ما هم از شب سايبان برآفتاب انداختست
ما هم از شب سايبان برآفتاب انداختست شاعر : خواجوي کرماني سروم از ريحان تر برگل نقاب انداختست ما هم از شب سايبان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ايکه لبت آب شکر ريختست
ايکه لبت آب شکر ريختست شاعر : خواجوي کرماني بر سمنت مشگ سيه بيختست ايکه لبت آب شکر ريختست بر ورق جان من انگيختست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کارم از دست دل فرو بستست
کارم از دست دل فرو بستست شاعر : خواجوي کرماني عقلم از جام عشق سرمستست کارم از دست دل فرو بستست دل شوريده حال...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خطي کز تيره شب برخور نوشتست
خطي کز تيره شب برخور نوشتست شاعر : خواجوي کرماني چه خطست آن که بس در خور نوشتست خطي کز تيره شب برخور نوشتست خطا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
جان ما بر آتش و گيسوي جانان تافتست
جان ما بر آتش و گيسوي جانان تافتست شاعر : خواجوي کرماني سنبلش در پيچ و ما را رشته‌ي جان تافتست جان ما بر آتش و گيسوي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ايکه زلف سيهت برگل روي آشفتست
ايکه زلف سيهت برگل روي آشفتست شاعر : خواجوي کرماني زآتش روي تو آب گل سوري رفتست ايکه زلف سيهت برگل روي آشفتست ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شام خون آشام گيسو را اگر چين کرده‌اند
شام خون آشام گيسو را اگر چين کرده‌اند شاعر : خواجوي کرماني زلف پرچين را چرا برصبح پرچين کرده‌اند شام خون آشام گيسو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
زنده‌اند آنها که پيش چشم خوبان مرده‌اند
زنده‌اند آنها که پيش چشم خوبان مرده‌اند شاعر : خواجوي کرماني مرده دل جمعي که دل دادند و جان نسپرده‌اند زنده‌اند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خورشيد را به سايه‌ي شب در نشانده‌اند
خورشيد را به سايه‌ي شب در نشانده‌اند شاعر : خواجوي کرماني شب را بپاسباني اختر نشانده‌اند خورشيد را به سايه‌ي شب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اين دلبران که پرده برخ در کشيده‌اند
اين دلبران که پرده برخ در کشيده‌اند شاعر : خواجوي کرماني هر يک بغمزه پرده‌ي خلقي دريده‌اند اين دلبران که پرده برخ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
زهي زلفت گرهگيري پر از بند
زهي زلفت گرهگيري پر از بند شاعر : خواجوي کرماني لب لعلت نمک داني پر از قند زهي زلفت گرهگيري پر از بند طناب چنبري...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي ز سنبل بسته شادروان مشکين بر سمن
اي ز سنبل بسته شادروان مشکين بر سمن شاعر : خواجوي کرماني راستي را چون قدت سروي نديدم در چمن اي ز سنبل بسته شادروان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خيز و در بحر عدم غوطه خور و ما را بين
خيز و در بحر عدم غوطه خور و ما را بين شاعر : خواجوي کرماني چشم موج افکن ما بنگر و دريا را بين خيز و در بحر عدم غوطه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هر زمان آهنگ بيزاريش بين
هر زمان آهنگ بيزاريش بين شاعر : خواجوي کرماني عهد و پيمان وفاداريش بين هر زمان آهنگ بيزاريش بين گرد ماه آن خط...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
زهي خطي به خطا برده سوي خطه‌ي چين
زهي خطي به خطا برده سوي خطه‌ي چين شاعر : خواجوي کرماني گرفته چين بدو هندوي زلف چين بر چين زهي خطي به خطا برده سوي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي شام زلفت بتخانه‌ي چين
اي شام زلفت بتخانه‌ي چين شاعر : خواجوي کرماني مشک سياهت بر لاله پرچين اي شام زلفت بتخانه‌ي چين وايوان ز رويت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تحيتي چو هواي رياض خلد برين
تحيتي چو هواي رياض خلد برين شاعر : خواجوي کرماني تحيتي چو رخ دلگشاي حور العين تحيتي چو هواي رياض خلد برين تحيتي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گهم راني و گه دشنام خواني
گهم راني و گه دشنام خواني شاعر : خواجوي کرماني تو داني گر بخواني ور براني گهم راني و گه دشنام خواني نمي‌دانم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چگونه سرو روان گويمت که عين رواني
چگونه سرو روان گويمت که عين رواني شاعر : خواجوي کرماني نه محض جوهر روحي که روح جوهر جاني چگونه سرو روان گويمت که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
سقي الله ايام وصل الغواني
سقي الله ايام وصل الغواني شاعر : خواجوي کرماني علي غفلة من صروف الزمان سقي الله ايام وصل الغواني جناني تربع روض...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390