مختصر زندگی نامه شیخ مرتضی انصاری

در آسمان علم و ادب ایران اسلامی، هماره چهره‌‏های پرفروغ و فرزانگان روشن ضمیر، همچون ستاره‏های درخشان، جلوه بخش این مرز و بوم بوده‌‏اند. هر کدام از این بزرگان، در برهه‏‌ای از زمان، نورافشانی کرده‌‏اند
يکشنبه، 28 آذر 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
مختصر زندگی نامه شیخ مرتضی انصاری
 روشنایی برخی از این بزرگان تاکنون از فراسوی زمان فروغ بخش این آسمان بوده است. شیخ مرتضی انصاری رحمه ‏الله یکی از این بزرگان است که در اوان جوانی به عنوان نابغه‌‏ای در علم فقاهت، معرفی گردید.
 

ولادت شیخ انصاری

شیخ مرتضی انصاری رحمه ‏الله در هجدهم ذی ‏الحجه سال 1214 ه. ق، در روز عید سعید غدیر، در شهر دزفول و در خانواده‏ای از اهل فضل و ادب تولد یافت. گفته می‏شود که پیش از تولد وی، مادرش شبی حضرت امام صادق علیه‏ السلام را به خواب دید و آن حضرت قرآنی طلاکاری شده به ایشان عطا فرمود. مُعَبِران خوابش را به فرزندی صالح و بلندمرتبه تعبیر نمودند و چنین شد که جهان اسلام، مفتخر به وجود این شخصیت گردید.

پدرش، شیخ ‏محمدامین از علما و مروّجین دین مبین اسلام و مادرش دختر شیخ یعقوب، فرزند شیخ احمدبن شیخ شمس ‏الدین انصاری بود. و شیخ مرتضی بزرگترین فرزند آنان بود.
 

محل زندگی شیخ انصاری

خاندان شیخ انصاری رحمه ‏الله از خاندان‏ های قدیمی و معتبر دزفول به شمار می‏آمدند. این خاندان در محله ‏ای که به نام «مشایخ انصار» معروف است، سکونت داشتند که مردم دزفول، در زبان محلی، به آن «محلّه شیخون» می‏ گویند. شیخ مرتضی نخستین شخصیت علمی و معروف این خاندان است که سالیان دراز در رأس مذهب شیعه قرار گرفته و مرجع علمی و فتوایی آن بوده است. شیخ در این محله مشهور و خوشنام و در خانه اجدادی خویش به دنیا آمد.
 

پدر شیخ انصاری

خاندان شیخ مرتضی، خاندانی از اهل علم و فرهنگ بوده و همه اهل قبیله وی عالمان دین بودند. پدرش شیخ محمدامین نیز از علمای این خاندان و از مروجّان دین به شمار می‏ آمد. شیخ محمدامین علاقه بسیاری به شیخ مرتضی داشت.او در سال 1232 ه. ق، هنگام تشرف به عتبات عالیات، شیخ را که در آن زمان، جوانی هجده ساله بود، با خود همراه کرد. این سفر موجب شد که شیخ مرتضی به محضر علمای بزرگ رسیده و در حوزه کربلا مشغول تحصیل شود. شیخ محمدامین، در سال 1248 ه. ق، به مرض طاعون، در خارج از شهر دزفول، دنیای فانی را وداع گفت و در نزدیکی «بابا یوسف» که قسمتی از آن فعلاً مدفن و مقبره این خاندان است، به خاک سپرده شد.
 

مادر شیخ انصاری

مادر شیخ از زنان پرهیزکار عصر خود به شمار می ‏آمد. در شأن او همین بس که گوهری را در صدف دامان خویش پروراند که از نام‏آوران جهان اسلام شد. او زنی باتقوا بود و نوافل شب را تا هنگام مرگ ترک نکرد. شیخ علاقه فراوانی به مادر داشت و او را بسیار احترام می‏ نمود. از جمله عادات شیخ این بود که مقدمات تهجد مادر را خود فراهم می‏ نمود. حتی آب وضویش را در مواقع احتیاج گرم می‏ کرد و چون در اواخر عمر نابینا شده بود، او را بر مصلایش قرار می‏ داد؛ سپس خود مشغول عبادت می‏ شد. مادر شیخ در سال 1279 ه. ق، در نجف اشرف، از دنیا رفت. شیخ در مرگ او غمناک شد و بسیار گریست.
 

نسبت شیخ با جابربن عبداللّه‏ انصاری

شیخ و خاندان وی به «جابربن عبداللّه‏ انصاری» صحابی معروف پیامبر که از علما و زُهّاد صدر اسلام به شمار می‏ آید، منتسب می‏ باشند. جابر همان فردی است که عمری طولانی و با برکت داشت و سلام رسول اکرم (ص) را به حضرت امام محمدباقر (علیه‏‌السلام ) رسانید. جد خاندان انصاری دزفولی، ابوطالب نام دارد که به جابر صغیر معروف است و نوه ارشد جابربن عبداللّه‏ می‏ باشد. مدفن وی، در جاده شوش، در دو فرسنگی جنوب دزفول، قرار گرفته است.
 

آغاز تحصیلات شیخ انصاری

شیخ مرتضی تحصیلات خویش را در زادگاهش، دزفول و در محضر پدرش شیخ محمّد امین و نیز عمویش شیخ حسین آغاز نمود. از همان کودکی، آثار نبوغ در چهره شیخ مرتضی که در کودکی «آقا» خطابش می‏ کردند، آشکار بود. وی پس از فراگیری قرآن و گذراندن مکتب، دروس سطح را در محضر عمویش شیخ حسین انصاری که از بزرگان این سلسله است، به پایان برد.
 

شیخ انصاری و سفر به عتبات

شیخ مرتضی در هجده سالگی به همراه پدر، قصد تشرف به عتبات عالیات را نمود. شیخ حسین انصاری، استاد شیخ، به پدرش گفت که در کربلا، «سید مجاهد» را ملاقات کن و سلام مرا به او برسان. شیخ محمدامین نیز چنین کرد. در این ملاقات، بحثی علمی درباره‏ ی وجوب نماز جمعه در گرفت و شیخ مرتضی با سخنان و ادلّه خود، موجب تعجب و شگفتی سید و همراهان در مجلس شد. سید چون او را نمی ‏شناخت، از نامش پرسید و شیخ محمدامین او را معرفی کرد. سید از طرز بیان و استدلال شیخ خرسند شده و دریافت که در این جوان هجده ساله، نبوغ فکری وجود دارد. وی شیخ مرتضی را فردی شایسته برای تحصیل و پرورش در حوزه علمیه کربلا دید.
 

شیخ مرتضی در حوزه علمیه ی کربلا

سید محمد مجاهد که از بزرگان حوزه علمیه و مرجع تقلید بود، چون آثار بزرگی و نبوغ را در چهره شیخ مرتضی مشاهده کرد، به پدر شیخ فرمود: چون شیخ مرتضی دارای استعدادی خارج از وصف و خارق ‏العاده می‏ باشد، باید برای تکمیل تحصیلات، در کربلا بماند. شیخ محمدامین نیز فرزندش را در کربلا گذاشت و خود به دزفول بازگشت. شیخ مرتضی چهار سال در کربلا اقامت گزید و از محضر استادانی چون سیدمجاهد و شریف ‏العلماء مازندرانی کسب فیض نمود.
 

بازگشت به وطن و سفر به کربلا و نجف شیخ مرتضی انصاری

شیخ مرتضی چهار سال فارغ‏ البال، با جدّیت در کربلا، به درس و بحث مشغول بود تا آنکه والی بغداد به محاصره و تسخیر کربلا، از طرف دربار عثمانی مأمور گشت؛ در نتیجه، علما و بسیاری از مردم کربلا به کاظمین پناه بردند. شیخ نیز چند روزی در کاظمین توقف نمود و با جمعی از مردم دزفول که به قصد زیارت مشاهد مشرفه آمده و به جهت عدم امکان زیارت کربلا، عازم وطن خویش بودند، به زادگاه خویش مراجعت نمود. شیخ حدود یکسال در دزفول ماند، سپس برای بار دوم راهی کربلا گردید و یک سال یا بیشتر در محضر شریف‏ العلماء تلمّذ نمود و بعد به نجف اشرف رفت و در محضر فقیه محقق شیخ موسی کاشف الغطاء حاضر شد و پس از گذشت بیش از یک سال، بار دیگر به وطن بازگشت.
 

تشرف  شیخ انصاری به بارگاه ملکوتی امام رضا علیه‏‌السلام

شیخ انصاری رحمه‌‏الله ، در سال 1240 ه. ق، قصد زیارت حضرت امام رضا علیه‏‌السلام را نمود، تا در ضمن این مسافرت با علمای آن دیار نیز آشنا شده و از خرمن فضل مفاخر شیعه، خوشه چیند. خود شیخ در این زمینه می‏ گوید: «آنچه را که از علمای عراق باید ببینم، دیده ‏ام و مایلم در این سفر، اگر از علمای ساکن ایران شخصیت ‏هایی یافت شود که ممکن باشد مورد استفاده قرار گیرند، آن‏ها را نیز ملاقات کرده و از ایشان بهره ‏مند گردم.»
 

شیخ انصاری و ملا احمد نراقی

شیخ انصاری رحمه‌‏الله در راه مشهد، در شهر کاشان، در مدرسه‏ ای اقامت زید. در آن زمان ملااحمدنراقی در کاشان، مرجع علمی و فتوایی داشت. شیخ، ملااحمد را عالمی کامل یافت و حدود چهار سال، در آن شهر، از محضر ملااحمد نراقی استفاده نموده، به مباحثه و تصنیف نیز اشتغال داشت. نراقی هم حضور شیخ را در آن دیار غنیمت شمرد و به مباحثه علمی با او میل و رغبت نشان داد. او پس از آنکه شیخ، کاشان را ترک نمود، فرمود: «استفاده‏ ای که من از این جوان نمودم، بیش از استفاده ‏ای بود که او از من برد». و نیز گفت: «در مسافرت‏ های مختلف، زیاده بر پنجاه مجتهد مسلّم دیدم که هیچ یک از ایشان به مثل شیخ مرتضی نبودند.»
 

شیخ انصاری و زیارت امام رضا علیه‏‌السلام در بازگشت به دزفول

شیخ در مسافرتی که به قصد زیارت امام رضا علیه‏‌السلام آغاز کرد، برادرش را همراه خود داشت. آنان پس از اقامت چند ساله، در کاشان، راهی مشهد مقدس شدند و چند ماهی در جوار بارگاه ملکوتی ثامن‏ الحج علیه‏‌السلام توقف نمودند. سپس از آنجا به تهران آمده، در مدرسه‏ ی «مادر شاه» سکونت نمودند. آن دو پس از شش سال دوری از وطن، به زادگاه خود باز گشتند. مردم دزفول که مدت‏ ها در انتظار ورود شیخ و برادرش شیخ منصور بودند، برای استقبال، تا چهار فرسخی شهر آمده و استقبال بی‏ نظیری از آنان نمودند.

برای اطلاعات بیشتر از زندگی شیخ مرتضی انصاری به مقاله:«معرفی کتاب «نخل و نارنج» نوشته وحید یامین‌پور» مراجعه کنید!

مختصر زندگی نامه شیخ مرتضی انصاری
 

مراجعت شیخ انصاری به نجف اشرف

شیخ انصاری رحمه‌‏الله پس از بازگشت به زادگاهش، در رأس حوزه علمیه خوزستان قرار گرفت و همواره مورد احترام خاص مردم و علما بود. اما پس از شنیدن خبری تصمیم گرفت تا دوباره راهی نجف اشرف گردد؛ زیرا علاقه شدیدی به مرکز حوزه ‏های علمیه، یعنی شهر نجف داشت. شیخ در آنجا می‏ توانست حاصل زحمات چندین ساله خویش را به افراد بیشتری انتقال دهد و افراد بی ‏شماری می‏ توانستند از سرچشمه فضل و دانش او بهره ‏مند گردند.
 

آخرین سال ‏های تحصیل شیخ انصاری

شیخ مرتضی در سال 1249 ه. ق، برای دومین بار وارد نجف اشرف شد. در آن عصر، دو نفر از رجال علم و دانش در رأس حوزه علمیه نجف قرار داشتند. شیخ علی نجفی فرزند شیخ جعفر کاشف ‏الغطاء و شیخ محمدحسن، صاحب جواهر. شیخ مرتضی چند سالی از محضر شیخ علی استفاده نمود تا به درجه اجتهاد رسید و مرجع عمل زمانه گشت. شیخ پس از این چند سال، در هیچ حوزه دیگری حاضر نشد و به طوری مستقل به تدریس و تصنیف مشغول گردید.
 

ریاست حوزه علمیه نجف اشرف

در سال 1262 ه. ق، مسؤلیت حوزه نجف اشرف بر عهده صاحب جواهر نهاده شد. وی در سال 1266 ه. ق که در بستر بیماری بود، علمای طراز اول نجف را فرا خواند و گفت که شیخ مرتضی را نیز حاضر کنند. شیخ مرتضی را در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه‏‌السلام ، در حال دعا برای شفای صاحب جواهر یافتند و او را نزد وی بردند. صاحب جواهر شیخ را بر بالین خود نشاند و به حاضرین فرمود: این مرد پس از من مرجع شما خواهد بود. پس از وفات صاحب جواهر، شیخ مرتضی به احترام سیدالعلماء مازندرانی، از دادن فتوا خودداری می‏کرد، اما سیدالعلماء در نامه ‏ای از شیخ خواست که مسؤولیت حوزه را تقبل نماید.
 

اعلمیت شیخ انصاری رحمه‌‏الله

هنگامی که سیدالعلماء مازندرانی از شیخ انصاری رحمه‌‏الله خواست تا مسؤولیت حوزه نجف را عهده دار شود و او را در این امر سزاوارتر از خویش خواند، شیخ به حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه‏‌السلام مشرف شد و از آن حضرت خواست تا در این امر خطیر راهنما و یاور وی باشد و از لغزش و خطا حفظش نماید. شیخ از سال 1266 ه. ق، تا سال 1281 ه. ق، مسؤولیت حوزه علمیه نجف اشرف را برعهده گرفت. حوزه نجف 15 سال در دستان با کفایت مردی بود که در علم و فضیلت سرآمد دوران بود. و سلاطین و رجال وقت نیز او را محترم می‏داشتند. نقل شده است که در آن زمان، چهارصد تن مجتهد مسلّم، اعلمیت شیخ مرتضی انصاری رحمه‌‏الله را تصدیق نمودند.
 

خاتم الفقهاء و المجتهدین شیخ انصاری

شیخ مرتضی انصاری از علمای بی ‏نظیر و از بزرگترین فقهای شیعه و نوابغ بزرگ اسلام است. برخی از رجال و فقهای مذهب، از او به عنوان «خاتم‏ الفقهاء و المجتهدین» یاد کرده ‏اند. شیخ در میان ستارگان فروزان علم و دانش، در عصر خویش، چون خورشیدی تابان درخشیدن آغاز کرد و به مقامی رفیع نائل آمد. شیخ انصاری رحمه‌‏الله در علم و تحقیق، دقت، زهد، ورع، عبادت و کیاست به مرتبه ‏ای والا رسید و شکوه علمی و اخلاقی او شهره آفاق شد.
 

فضایل اخلاقی شیخ انصاری 

شیخ در مکارم اخلاق و ملکات فاضله، یگانه‏ی آفاق بود و همتی بلند و خُلقی نیکو داشت. به امور طلّاب شخصا رسیدگی می‏نمود و چون پدری مهربان در تربیت آنان کوشش می‏ کرد. شیخ دستگیری از فقرا و مستمندان را وظیفه خود می‏ دانست، تا آنجا که گاهی شام خود را به فقیران می‏داد و شب‏ ها با شکم گرسنه می‏ خوابید. شیخ در محبت و ارادت به اهل‏ بیت علیه‏‌السلام و احترام به خاندان نبوت نیز اهتمام فراوان داشت و در این امر، به جدّ خویش جابربن عبداللّه‏ انصاری تأسی نموده بود. از این رو هر شب جمعه، در منزل، مراسم روضه خوانی داشت و به اقامه‏ ی عزای اهل‏بیت علیه‏‌السلام می‏ پرداخت.
 

مراتب زهد و تقوای شیخ انصاری

شیخ انصاری رحمه‌‏الله در زهد، عبادت و تقوی شهره آفاق بود. او با وجود وجوهات فراوانی که برایش می‏ رسید، همچون محرومان و فقیران زندگی می‏ کرد و حتی اموالی را که به عنوان هدیه خدمتش می ‏آوردند، بین طلاب و مستمندان تقسیم می‏ نمود. دارایی شیخ هنگام وفاتش معادل با هفده تومان پول ایران بود که همان مقدار را نیز مقروض بود. او زندگی بسیار ساده ‏ای داشت و می‏ فرمود: «باید مانند یک نفر از فقرا زندگانی نمایم.»

مختصر زندگی نامه شیخ مرتضی انصاری
 

عبادت و مجاهدت شیخ انصاری

عباداتی که شیخ از سن بلوغ تا آخر عمر هر روز به آن‏ها می ‏پرداخت، گذشته از فرایض و نوافل شبانه روزی و ادعیه و تعقیبات، عبارت بودند از: قرائت یک جزء از قرآن کریم، نماز حضرت جعفر طیار علیه‏‌السلام ، زیارت جامعه و عاشورا. شیخ در مجاهدت با نفس بسیار می‏کوشید.
 

شیخ انصاری و احترام به مادر

شیخ احترام زیادی برای والدین، به ویژه مادر خود قائل بود. هنگامی که شیخ در بازگشت از تدریس به منزل می‏آمد، ابتدا نزد مادر می‏ رفت و با وی سخن می‏ گفت و از حکایات و وضع مردم پیشین و طرز زندگانی آنان پرسش می ‏کرد و با مادرش مزاح می‏ نمود، تا لبخند بر چهره ‏اش نقش بندد. سپس به اتاق عبادت و مطالعه می‏ رفت. شیخ در مرگ مادر بسیار گریه کرد و در جواب اعتراض دوستان فرمود: «گریه و تأسفم نه برای آن است که مادر را از دست داده ‏ام، بلکه علتش آن باشد که بسیاری از بلاها به سبب وجود آن مخدرّه از ما دفع می ‏شد و چه برکت‏ ها که از وجودش خداوند متعال بر ما ارزانی می ‏داشت.»
 

توسل شیخ انصاری رحمه‌‏الله به حضرت امیرالمؤمنین علیه‏‌السلام

یکی از خادمان حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه‏‌السلام می ‏گوید: «یکی از روزها، ساعتی قبل از طلوع فجر که برای روشن کردن چراغ های حرم به آنجا رفته بودم، صدای گریه ‏ای بلند و ناله‏ ای سوزناک به گوشم رسید. به دنبال صاحب صدا می‏ گشتم که ناگهان دیدم شیخ انصاری رحمه‌‏الله صورتش را بر ضریح مقدس گذاشته و چون مادر جوانْ مرده گریه می‏ کند و به زبان دزفولی و با سوز و گذاز خطاب به امام علیه‏‌السلام می‏ گوید که آقای من! مولایم! ای اباالحسن! یا امیرالمؤمنین! این مسؤولیتی که اینک بر دوشم آمده، بس خطیر و مهم است. از تو می‏ خواهم که مرا از لغزش و اشتباه و عدم عمل به وظیفه مصون داری و در طوفان‏ های حوادث ناگوار همواره راهنمایم باشی». آری صاحب گریه جانسوز، مرجع شیعیان جهان و رئیس حوزه علمیه نجف، شیخ مرتضی انصاری رحمه‌‏الله بود.
 

شیخ انصاری و احترام ،  توجه به سادات

نقل شده است که «چند روزی شیخ دیرتر از وقت مقرر، برای تدریس حاضر می ‏شد. از وی سبب را پرسیدند، فرمود: یکی از سادات به تحصیل علوم دینیه مایل گشته و این امر را با چند نفر در میان نهاده است، تا مقدمات را برایش درس گویند، ولی هیچ یک از اینان حاضر نشدند. بدین جهت خود، متصدی این امر شده و درس او را به عهده گرفته‏ ام ». این شیوه برخورد، از ارادت خالص آن مرد بزرگ، به خاندان اهل بیت حکایات می‏ کند. عشق ویژه‏ ای که در سیره زندگی آن مرجع بزرگ، بسیار جلوه‏ گر بود.
 

شیخ انصاری و اقرار به ندانستن

مرحوم شیخ انصاری رحمه‌‏الله در علم و تقوا نابغه ‏ی روزگار بود. وقتی که از ایشان سؤالی پرسیده می‏ شد، اگر نمی ‏دانستند، تعمّد داشتند که بلند بگویند: ندانم، ندانم، ندانم؛ و این طور می‏ گفتند که شاگردان نیز یاد بگیرند که اگر چیزی را نمی‏ دانند، ننگشان نیاید از این که بگویند: نمی‏‌دانم.
 

فروتنی شیخ انصاری

نقل شده است که بازرگانان بغداد، مبلغ زیادی از پاکْ‏ ترین اموال خود را توسط شخصی برای شیخ انصاری رحمه‌‏الله به نجف فرستادند و پیغام دادند که این مبلغ، از وجوه، خمس، زکات، مظالم عباد و... نیست تا شما اشکال کنید، بلکه از حلال‏ ترین دارایی‏ های ماست. می‏ خواهیم به شما هدیه کنیم که در این سن پیری، به عُسرت، روزگار نگذرانید. شیخ علی‏رغم اصرار زیاد نپذیرفت و فرمود: «حیف نیست برای من که عمری را به فقر گذرانده ‏ام، در این آخر، خود را غنی و ثروتمند کنم و نامم از طومار فقرا محو گردد و روز بازپسین از پاداش و اجر آنان، بی ‏بهره باشم؟».


منبع

دین پژوهی سایت راسخون


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.