طرحهاي ناكارآمد؛ مانع تدوين نقشه مهندسي كشور

نويسنده:دكتررضا غلامي
منبع:روزنامه قدس شماره 5695
اصطلاح چندمعنا و كثيرالاضلاعي است كه چندي است در فضاي فرهنگي كشور مطرح شده است و تا حدي به موضوع مهندسي اجتماعي نيز شباهت دارد. بر اين اساس تاكنون تعاريف گوناگوني از «مهندسي فرهنگي» ارائه شده است . در جهان كنوني، «پژوهش» سهمي محوري در تمام مراحل و فرايندهاي طرح و شناسايي نيازها تا رفع آنها عهده دار شده است. امروزه، نهادهاي مولد انديشه و اتاقهاي فكر، متكفل پشتيباني پژوهشي در عرصه هاي مختلف حيات انساني هستند. ازاين رو، طرح نقشه مهندسي فرهنگي كشور به مثابه يك نياز و ضرورت نيز در سايه پژوهش فراگير به لحاظ وسعت مكاني، مستمر از نظر پيگيري و دامنه زماني و متمركز به جهت موضوع مي باشد. تجزيه و تركيب متعادل مفاهيم و راهكارها كه مبتني بر شناخت فكري و احساسي محيط بر وضعيت سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي است، در گرو پذيرش و تحقق پژوهش مي باشد.(1)
در مقاله حاضر، ضمن تأكيد بر اين واقعيت، پيش نويسي براي تدارك ساختار يك نقشه براي مهندسي فرهنگي كشور ارائه شده است.مهندسي فرهنگي يكي از مطالبات اصلي رهبر معظم انقلاب اسلامي از شوراي عالي انقلاب فرهنگي به شمار مي رود كه بارها و به صورت موكد از سوي ايشان مطرح شده است. بدون ترديد مهندسي فرهنگي تأثير تعيين كننده اي در اصلاح و بهبود وضع فرهنگي كشور، ايجاد زمينه لازم براي مقابله فعال و مبتكرانه با ابعاد تازه تهاجم فرهنگي غرب و از همه مهمتر تضمين حيات انقلاب اسلامي به عنوان يك انقلاب عظيم فرهنگي خواهد داشت؛ لذا سرمايه گذاري مادي و معنوي جدي و سريع براي اجراي مهندسي فرهنگي، يكي از ضرورتهاي گريزناپذير قلمداد مي شود. در بين سالهاي1385- 1384 دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي گامهاي اوليه را براي تهيه نقشه مهندسي فرهنگي و فراهم سازي زمينه هاي لازم براي آغاز اين امر برداشت كه از اقدامهاي مهم آن مي توان به برگزاري همايش ملي مهندسي فرهنگي اشاره كرد كه با سرنوشت اغلب همايشها در كشور روبه رو گرديد و محصول قابل توجه و مورد قبولي را در پي نداشت. بنابراين بايد گفت با وجود اين تلاشها، هنوز امكان دستيابي به نقشه اي دقيق و شايان دفاع از مهندسي فرهنگي، ميسر نگرديده است. البته گمان مي رود دست نيافتن به تعريفي دقيق، عالمانه، روشن و مشترك از مهندسي فرهنگي و اهداف آن، كم اتكايي به پژوهش (به معناي دقيق كلمه) و صاحب نظران صاحب نام حوزوي و دانشگاهي و در نتيجه انجام دادن دسته اي طراحي هاي انتزاعي و ناكارآمد، به علاوه گسترش قلمرو آن در عرصه هاي علمي متعدد و متنوع، مهمترين مشكل در كند شدن حركت شوراي عالي انقلاب فرهنگي در مسير مهندسي فرهنگي بوده است.
تعريف مهندسي فرهنگ
مهندسي فرهنگي اصطلاح چندمعنا (polysemous) و كثيرالاضلاعي (multilateral) است كه به تازگي در فضاي فرهنگي كشور مطرح شده است و تا حدي به موضوع مهندسي اجتماعي (cial engineering) نيز شباهت دارد. بر اين اساس، تاكنون تعاريف گوناگوني از مهندسي فرهنگي ارائه شده است كه هر يك بعد خاصي از مهندسي فرهنگي را در نظر گرفته است. البته، در اين ميان شاهد خلط دو اصطلاح «مهندسي فرهنگي» و «مهندسي فرهنگ» نيز هستيم كه مي تواند بحث از مهندسي فرهنگي را به انحراف دچار كند. بايد توجه كرد، مهندسي فرهنگي چيزي جز طراحي نظام مديريت فرهنگي نيست. در حقيقت، با اجراي مهندسي فرهنگي درصدديم به يك نظام مديريتي پيوسته، منسجم، هدفمند و قوي دست يابيم كه بتواند اهداف و سياستهاي فرهنگي كشور را به نحو مناسب محقق كند. اما در مهندسي فرهنگ، به هيچ وجه به دنبال رسيدن به يك نظام مديريتي نيستيم، بلكه منظور از آن ساماندهي محتوايي و شكلي فرهنگ، و ارتقا و به روزسازي آن براي پاسخگويي به نيازهاي موجود و فرارو و نيز مواجهه يا رقابت با ساير فرهنگهاست.بر اين اساس مي توان گفت: مهندسي فرهنگي عبارت است از «طراحي» جامع و منسجم «نظام» )مديريت(فرهنگي جمهوري اسلامي ايران بر اساس مباني نظري و مدل دقيق، روشن و روزآمد و همچنين تعيين مناسبات آن با ساير نظامها (سياسي، اقتصادي، مديريتي و حقوقي)، و مهندسي فرهنگ عبارت است از «بازپژوهي» و «نظريه پردازي» در حوزه فرهنگ اسلامي ايراني به منظور دستيابي به مباني، چارچوب، ساختار، و شاخصهاي دقيق، روشن (متمايز) و روزآمد براي فرهنگ ايراني اسلامي (نظريه و مدل فرهنگي).
اولويت ترتيبي مهندسي فرهنگ بر مهندسي فرهنگي
چنانكه از تعاريف پيداست، تا قبل از دستيابي به محتواي فرهنگي منسجم و مورد قبول نمي توان به حوزه مهندسي فرهنگي وارد شد. لذا بايد تأكيد كرد كه لازمه مهندسي فرهنگي، مهندسي فرهنگ است.
مفهوم نقشه مهندسي فرهنگي
بدون ترديد، با اذعان به اينكه استفاده از اصطلاح مهندسي به خاطر بار معنايي خاص آن مناسب اهداف ما در مهندسي فرهنگ نيست، بايد توجه كرد كه مهندسي فرهنگ عالي ترين سطح از كار علمي و تخصصي است كه از طريق فراهم كردن لوازم و اقتضائاتِ معنوي و مادي پژوهش و سرمايه گذاري جدي در شمار زيادي از مراكز تحقيقاتي ذي صلاح ممكن است. از طرفي ديگر، ورود در مقوله مهندسي فرهنگي بدون نقشه ميسر نيست. به بيان ديگر ، بايد ميان عمليات مهندسي فرهنگي و نقشه مهندسي فرهنگي تفكيك قائل شد. زماني امكان عمليات مهندسي فرهنگي وجود دارد كه نقشه اي از قبل طراحي شده باشد. اين نقشه به سؤال اساسي ما مبني بر چگونگي مهندسي فرهنگي پاسخ خواهد داد. البته اگر به مفهوم نقشه و پيچيدگي هاي ناظر بر تهيه آن توجه نماييم، درمي يابيم كه دستيابي به يك نقشه نيز جز از طريق پژوهش ممكن نيست و اين پژوهش است كه امكان تهيه نقشه را فراهم مي كند. بر اين مبنا بايد به دنبال طراحي پژوهشي بود كه محصول آن نقشه مهندسي فرهنگي باشد.
مسأله اصلي در پژوهش نقشه مهندسي فرهنگي
همان طور كه گذشت، مسأله اصلي يا فرامسأله ما، در پژوهش نقشه مهندسي فرهنگي، چگونگي رسيدن به نظام [مديريت] فرهنگي مطلوبِ جمهوري اسلامي ايران و نحوه اثرگذاري فعال آن بر روي ساير نظام ها (سياسي، اقتصادي، مديريتي و حقوقي) است كه البته خود به ده ها مسأله و پرسش فرعي تقسيم مي شود. مسائل اصلي در پژوهش يا سلسله پژوهش هاي مهندسي فرهنگ
چنان كه در تعريف مهندسي فرهنگ اشاره شد، مهمترين دغدغه ما در اين مقوله بايد ناظر بر رسيدن به يك محتوا و صورت فرهنگي پيوسته، منسجم، روزآمد و توانمند باشد؛ كه شامل طرح نظريه اي فرهنگي با روش شناسي اسلامي و همچنين يك مدل فرهنگيِ ايراني اسلامي مي شود كه به طور طبيعي هسته مركزي هويت ايرانيان را تشكيل خواهد داد. بر اين اساس، پژوهشهاي اين عرصه با مسائل و سؤالات متعددي روبه رو خواهد بود كه چه بسيار پاسخگويي به هر يك مستلزم انجام دادن پژوهشي مستقل باشد.
اهداف و فوايد اجراي پژوهش مهندسي فرهنگ و پژوهش نقشه مهندسي فرهنگي
با توجه به پيوستگي موضوع مهندسي فرهنگي با مهندسي فرهنگ و لزوم ايجاد هماهنگي و ارتباط ميان پژوهش هايي كه در اين دو عرصه انجام مي شود، هدفها و فوايد دو پژوهش مورد اشاره به صورت يكجا و در قالب يك كلان پروژه پژوهشي مدنظر قرار گرفته است. همچنين قبل از ورود به هدفها و فوايد، ذكر اين نكته ضروري به نظر مي رسد كه بر اساس تعريفي كه در بالا از مهندسي فرهنگ و مهندسي فرهنگي ارائه شد، هدفهاي اصلي از پژوهشها كاملاً روشن است، ليكن اجراي اين كلان پروژه پژوهشي بر اساس مسائل متعدد و فرعي اين پژوهش ها مي تواند هدفها و فوايد متعددي داشته باشد كه در ادامه به آنها اشاره مي شود:
1 شناخت ماهيت و ابعاد فرهنگ اعم از فرهنگهاي غربي، شرقي و فرهنگ ايراني و اسلامي و مقايسه آنها با يكديگر 2 شناخت مباني و چارچوب نظري فرهنگ ايراني اسلامي، مباني فرهنگ ساز و همچنين نسبت و مناسبات انسان، جامعه و حكومت با فرهنگ 3 شناخت نسبت و مناسبات فرهنگ با سياست، اقتصاد، حقوق و توسعه 4 شناخت وضعيت فرهنگي كشور بر اساس شاخص هاي علميِ بومي 5 گمانه زني درباره آينده فرهنگي كشور بر اساس روش شناسي بومي 6 بازنگري و ايجاد شفافيت در رسالت و هدفهاي فرهنگي كشور 7 تعيين اصول، قواعد، سياستها و راهبردهاي فرهنگي كشور 8 تعيين چشم انداز مطلوب فرهنگي كشور 9 شناخت و تبيين نظام فرهنگي مطلوب كشور و راههاي دستيابي به آن 10 اصول، قواعد و سازوكارهاي نظارت فرهنگي در كشور 11 مشخصات و نحوه تدوين برنامه جامع فرهنگي كشور 12 تعيين الزامات فرهنگي براي نظامهاي سياسي، اقتصادي، مديريتي و حقوقي كشور.
ساختار منطقي كلان پروژه پژوهشي
ساختار حاضر، مانند يك پازل، مجموعه نيازهاي پژوهشي ما را، چه در حوزه مهندسي فرهنگ و چه مهندسي فرهنگي، به تصوير كشيده است. در واقع اين ساختار پيش نويس ساختار يك نقشه براي مهندسي فرهنگي كشور است كه مي تواند فارغ از نگاه هاي انتزاعي به اين مقوله و با ملاحظه ارزش كاربردي (value use) و سهل الوصول آن، مورد توجه مسؤولان امر قرار گيرد.
آنچه در اين منظر مي تواند مورد نظر باشد عبارت است از:
بخش اول:چيستي، ماهيت و ابعاد فرهنگ
فصل اول: فرهنگ و ابعاد آن در مكتبها و نظريه هاي غربي و شرقي
فصل دوم: فرهنگ و ابعاد آن در اسلام
فصل سوم: معنا و مبناي فرهنگ ايراني اسلامي
فصل چهارم: مقايسه فرهنگ غربي و شرقي و فرهنگ اسلامي ايراني (نقد و تحليل)
بخش دوم:مباني و چارچوب نظري فرهنگ ايراني اسلامي (مهندسي فرهنگ)
فصل اول: مباني و ويژگي هاي فرهنگ ايراني اسلامي
فصل دوم: عوامل اصلي در شكل گيري فرهنگ و تحول فرهنگي
فصل سوم: نسبت انسان و فرهنگ
الف انسان (فرهنگي) مطلوب از ديدگاه اسلام
ب سهم فرهنگ در پرورش انسان مطلوب
ج سهم انسان در ارتقا و گسترش فرهنگ
د فرهنگ و هويت فردي
فصل چهارم: نسبت جامعه و فرهنگ
الف جامعه (فرهنگي) مطلوب از ديدگاه اسلام
ب سهم فرهنگ در شكل گيري جامعه مطلوب
ج سهم جامعه در ارتقا و گسترش فرهنگ
د فرهنگ و هويت جمعي
ه مشخصات سرمايه فرهنگي در جامعه اسلامي
و فرهنگ و امنيت اجتماعي
ز فرهنگ عاميانه (folklore) از ديدگاه اسلام
ح خرده فرهنگ ها (subcultures) از ديدگاه اسلام
ط نسبت متقابل فرهنگ و نخبگان در جامعه اسلامي
ي نهادهاي فرهنگي (مردمي) در جامعه اسلامي
ك جهاني شدن و فرهنگ از ديدگاه اسلام
فصل پنجم: نسبت حكومت و فرهنگ
الف حكومت مطلوب از ديدگاه اسلام
ب سهم فرهنگ در شكل گيري حكومت مطلوب
ج سهم حكومت در ارتقا و گسترش فرهنگ
د نهادهاي فرهنگي (حكومتي)
فصل ششم: نسبت متقابل سياست و فرهنگ
فصل هفتم : نسبت متقابل اقتصاد و فرهنگ
فصل هشتم: نسبت متقابل حقوق و فرهنگ
فصل نهم: نسبت توسعه (همه جانبه و پايدار) و فرهنگ
بخش سوم:مهندسي فرهنگي
فصل اول: بررسي وضعيت فرهنگي كشور
الف/1 تعيين شاخص هاي بررسي وضعيت فرهنگي كشور
الف/2 منطبق ساختن شاخص ها بر وضعيت موجود
ب تبيين نقاط قوت و ضعف (در ابعاد گوناگون)
ج تبيين فرصت ها و تهديدها (در ابعاد گوناگون)
فصل دوم: بررسي وضعيت فرهنگي كشور در آينده (براي يك دوره 25ساله)
الف روش شناسي آينده نگري (future studies) فرهنگي
ب پيش بيني آينده بر اساس روش شناسي
فصل سوم: رسالت و هدفهاي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران
فصل چهارم: اصول، قواعد، سياستهاي كلان و اصول راهبردي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران
فصل پنجم: چشم انداز فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (حداقل براي يك دوره بيست ساله)
فصل ششم: نظام فرهنگي مطلوبِ جمهوري اسلامي ايران
الف ويژگي هاي نظام فرهنگي مطلوب كشور
ب/1 ساختار و شاكله نظام فرهنگي مطلوب كشور
ب/2 سازمان و تشكيلات مطلوب فرهنگي جمهوري اسلامي ايران
ج/1 ظرفيتهاي لازم براي شكل گيري نظام فرهنگي مطلوبِ كشور
ج/2 منابع و امكانات مطلوب فرهنگي
فصل هفتم: نظارت در نظام فرهنگي
الف شاخص هاي نظارت فرهنگي كشور
ب سيستم نظارت فرهنگي در جمهوري اسلامي ايران
فصل هشتم: برنامه جامع فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (حداقل براي يك دوره بيست ساله)
الف ويژگي هاي برنامه جامع بيست ساله
ب روش شناسي تدوين برنامه جامع بيست ساله
فصل نهم: الزامات فرهنگي نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران
فصل دهم: الزامات فرهنگي نظام اقتصادي جمهوري اسلامي ايران
فصل يازدهم: الزامات فرهنگي نظام مديريتي جمهوري اسلامي ايران
فصل دوازدهم: الزامات فرهنگي نظام حقوقي جمهوري اسلامي ايران

پي نوشت:

1- مجله زمانه