حيات بخش بود باده خاصه وقت صبوح

شاعر : خواجوي کرماني

که راح را بود آندم خواص جوهر روححيات بخش بود باده خاصه وقت صبوح
چو بلبلان سحر در چمن بوقت صبوحفکنده مرغ صراحي خروش در مجلس
که نيست بي مي و معشوق در زمانه فتوحمباش بي لب ياقوت و جام ياقوتي
که گر نکرد گناه از چه توبه کرد نصوحمرا چو توبه گنه بود توبه کردم از آن
که رند را نبود در صلاح و توبه صلوحنوشته‌اند بر اوراق کارنامه‌ي عشق
در دو لختي چشمست بر رهت مفتوحمرا که از درت اميد فتح بابي نيست
شود ز خنجر خونريز او دلم مجروحخيال نرگس مستت چو در دلم گذرد
نبشت دفتر حسن ترا خط تو شروحفشاند برجگر ريش من غم تو نمک
گمان مبر که بطوفان هلاک گردد نوحگر آب ديده ز سر برگذشت خواجو را