29 مرداد 1388 / 28 شعبان 1430 / 20 اوت 2009




مردم آبادان با برگزاري تظاهراتي عظيم خشم خود را ازعمل غيرانساني آتش زدن سينما ركس ابراز كردند. سينما ركس را عوامل مزدوررژيم پهلوي آتش زدند. دراين حادثه تلخ بيش از700تن ازمردم آبادان درسالن سينما طعمه حريق شدند و 377زن، مرد و كودك بي دفاع جان خود را به طرزي فجيع ازدست دادند. طي چند روز پس ازاين فاجعه مجالس عزاداري درنقاط مختلف شهر براي عزيزان ازدست رفته برپاشد.
آتش بس ميان جمهوري اسلامي ايران و عراق به طور رسمي آغازشد. اما نيروهاي رژيم بعثي عراق دو سال بعد ازاعلام آتش بس خاك ايران را ترك كردند. زمانيكه رژيم عراق جنگ تحميلي را آغاز كردند مجامع بين المللي هيچ واكنشي نشان ندادند و اين روند درادامه جنگ نيز به قوت خود باقي بود. اما پس ازفتح خرمشهر و پاكسازي جنوب كشور ازنيروهاي رژيم بعثي عراق و پيروزي هاي متعدد نيروهاي جمهوري اسلامي ايران، رژيم عراق و استكبارجهاني نخستين بار با امكان ورود قواي ايران به خاك عراق مواجه شدند. بدين ترتيب منافع غرب با خط روبرو مي شد ازاين رو مقامات استكبار تلاش كردند كه زمينه را براي توقف جنگ و جلوگيري ازورود قواي ايران به عراق آماده سازند. سرانجام پس ازحمله آمريكا و رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان، عراق، آتش بس و عقب نشيني قواي خود را از مرزهاي ايران پذيرفت. بدين ترتيب قطعنامه 598شوراي امنيت سازمان ملل اجرا شد.
به دنبال كودتاي آمريكايي 28 مرداد 1332 و متلاشي شدن نهضت ملي و حضور بلامنازع آمريكا در ايران، دوره پنجم مشروطه همراه با دوران سياه ديكتاتوري محمدرضا شاه و سلطه آمريكا در ايران آغاز شد. رژيم شاه و استعمار آمريكا در پي رسيدن به آرامش داخلي و امنيت مورد نظر در سطح منطقه، آخرين نفس‏هاي حق‏خواه و معترض آيت‏اللَّه كاشاني را با دستگيري ايشان بريدند و فدائيان اسلام را كه با تفكر و خطمشي اسلامي، عليه اقدامات رژيم به فعاليت مسلحانه دست زده بودند، اعدام و تشكيلات جوان آنان را متلاشي كردند. رژيم شاه براي حفظ موقعيت خود و سركوب جنبش‏هاي مردمي و قيام ملت، با كمك مستشاران آمريكايي، دست به تشكيل سازمان مخوف و جهنمي ساواك زد و دست آن را در انجام هر جنايتي باز گذاشت. ازسال 1332، يك بار ديگر قدرت استبداد و سلطه استعمار، موجب شكل‏گيري ديكتاتوري پهلوي گرديد. اين دوره سياه كه دومين دوره ديكتاتوري دودمان پهلوي است تا سال 1357 به مدت 25 سال ادامه يافت و در نهايت با فراگير شدن نهضت اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره)، متلاشي شد.
سازمان پيمان مركزي موسوم به سنتو كه با شركت ايران، تركيه، پاكستان و انگليس تشكيل شده بود، در اين روز، جايگزين پيمان بغداد گرديد. اگرچه آمريكا رسماً عضو پيمان سنتو نبود و به عنوان ناظر در جلساتِ آن شركت مي‏كرد، اما عملاً در تمامي تصميماتِ اين پيمان دخالت و نقش مؤثر داشت. در واقع، پيمان سنتو، حلقه مركزي سيستم نظامي غرب عليه شوروي سابق بود و پيمان‏هاي ناتو در غرب و سيتو در خاور دور را به يكديگر متصل مي‏كرد. اين پيمان پس از پيروزي انقلاب اسلامي و خروج ايران در سال 1357 ش به حالت تعليق درآمد و عملاً مُنحل شد.
پس از گذشت حدود 45 روز از سرنگوني هواپيماي مسافربري ايران توسط نظاميان متجاوز آمريكايي در خليج فارس و كشته شدن 298 نفر از سرنشينان آن، دولت آمريكا در حالي اين حمله را اشتباه خواند كه پيش از آن به فرمانده ناو مهاجم آمريكايي مدال شجاعت و لياقت اعطا كرده بود.
«اِبن حاجب» محدث و مورخ دمشقي در گذشت. « ابوحَفص» ملقب به «عِزُّالدّين» در سال 593 هجري قمري بدنيا آمد و از جواني براي آموختن حديث در محضر محدثان بزرگ حضور يافت. ابن حاجب بتدريج با تجربه اي كه در علم حديث بدست آورد بر بسياري از مشايخ عصر خود فائق آمد. اِبن حاجِب سه اثر چاپ شده و چند اثر ديگر بصورت دست‎نويس باقي مانده است.
آخوند ملاحسينقلي همداني عارف والاقدر، فقيه و حكيم فرزانه و از بزرگ‏ترين استادان عرفان و اخلاق، در سال 1239 قمري در روستاي "شوند" در "جزين" همدان متولد گرديد. از استادان وي مي‏توان به شيخ عبدالحسين تهراني (شيخ العراقين)، شيخ مرتضي انصاري و آقاسيدعلي شوشتري و از شاگردان دانشمند او مي‏توان به شيخ محمد بهاري، سيد احمد كربلايي، شيخ موسي شراره، سيدمهدي حكيم، ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي و سيد جمال‏الدين اسدآبادي اشاره نمود. به گفته‏ي استاد شهيد مطهري، حوزه‏ي تعليم و تربيت آخوند همداني، بيشتر حوزه‏ي تربيت بود تا تعليم.مدفن اين سالك راه حق در كربلا واقع گرديده است.
پس از محمد علي شاه قاجار، پسرش احمدشاه در 27 جمادي الثاني 1327 ق در دوازده سالگي به پادشاهي برگزيده شد. چون احمدشاه كودكي بيش نبود، كارها به دست هيئت مديره‏اي افتاد كه زمام امور را تا تشكيل مجلس تازه، در كف خود گرفت. در اين ميان ابوالقاسم خان ملقب به ناصرالملك، نيابت سلطنت يافت و تا شعبان 1332 ق در اين مقام بود و از آن پس، چون احمدشاه به سن قانوني رسيده بود، به طور رسمي، پادشاه ايران گرديد.
پي يِردو فِرما رياضيدان نابغه فرانسوي دراين كشور متولد شد. دوفرما برزبانهاي لاتين، يوناني و اسپانيايي تسلط كامل داشت و درمواقعي كه ازتحقيقات رياضي فراغت مي يافت به ترجمه آثار رياضي ازديگرزبانها مشغول مي شد. پي ير دوفرما مبتكر حساب ديفرانسيل است كه بنام او درتاريخ ابداعات و اكتشافات ثبت شده است.
لئون تروتسكي مشاور لنين و بنيانگذار روزنامه پراورا و مؤسس ارتش سرخ شوروي ترورشد. تروتسكي ازمخالفان سرسخت استالين بود و درسال1927به سيبري تبعيد شد و دوسال بعد نيز از شوروي اخراج شد. تروتسكي سالها درخانه اي درژمانند درحومه مكزيكو مي زيست اما سرانجام بدست يكي ازمخالفانش ترورشد. درزمان مرگ تروتسكي شايعاتي برسرزبانها بود مبني براينكه قاتل او ازمأموران مخفي استالين بوده است.
خورشيدجي رستم جي كاما، از ايران‏شناسان معروف پارسيِ هند و متخصص در زبان و ادبيات پهلوي و خطشناسي ميخي، در 11 نوامبر سال 1829م در شهر بمبئي هند به دنيا آمد. وي پس از تكميل تحصيلات مقدماتي خود در هند، به اروپا سفر كرد و زبان‏هاي فرانسوي، آلماني، پهلوي و اوستايى و خط ميخي را فرا گرفت. كاما در همين زمان، كار تطبيق گرامر و دستور زبان‏هاي ايراني و سانسكريت را به انجام رساند. وي پس از بازگشت به هند، براي رسمي ساختن زبان پهلوي در تحصيلات دانشگاهي كوشش فراواني كرد و سرانجام موفق شد كه اين زبان را در امتحانات ورودي دانشگاه و مقاطع بالاتر دانشگاهي در رشته زبان، رسمي سازد. كاما هم‏چنين در علوم عقليِ جهانِ ايران باستان، تبحر فراواني يافت و به تدريس پرداخت. كاما، علاوه بر ادبيات، در علوم اجتماعي، گياه‏شناسي، شيمي و علم نجوم نيز مهارت داشت و به عنوان يك سخنران زبردست از نفوذ كلام ويژه‏اي برخوردار بود. خورشيد جي رستم جي كاما سرانجام در بيستم اوت 1909م در هشتاد سالگي درگذشت. 27 سال پس از مرگ كاما، مؤسسه‏اي با موضوع خاورشناسي به نام وي داير گرديد كه امروزه به عنوان يك مركز برجسته تحقيقاتي مورد استفاده و محل رجوع دانشمندان مي‏باشد. اين مؤسسه علاوه بر انتشار ده‏ها جلد كتاب در زمينه‏هاي گوناگون خاورشناسي و ايران‏شناسي، مجموعه مقالات كاما را در دو جلد گردآوري و عرضه نموده است.
ويلفردو پارِتو، فيلسوف اروپايى در 15 ژوئيه 1848م در پاريس به دنيا آمد. وي در ابتدا در رشته مهندسي تحصيل كرد و سپس به عنوان استاد اقتصاد سياسي در دانشگاه لوزان سوئيس به تدريس پرداخت. پارِتو رياضيات را در فرضيه‏هاي اقتصادي وارد كرد و كوشيد تا در مقولات اجتماعي بين عوامل معقول و غيرمعقول تميز قائل شود و بدين ترتيب موجبات صعود و سقوط طبقه حاكم را مشخص نمايد. به نظر وي، اعمالي منطقي و معقول ناميده مي‏شوند كه وسايل متناسب با هدف را به كار برند و پيوندي منطقي باعث اتصال وسيله و هدف باشد. اين پيوند بايد از طرف كساني كه براي داوري شايستگي دارند مورد تاييد قرار گيرد. پارتو در فلسفه سياسي از شيفتگان ماكياولي، فيلسوف هم وطن خود بود و حكومت مطلقه را تنها حكومت عملي و كارآمد براي اجتماعات بشري مي‏دانست. او نسبت به كساني كه براساس تمايلات بشر دوستانه طالب دموكراسي بودند با ديده خوبي نمي‏نگريست و بر اين عقيده بود كه نيّت بشر دوستانِ واقعي، نيكي كردن به جامعه است همچنان كه نيت كودكي كه بر اثر نوازش بيش از حد، مايه هلاكت پرنده‏اي مي‏شود نيكي كردن به آن است. به عبارت ديگر، پارِتو معتقد بود كه اقليتي از مردم براي آن آفريده شده‏اند كه چون اربابي جابر حكومت كنند و اكثريت آفريده شده‏اند، براي آنكه چون بنده‏اي مطيع، فرمانبرداري نمايند. فلسفه ماكياولي و مشرب پارتو، مورد نظر فاشيست‏هاي ايتاليايى در زمان موسوليني، نخست‏وزير مستبد ايتاليا قرار گرفت و آنان علي‏رغم اعتراضات پارتو كه مي‏گفت فلسفه‏اش را بد فهميده‏اند، احترام و افتخار بسيار بر سرش گذاشتند. شايد علت اين كج‏فهمي، معلول نامنظمي نوشته‏هاي پارتو بوده است. زيرا وي به جاي آنكه انديشه‏هاي خود را به صورت منظم در يك دستگاه فلسفي ارائه كند، آنها را به صورت پراكنده و يادداشت‏هاي اتفاقي كه اكثراً با يك‏ديگر متناقض بودند، ثبت مي‏كرد. مشهورترين اثر پارِتو ذهن و اجتماع در دو جلد نام دارد كه در آن، انديشه‏هاي خود را مطرح نموده است. ويلفردو پارتو، سرانجام در 20 اوت 1923م در 75 سالگي درگذشت.
رومن رولان، نويسنده بلند آوازه فرانسوي، در 28 ژانويه 1866م در فرانسه به دنيا آمد. او تحصيلات خويش رادر رشته تاريخ به پايان رساند و در تاريخ موسيقي تخصص پيدا كرد؛ با اين حال به ادبيات علاقه خاصي داشت. از اين جهت با نوشتن دو رشته نمايش‏نامه‏هاي جديد دراماتيك درصدد برآمد كه سطح تئاتر فرانسه را بالا برد ولي اين نمايش‏نامه‏ها چندان توفيق نيافت. بنابراين دست از داستان نويسي كشيد و به تهيه و نوشتن شرح حال و بيوگرافي بزرگان جهان دست زد. رولان در اوايل قرن بيستم شرح زندگي بتهوون آهنگ‏ساز شهير آلماني و ميكل آنژ مجسمه‏ساز هنرمند ايتاليايى را منتشر ساخت و به شهرت و افتخار رسيد. گذشته از هنرمندان و بزرگان واقعي، وي به نوشتن شرح حال هنرمندان خيالي نيز دست زد و با ارائه اثر معروف ژان كريستُف، كاري متفاوت ارائه داد. رومن رولان پس از شروع جنگ جهاني اول راهي سوئيس شد و در سال 1916م به دريافت جايزه ادبي نوبل نائل گرديد. وي در اواخر عمر به انديشه‏هاي عرفاني شرق، به خصوص هنديان متمايل گشت و از طرفداران مهاتما گاندي، رهبر آزادي هند گرديد. رولان هنگامي كه بازار سياست در اروپا از نو رونق گرفت، به اصول كمونيسم متمايل شد و كوشيد كه ميان انديشه‏هاي فيلسوفان هند و مباني سياست شوروي توافقي برقرار سازد، پس در سال 1927م رسماً كمونيست را پذيرفت. در عين حال دنباله كار ادبي را رها نكرد و در همان سال‏ها، رمان جان شيفته را در هفت جلد منتشر كرد. رومن رولان از نادرترين نويسندگان فرانسه است كه در فرهنگ فرانسه، در رشته موسيقي‏شناسي تاثير فراوان داشته است. علاقه وافر او به آزادي و بشردوستي، وي را بر آن داشته بود كه از زمان جنگ جهاني اول به بعد، همه كوشش خود را در راه صلح و منافع مشترك مردم دنيا به كار بَرَد. آثار آخر عمر رولان، حاكي از برگشت به دوستي‏ها و محبت‏هاي عهد جواني است. او از پيروي و تقليد از ديگر سبك‏ها گريزان بود. سبك او يكنواخت و ساده بود تا جايي كه يك دست و بي‏تنوع به نظر مي‏رسيد هرچند نشانه هايي از تغزل در آن به چشم مي‏خورد. رومن رولان سرانجام در 20 اوت 1944 م در 78 سالگي درگذشت.
در سال‏هاي اوليه زمام‏داري لئونيد بِرِژْنِف بر اتحاد جماهير شوروي، تغيير و تحولاتي در كشور چكسلواكي تحت رهبري الكساندر دوبچك ايجاد شد. شتاب تحولات در چكسلواكي و فاصله گرفتن اين كشورِ بلوك شرق از ساير كشورهاي كمونيستي، باعث نگراني سران كِرِمْلين از اوضاع چكسلواكي گرديد. از اين رو طي دو كنفرانس با حضور رهبران پنج كشور عضو پيمان ورشو، از چكسلواكي خواسته شد تا ضمن قبول اصل تساوي حقوق احزاب كمونيستْ، از آرمان‏هاي سوسياليستي بلوك شرق دفاع كند. اما دوبچك تغيير زيادي در خط مشي خود نداد. از آن سو آزادي رفت و آمد بين چكسلواكي و كشورهاي غربي و گزارش‏هايى كه در مطبوعات غرب از حركت چكسلواكي در طريق آزادي منتشر مي‏شد بر نگراني‏هاي رهبران شوروي از مسير تحولات اين كشور افزود. در اين هنگام گزارش رسيد كه صدها مامور سازمان جاسوسي امريكا، سيا و ساير سازمان‏هاي جاسوسي غرب در چكسلواكي مشغول فعاليت هستند و اگر براي تغيير مسير اوضاع در اين كشور اقدام جدي و فوري به عمل نيايد، چكسلواكي از دست خواهد رفت و كشورهاي ديگر اروپاي شرقي را نيز به دنبال خود خواهد كشاند. از اين رو، تصميم به مداخله نظامي و مسلحانه در چكسلواكي در 18 اوت 1968م اتخاذ شد و به چهار كشور ديگر عضو پيمان ورشو شامل لهستان، مجارستان، بلغارستان و آلمان شرقي كه از دستورات مسكو پيروي مي‏كردند ابلاغ گرديد. در نهايت، 24 لشكر از نيروهاي پيمان ورشو در شامگاه روز بيستم اوت 1968م وارد خاك چكسلواكي شدند و بدون برخورد با مقاومتي به طرف پايتخت پيشروي كردند. دوبچك كه غافل‏گير شده بود و مقاومت در برابر نيروهاي پيمان ورشو را بي‏فايده مي‏دانست از نيروهاي مسلح چكسلواكي خواست كه از مقاومت در برابر متجاوزين خودداري كنند. دنياي غرب همچنان كه چكسلواكي را در آغاز جنگ جهاني دوم، در برابر آلمان تنها گذاشته بود، در اينجا هم جز صدور چند اعلاميه و اعتراض لفظي كاري نكرد، زيرا چكسلواكي به موجب تعهدات پيمان يالتا، منطقه تحت نفوذ شوروي به شمار مي‏رفت. بِرِژنف نيز تجاوز نيروهاي پيمان ورشو به چكسلواكي را اين‏گونه توجيه كرد كه هرگاه دست‏آوردهاي سوسياليسم در يك كشور سوسياليستي به خطر بيفتد، كشورهاي ديگر سوسياليست براي حفظ و حراست از آن، مسئوليت مشترك دارند. اين نظريه بعدها به عنوان دكترين بِرژنِف يا اصل حاكميت محدود نيز شهرت يافت. بِرژنِف در همان روزهاي اول اشغال چكسلواكي، دستور ربودن الكساندر دوبچك را صادر كرد و پس از مذاكراتي با وي در مسكو، او را بر سر كار قبلي خود نهاد. اما اين امر حيله‏اي بود كه بِرژنِف براي آرام كردن اوضاع به كار بُرد. در هفدهم آوريل 1969م، دوبچك از سمت دبيركلي حزب كمونيست بركنار شد و دولت مطيع مسكو بر سر كار آمد.
كشور استوني براي اولين بار، پس از انقلاب كمونيستي شوروي و پايان جنگ جهاني اول استقلال يافت، اما بر اساس قرارداد محرمانه‏اي كه در سال 1939م توسط هيتلر و استالين امضا شد، استوني در حوزه نفوذ شوروي قرار گرفت. يك سال بعد، پس از برگزاري انتخاباتي فرمايشي و روي كار آمدنِ يك دولت دست نشانده مسكو در استوني، اين كشور، رسماً به جمهوري‏هاي شوروي پيوست. در پي تحولات شوروي در اواخر دهه 1980م و روند استقلال‏طلبي در جمهوري‏هاي اين كشور، استوني نيز از سال 1989م تلاش خود را براي كسب استقلال مجدد آغاز كرد. در همه پرسي ماه مارس 1991م، حدود 80 درصد از مردم استوني به استقلال رأي دادند و در روز بيستم اوت 1991م، استقلال اين كشور اعلام شد. كشور استوني واقع در شمال شرقي اروپا و ساحل درياي بالتيك، و داراي نظام سياسي جمهوري است. (ر.ك: 24 فوريه)
كشور مجارستان با بيش از 93 هزار كيلومتر مربع مساحت در شرق اروپا و در همسايگي كشورهاي اسلواكي، اتريش و روماني واقع شده است. جمعيت آن در حدود 10 ميليون نفر مي‏باشد كه اكثريت آن‏ها مليت مجاري داشته و پيرو آيين كاتوليك مي‏باشند. زبان رسمي مجارها، مجاري و واحد پول آن، فورينت مي‏باشد. كه پس از الحاق اين كشور به اتحاديه اروپا در 30 آوريل 2004، يورو جاي‏گزين آن شد. پايتخت كشور مجارستانْ بوداپست مي‏باشد. پيش‏بيني مي‏شود جمعيت مجارستان تا سال 2025 بيش از 8 ميليون نفر گردد. مجارستان داراي قدمت تاريخي بوده و از ديرباز استقلال داشته است. اين كشور پس از پايان جنگ جهاني اول مدتي كوتاه داراي حكومت كمونيستي شد اما با تغيير دولت، همراه با متحدين در جنگ جهاني دوم شركت جُست. ولي به تصرف نيروهاي شوروي درآمد و بعد از پايان جنگ تحت حاكميت مطلق كمونيست‏ها قرار گرفت. دولت كمونيستي مجارستان تا اوايل دهه 1990م بر سر كار بود و پس از فروپاشي شوروي، تشكيل جمهوري چند حزبي داد.