده براي توليد اكسيژن مصرفي انسان نيازمند توليد و يا كار براي آن باشيم مي بايست براي آن ماليت قرار داده و درباره شيوه هاي مصرف و استفاده آن سخن بگوييم.

 

 

ادامه مطلب

 

وقتي مي خواهي خريد كني وسوسه اي به جانت مي افتد كه گريز از آن به آساني امكان پذير نيست. اين حس مصرف انبوه نشانه آشكاري بر گرايش به مصرف گرايي در بين عده اي از افراد جامعه است.در اين وضعيت خريد تنها تابع مصرف نيست. يعني تنها به منظور رفع نياز هاي انسان صورت نمي گيرد. لذت بخش بودن خريد نيز خود به عنوان يك تنوع در زندگي روزمره پاسخگوي برخي ديگر از اميال ما مي شود . اينجاست كه فرد خريد را به عنوان يك سرگرمي يا تنوع وارد معادلات زندگي خود كرده و صرفاً به رفع نياز هاي اوليه خويش فكر نمي كند. سويه منفي اين تفكر آنجا آشكار مي شود كه نحوه استفاده درست از وسايل و نيازمندي ها از بين رفته و خريد انبوه بدون هيچ استفاده درستي جايگزين آن مي شود. اين خريد انبوه يا گرايش به آن تنها در رابطه ما با اشيا نمود پيدا نمي كند. كمي كه مي گذرد نحوه مصرف ما نيز به امري غير ارادي تبديل شده چارچوب پذيري خود را از دست مي دهد. ما مصرف مي كنيم نه از آن رو كه قرار است به نياز خاصي پاسخ بگوييم. مصرف مي كنيم چون راهي ديگر برايمان باقي نمانده است. شايد از اين روست كه مصرف درست يا ترويج اين ايده به امري دشوار تبديل مي شود. اين در حالي است كه استفاده از اين روش در زندگي روزمره قاعده اي فرهنگي است تا با استفاده از آن خود آگاهي خويش را در برابر اشياي اطراف حفظ كرده هم به صيانت نفس خود كمك كنيم و هم كمي آگاهانه تر با دنياي مصرف گراي خود برخورد كنيم.
    مصرف درست در ذهن يك عده از افراد به هيچ وجه جا نيفتاده است. آنجا كه قرار است مثلاً براي خريد يك چيز ساده مغازه اي را انتخاب كند ، با ورود به آن مكان حد و حدود مورد نياز را فراموش مي كند. او در آن مغازه خريد را آغاز مي كند. اين خريد مي تواند خريد ميوه باشد، خريد لباس باشد، خريد گوشت و خوراك و ديگر مايحتاج موردنياز باشد. فرقي نمي كند. خريد بيشتر در چنين مواقعي مي تواند نشانه آگاهانه اي باشد كه از سوي خريدار بر جاي نهاده مي شود، به اين معني كه او با اين انتخاب، ديگران را به هويتي ارجاع مي دهد كه تنها بر مبناي ثروت بيشتر پايه گذاري شده است.اين ثروت آنجا كه عيان مي شود هويت تازه فرد مرفه را مي سازد. اينجاست كه او هنگام ساده ترين خريد، دست و دلبازي خود را آگاهانه با خريد اقلامي بيش از نياز روزمره به رخ ديگران مي كشد.از زاويه ديگر هم مي توان به چنين موضوعي نگاه كرد، اين زاويه را مي توان تحت عنوان فرهنگي نام گذاري كرد و در آن بر نداشتن الگوي درست مصرف در جامعه تأكيد كرد.
    * الگوي گمشده مصرف
    هميشه نمي توان با استفاده از مفاهيمي طبقاتي به تحليل رابطه انسانها با خريد و مصرف ناشي از آن پرداخت. به نظر مي رسد اصرار ما به خريد بيشتر و نداشتن آگاهي كافي به چگونگي مصرف اين كالاها بيش از آن كه مفهومي طبقاتي و ناشي از رفاه بيشتر و در نتيجه چشم و هم چشمي متأثر از آن باشد، موضوعي است ناظر به شناخت ناكافي ما از الگوي مصرف. اين شناخت ناكافي را در محيط اطراف خودمان مي توانيم ببينيم. بخشي از اين نا آگاهي به بي توجهي ما به توصيه هاي پزشكي در هنگام مصرف برخي كالاها و بخشي ديگر نيز به ناتواني ما از درك رابطه بين صرفه جويي و مصرف باز مي گردد. فردي را به ياد بياوريد كه به توصيه هاي پزشك خود مبني بر استفاده متناوب و به اندازه دارو توجه نكرده از مبناي مورد علاقه خود تبعيت مي كند. مثلاً با خوردن شربت در يك يا دو وعده به خود اطمينان كاذب مي دهد كه با استفاده از اين روش به تسريع در درمان خود كمك مي كند. فرد ديگري را هم به ياد بياوريد كه هنگام مراجعه به ميوه فروشي سرگذر بدون توجه به ميزان مورد نياز مصرف خود كيسه ها را چند كيلو چند كيلو پر كرده و روانه منزل مي شود.نصف آن ميوه ها مصرف مي شود و نصف ديگر روانه سطل زباله شده تا ميوه تازه دوباره به خانه راه پيدا كند. اين وضعيت درباره گرايش به خريد كالاهاي بزرگ تر در زندگي عده اي رنگ ديگري به خود مي گيرد. گرايش عجيب و غريب عده اي بر تغيير مكرر دكوراسيون منزل، وسايل آن و خريد و فروش مكرر كالاها و وسايلي مثل اتومبيل چيزي جز اشتباه در الگوي مصرف نيست. علي ياسري كارشناس مسائل اقتصادي با تعريف الگوي مصرف به شرح و توضيح آن بر مبناي اصول توسعه پرداخته، مي گويد: «الگوي مصرف در ايران بايد متناسب با شرايط اقتصادي و ميزان توسعه كشور تغيير كند.» وي مي ا فزايد: « از جمله عوامل مؤثر در تعيين الگوي مصرف هر كشور، سطح درآمد مردم آن است. خانوارهاي پردرآمد عمدتاً گرايش به پس انداز و سرمايه گذاري دارند و كمتر مصرف مي كنند ولي در كشورهاي با درآمد پائين (مبتني بر معيارهاي جهاني)، مصرف در اين گونه كشورها بيشتر و سرمايه گذاري و پس انداز در آنها كمتر مي شود.» به اعتقاد وي مسائل فرهنگي نيز در گرايش مردم به مصرف كمتر و صرفه جويي مؤثر است. او در اين باره توضيح مي دهد: «برخي كشورهاي آسياي جنوب شرقي مانند ژاپن، كره جنوبي، مالزي و چين به لحاظ ويژگي هاي فرهنگي، مردم آن بسيار صرفه جو بوده و با عنايت به بالابودن نرخ پس انداز در آن كشورها، اقتصاد آنها نيز بر همين اساس شكل گرفته است. در كشورهاي پيشرفته ديگر هم كه يك جامعه كاملاً مصرفي هستند، پس انداز نسبتاً كم بوده و با عنايت به مصرف زياد مردم، كارخانه هاي آنها به توليد و اشتغالزايي بيشتر مي پردازند.در بين حالت هاي مذكور، ايجاد يك موازنه ظريف مي تواند مفيد فايده به حال كشوري مانند ايران باشد كه از نظر درآمدي در بين كشورهاي با درآمد متوسط تا كم درآمد (متوسط پائين) دسته بندي مي شود. » وي با بيان اين كه هر قدر درآمد كشوري پائين باشد گرايش به سمت مواد غذايي در آنها بيشتر مي شود، مي گويد: «در كشوري مانند ايران آن هم با ميزان درآمد مذكور، گرايش درآمد عمدتاً به سمت مواد غذايي است. البته هر قدر ديد مردم نسبت به آينده كشورشان مطمئن تر و با ثبات تر باشد به شكلي كه بتوانند آينده اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي كشور را با اطمينان پيش بيني كنند، الگوي مصرف مردم نيز منطقي تر خواهد شد. در غير اين صورت الگوي مصرف تحت تأثير بي ثباتي و بي اطميناني نسبت به آينده حالت غير منطقي پيدا مي كند.» وي از ديگر عوامل تأثيرگذار بر الگوي مصرف به تورم اشاره كرده و مي افزايد: «نرخ تورم در ايران به نسبت ساير كشورهاي جهان بالااست كه اين مسأله سبب مي شود تا مردم به سمت خريد برخي كالاها كه در قبال تورم حالت پوشش دهنده دارند (مانند طلا، دلار ) ترغيب شوند كه اين مسأله در خصوص درآمدهاي بالاتر به سمت خريد زمين و مسكن ارزان گرايش مي يابد. در چنين شرايطي با توجه به بالابودن نرخ تورم، امكان رونق امور دلالي و واسطه گري فراهم مي شود كه بدون هرگونه تلاشي افراد از سود ناشي از مابه التفاوت قيمت خريد و فروش بهره مي برند. باز در چنين شرايطي است كه الگوي مصرف تحت تأثير سوء همين تورم و دلال بازي هاي ناشي از آن قرار مي گيرد. با وجود عوامل و دلايل مذكور، امكان اصلاح اين الگو با موانع و مشكلات بسياري روبرو خواهد بود.»
    اگر چنين ديدگاهي را از منظر اقتصاد توسعه در رابطه با نداشتن الگوي منطقي در مصرف مبناي تحليل قرار دهيم، آنگاه بهتر مي توان به ترسيم چشم انداز كنوني حيات اجتماعي پرداخت و به به ارتباط آنها با نحوه مصرفشان پي برد. در اين چشم انداز خريدار بدون هيچ اطلاعي از ارتباط خريد هاي فراوان خود با توسعه كشور، افق آينده را بي ارتباط با نقش خود مي بيند. چندي پيش يكي از مديران وزارت بهداشت حين صحبت از وضعيت كمياب شدن چند قلم دارو در بازار به نكته اي اشاره كرد كه دقيقاً ناظر به تلقي نادرست ما از ارتباط ارگانيك مصرفمان با وضعيت مصرف انبوه و بي ضابطه در كشور است. آن نكته ساده اين بود: «برخي پزشكان دارو ها را به خاطر تأثيرات مشترك در مورد بيماري هاي متعدد به كار مي برند. اين استفاده متعدد باعث مي شود كه در يك دوره زماني آن دارو سريع تر از محاسبه پيش بيني شده تمام شود. اين وضعيت در مورد قرص هاي مسكن و مصرف انبوه آن در كشور نيز صدق مي كند. اينجاست كه در برخي موارد وقتي شخصي واقعاً به آن دارو نياز پيدا مي كند در بازار پيدا نمي شود .» اين وضع را مي توان در گروه هاي تخصصي ديگر نيز پي گرفت. الگوي مصرف سوخت در كشور، الگوي مصرف مواد غذايي، آب ، پوشاك و ديگر كالاهاي مورد نياز... در تمامي اين موارد مي توان آن رگه مشترك فرهنگي را به چشم ديد. اينجاست كه بايد كمي هم كه شده در رسانه ها به اين نكته توجه كرد و براي حل آن از كارشناسان كمك خواست.
    *تلاش آگاهانه
    تغيير الگوي مصرف در جامعه به هيچ وجه به معناي مصرف نكردن نيست. انسان به هر حال اين حق را دارد كه در رفاه و آسايش ناشي از آن به سر ببرد. تغيير الگوي مصرف به هيچ وجه به معناي تغيير الگوي رفاه در جامعه نيست. تلاش آگاهانه در جهت استفاده درست از امكاناتي است كه در زندگي به آنها نياز داريم.
    «محمد كريم زاده » كارشناس مسائل اجتماعي در اين باره مي گويد: « بخشي از اين امكانات، امكانات عمومي نامگذاري شده اند. در اينجا استفاده از الگوي مناسب براي استفاده از اين امكانات به دليل تأثيرات عمومي آن است. چه آنكه همه ما به يكسان حق استفاده از اين وسايل را داشته و هر گونه استفاده نا درست از اين وسايل از سوي ديگران به زير پا گذاشتن حق ديگري مي انجامد. اما در رابطه با امكانات خصوصي ديگر كه ما در زندگي خود داريم و بسته به شرايط اقتصادي خود از آن بهره مي بريم؛ من فكر نمي كنم استفاده درست هيچ ضربه اي به آن امكانات وارد كند. در هر حال در چنين وضعيتي استفاده درست تعبير به مصرف بهينه مي شود كه با استفاده از الگوي مناسب آن را در جامعه ترويج مي كنيم. براي اين كه درك بهتري از رابطه مصرف درست خود با فرهنگ ناشي از آن داشته باشيم مي توان به ميزان زباله سازي در يك جامعه اشاره كرد. چندي پيش در خبرها خواندم كه شهرداري با همكاري مراجع قضايي تصميم گرفته كساني را كه مثلاً هنگام رانندگي زباله در خيابان مي اندازند، جريمه كند. به نظر ميان اين رفتار يعني انداختن زباله در خيابان و سطح مصرف گرايي نادرست در يك جامعه ارتباط ارگانيك وجود دارد. آن رفتار اين رفتار را هم به وجود مي آورد. در آن رفتار امكانات به خاطر نياز آني شان مورد استفاده قرار مي گيرند، به همين علت رابطه اي بين آن نياز آني و نياز هاي بلند مدت احساس نمي شود. شهر در اينجا به وسيله مصرف آني تبديل مي شود. در نتيجه مصرف شهر به خاطر رفع نياز هاي آني،چندان به فكر مراقبت از آن نمي افتيم. زباله مان را در خيابان مي ريزيم و بين اين رفتار با آسيب رساندن به زندگي خود هيچ ارتباطي نمي بينيم.»

 

ادامه مطلب

 

سال ها از زماني که زکرياي رازي، دانشمند ايراني، بنيان علم داروسازي را با تلفيق دو علم شيمي و پزشکي، گذاشت مي گذرد، اما متأسفانه مصرف خودسرانه داروهاي با بنيان شيمي، روز به روز در جوامع مختلف خصوصاً کشورهاي جهان سوم، به خصوص ايران ابعاد وسيع تري به خود مي گيرد .

به گزارش سرويس بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه فارس، آن زمان شايد اين حکيم ايراني حتي گمان نمي کرد که روزي عوارض داروهايي که به شيوه بنيان گذاري شده او توليد مي شود، به خطري بزرگ براي جوامع بشري تبديل شود .

آنچه که امروز تحت عنوان داروهاي مختلف با هدف درمان بيماري ها در داروخانه ها وجود دارد، در واقع سمومي است که در شرايط خاص و به تشخيص طبيب اثرات مثبت آن بر جنبه‌هاي منفي پيشي گرفته و علي رغم بر جا گذاشتن تأثيراتي مخرب، مي تواند جان بيماري را نجات دهد .

اين موضوع يک موضوع عام بوده و تمام داروهايي که با پايه علم شيمي تهيه مي شوند را بدون استثنا شامل مي شود. به طوري که سالانه شاهد خارج شدن تعدادي از داروها از ليست نسخه هاي تجويزي پزشکان به دليل عوارض شديد و زيانبار آنها هستيم .

همه به ياد داريم که زماني آکسار (آسپرين ) يکي از مهم ترين مسکن هاي خوراکي و ديپرون از مهم ترين و کاربردي ترين مسکن هاي تزريقي بودند، اما اکنون کدام طبيب را سراغ داريد که در ده ساله اخير يکي از اين دو مسکن را براي تسکين درد تجويز کرده باشد يا تجويز کند. (مگر آسپرين تحت عنوان A.S.A با فرمول جديد و در شرايط خاص، آن هم نه به عنوان مسکن )

به گفته دكتر محمد هادي ايمانيه، رئيس دانشگاه علوم پزشکي شيراز، علم پزشکي هر 20 ماه يکبار حداقل دو برابر مي شود بنابراين پزشکان و داروسازان و همين طور فعالان بخش پيراپزشکي نيازمند دوره هاي بازآموزي مداوم هستند .

به گزارش ايسنا، اين تغييرات در سطح و حجم آموخته هاي پزشکي در بخش مهمي مشمول دنياي داروسازان شده و همه ساله شاهد تغييرات وسيعي در داروها هستيم .

ايمانيه با تأکيد بر اينکه اصلاح مصرف دارو يکي از مهمترين ارکان اصلاح الگوي مصرف در حوزه سلامت است، گفت: آموزش در خصوص مصرف درست دارو و جلوگيري از مصرف خودسرانه، بسيار مهم است .

وي از پزشکان خواست که توضيحات بيشتري در خصوص دارو به بيماران بدهند و وقت بيشتري را به آگاه سازي بيماران اختصاص دهند .

اين در حالي است که يک پزشک در ساعت‌هاي محدود تعداد زيادي بيمار را ويزيت مي کند، اين تعداد در بعضي موارد آن قدر زياد است که پزشک حتي نمي تواند معاينه کاملي از بيمار انجام دهد. به عنوان مثال يک متخصص مشهور پوست روزانه بين (فقط عصرها) 35 تا 50 بيمار را در مطب خود ويزيت مي کند، بيماراني که براي رفع جوش و آکنه و دُمل و ديگر بيماري هاي پوستي نيازمند مصرف طيف وسيعي از داروها با عوارض گسترده و عميق از گروه کرتون تا آنتي بيوتيک هاي بسيار قوي و ديگر داروهاي تخصصي هستند. داروهاي که بعضاً يکي از عوارض اوليه آنها عقيم شدن مصرف کننده است .

رييس دانشگاه علومپزشكي شيراز در اشاره به وجه ديگري از مسأله بسيار مهم و کثيرالوجه مصرف خودسرانه و بالا دارو، به موضوع توليد کنندگان پرداخت و تصريح کرد: شرکت ها و کارخانه هاي توليد دارو پس از ترويج الگوي مصرف منطقي، مي توانند منافع خود را از طريق توسعه صادرات و توسعه مناطق عرضه محصولات تأمين کنند. هرچند برداشت از اين وجه کلام اين است که برخي توليد کنندگان اگر از اصلاح الگوي مصرف ناراحت نباشند، به حتم خشنود هم نخواهند بود !

رئيس دانشگاه علوم پزشکي شيراز در ميان راهکار براي رفع اين معضل بر لزوم ترويج داروهاي با عوارض کمتر تأکيد و از پزشکان و داروسازان و فعالان اين بخش مي خواهد در اصلاح الگوي مصرف و تغيير رفتار بيماراني که از نسخ چندين دارويي خشنود مي شوند به طور جدي کمک کنند .

وي البته با اشاره به برگزاري جشنواره ملي کودک و مصرف منطقي دارو در شيراز گفت: توجه خانواده به خواسته هاي کودک و آموزش پذيري مناسب اين گروه يکي از علت هاي برگزاري اين جشنواره است .

ايمانيه همچنين گفت: ساخت و نمايش فيلم و تئاتر، انتشار كتاب، تنظيم گزارش و مقاله در روزنامه ها مي تواند بر فرهنگ عمومي و حتي نگرش فعالان حوزه بهداشت و درمان از جمله پزشكان تاثير گذار باشد به گونه اي كه به اصلاح فرهنگ زياده خواهي دارو منجر شود .

رييس دانشگاه علوم پزشكي شيراز رسانه ها را اصلي ترين نقطه اتكاي حوزه سلامت در فرهنگ سازي افكار عمومي ذكر و اظهار اميدواري كرد با همكاري مناسب دانشگاه و ساير بخشهاي مرتبط بتوان الگوي مصرف دارو را منطقي كرد .

دبير جشنواره كودك و مصرف منطقي دارو و معاون غذا و داروي دانشگاه علوم پزشكي شيراز نيز گفت: دارو علاوه بر اثرات شفابخش همواره با عوارضي نيز همراه است .

دكتر هاشم منتصري افزود : بر اساس تحقيقاتي كه در برخي كشورها انجام شده است عوارض ناشي از مصرف داروهايي كه در گذشته مصرف شده دليل بستري شدن 28 درصد از بيماران در بيمارستان است .

وي گفت: اين در حاليست كه استفاده از اقلام دارويي و همچنين تداخل دارويي در كشور ما بيشتر است .

منتصري ادامه داد: بر اساس بررسي هاي انجام شده آمار تجويز دارو توسط پزشكان استان فارس 21/3 قلم در هر نسخه است .

وي گفت: ميزان تداخل دارويي در نسخه هاي متخصصان استان فارس 5/1 در هر هزار نسخه و در استان فارس در نسخه هاي پزشكان عمومي به 2/3 در هر هزار نسخه مي رسد .

منتصري با يادآوري اينکه اين تداخل ها که از نوع درجه يك هستند به احتمال زياد منجر به بستري شدن بيمار مي شود، تاكيد كرد : دقت بيشتر براي جلوگيري از تداخل دارويي به ويژه براي كودكان ضروري است زيرا در صورت تجويز غيرمنطقي دارو و تداخل داروهاي مصرفي، كودك دچار عوارضي مي شود كه گاهي تا آخر عمر مي تواند ادامه داشته باشد .

وي گفت : آشنايي كودكان بامصرف منطقي دارو از جمله موارديست كه مي تواند دركاهش اين عوارض موثر باشد .

منتصري همچنين از تدوين برنامه استراتژيك سال هاي آينده در پايان جشنواره كودك و مصرف منطقي دارو خبر داد .

به گزارش ايسنا، مصرف خودسرانه دارو نه تنها فرد مصرف کننده را در معرض خطر مستقيم عوارض خطرناک داروي مصرف شده قرار مي دهد، بلکه به واسطه تداخل تأثيرات داروها، افرادي که مصرف کننده چند دارو هستند بايد منتظر تشديد عوارض نيز باشند .

از طرفي اثرات سمي برخي داروها از طرق مختلف ديگران را نيز تهديد مي کند. به عنوان مثال مادري که حامله است يا کودک شيرخوار دارد بايد بداند هر ماده اي که وارد بدنش شود، به صورت مستقيم از طريق خون و به واسطه شير يا بند ناف، کودک دل بند او را تهديد کرده و در معرض خطر قرار مي دهد .

بر اساس دستاوردهاي پزشکي داروهاي مختلف در شرايطي تأثيرات مختلفي بر يکديگر مي گذارند که اين امر به تداخل اثر دارويي معروف است، به اين معني که استفاده همزمان يا بلافاصله دو دارو اگر بدون نظر پزشک و به صورت خودسرانه استفاده شود، مي تواند اثرات افزايشي، کاهشي يا سمي ايجاد کند .

توجه به اين موضوع که هر بار پزشک يک دارو را براي بيمار تجويز مي کند، بر اساس مشاهده علائم و شواهد و بررسي نتايج آزمايش هاي بيمار است. بنابراين ممکن است دو بيمار با علائمي ظاهراً مشابه بعد از مراجعه به يک پزشک دو داروي متفاوت دريافت کنند .

بنابراين به خاطر داشته باشيم که داروهاي تجويز شده توسط پزشکان براي همان بيماري خاص بوده و بعد از آن نبايد با مشاهده علائم مشابه در شخص يا فرد ديگري، آن دارو تجويز و مصرف شود .

دلايل افزايش مصرف دارو

در بررسي علل افزايش تمايل به مصرف دارو، عوامل زيادي دخيل است و به صورت مستقيم يا غيرمستقيم روي از آنها مشاهده مي شود .

يکي از دلايل اصلي اين معضل دسترسي به پزشک است. توجه داشته باشيم که جامعه ايران هنوز در سطح استانداردها پزشک در اختيار ندارد و بسياري از مردم در نقاط دور افتاده از دسترسي به پزشک حتي در سطح پزشک عمومي هم محروم هستند .

مدل مورد استفاده در مسير مراجعه بيمار به پزشک دليل ديگريست که بر اين مسأله تأثيري غيرمستقيم داشته است. به اين معني که عليرغم تلاش هاي انجام شده، در کشور، همچنان سيستم ارجاع به خوبي رعايت نمي شود .

امروزه در کمتر کشور پيشرفته اي پزشک عمومي اقدام به راه انداي مطب مستقل کرده و بيماران را رأساً ويزيت مي کند. معمولاً پزشک عمومي در قاعده هرم مراجعه بيمار قرار داشته و بعد از بهورز و براساس برگه هاي ارجاع مشخص بيمار را معاينه و مشاهدات خود را ثبت کرده و پس از آن با توجه به تشخيص يا اقدام به درمان مي کند يا مريض را ارجاع مي دهد اما اين شيوه تنها در روستاها اجرا مي شود .

در کشور ما معمولاً افراد پس از ابتلا به يک بيماري، نوع آن مهم نيست، بر اساس سفارش ها و توصيه ها مستقيماً به پزشکان متخصص مراجعه مي کنند .

اگرچه روستائيان و هم وطناني که در نقاط دور دست زندگي مي کنند هم امروزه به دليل توسعه ارتباطات و تسهيل در مسافرت، ترجيح مي دهند در همان ابتدا به پزشک متخصص مراجعه کنند!!؟

توجه داشته باشيم که تشخيص بيماري به سادگي امکان پذير نيست، حتي يک سرما خوردگي بسيار ساده و اين بسيار ساده انگارانه است که فردي فکر کند مي تواند بيماري خود را تشخيص داده و بر اساس آن يک پزشک را انتخاب کرده و به وي مراجعه کند .

متأسفانه هم به اين موضوع کمک کرده و براي داشتن بيمار و در نتيجه درآمد بيشتر تمام بيماران مراجعه کننده را مي پذيرند. هر چند برخي از عزيزان متخصص و فوق تخصص به دليل تثبيت تعداد قابل توجهي بيمار و به طبع درآمد سرشار خود، توسط منشي ها به بيمار اعلام مي کنند که حتماً بايد نامه يک پزشک را در اولين مراجعه به همراه داشته باشند. اما اين خود شايد شيوه اي براي جلب بيشتر بيمار تلقي شود .

متأسفانه در کشور علي رغم اينکه برخي پزشکان با استفاده از امکانات دولتي به مدارج علمي بالا دست پيدا مي کنند، اما در حداقل ميزان ممکن هم، در اختيار مردم نيستند .

براي تربيت يک پزشک در دانشگاه هاي دولتي حداقل سالانه 5 ميليون تومان هزينه مي شود. اين ميزان در زمان طي دوره تخصص و فوق تخصص به چندين برابر افزايش پيدا مي کند .

اما آيا بازخورد يک پزشک فوق تخصص براي جامعه به ميزان همان سرانه اي که برايش هزينه شده، است؟ از ديگر علت هاي افزايش تمايل افراد به استفاده خودسرانه دارو، گراني ويزيت پزشکان و محدوديت بيمه هاي درماني است .

بر اساس آمارها و با ديد مثبت نيمي از کل افراد جامعه بيمه هستند و البته بر اساس نوع بيمه خدمات مختلفي را دريافت مي کنند . خدماتي که مي توان حداقل خدمات ممکن خواند. به طوري که مراجعه يک بيمار بيمه شده به يک پزشک متخصص حداقل بين 20 تا 30 هزار تومان براي فرد هزينه در بردارد؟ !

حال آنکه افراد براساس نوع بيمه اي که از آن استفاده مي کنند در استفاده از امکانات درماني محدوديت‌ها و ممنوعيت هاي نيز دارند و شرکت ها و موسسات بيمه گر با ترفند بيمه تکميلي آنچه را در همه کشورها به عنوان خدمات عادي ارائه مي کنند، با دريافت مبلغ هاي گزاف و اضافي، به بيمه شده وعده مي دهند .

نکته مهم اينکه نحوه محاسبه فرانشيز و سهم بيمه شده و بيمه گر، به شيوه ايست که هيچ يک از بيمه شدگان از آن سر در نمي آورند . به عنوان مثال سهم بيمه شده از ويزيت ده هزارتوماني يک پزشک شش تا هفت هزار تومان مي شود! در حالي که بايد سهم بيشتر را بيمه گر پرداخت کند نه بيمه شده .

اين موضوع به دارو و داروخانه نيز باز مي گردد و معمولا هزينه دارو در قالب فرمولي محاسبه و از بيمه شده اخذ مي شود که هيچ فردي جز داروخانه دار از آن سردر نمي آورد !

حال اگر يکي از اعضاي خانواده به سرماخوردگي که يک بيماري ساده و معمولي محسوب مي شود، دچار شده و به پزشک مراجعه کند، باقي مانده داروهاي خود، به علاوه داروهاي مشابه مانده در مخزن دارويي خانه! و بخشي که احتمالا بدون نسخه از داروخانه (با توجه به نسخه تجويزي قبلي) تهيه شده است را به ديگر عضو خانواده که او نيز به سرماخوردگي مبتلا شده، تجويز مي کنيم !!!

بنابراين افراد ترجيح مي دهد با مراجعه به داروخانه نسخه هاي قبلي خود را دريافت کرده و با حداقل هزينه به خود درماني مي پردازند .

سهولت دسترسي به دارو و بي توجهي يا کم توجهي داروخانه داران به ممنوعيت فروش بدون نسخه داروها نيز از ديگر عوامل اين معضل بزرگ به شمار مي رود .

متأسفانه امروزه نگاه به علم پزشکي در ابعاد مختلف طب، داروسازي يا تشخيص (پاراکلينيکي يا همان آزمايشگاهي)، نگاهي هزينه سرمايه اي است. به اين معنا که پزشکي، داروسازي، آزمايشگاه تشخيص طبي، راديولوژي، گفتار درماني، بينايي سنجي، فيزيوتراپي و تمام انشعابات علم فخيمه پزشکي و طب بيشتر يک تجارت پرسود تلقي مي شود .

پزشکان در جامعه ايران جزو اقشار پردرآمد و مرفه جامعه طبقه بندي مي شوند، اگرچه ميزان درآمد بسته به ميزان تحصيلات و تخصص، نوع آن، ميزان شهرت و... تفاوت داشته و نموار پُر فراز و نشيبي طي مي کند. اما اگر در زماني ابن سينا و زکرياي رازي براي خدمت بهتر و بيشتر به خلق خدا طب را فراگرفته و در توسعه کمي و کيفي آن کوشيدند و در حالي که خود در تنگدستي و عسرت به سر مي بردند بيماران را تا حد امکان رايگان درمان مي کردند و خود برسر بالين بيمار مي رفتند و... امروز نگاه تجاري( تجارتي پرسود) به پزشکي است که افراد را شيفته خود کرده و تا آنجا پيش مي رود که گروهي براي رسيدن به مدارج علمي بالاتر ده ها ميليون تومان هزينه تلقب! در آزمون ها مي کنند !!

براساس اين گزارش عضو كميته كشوري تجويز مصرف منطقي دارو نيز با بيان اين که كودكان و زنان خانه دار بيشترين تاثير را از آموزش هاي مصرف منطقي دارو دريافت كرده اند، گفت : آموزش‌هاي مردمي در اصلاح الگوي مصرف دارو نقش موثري دارد .

دكتر نوشين محمد حسيني افزود: كميته كشوري تجويز مصرف منطقي دارو از سال 85 آموزشهاي مردمي را در كشور آغاز كرده است .

وي گفت: اين كميته با همكاري دانشگاه علوم پزشكي قم تحقيقي را آغاز كرد كه بر اساس آن آموزش هاي متنوع در اين زمينه به گروههاي مختلف از جمله زائران ارائه شده است .

حسيني وجود مسافران زياد در شهر قم را از دلايل انتخاب اين شهر براي آموزش مردمي ذكرو اضافه کرد: گروه هاي مختلف آموزش داده شده پس از تكميل آموزش ها مورد بررسي قرار گرفتند كه بر اساس گزارش هاي بدست آمده زنان خانه دار و كودكان بيشترين تاثير را از اين آموزشها دريافت كرده بودند .

وي تصريح كرد : كودكان علاوه بر تاثير پذيري خود ، آموزشها را به خانواده نيز منتقل كرده بودند .

حسيني ايجاد ارتباط مستقيم از جمله قصه خواني ، جلسات مشاوره و آموزش ارتباطات بين افراد به پزشكان ، داروسازان يا كاركنان درماني و آموزش از طريق رسانه هاي ارتباط جمعي را از روشهاي آموزش به عموم مردم ذكر كرد و گفت : برنامه ريزي در اين زمينه ها مي تواند در آموزش هاي عمومي نقش بسزايي داشته باشد .

عضو كميته كشوري تجويز مصرف منطقي دارو تاكيد كرد: اين آموزش ها به اين منظور نيست كه دارو كم مصرف شود يا اصلا مصرف نگردد بلكه سعي در اين است كه دارو درست ، به اندازه و در زمان لازم و تا هنگام ضرورت مصرف شود .

به گزارش ايسنا، به نظر مي رسد پيش از آنکه مسوولان براي تغيير در رفتار متوجه مردم عادي و عموم جامعه باشند، ابتدا و بسيار جدي بايد به گروه پزشکان توجه کرده و بنيان هاي سست گذاشته شده را با برنامه ريزي دقيق برچينند و بنيان هاي جديد برپايه آنچه در جهان پيشرفته رايج است و با عدالت همخوان، پايه گذاري و دنبال کنند .

به حتم تغيير رفتار در گروه هاي خاص و بروز رفتارهاي درست در اين گروه ها( مانند پزشکان، استادان دانشگاه ها و شاغلان در حرفه هاي پيراپزشکي و مرتبط با درمان بيماران) خيلي بهتر و سريع تر منجر به تغيير در رفتارهاي به غلط نهادينه شده گروه هاي عام، مياني و فرو دست جامعه خواهد شد .

 

 

ادامه مطلب

 

هنگامي خداوند (نعمت هايش را) به شما بخشيد شما نيز (به نيازمندان) بخشش کنيد.
امام صادق(ع)
به امام صادق(ع)گفتم:«خداوند مي فرمايد: اسراف نکنيد، خداوند اسراف کاران را دوست ندارد. معني اين آيه چيست؟»
امام صادق(ع) گفت:«يکي از مردم مدينه مزرعه اي داشت. وقتي مزرعه اش بار مي داد، آن قدر از آن به مردم فقير مي داد که براي خود و خانواده اش چيزي نمي ماند. خداوند کار او را زياده روي و اسراف خواند.»
يکي از ياران امام صادق(ع)
روزي زني پسرش را نزد پيامبر (ص) فرستاد و به او گفت: «از پيامبر کمک بخواه. اگر گفت: نزد ما چيزي نيست بگو: جامه ات را به من بده.» پسر نزد پيامبر (ص) رفت، اما نزد پيامبر چيزي نبود. پسر گفت: «جامه ات را به من بده.» پيامبر پيراهنش را به او داد و خود جامه اي نداشت. خداوند فرمود: نه دستت را بر گردنت چفت کن (که به جيبت نرسد و نتواني بخشش کني) و نه کاملاً آن را باز نگه دار (که هرچه داري- حتي تنها جامه ات را ببخشي) پس سرزنش شوي و در کارت در بماني (بلکه راهي ميانه در پيش گير.)
دعاي چهارکس به اجابت نمي رسد. يکي از آن ها کسي است که دارايي دارد، آن را بيهوده (و بيش از مقداري که نياز دارد) مصرف مي کند و از بين مي برد. سپس دعا مي کند و مي گويد: «خدايا به من ببخش .» خداوند به او مي گويد: «مگر تو را به ميانه روي فرمان ندادم؟»
امام صادق(ع)
به امام صادق(ع)گفتم:«کم ترين حد اسراف کدام است؟»
فرمود:«از بين بردن جامه ي نو (با استفاده از آن به جاي لباس کار)، دور ريختن اضافه ي آب و دور انداختن هسته خرما.» (1)

پي نوشت ها:

*يکي ازياران امام صادق(ع)
1-با اضافه ي آب مي توان نهالي را در قلب باغچه نشاند و از دل هر هسته خرما نخلي بلند سر مي کشد.

منبع:ماهنامه فرهنگي کودکان ايران ،پوپک شماره 180

 

ادامه مطلب

 

بعد از جنگ جهاني دوم در ژاپن كمبود بنزين بيداد مي كرد . آقاي هوندا كه در ابتداي راهي بود كه امروز به كمپاني بزرگ هوندا در جهان تبديل شده است براي اتومبيل شخصي اش بنزين نداشت تا بتواند تردد كند . او در حالي كه زندگي را به سختي مي گذرانيد موتور كوچكي روي دو چرخه اش نصب كرد . دوستان او پس از ديدن آن از او خواستند چنين وسيله اي براي آنها بسازد .  رفته رفته تقاضا ها افزايش يافت تا جايي كه او به فكر تاسيس كارگاهي براي توليد اين وسيله ساده و كم مصرف افتاد . پس از چند سال تلاش اين وسيله ساده تبديل به موتور سيكلت كوچك و كم مصرفي شد كه به خاطر طراحي بديع و مصرف پاييني كه داشت از دست امپراطور ژاپن جايزه دريافت كرد . امروز بيش از صد هزار نفر در شركت هوندا در ژاپن و امريكا كار مي كنند . غير از انگيزه و ايمان به كار و پشتكار و برنامه مقدار كم و قيمت بالاي بنزين در آن مقطع نقش اصلي و محوري را در پيدايش اين كمپاني بزرگ ايفا نمود ..... به اين دليل و دهها دليل ديگر علمي است كه من و بسياري ديگر اعتقاد داريم اگر كاهش مصرف سوخت و ايجاد ساختار متناسب با آن هزار راه داشته باشد 999 تاي آن به ساز و كار جادويي قيمت بستگي دارد . با سوخت ارزان نمي شود توقع اصلاح ساختار و رفتار در مصرف سوخت و انرژي داشت .براي مصرف  بنزين ارزان تر از آب نمي شود انگيزه صرفه جويي ايجاد نمود . قدرت معجزه لازم است تا فرهنگ صحيح مصرف بهينه را در چنين شرايطي كه 90% هزينه سوخت را دولت يارانه مي دهد اشاعه داد . فراواني و ارزاني زمينه اسراف را پديد مي آورد . به تعاملي كه ما در مصرف با خاويار و نان داريم فكر بكنيد خواهيد ديد حرف بي حساب نمي زنم !!

 

 

ادامه مطلب

 

خبرگزاری ایرنا - کندی سرعت اینترنت نه تنها موجب هدرروی زمان و انرژی کاربران می شود، بلکه موجب کندی پاسخ به نیاز کاربر شده و به طور طبیعی منجر به افزایش مصرف برق می شود.

رابطه هدرروی مصرف برق و انرژی و سرعت کم اینترنت در سال اصلاح الگوی مصرف موضوعی است که از طرف کارشناسان فناوری اطلاعات مورد توجه قرار گرفته است.

اینترنت پرسرعت، اینترنتی با میانگین سرعت بیش از 512 کیلوبایت در ثانیه است و در اکثر نقاط جهان این سرعت درحد دو مگابایت بر ثانیه می باشد. بنابراین برای رسیدن به این سرعت ، باید پهنای باند از طرف شبکه زیرساخت افزایش یابد.

یک کارشناس فناوری اطلاعات ضمن بیان این مطلب که کمبود پهنای باند یکی از عوامل اصلی نارضایتی کاربران اینترنت در ایران است ،گفت: آمار کاربران اینترنت در ایران حدود 20 میلیون نفر است که حدود 10 تا 15 درصد آن یعنی 2 میلیون نفر در لحظه آنلاین هستند. بدین معنا که این 2 میلیون نفر باید از ظرفیت 1500 مگابایت در ثانیه کل کشور، استفاده کنند.

"آرش امیر فرزام" افزود: اگر ما عدد 1500 مگابایت در ثانیه را به جمعیت 2 میلیونی آنلاین کل کشور تقسیم کنیم به هر کدام از آنها کمتر از یک کیلوبایت در ثانیه سرعت و عرض باند می رسد.

وی افزود: با توجه به کمبود پهنای باند برای این تعداد کاربر وسرعت پایین استفاده از اینترنت ، مصرف برق افزایش چشم گیری پیدا می کند.

به گفته این کارشناس ، 99 درصد از کاربران اینترنت خانگی در ایران از خط تلفن بصورت دایال آپ برای استفاده از اینترنت استفاده می کنند و سرعت آنها هم از 3 تا 4 کیلوبایت در ثانیه بیشتر نمی شود.

امیر فرزام افزود: اگر میزان اتصال کاربران به اینترنت را روزانه چهار ساعت در نظر بگیریم ، میزان مصرف برق در 4 ساعت برای یک کامپیوتر معمولی (بدون احتساب هزینه برق مصرفی خطوط مرکز مخابراتی و آی اس پی در زمان استفاده) حدود 1 کیلو وات در روز و 30 کیلو وات در ماه است که رقم خیلی زیادی می باشد.

وی افزود: اگر سرعت اینترنت این کاربر فرضی به جای سه کیلو بایت، 50 کیلوبایت در ثانیه بود ، به جای چهار ساعت می توانست در عرض 20 دقیقه کار خود را انجام دهد و میزان مصرف برق نیز به یک دوازدهم کاهش یابد.

این کارشناس افزود: کاهش یک دوازدهم مصرف برق، توسط 20 میلیون کار بر اینترنت می تواند کمک چشم گیری به صرفه جویی در مصرف برق و اصلاح الگوی مصرف کند.

 

 

ادامه مطلب

 

*** مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای :
من می خواهم به مردم عزیزمان عرض بكنم كه امسال همه سعی كنند اسراف را كنار بگذارند . متاسفانه در زندگیهای ما اسراف وجود دارد. اسراف‚ یعنی تضییع نعمت الهی. یعنی نشناختن قدر نعمت الهی. البته بیشتر مخاطب ما در این سخن‚ افراد متمكنند. افرادی كه تهیدست یا متوسطند‚ به نظر می رسد كه اینها كمتر اسراف می كنند‚ اگر چه در بین اینها هم بعضا اسراف هست. كنار گذاشتن اسراف در چیزهایی كه به نظر كوچك می آید‚ مثل اسراف در مصرف بی رویه آب .
...
ما وظیفه داریم كه خود را بر طبق آنچه كه دین از ما خواسته است و عقل سلیم از ما می طلبد‚ آن طور تنظیم كنیم . اسراف در آب‚ اسراف در نان‚ اسراف در مواد غذایی‚ اسراف در وسایل زندگی‚ زیاده روی‚ زیاد خریدن‚ زیاد مصرف كردن‚ دور ریختن چیزهایی كه قابل استفاده است‚ اینها تضییع نعمت خداست .
...
در همه امور ما باید به صرفه جویی عادت بكنیم. صرفه جویی‚ یعنی آن چیزی را كه قابل استفاده است و می توانیم از آن استفاده كنیم‚ استفاده كنیم. نسبت به امكانات‚ با هوس رفتار نكنیم . دایما چیزهای ماندگار را نو كردن‚ چیزهای ضایع نشدنی را دور ریختن‚ روش درستی نیست . به نظر من باید مسئولان كشور‚ راه صرفه جویی و مقابله با اسراف را به مردم یاد بدهند‚ من به صورت كلی این را عرض می كنم. خود مسئولان دولتی هم باید اسراف نكنند . اسراف مسئولان دولتی‚ از اسراف مردم عادی مضرتر است‚ زیرا كه این اسراف در بیت المال است .( پیام نوروزی سال 1376 - تاریخ : 29/12/1375)

 


ادامه مطلب

 


صفحات وبلاگ
تعداد صفحات :49   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >