«آتش دریا» با صدای مانی رهنما

«آتش دریا» با صدای مانی رهنما


گریه نکن که دریا میعادگاه ما بود تو اوج بغض و سوختن دریا پناه ما بود
قرار نبود به جای طوفان آتیش به پا شه قرار نبود که دریا مسلخ عشق ما شه
هراس ناشناسی بود تو چشم آبیه دریا من و این عرشه خالی تو روی اسکله تنها
همه موج و تلاطم بود ولی بارون نمی‌بارید نباید دل به دریا زد اینو چشمای تو فهمید
تو چشمای تو می‌خوندم که سکان دار ما باده نباید دل به دریا زد که شب بدجوری جلاده
تو فکر بغض من بودی همیشه مثل یک همدرد نمی‌دیدی منو وقتی که طوفان بدرقم می‌کرد
نمی‌دیدی منو وقتی که طوفان بدرقم می‌کرد

حلالم کن که می‌دونم نصیب موج و طوفانم منو دست خودم بسپار که امشب رو به پایانم
یه دریا فاصله داریم نمیشه غرق هم باشیم نترس از این شبا وقتی قراره دیگه تنها شیم
تو فکر بغض من بودی همیشه مثل یک همدرد نمی‌دیدی منو وقتی که طوفان بدرقم می‌کرد
نمی‌دیدی منو وقتی که طوفان بدرقم می‌کرد

شاعر : بابک صحرایی
-
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.