اشک است، درين مزرعه، تخمي که فشانيم
اشک است، درين مزرعه، تخمي که فشانيم شاعر : صائب تبريزي آه است، درين باغ، نهالي که رسانيم اشک است، درين مزرعه، تخمي...
شنبه، 6 فروردين 1390
بده مي که بر قلب گردون زنيم!
بده مي که بر قلب گردون زنيم! شاعر : صائب تبريزي ازين شيشه چون رنگ بيرون زنيم بده مي که بر قلب گردون زنيم! به...
شنبه، 6 فروردين 1390
ما کنج دل به روضه‌ي رضوان نمي‌دهيم
ما کنج دل به روضه‌ي رضوان نمي‌دهيم شاعر : صائب تبريزي اين گوشه را به ملک سليمان نمي‌دهيم ما کنج دل به روضه‌ي رضوان...
شنبه، 6 فروردين 1390
تا از خودي خود نبريدند عزيزان
تا از خودي خود نبريدند عزيزان شاعر : صائب تبريزي چون ني به مقامي نرسيدند عزيزان تا از خودي خود نبريدند عزيزان ...
شنبه، 6 فروردين 1390
موج دريا را نباشد اختيار خويشتن
موج دريا را نباشد اختيار خويشتن شاعر : صائب تبريزي دست بردار از عنان گير و دار خويشتن موج دريا را نباشد اختيار خويشتن...
شنبه، 6 فروردين 1390
توبه از مي به چه تدبير توانم کردن؟
توبه از مي به چه تدبير توانم کردن؟ شاعر : صائب تبريزي من عاجز چه به تقدير توانم کردن؟ توبه از مي به چه تدبير توانم...
شنبه، 6 فروردين 1390
بوي گل و نسيم صبا مي‌توان شدن
بوي گل و نسيم صبا مي‌توان شدن شاعر : صائب تبريزي گر بگذري ز خويشتن، چها مي‌توان شدن بوي گل و نسيم صبا مي‌توان شدن...
شنبه، 6 فروردين 1390
مکن منع تماشايي ز ديدن
مکن منع تماشايي ز ديدن شاعر : صائب تبريزي که اين گل کم نمي‌گردد به چيدن مکن منع تماشايي ز ديدن کماني را که نتواني...
شنبه، 6 فروردين 1390
خدايا قطره‌ام را شورش دريا کرامت کن
خدايا قطره‌ام را شورش دريا کرامت کن شاعر : صائب تبريزي دل خون گشته و مژگان خونپالا کرامت کن خدايا قطره‌ام را شورش...
شنبه، 6 فروردين 1390
ساقي دميد صبح، علاج خمار کن
ساقي دميد صبح، علاج خمار کن شاعر : صائب تبريزي خورشيد را ز پرده‌ي شب آشکار کن ساقي دميد صبح، علاج خمار کن از...
شنبه، 6 فروردين 1390
با حلقه‌ي ارادت ساغر به گوش کن
با حلقه‌ي ارادت ساغر به گوش کن شاعر : صائب تبريزي يا عاقلانه ترک در ميفروش کن با حلقه‌ي ارادت ساغر به گوش کن ...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي دل از پست و بلند روزگار انديشه کن
اي دل از پست و بلند روزگار انديشه کن شاعر : صائب تبريزي در برومندي ز قحط برگ و بار انديشه کن اي دل از پست و بلند...
شنبه، 6 فروردين 1390
ز بي‌عشقي بهار زندگي دامن کشيد از من
ز بي‌عشقي بهار زندگي دامن کشيد از من شاعر : صائب تبريزي وگرنه همچو نخل طور آتش مي‌چکيد از من ز بي‌عشقي بهار زندگي...
شنبه، 6 فروردين 1390
عاشق سلسله‌ي زلف گرهگيرم من
عاشق سلسله‌ي زلف گرهگيرم من شاعر : صائب تبريزي روزگاري است که ديوانه‌ي زنجيرم من عاشق سلسله‌ي زلف گرهگيرم من ...
شنبه، 6 فروردين 1390
زمين به لرزه درآيد ز دل تپيدن من
زمين به لرزه درآيد ز دل تپيدن من شاعر : صائب تبريزي شود سپهر زمين‌گير از آرميدن من زمين به لرزه درآيد ز دل تپيدن...
شنبه، 6 فروردين 1390
عقل سالم ز مي ناب نيايد بيرون
عقل سالم ز مي ناب نيايد بيرون شاعر : صائب تبريزي کشتي کاغذي از آب نيايد بيرون عقل سالم ز مي ناب نيايد بيرون تيرگي...
شنبه، 6 فروردين 1390
ز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي تو
ز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي تو شاعر : صائب تبريزي که نيست خنده‌ي گل در شمار خنده‌ي تو ز گل فزود مرا خارخار خنده‌ي...
شنبه، 6 فروردين 1390
زبان چو پسته شود سبز در دهن بي‌تو
زبان چو پسته شود سبز در دهن بي‌تو شاعر : صائب تبريزي گره چو نقطه شود رشته‌ي سخن بي‌تو زبان چو پسته شود سبز در دهن...
شنبه، 6 فروردين 1390
عقده‌اي نگشود آزادي ز کارم همچو سرو
عقده‌اي نگشود آزادي ز کارم همچو سرو شاعر : صائب تبريزي ز يربار دل سرآمد روزگارم همچو سرو عقده‌اي نگشود آزادي ز کارم...
شنبه، 6 فروردين 1390
به ساغر نقل کرد از خم، شراب آهسته آهسته
به ساغر نقل کرد از خم، شراب آهسته آهسته شاعر : صائب تبريزي برآمد از پس کوه آفتاب آهسته آهسته به ساغر نقل کرد از...
شنبه، 6 فروردين 1390