استكبار؛ زمينهها و پيآمدها در سيماي قرآن(2)
استكبار؛ زمينهها و پيآمدها در سيماي قرآن(2)
استكبار؛ زمينهها و پيآمدها در سيماي قرآن(2)
ابزارها و شيوههاي مستكبران
وسوسه
مستكبران نيز به پيروي از شيطان، از اين وسيله بهره ميجويند تا ديگران را به استضعاف كشانند و خوار و زبونشان سازند.
خداوند در قرآن در اين باره ميفرمايد:
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ . (اعراف:20 و21)
پس شيطان، آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورت ايشان برايشان پوشيده مانده بود، نمايان گرداند و گفت: پروردگارتان، شما را از اين درخت باز نداشت، جز آنكه مبادا دو فرشته گرديد يا از جاودانان شويد.
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى. (طه:120)
پس شيطان، او را وسوسه كرد و گفت: اي آدم، آيا تو را به درخت جاودانگي و ملكي كه زوال ناپذير است، راه بنمايم؟
استهزا و تمسخر
دراين باره، در قرآن چنين ميخوانيم:
«وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛ پيامبري برايشان نيامد، مگر آنكه او را به مسخره ميگرفتند». (حجر:11)
«فَلَمَّا جَاءهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ؛ پس چون موسي، آيات ما را براي آنان آورد، ناگهان ايشان خنده سر دادند». (زخرف:47)
تهمت و افترا
خداوند در قرآن در اين زمينه از قول فرعون ميفرمايد:
«قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ؛ فرعون گفت: به راستي، اين پيامبري كه به سوي شما فرستاده شده، سخت ديوانه است؟» (شعراء:27)
نيز درباره خاتم پيامبران(ص) از زبان مشركان در قرآن ميخوانيم:
«وَقَالُواْ يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ؛ و گفتند: اي كسي كه قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانهاي!» (حجر:6)
اختلاف افكني
در قرآن در اين باره آمده است:
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ. (قصص:4)
فرعون در زمين گردن فرازي كرد و مردم را به گروههايي تقسيم كرد و گروهي را به استضعاف كشيد.
فال ناخوشايند زدن
پس هنگامي كه نيكي و نعمت به آنان روي ميآورد، ميگفتند: اين به سبب شايستگي خود ماست و چون گزندي به آنان ميرسيد، به موسي و همراهانش شگون بد ميزدند. بدانيد كه سرچشمه بد شگوني آنان، نزد خداست ( كه آنان را به زشتي كردارشان مجازات ميكند)، ولي بيشترشان نميدانند.
بر اين اساس، همه مستكبران، بيشتر جريانها و رويدادها را به ميل خود تفسير ميكردند و با فال ناخوشايند زدن به پيامبران و همراهان با ايمانشان، از غفلت مردم براي تداوم حاكميت مستكبرانه خويش و به استضعاف كشيدن مستضعفان بهره ميگرفتند.
بهانه جوييهاي نابخردانه
سخن و بهانه قوم نوح
بهانه جويي فرعون
بهانه تراشيهاي كفار در برابر پيامبر(ص)
تكذيب
كساني كه در برابر پيامبران الهي ميايستادند و سخنان منطقي و معقول آنان را ناشنيده ميگرفتند، چنين ويژگيهايي داشتند؛ زيرا پس از فراخوانده شدن به اموري كه با منافع زودگذرشان، ناسازگار يا از فهم و درك ساده آنان بيرون بود، بي درنگ آن را ناممكن مي پنداشتند و دروغ ميشمردند، چنان كه در قرآن ميخوانيم:
بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ . (يونس:39)
بلكه چيزي را دروغ مي شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأويل آن برايشان نيامده بود. كساني هم كه پيش از آنان بودند، پيامبرانشان را تكذيب كردند.
همچنين خداي سبحان خطاب به پيامبر اسلام(ص) ميفرمايد:
وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ . (فاطر:25)
اگر تو را تكذيب كنند، به راستي، كساني كه پيش از آنها بودند نيز تكذيب كردند، پيامبرانشان دلايل آشكار و نوشتهها و كتاب روشن براي آنان آوردند (ولي كوردلان ايمان نياوردند).
تهديد
تهديد به زندان
« قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ؛ گفت: اگر خدايي غير از من برگزيني، تو را زنداني خواهم ساخت». (شعراء:29)
تهديد به شكنجه
فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى. (طه:71)
بي شك، دستها و پاهاي شما را يكي از راست و يكي ازچپ قطع ميكنم و شما را بر تنههاي درخت خرما به دار ميآويزم. تا خوب بدانيد عذاب كدام يك از ما سختتر و پايدارتر است.
تهديد به قتل
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ. (مريم: 46)
گفت: اي ابراهيم، آيا تو از خدايان من نفرت داري؟ اگر ازاين كار خودداري نكني، بي گمان، تو را سنگسار خواهم كرد.
همچنين شعيب، پيغمبرخدا را به اين شكل تهديد كردند:
«وَلَوْلاَ رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ؛ اگر به دليل احترام به قبيله كوچكت نبود، تو را سنگسار ميكرديم». (هود: 91)
پس از ايمان آوردن ساحران به حضرت موسي(ع) نيز فرعون به آنان گفت: « لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ؛ همه شما را به دار خواهم آويخت». (اعراف:124)
يا درباره موسي گفت: « ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى؛ بگذاريد موسي را بكشم». (غافر:26)
آري، مستكبران و ستمگران چون منطق درستي ندارند، همواره بر تهديد و فشار و خشونت تأكيد ميورزند و با تكيه بر ابزار زور و تهديد، به زنداني كردن، قطع عضو و قتل مخالفان دست ميزنند.
شكنجه و كشتار
يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ. (ابراهيم:6)
فرعونيان بر شما عذاب سخت روا ميداشتند و پسرانتان را سر ميبريدند و زنانتان را زنده ميگذاشتند.
پيروزي حق بر باطل
دراين باره به چند آيه از قرآن كريم اشاره ميكنيم.
... وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ. (انفال: 7 و 8)
خدا ميخواست حق را با كلمات خود ثابت و كافران را ريشه كن كند تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند. هر چند بزهكاران خوش نداشته باشند.
«وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ؛ خدا باطل را محو و حقيقت را با كلمات خويش پابر جا مي كند». (شورا:24)
«جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا؛ حق آمد و باطل نابود شد آري، باطل همواره نابود شدني است». (اسراء:81)
« بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ؛ بلكه حق را بر باطل فرو ميافكنيم، پس آن را در هم ميشكند و به ناگاه آن نابود ميگردد». (انبياء:18)
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ قُلْ جَاء الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ. (سباء:46 و 49)
بگو: من فقط به شما يك اندرز ميدهم كه دو به دو و به تنهايي براي خدا به پا خيزيد، سپس بينديشيد كه رفيق شما هيچگونه ديوانگي ندارد. او شما را از عذاب سختي كه در پيش است جز هشدار دهندهاي [بيش] نيست بگو: حق آمد و ديگر باطل از سر نميگيرد و بر نميگردد.
نويد پيروزي
«وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ؛ و ياري كردن مؤمنان، بر ما واجب است». (روم:47)
إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ. (غافر:51)
در حقيقت، ما فرستادگان خود و كساني را كه گرويدند، در زندگي دنيا و روزي كه گواهان بر پا ميايستند، به يقين، ياري ميكنيم.
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُواْ كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ. (يونس:103)
سپس فرستادگان خود و كساني را كه گرويدند ميرهانيم؛ زيرا بر ما فريضه است كه مؤمنان را نجات دهيم.
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ. (قصص:5 و 6)
وخواستيم بر كساني كه در آن سرزمين، فرودست شده بودند، منّت نهيم و آنان را پيشوايان مردم گردانيم و ايشان را وارث زمين كنيم و در آن سرزمين فرمانرواييشان دهيم.
« وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ و اگر مؤمنيد، سستي مكنيد و غمگين مشويد كه شما برتريد». (آل عمران:139)
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ. (نور:55)
خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهايد، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين خود قرار دهد، همان گونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند، جانشين خود قرار داد.
منبع: نشريه گلبرگ- ش124.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}