درازآهنگی و کوته سخنی در موضوعات بررسی شده در سورهها
گاه پژوهنده در تفسیر موضوعیِ سورهای درمییابد که سوره مسألهای از مسائل قرآنی را به کوتاهی یا درازآهنگی بررسیده است و چه بسا این مسأله در سورههایی دیگر با درازآهنگی یا کوتاهی بیشتری تکرار شده باشد. برخورد و
نویسنده: مصطفی مُسلِم
مترجم: هادی بِزدی ثانی
مترجم: هادی بِزدی ثانی
گاه پژوهنده در تفسیر موضوعیِ سورهای درمییابد که سوره مسألهای از مسائل قرآنی را به کوتاهی یا درازآهنگی بررسیده است و چه بسا این مسأله در سورههایی دیگر با درازآهنگی یا کوتاهی بیشتری تکرار شده باشد. برخورد و رویکرد پژوهنده دربارهی این مسأله چیست؟ آیا سوره را درآمدی برای بسط و تفصیل بیشتر در این مسأله مینهد و موارد پراکندهی آن را از درون سورههای دیگر گرد میآورد و آنها را پیرامون این موضوع جمع میکند یا این که اشارهای گذرا به مسأله میکند و آن را به بحث و بررسی نمینهد، چه وی سورهای مشخص را تفسیر نموده است و موضوعی را از نگاه قرآن نمیگزارد؟
بر این باورم که در مانند چنین مواردی محور سوره یا هدف بنیادین آن به راستی ویژگی پژوهش را دربارهی این گونه مسائل و موضوعات، باز مینمایاند.
تکرار موضوعات و داستانها در قرآن ارجمند و در سورههای گوناگون به دلیل حکمتها و رازهایی است که آنها را به تمامی درنمییابیم لیک روشن است که از جملهی این حکمتها و در رأس آنهاست سبک و شیوه بیان در هر جای از قرآن که با فضای سوره و اهداف آن هماهنگ است.
از این رو اگر محور سوره بر گرد مسألهای و در راستای اثبات آن دور زند، اشکالی نیست که در هنگام بیان مسأله، به تفصیلات آن که در دیگر سورهها نیز آمده، بپردازیم لیک اگر مسألهای به گونهای عرضی و جزئی و در راستای استدلال بر هدف اصلی سوره - که غیر از این مسأله است - یاد شده باشد موضوع سخن را نمی شاید که به جزئیات این مسأله در دیگر سورهها پرداخت.
برای نمونه هدف اساسی سورهی «نوح»، بیان جنبهی دعوت نوح (علیه السلام) است و موضعگیری و رویکرد مردمانش در برابر دعوت او. بنابراین به هنگام بررسی این موضوع شایسته نیست که به گونهای دراز دامن به گفتگوی میان نوح و فرزندش بپردازیم و متعرض حوادثی طبیعی گردیم که در نابودی مردمانش رخ داده است، آنسان که سورهی «هود» و «مؤمنون» و جز آن، بیانداشتهاند. با این همه بسیار مناسب است آنچه را یاد کنیم که در پیوند با گفتگو و شیوههایی است جدلی که مردمان نوح پی میگرفتند همان گونه که سورهها خود یاد آوردهاند. همانا هر سورهای، در بررسی موضوعات، هدف و شخصیت، سبک خود را دارد. از این رو پوشانیدن این ویژگیها با گردآوری تفصیلات تاریخی، داستانی یا بلاغی سوره و به سود هدف اساسی آن، شایسته نیست.
نمونهی دیگر سورهی «بروج» است. محوری که سوره برگرد آن میچرخد، چالش میان ایمانمداران و یاران قدرتهای طاغوتی است و بیان این نکته که فرجام کار به سود مؤمنان است.
در بافت سوره از فرعون و ثمود یاد رفته و با بیان سرنوشت آنان، بر پیروزی و کامیابی سپاهیان خداوند پاک و والا استدلال شده است، هر چند طاغوت پیشگان سرکش تکبر ورزند و قدرت نمایی کنند که اینان به هیچ وجه، خداوند بزرگ و والا را ناتوان نسازند و به راستی مؤمنان و ایمان پیشگانند که یاری شده و پیروزند و فراخوان و تبلیغ اینان است که با کامیاری و توفیق همراه است، هرچند مبلغان و فراخوانان، فدائیان و بَرخیانی گردیده باشند این پیروزی را.
بدینسان میشاید که تفسیر در این چارچوبه دور زند. بنابراین متناسب نیست که با این هدف سوره، به دراز آهنگی و تفصیل به کار فرعون و آنچه میان وی و موسی رخ داده است و به این که چگونه بنی اسرائیل را دنبال کرد تا آن که فرجامش، غرق شدن گشت... بپردازیم.
همچنان که موضوع سخن نه مقتضیِ بیان سرزمین ثمود، اصلِ انحراف و کژرویِ آنها و آنچه میان اینان و پیامبرشان، صالح انجام گرفته است، میباشد و نه مقتضیِ بیان نشانه و آیتی که اینان درخواستند و آنگاه از آن روی برتافتند و از این رو گرفتار بانگی مرگبار شدند... .
فضای سورهی «بروج» این گونه تفصیلات و پردامنگیها را برنمیتابد. بنابراین بایسته است که روند بحث، همگام با محور سوره و هماهنگ با هدف اساسی آن باشد و از ویژگیها و شخصیت سوره بیرون نشود.
منبع مقاله :
مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ترجمهی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}