23 اردیبهشت 1388 / 18 جمادی الاولی 1430 / 13 می 2009

كشور فرانسه براي اولين بار پس از انقلاب كبير خود، پول كاغذي را رواج داد. در ايران تا سال 1268 ش كه بانك شاهنشاهي تشكيل شد، پول رايج كشور، مسكوكِ طلا و نقره بود. در آن سال نشر اسكناس در سراسر ايران منحصراً به بانك شاهنشاهي وابسته به انگليس تعلق گرفت. دو سال بعد، اسكناس جديد بانك با سرلوحه فارسي و علامت شير و خورشيد و عكس ناصرالدين شاه قاجار و ذكر ارزش آن منتشر شد. مجموعاً بانك شاهنشاهي، چهل سال در ايران اسكناس منتشر كرد تا اين كه در 23 ارديبهشت 1309 ش، حق انتشار اسكناس از آن بانك سلب و در مقابل دويست هزار ليره انگليس، به بانك ملي ايران واگذار گرديد. اسكناس‏هاي بانك ملي در سال 1310 ش منتشر شد و تا سال‏ها، رايج بود.
كاپيتولاسيون عبارت است از وضع ناشي از قراردادهايي كه دولت‏هاي زورمند و استعمارگر، خاصه در قرن نوزدهم به دول ضعيف تحميل مي‏كردند. به موجب آن قراردادها، اتباع دولت‏هاي استعماري، پس از ورود به قلمرو دولت ناتوان، تحت حاكميت دادگاه‏هاي دولت متبوع خود باقي مي‏ماندند و محاكم دولت ضعيف، حق محاكمه آنها را نداشتند. اين قانون خفَّت بار پس از امضاي عهدنامه تركمنچاي بين ايران و روسيه در زمان فتحعلي شاه قاجار اجرا شد و پس از مدتي كشورهاي استعماري اسپانيا، فرانسه، آمريكا، انگلستان، آلمان، ايتاليا و چند كشور ديگر از جمله دولت عثماني از ايران حقِّ كاپيتولاسيون را به دست آوردند. كاپيتولاسيون موجب برتري و تقدم اتباع خارجي بر كشور مي‏شد و باعث مي‏گرديد كه رجال مملكت را به بيگانگان و قدرت قضايي و سياسي آنان سوق دهد. در سايه اين قانون ننگين، بيگانگان هرچه مي‏خواستند به ايران وارد و يا از ايران خارج مي‏كردند. اين قانون، اصلِ حاكميت و استقلال كشور را متزلزل مي‏ساخت و به قوانين خارجي، اعتبارِ برون مرزي مي‏بخشيد. كاپيتولاسيون كه در واقع از الحاق ماده واحده‏اي به قرارداد وين - مصونيت اتباع سياسي - به وجود مي‏آمد، به صورتي نيمه مخفي، ابتدا در مجلس سنا و سپس در 21 مهرماه 1343 شمسي در مجلس شوراي ملي به تصويب رسيد. امام خميني(ره) در برابر اين قانون ننگ‏آور و خفت‏بار، عكس‏العمل سختي نشان دادند و در تاريخ 4 آبان 1343 شمسي سخنراني مهمي ايراد نمودند. سخنان حضرت امام، طوفاني عظيم در جامعه به پا كرد كه رژيم انتظار آن را نداشت. لذا آن حضرت را در سيزدهم آبان همان سال دستگير و به تركيه تبعيد كردند. سرانجام در ادامه مبارزات امام امت و امت امام، سه ماه پس از پيروزي انقلاب، به پيشنهاد هيئت وزيران و تصويب شوراي انقلاب اسلامي، در بيست و سوم ارديبهشت ماه سال 1358 ش حق كاپيتولاسيون و امتيازات و ملحقات آن براي هميشه و به طور نهايي لغو شد.
احمد بن محمد بن عَبد رَبِّه اَندلسي قُرطبي، از مشاهير علما و ادبا و محدثين و شعراي زمان خود بود. وي قصص و حكايات بسياري را به نظم درآورد. اثر مشهور اين شاعر و نويسنده‏ي عرب، عَقدُالفَريد نام دارد كه درباره‏ي تاريخ، شعر، عروض و لغت نگاشته شده است. از ابن عبد ربِّه، اشعار بسيار نغز و شيوايي نيز باقي مانده كه وي در آن‏ها، روح شرقي خود را به خوبي آشكار كرده است. وي در هشتاد و دو سالگي به علت فلج چندين ساله، در اندلس وفات يافت.
ابوالعباس احمد بن علي بن احمد معروف به ابنِ الكوفي، نجاشي و شيخ نجاشي در سال 372 ق در كوفه به دنيا آمد. وي از شاگردان معروف سيد مرتضي علم الهدي بود كه از شيخ مفيد، تَلعَكْبَري و ديگر بزرگان نقل روايت نموده است. نجاشي در علم رجال يگانه‏ي زمان و در علم حديث كم نظير بود. به جهت تخصّص ابن الكوفي در اين علوم و كثرت احاطه‏ي وي در علم تاريخ و انساب و سِيَر، مورد اعتماد علماي بزرگ ديگر مي‏باشد. رِجال نجاشي، اخبار بني‏سُنَن و فَضل الكوفه از كتب اين عالم بزرگ مسلمان هستند.
حاج سيد محمد مولانا از علماي تبريز، در ابتدا، مقدمات و ادبيات متداول را در تبريز خواند و در 19 سالگي راهي عتبات گرديد. در نجف به درس شيخ الشريعه‏ي اصفهاني، فاضل شربياني و ديگر بزرگان راه يافت و به درجه‏ي اجتهاد رسيد. در 1321 ق به تبريز برگشت و به تدريس و تاليف پرداخت. مِصباحُ الوَسايل في شرحِ الرَّسايِل و حاشيه‏ي فُصول از كتب اوست.
كشور اكوادر مستقل شد و اين سرزمين بيش از 300سال تحت سلطه واستعمار اسپانيا بود اما باتلاش ها و مبارزات سيمون بوليوار ومردم آزاديخواه اكوادر ،اين كشور از استعمار اسپانيا رهايي يافت وبه فدراسيون كلمپياي بزرگ پيوست . مدتي بعد از انحلال اين فدراسيون ، اكوادر كاملا مستقل شد ونظام جمهوري براي خود برگزيد .اكوادر با بيش از 280هزار كيلومتر مربع مساحت در شمال غربي امريكاي جنوبي ؛ودر كنار اقيانوس كبير واقع است .
نانس از كاشفان سختكوش قطب شمال در گذشت . او در دوران عمر خود براي كشف مناطق ناشناخته قطب شمال ؛ و راههاي ممكن براي سياحت آن از ميان كوهها ي يخ وبرف بسيار تلاش كرد . نانس در سال 1888 ميلادي موفق به كشف راهي شد كه از شرق به غرب نواحي قطبي امتداد مي يافت و به جزيره يخ زده گروئلند مي رسيد . نانس در سال 1922 ميلادي جايزه نوبل را دريافت كرد .
مارتين لوتر، در 13 مه 1483م در شهر ايزلبن آلمان به دنيا آمد. وي در ابتدا به تحصيل فلسفه، حقوق، ادبيات و موسيقي پرداخت و سپس استاد علوم مذهبي گرديد. وي در سال‏هاي جواني به دليل سوء اختلافات بين مقامات كليسا بر برخي از اعمال ارباب كليسا ايراد گرفت. آغاز قيام لوتر بر ضد كليساي كاتوليك و استبداد مذهبي، بر سر مسئله آمرزش گناهان از طرف كشيشان و پاپ بود. رؤساي كليسا به دلخواهْ اشخاص را از كليسا اخراج يا تكفير مي‏كردند و سپس براي آمرزش گناهان و ورود مجدد به كليسا، گناهان آنان را با پول مي‏خريدند. اما آن‏چه لوتر را بر ضد اين اوضاع برانگيخت، اقدام مسئولين كليسا در فروش رسمي آمرزش‏نامه بود. لوتر در اين زمان علي رغم مخالفت پاپ، انجيل را به زبان آلماني ترجمه كرد و در اندك مدتي طرفداران فراواني پيدا كرد. با قيام لوتر، طلسم تعصب مذهبي و استيلاطلبي و استبداد كاتوليكي قرون وسطي در هم شكست و مذهبي نو با نام پروتستان شكل گرفت. پروتست به معني اعتراض در ابتدا با انگيزه اصلاح كليساي كاتوليك آغاز شد و با مقاومت كليساي كاتوليك در برابر هرگونه اصلاح، اين جنبش به طور مستقل داراي اصول و مباني خاص خود شد. لوتر معتقد بود كه يگانه چيزي كه در مسيحيت معتبر است كتاب مقدس مي‏باشد از اين رو، هيچ‏گونه حجيّتي براي مقام پاپي، شوراهاي كليسايى يا آراي صاحبان كليسا و قدّيسان قائل نبود. از ديدگاه پروتستان، هر مسيحي مي‏تواند پيام كتاب مقدس را به وجدان شخصي خود دريابد و نجات و رستگاري شخص تنها از طريق فيض الهي و در ضمنِ ايمان، پديد مي‏آيد. از جمله ويژگي‏هاي اخلاق و تفكر پروتستاني، خردگرايى، تاكيد بر آزادي فردي، تساهل و مدارا، تكيه بر توليد و گسترش ثروت، عبادت دانستن كار، موهبت الهي دانستنِ ثروت و پسنديده دانستن آن را مي‏توان برشمرد. پروتستان در طي سال‏هاي حيات خود به چندين فرقه تقسيم شد و در كشورهاي آلمان، اسكانديناوي، بريتانياي كبير، فرانسه، سوئيس و مجارستان، طرفداران بيشتري يافت. رهبر پروتستان‏ها، در اواخر عمر دچار بيماري شد و سرانجام در 12 ژوئيه 1546م در 71 سالگي درگذشت.
در پي شكست دولت عثماني در جريان جنگ جهاني اول، سربازان انگليسي، فلسطين را اشغال كردند. پنج سال بعد، در سال 1922م، جامعه ملل، تحت نفوذ انگليس، قيموميت بريتانيا بر فلسطين را در آن سرزمين پذيرفت. از آن به بعد، سازمان‏هاي صهيونيستي براي تحقق اين هدف توسعه طلبانه، يهوديان بسياري را از نقاط مختلف جهان به ويژه اروپا به فلسطين مهاجرت دادند بااين حال، انگليسي‏ها براي جلوگيري از مشكلاتي كه افزايش سكنه يهودي فلسطين به وجود آورده بود، مهاجرت يهوديان را به اين سرزمين محدود ساخت. اما تحت فشار صهيونيست‏ها، امريكا از سال 1945م رسماً دولت انگليس را براي حل مسئله فلسطين به نفع يهوديان تحت فشار قرار داد و در پايان سال 1945م، يك كميسيون مشترك امريكا و انگليس براي بررسي اين مسئله تشكيل شد. اين كميسيون در سال بعد توصيه كرد كه صد هزار مهاجر يهودي ديگر به فلسطين پذيرفته شود و فلسطين تحت قيموميت سازمان ملل متحد قرار گيرد. در فوريه سال 1947م دولت انگليس به بهانه اينكه ديگر قادر به ادامه قيموميت برفلسطين نيست حل اين مسئله را به سازمان ملل متحد ارجاع نمود و اين سازمان پس از تشكيل يك كميته ويژه براي حل مسئله فلسطين و اعزام هيأت‏هايى به فلسطين و اردوگاه‏هاي آوارگان يهودي در اروپا، به تقسيم فلسطين و بين‏المللي شدن بيت‏المقدس راي داد. اين امر در 29 نوامبر 1947م در مجمع عمومي سازمان ملل متحد نيز به تصويب رسيد و سرزمين فلسطين بين اعراب و مهاجران يهود تقسيم شد. در همين زمان، صهيونيست‏ها با عمليات‏هاي تروريستي، فلسطيني‏ها را وادار به ترك سرزمين خود مي‏كردند و براي اعلام موجوديت رژيم صهيونيستي برنامه‏ريزي مي‏نمودند. انگليس نيز كه زمينه را براي تشكيل دولت صهيونيستي مناسب مي‏ديد، اعلام كرد كه نيروهايش را تا 13 مه 1948 از فلسطين خارج خواهد كرد. هم‏زمان با خروج تدريجي نيروهاي انگليسي، تشكيلات نظامي يهوديان كه در سال‏هاي جنگ دوم جهاني و پس از آن شكل گرفته بود، جاي آن‏ها را گرفتند. در نهايت با خروج آخرين سربازان انگليسي از خاك فلسطين در 13 مه 1948م، مقدمات اعلام موجوديت رژيم صهيونيستي فراهم شد و فرداي آن روز، اين رژيم تحميلي، حضور خود در اين سرزمين و تشكيل دولت اسرائيل را اعلام كرد.