خدا را ندانست و طاعت نکرد
خدا را ندانست و طاعت نکرد که بر بخت و روزی قناعت نکرد خدا را ندانست و طاعت نکرد خبر کن حریص جهانگرد را
يکشنبه، 25 مهر 1400
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی/ چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
يکشنبه، 4 مهر 1400
نظر که با همه داری به چشم بخشایش
نظر که با همه داری به چشم بخشایش/ درر که بر همه باری ز ابر کف کریم
يکشنبه، 4 مهر 1400
آن دوست که من دارم وان یار که من دانم
آن دوست که من دارم وان یار که من دانم شاعر : سعدی
سه‌شنبه، 29 تير 1400
چو ابر زلف تو پيرامن قمر مي‌گشت
چو ابر زلف تو پيرامن قمر مي‌گشت شاعر : سعدي ز ابر ديده کنارم به اشک تر مي‌گشت چو ابر زلف تو پيرامن قمر مي‌گشت ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خيال روي توام دوش در نظر مي‌گشت
خيال روي توام دوش در نظر مي‌گشت شاعر : سعدي وجود خسته‌ام از عشق بي‌خبر مي‌گشت خيال روي توام دوش در نظر مي‌گشت ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دلي که ديد که پيرامن خطر مي‌گشت
دلي که ديد که پيرامن خطر مي‌گشت شاعر : سعدي چو شمع زار و چو پروانه در به در مي‌گشت دلي که ديد که پيرامن خطر مي‌گشت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آن را که ميسر نشود صبر و قناعت
آن را که ميسر نشود صبر و قناعت شاعر : سعدي بايد که ببندد کمر خدمت و طاعت آن را که ميسر نشود صبر و قناعت گو بوق...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي ديدنت آسايش و خنديدنت آفت
اي ديدنت آسايش و خنديدنت آفت شاعر : سعدي گوي از همه خوبان بربودي به لطافت اي ديدنت آسايش و خنديدنت آفت وي قطره...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کيست آن لعبت خندان که پري وار برفت
کيست آن لعبت خندان که پري وار برفت شاعر : سعدي که قرار از دل ديوانه به يک بار برفت کيست آن لعبت خندان که پري وار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
عشق در دل ماند و يار از دست رفت
عشق در دل ماند و يار از دست رفت شاعر : سعدي دوستان دستي که کار از دست رفت عشق در دل ماند و يار از دست رفت کي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت
دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت شاعر : سعدي غمت از سر ننهم گر دلت از ما بگرفت دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت مگر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چشمت چو تيغ غمزه خون خوار برگرفت
چشمت چو تيغ غمزه خون خوار برگرفت شاعر : سعدي با عقل و هوش خلق به پيکار برگرفت چشمت چو تيغ غمزه خون خوار برگرفت ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هر که دلارام ديد از دلش آرام رفت
هر که دلارام ديد از دلش آرام رفت شاعر : سعدي چشم ندارد خلاص هر که در اين دام رفت هر که دلارام ديد از دلش آرام رفت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر نظري کني کند کشته صبر من ورق
گر نظري کني کند کشته صبر من ورق شاعر : سعدي ور نکني چه بر دهد بيخ اميد باطلم گر نظري کني کند کشته صبر من ورق ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تا تو به خاطر مني کس نگذشت بر دلم
تا تو به خاطر مني کس نگذشت بر دلم شاعر : سعدي مثل تو کيست در جهان تا ز تو مهر بگسلم تا تو به خاطر مني کس نگذشت بر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
امروز مبارکست فالم
امروز مبارکست فالم شاعر : سعدي کافتاد نظر بر آن جمالم امروز مبارکست فالم کاختر به درآمد از وبالم الحمد خداي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تا خبر دارم از او بي‌خبر از خويشتنم
تا خبر دارم از او بي‌خبر از خويشتنم شاعر : سعدي با وجودش ز من آواز نيايد که منم تا خبر دارم از او بي‌خبر از خويشتنم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چشم که بر تو مي‌کنم چشم حسود مي‌کنم
چشم که بر تو مي‌کنم چشم حسود مي‌کنم شاعر : سعدي شکر خدا که باز شد ديده بخت روشنم چشم که بر تو مي‌کنم چشم حسود مي‌کنم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر تيغ برکشد که محبان همي‌زنم
گر تيغ برکشد که محبان همي‌زنم شاعر : سعدي اول کسي که لاف محبت زند منم گر تيغ برکشد که محبان همي‌زنم گو سر قبول...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390