تهاجم هاليوودي، ناتوي فرهنگي

«اين فيلم براي افرادي با بهره هوشي بسيار كم جلوي دوربين رفته و داراي تناقض‌هاي فراواني است.» اين جمله را نه يك ايراني وطن‌دوست، بلكه روزنامه معروف آمريكايي واشنگتن پست درباره فيلم«300» ساخته «زاك‌ اسنايدر» آورده است. 300 آخرين فيلمي است كه هاليوود در راستاي رويارويي با فرهنگ و هويت ايراني- اسلامي ساخته است. اين فيلم با هدف تصويري نادرست از فرهنگ مشرق‌زمين و سياه‌نمايي شكوه و عظمت
چهارشنبه، 29 خرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تهاجم هاليوودي، ناتوي فرهنگي
تهاجم هاليوودي، ناتوي فرهنگي
تهاجم هاليوودي، ناتوي فرهنگي

«اين فيلم براي افرادي با بهره هوشي بسيار كم جلوي دوربين رفته و داراي تناقض‌هاي فراواني است.»
اين جمله را نه يك ايراني وطن‌دوست، بلكه روزنامه معروف آمريكايي واشنگتن پست درباره فيلم«300» ساخته «زاك‌ اسنايدر» آورده است.
300 آخرين فيلمي است كه هاليوود در راستاي رويارويي با فرهنگ و هويت ايراني- اسلامي ساخته است. اين فيلم با هدف تصويري نادرست از فرهنگ مشرق‌زمين و سياه‌نمايي شكوه و عظمت آن در سينماهاي آمريكا و برخي از كشورهاي جهان اكران شده است.

اندكي از داستان فيلم:

داستان اين فيلم مربوط به يكي از جنگ‌هاي ايران و يونان در رزمگاه ترموپيل(گردنه معروفي در يونان، بين كوه اوتيه و خليج ماليك) است كه در حقيقت برگرفته ازكتاب «فرانك ميلر» مي‌باشد. در اين فيلم 300 جنگجوي اسپارتي در برابر ارتش چند صدهزار نفري و مجهز خشايارشاه پادشاه ايراني، مقاومت جانانه‌اي از خود نشان مي‌دهند اما در نهايت كوژپشتي از خود يونانيان، دروازه‌هاي شهر را به روي لشكر ايران مي‌گشايد و ارتش 300 نفري لئونيداس، فرمانرواي يوناني شكست مي‌خورند و خود لئونيداس به شكل مظلومانه‌اي تيرباران مي‌شود.
نكته جالب، تصوير پاياني فيلم و جسد تيرباران شده لئونيداس است كه شباهت بسيار به تصويري دارد كه از مسيح در كليساهاي اروپا و آمريكا مشاهده مي‌شود. شايد سازندگان فيلم خواسته‌اند بگويند كه جنگ امروز غرب با ايران، يك جنگ مذهبي هم‌چون سلسله جنگ‌هاي صليبي است كه از هزاران سال پيش تاكنون كماكان وجود دارد. روزنامه «آب‌ث» اسپانيا در همين باره تعبير جالبي دارد؛ اين روزنامه مي‌نويسد: «فيلم 300 بخشي از توطئه آمريكا عليه ايران است و به نظر مي‌رسد حتي ديالوگ‌هاي فيلم برگرفته از سخنراني‌هاي متداول سران كاخ سفيد باشد مثل آنجا كه همسر لئونيداس مي‌گويد:«آزادي، رايگان نيست.»
از اين منظر بايد گفت اين فيلم برخلاف آن‌چه درصدد بيان آن است يعني وحشي و بي‌فرهنگ نشان دادن ايرانيان باستان، با سياست‌هاي آمريكاييان متمدن! در عراق و افغانستان و شكنجه‌گري‌هاي آنان در زندان‌هاي ابوغريب و گوانتانامو هم‌خواني دارد و به قول روزنامه يو‌اس‌اي‌تودي، آدم را به ياد جنگ عراق مي‌اندازد.
به نظر مي‌رسد اين فيلم، در صدد برانگيختن روحيه مقاومت و مبارزه جوانان غربي در برابر فرهنگ ايراني و اسلامي است. در صحنه‌اي از فيلم فرمانده اسپارتي‌ها كه فرد باشهامت و خونسردي است، زماني كه از سوي سپاه بسيار پر تعداد ايرانيان تهديد مي‌شود فرياد برمي‌آورد كه:«اگر سلاح‌هايمان را مي‌خواهيد، بياييد و آن را بگيريد. ما با سلاح‌هايمان زندگي مي‌كنيم و با آنها نيز خواهيم مرد.»
بي شك، اين گفته را مي‌توان اين‌گونه تحليل كرد كه غرب به ويژه آمريكا همواره در صدد القاي اين نكته است كه دشمنان بسياري دارد و براي حفظ كيان خود بايد مجهز به‌آخرين و پيشرفته‌ترين سلاح‌هاي روز باشد مسأله‌اي كه امروز مي‌توان آن را در قالب جنگ‌افروزي‌هاي آمريكا در خاورميانه توجيه كرد و اين‌كه آمريكا به هيچ‌وجه نمي‌خواهد از عراق خارج شود.

فرافكني مدرن:

با تمام اين اوصاف، توليد و نمايش فيلم مخدوش و جعلي 300 را بايد گواه ترس و استيصال استكبار جهاني و بازيگران ناتوي فرهنگي در مواجهه با موج عظيم بيداري اسلامي دانست كه البته باز هم ناكام مي‌ماند؛ چرا كه تاريخ و تمدن بشري خود گواه فرهنگ غني و سنت‌هاي برتر ايرانيان و به‌ويژه وجود فرهنگ مردم‌سالاري در نخستين لايه‌هاي حكومتي ايران زمين است و لذا بي‌دليل نيست اگر بگوييم شاكله منشور ملل متحد برگرفته از دموكراسي نهادينه شده در عصر ايران باستان است. با اين وجود سازندگان فيلم 300 با چشم پوشي ناشيانه از تاريخ باستان و جعل واقعيت‌هاي مسلم تاريخي، روايت مخدوشي از جنگ سربازان اسپارتي و سپاه ايران براي مخاطب آگاه و هوشمند امروز جهان ارايه كرده‌اند. جالب آن كه خود كنپاني برادران وارنر، در پاسخ به اعتراض‌هاي شديد ايرانيان در اقصي نقاط جهان به صراحت اعلام كرده كه اين فيلم هيچ سند تاريخي ندارد!! دروغگويي و فرافكني فيلم به حدي است كه حتي از سوي يونسكو هم محكوم شده است. با تمسك به چنين اعتراضي بايد گفت تاريخ‌سازان هاليوود مي‌كوشند از اين طريق ضمن جعل تاريخ براي تمدن آمريكايي كه تنها سيصد سال سابقه دارد، به مردم اين كشور و ساير مردم جهان غرب، روحيه مبارزه با شرق و به ويژه جهان اسلام را بياموزند. روزنامه نيوزدي، چاپ نيويورك نيز ضمن اشاره به همين نكته، فيلم 300 را جنگ هاليوودي آمريكا عليه ايران توصيف كرده و آورده است:«اين فيلم تاريخي- اسطوره‌اي، تلفيقي از كميك بوك«فرانك ميلر» با سياست‌هاي امروزين آمريكا است.»
اين روزنامه در ادامه مي‌افزايد: در اين فيلم اسپارت‌ها كه با عده بسيار كم خود در مقابل ايرانيان خون‌خوار و البته بسيار ترسو! شكست مي‌خورند، در حقيقت با دلاوري‌هاي خود برندگان اخلاقي و حقيقي اين جنگ هستند؛ در جاي‌جاي اين فيلم تماشاچي شاهد جنگ ميان غربي‌هاي عاشق صلح و آزادي! با خشايارشاه پادشاه خون‌خوار ايرانيان مستبد و جنگ‌طلب است.

فيلمي براي كاخ سفيد:

يادمان نرفته كه جرج بوش، رييس‌جمهور آمريكا پس از حوادث يازده سپتامبر و در آستانه حمله نيروهاي آمريكايي به عراق و افغانستان از عباراتي چون خير و شر و رسالت آمريكا براي آزادي منطقه خاورميانه از نيروهاي شر و تروريست‌ها بهره مي‌برد و حتي به جنگ ظالمانه خود در منطقه، صبغه ي مذهبي داده بود و خود را در مقام يك ناجي معرفي مي‌كرد.
اين فيلم كه بخشي از سياست‌هاي كاخ سفيد از طريق هاليوود است در مقام بيان اين نكته است كه غرب و آمريكا سربازان ايثارگر مبارزه عليه نيروهاي شيطاني هستند! نيروهايي كه اكنون توسط ايرانيان هدايت مي شوند! و شايد با اين حربه‌ها قصد فريب و آماده‌سازي اذهان عمومي مردمان كشورشان براي حضور در منطقه حساس خاورميانه و رويارويي با ايران اسلامي را فراهم آورند، بلكه از اين طريق جلوي شرارت‌هاي ايران را بگيرند!
هاليوود در اين فيلم، ايراني‌ها را به صورت انسان‌هايي وحشي، جلادصفت، سياه پوست! با چشماني خون‌آلود و لباس و پوششي شبيه تروريست‌هاي امروزي به تصوير كشيده است. بدسليقگي و سطحي‌نگري مفرط سازندگان فيلم به حدي است كه حتي شخصي چون«اي او اسكات» منتقد مشهور روزنامه نيويورك‌تايمز درباره آن گفته است:«اين فيلم خشن بيش‌تر شبيه كاريكاتورهاي ژاپني است تا يك فيلم تاريخي.» مايكل مور كارگردان و مستندساز بزرگ آمريكايي نيز با تأسف از ساخت اين فيلم از همه ايرانيان عذرخواهي كرده است.
روزنامه«آتلانت ژورنال كانستيتيوشن» با تمسخر اين فيلم مي‌نويسد:«از هر زاويه كه به فيلم 300 نگاه كنيم اين فيلم يك فيلم مبالغه‌آميز است، اين فيلم درواقع تصويري از همان هركول است اما در عصري كامپيوتري.»
فيلم 300 را درواقع مي‌توان مواجهه امروز دنياي پرفريب غرب كه همه چيز را از طريق غول‌هاي رسانه‌اي و تبليغاتي، در هضم فرهنگ مهاجم خود مي‌يابد- با ايرانيان و در يك معناي وسيع‌تر با مسلمانان- دانست. امروز هم سينما به عنوان رسانه‌اي تأثيرگذار در نوك پيكان هجمه زياده‌خواهان جهاني(استكبار و صهيونيسم) قرار گرفته است. اگر ديروز هاليوود «اسكندر» اليور استون را محملي براي جعل تاريخ شرق و ناديده گرفتن پيشرفت‌هاي علمي، تمدني ايران زمين در آن دوران براي ارايه انتخاب كرد امروز هم با گستاخي بيش‌تر، بر تهاجم فرهنگي خود در قالب جنگ نرم افزوده است.

آب حيات- آب نجات:

سربازان انگليسي كه از جنگ بيهوده چهارساله عراق خسته شده‌اند و جانشان به لب آمده، دنبال راه چاره‌اي براي فرار از مهلكه بودند. ورود شانسكي پانزده ملوان انگليسي به آب‌هاي سرزمين ايران در اروندرود، دستگيري و بازداشت آنها توسط نيروهاي ايراني و سپس فرارشان از مهلكه عراق با بازگشت به انگلستان، حسرت به دل خيلي از سربازان ديگر گذاشته به ويژه وقتي مهمان‌داري سخاوتمندانه ايرانيان را با رفتار انساني! خودشان در زندان‌هاي گوانتانامو و ابوغريب مقايسه كردند، و سبب شده تا انگليسي‌ها، آب‌هاي ايران را«آب حيات» يا«آب نجات» بدانند و بنامند. به همين دليل، بسياري از سربازان انگليسي مترصد فرصتي براي تكرار آن تجربه موفق هستند و درخواست انجام مأموريت در اروندرود يا خليج فارس را دارند. دولت باهوش بلر هم كه دست آنها را خوانده، از دولت بوش خواسته كه به نيروهاي آمريكايي در خليج فارس دستور بدهد كه به محض ورود هريك از قايق‌ها، كشتي‌ها، ناوها يا حتي ملوان‌هاي انگليسي به آب‌هاي ايران، بلافاصله به سوي آنها شليك كنند تا بميرند يا غرق شوند اما اسير ايراني‌ها نشوند يا به غنيمت گرفته نشوند؛ بالاخره آن‌ها هم فهميده‌اند كه تكرار افتضاح چندان به مصلحتشان نيست.

خر در بهشت:

نخست‌وزير انگلستان، بلر و وزيرخارجه‌اش، بكت، در اولين واكنش مشترك به عفو و بخشش و سپس آزادي ملوانان انگليسي، ضمن تجليل از عظمت ملت ايران و تعظيم در مقابل آن، فرهنگ و تمدن كهن و غني ايراني را ستودند؛ اما 26 ساعت پس از بازجويي نظامي از ملوانان آزاد شده، شش نفر از پانزده نفر را كه تسليم زورگويي‌هاي آن دولت شده بودند، مجبوركردند كه از روي كاغذ از پيش نوشته شده‌اي بگويند كه«نقشه جهان، آن طور كه در ايران بوده(و چاپ انگلستان بوده) با نقشه جهان در انگلستان(كه مال دوره امپراتوري و استعمار كشورهاي دنيا بوده) فرق داشته.»
بلكه دولت انگليس بتواند، اين‌طوري، از شدت سوزش شكست فاحش در مقابل ايرانيان، بكاهد.
در همين زمان بود كه بنده زنگي به داغستان زدم خدمت شاعر، طنزپرداز و نويسنده بلندآوازه معاصر، پسرعمه عزيزم و پرسيدم كه «چرا دولت انگليس، اين‌قدر نمك به حرام است و براي چه جامعه جهاني 1+5 شوراي امنيت سازمان ملل، چيزي نمي‌گويد و جوابش را نمي‌دهد؟» فرمود:«عزيز دايي! اين‌قدر حرص و جوش نخور و نخواه كه مدافعان آپارتايد امنيتي، آدم بشوند.» و اضافه كردند:
«گله نكن حبيب من،
گوش جهان(جامعه جهاني 1+5) كر است كر؛
ناله نكن عزيز من، هيزمشان تر است تر؛
خر به بهشت اگر رود، باز همان خر است خر!»
منبع: ماهنامه ي ديدار آشنا




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.