26 شهریور 1388 / 27 رمضان 1430 / 17 سپتامبر 2009
26 شهریور 1388 / 27 رمضان 1430 / 17 سپتامبر 2009
26 شهریور 1388 / 27 رمضان 1430 / 17 سپتامبر 2009 |
|
علي محمد حيدريان ازاستادان صاحب نام هنرنقاشي درايران بدرود حيات گفت. حيدريان اهل اصفهان بود و درپايان تحصيلات ابتدايي و متوسطه درتهران براي ادامه تحصيل عازم فرانسه شد. او بعد ازبازگشت به ايران درمحضر استادكمال الملك استاد پرآوازه هنرنقاشي ايران به شاگردي نشست و دانش خود را تكامل بخشيد. استاد حيدريان مؤسس دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است و خود سالها دراين دانكده تدريس كرد. |
پس از سقوط رضاخان پهلوي در جريان جنگ جهاني دوم و ورود نيروهاي متفق به ايران، محمد رضا پهلوي با حمايت متفقين بر اريكه سلطنت تكيه زد. از اين زمان دوره سوم مشروطه كه از ابتداي زمامداري خفقانبار و استبدادي رضاخان شكل گرفته بود پايان پذيرفت و دوره چهارم مشروطه آغاز شد. در اين ميان، سران متفقين در كنفرانس سه جانبه خود در آذرماه 1322 در تهران، براي تقسيم منافع استعماري خود در ايران به توافق رسيدند و كمك اقتصادي به ايران را براي چپاول بيشتر، تضمين نمودند. سالهاي بين 1320 تا 1327ش را بايد دوران رقابت استعمار كهن انگليس با استعمار جديد آمريكا در ايران دانست. اين رقابت در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 به اوج خود رسيد و از آن پس دوران ديگر مشروطه با ديكتاتوري سياه شاه و سلطه كامل آمريكا آغاز گرديد. مهمترين حادثه در اين دوران، ملي شدن صنعت نفت ايران در 29 اسفند 1329 ش بود كه در نهايت با شكاف بين جبهه سياسي و مذهبي، قيام مردمي با شكست مواجه شد. |
با سقوط محمدرضا شاه و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، ستون نظامي ساختار امنيتي متمايل به غرب در منطقه فروپاشيد، منطقه خليج فارس با بحران خلأ قدرت طرفدار غرب مواجه گرديد و موازنه قوا زير سؤال رفت. پيروزي انقلاب اسلامي ايران، آثار عميقي بر مناسبات كشورهاي منطقه و قدرتهاي بزرگ صاحب نفوذ در آن بر جاي گذاشت. در سطح بينالمللي، انقلاب اسلامي، موازنه قوا به سود غرب در دهههاي پس از جنگ دوم جهاني را براي اولين بار تغيير داد و راه را براي ظهور و بروز نيروهاي جديد در منطقه هموار ساخت. در اين حال رقابت برسرِ كسب مقام ژاندارمي و جانشيني شاه را در بين كشورهاي منطقه شدت بخشيد و قدرتهاي جهان كه منافع خود را در منطقه در خطر ميديدند، تصميم به سرنگوني نظام نوپاي اسلامي گرفتند. از اين رو، با حمايت و تشويق رژيم بعث عراق، هدف خود را تعقيب ميكردند. در اين حال و در هنگامي كه ايران درگير مشكلات داخلي پس از انقلاب و حل اين مسائل و نابسامانيهاي برجاي مانده از رژيم گذشته بود، عراق از فرصت استفاده كرده، به طور مكرر، به تجاوز هوايي، زميني و دريايي عليه ايران اقدام مينمود. گسترش اين حملات در دورههاي زماني مختلف، اين نتيجه را ميرساند كه عراق، برنامهريزي دقيقي براي حمله به ايران داشته است. همچنين پس از چند ماه كه از حملات پراكنده ارتش بعث عراق در مرزهاي ايران ميگذشت، در مجلس ملي عراق، جلسه اضطراري، تشكيل شد و صدام حسين ديكتاتور اين كشور، قرارداد 1975 الجزاير كه مرزهاي بينالمللي را معين كرده بود ملغي اعلام كرد. وي الغاي اين موافقتنامه را مطابق با سيستم شوراي فرماندهي انقلاب عراق عنوان نمود و گستاخانه مسؤوليت قانوني اين الغا را بر دوش جمهوري اسلامي ايران انداخت. براساس تصميم شوراي فرماندهي عراق كه صدام حسين آن را اعلام نمود، اروندرود به طور كامل به عراق و اعراب تعلق پيدا ميكرد. وي با الغاي يكطرفه قرارداد 1975م، در حقيقت آغاز تجاوز نظامي رژيم بعثي را اعلام كرد تا مگر بتواند مطامع و خواستههاي جاهطلبانه خود را از طريق جنگي ظالمانه و ناخواسته بر مردم ايران تحميل كند. او در حالي عنوان كرد كه عراق هيچ گونه چشمداشتي به خاك ايران ندارد كه در همان زمان چندين نقطه مرزي جمهوري اسلامي ايران را به تصرف درآورده بود. اعلام تصميم شوراي فرماندهي عراق منجر به جنگ تحميلي در 31 شهريور 1359 گرديد كه نود و چهار ماه به طول انجاميد و حماسهاي جاودان از رشادتهاي ملت غيور ايران به نمايش گذاشت. در اين جنگ دهها كشور بيگانه، سيل كمكهاي مالي، تسليحاتي و نيز نيروهاي نظامي و تبليغاتي خود را به عراق روانه كردند تا بتوانند ايرانِ اسلامي را به زانو درآورند. اما مقاومت سرسختانه ملت مسلمان ايران با رهبري حكيمانه حضرت امام خميني(ره)، دشمنان را ناكام ساخت و بدون آنكه جنگ به نتيجه دلخواه آنان برسد، در مرداد 1367 به پايان رسيد. |
|
علي بن محمد بن احمد بن عيسي بن زيد بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب معروف به صاحب الزنج، از سادات علوي، در 27 رمضان سال 255 قمري قيام بزرگي را عليه عباسيان برپا نمود. بردگان و غلامان فراواني كه از جور صاحبان و امراي خويش به تنگ آمده بودند به گرد او تجمع نمودند و او را ياري كردند. وي كه به بردگان وعدهي آزادي، رفاه و برخورداري از حقوق مناسب اجتماعي ميداد، توانست هزاران تن را آمادهي قيام كند. سرانجام در سال 257 قمري، شهر بصره را به تصرف خويش درآورد و در اندك زماني، قدرت او توسعه يافت. صاحب الزنج اقدام به بناي شهري به نام "مختاره" نمود و حصارها و باروهايى بر آن تعبيه كرد و به تبليغ نظرات خويش و جنگ با عباسيان پرداخت. خليفه معتمد و برادرش موفق عباسي چندين سال با او در حال نبرد بودند، كه توفيقي براي آنان حاصل نشد تا اين كه پس از چهارده سال تسلط صاحب الزنج بر بصره، لشكريانش به حسادت، خودخواهي و تفرقه مبتلا شده و در جنگ با عباسيان كوتاه آمدند. سرانجام در دوم صفر سال 270 قمري با كشته شدن صاحب الزنج در جنگ با ابواحمد موفق عباسي، قيام زنگيان به نابودي گراييد. |
|
ابومنصور جمال الدين شيخ حسن بن شيخ زين الدين، عالم عامل، فقيه، اديب، محدث و رجالي عظيمالشأن، از بزرگان علماي اماميه در اوايل قرن يازدهم هجري ميباشد. او از شاگردان فقيه شهير، مقدس اردبيلي و ملاعبداللَّه يزدي و شهيد ثاني (پدرش) بود. زين الدين داراي هوش و ذكاوتي فراوان و دقت نظر بالايي بود و تاليفات او در نهايت اتقان و متانت ميباشد. الاجازات و معالم الاصول ازتاليفات اين عالم بزرگ است. زين الدين را به سبب تأليف كتاب اخير، صاحب معالم نيز ميگويند. وفات ايشان در اول محرم سال 1011 ق در 52 سالگي روي داد. |
|
|
|
داگْ هامِرْ شولْدْ، دومين دبيركل سازمان ملل متحد در 29 ژوئيه سال 1905م در سوئد به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود به تدريس اقتصاد در دانشگاه استكهلم سوئد پرداخت و در سال 1951م معاون وزارت امورخارجه سوئد گرديد. هامر شولد در آوريل 1953م نامزد دبير كلي سازمان ملل متحد شد و به عنوان دومين دبيركل اين سازمان، راي اكثريت را به دست آورد. وي مجدداً در 1957م به اين سمت برگزيده شد. هامر شولد يكي از معدود دبيران كل سازمان ملل بود كه به حقوق كشورهاي جهان سوم توجه خاصي نشان ميداد. هامر شولد در ايفاي وظايفش خالي از هرگونه محافظه كاري بود. وي در حالي كه ميكوشيد در محدوده اختيارات اعطايى منشور ملل متحد و قطعنامه مربوطه انجام وظيفه كند، ولي هيچ وقت ابتكار عمل شخصي را در حل معضلات بينالمللي از دست نميداد. تمام تلاش او آن بود تا در حالي كه دوام و ثبات سازمان ملل را حفظ ميكند، به گونهاي آن را منعطف سازد. تا سازمان بتواند به آساني به مشكلات غيرقابل پيشبيني پاسخ دهد. او در ماجراي بحران كانال سوئز در سال 1956 از مصر دفاع كرد و براي حل و فصل حوادث كشور افريقايى كنگو همت گماشت. هامر شولْدْ به درخواست پاتْريس لومومْبا، نخستوزير كنگو، هزاران نيروي حافظ صلح سازمان ملل را براي پايان دادن به فعاليتهاي گروههاي شورشي كنگو، روانه اين كشور ساخت و سپس براي ميانجيگري بيشتر در منازعات كنگو در تابستان سال 1960م عازم اين كشور شد. اما در روز 17 سپتامبر آن سال، هواپيماي هامر شولد در آسمان كنگو هدف آتشبار ضدهوايى گروههاي شورشي اين كشور به رهبري موسي چومبه قرار گرفت و سرنگون گرديد كه به كشته شدن هامر شولد و كليه همراهان انجاميد. او پيش از مرگ به سبب فعاليتهاي صلحدوستانهاش در ماجراي كنگو، موفق به دريافت جايزه صلح نوبل شده بود. پس از هامر شولد، اوتانْتْ به دبيركلي سازمان ملل منصوب گرديد. |
در پي گسترش عمليات چريكهاي فلسطيني عليه عوامل رژيم صهيونيستي و همچنين افزايش حضور نظامي نيروهاي سازمان آزاديبخش فلسطين در اردن، شاهحسينبن طلال اردني، پادشاه وقت اردن، موقعيت خود را در خطر ديد. در اين ميان از اوايل سپتامبر 1970م، درگيريهاي پراكندهاي ميان ارتش اردن و چريكهاي فلسطيني، به ويژه در اَمّان پايتخت اين كشور درگرفت و حتي سوءقصدي به جان شاه حسين انجام شد كه ناكام ماند. اين مسئله باعث تشكيل دولت نظامي در اردن گرديد كه در واقع، اعلان جنگ به سازمان آزاديبخش فلسطين قلمداد ميشد. لذا كميته مركزي اين سازمان، يك شوراي جنگي را تشكيل داد و همه نيروهاي مسلح فلسطينيِ داخل اردن را، منسجم نمود. در نهايت به دستور شاه حسين در بامداد هفدهم سپتامبر 1970م، ارتش اردن حمله گسترده و همهجانبه خود را به مراكز تجمع نيروهاي فلسطيني آغاز كرد و با سلاحهاي سبك و سنگين خود جنگ سختي را عليه فلسطينيان به راه انداخت. بر اثر اين جنگ، كشتار وسيعي صورت گرفت كه در طي آن بين دوازده تا پانزده هزار فلسطيني كشته و تعداد زياد ديگري نيز مجروح شدند. سرانجام پس از دوازده روز درگيري و سركوب، توافقنامه آتشبس ميان سازمان آزاديبخش فلسطين به رهبري ياسرعرفات و شاهحسين امضا شد. در اواخر همانسال، بار ديگر ميان ارتش اردن و چريكهاي فلسطيني درگيريهايي رخ داد تا اينكه شاه اردن به طور كامل مانع از حمله اين چريكها به نظاميان رژيم صهيونيستي از طريق خاك اردن شد. شاه حسين از آن پس، صدها هزار پناهنده فلسطيني را از اردن اخراج نمود و دست دوستي به سوي رژيم صهيونيستي دراز كرد. |
|
پس از كشته شدن بشير جُميِّل، رئيس جمهور دست نشانده لبنان، طرحي براي كشتار فلسطينيان عنوان گرديد. مسئله مخالفت شديد حزب كتائب - كه بشيرجُميِّل نيز عضو آن بود - با فلسطينيها، به صورت بهانهاي در اختيار رژيم اسرائيل قرار گرفت. بنابراين با تصويب مناخيم بگين نخست وزير و دستور آريل شارون، وزير جنگ وقت اسرائيل، از بامداد هفدهم سپتامبر 1982م، نظاميان اين رژيم، اردوگاههاي صبرا و شتيلا را محاصره كردند و سپس فالانْژْهاي وابسته به دولت دست نشانده لبنان، قتل عام غيرنظاميانِ فلسطيني را در اين اردوگاهها آغاز كردند. اين تهاجم وحشيانه 40 ساعت ادامه يافت و در جريان آن، نزديك به 3300 تن از فلسطينيها كشته شدند. اردوگاه شتيلا در سال 1954م در بيروت به وجود آمده بود و اردوگاه صبرا نيز جزو اردوگاههاي فلسطيني در منطقه بيروت و جبل عامل به شمار ميرفت. اين جنايت هولناك، خشم افكار عمومي جهان را برانگيخت و لكه ننگ ديگري در كارنامه رژيم اشغالگر قدس و مزدورانِ آن در لبنان بر جاي نهاد. |
|
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}