3 شهریور 1388 / 4 رمضان 1430 / 25 اوت 2009

از اواخر سال 1309 ش رضاخان روابط نزديكي را با آلمان پايه‏گذاري كرد تا بتواند تهديدات انگلستان و روسيه را خنثي كند. اين روابط با شروع جنگ جهاني دوم گرم‏تر شد. رضاشاه صدها آلماني را دعوت كرد تا به عنوان مستشار و متخصص در سازمان‏هاي دولتي و به ويژه در ارتش خدمت كنند. در سال 1320 ش و در بحبوحه جنگ جهاني دوم هنگامي كه رضاخان تقاضاي شوروي و انگلستان را براي اخراج آلماني‏ها از ايران رد كرد اين دولت‏ها با هماهنگي كامل، تصميم گرفتند سرزمين ايران را اشغال كنند. سرانجام در بامداد سوم شهريور 1320 ش، سفيران انگليس و شوروي به طور جداگانه يادداشت‏هايي تسليم دولت ايران نمودند. در اين يادداشت اعلام شده بود كه چون دولت ايران در مقابل متفقين و درخواست‏هاي آنان مبني بر عدم همكاري با مستشاران آلماني و به خدمت گرفتن جاسوسان آن كشور، سياست مبهمي در پيش گرفته و در اخراج عُمّال آلمان، اقدامي نكرده است، ارتش‏هاي شوروي و انگليس وارد ايران شده و مشغول پيشروي هستند. شوروي، شمال، و انگليس، جنوب ايران را متصرف شد. مرز اين دو بخش، خطي فرضي بود كه از ميان تهران مي‏گذشت و خود تهران هم در اشغال هر دو طرف بود. رضاخان در ابتدا تصميم به مقاومت گرفت اما چون فاقد پايگاه اجتماعي، سياسي و فرهنگي بود و مردم از عملكرد مستبدانه و سياست‏هاي او ناراضي بودند، نتوانست در برابر بيگانگان دوام بياورد. بنابراين حكومت ديكتاتوري شانزده ساله رضاشاه تحت فشار اشغال‏گران فرو ريخت و او مجبور به استعفا و خروج از كشور شد. ورود نيروهاي متفق به ايران در حالي صورت گرفت كه دولت ايران، پيش از آن، نسبت به جنگ جهاني دوم، اعلام بي‏طرفي كرده بود. با اين حال، اشغالگران روسي و انگليسي، بدون توجه به اين امر، قسمت‏هاي وسيعي از خاك كشور را اشغال نمودند و مصائب بي‏شماري براي مردم به وجود آوردند. در چنين شرايطي به يكباره، زبان‏هاي بسته باز شد و گلوهاي گرفته، به نفس كشيدن افتاد. بازار انتقاد از اوضاع گذشته رواج يافت و پس از سال‏ها سكوت مرگبار، حملات به حكومت سراسر ديكتاتوري شانزده ساله رضاخاني آغاز شد. اشغال ايران كه از سوم شهريور سال 1320، با تهاجم نيروهاي انگليس و شوروي از جنوب و شمال صورت گرفته بود، تا پايان جنگ در سال 1324، ادامه يافت.
با خاموش شدن صداي توپ و تفنگ در جبهه‏ها و پايان جنگ تحميلي عراق عليه ايران، مبارزه در صحنه سياسي متوقف نگرديد، بلكه ابعاد وسيع‏تري گرفت و دور جديدي از تلاش‏هاي ديپلماتيك با هدف اجراي كامل قطعنامه 598 آغاز گرديد. در راستاي اين امر، در عصر روز سوم شهريور 24 ( 1367 اوت 1988 م) اولين جلسه مذاكره بين وزراي خارجه ايران و عراق و دبير كل سازمان ملل متحد در ژنو آغاز شد. اگر چه در اين دور از مذاكرات، صحبت‏ها به طور واضح و ملموس، روشن نبود و در اجراي بندهاي قطعنامه، پيشرفتي حاصل نشد، ليكن جمهوري اسلامي ايران توانست طي بيست روز مذاكره، به بهترين وضعيتِ مذاكراتي، سياسي و تبليغاتي دست يابد. هيئت جمهوري اسلامي ايران، اهرم‏هاي خود را با حوصله و تدريج مطرح ساخت و توانست جلوي كارشكني‏هاي عراق را بگيرد. دور دوم مذاكرات در سوم مهرماه 1367، درباره مسائل گوناگون جنگ و قطعنامه 598 در نيويورك ادامه يافت.
آيت‏اللَّه شيخ محمد جواد نجفي، از نويسندگان و عالمان معاصر، در سال 1302 ش (1342 ق) در يكي از روستاهاي توابع خمين در استان مركزي به دنيا آمد. وي پس از فراگيري علوم مقدماتي، در بيست سالگي جهت ادامه تحصيل به اراك و تهران رفت و در فقه، اصول، تفسير و علوم عقلي به تبحر رسيد. آيت‏اللَّه محمد جواد نجفي همچنين از حضرات آيات سيد محسن حكيم، سيد محمود شاهرودي، سيد ابوالقاسم خويي و سيد محمد هادي ميلاني، سمت نمايندگي و نيابت امور شرعيه داشت. ايشان سال‏هاي زيادي از عمر خويش را به تاليف و تصنيف آثار ارزشمند گذراند و در اين راه، همت مي‏ورزيد. از اين استاد محقق، آثار متعددي بر جاي مانده كه مصباح الشيعه، لطايف الصلوة، زندگاني حضرت عبدالعظيم حسني و نيز ترجمه كتب ديوان حضرت علي بن ابي طالب، كتاب المهدي و اثبات الوصيه از آن جمله‏اند. همچنين تفسير آسان كه شانزده جلد از آن به چاپ رسيده است از آثار ايشان است. اين عالم رباني و محقق گرانقدر، سرانجام در 3 شهريور 1377 ش برابر با دوم جمادي الاول 1419 ق در 75 سالگي بدرود حيات گفت و به جوار رحمت حق شتافت.
ابوالقاسم هبةاللَّه بن جعفر ملقب به قاضي سعيد ابن سناء الملك در سال 545 ق در قاهره به دنيا آمد. او قرآن، نحو و برخي علوم ديگر را فرا گرفت و با سرودن قصايدي در مدح صلاح‏الدين ايوبي و نيز قاضي فاضل، نبوغ خود را آشكار نمود. پس از اين كه وي در فنون بلاغت و نويسندگي تبحّر و تجربه‏اي كسب كرد، قاضي فاضل او را در امور ولايت مصر به كار گماشت ولي آن چه بيشتر باعث شهرت و بلندي آوازه‏ي ابن سناءالملك شد، تدوينِ اصول و قواعد مُوَشّحات است. ديوان شعر او در موضوعات گوناگون از جمله توصيف روز عاشورا و شهادت امام حسين(ع) و... سروده شده است.
آيت‏اللَّه شيخ حسنعلي تهراني فرزند حاج محمود تاجر تبريزي در تهران ديده به جان گشود. پس از فراگيري مقدمات، عازم نجف اشرف گرديد و از محضر بزرگاني چون ميرزاي بزرگ شيرازي بهره جست. ايشان صاحب كرامات بوده و به توصيه‏ي استادش، پيش از درس، نهج‏البلاغه مي‏گفت و روح شاگردان را با كلام اميرالمؤمنين(ع) صفا مي‏بخشيد. اين عالم رباني از صالحين بوده و از كثرت احتياط، از حقوق شرعي استفاده نمي‏كرد و به نماز و مراقبت بر اعمال، دقت زيادي داشت. آيت‏اللَّه تهراني پس از فوت در جوار حضرت امام رضا(ع) به خاك سپرده شد.
آيت اللَّه ميرزا هاشم آملي در سال 1322 قمري در روستاي "پردمِهِ لاريجان" آمل ديده به جهان گشود. پس از آموختن قرآن و گذراندن تحصيلات ابتدايى، علاقه‏ي سرشار او به علوم ديني، وي را به آمل و از آن جا به تهران كشاند. در مدرسه‏ي علميه‏ي سپهسالار تهران كه در آن زمان زير نظر آيت‏اللَّه سيد حسن مدرس اداره مي‏شد اقامت نمود. وي به علت هوش و ذكاوت زيادش در تهران از محضر اساتيدي چون سيدمحمد تنكابني و ميرزا ابوالحسن شعراني استفاده نمود. پس از مدتي به قم عزيمت نمود و از محضر اساتيدي چون آيت‏اللَّه حائري، حجت كوه كمره‏اي و شاه آبادي استفاده شاياني برد. پس از اخذ اجازه‏ي اجتهاد، به نجف اشرف مشرف شد و از دروس فقه و اصول ميرزاي نائيني، سيدابوالحسن اصفهاني و آقاضياء عراقي كسب فيض نمود. اين عالم رباني و فقيه بزرگوار علاوه بر تحصيل به تدريس نيز پرداخت و بعدها حلقه‏ي درس خارجِ خود را تشكيل داد. حضرات آيات ميرزا جواد تبريزي، ناصر مكارم شيرازي، عبداللَّه جوادي آملي، احمد آذري قمي، سيد جعفر كريمي، هادي معرفت، اسماعيل صالحي مازندراني، سيد علي محقق داماد، محمد محمدي گيلاني و ده‏ها عالم فاضل از جمله شاگردان اين بزرگوار مي‏باشند. ميرزا هاشم آملي همچنين در امور سياسي و مبارزه عليه رژيم ستم‏شاهي بسيار فعال بود و نقش مثبتي در حمايت از امام راحل(ره) و انقلاب اسلامي داشته است. آثاري چون بدايعُ الافكار، حاشيه بر عُروةُ الوُثقي، كتاب الصلاة و تقريرات دروس آيت‏اللَّه حائري از وي به جاي مانده است. سرانجام اين عالم رباني در چهارم رمضان سال 1413 ق برابر با هفتم اسفند 1371 ش در 91 سالگي دار فاني راوداع گفت و در مسجد بالاسرِ حرم حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
سلسله جنگهاي صليبي ميان مسيحيان و مسلمانان آغازشد. دراوايل قرن 7 هجري قمري سردمداران دنياي مسيحيت به ظاهر براي تسخيربيت المقدس، اما درواقع به منظورتسلط برآسيا و استثمارو استعمار مسلمانان به طرف شرق حركت كردند. صليبيون پس ازنبردهاي پي درپي همچون جنگي كه درانطاكيه روي داد، به بيت المقدس رسيدند و اين شهر را درسال1099ميلادي تصرف كردند. دراوايل قرن 12ميلادي مسيحيان درجنگ بيت المقدس ازسپاه مسلمانان به فرماندهي صلاحُ الدّين ايّوبي شكست خوردند و او حكم كرد كه بدون آنكه صدمه اي به مسيحيان وارد شود آنان ازبيت المقدس خارج شوند. جنگهاي صليبي تا اواسط قرن13ميلادي ادامه داشت و هر بار با شكست صليبيون همراه بود. دراين جنگها مسيحيان نشاني ازصليب برشانه و لباس خود داشتند ازاين رو اين نبردها اما به جنگهاي صليبي مشهور شد.
ژرژ ژاك دانتون ازرجال سرشناس دوران انقلاب كبيرفرانسه متولد شد. دانتون فارغ التّحصيل رشته حقوق و وكيل دعاوي بود. دراوايل انقلاب فرانسه دانتون رهبريكي ازجناحهاي انقلابي كشورش شد و چون خطيبي توانا بود موقعيت ممتازو محبوبيت فراواني ميان فرانسويان بدست آورد. دانتون پس ازالغاي رژيم سلطنتي درفرانسه به وزارت عدليه دولت جمهوري منصوب شد و ازجمله كساني بود كه به اعدام شاه فرانسه رأي داد.
سر ويليام هِرْشِلْ، ستاره‏شناس آلماني در 25 نوامبر 1738م در هانوفر از شهرهاي آلمان به دنيا آمد. او تا نوجواني به كار چوپاني مشغول بود و سپس مدتي به فراگيري موسيقي پرداخت. هرشل روزي كتابي درباره نجوم به دستش رسيد و چون مطالعه كرد دريافت كه براي فهم مطالب آن، محتاج دانستن پاره‏اي از مباحث نور است و آن‏گاه متوجه شد كه مطالعه نور بدون دانستن رياضيات ثمربخش نيست. لذا جبر و هندسه آموخت و پس از مدتي مطالعه درباره نور و نجوم، ديدار ستارگان به قدري او را به شوق آورد كه خانه خود را به كارگاهي براي ساختن تلسكوپ تبديل كرد. هرشل با كوشش فراوان موفق به ساخت تلسكوپي گرديد كه فاصله كانوني آن 11 متر و هفتاد سانتيمتر، قطر آينه‏اش 147 سانتيمتر با وزني در حدود يك تن بود. وي در سال 1782م هنگامي كه با اين تلسكوپ مشغول رصد ستارگان بود، ناگهان ستاره‏اي ديد كه مانند ساير ستاره‏ها به صورت يك نقطه نوراني نبود، بلكه هم‏چون قرصي درخشان بود. هرشل به زودي دريافت كه سياره تازه‏اي را كشف كرده و معلوم ساخت كه پهنه منظومه شمسي وسيع‏تر شده است. اين سياره، اورانوس نام گرفت و هرشل با اين كشف، دستگاه منظومه شمسي را كه از زمان قديم، محدود به سياره زحل بود وسعت داد. او هم‏چنين دو قمر اورانوس را نيز كشف نمود. كشف هرشل غوغايى در مجامع علمي به پا كرد و او را غرق در افتخار نمود، به طوري كه به او عنوان كاشف اعماق آسمان لقب دادند. هرشل در ادامه كارهاي اخترشناسي خود اعلام كرد كه خورشيد در آسمان ثابت نيست و تغيير مكان مي‏دهد و سيارات را همراه خود مي‏بَرَد. وي فهرستي از دو هزار و پانصد سحابي تشكيل داد و گفت اين سحابي‏ها مجموعه‏اي از ستارگان و توده‏هايى از گاز هستند. رصدهاي متعدد و تحقيقات عميق نجومي هرشل در باب ستارگان، موجب شد كه وي يك نظريه جامع در باب جهان پرستاره مطرح كند. او نخستين كسي بود كه صراحتاً گفت منظومه شمسي جزء بسيار كوچكي در جهان ستارگان است. ويليام هرشل در پايان عمر به رياست جامعه پادشاهي و عضويت آكادمي علوم فرانسه انتخاب شد و افتخاري جهاني به دست آورد تا اين‏كه در روز 25 اوت 1822م در 84 سالگي درگذشت.
كشور اروگوئه با 176/215 كيلومتر مربع وسعت در جنوب شرقي امريكاي جنوبي، در غرب اقيانوس اطلس و در همسايگي كشورهاي برزيل و آرژانتين واقع شده است. جمعيت اروگوئه بيش از 3 ميليون نفر است كه اكثراً مسيحي هستند. پايتخت اين كشور شهر مونته ويدئو و واحد پولش پزو مي‏باشد. نژاد مردم اروگوئه سفيد است. زبان رسمي مردم اروگوئه اسپانيايى مي‏باشد. پيش‏بيني مي‏شود جمعيت اروگوئه تا سال 2025 نزديك به 4 ميليون نفر خواهد شد. از شهرهاي مهم آن سالتو، پايساندو و ريوِرا است. اروگوئه توسط اسپانيايى‏ها در قرن شانزدهم كشف گرديد و در قرون 17 و 18 صحنه درگيري بين اسپانيا و پرتغال براي تصاحب آن بود كه منجر به پيروزي اسپانيا شد. بعد از سال 1810 شورش‏هاي خونيني براي استقلال به وجود آمد هم‏زمان با اوج‏گيري قيام مردمي در اروگوئه، اين كشور در سال 1816 به تصرف پرتغال درآمد كه هفت سال ادامه يافت. در سال 1823 اروگوئه به صورت يكي از استان‏هاي كشور تازه استقلال يافته برزيل درآمد. قيام مردمي اين بار در 25 اوت 1825 به نتيجه رسيد و استقلال اين كشور اعلام شد. با اين حال از همان اوان استقلال، اين كشور درگير جنگ‏ها و اختلافات داخلي بوده است. 25 اوت روز استقلال و روز ملي اروگوئه مي‏باشد. كه سرانجام به استقلال اروگوئه منجر گرديد و نوع حكومت آن جمهوري اعلام شد.
مايكل فارادِي، شيمي‏دان برجسته انگليسي در 22 سپتامبر 1791م در خانواده‏اي فقير در لندن به دنيا آمد. وي به دليل فقر موفق به تحصيل نشد و در يك صحافي مشغول به كار گرديد. او در طول هفت سالي كه در صحافي كار مي‏كرد، كتب زيادي مطالعه نمود و اندوخته‏هاي علمي خود را وسعت داد. فارادِي در 21 سالگي به دليل هوش و استعداد خارق‏العاده به دستياري هَمْفْري‏دِيوي، فيزيك‏دان معروف انگليسي پذيرفته شد و به كارهاي علمي روي آورد. وي به قدري در كارهاي علمي پيشرفت كرد كه به سرعت مورد توجه استاد قرار گرفت به طوري كه دِيوي اذعان كرد بزرگ‏ترين كشف من در زندگي، مايكل فارادِي بود. فارادِي پس از چندي جانشين استادش در آزمايشگاه‏هاي علمي انجمن سلطنتي انگليس شد و به رياست آن دست يافت. فارادِي به علم الكتروشيمي علاقه زيادي داشت تا اين‏كه پس از تجربه‏هاي زياد، موفق به كشف قوانين الكتروليز مبني بر تجزيه عناصر شيميايى يك ماده، به كمك جريان برق گرديد. وي هم‏چنين براي اولين بار توانست همه گازها را به مايع تبديل سازد. فارادِي در سال 1821 توانست براي نخستين بار در تاريخ علم، انرژي الكتريكي را به انرژي مكانيكي تبديل كند و شهرتي جهاني به دست آورَد. با اين حال، اين كشف هم مخالفت‏هاي زيادي را برانگيخت و هم مورد تقدير جامعه دانشمندان قرار گرفت. فارادِي هيچ وقت از اختراعاتش در جهت تجارت و سودجويى استفاده نكرد. او تنها به پژوهش‏هاي علمي علاقه‏مند بود و جنبه‏هاي ديگر، اهميتي براي او نداشت. مايكل فارادِي را به دليل تلاش گسترده در صنعت برق، پدر موتور الكتريكي و مولد برق لقب داده‏اند. مي‏توان ادعا كرد كه كليه صنايع برقي جهان امروز، براساس قوانين فارادِي بنا شده‏اند. به پاس خدمات اين دانشمند بزرگ، يكي از واحدهاي مهم اندازه‏گيري الكتريسته را فاراد نام‏گذاري كرده‏اند. مايكل فارادِي سرانجام در 25 اوت 1867م در 76 سالگي درگذشت.
پس از امضاي قرارداد دوستي و اتحاد بين انگليس و شوروي در 13 ژوئيه 1941م و به دنبال ارسال تجهيزات نظامي امريكا براي شوروي، جهت مقابله با تهاجم نيروهاي آلمان نازي، اين وسايل و تجهيزات در ابتدا از طريق يكي از بنادر اروپايى به شوروي ارسال مي‏شد، اما در روز 25 اوت 1941م، نيروهاي شوروي و انگليس به بهانه انجام فعاليت‏هاي جاسوسي آلماني‏ها در ايران و تهديد امنيت اين دو كشور از ناحيه ايران، خاك ايران را از شمال و جنوب مورد هجوم خود قرار دادند. انگليس و شوروي كه از اوايل تابستان 1941م براي اشغال ايران با هم تباني كرده بودند نخست به يك رشته تبليغات راديويى درباره فعاليت جاسوسي آلماني‏ها در ايران دست زدند و سپس طي يادداشت مشتركي از ايران خواستند كه كليه اتباع آلماني را از ايران اخراج كند. دولت ايران اولتيماتوم شوروي و انگليس درباره اخراج اتباع آلماني از ايران، را مغاير استقلال خود تلقي كرده و از قبول آن خودداري نمود. اما شوروي و انگلستان كه هم‏زمان با ارسال اين يادداشت، به تدارك عمليات نظامي عليه ايران پرداخته بودند، پاسخ ايران را قانع كننده ندانستند و سحرگاه روز 25 اوت 1941م (3 شهريور 1320ش) از شمال و جنوب به ايران حمله‏ور شدند. از اين زمان، قسمت عمده اسلحه و مهمات مورد نياز شوروي از اين طريق به آن كشور ارسال مي‏گرديد تا در برابر يورش آلمان مقاومت كند. در واقع، استفاده از جاده‏ها و راه‏آهن ايران براي ارسال اسلحه و تجهيزات نظامي و آذوقه و خوارو بار به شوروي، يكي از دلايل عمده اشغال ايران از طرف نيروهاي شوروي و انگليس بود. اين نيروهاي متجاوز، با تحميل شرايط سنگين خود به ايران، فقر و قحطي را براي ملت ايران به ارمغان آوردند و حضور نظامي خود را بيش از چهار سال در ايران ادامه دادند.
سينْكْلِر لوئيز، نويسنده و داستان‏سراي معروف امريكايى در هفتم فوريه 1885م در يكي از شهرهاي كوچك ايالت مينه‏سوتاي امريكا به دنيا آمد. وي پس از طي دروس متوسطه وارد دانشگاه ييل شد و از همان زمان به سبب عقايد تازه و فعاليت‏هاي ادبي، توجه ديگران را به خود جلب كرد. لوئيس پس از اتمام دانشگاه به روزنامه‏نگاري و فعاليت در سازمان‏هاي انتشاراتي پرداخت و سپس به داستان‏نويسي روي آورد. داستان‏هاي اوليه وي در ابتدا توجه منتقدين را جلب كرد و داستان‏هاي بعدي وي، مورد پذيرش عامه مردم قرار گرفت. لوئيس در ابتدا رمان خيابان اصلي و ببيت را به عنوان هجونامه‏اي انتقادي از واقعيات زندگي در امريكا به نمايش گذاشت و در آثار بعدي خود نظير اروشميت، پزشكاني را كه شرافت علم پزشكي و كمال انسانيت در خدمت به همنوع را فداي اهداف تجاري و حسادت بين يك‏ديگر مي‏كنند مورد انتقاد قرار داد. اين اثر در سال 1926م برنده جايزه پوليتزِر شد اما لوئيس آن را رد نمود تا مانع آزادي فكر و فعاليت نويسنده نشود. آثار بعدي او نيز افكار گوناگون و افراد مختلفي را مورد حمله قرار داد كه اين امر، دشمني بسياري را عليه او برانگيخت. سينكلر لوئيز در سال 1930م به عنوان نخستين امريكايى، به دريافت جايزه ادبي نوبل نائل آمد و در خطابه خود به هنگام دريافت جايزه با عنوان ترس امريكايى از ادبيات، دشمنان ادبي خود، خاصه آكادمي هنر و ادب امريكا را به باد مسخره گرفت و به اين ترتيب بر كينه مخالفان افزود. لوئيس نقاش بي‏پروا و منتقد طبقه كاسب پولدار و جامعه سودپرست زمان است، جامعه‏اي كوته‏فكر و تنگ نظر كه جز به فكر رفاه و ارضاي غرايز خويش نيست. اما لحن لوئيس در وصف اين طبقه بيشتر با اغماضي سرگرم كننده و لحني مسخره‏آميز همراه است تا با كينه‏ورزي و خشونت. لوئيس توانسته است در برابر هم‏وطنانش آئينه‏اي قرار دهد كه خود را در آن باز شناسند. شهرت لوئيس بيشتر در دهه 1920م است و آثار دهه‏هاي سي و چهل او از پيروزي كمتري برخوردار گشته است. سينكلر لوئيز سرانجام در تاريخ 25 اوت 1951م در 66 سالگي درگذشت.
روسيه سفيد از قرن چهاردهم ميلادي تحت كنترل ليتواني و از سال 1569م در تسلط لهستان بود. با تجزيه لهستان در اواخر قرن هجدهم، روسيه سفيد به اشغال روسيه تزاري درآمد. پس از جنگ جهاني اول، روسيه سفيد بين لهستان و شوروي تقسيم شد، اما پس از پيروزي شوروي در جنگ جهاني دوم، اين كشور، تمامي خاك روسيه سفيد را اشغال كرد. روسيه سفيد هم‏چون اوكراين از حق رأي در سازمان ملل برخوردار بود. در پي اصلاحات سياسي در شوروي، هم‏چون ساير جمهوري‏هاي شوروي، جنبش استقلال‏طلبانه مردم روسيه سفيد تشديد گرديد و در نهايت در 25 اوت 1991م مُنجر به استقلال روسيه سفيد شد. اين كشور داراي دو روز ملي مي‏باشد. يكي 27 ژوئيه كه حق حاكميت ملي روسيه سفيد رسماً اعلام شد و ديگري نيز روز سوم ژوئيه مي‏باشد. (ر.ك: 3 ژوئيه)