محمدعلی مفرح
وى تحصیلات خود را در دانشکده فنى تهران در رشته مهندسى پایان داد و به شغل آزاد پرداخت. در 1331 با تنى چند از دوستان خود امتیاز دائر کردن بانک خصوصى به نام صادرات ایران را از دولت گرفت و با سرمایه ده میلیون تومان که قسمتى از آنها پرداخته شده بود به کار پرداخت و در مدت کوتاهى بانک مزبور به اوج توسعه و فعالیت اقتصادى و بانکى در ایران رسید و در اقتصاد و صنعت کشور تأثیرات زیادى باقى گذاشت. ابتکاراتى که مفرح و دوستانش در کار بانک به خرج دادند موجب توسعه سریع این بانک شد. نخست آنکه نسبت به توسعه شعب بانک در شهرها و دهات بطور متعدد اقدام کردند و در هر کوى و برزنى شعبى از بانک صادرات به چشم مىخورد و جوابگوى احتیاجات کسبه و تجار و مردم بود؛ دوم آنکه در نحوه معاملات و عملیات بانکى تسهیلات زیادى براى مشتریان قائل شدند و اساسا سیستم قرطاس بازى که در بانکها به حد اعلا وجود داشت در این بانک مطلقا ملاک عمل نبود. پیشخدمت و نگهبان و آبدار و غیره مطلقا استخدام نکرد و تا توانست از تشریفات کم کرد و در عوض به رفاه و سرعت و کار توجه شد. مثلا حوالهها تلفنى پرداخت مىشد و چکها در اسرع وقت به مشترى تأدیه مىگردید و صدها اقدام مفید دیگر. بانک صادرات در اثر ابتکار و توجه مفرح پس از بیست سال به اوج توسعه و قدرت رسید و تعداد شعب آن نزدیک به چهار هزار واحد شد در کشورهاى اروپائى و امریکائى واحدهاى بانک صادرات مستقر شد و سرمایه پرداخت شده آن به هیجده میلیارد ریال افزایش یافت. استقبال مردم از این بانک به درجهاى رسیده بود که میزان سپردههاى ثابت از سیصد میلیارد ریال بالا زد. اثرات اقتصادى آن در توسعه و رونق به امور تولید و کشاورزى و صنعتى فوقالعاده چشمگیر بود. مفرح پس از مدتى سهام بانک را بین کارمندان تقسیم کرد و قیمت هر سهم را که ده هزار ریال بود به اقساط طویلالمدت از کارمندان وصول مىکرد، همین امر باعث شد که کارکنان بانک پشتکار و صداقت و فعالیت خود را افزایش دهند. کارمدان علاوه بر حقوق مکفى سالیانه پاداش و سود سهام و جایزه دریافت مىداشتند و کارها از سیستم مرکزیت که باعث کندى جریان کار است به سیستم منطقهاى تقسیم گردید و مسؤولان شعب بانک در کار خود اختیاراتى داشتند. به علت استقبال عمومى از این بانک و تمرکز وجوه مردم در حسابجارى و سپرده و پسانداز موجب گردید که مسؤولان بانک در اعطاى اعتبارات دقت کافى مبذول ندارند یا به عبارت اخرى وجوه بانک را به مصرف برسانند. بر همین اساس اعتبارات بىقاعدهاى هم پرداخت شد که نه جنبه بانکى داشت و نه جنبه اقتصادى. اعطاء وام براى خانهسازى و کشاورزى و دامدارى و تولیدات صنعتى بانک را دچار مشکلاتى کرد مخصوصا چند نفرى به این بانک هجوم آوردند و اعتبارات کلانى تحصیل کردند مانند مجید اعلم مدیر شرکت خانه، هژبر یزدانى دامدار و کشاورز و کارخانهدار و همهکاره و مراد پناهپور آپارتمانساز که هرکدام چندین برابر سرمایه بانک وام و اعتبار دریافت داشتند. تدریجا کار بانک به مشکلاتى برخورد نمود که بانک مرکزى مجبور به مداخله شد و پس از 25 سال مدیریت را از آقاى محمد على مفرح سلب و به آقاى حبیب اخوان احد از اعضاى هیئت مدیره واگذار کردند. محمد على مفرح در بانکدارى مردى مبتکر و باذوق بود. سیستم بانکى و مالى که در بانک صادرات پیاده کرد کمتر سابقه داشت، خیلى زود اعتماد مردم را جلب کرد و خیلى زود توسعه یافت بطوریکه قیمت سهام بانک در بورس سه برابر افزایش پیدا کرد و عدهاى نسبت به خرید آن بر یکدیگر سبقت مىگرفتند. مفرح همه چیز بانک را زیرنظر داشت. روزانه 18 ساعت کار مىکرد و با افراد زیردست رفاقت مىنمود و در کارها تعاطى افکار مىکرد. ولى تدریجا به علت اعتیاد به مسکرات و افراط در آن توانائى خود را از دست داد و حافظهاش لطمه زیادى دید و در تصمیمات خود اشتباهات زیادى نمود و همان باعث شد که کنارهگیرى کند. نام مفرح در تاریخ بانکدارى ایران براى همیشه ثبت است. چند سال پس از کنارهگیرى از بانک در سن 64 سالگى به بیمارى سکته درگذشت، در حالیکه نام نیک وى همیشه در بانک صادرات باقى ماند و خواهد ماند.