عرفان اسلامی (60) لباس در روایات
عرفان اسلامی (60) لباس در روایات
عرفان اسلامی (60) لباس در روایات

نویسنده : استاد حسین انصاریان



شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة

لباس در روايات

اسلام عزيز ، بر وفق مصلحت جامعه اسلامى ، لباس زربفت ، حرير ، ابريشم و لباسى كه از پوست حيوان مرده مى‏سازند و لباسى كه از پوست حيوانات حرام گوشت به دست مى‏آيد و انواع اين‏گونه البسه‏ها را حرام اعلام كرده و پوشيدن اين نوع لباس‏ها را درخور شأن انسان نمى‏داند انسان با خصوصياتى كه دارد ، والاتر و آقاتر از آن است كه به لباس حرير ، يا ابريشم ، يا طلاباف روى آورده و خود را با آن‏ها بيارايد ؛ وجود انسان عزيزتر از آن است كه در لباسى كه از پوست حيوان مرده يا حرام گوشت به دست مى‏آيد پوشيده شود .
انسان ، منبع كرامت و محل شرافت و مركز فضايل و آيينه تجلى اسما و صفات ربوبى است ، اين موجود پرارزش نبايد محكوم بدن و جسم گشته و به پوشاندن مقدارى گوشت و پوست با انواع لباس‏ها و زينت‏ها ، عمر گرامى را تلف كند !!
در زمينه لباس بايد توجه به طرح ونقشه حضرت دوست كند و آنچه را جناب او مى‏پسندد بپوشد ، جسم به آن اندازه موقعيت ندارد كه آدمى شؤون گرانمايه خويش را فداى آن كند .

جنس لباس

علاّمه بزرگوار ، مرحوم مجلسى رحمه‏الله در كتاب پرارزش «بحار الأنوار» در آداب زىّ و تجمل رواياتى را نقل مى‏كند كه لازم است به پاره‏اى از آن روايات كه بيانگر مسئله لباس است اشاره شود .
پيامبر بزرگ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمود :
جامه حرير مپوش تا در بهشت جامه حرير بر تو بپوشانند[19] .
در حديث ديگر آمده :
هركس جامه حرير بپوشد ، پوستش در قيامت به آتش سوزانده مى‏شود[20] .
به سند معتبر از اميرالمؤمنين عليه‏السلام نقل شده :
جامه پنبه‏اى بپوشيد كه آن پوشش رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و پوشش ما اهل بيت است و نبىّ اسلام جامه مويى و پشمى نمى‏پوشيد مگر به علت و جهتى[21] .
حضرت صادق عليه‏السلامفرمود :
جامه مويى و پشمى نپوشيد مگر عذرى اقتضا كند[22] .
امام صادق عليه‏السلام فرموده :
كتان از پوشش پيامبران است و بدن را فربه مى‏كند[23] .

رنگ لباس

در چند حديث از نبىّ اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمده :
جامه سپيد بپوشيد كه پاكيزه‏ترين و نيكوترين جامه هاست[24] .
امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد :
اميرالمؤمنين عليه‏السلام اكثر اوقات جامه سپيد مى‏پوشيد[25] .
حفص مؤذن مى‏گويد :
حضرت صادق عليه‏السلام را در حرم پيامبر بين قبر و منبر ديدم كه جامه‏اى زرد به رنگ بِهْ پوشيده بود و نماز مى‏خواند[26] .
در حديث حسن از حضرت صادق عليه‏السلام نقل شده :
جامه سرخ تيره پوشيدن كراهت دارد ، مگر براى تازه داماد[27] .
ابوالعلا ـ كه يكى از راويان حديث است ـ مى‏گويد :
حضرت صادق عليه‏السلامرا در حال احرام ديدم كه خود را با بُرد يمنى سبز پوشانده بود[28] .
رسول اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏فرمود :
سياه پوشيدن مكروه است ، مگر در سه چيز : كفش ، كلاه [ عمامه ] ، عبا[29] .

نوع لباس

اسلام مردم را از پوشيدن جامه‏اى كه از حد معمول بلندتر است و علت فخر و كبر بر ديگران مى‏شود منع كرده است .
امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد :
اميرالمؤمنين عليه‏السلام به بازار رفت و سه پارچه خريد ، به قيمت يك اشرفى ، يكى را پيراهن كرد تا نزديك بند پا و يكى را لنگ تا نيمه ساق و يكى را ردا تا پايين‏تر از كمر، آن گاه دست به آسمان برداشت و پيوسته حمد الهى كرد تا به خانه بازگشت[30].
امام موسى كاظم عليه‏السلام فرمود :
ترجمه ظاهر وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ [31] اين است كه جامه‏هاى خود را پاك گردان با توجه به اين‏كه جامه‏هاى حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هميشه پاك بود ، مراد الهى اين است كه جامه را كوتاه كن كه آلوده نشود (آلوده به كثافات ظاهر و آلوده به كبر و غرور و خودپسندى)[32] .
از حضرت باقر عليه‏السلام نقل شده :
حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به شخصى وصيت كرد كه زينهار كه پيراهن و اِزار خود را بلند مياويز كه اين از تكبر است و خدا تكبر را دوست نمى‏دارد[33] .
نبىّ اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به ابوذر فرمود :
هركه از روى تكبر جامه‏اش را بر زمين كشد ، حق تعالى در قيامت نظر رحمت به او نفرمايد[34] .
اسلام ، مردان را از پوشيدن لباس زنان و زنان را از پوشيدن لباس مردان منع مى‏كند[35] و هم چنين مسلمانان را از پوشيدن لباسى كه مخصوص به كفار است ، نهى مى‏نمايد[36] .
امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايد :
جايز نيست زنان شبيه به مردان شوند ؛ زيرا رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهلعنت كرد مردانى كه خود را شبيه زنان كنند و زنانى كه خود را شبيه مردان بيارايند[37] .
امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد :
خداى عزّ و جل به پيامبرى از پيامبرانش وحى فرمود كه به مؤمنان بگو : جامه دشمنان مرا مپوشيد و طعام دشمنان مرا نخوريد و به مسلك دشمنان من سلوك ننماييد كه شما هم جزء آنان قرار خواهيد گرفت[38] .
از مجموع روايات استفاده مى‏شود كه مردان بايد از لباس حرير ، ابريشم و طلاباف بپرهيزند و از پوشيدن لباسى كه از پوست حيوانات حرام گوشت تهيه شده خوددارى كنند و از پوشاندن بدن به لباس زنان و كفار خوددارى كنند و مرد و زن سعى كنند از پوشيدن لباس‏هايى كه اسلام به هريك از آنان حرام نموده كناره‏گيرى نمايند و هم چنين بر مردان و زنان لازم است از پوشيدن لباس بدن نما و لباس تنگ و لباسى كه محرك شهوت نامحرمان است جدا خوددارى نمايند .

لحظه‏اى تأمل

زندگى ما در اين جهان مادى مگر چند روز است ؟ ما تا چه مدت در اين دنياى دون هستيم و تا كى مى‏توانيم خيمه و خرگاه زندگى را در اين زمين كه سياره‏اى بسيار كوچك و كم حجم است سرپا نگهداريم و تا چه زمان قدرت داريم در اين جهان استقرار داشته باشيم ؟ رحل اقامت تا كى مى‏توان در سرا انداخت ؟!
اين چه بدبختى است كه گريبان گروهى از مردان و زنان را گرفته كه تمام ساعات پرارزش خود را وقف فراهم آوردن غذا و لباس براى جسم بى‏ارزش مى‏كنند ؛ عزيزان ! ارزش و اعتبار شما به عقل و روح و باطن و قلب شما است ، جسم را در گرما و سرما با اندك پارچه‏اى معمولى بپوشانيد و اين ظواهر كم‏ارزش را وقف باطن پرارزش كنيد ، به خدا قسم در برزخ و قيامت به حسرتى دچار شويد كه مافوق آن تصور ندارد و به روزى گرفتار آييد كه پشيمانى در آن روز به شما سودى ندهد ، به خود آييد و از خواب گران غفلت برخيزيد ، براى روزى كه با دو متر پارچه كم‏ارزش به خانه گور و به دنياى برزخ مى‏رويد فكرى كنيد ، دست به دامن خضر راهى بزنيد تا از بركت وجود او از ظلمات مادى گرى نجات پيدا كنيد .
جمال الدين اصفهانى در نصيحت غافلان چنين سروده :
تو را زمشرق پيرى دميد صبح مخسب
كه خواب تيره نمايد چو صبح شد روشن
شب جوانى ناگاه روز پيرى زاد
كه ديد زنگى هرگز به رومى آبستن
اگر سلامت جويى حقيقت اى مسكين
مساز در بن دندان اژدها مسكن
حيات دنيا خوابست و مرگ بيدارى
ز كان حكمت محض است اين بلند سخن
هر آن‏كه بيش خورد كم شود به معنا زآنك
چراغ كشته شود چون بشد ز حد روغن
ميان جامه دلى زنده گر ندارى پس
به نام خواه كفن خوان و خواه پيراهن
زبهر دنيا چندين عناگرى نكند
كه مى‏نيرزد اين مرده خود بدين شيون
اگر نباشى مردم دد و ستور مباش
وگر فرشته نباشى مباش اهريمن
مباش غره بدين گنده پير دانا زآنك
هزار شوهر كشت و هنوز بكر آن زن
بمير پيش‏تر از مرگ تا رسى جايى
كه مرگ نيز نياردت گشت پيراهن
اگر انسان ، لحظه‏اى در منزل‏گاه با عظمت فكر نشيند و مرغ ملكوتى عقل را در ميدان پهناور با عظمت هستى به پرواز آورد و از قله مرتفع انديشه حقايق را بنگرد ، به خود آمده به اين نتيجه برسد كه دنيا كاروانسرايى بيش نيست و اين مكان براى اقامت در اختيار او قرار نگرفته و عن قريب بايد توشه مادى را بگذارد و به جهان ديگر برود كه در آن جهان جز توشه معنوى مايه ديگرى براى دستگيرى وجود ندارد و در آنجا بايد در دادگاه حضرت الهى حاضر گشته و تمام برنامه‏هاى خويش را در محضر حضرت حق جواب‏گو باشد ، در اين صورت زندگى مادى را ساده و آسان گرفته و حاضر نيست لحظه‏اى از عمر را فداى فراهم آوردن پوشاكى و خوراكى غيرضرورى براى جسم كند ، سعى مى‏كند ، بپوشد و بخورد و فعاليت كند ، اما براى خدا و براى تحصيل رضا و خشنودى حضرت دوست ، در چنين حالتى حاضر نيست جز در راه او قدم بردارد و مى‏كوشد از آنچه كه خلاف خواسته محبوب اوست دورى كند .
خود را در تمام حالات مواظبت مى‏كند و هم چون واعظى دلسوز و ناصحى حكيم خود را نصيحت و موعظه كرده و براى ديگران هم از بهترين نمونه‏هاى عالى حسنات اخلاقى خواهد بود .
آرى ، انديشه در وضع خويش با كمك ‏گيرى از اوليا خدا ، انسان را بيدار كرده و به علم حقيقى رسانده و به سعادت ابدى متصل مى‏كند .
... ادامه دارد.

پي نوشت :

[19] ـ بحار الأنوار : 80/248 ، باب 5 ، حديث 8 .
[20] ـ علل الشرايع : 2/384 ، باب 57 ، حديث 3 .
[21] ـ مستدرك الوسائل : 3/254 ، باب 15 ، حديث 1 .
[22] ـ الكافى : 6/449 ، باب لبس الصوف والشعر و الوبر ، حديث 1 .
[23] ـ وسائل الشيعة : 5/29 ، باب 16 ، حديث 1 .
[24] ـ وسائل الشيعة : 5/26 ـ 27 ، باب 14 .
[25] ـ وسائل الشيعة : 5/27 ، باب 14 ، حديث 5801 .
[26] ـ حلية المتقين : 17 .
[27] ـ وسائل الشيعة : 5/29 ، باب 17 ، حديث 5806 .
[28] ـ حلية المتقين : 17 .
[29] ـ الكافى : 6/449 ، باب لبس للسواد ، حديث 1 .
[30] ـ وسائل الشيعة : 5/40 ، باب 22 ، حديث 5843 .
[31] ـ مدثر 74 : 4 .
[32] ـ وسائل الشيعة : 5/40 ، باب 22 ، حديث 5844 .
[33] ـ وسائل الشيعة : 5/41 ، باب 23 ، حديث 5848 .
[34] ـ حلية المتقين : 18 .
[35] ـ وسائل الشيعة : 5/25 ، باب 13 .
[36] ـ وسائل الشيعة : 4/382 ، باب 19 .
[37] ـ وسائل الشيعة : 20/221 ، باب 123 ، حديث 1 .
[38] ـ وسائل الشيعة : 4/385 ، باب 19 ، حديث 5468 .

منبع: http://erfan.ir


نسخه چاپی