آسايش و آرامش در پرتو قناعت و پرهيز از زياده طلبي

نويسنده: شکيبا سادات جوهري



قناعت

قناعت، يکي از ويژگي هاي زيباي انسان هاي خدا محور و مؤمن است. افراد با ايمان در پرتو بهره مندي از روحيه قناعت، عزت مي يابند. بدين ترتيب، هيچ گاه چشم طمع به دارايي ديگران نمي دوزند و براي کسب مال و مقام دنيا، شخصيت والاي خويش را پاي مال نمي سازند. بزرگان اخلاق «قناعت» را نقطه مقابل حرص و طمع مي دانند و در تعريف آن مي گويند: قناعت، ملکه اي است براي نفس که از مال به قدر حاجت و ضرورت بسنده مي کند، بدون اينکه فرد در زياده خواهي بکوشد و خود را به رنج و سختي بيفکند.(1) پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد: «طوبي لمن أسلم و کان عيشه کفافاً خوشا به سعادت فردي که مسلمان است و زندگي او در حد کفاف مي گذرد».(2)
در روايتي ديگر از ايشان نقل مي کنند که از جبرئيل معناي قناعت را پرسيدند: جبرئيل پاسخ داد: «به هر مقدار که از دنيا به او مي رسد، راضي باشد و به کم بسنده کند و شکرگزار همان مقدار کم باشد.»(3) قناعت پيشگان ، بهترين هاي امت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و در مقابل، طمع کاران بدترين افراد هستند . رسول بزرگوار در اين باره مي فرمايد: «خيار امتي القانع و شرارهم الطامع؛ بهترين مؤمنان، فرد قانع و بدترين آنها شخص طمع کار است.»(4)
شايسته است که آدمي، نفس خود را به زيور قناعت بيارايد و هيچ گاه در دام حرص و طمع نيفتد که در اين صورت، به آساني نجات نمي يابد. اميرالمؤمنان علي عليه السلام در هشداري مي فرمايد:
اي فرزند آدم اگر از دنيا به اندازه کفايتت بخواهي، اندکي از آن نيز تو را بس است و اگر به هيچ اندازه از دنيا کفايت نکني، در اين صورت همه دنيا نيز تو را کافي نخواهد بود.(5)
قناعت پيشگي سبب عزت مندي و آسايش انسان و در مقابل، طمع ورزي مايه خواري و شکست اوست .

آسايش، ميوه شيرين قناعت

قناعت، ويژگي پسنديده اي است که راحتي و آسايش دنيا و آخرت در گرو آن است . ملا احمد نراقي در اين باره مي نويسد:
راحت دنيا و آخرت به قناعت است و صفت قناعت، مرکبي است که آدمي را به مقصد مي رساند و وسيله اي است که سعادت ابدي را به سوي آدمي مي کشاند؛ زيرا هر که به قدر ضرورت قناعت کرد و دل را مشغول بيش از آن نکرد، هميشه آسوده خاطر است و حواس او جمع و تحصيل آخرت بر او آسان مي شود و هر که از اين صفت، محروم و آلوده حرص و طمع و درازي آرزو گشت، به دنيا فرو مي رود و خاطر او پريشان و کار او پراکنده مي شود و با وجود اين ، چگونه مي تواند به تحصيل آخرت بپردازد و به درجه نيکان و ابرار برسد.(6)
امام محمد باقر عليه السلام در نکوهش حرص و طمع مي فرمايد: «حريص به دنيا چون کرم ابريشم است؛ هرچه بيشتر به دور خود تار مي پيچد، راه خلاص او مشکل تر مي شود، تا از غصه بميرد.»(7)
(مولوي)
جاده قناعت به سرزمين زيباي آرامش و جاده حرص به کوير تشويش و اضطراب پايان مي يابد.

معيار بي نيازي

از نگاه آيين مقدس اسلام، برترين بي نيازي، بي نيازي نفس و جان است. پيامبر اسلام در اين باره مي فرمايد:
ليس الغني عن کثره العرض ولکن الغني عني النفس .(8)
بي نيازي، به فراواني کالاها [ي مادي] نيست، بلکه به بي نيازي نفس است.
خداي متعال به حضرت داوود عليه السلام وحي کرد:
وضعت الغني في القناعته و هم يطلبونه في کثره المال فلا يجدونه (9)
من توانگري را در قناعت نهاده ام، ولي مردم آن را در فراواني مال مي جويند. از اين رو، نمي يابندش.
بنا بر آموزه هاي ديني، سرچشمه واقعي بي نيازي و نيازمندي ، در نفس آدمي است. از رسول رحمت نقل مي کنند که فرمود: « الغني في القلب و الفقر في القلب؛ بي نيازي در قلب است و نيازمندي در قلب.» (10) از اين رو، انسان قناعت پيشه بي نياز است، اگر چه دارايي او اندک باشد وانسان آزمند فقير است، هر چند صاحب ثروتي فراوان باشد. در سخني ارزشمند از اميرمؤمنان علي عليه السلام نيز مي خوانيم:
من کان بيسير الدنيا لا يقنع لم يغنه من کثيرها ما يجمع .(11)
هر کس به اندک دنيا قناعت نکند، از بسيارآن نيز هرآنچه جمع کند، قانع نخواهد شد.
بي نيازي از روح قناعت پيشه آدمي سرچشمه مي گيرد، نه از انباشت ثروت، زيرا آن چشم و دلش سير نيست ، هرچه از نعمت هاي دنيا به چنگ آورد، بازهم احساس بي نيازي نخواهد کرد.

پي نوشت :

1- ملا احمد نراقي، جامع السعاده، قم، مؤسسه اسماعيليان، 1383،هـ ق چ 3،ج 2، ص 101.
2- اصول کافي، ج 2، ص147.
3- بحارالانوار ، بيروت، دارالاحياء التراث ، ج 66. ص 368.
4- همان.
5- اصول کافي، ج 2، ص 146.
6- معراج السعاده ، ص365.
7- اصول کافي، ج 2، ص 319.
8-تحف العقول، ص 46.
9- بحار الانوار، ج 78، ص 453.
10- بحار الانوار، ج12، ص 80.
11- محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 1، ص 5058.

منبع: ماهنامه ي طوبي 25