روز عيش و طرب و عيد صيامست امروز

شاعر : خواجوي کرماني

کام دل حاصل و ايام به کامست امروزروز عيش و طرب و عيد صيامست امروز
که مرا ديدن آن ماه تمامست امروزگو عروس فلکي رخ منماي از مشرق
عيش را جز مي و معشوق حرامست امروزخون عشاق اگر چند حلالست وليک
کار او چون ز بهاران بنظامست امروزصبحدم بلبل مست از چه سبب مي‌نالد
زانکه اندر قدح لاله مدامست امروزدر چمن نرگس سرمست خراب افتادست
کانکه با شاهد و مي نيست کدامست امروزمحتسب بيهده گو منع مکن رندانرا
باز در کنج خرابات مقامست امروززاهدي را که نبودي ز صوامع خالي
مطرب از بهر چه آهنگ تو با مست امروزناله‌ي زير ز عشاق بسي زار بود
دست در گردن و لب برلب جامست امروزگو بگويند که در دير مغان خواجو را