قال الله تبارک و تعالى:«رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ پروردگارا! قبول فرما از ما، همانا تو شنوا و دانایی.»
 

حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم

ابراهیم بن آزر ششمین پیامبری است که در قرآن از او یاد شده است. او دومین پیامبر اولوالعزم است. قرآن کریم او را پدر معنوی امت خوانده و با اوصاف و القاب بلندی چون حنیف، حلیم، اوّاه، صدیق، شاکر، قانت، مطیع و دارای قلب سلیم ستوده است. او به مقام امامت، خلیل الهی، اصطفا و برگزیدگی رسید. ایشان مظهر مبارزه با بت‌پرستی بود، خانه کعبه را بنا کرد و در امتحانات الهی از جمله ذبح فرزند سربلند بیرون آمد.

داستان شگفت این پیامبر در 180 آیه قرآن و نامش 69 بار آمده است.

 

مراحل زندگی حضرت ابراهیم (ع)

1. مرحله نوجوانی و جوانی
او در این دوران در عزلت و تنهایی بود. قرآن کریم داستان حضورش در بین مشرکان را آورده که پرستش خورشید و ماه و ستارگان را با استدلال رد کرد و گفت «لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ؛ افول کنندگان را دوست ندارم» و اظهار برائت از مشرکان و بت‌های آنها نمود و گفت «یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ * إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ؛ ای قوم! من از همه معبودهای شما که شریک خدا قرار می‌دهید بیزارم، من با ایمان خالص رو به کسی آوردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده و من از مشرکان نیستم.»

او در این دوران با عمویش آزر 8 وارد احتجاج و مناظره شد و در نهایت از او برائت جست.
 
2. مرحله دعوت
او به نبوت مبعوث شد و به مبارزه مستقیم با بت‌پرستان و مشرکان پرداخت.
«قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ؛ مسلماً برای شما در ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشق نیکویی است، آن‌گاه که به قوم خود گفتند ما از شما و آنچه به جای خدا می‌پرستید بیزاریم.»

او بت‌ها را شکست و از تهدید کفار نهراسید.
 
3. مرحله هجرت
... آن حضرت بعد از تهدیدهای مشرکان در شام، از این سرزمین به سرزمین فلسطین هجرت کرد.
«إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ؛ به راستی من به سوی پروردگارم می‌روم و او به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد.»
 
4. مرحله امامت
او بعد از ابتلائات فراوان به مقام امامت رسید. اینجا بود که به تأسیس ملت و امت پرداخت و آنها را مسلم نامید «هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ» و اقدام به بنای بیت و تعلیم مناسک نمود.
 

ادعیه ابراهیم (ع)
25 دعا از آن حضرت نقل شده است؛ 6 دعا در سوره شعراء (87-83)، 5 دعا در سوره بقره (137-129) و ادعیه دیگر در سوره ابراهیم (41-35)، صافات (100) و بقره (126).

بیشترین دعا در قرآن از آن حضرت نقل شده است.
 
شرح دعا
قبولی عمل مهم‌تر از اصل عمل است؛ چه بسیار اعمالی که پذیرفته نشده و به هدر می‌رود. این مهم در آیات و روایات، مورد توجه عمیق قرار گرفته است. برخی آیات و روایات در این زمینه عبارتند از:

1. «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ؛ و داستان دو پسر آدم را به راستی بر آنان بخوان هنگامی‌که هر دو با انجام کار نیکی به پروردگار تقرب جستند؛ پس، از یکی پذیرفته شد و از دیگری نشد.»

در روایات آمده هابیل دامدار بود و بهترین گوسفند خود را برای قربانی آورد و قابیل کشاورز بود و بدترین قسمت زراعتش را انفاق کرد. از هابیل پذیرفته شد اما از قابیل نشد. معلوم می‌شود پسر پیامبر بودن هم نقشی در پذیرش عمل ندارد، انگیزه باید الهی باشد. «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»

2. «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ آنان که کافر شدند اگر تمام آنچه روی زمین است و همانند آن، مال آنها باشد و همه آن را برای نجات از کیفر روز قیامت بدهند، از آنان پذیرفته نخواهد شد و مجازات دردناکی خواهند داشت.»
کفر مانع پذیرش عمل کافران است، حُسن عمل کافی نیست، حُسن فاعلی هم لازم است.

3. «وَ مَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لَا یَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَ هُمْ کُسَالَى وَ لَا یُنفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ کَارِهُونَ؛ هیچ چیز مانع از قبول انفاق‌های آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند و نماز به جا نمی‌آورند جز با کسالت و انفاق نمی‌کنند جز با کراهت.»

سه عامل کفر، کسالت در عبادت و کراهت در انفاق علت عدم قبول انفاق منافقان ذکر شده است؛ در واقع نفاق ریشه عدم قبولی اعمال آنهاست.

4. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «کُونُوا بِقَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ اِهْتِمَاماً مِنْکُمْ بِالْعَمَلِ؛ به قبولی عمل بیش از اصل عمل اهتمام داشته باشید.»

5. امام صادق (ع) می‌فرماید: «لَوْ نَظَرُوا إِلَى مَرْدُودِ الْأَعْمَالِ مِنَ السَّمَاءِ لَقَالُوا مَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ أَحَدٍ عَمَلاً؛ اگر مردم اعمالی را که از آسمان برمی‌گردد و پذیرفته نمی‌شود را می‌دیدند، می‌گفتند خداوند از هیچ‌کس  عملی را نمی‌پذیرد.»

6. امام صادق (ع) می‌فرماید: «إِنَّ قَلِیلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوَى خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ بِلَا تَقْوَى؛ عمل اندکی که همراه با تقوا باشد بهتر از اعمال زیاد بدون تقوا و پرهیزکاری است.»

به امیرالمؤمنین (ع) عرض شد «کَمْ تَصَدَّقُ، أَ لَا تُمْسِکُ؟ قَالَ إِنِّی وَاللَّهِ لَوْ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ قَبِلَ مِنِّی فَرْضاً وَاحِداً لَأَمْسَکْتُ وَ لَکِنِّی وَاللَّهِ مَا أَدْرِی أَ قَبِلَ اللَّهُ مِنِّی شَیْئاً أَمْ لَا؛ چقدر صدقه می‌دهید؟ آیا دست نگه نمی‌دارید؟ فرمود: اگر می‌دانستم خداوند یکی از آنها را از من پذیرفته، دست نگه می‌داشتم ولی به خدا قسم نمی‌دانم خدا عملی را از من قبول کرده یا نه.»
 


شرایط قبولی عمل

در هر عمل 2 بحث وجود دارد: صحت و قبولی؛ صحت عمل در رساله‌ها و احکام آمده است اما قبولی اعمال وابسته به شرایطی است که عبارتند از: شرایط اعتقادی، اخلاقی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی.

عدم قبولی و پذیرش عمل غیر از بطلان است؛ ممکن است عمل کاملاً صحیح و مطابق با احکام شرعی باشد اما قبول نشود.

قبل از بیان این شرایط به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره می‌کنیم که 6 شرط و نکته مهم را در مورد قبولی عمل ذکر نموده است.

«رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَى وَالِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ * أُولَئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا؛ پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی بجا آورم و کار شایسته‌ای انجام دهم که از آن خشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوی تو بازمی‌گردم و توبه می‌کنم و من از مسلمانانم! آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول می‌کنیم.»

قرآن کریم در این آیه تاکید می‌کند افرادی که به بلوغ و رشد عقلی و به چهل‌سالگی رسیده‌اند این 6 نکته را اظهار می‌دارند، خداوند هم اعمالشان را به بهترین وجه قبول می‌کند:1- توفیق شکر نعمتی که به آنها داده است. نعمت در این آیه ذکر نشده تا شامل همه نعمت‌ها شود اعم از ظاهری و باطنی، شکر هم اعم است از قولی، قلبی و عملی. 2- شکر نعمتی که بر والدین اعطا کرده‌ای. 3- عمل صالح مورد رضایت خدا و برای خدا. 4- اصلاح نسل و ذریه، یعنی آنها را به عمل صالح موفق کند. 5- بازگشت و توبه به سوی خدا. 6- تسلیم محض بودن. این افراد عملشان به بهترین وجه پذیرفته است.



 

مهم‌ترین شرایط قبولی عمل

1. باور به خدا و اسلام
«وَ مَن یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ؛ هر کس جز تسلیم در برابر خدا آیینی انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد.»

در آیات متعددی کفر مانع قبولی عمل ذکر شده است. «وَ مَن یَکْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»

16 بار کلمه حبط در قرآن کریم آمده است که نقطه مقابل قبولی عمل است. قرآن کریم می‌فرماید: مشرکان اگر مساجد را هم آباد کنند از آنان پذیرفته نیست به خاطر شرک و انکار خدا. همچنین ارتداد نیز عامل حبط عمل ذکر شده است.

قرآن کریم در تشبیه دیگری می‌فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لَّا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَى شَیْءٍ ذَلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ؛ اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکستری است در برابر تندباد در یک روز طوفانی! آنها توانایی ندارند کمترین چیزی از آنچه را انجام داده‌اند، به دست آورند؛ و این همان گمراهی دور و دراز است!»

همان‌طور که خاکستر در برابر تندباد شدید یک لحظه پراکنده می‌شود و امکان جمع کردنش نیست، همین‌طور کافران اعمالشان نابود می‌شود «هَبَاءً مَّنثُوراً» هم تندباد، هم روز طولانی «یَوْمٍ عَاصِفٍ» کنایه از بی‌محتوا شدن اعمال آنان است.

آنان از اعمالشان هیچ بهره‌ای نمی‌برند گرچه آن عمل، بزرگ باشد؛ البته معنای این آیات این نیست که تلاش و زحمت کافران بی‌اجر است، ممکن است دانشمندان کافری با اختراع یا خدمت علمی به یاری بشر بیایند، یقیناً اینها اجر این کار را در دنیا دریافت می‌کنند اما آن مزد و اجری که یک موحد به ویژه در آخرت دارد، شامل آنان نمی‌شود.

رسول خدا (ص) در مورد حاتم طایی 9 به فرزندش عدی 10 فرمود: «إِنَّ اللَّهَ دَفَعَ عَنْ أَبِیکَ الْعَذَابَ الشَّدِیدَ لِسَخَاءِ نَفْسِهِ؛ خداوند عذاب شدید را از پدرت به خاطر سخاوت او برداشت.»

مسئله قبولی عمل غیر از پاداش عمل است، کافران در روز قیامت از اعمال نیک خود هم محروم هستند.
 
2. تقوا
«إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ؛ همانا خدا از متقیان (عمل) را خواهد پذیرفت.»

این آیه که نقل قول حضرت هابیل به برادرش قابیل است که او را تهدید کرد، می‌رساند ملاک پذیرش عمل تقواست نه شخصیت و جایگاه افراد.

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید:

«صِفَتَانِ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْأَعْمَالَ إِلَّا بِهِا التُّقَى وَالْإِخْلاَصُ؛ دو صفت است که خداوند سبحان اعمال نیک را نمی‌پذیرد مگر به آن دو: تقوا و اخلاص.»

تقوا یعنی خویشتنداری؛ تقوا اساس و رأس اخلاق است «اَلتُّقَى رَئِیسُ الْأَخْلَاقِ»

قرآن کریم یک جا می‌فرماید: «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ؛ تقوای الهی داشته باشید، تقوایی که شایسته خداست.» در جای دیگر تخفیف داده و می‌فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ؛ هر قدر توان دارید تقوا داشته باشید.»

مفضل 11 به امام صادق (ع) عرض کرد: «أَنَا مَا أَضْعَفَ عَمَلِی فَقَالَ مَهْ اِسْتَغْفِرِ اللَّهَ ثُمَّ قَالَ لِی إِنَّ قَلِیلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوَى خَیْرٌ مِنْ کَثِیرِ الْعَمَلِ بِلَا تَقْوَى قُلْتُ کَیْفَ یَکُونُ کَثِیرٌ بِلَا تَقْوَى قَالَ نَعَمْ مِثْلُ الرَّجُلِ یُطْعِمُ طَعَامَهُ وَ یَرْفُقُ جِیرَانَهُ وَ یُوَطِّئُ رَحْلَهُ فَإِذَا ارْتَفَعَ لَهُ الْبَابُ مِنَ الْحَرَامِ دَخَلَ فِیهِ فَهَذَا الْعَمَلُ بِلَا تَقْوَى وَ یَکُونُ الْآخَرُ لَیْسَ عِنْدَهُ فَإِذَا ارْتَفَعَ لَهُ الْبَابُ مِنَ الْحَرَامِ لَمْ یَدْخُلْ فِیهِ؛»

مفضل عرض کرد: عمل من اندک است! امام فرمود: ساکت باش و طلب مغفرت کن! سپس فرمود: عمل اندک همراه با تقوا از عمل زیاد بدون تقوا بهتر است. عرض کردم: عمل زیاد بدون تقوا چگونه است؟ حضرت فرمود: آری! مثل مردی که مردم را اطعام می‌کند و با همسایگانش مدارا می‌کند و توشه‌اش را آماده و مهیا می‌سازد ولی هنگامی‌که دری از حرام به روی او باز می‌شود از آن در وارد می‌شود، این عمل بدون تقواست و دیگری چنین عملی ندارد ولی هنگامی‌که دری از حرام به رویش گشوده می‌شود، وارد نمی‌شود.
 
3. ولایت اهل‌بیت (ع)
ولایت، اصل مهم و اساسی برای صحت و پذیرش سایر اعمال است. ولایت، پشتوانه اعمال نیک است، عمل منهای ولایت فاقد ارزش است. شیطان با وجود 6 هزار سال عبادت به دلیل استنکاف از سجده بر آدم و عدم پذیرش ولایت، رانده شد. خدای متعال اطاعت خود را از طریق مجاری و شرایطی تعیین فرموده که ولایت اصلی‌ترین آن است.

امام باقر (ع) می‌فرماید: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ وَالْحَجِّ وَالصَّوْمِ وَالْوَلاَیَةِ... اَلْوَلاَیَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ... اسلام بر پنج چیز بنا شده؛ نماز و زکات و حج و روزه و ولایت... ولایت برتر است زیرا کلید آنهاست...»

امام باقر (ع) می‌فرماید: «کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ یُجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ؛ هر کسی که به خدا ایمان دارد و عبادت‌های طاقت‌فرسا هم انجام می‌دهد اما امامی از طرف خدا ندارد، تلاشش قبول نیست.»

در زیارت جامعه هم می‌خوانیم: «بِمُوَالَاتِکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ»
 
4. مال حلال و پرداخت زکات
پرداخت زکات و داشتن درآمد مشروع نیز از شرایط قبولی عمل است، مال حرام عمل را نابود می‌کند.

امام رضا (ع) می‌فرماید: «فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ؛ هر کس نماز بخواند ولی زکات ندهد نمازش قبول نمی‌شود.»

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «یَا کُمَیْلُ اُنْظُرْ فِی مَا تُصَلِّی وَ عَلَى مَا تُصَلِّی إِنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ وَجْهِهِ وَ حِلِّهِ فَلَا قَبُولَ؛ ای کمیل! نگاه کن در چه چیز و بر چه چیز نماز می‌گزاری، اگر آن چیزی که استفاده می‌کنی مباح نباشد، نمازت قبول نیست.»
 
5. منت نگذاشتن
امتنان باعث بطلان عمل است «لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى؛ عمل خود را با منت و آزار تباه نسازید.»

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «اَلْمَنَّانُ عَلَى الْفُقَرَاءِ مَلْعُونٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَالْمَنَّانُ عَلَى أَبَوَیْهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ بَعِیدٌ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ بَعِیدٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ قَرِیبٌ مِنَ النَّارِ لَا یُسْتَجَابُ لَهُ دَعْوَةٌ وَ لَا یُقْضَى لَهُ حَاجَةٌ وَ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ؛ کسی که بر فقرا منت می‌گذارد در دنیا و آخرت ملعون است و کسی که بر پدر و مادر و برادر و خواهرش منت می‌گذارد از رحمت خدا و فرشتگان دور است و به آتش جهنم نزدیک است؛ دعایش به اجابت نمی‌رسد و حاجتی برایش برآورده نمی‌شود و خدا در دنیا و آخرت به او نگاه نمی‌کند.»
 
6. نداشتن نیت بد نسبت به مؤمنین
امام صادق (ع) می‌فرماید:
«لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلاً وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً؛ خداوند از هر مؤمنی که نیت بد نسبت به برادر مؤمنش در دل دارد هیچ عملی را نمی‌پذیرد.»
 
7. عدم اصرار بر گناه
امام صادق (ع) می‌فرماید:
«لَا وَاللَّهِ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَى الْإِصْرَارِ عَلَى شَیْءٍ مِنْ مَعَاصِیهِ؛ نه قسم به خدا! خداوند هیچ طاعتی را با وجود اصرار بر یکی از گناهان نمی‌پذیرد.»
اصرار بر گناه نشانه بی‌مبالاتی و جرأت بر خداست.
 
8. نظر بدون خشم بر والدین
امام صادق (ع) می‌فرماید:
«مَنْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَیْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا لَهُ ظَالِمَانِ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ صَلاَةً؛ هر کس بر روی پدر و مادر از روی خشم نگاه کند اگرچه پدر و مادر در حق او ستم کرده باشند خدای تعالی نماز او را قبول نمی‌کند.»
 
9. نیازردن همسر
رسول خدا (ص) می‌فرماید:
«مَنْ کَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِیهِ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِینَهُ وَ تُرْضِیَهُ... وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِکَ الْوِزْرِ وَالْعَذَابِ إِذَا کَانَ لَهَا مُؤْذِیاً ظَالِماً؛ هر کس زنی داشته باشد که آن زن وی را بیازارد، خداوند نه نماز آن زن را قبول می‌کند و نه کار نیکش را تا زمانی که به شوهرش کمک کند و او را خشنود کند، مرد نیز اگر زن خود را بیازارد و به او ستم کند همین گناه و عذاب را دارد.»

جمع‌بندی
قبولی عمل بسیار مهم است؛ فراوانی و کثرت عمل ملاک نیست، ملاک اصولی و مطابق واقع بودن است. عمل مقبول اثربخشی دارد، عمل مقبول موجب قرب به خداست. حضرت زینب (س) در کنار کشته برادر فرمود: «اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُرْبَانَ»

در دعای قربانی روز 10 ذی‌حجه طبق فرمایش امام صادق (ع) می‌گوییم: «اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّی کَمَا تَقَبَّلْتَ مِنْ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِکَ وَ مُوسَى کَلِیمِکَ وَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِکَ (ص)»
 
داستان
1. سید حمیری 12 از شعرای معروف اوائل قرن دوم در ابتدا کیسانی‌مذهب 13 بود و به امامت محمد حنفیه 14 اعتقاد داشت. او خیلی به امام صادق (ع) علاقه داشت اما اعتقاد به ولایت ایشان نداشت. به او خبر رسید که امام فرموده سید مؤمن نیست. خدمت امام رسید، امام فرمود: دوستی و محبت تو برایت سودی ندارد زیرا به حجت و امام زمانت کافر هستی. سید با دیدن معجزه‌ای از امام دست از عقیده‌اش برداشت و شیعه شد.

2. ابابصیر 15 از امام باقر (ع) نقل می‌کند که فرمودند: شخصی به نام قُزمان در احد به میدان آمد و 6 یا 7 نفر از مشرکان را کشت. به رسول خدا (ص) خبر دادند، فرمود: «إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ» اصحاب تعجب کردند. قزمان مجروح شد، او را با زخم فراوان به خانه‌ای در قبیله بنی‌ظفر آوردند. یکی از اصحاب رسول خدا (ص) به او گفت:«أَبْشِرْ یَا قُزْمَانُ فَقَدْ أَبْلَیْتَ الْیَوْمَ» بشارت باد بر تو! گفت: به چه چیز مرا بشارت می‌دهید؟ به خدا قسم جز برای شرف قبیله‌ام نجنگیدم؛ در نهایت هم تیری برداشت و خودکشی کرد. گرچه جهاد کرده بود اما چون روی انگیزه الهی نبود پذیرفته نشد.

3. صعصعة بن ناجیه 16 نزد رسول خدا (ص) آمد و اسلام آورد. او به پیامبر عرض کرد: من در جاهلیت قبل از اسلام کارهای مثبتی انجام داده‌ام، آیا اجر دارم؟ «فَهَلْ یَنْفَعُنِی ذَلِکَ» حضرت پرسید: چه کار کردی؟ عرض کرد: دو شترم در بیابان گم شد، به دنبال شترها گشتم. پیرمردی را دیدم کنار خیمه‌ای نشسته؛ جویا شدم، گفت شترها پیش من است. در این هنگام پیرزنی از خیمه بیرون آمد و به آن مرد گفت «وَضَعْتْ أُنْثَی» بچه، دختر به دنیا آمد؛ پیرمرد خشمگین شد. من به او گفتم بچه را می‌خرم، ابتدا نپذیرفت اما در نهایت در برابر سه شتر بچه را خریدم. یا رسول‌الله! این کار من سنت شد تا اینکه 280 دختربچه «مَوْءُودَةٍ» را این چنین از مرگ نجات دادم. رسول خدا (ص) فرمود: «لَا یَنْفَعُکَ ذَاکَ لِأَنَّکَ لَمْ تَبْتَغِ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ» خیر و نفعی برای تو ندارد چون برای خدا انجام نداده‌ای.

قابل ذکر است کار مثبت او بدون پاداش نیست، حتماً در دنیا و زندگی برایش گشایش ایجاد می‌شود. مقصود پیامبر اکرم (ص) آن است که اگر یک موحد و معتقد به خدا برای خدا این کار را انجام می‌داد، چه اجری داشت؟ آن اجر مال تو نمی‌شود.


پینوشت:
«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» بقره، 127.
«فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ» انعام، 76.
«فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ * إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ» همان، 78و79.
«وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ» انعام، 74؛ «وَ تِلْکَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ» همان، 83؛ «وَ مَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ» توبه، 114.
«قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَ بَدَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ مَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ» ممتحنه، 4.
صافات، 99.
«وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» بقره، 124.
«وَ جَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ وَ فِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَ نِعْمَ النَّصِیرُ» حج، 78.
ر.ک. ادعیة القرآن، سیدهادی مدرسی.
«رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ * وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ * وَاجْعَلْنِی مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ * وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ * وَ لَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ»
«وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» مائده، 27.
همان، 36.
توبه، 54.
میزان‌الحکمة، ح22399.
«لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ عَنِ النَّاسِ فَنَظَرُوا إِلَى مَا وَصَلَ مَا بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ الْمُؤْمِنِ خَضَعَتْ لِلْمُؤْمِنِ رِقَابُهُمْ وَ تَسَهَّلَتْ لَهُ أُمُورُهُمْ وَ لَانَتْ طَاعَتُهُمْ وَ لَوْ نَظَرُوا إِلَى مَرْدُودِ الْأَعْمَالِ مِنَ السَّمَاءِ لَقَالُوا مَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ أَحَدٍ عَمَلاً» بحارالانوار، ج64، ص73.
همان، ج67، ص104.
الغارات، ج1، ص90.
«وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ کُرْهًا وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَى وَالِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ * أُولَئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ نَتَجَاوَزُ عَن سَیِّئَاتِهِمْ فِی أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ» احقاف، 15و16.
«وَ مَن یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» آل‌عمران، 85.
مائده، 5.
«مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَن یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِینَ عَلَى أَنفُسِهِم بِالْکُفْرِ أُولَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ» توبه، 17.
«وَ مَن یَرْتَدِدْ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کَافِرٌ فَأُولَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ» بقره، 217.
ابراهیم، 18.
«وَ قَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا» فرقان، 23.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج15، ص260.
مائده، 27.
غرر الحکم و درر الکلم، ج1، ص423.
نهج‌البلاغه، حکمت410.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ» آل‌عمران، 102.
«فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنفِقُوا خَیْرًا لِّأَنفُسِکُمْ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» تغابن، 16.
الکافی، ج3، ص231.
ر.ک. کتاب ولایت شرط قبولی اعمال، محمد امینی گلستانی.
بحارالانوار، ج79، ص234.
الکافی، ج1، ص183.
«إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِثَلَاثَةٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَةٌ أُخْرَى أَمَرَ بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ وَ أَمَرَ بِاتِّقَاءِ اللَّهِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ فَمَنْ لَمْ یَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ یَتَّقِ اللَّهَ» وسائل‌الشیعة، ج9، ص25.
همان، ج5، ص119.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لَّا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» بقره، 264.
ارشادالقلوب، ج1، ص194.
«إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَایَتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّی کَفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلاً وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً» الکافی، ج2، ص361.
همان، ج2، ص288.
ارشادالقلوب، ج1، ص179.
وسائل‌الشیعة، ج14، ص116.
فقه‌الرضا، ص224.
الغدیر، ج2، ص274.
بحارالانوار، ج20، ص98.
شرح ابن ابی‌الحدید، ج12، ص177.

منبع: سخن آرا 5 نیایش های قرآنی (ایام تبلیغی ماه مبارک رمضان در سخنرانی های حجت الاسلام دکتر رفیعی)