جنگ جهاني اول

علل و آغاز جنگ: علل جنگ اول جهاني عبارت بود از رقابت اطريش و روسيه در بالکان، اختلاف ميان فرانسه و آلمان از سال 1870 درباره ي آلزاس و لرن و رقابت اقتصادي و دريايي ميان آلمان و انگليس. حادثه اي که موجب بروز جنگ شده اين بود که آرشيد و ک فرانسوا فرد نياند، وليعهد اطريش و هنگري بدست پرنزيپ تبعه ي اطريش و متکلم بزبان سربستاني، در تاريخ 28 ژوئن 1914 در سرايوو به قتل رسيد. دولت اطريش مدعي بود که توطئه قتل در سربستان صورت گرفته و تقاضا کرد
چهارشنبه، 23 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ جهاني اول
جنگ جهاني اول
جنگ جهاني اول

تهيه کننده: هادي محمدي
منبع: راسخون

قرن بيستم
نخستين جنگ جهاني

علل و آغاز جنگ: علل جنگ اول جهاني عبارت بود از رقابت اطريش و روسيه در بالکان، اختلاف ميان فرانسه و آلمان از سال 1870 درباره ي آلزاس و لرن و رقابت اقتصادي و دريايي ميان آلمان و انگليس. حادثه اي که موجب بروز جنگ شده اين بود که آرشيد و ک فرانسوا فرد نياند، وليعهد اطريش و هنگري بدست پرنزيپ تبعه ي اطريش و متکلم بزبان سربستاني، در تاريخ 28 ژوئن 1914 در سرايوو به قتل رسيد. دولت اطريش مدعي بود که توطئه قتل در سربستان صورت گرفته و تقاضا کرد تحقيقاتي با شرکت نمايندگان اطريش، در اين باره انجام شود. دولت سربستان، انجام تحقيقات را پذيرفت، ولي با حضور نمايندگان خارجي در خاک خود مخالفت کرد. بنابراين دولت اطريش، با وجود ميانجيگري دولت هاي بزرگ، به سربستان اعلان جنگ داد. روسيه فرمان بسيج داد. آلمان که به حمايت از اطريش برخاسته بود، اتمام حجتي به روسيه فرستاد و سپس به آن دولت و هم چنين به دولت فرانسه اعلان جنگ داد؛ قواي آلمان به بلژيک حمله بردند و اين اقدام يعني تجاوز به کشور بيطرف، موجب مداخله انگليس، که در ترديد بسر ميبرد، گشت و به اين ترتيب جنگ به قسمت بزرگي از اروپا سرايت کرد.
جنگ در سال 1914: در اين تاريخ، صحنه هاي عمده جنگ در جبهه هاي غربي، شرقي، اطريش و سربستان قرار داشت. در جبهه غربي، آلماني ها، به سرعت حملات خود را ادامه داد. تقريباً تمام بلژيک را به تصرف در آوردند و مقاومت قواي انگليس و فرانسه را در سارلروا درهم شکسته وارد فرانسه شدند و به سوي پاريس شتافتند ولي فرانسويان بفرماندهي ژوفره آنها را در کنارمان شکست داده ( 6 تا 8 سپتامبر) به عقب نشيني وادارشان کردند. از اين تاريخ، جنگ صورت ديگري به خود گرفت: آلماني ها و سپس متحدين سنگرهائي حفر کردند و جبهه ثابتي به وجود آورده، پيشروي و حرکت قوا جاي خود را به بمباران ها و جنگهاي خونيني داد که جز پيشرفتهاي ناچيز نتيجه اي نداشت، آلماني ها در پاييز هم به حملاتي دست زدند (جنگ فلاندر) ليکن پيشرفتي نکردند و جبهه ي جنگ، از آلزاس تا درياي شمال، به صورت ثابتي در آمد. در جبهه شرقي، روسها عليه پروس شرقي و گاليسي به حمله پرداختند و پس از شکست اطريش ها لمبرگ را تصرف کردند؛ آلماني ها به کمک متحدين خود وارد لهستان شدند و شهر و رشورا در معرض حمله قرار دادند و با آنکه در نخستين حمله، شکست خوردند، به تعرض پرداختند، سود و زيان اين حملات هم مساوي بود. در سربستان، اطريش ها، چند بار سربها و قره طاغي ها جنگيدند و شهر بلگراد را که به تصرف در آورده بودند، از دست دادند.
در ماه نوامبر، ترکها به کمک آلمانها وارد جنگ شدند، جبهه جديدي در ارمنستان تشکيل يافت؛ در اين جبهه روسها پيشرفتهايي نائل آمدند و انگليسي ها قوائي به خليج فارس فرستادند. ناوگاني آلماني و اطريش، که از حيث تعداد کمتر بودند، در بنادر خود باقي ماندند، ولي چند ناوشکن آلمان، که در اقيانوس آرام حرکت مي کردند و در جنگ سواحل شيلي فاتح شده بودند. به وسيله ي انگليسي ها در اطراف جزاير فالکند نابود شدند. در آفريقا، انگليسي ها و فرانسوي ها، توگو را گرفتند. در آسيا، ژاپن به آلمان اعلام جنگ داد، و کيائو چئو و تمام جزاير آلماني اقيانوسيه را به تصرف در آورد. جنگ در سال 1915:
با ناکامي آلماني ها در حمله ي ناگهاني خود، جنگي طولاني و مصيبت بار در پيش بود. فتح با کسي بود که ازلحاظ افراد مواد و مصالح جنگي و منابع اقتصادي برتر از حريف باشد. هم چنين فعاليتهاي ديپلماتيک و گسترش دامنه ي جنگ نيز لازم و ضروري به نظر مي رسيد. در جبهه ي غربي، با آنکه آلماني ها گازهاي خفه کننده ي به کار مي بردند، در تمام طول سال، جنگهاي شديدي درگير بود و تغيير قابل ملاحظه اي در اوضاع پيش نمي آمد. بر عکس، در جبهه ي شرقي فعاليتهاي بزرگي صورت مي گرفت. ابتدا روسها به پيشرفتهائي نائل آمدند و شهر پرزميسل(1) را پس از محاصره اي طولاني گرفته به پيشروي در کوههاي کارپات شروع کردند، ولي در ماه مه، آلماني ها به حمله وسيعي دست زدند و به اطريش ها، براي تصرف مجدد گاليسي کمک رساندند و سراسر لهستان را گرفته وارد ليتواني و روسيه سفيد شدند. در شبه جزيزه ي بالکان، بلغارستان وارد جنگ شد، و به سربها، که کشورشان از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، حمله برد. دسته هائي از قواي فرانسه و انگليس براي کمک به سربها در سالونيک به تلاش افتادند، منتهي مشکلات عظيمي در کار بود، چون سربستان کاملاً به تصرف آلماني ها، اطريش ها و بلغارها در آمده بود. اردوي ديگري از نيروهاي فرانسه و انگليس، به طرف تنگه داردانل، در شبه جزيره ي گالي پولي، حرکت کرد. در ارمنستان، روسها با ترکان مشغول جنگ بودند و در همين موقع انگليسي ها در عراق پيش مي رفتند. مهمترين حادثه ي سال، بروز نفاق و اختلاف در اتحاد سه گانه و ورود ايتاليا به جنگ، عليه اطريش بود؛ ايتاليائيها در حوالي رودخانه ايزونزوودر نواحي مرتفع کارسو (2) به حمله و تعرض پرداختند. در دريا، آلماني ها، به وسيله زير دريايي هاي، به حملاتي دست زدند و کشتي هاي متعدد منجمله، کشتي لوزيتانيا را غرق کردند و اين اقدام موجب اعتراض آمريکا شد: آلماني ها گمان مي کردند که با اين اقدامات محاصره ي دريائي متفقين را درهم خواهند شکست. در آفريقا، انگليسي ها، آفريقاي جنوب غربي آلمان را متصرف شدند.
جنگ در سال 1916: براي پايان دادن بجنگ، ستاد کشورهاي مختلف، طرح هائي تهيه مي کردند. در جبهه ي غربي، در فوريه، آلماني ها، به حمله ي شديدي عليه وردن پرداختند که تا پائيز طول کشيد و صدمات و خسارات زيادي به بار آورد. استحکامات و قلاع متعددي به تصرف آلماني ها در آمد، منتهي در جبهه ي رودخانه ي سم به تعرض پرداختند ولي از اين کار نتيجه ي رضايت بخش نگرفتند.
در جبهه ي شرقي، آلماني ها پيشرفتي نکردند و روسها بفرماندهي بروسيلوف به تعرض مشغول شدند و پس از پيشروي درووليني، بوکووين و گالسيي شرقي را گرفته به کوههاي کارپات رسيدند. در جبهه ي ايتاليا، در تمام سال، جنگهاي شديدي در کوههاي ترانتن و درناحيه ي کارسو جريان داشت. در اين حدود فتوحاتي نصيب ايتاليائي ها شد. در بالکان، اطريش ها، قره طاغ (مونته نگرو) را گرفتند. پادشاه يونان، کنستانتن، به جانبداري از آلماني ها برخاست و اين امر موجب ملاحظه متفقين و بروز اختلاف ميان مردم شد: يونانيان طرفدار متحدين، به رهبري و نيز لوس، حکومتي جداگانه که مطيع انگليس و فرانسه بوده تشکيل دادند؛ اين عده به تدريج در مقدونيه پيش مي رفتند و درهمين موقع ايتاليائي ها قوائي در آلباني پياده کردند، دولت روماني به نفع متفقين وارد جنگ شد و ترانسيلواني را گرفت، ولي چيزي نگذشت که نيروهاي اطريش و آلماني آنها را از ترانسيلواني به عقب رانده وارد والاش شدند. در آسيا، روسها از روم را گرفتند، ولي يکدسته از قواي انگليس که در کوت العماره به محاصره ترکان افتاده بود، تسليم شد. ترک ها در اردوکش به کانال سوئز شکست خوردند. در آفريقا، کامرون، به تصرف انگليسي ها و فرانسوي ها در آمد. در دريا، آلماني ها جنگ بوسيله ي زيردريايي را ادامه داده، توفيق هايي کسب کردند، اما نيروي دريائي آنها، در برابر حملات انگليسي ها، در حوالي ژوتلند مجبور بفرار شد. نيروي دو طرف، مساوي به نظر مي رسيد.جنگ صورت دائم به خود گرفته بود. پيش بيني پايان خصومت ها امکان نداشت، ملت ها اظهار خستگي مي کردند و تلفات و زيانهاي سنگيني و محروميت ها مزيد بر علت بود. دولت آلمان براي صلح پيشنهادهائي کرد ليکن شرايط او مورد قبول قرار نگرفت، ميانجيگري، رئيس جمهوري آمريکا نيز فايده اي ندارد چون هر دو طرف مي کوشيدند تا ادعاي خود را به کرسي بنشانند.
جنگ در سال 1917: در جبهه ي غربي، ابتکار عمليات در دست متفقين بود و در حملاتي که در بهار، در حوالي رودخانه هاي ان وسم و درپاييز، در بلژيک انجام دادند، پيشرفت مختصري کردند و حمله ي متقابل آلماني ها با وجود آنکه شديد بود نتيجه ي مهمي نداشت. در جبهه ي شرقي، روسها ابتدا به پيروزيهائي رسيدند ليکن در ماه مارس انقلاب روسيه شروع شد. از مدتها پيش دامنه ي اختلاف، ميان حکومت ارتجاعي که مخالف هرگونه اصلاحي بود، و ملت که به وسيله ي سوسياليست ها تحريک مي شد، بالا گرفت. در پطروگراد، انقلاب فاتح شد و نيکلاي دوم استعفا کرد. حکومت سلطنتي از بين رفت و حکومت جمهوري به رهبري موقت پرنس لووف، که به متحدين خود وعده ي ادامه ي جنگ مي داد، روي کار آمد. آتش انقلاب، از نو زبانه کشيد و تغيير حکومت را ايجاب کرد، لووف زمان اختيارات را به کرنسکي ، يکي از سوسياليست هاي ميانه رو، که با مخالفت شديد سوسياليست ها ي افراطي (بلشويک ها) روبه رو شد، سپرد. بلشويک ها در همه جا شورش هائي ايجاد کرده، تحت رهبري لنين و تروتسکي،قدرت حکومت را به دست گرفتند و به زودي با آلمان به مذاکره پرداخته پيمان متارکه ي جنگ را امضاء کردند.
اين حوادث براي متفقين بسيار ناگوار بود؛ خوشبختانه، به جاي روسها که از معرکه بيرون رفته بودند، آمريکايي ها وارد جنگ شدند. چون آلماني ها جنگ زيردرياي را به شدت ادامه مي دادند و با وجود اعتراض آمريکا، به کشتي هاي بازرگاني آن دولت حمله برده آنها را غرق مي کردند و دولت آمريکا ناچار در آوريل اعلان جنگ داد. دولت آلمان براي پيروزي دست به حملاتي زد. ايتاليائي ها در کاپورتو شکست خورده به حوالي رودخانه پياو عقب نشستند و ونسي به محاصره ي متفقين در آمد. نيروهاي روماني نيز، که از کمک روسها محروم شده بودند، شکست خوردند و محبور به تقاضاي متارکه ي جنگ شدند. در يونان، کنستانتين هنوز در حفظ روابط دوستي با آلمان مي کوشيد، ولي متفقين تقاضاي استعفا و بر کناري او را کردند و از اين تاريخ يونان کاملاً در صف متفقين قرار گرفت. انگليسي ها، در عراق، به ترک ها حمله برده، بغداد را متصرف شدند و در فلسطين نيز، اورشليم را گرفتند و با کمک پرتقالي ها که وارد جنگ شده بودن فتح آفريقاي شرقي آلمان به پايان رساندند. به اين ترتيب، آلمان، مستعمرات خود را از دست داد، اما در اروپا وضع نامعلوم بود؛ آلمان و اطريش، در نتيجه ي کناره گيري روسيه از جنگ، از لحاظ نظامي برتري داشتند و نتيجه ي مداخله آمريکائي ها هنوز محسوس نبود.
جنگ در سال 1918: روسيه که مورد هجوم آلماني ها قرار گرفته بود وهمچنين بر اثر اغتشاشات داخلي، وضعي آشفته و پريشان داشت، حاضر به مصالحه شده با مضاي عهدنامه به دست ليتوفسک رضا داد و از لهستان و کشورهاي بالتيک وفنلاند چشم پوشيد. در همين موقع بسياري از جمهوري هاي آمريکا به نفع متفقين وارد جنگ شدند. در شبه جزيره بالکان، دولت روماني هم که شکست خورده بود عهد نامه ي صلح را امضاء کرد، ليکن متفقين در مقدونيه بتعرض پرداخته، بلغارستان را، در 29 سپتامبر، به تقاضاي متارکه جنگ واداشتند، سپس آلباني و سربستان را گرفته، به تعقيب اطريش ها و آلماني ها، که در حال عقب نشيني بودند، مشغول بودند، در آسيا، انگليسي ها در سوريه به پيشروي ادامه دادند و خود را به شهر حلب رسانيدند. ترک ها در سي و يکم اکتبر پيمان متارکه ي جنگ را امضاء کردند.
در جبهه ي ايتاليا، اطريش ها در بهار به حمله پرداختند و سپس عمليات بکندي پيش رفت. اطريش به علت نارضائي اسلاوها، دچار آشوب هائي در داخل شد. در پاييز، ايتالياي ها مشغول هجوم شدند و پس از پيروزي در ويتوريوونتو مجدداً تمام و نسي را اشغال کردند و به اطريش هم در سوم نوامبر از جنگ دست کشيد، جبهه ي غربي ميدان اصلي جنگ بود. متفقين فرماندهي تمام قواي خود را به فوش سپردند. آلماني ها با حملات خود در صدد نفوذ به خطوط دشمن در کنار شم، در فلاندر، در کرانه هاي ان و مارن برآمدند. پيشروي آنها تا ماه ژويه ادامه يافت و سپس متفقين به هجوم و تعرض مشغول شدند و با کمک قواي آمريکائي و تجهيزات قابل ملاحظه اي که داشتند (ارابه هاي جنگي)، مقاومت آلماني ها را در هم شکسته، مهاجمان را از، فرانسه بيرون راندند و وارد بلژيک شدند؛ گيوم دوم و تمام امراي ايالات آلماني هااز مقام خود کناره گرفتند و دولت آلمان عهدنامه ي متارکه ي جنگ را در يازدهم نوامبر امضاء کرد. صلح ورساي: در آلمان حکومت جمهوري روي کار آمد و کشور اطريش و هنگري تجزيه شد؛ شارل امپراطور اطريش استعفا کرد، چک کروآت ها، مردم ترانسيلواني و لهستاني ها سر به شورش برداشتند. بي نظمي و هرج و مرج در اروپاي مرکزي و شرقي به حد کمال رسيد. در خلال اين احوال، نمايندگان تمام کشورهاي متفق، براي شرکت در کنفرانس صلح ورساي جمع آمدند، منتهي رهبري جلسات بيشتر با کلما نسو، ويلسون، للويد جرج واولاند و نمايده گان فرانسه، آمريکا و انگليس و ايتاليا بود. آلماني ها با آنکه ناراضي و متعرض بودند، پيمان صلح را در 28 ژوئن 1919 امضاء کردند. در اين پيمان استرداد آلزاس و لرن، و شهرستانهاي لهستاني، مراجعه با آراء عمومي در سيلزي عليا، در شلسويگ و سار براي تعيين سرنوشت اين نواحي، صرف نظر کردن آلمان از دانتزيگ و مستعمرات خود، تقليل نيروي دريايي و قواي نظامي آلمان، پرداخت غرامت جنگ و اشغال ساحل چپ رن به وسيله ي سربازان متفقين، پيش بيني شده بود.
در معاهدات صلح سن ژرمن و تريانون، انهدام امپراتوري اطريش و هنگري، برقراري حکومت جمهوري در اطريش، هنگري و چکوسلواکي، واگذاري اراضي وسيعي به ايتاليا (تربيت و ترانتن) به سربستان (کرواس، بسني)، به روماني (ترانسيلواني، بوکووين) و لهستان (گاليسي) صورت عمل به خود گرفت. به موجب معاهده ي نويي، حدود بلغارستان به مرزهاي خود در 1913 رسيد و به موجب عهد نامه ي سور، دولت ترکيه از عربستان، شام، عراق، ازمير، و تراس چشم پوشيد. به اين ترتيب، بزرگترين جنگي که دنيا به خاطر داشت، با درهم شکستن امپرياليسم آلمان و با پيروزي دموکراسي هاي آزادي خواه پايان پذيرفت، ليکن اوضاع هم چنان در هم پيچيده و مورد رضايت عموم بود و همه از شروع برخوردها و تصادمات ناگوار جديد مي ترسيدند.

پی‏نوشتها:

1- Przemysl در ناحيه گاليسي در لهستان
2- karso يا Karst نواحي مرتفع ميان کارنيول وايستري





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.