نویسنده: دکتر عبدالحسین رفعتیان




 

یکی از مشکلات اصلی پدران و مادران عدم مسؤلیت پذیری کودکان در دو مسئله ی مهم درس خواندن و منظم کردن اتاق خودشان است. این مشکل یا به دلیل تفاوت در نگرش پدر و مادر، با نگرش فرزندشان نسبت به درس خواندن و مرتب کردن اتاق است، یا این که بچه دریافته با این کار می تواند فشاری را بر پدر و مادر وارد کند. باید عواملی را که باعث بروز رفتار« درس نخواندن» و یا « مرتب نکردن اتاق» در کودک می شود، بررسی کرد. باید فهمید که فرزند به کدام رفتار و عمل والدین واکنش نشان می دهد، از چه چیزی عصبانی است، کجا گفت و گوی او و والدین قطع شده است و کجا نتوانسته خشمش را ابراز کند.
بعضی از فرزندان به بعضی کارها مثل درس خواندن بیشتر از سایر مسؤلیت های شان اهمیت می دهند. کودکان از رفتار والدین، رسانه ها، اجتماع یا به هر وسیله ی دیگری، پیام هایی دریافت می کنند که با استفاده از آن ها ارزش کارهای شان را تعیین می کنند. این پیام ها الزاماً کلامی نیستند، حتی یک اخم یا لبخند کوچک در برابر یک کار فرزند، می تواند پیامی برای ارزش گذاری کار او باشد. مثلاً به کودکی القا شده که درس خواندن مهم ترین کار دنیاست. و او فکر می کند که تنها مسؤلیتش درس خواندن است در حالی که درس خواندن هیچ برتری نسبت به سایر فعالیت های او ندارد؛ یعنی توجه به روابط اجتماعی، سلامت جسمی و روانی و محیط فرد اهمیت کمتری از درس خواندن ندارد و باید بین آن ها تعادل ایجاد شود.
بچه ها خیلی زود حس می کنند و در می یابند که چه چیزی برای پدر و مادر مهم است. سرزمین و قلمرو آن ها اتاقشان است. آنان میل دارند در قلمرو خود احساس استقلال کنند. اما لزوماً بهترین راه را برای اعلام این استقلال بلند نیستند. رفتار آن ها پیوسته دچار نوسان است زیرا تا سن 25-26 سالگی هنوز به لحاظ فکری و عاطفی کامل نشده اند.
نوجوانی دوره ای است که فرزند در آن به صورتی آرام و پیوسته، به سوی استقلال پیش می رود و از وابستگی دور می شود. اگر نظام خانواده خیلی محدود کننده باشد و به او برای این فاصله گرفتن کمک نکند، یا چنان وابستگی عاطفی شدیدی در او ایجاد شده باشد که از مستقل شدن بترسد، این اعلام استقلال به صورت انفجاری بروز می کند، و ناگهان پس از یک دعوا و کشمکش، از خانه فرار می کند. اگر از ابتدا به او گفته شود که این اتاق، فضای زندگی شخصی توست، تو مسؤل نگه داری آن هستی و تو باید آن را مرتب و نظافت کنی، او با خواست و میل و سلیقه ی خودش این کار را انجام می دهد ولی اگر حس کند که این اتاق متعلق به او نیست و هر کسی به خودش اجازه می دهد در را باز کند و داخل شود، تا در را می بندد یکی فریاد بزند که چرا در اتاق را بستی، در را باز بگذار... متوجه می شود که این اتاق به او تعلق ندارد. پس لزومی به مرتب کردن و تمیز کردن آن نمی بیند. تصور او این است که اتاق، اتاق اوست یعنی سرزمین ( قلمرو) اوست و کسی اجازه ندارد سرزده داخل آن شود. اگر این نکات رعایت نشود و بعد هم به او گفته شود چرا اتاقت را مرتب نمی کنی، پیام دیگری به او می دهید: «اینجا مال تو نیست و من به تو می گویم که چه کار باید بکنی.» این جا او مقایسه می کند - کاری که هر آدم عاقل و بالغی می کند - و حس می کند که هویتش در منطقه ی خودش تضعیف شده است. ولی اگر از ابتدا در او حس تعلق ایجاد شود و حس کند که اتاق متعلق به اوست، تلاش می کند که فضای آنجا زیبا، تمیز و مرتب باشد. اگر انتظار دارید فرزندتان اتاقش را مرتب و تمیز کند، نباید آن اتاق را گاهی متعلق به او و گاهی متعلق به خودتان بدانید؛ نباید حس کند آن زمان که باید آن را تمیز کند اتاق اوست ولی وقتی می خواهد در آن استراحت کند یا با دوستش صحبت کند، حق این کار را به او داده نمی شود. این پیام دوگانه است و نتیجه ی پیام های دو گانه همواره منفی است.
حالا اگر به این حس مالکیت او احترام گذاشتیم و باز نوجوان نخواست اتاقی را که به عنوان قلمرو در اختیار دارد، مرتب بکند، باید دید که چرا نمی خواهد اتاقش را مرتب کند؟ آیا برای این است که معنای تمیزی را نمی فهمد؟ بلد نیست؟ فکر می کند کار بدی است یا وظیفه ی کس دیگری است؟ یا در یک مبارزه ی قدرتی قرار گرفته. و اگر این کار را نمی کند فکر می کند که قرار است چه کسی این کار را انجام دهد؟ ممکن است تعریف نوجوان از مسؤلیتش با تعریف والدین متفاوت باشد. در این صورت باید با نوجوان گفت و گویی مناسب ایجاد کرد تا به تعریف مشترک از مسؤلیت های او رسید.

آیا احترام به شیوه ی فرزندان تایید بی نظمی های آنان است؟

خیر. احترام به محیط خاص فرزند، با رعایت معیارها، به معنای تأیید و رفتار نادرست فرزند نیست. پدر و مادر باید بفهمند که فرزندشان نظم و سلیقه ی متفاوت و ویژه ی خود را دارد. توجه به این تفاوت، احترام به شخصیت اوست. اولاً برای کودک تا محدوده ی سن معینی، مفهوم نظم و تربیت با مفهومی که در ذهن والدین است، تفاوت دارد، فرزند فکرش شلوغ است، هنوز نمی داند مرد است یا زن، نمی داند که دو سال بعد، که درسش تمام شد می خواهد در زندگی چه کار کند، نظم و ترتیب هم برای او معنای خاص خود را دارد. او باید فکری منظم داشته باشد تا بتواند نظم را رعایت کند اما چه چیزی باعث شلوغی فکر او شده است؟ ممکن است انگیزه نداشته باشد یا حتی افسرده باشد اما این که بگوییم مسؤلیت پذیر نیست، چیزی را حل نمی کند. اگر تا پیش از این اتاقش را دوست داشت، تمیز می کرد، گل می گذاشت، و هر رنگی که مایل بود به در و دیوار آن می زد، و حالا چنین نمی کند، باید متوجه شد که حتماً اتفاقی افتاده است ولی اگر از ابتدا به محل زندگی اش اهمیت نمی داده و هیچ گونه سرمایه گذاری روی آن نمی کرده به این علت بوده که احساس تعلقی به آن نداشته است. اگر شرایط زندگی خانواده به گونه ای باشد که چهار نفر در یک اتاق زندگی کنند، ممکن است محدوده ی شخصی او الزاماً اتاق نباشد ممکن است میز یا کشویی باشد، جایی که او فکر کند این جا متعلق به اوست و دیگران باید آنجا را از آن او بدانند و حق او را به رسمیت بشناسند.
منبع مقاله:
رفعتیان، دکتر عبدالحسین، (1391)، مسؤلیت پذیری، تهران، نشرقطره، چهارم