26 شهریور 1388 / 27 رمضان 1430 / 17 سپتامبر 2009

عمليات حسين بن علي(علیه السّلام) را نيروهاي دلاور ارتش جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي آغازكردند. عمليات حسين بن علي(علیه السّلام) با رمز يا جواد الائمه (علیه السّلام) درمنطقه عملياتي ميمك اجرا شد و هدف ازاجراي آن انهدام نيروهاي دشمن درمنطقه ميمك بود كه با موفقيّت به پايان رسيد. درعمليات حسين بن علي(علیه السّلام) عشايرمنطقه دلاورمردان سپاه اسلام را ياري دادند.
علي محمد حيدريان ازاستادان صاحب نام هنرنقاشي درايران بدرود حيات گفت. حيدريان اهل اصفهان بود و درپايان تحصيلات ابتدايي و متوسطه درتهران براي ادامه تحصيل عازم فرانسه شد. او بعد ازبازگشت به ايران درمحضر استادكمال الملك استاد پرآوازه هنرنقاشي ايران به شاگردي نشست و دانش خود را تكامل بخشيد. استاد حيدريان مؤسس دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است و خود سالها دراين دانكده تدريس كرد.
پس از سقوط رضاخان پهلوي در جريان جنگ جهاني دوم و ورود نيروهاي متفق به ايران، محمد رضا پهلوي با حمايت متفقين بر اريكه سلطنت تكيه زد. از اين زمان دوره سوم مشروطه كه از ابتداي زمامداري خفقان‏بار و استبدادي رضاخان شكل گرفته بود پايان پذيرفت و دوره چهارم مشروطه آغاز شد. در اين ميان، سران متفقين در كنفرانس سه جانبه خود در آذرماه 1322 در تهران، براي تقسيم منافع استعماري خود در ايران به توافق رسيدند و كمك اقتصادي به ايران را براي چپاول بيشتر، تضمين نمودند. سال‏هاي بين 1320 تا 1327ش را بايد دوران رقابت استعمار كهن انگليس با استعمار جديد آمريكا در ايران دانست. اين رقابت در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 به اوج خود رسيد و از آن پس دوران ديگر مشروطه با ديكتاتوري سياه شاه و سلطه كامل آمريكا آغاز گرديد. مهم‏ترين حادثه در اين دوران، ملي شدن صنعت نفت ايران در 29 اسفند 1329 ش بود كه در نهايت با شكاف بين جبهه سياسي و مذهبي، قيام مردمي با شكست مواجه شد.
با سقوط محمدرضا شاه و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، ستون نظامي ساختار امنيتي متمايل به غرب در منطقه فروپاشيد، منطقه خليج فارس با بحران خلأ قدرت طرفدار غرب مواجه گرديد و موازنه قوا زير سؤال رفت. پيروزي انقلاب اسلامي ايران، آثار عميقي بر مناسبات كشورهاي منطقه و قدرت‏هاي بزرگ صاحب نفوذ در آن بر جاي گذاشت. در سطح بين‏المللي، انقلاب اسلامي، موازنه قوا به سود غرب در دهه‏هاي پس از جنگ دوم جهاني را براي اولين بار تغيير داد و راه را براي ظهور و بروز نيروهاي جديد در منطقه هموار ساخت. در اين حال رقابت برسرِ كسب مقام ژاندارمي و جانشيني شاه را در بين كشورهاي منطقه شدت بخشيد و قدرت‏هاي جهان كه منافع خود را در منطقه در خطر مي‏ديدند، تصميم به سرنگوني نظام نوپاي اسلامي گرفتند. از اين رو، با حمايت و تشويق رژيم بعث عراق، هدف خود را تعقيب مي‏كردند. در اين حال و در هنگامي كه ايران درگير مشكلات داخلي پس از انقلاب و حل اين مسائل و نابساماني‏هاي برجاي مانده از رژيم گذشته بود، عراق از فرصت استفاده كرده، به طور مكرر، به تجاوز هوايي، زميني و دريايي عليه ايران اقدام مي‏نمود. گسترش اين حملات در دوره‏هاي زماني مختلف، اين نتيجه را مي‏رساند كه عراق، برنامه‏ريزي دقيقي براي حمله به ايران داشته است. همچنين پس از چند ماه كه از حملات پراكنده ارتش بعث عراق در مرزهاي ايران مي‏گذشت، در مجلس ملي عراق، جلسه اضطراري، تشكيل شد و صدام حسين ديكتاتور اين كشور، قرارداد 1975 الجزاير كه مرزهاي بين‏المللي را معين كرده بود ملغي اعلام كرد. وي الغاي اين موافقت‏نامه را مطابق با سيستم شوراي فرماندهي انقلاب عراق عنوان نمود و گستاخانه مسؤوليت قانوني اين الغا را بر دوش جمهوري اسلامي ايران انداخت. براساس تصميم شوراي فرماندهي عراق كه صدام حسين آن را اعلام نمود، اروندرود به طور كامل به عراق و اعراب تعلق پيدا مي‏كرد. وي با الغاي يكطرفه قرارداد 1975م، در حقيقت آغاز تجاوز نظامي رژيم بعثي را اعلام كرد تا مگر بتواند مطامع و خواسته‏هاي جاه‏طلبانه خود را از طريق جنگي ظالمانه و ناخواسته بر مردم ايران تحميل كند. او در حالي عنوان كرد كه عراق هيچ گونه چشمداشتي به خاك ايران ندارد كه در همان زمان چندين نقطه مرزي جمهوري اسلامي ايران را به تصرف درآورده بود. اعلام تصميم شوراي فرماندهي عراق منجر به جنگ تحميلي در 31 شهريور 1359 گرديد كه نود و چهار ماه به طول انجاميد و حماسه‏اي جاودان از رشادت‏هاي ملت غيور ايران به نمايش گذاشت. در اين جنگ ده‏ها كشور بيگانه، سيل كمك‏هاي مالي، تسليحاتي و نيز نيروهاي نظامي و تبليغاتي خود را به عراق روانه كردند تا بتوانند ايرانِ اسلامي را به زانو درآورند. اما مقاومت سرسختانه ملت مسلمان ايران با رهبري حكيمانه حضرت امام خميني(ره)، دشمنان را ناكام ساخت و بدون آن‏كه جنگ به نتيجه دلخواه آنان برسد، در مرداد 1367 به پايان رسيد.
تا سال 1364، اغلب عمليات‏هاي جنگ با همكاري و حضور ارتش و سپاه به طور مشترك انجام مي‏شد. پس از مدتي، ضرورت جنگ ايجاب نمود تا سپاه به طور مستقل به اجراي عمليات بپردازد تا اين كه حكم حضرت امام خميني(ره) در 26 شهريور سال 1364 مبني بر تشكيل سه نيروي زميني، هوايي و دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، موجبات آن را فراهم آورد. با ابلاغ اين فرمان، مسؤولين سپاه به گسترش سازمان رزمي و جذب 1500 گردان نيرو پرداختند. از آن زمان، پاسداران جان بركف سپاه، عمليات‏هاي مهم و موفقي در جنگ به انجام رساندند و ضمن وارد آوردن ضربات هولناك بر دشمن بعثي، موفقيت‏هاي كم نظيري، نصيب جمهوري اسلامي ايران به ارمغان آوردند. در حال حاضر، تشكيلاتي منسجم و مقتدر از برادران سپاهي در زمين، هوا و دريا، در كران تا كران ميهن اسلامي حضوري فعال و پرثمر دارند.
علي بن محمد بن احمد بن عيسي بن زيد بن علي بن حسين بن علي بن ابي‏طالب معروف به صاحب الزنج، از سادات علوي، در 27 رمضان سال 255 قمري قيام بزرگي را عليه عباسيان برپا نمود. بردگان و غلامان فراواني كه از جور صاحبان و امراي خويش به تنگ آمده بودند به گرد او تجمع نمودند و او را ياري كردند. وي كه به بردگان وعده‏ي آزادي، رفاه و برخورداري از حقوق مناسب اجتماعي مي‏داد، توانست هزاران تن را آماده‏ي قيام كند. سرانجام در سال 257 قمري، شهر بصره را به تصرف خويش درآورد و در اندك زماني، قدرت او توسعه يافت. صاحب الزنج اقدام به بناي شهري به نام "مختاره" نمود و حصارها و باروهايى بر آن تعبيه كرد و به تبليغ نظرات خويش و جنگ با عباسيان پرداخت. خليفه معتمد و برادرش موفق عباسي چندين سال با او در حال نبرد بودند، كه توفيقي براي آنان حاصل نشد تا اين كه پس از چهارده سال تسلط صاحب الزنج بر بصره، لشكريانش به حسادت، خودخواهي و تفرقه مبتلا شده و در جنگ با عباسيان كوتاه آمدند. سرانجام در دوم صفر سال 270 قمري با كشته شدن صاحب الزنج در جنگ با ابواحمد موفق عباسي، قيام زنگيان به نابودي گراييد.
ابوبكر محمد حاتمي مشهور به محيى‏الدين بن عربي و ملقب به شيخِ اكبر در سال 560 ق در شهر مرسيه در اندلس به دنيا آمد. او در جواني به ملاقات مشايخ صوفيه رفت و طريقت آنان را در پيش گرفت. وي در سي سالگي سفرهاي بسياري را آغاز كرد و به سراسر اندلس و مغرب رفت. سپس ازشهرهاي بيت المقدس، مكه، بغداد، حَلَب و منطقه‏ي آسياي صغير ديدار نمود و در دمشق اقامت گزيد. ابن عربي در اين سفرها به كسب دانش و معرفت و تدريس و نگارش كتاب مشغول شد و نزد بسياري از بزرگان به علم‏آموزي پرداخت. ابن عربي از پراثرترين مؤلفان مسلمان است كه حتي پركارترين نويسندگان اسلام مثل ابن‏سينا و غزالي به پاي او نمي‏رسند. موضوع اصلي رسالات وي تصوف و عرفان است ولي در عين حال، تمامي علوم ديني از قبيل حديث، تفسير، سيره، فقه، نجوم و... را دربرمي‏گيرد. كتب فُصوصُ الحِكَم، المَبادي و الغايات و الفُتوحات المكيّه از آن جمله‏اند. ابن عربي در سال 638 ق در 78 سالگي در دمشق مدفون گرديد و در دامنه‏ي كوه قاسيون مدفون شد.
ابومنصور جمال الدين شيخ حسن بن شيخ زين الدين، عالم عامل، فقيه، اديب، محدث و رجالي عظيم‏الشأن، از بزرگان علماي اماميه در اوايل قرن يازدهم هجري مي‏باشد. او از شاگردان فقيه شهير، مقدس اردبيلي و ملاعبداللَّه يزدي و شهيد ثاني (پدرش) بود. زين الدين داراي هوش و ذكاوتي فراوان و دقت نظر بالايي بود و تاليفات او در نهايت اتقان و متانت مي‏باشد. الاجازات و معالم الاصول ازتاليفات اين عالم بزرگ است. زين الدين را به سبب تأليف كتاب اخير، صاحب معالم نيز مي‏گويند. وفات ايشان در اول محرم سال 1011 ق در 52 سالگي روي داد.
علامه محمدباقر مجلسي دانشمند بزرگ دوران صفوي، در سال 1037 ق در اصفهان به دنيا آمد. وي درس و بحث را از چهارسالگي نزد پدر عالمِ خود، علامه محمدتقي مجلسي آغاز كرد و بر اثر نبوغ و استعداد خارق‏العاده، در چهارده سالگي از ملاصدرا اجازه‏ي روايت گرفت. علامه شوشتري، ميرزاي جزايري، شيخ حُرِّ عاملي و ملامحسن فيض كاشاني از جمله اساتيد ايشان بودند. وي در اندك زماني بر صرف، نحو، معاني، بيان، لغت، رياضي، تاريخ، فلسفه، حديث، رجال، درايه، اصول، فقه و كلام احاطه‏ي كامل پيدا كرد و سرآمد همگان گرديد. علامه مجلسي پس از رحلت پدر بزرگوار خود به تدريس پرداخت و تاليفات متعددي را به انجام رساند. جمع‏آوري احاديث و روايات اهل‏بيت(ع)، علامه مجلسي را به فكر تاليف كتاب گرانسنگ "بحارالانوار" انداخت و آن را در يكصد و ده جلد، تدوين كرد. تعداد تاليفات علامه را ششصد جلد ذكر كرده‏اند. وي سرانجام در 74 سالگي بدرود حيات گفت و در كنار پدر بزرگوار خويش، در كنار مسجد جامع اصفهان مدفون شد.
دوران سلطه سياسي بركشور السالوادور خاتمه يافت. بدين ترتيب اين جمهوري كوچك آمريكاي مركزي پس از 3قرن آزادي خودرابازيافت. السالوادور پس از كسب آزادي به عضويت فذراسيون آمريكاي مركزي درآمد و سپس درسال 1839ميلادي بطوركامل مستقل شد. كشورالسالوادور تا يك قرن بعدازاستقلال دربي ثباتي سياسي- اجتماعي بسر مي برد؛ وبويژه اوضاع نابسامان اقتصادي آن برنارضايتي مردم اين كشور مي افزود. اين اوضاع موجب شد كه بيش ازسه چهارم جمعيت السالوادوربه كشورهاي همسايه پناهنده شوند.
پس از حمله ارتش آلمان به لهستان و اعلان جنگ انگلستان و فرانسه به آلمان و شعله‏ور شدن بيشترِ آتش جنگ جهاني دوم، شوروي علي‏رغم توافق سري خود با آلمان براي حمله به لهستان، در ابتدا به لهستان يورش نبرد. در اين ميان، ارتش لهستان در برابر تهاجم نيروهاي آلمان نازي مقاومت كرد و پيش‏بيني هيتلر مبني بر فتح لهستان طي يك هفته به وقوع نپيوست. خودداري ارتش سرخ شوروي از پيشروي در شرق لهستان كه موجب تمركز نيروهاي لهستان در جبهه غرب شده بود، هيتلر را خشمگين ساخت و طي پيامي براي استالين ديكتاتور شوروي، به وي تذكر داد كه اگر خواهان سهم خود از لهستان است بايد در جنگ شركت كند. ظاهراً علت ترديد و تعلل استالين در فرمان حركت به ارتش سرخ در شرق لهستان، علاوه بر نگراني او از عواقب ورود انگليس و فرانسه در جنگ، اين بود كه مي‏خواست ارتش لهستان ابتدا در جنگ با آلمان تضعيف شود و قدرت مقاومت زيادي در برابر ارتش سرخ نداشته باشد. سرانجام در روز هفدهم سپتامبر 1939م كه هزيمت و عقب نشيني ارتش لهستان در برابر نيروهاي هيتلر آغاز شده بود، استالين فرمان حمله به خاك لهستان را صادر كرد و ارتش سرخ بدون برخورد با مقاومت جدي نظاميان لهستان، شروع به پيشروي نمود. لهستان سرانجام پس از چهار هفته مقاومت در برابر دو همسايه نيرومند شرقي و غربي خود، شكست خورد و نبرد دليرانه ورشو در آخرين روزهاي جنگ، پايان بخش اين نبرد نابرابر بود. در جريان اين جنگ، بيش از سي‏صد هزار لهستاني جان باختند.
داگْ هامِرْ شولْدْ، دومين دبيركل سازمان ملل متحد در 29 ژوئيه سال 1905م در سوئد به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود به تدريس اقتصاد در دانشگاه استكهلم سوئد پرداخت و در سال 1951م معاون وزارت امورخارجه سوئد گرديد. هامر شولد در آوريل 1953م نامزد دبير كلي سازمان ملل متحد شد و به عنوان دومين دبيركل اين سازمان، راي اكثريت را به دست آورد. وي مجدداً در 1957م به اين سمت برگزيده شد. هامر شولد يكي از معدود دبيران كل سازمان ملل بود كه به حقوق كشورهاي جهان سوم توجه خاصي نشان مي‏داد. هامر شولد در ايفاي وظايفش خالي از هرگونه محافظه كاري بود. وي در حالي كه مي‏كوشيد در محدوده اختيارات اعطايى منشور ملل متحد و قطعنامه مربوطه انجام وظيفه كند، ولي هيچ وقت ابتكار عمل شخصي را در حل معضلات بين‏المللي از دست نمي‏داد. تمام تلاش او آن بود تا در حالي كه دوام و ثبات سازمان ملل را حفظ مي‏كند، به گونه‏اي آن را منعطف سازد. تا سازمان بتواند به آساني به مشكلات غيرقابل پيش‏بيني پاسخ دهد. او در ماجراي بحران كانال سوئز در سال 1956 از مصر دفاع كرد و براي حل و فصل حوادث كشور افريقايى كنگو همت گماشت. هامر شولْدْ به درخواست پاتْريس لومومْبا، نخست‏وزير كنگو، هزاران نيروي حافظ صلح سازمان ملل را براي پايان دادن به فعاليت‏هاي گروه‏هاي شورشي كنگو، روانه اين كشور ساخت و سپس براي ميانجي‏گري بيشتر در منازعات كنگو در تابستان سال 1960م عازم اين كشور شد. اما در روز 17 سپتامبر آن سال، هواپيماي هامر شولد در آسمان كنگو هدف آتشبار ضدهوايى گروه‏هاي شورشي اين كشور به رهبري موسي چومبه قرار گرفت و سرنگون گرديد كه به كشته شدن هامر شولد و كليه همراهان انجاميد. او پيش از مرگ به سبب فعاليت‏هاي صلح‏دوستانه‏اش در ماجراي كنگو، موفق به دريافت جايزه صلح نوبل شده بود. پس از هامر شولد، اوتانْتْ به دبيركلي سازمان ملل منصوب گرديد.
در پي گسترش عمليات چريك‏هاي فلسطيني عليه عوامل رژيم صهيونيستي و هم‏چنين افزايش حضور نظامي نيروهاي سازمان آزادي‏بخش فلسطين در اردن، شاه‏حسين‏بن طلال اردني، پادشاه وقت اردن، موقعيت خود را در خطر ديد. در اين ميان از اوايل سپتامبر 1970م، درگيري‏هاي پراكنده‏اي ميان ارتش اردن و چريك‏هاي فلسطيني، به ويژه در اَمّان پايتخت اين كشور درگرفت و حتي سوءقصدي به جان شاه حسين انجام شد كه ناكام ماند. اين مسئله باعث تشكيل دولت نظامي در اردن گرديد كه در واقع، اعلان جنگ به سازمان آزادي‏بخش فلسطين قلمداد مي‏شد. لذا كميته مركزي اين سازمان، يك شوراي جنگي را تشكيل داد و همه نيروهاي مسلح فلسطينيِ داخل اردن را، منسجم نمود. در نهايت به دستور شاه حسين در بامداد هفدهم سپتامبر 1970م، ارتش اردن حمله گسترده و همه‏جانبه خود را به مراكز تجمع نيروهاي فلسطيني آغاز كرد و با سلاح‏هاي سبك و سنگين خود جنگ سختي را عليه فلسطينيان به راه انداخت. بر اثر اين جنگ، كشتار وسيعي صورت گرفت كه در طي آن بين دوازده تا پانزده هزار فلسطيني كشته و تعداد زياد ديگري نيز مجروح شدند. سرانجام پس از دوازده روز درگيري و سركوب، توافقنامه آتش‏بس ميان سازمان آزادي‏بخش فلسطين به رهبري ياسرعرفات و شاه‏حسين امضا شد. در اواخر همان‏سال، بار ديگر ميان ارتش اردن و چريك‏هاي فلسطيني درگيري‏هايي رخ داد تا اين‏كه شاه اردن به طور كامل مانع از حمله اين چريك‏ها به نظاميان رژيم صهيونيستي از طريق خاك اردن شد. شاه حسين از آن پس، صدها هزار پناهنده فلسطيني را از اردن اخراج نمود و دست دوستي به سوي رژيم صهيونيستي دراز كرد.
با پايان يافتن جنگ چهارم اعراب و اسرائيل در اكتبر 1973م، خاورميانه و جهان اسلام شاهد يك تحول عجيب و يك تصميم جديد در ميان يكي از كشورهاي سردمدار مبارزه با صهيونيسم بود. انور سادات، رئيس جمهور وقت مصر پس از سرخوردگي از شكست در برابر رژيم صهيونيستي و اتخاذ سياست نزديكي به غرب، در ژوئيه 1977م اعلام كرد در ازاي خروج نيروهاي رژيم صهيونيستي از سرزمين‏هاي اشغاليِ صحراي سينا، حاضر به امضاي قرارداد صلح با رژيم اشغال‏گر قدس خواهد بود. وي چهار ماه بعد در 19 نوامبر 1977م در ميان بُهت جهان اسلام و كشورهاي عرب در يك سفر خفت‏بار به سرزمين‏هاي اشغالي فلسطينْ با مقامات اسرائيلي ديدار كرد و در پارلمان رژيم صهيونيستي سخنراني نمود. اين حركت از سوي كشورهاي عربي و نيز سازمان آزادي‏بخش فلسطين به عنوان تسليم محض قلمداد گرديد و به شدت محكوم شد. با اين حال مذاكرات صلح ميان سران دو رژيم با ميانجي‏گري امريكا ادامه يافت. به دنبال اين امر، در هفدهم سپتامبر 1978م، ضمن ملاقات روساي جمهوري امريكا و مصر و نخست وزير رژيم صهيونيستي در كمپ ديويدِ امريكا، انور سادات كه در مسير ذلت و خفت قرار گرفته بود، نه تنها به اعتقادات ديني و اسلامي، بلكه به آرمان‏هاي عربي و ملي نيز خيانت نمود و با امضاي موافقت نامه‏اي، زمينه انعقاد پيمان ننگينِ كمپ ديويد در 26 مارس سال 1979م را فراهم آورد. به موجب اين قرارداد، پس از تخليه صحراي سينا از نيروهاي صهيونيستي، صلح نهايى ميان دو رژيم منعقد مي‏گرديد. هم‏چنين در اين قرارداد به تشكيل حكومت خودمختار فلسطيني نيز اشاره شد كه بعدها به آن نيز عمل نگرديد. اين قرارداد از سوي تمامي كشورهاي اسلامي و عربي محكوم شد و بسياري از اين كشورها، روابط سياسي خود را با رژيم مصر قطع كردند. (ر.ك: 26 مارس)
پس از كشته شدن بشير جُميِّل، رئيس جمهور دست نشانده لبنان، طرحي براي كشتار فلسطينيان عنوان گرديد. مسئله مخالفت شديد حزب كتائب - كه بشيرجُميِّل نيز عضو آن بود - با فلسطيني‏ها، به صورت بهانه‏اي در اختيار رژيم اسرائيل قرار گرفت. بنابراين با تصويب مناخيم بگين نخست وزير و دستور آريل شارون، وزير جنگ وقت اسرائيل، از بامداد هفدهم سپتامبر 1982م، نظاميان اين رژيم، اردوگاه‏هاي صبرا و شتيلا را محاصره كردند و سپس فالانْژْهاي وابسته به دولت دست نشانده لبنان، قتل عام غيرنظاميانِ فلسطيني را در اين اردوگاه‏ها آغاز كردند. اين تهاجم وحشيانه 40 ساعت ادامه يافت و در جريان آن، نزديك به 3300 تن از فلسطيني‏ها كشته شدند. اردوگاه شتيلا در سال 1954م در بيروت به وجود آمده بود و اردوگاه صبرا نيز جزو اردوگاه‏هاي فلسطيني در منطقه بيروت و جبل عامل به شمار مي‏رفت. اين جنايت هولناك، خشم افكار عمومي جهان را برانگيخت و لكه ننگ ديگري در كارنامه رژيم اشغال‏گر قدس و مزدورانِ آن در لبنان بر جاي نهاد.
كارلْ ريمونْدْ پوپر متفكر و نظريه‏پرداز معروف و معاصر اتريشي در 28 ژوئيه 1902م در خانواده‏اي يهودي در ويِن پايتخت اتريش، به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، مدتي به مشاغل آزاد روي آورد اما پس از آن به تدريس پرداخت. با قدرت‏گيري نازي‏ها در آلمان و سپس اتريش، پوپر جهت دوري از حاكميت حزب نازي، به زلاندنو در قاره اقيانوسيه سفر نمود و به تدريس در دانشگاه مشغول شد. وي طي سال‏هاي بعد به ارائه نظرات خود پرداخت و طي بيش از پنجاه سال تدريس، كتاب‏هايي نيز نگاشت. پوپر در اين زمان، در فلسفه علم و فلسفه سياسي به عنوان يكي از نظريه‏پردازانِ شاخصْ شناخته شد و كتابهايش به حدود سي زبان ترجمه گرديد. پوپر در فلسفه علم، با پوزيتيويسم منطقي و فلسفه تحليلي مخالفت مي‏كرد. پيروان فلسفه تحليلي براين عقيده بودند كه آن چه در فرايند ذهن به جريان در مي‏آيد، ناشي از درك امور از طريق حواس است، به طوري كه زبان را به عنوان نمود ذهن معرفي مي‏كنند. پوزيتيويسم منطقي نيز در پي ارائه يك بنياد محكم و مطمئن براي علوم و اثبات بي‏معنايي هر نوع فلسفه ما بعد الطبيعه است كه آن نيز بر به كارگيري روش‏هاي تجربي در كشف حقيقت، پافشاري مي‏كند. در اين راستا، پوپر معيار علمي بودن يك گزاره را ابطال پذيري عنوان كرد و نظريه حدس و ابطال را بر پايه آن بنا نهاد. به اين معنا كه دانشمند نظريه‏اي را با حدس عرضه مي‏كند و در صورتي كه اين نظريه با يك قضيه مشاهده‏اي ناسازگار باشد، آن نظريه ابطال مي‏شود. اين نظريه، نظريه‏اي قراردادگرايانه درباره ماهيت علم است كه ظاهري منطقي دارد، هرچند انتقاداتي را نيز در برداشته است. پوپر در فلسفه سياسي نيز به طورعمده به فلسفه سياسي افلاطون و ماركسيسم تاخت و از ليبراليسم دفاع كرد به گونه‏اي كه به صورت يكي از بزرگ‏ترين حاميان ليبراليسم در قرن بيستم به شمار آمد. پوپر در عين حال از نظم نوين امريكا حمايت كرد و ژاندارمي امريكا بر جهان را پذيرفت. پوپر به عنوان يكي از پرنفوذترين نظريه پردازان و فلاسفه قرن بيستم، در آكادمي‏هاي علمي متعددي عضويت داشت و نشان‏هاي گوناگوني دريافت كرد. از پوپر آثاري بر جاي مانده كه جامعه باز و دشمنان آن، شناخت عيني، حدس‏ها و ابطال‏ها، فقر تاريخي‏گري و منطق اكتشاف علمي از آن جمله‏اند. كارل رِيموند پوپر سرانجام در 17 سپتامبر 1994م در 92 سالگي درگذشت.