21 شهریور 1388 / 22 رمضان 1430 / 12 سپتامبر 2009

 اقبال يغمايي نويسنده و مترجم گرانقدر كشورمان روي در نقاب خاك كشيد. اقبال يغمايي انساني عارف و وارسته بود و پس ازاتمام تحصيلات متوسطه و گذراندن دوره دوساله دانشسرا درزادگاهش شهريزد به تحقيق و مطالعه مشغول شد. استاد يغمايي انساني پرهيزكار، پرتلاش، مهربان و فروتن و دورانديش بود و بويژه كودكان را دوست مي داشت به همين علت نخستين مجله مخصوص كودكان را منتشركرد. اقبال يغمايي علاوه برتأليف و ترجمه دربسياري ازمجلات مقاله و داستان مي نوشت. «چنين گفت دقان خلاصه اي از شاهنامه به نثر، گزيده قابوسنامه با شرح و تفسير و گزيده خمسه نظامي» ازآثارارزشمند استاد اقبال يغمايي است.
روحاني مجاهد، شيخ محمد خياباني در سال 1259 ش (1297 ق) در خامنه در نزديكي تبريز متولد شد. وي پس از فراگيري علوم مقدماتي، از محضر حضرات آيات سيد ابوالحسن انگجي و ميرزا عبدالعلي، فقه و اصول و هيئت و نجوم را آموخت و پس از مدتي به تدريس پرداخت. زندگي شيخ محمد خياباني پس از پيروزي مشروطه در سال 1285 ش، با تأسيس انجمن ايالتي در تبريز، وارد مرحله تازه‏اي گرديد و در جريان محاصره تبريز، در دفاع از شهر نقش مهمي ايفا كرد. در زمان خياباني اوضاع جهان اسلام و به ويژه ايران، به خاطر دخالت‏هاي بيگانگان از جمله روسيه، انگليس و آلمان، بسيار آشفته و تأسف‏انگيز بود. پس از خلع محمدعلي شاه از سلطنت، خياباني در سي سالگي به عنوان نماينده مردم تبريز راهي مجلس شوراي ملي گرديد. او با اولتيماتوم روسيه در مجلس دوم مخالفت كرد و همچنين با قرارداد استعماري وثوق‏الدوله با دولت انگلستان (قرارداد 1919) نيز به مبارزه برخاست. شيخ محمد خياباني، از آنجا كه حكومت مركزي را ضعيف و وابسته مي‏ديد، ايجاد يك تحول اساسي در سيستم حكومت ايران و احياي آزادي را گام نخست براي خانه تكاني ايران و بيرون راندن اشغالگران خارجي مي‏دانست. ولي برداشتن گام اول را از طريق مذاكره سياسي امكانپذير نمي‏شمرد و تنها راه را در قيام و مقاومت دليرانه در برابر استبداد و دخالت خارجي مي‏دانست. از اين رو، بعد از قبول قرارداد 1919 م از سوي دولت ايران، در تبريز دست به قيام زد. وي در جريان اين قيام كه از 17 فروردين 1299 شمسي، آغاز شد، نهادهاي دولتي تبريز را به تصرف خود درآورد و شهر را از دست دولتيان خارج ساخت. قيام پيروزمندانه مردم تبريز به رهبري شيخ محمد خياباني، بيش از پنج ماه ادامه داشت اما به دليل خيانت كساني كه قول همكاري داده بودند، كم بودن نيروها و حضور قواي قزاقخانه در كنار شهر تبريز و همكاري آن‏ها با حكومت مركزي، اين قيام به شكست منجر شد. سرانجام با ورود نيروهاي دولتي، قزاقان به فرمان مُخبرالسلطنه فرستاده ويژه مشيرالدوله، صدراعظم وقت، شيخ محمد خياباني را در 21 شهريور 1299 برابر با 29 ذي‏حجه 1338ق در چهل سالگي به شهادت رساندند و او را در گورستان سيد حمزه تبريز به خاك سپردند. بعدها، آن گورستان به مدرسه تبديل شد و پس از ويراني مدرسه، مقبره خياباني هم از بين رفت.
آيت اللَّه علي احمدي ميانِجي در سال 1305 ش (1345ق) در يكي از روستاهاي شهرستان ميانه در آذربايجان شرقي و در خانواده‏اي اهل علم و ديانت به دنيا آمد. وي پس از پشت سر گذاشتن مقدمات و سطوح در زادگاهش و تبريز، راهي حوزه علميه قم شد و از محضر حضرات آيات: سيد حسين بروجردي، سيدمحمد محقق داماد و سيد محمد رضا گلپايگاني استفاده نمود. آيت‏اللَّه ميانِجي همچنين با شركت در درس فلسفه و تفسير علامه طباطبايي، بنيه علمي خويش را استوار ساخت. وي همزمان با تحصيل و نيز تدريس، جلسات بحث پيرامون مسائل فقهي، حديثي، كلامي، تفسيري و تاريخي تشكيل داد كه اين جلسات بيش از پنجاه سال به طول انجاميد. آيت اللَّه احمدي ميانِجي با آغاز نهضت اسلامي مردم به رهبري امام خميني(ره)، به كاروان انقلاب پيوسته و در اين راه متحمل سختي‏هاي متعددي شد. ايشان از جمله افراد مؤثري بود كه به همراه ديگر استادان حوزه علميه، جامعه مدرسين حوزه علميه قم را تاسيس كرد و نامش در ذيل تمام اعلاميه‏هاي جامعه مدرسين عليه رژيم ستم‏شاهي به چشم مي‏خورد. ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز هماره در سنگر خدمت حضور داشت و سه مرتبه به عنوان نماينده مردم استان آذربايجان شرقي، به نمايندگي مجلس خبرگان رهبري برگزيده شد. آيت اللَّه احمدي ميانِجي سرانجام پس از عمري مجاهدت و تزكيه نفس و نيز فعاليت‏هاي مذهبي و سياسي در 21 شهريور 1379 ش برابر با 12 جمادي الثاني 1421ق در 74 سالگي در قم دار فاني را وداع گفت و پس از تشييعي باشكوه، در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
حسن بن زيد علوي معروف به داعي كبير نخستين سيد علوي از نسل امام حسن مجتبي(ع) بود كه در شمال ايران حكومت مستقل شيعي علويان را تشكيل داد و دست خلفاي عباسي و عاملان منطقه‏اي آن‏ها را از طبرستان (شامل مازندران، گرگان و دو سوي سلسله جبال البرز در قسمت جنوبي مازندران) كوتاه كرد. خليفه‏ي وقت عباسي با اعزام لشكري به فرماندهي دو سردار ترك، داعي كبير را با شكست و اضمحلال مواجه ساخته و بخش‏هاي عظيمي از طبرستان را اشغال نمود. اما پس از مدتي، داعي كبير با كمك ديلميان مجدّداً بر طبرستان تسلط يافت و شهر آمل را در 22 رمضان سال 255 قمري در استيلاي خويش قرار داد.
ابوعبداللَّه محمد بن يزيد بن ماجه‏ي قزويني معروف به "ابن ماجه" از مشاهير و بزرگان حديث اهل‏سنت، در سال 209 ق در قزوين به دنيا آمد. ابن ماجه از پيشوايان علم حديث محسوب مي‏شود و در تمامي شعب آن دانا و منحصر به فرد مي‏باشد. ابن ماجه براي تكميل آن علم شريف به ري، مصر، عراق، شام، مكه، بغداد و كوفه مسافرت‏ها كرد و از بزرگان اين رشته، استماع حديث نبوي نمود. كتاب سُنَنِ ابن ماجه در حديث را يكي از صحّاح سته‏ي اهل سنت مي‏نامند و اين كتاب بسيار معروف و مورد استناد شيعه و سني است. وي در تاريخ و تفسير نيز عالم و متبحر بوده و داراي تاليفاتي مي‏باشد. تاريخ قزوين و تفسير قرآن مجيد نيز از آثار اوست. ابن ماجه در 64 سالگي درگذشت.
آيت اللَّه حاج شيخ عبدالحسين تهراني معروف به شيخ العراقين از علماي بزرگ ايران و دانشمندي فقيه و زاهدي پارسا بود كه از درك و حافظه‏اي بسيار نيرومند بهره مي‏بُرد. اين عالم بزرگ كه از شاگردان شيخ محمدحسن نجفي، صاحب كتاب جواهر، بود، در فقه، حديث و تفسير قرآن، استادي كم نظير به شمار مي‏رفت و مرجع افاضل بود. شيخ العراقين در حمايت از دين و رفع شُبهات مُلحدين، تلاش زيادي از خود نشان داد و در تعمير حرم‏هاي مبارك ائمه‏ي معصومين در عراق، همّتي عالي ورزيد. طلاكاري گنبد منور امام حسين(ع) و توسعه‏ي صحن شريف آن حضرت و نيز طلاكاري گنبد بارگاه ملكوتي عسكريّين (امام هادي و امام عسكري) در سامرا از آن جمله‏اند. از اين عالم وارسته ترجمه‏ي كتاب نجم العِباد و كتابي در طبقات رُوات برجاي مانده است. شيخ العراقين به جمع‏آوري كتب و آثار مذهبي علاقه‏ي بسيار داشت و وصيت كرد تا پس از مرگش، كتابخانه‏ي بزرگ و غني او را وقف دانش‏پژوهان و اهل علم و مطالعه نمايند. اين عالم بزرگوار در كاظمين درگذشت و بدن پاك وي را به كربلا منتقل كرده و در جوار بارگاه حسيني به خاك سپردند.
نمايندگان امريكا، انگلستان و شوروي قرارداد اشغال آلمان را درلندن امضا كردند. اين قرارداد زماني امضا شد كه جنگ جهاني دوم هنوز خاتمه نيافته بود. پس ازانعقاد قرارداد اشغال آلمان، متفقين حملات هماهنگ خود را ازغرب و شرق آغازكردند و خطوط دفاعي آلمان نازي را درهم شكستند. درسال1945ميلادي آلمان بطوركامل ازمتفقين شكست خورد و فرماندهان متفقين زمام امور آلمان را دربرلين بدست گرفتند. گفتني است كه برلين به لحاظ موقعيت خاص خود منطه بين المللي و آزاد اعلام شد.
يك پيوند مغز در مكزيك انجام گرفت كه در جهان علم بي سابقه بود. دراين عمل جراحي مهم دكترمازارو بخشي ازمغز جنيني را كه براثر سقط جنين ازدنيا رفته بود، به مغز مردي 50 ساله و مبتلا به بيماري پاركنسيون پيوند زد. عمل جراحي دكتر مارازو دربخش مغزو اعصاب مركزپزشكي رازا درمكزيك با موفقيت به انجام رسيد.
دو كشورآلمان غربي و شرقي و چهاركشور پيروزدرجنگ جهاني دوم پيمان وحدت را امضا كردند. درپيمان وحدت، مسئله وحدت سياسي و جغرافيايي دو كشورآلمان بررسي شد و سپس اعطاي حق حاكميت كامل به آلمان متحد به تصويب اعضا رسيد. اين پيمان راه را براي وحدت دو آلمان گشود.
هانري چهارم پادشاه فرانسه در 12 سپتامبر 1553م به دنيا آمد و پس از مرگ هانري سوم، در 25 مارس سال 1589م در 36 سالگي به پادشاهي فرانسه رسيد. وي اولين پادشاه از سلسله بوربون به شمار مي‏رفت. سال‏هاي آغاز حكومت هانري چهارم بيشتر به جنگ‏هاي داخلي گذشت، اما در سال‏هاي آخر سلطنت به ترميم خرابي‏ها و توسعه آباداني فرانسه پرداخت. هانري چهارم ضمن منظم ساختن امور مالي فرانسه، هنر و صنعت را ترويج كرد و بر وسعت خاك فرانسه افزود. از جمله اقدامات او، وضع مقرراتي براي امور مالي، ترغيب و تشويق كشاورزي، ساخت جاده‏ها و كانال‏هاي جديد، توسعه تجارت خارجي با بستن معاهداتي با انگلستان، اسپانيا و عثماني و تبديل كانادا به مستعمره فرانسه را مي‏توان ذكر كرد. گفته شده كه وي به خوش‏بختي تمامي طبقات مي‏انديشيد و شعار معروف وي، "هر يكشنبه، يك جوجه در ديگ هر روستائي" نيز بر همين اساس بوده است. وي در 13 اوت 1598م فرمان مشهور "نانْتْ" مبني بر آزادي پروتستان‏ها و برابري آن‏ها با كاتوليك‏ها را صادر كرد اما اين پيمان در سال 1685م توسط لويى چهاردهم لغو گرديد. هانري چهارم در سياست خارجي، پي‏گير تشكيل اتحادي عليه اسپانيا و خاندان هابسبورگ اتريش بود. اما در 14 ماه مه سال 1610م در حالي كه قصد داشت تا به اتريش اعلان جنگ دهد، به دست يك فرد متعصب، در 57 سالگي و پس از 21 سال سلطنت به قتل رسيد. پس از هانري چهارم، فرزندش با عنوان لويي سيزدهم به سلطنت رسيد.
خانم ريمونْدْ دولاروش اولين زن خلبان رسمي جهان، در اول اكتبر 1886م در فرانسه به دنيا آمد. وي كه در ابتدا به عنوان يكي از هنرپيشگان اُپِراي پاريس فعاليت داشت، پس از چندي به تلاش در زمينه آموزش و فراگيري مهارت خلباني روي آورد و پس از تلاشي مداوم، در 24 سالگي موفق به دريافت گواهي‏نامه مخصوص هوانوردي در 8 مارس 1910م گرديد. وي سي و ششمين فرد و اولين زني بود كه به عنوان خلبان رسمي شناخته مي‏شد. لاروش هم‏چنين داراي چندين عنوان قهرماني در هوانوردي بود. خانم رِيموند دولاروش سرانجام 12 سپتامبر 1919م بر اثر سقوط هواپيمايش در 33 سالگي كشته شد.
هايله سلاسي، امپراتوري پيشين اتيوپي، در 23 ژوئيه 1892م در اتيوپي به دنيا آمد. او ابتدا فرماندار چند استان اتيوپي بود و سپس ولي‏عهد آن كشور شد. تا اينكه در سال 1930م به امپراتوري اتيوپي رسيد. وي در ابتدا كوشش‏هاي فراواني كرد تا قبايل مختلف و متفرق اتيوپي را يكپارچه سازد و آنها را تحت انقياد خود درآورد. هايله سلاسي با استخدام كارشناسان خارجي، اصلاحات اداري تدريجي را در اتيوپي آغاز كرد، امور مالي را سر و سامان داد، بردگي را ريشه كن نمود و نظام قضايى در كشور به وجود آورد. اما حمله ايتاليا به اتيوپي در سال 1935م اصلاحات او را به تعويق انداخت و تا سال 1941م در خارج از كشور به سر بُرد. در اين سال پس از عقب‏نشيني ايتاليا، وي با كمك نيروهاي انگليسي، بار ديگر قدرت را در اتيوپي به دست گرفت و به اصلاحات اقتصادي و سياسي در كشور عقب‏مانده خود پرداخت. با اين حال، اقدامات او در راه پيشرفت و آباداني اتيوپي بيشتر به توسعه پايتخت و احداث چند راه ارتباطي و كارهاي سطحي محدود مي‏شد و اكثريت مردم اتيوپي همچنان از حداقل وسايل و امكانات زندگي محروم بودند. هايله سلاسي همواره در طول حكومتش كوشيد تا برتري خود بر رهبران افريقايى را به اثبات برساند و در اين راستا توانست كشورش را ميزبان تعداد قابل توجّهي از اجلاسيه‏هاي مهم و كنفرانس‏هاي بين‏المللي كند. وي مقر سازمان وحدت افريقا را به آديس‏آبابا مركز اتيوپي منتقل كرد و به شصت كشور جهان مسافرت كرد. او در تمامي اجلاسيه‏هاي رهبران افريقايى و كنفرانس سران كشورهاي جنبش عدم تعهد حضور يافت و براي اولين بار در تاريخ اتيوپي، در سال 1930م، اقدام به تهيه قانون اساسي براي مردم اين كشور نمود. هايله سلاسي به شدت به كشورهاي غربي وابسته بود تا اين كه در 12 سپتامبر 1974م طي يك كودتاي ماركسيستي، توسط نظاميان سرنگون شد و يك سال بعد، پس از 45 سال امپراتوري درگذشت.
پيدايش رسوايي‏هاي مالي و تداوم نابساماني‏هاي سياسي و اجتماعي و پديد آمدن بحران‏هاي اقتصادي در تركيه باعث شد تا در 12 سپتامبر 1980م ژنرال كنعان اِوْرِن، رئيس ستاد نيروهاي مسلح تركيه، دست به كودتا بزند و در نتيجه به همراه يك شوراي شش نفره، حكومت را در اين كشور به دست گيرد. مسئوليت حكومت به ژنرال كنعان اِوْرِن سپرده شد. پس از روي كار آمدنِ نظاميان، آنان در ابتدا دستور بركناري سليمان دَميرل نخست وزير وقت و انحلال مجلس را صادر نمودند. هم‏چنين فعاليت سياسي احزاب، اتحاديه‏ها و سازمان‏ها ممنوع اعلام گرديد و حكومت نظامي كه در بخشي از كشور اجرا مي‏شد به تمام كشور تعميم داده شد. يك هفته بعد از كودتا، دولتي زمام امور را به دست مي‏گرفت كه هفت نظامي بازنشسته نيز در آن عضويت داشتند. دولت نظامي تركيه در سال 1989م جاي خود را به تورگوت اوزال سپرد كه در جريان انتخابات ماه مارس همين سال به عنوان رئيس جمهوري غيرنظامي بعد از چند دهه انتخاب شده بود.